نظري عقل كاوشگر
13_ زندگي يك بسط و قبض
فيلسوفان زندگينامه
مدرن پست كشكول
فلسفي پرسش يك و صد
21_ نبود؟ احمق ميتوان چگونه

نظري عقل كاوشگر
حائري مهدي دكتر درگذشت سالروز سومين بهمناسبت تيرماه بيستم پنجشنبه ظهر بعداز
آقايان است قرار مراسم اين در.شد خواهد برگزار فلسفه و حكمت انجمن در مراسمي يزدي
سخنراني اعواني غلامرضا آقاي و داماد محقق ديناني ، ابراهيم اردكاني ، داوري رضا
.ميپردازد يزدي حائري مرحوم زندگي به كه ميخوانيد مطلبي مناسبت بههمين.كنند
يادبود
كوهنورد نفيسه:بهكوشش
بايد شويم آشنا بنيادين بهطور غرب انديشههاي با بخواهيم ما اگر گفتم خودم به من
كنيم شروع هيچ از و گذاشته كنار را خود تفكرات و ديدگاهها موقتا
كوي حوادث درباره را ملي امنيت شوراي اطلاعيه راديو.بود ماه 78 تير يكشنبه 20
;شد فرستاده بلندپايه مقامهاي سوي تسليتياز پيامهاي بعد...ميخواند دانشگاه
ايران مقامات با او رابطه درباره پيشتر آنچه وجود با.بود درگذشته يزدي حائري مهدي
فرزند او بود چه هر اما داشت او از را تجليلي چنين توقع كسي كمتر شايد ميشد گفته
.بود (ره)امامخميني حضرت اساتيد از يكي و قم علميه حوزه بنيانگذار نامدارترين
خاطرات اينترنتي سايت روي از كوهنورد خانم كه است اطلاعاتي حاصل ميخوانيد چه آن
ديگر پارههايي افزودن و ويرايش قدري با كه است كرده ترجمه هاروارد دانشگاه شفاهي
در تاكنون كتابهايش از بعضي كه هاروارد شفاهي تاريخ مركز.ميرسد شما نظر به
تهيه يزدي حائري خاطرات از لاجوردي حبيب كوشش به نيز كتابي است شده منتشر ايران
به كتاب اصل البته.است كتاب همان به سايت ، مربوط اين از شده ترجمه اطلاعات كه كرده
.است فارسي
* * *
.يافت رشد و شد متولد مذهبي فرهيخته و برجسته خانوادهاي در يزدي حائري مهدي دكتر
مطالعات توانسته كه ميرود شمار به كساني معدود جمله از ايراني ، فضلاي بين در وي
.بياميزد غرب فلسفه با را مذهبي
متولد ايران ، مذهبي شهر مهمترين قم ، شهر در (ش._ه) سال 1302 در يزدي حائري مهدي
مراجع از تا 1316 سالهاي 1301 بين در يزدي حائري عبدالكريم آيتالله وي ، پدر.شد
شمار به قم علميه حوزه بنيانگذاران از همچنين يزدي حائري عبدالكريم.بود تقليد
خميني امام آيتالله حضرت جمله از ايران مذهبي رهبران از بسياري آنجا در كه ميرود
.بودند او شاگردان از
آيتالله:همچون مذهبي مهم مردان از بسياري با همواره نيز يزدي حائري مهدي
در امامخميني آيتالله حضرت و كاشاني سيدابوالقاسم بهبهاني ، سيدمحمد بروجردي ،
سپس.رساند پايان به پدرش محضر در را خود مقدماتي تحصيلات يزدي حائري.بود ارتباط
.آمد نايل اجتهاد مقام به آنجا در و شد قم علميه حوزه در بروجردي آيتالله شاگرد
تهران به فرهنگي عالي شوراي در بروجردي آيتالله نماينده بهعنوان سال 1330 در او
به (كنوني مطهري شهيد عالي مدرسه) سپهسالار علميه مدرسه در آن ، با همزمان و رفت
.شد مشغول تدريس
چند از بعد و شد تهران دانشگاه الهيات دانشكده استاديار بعد سال چهار يزدي حائري
.شد دانشكده اين استاد سال
و كرده سفر واشنگتن به بروجردي آيتالله نماينده بهعنوان درسال 1338 يزدي حائري
آنها رهبران كه كانادا و آمريكا در اسلامي دانشجويان انجمن شكلگيري به آنجا از
كردند ، ايفا ايران اسلامي انقلاب رساندن ثمر به در را مهمي بسيار نقش بعدها
.شد علاقهمند غرب فلسفه مطالعه به وي كه بود دوران آن در.كرد توجهي قابل كمكهاي
يك نميتواند باشد داشته غرب فلسفه بر مطالعهاي آنكه بدون هيچكس او ، ديدگاه از
كامل آگاهي غرب فلسفه ديدگاههاي از بايد اسلامي علماي و شود واقعي اسلامي عالم
بر آنها متقابل تاثيرات و اسلامي فلسفه با فلسفه اين رابطه بتوانند تا بيابند
ما اگر گفتم خودم به من":ميگويد باره اين در وي خود.دريابند درستي به را يكديگر
و ديدگاهها موقتا بايد شويم آشنا بنيادين بهطور غرب انديشههاي با بخواهيم
".كنيم شروع هيچ از و گذاشته كنار را خود تفكرات
و شد مشغول واشنگتن تاون جورج دانشگاه در تحصيل به اهدافش به يافتن دست براي او
دانشگاه در مطالعه به آن از پس.بگيرد كارشناسي مدرك غرب فلسفه رشته در توانست
از تحليلي فلسفه در دكترا مدرك دريافت به موفق آن دنبال به و پرداخت ميشيگان
.شد تورنتو دانشگاه
آكسفورد ، همچون دانشگاههايي در تدريس به غرب ، در مطالعاتش دوران در يزدي حائري
در.پرداخت تاون جورج دانشگاه در اخلاق موسسه و ميشيگان هاروارد ، تورنتو ، گيل ، مك
به انقلاب رهبر خميني امام آيتالله و رسيد پيروزي به اسلامي انقلاب سال 1357 بهمن
بودند آشنا يكديگر با دور زمانهاي از خميني آيتالله و يزدي حائري.بازگشت وطن
خواهرزاده ديگر طرف از.بود يزدي حائري پدر شاگردان از خميني آيتالله حضرت كه چرا
كرده ازدواج (ره) امام فرزند بزرگترين خميني مصطفي الله آيت با نيز يزدي حائري
از سال بيست حدود يزدي حائري و خميني امام سببي ، خويشاوندي از جداي ولي.بود
واشنگتن در ايران سفارتخانه انقلاب از بعد كه زماني.بودند يكديگر صميمي دوستان
يزدي حائري به امام داشت نياز ايران قبلي سفير براي جانشيني به اضطراري بهطور
مشكلاتي با سفارتخانه اداره در او.بگيرد عهده به را وظيفه اين تا دادند دستور
از نرسيد نتيجه به پيگيرياش چون و ميشد مربوط نيز تهران مقامات به كه شد مواجه
.كرد كنارهگيري پست اين
در ولي.بازگشت ايران به نداشت ، اشتغال تدريس به كه دوراني در سال 1359 در او
سال در ايران از وي خروج مشكل.شود خارج ايران از نتوانست سال همان تابستان پايان
.كند سفر انگليس به آكسفورد دانشگاه در تدريس براي توانست او و شد لغو 1362
خصوص به و روحانيون به توهين جمله از شاهنشاهي دربار رفتارهاي خود خاطرات در او
رفتارهاي است معتقد وي همچنين.است داده قرار نكوهش مورد را خميني امام به توهين
اصلي عوامل از يكي شاهنشاهي تقويم به اسلامي تقويم تغيير جمله از دربار احمقانه
.است بوده پهلوي رژيم سقوط
ولايت مسئله و روحانيون نقش موضوع پيرامون را بحثهايي او انقلاب ، پيروزي از بعد
با فقيه ولايت نسبت و مورد اين در "حكومت و حكمت" خود كتاب در و نمود مطرح فقيه
.است كرده تاليف لندن در سال 1995 در را كتاب اين اواست كرده بحث شيعه تعاليم
كتابهايي عمدتا كه كرده منتشر و تاليف ايران در نيز چندي كتابهاي يزدي حائري
"هستي هرم" و "كلي علم" ،"نظري عقل كاوشهاي" به ميتوان ميان آن از.هستند فلسفي
سعي اما است نوشته صدرايي حكماي مذاق بر عمدتا اگرچه آثار اين در او.كرد اشاره
اشاره هستي هرم كتاب به ميتوان جمله ازبنويسد جديد نسبتا اسلوبي به كه داشته
با را خدا وجود درباره ملاصدرا صديقين برهان آن در دارد قصد نويسنده كه كرد
درباره بحثي به مولف اين كنار در.كند صورتبندي جديد منطق در خود دانش از استفاده
.ميپردازد نيز غربي فيلسوفان از برخي هستيشناسي
13_ زندگي يك بسط و قبض
سروش باعبدالكريم صدري محمود گوي و گفت
حقايق سازگاري
تيموري اميرحسين:ترجمه
كه كردهام بيان مقاله دو اين ابتداي در كه بود اين خاطر به [عصبانيتها اين]
مذهب به وابستگياش واسطه به بلكه نميشود شناخته تقوايش و علم وسيله به روحانيت
حمله مورد شدت به و نشد واقع روحانيت خوشايند تز اين.ميشود شناخته معيشت براي
قبض پيرامون مقالات انتشار از بعد كه بيفزايم را مطلب اين بدهيد اجازه.گرفت قرار
همچون فرهنگي مراكز از بعضي در را امور زمام خاص گروه يك فرهنگي ، كيهان در بسط و
.بود نشريه آن كار پايان اين و گرفت دست به خاص نشرياتي
.گشودند كيان عنوان تحت را ديگري نشريه نشريه ، اين مديران از بعضي خوشبختانه اما
اين.گرفتم پي آن در را اشعارم از بعضي حتي و مقالاتم انتشار من كه نشريهاي
من به تريبون اين.شد مواجه انتقاد با توام ستايشهاي و وسيع مخاطبان با ماهنامه
ايران سراسر روشنفكران و دانشجويان از عظيمي قشر با را خودم ارتباط تا داد اجازه
.است من براي وصفناپذيري شعف موجب آنها پيشنهادهاي و تلفنها نامهها ، .دهم ادامه
سال دو مدت براي قم در حوزه طلاب از گروهي به تدريس براي مناسبي موقعيت همچنين
بسيار.ميشد مربوط دين فلسفه و جديد كلام به بيشتر آنجا در من دروس.داشتم
تدريس براي ديگر فرصتي كه چند هر.توجهاند مورد هم هنوز دروس اين كه خوشحالم
ابواب ساير مانند نيز باب اين.ندارم را قم در تدريس اجازه بگويم صريحتر يا ندارم
و است كرده رشد قم علميه حوزههاي در دين فلسفه مبحث چند هر.شد بسته من روي به
آن نويسندگان و مديران كه ميشوند منتشر زمينه اين در نشريه سه يا دو حالا همين
مقالات تا ندارند اجازه و نميكنند ذكر مرا نام آنها اما هستند ، من سابق دانشجويان
پيگيري است يافته فراواني مشتاقان كه دين فلسفه باب در مرا افكار اما كنند چاپ مرا
اين در مطالعه براي دنيا سراسر دانشگاههاي به قم از طلاب از تعدادي.ميكنند
.شدهاند فرستاده زمينهها
جلب خود سوي به را حوزه اساتيد حتي و طلاب توجه (دين فلسفه) موضوع اين صورت هر در
تداوم كه اميدوارم و ميگيرم درنظر مثبت تحول يك عنوان به را موضوع اين من.كرد
.يابد
جهت در كه تلاشهايي به شما.متشكرم جامع حال شرح اين خاطر به شما از *
بعضيها.واقفيد دارد وجود اسلام جهان اجتماعي - سياسي تحولات متن در قراردادنتان
قلمروهاي ايده.ميكنند خطاب اسلام لوتر را شما و رفتهاند فراتر هم اين از حتي
عنوان به است ممكن شماست تفكر مشخصه كه - غيره و سياست دين ، علم ، - حيات متمايز
مدرنيته با كردن نرم پنجه و دست سال از 100 پس اسلام جهان در عظيمي تغيير نشانه
شما تفكر بگوييم كه است منصفانه آيا كه است اين من منظور.شود تفسير (Modernity)
گذشته قرن در اخص طور به ايران مردم و اعم طور به اسلام جهان كه را آنچه تئوري ، در
هگل مينرواي جغد تمثيل به من است؟ كرده تئوريزه كردهاند تجربه آن از قبل يا
آن از پس بلكه نميآيند ، واقعيت بر مقدم ايدهها اينكه بر مبني ميكنم ، استناد
تاثيرتجددگرايي چگونه.بكنم دوسويه سوال يك شما از بدهيد اجازهميشوند شكوفا
ارزيابي تفكرتان روي بر اخص طور به را اسلامي انقلاب و اعم طور به را اسلامي
اصلاحطلبان و متجددين ساير افكار و خودتان فلسفه بين را پيوندهايي چه و.ميكنيد
ميكنيد؟ مشاهده مسلمان
اما.نباشم سوال اين وجوه تمام درباره كردن اظهارنظر براي فرد بهترين من است ممكن
خودتان به را قضاوت و ميكنم بيان را است كرده خطور من ذهن به كه نكاتي بعضي
.واميگذارم
كننده اقناع را موضوعات اين.بودهام علاقهمند تئوريك موضوعات به هميشه من اولا
.ميدانم جذاب و
وضوح به زيرا.شدم علاقهمند نيز عملي موضوعات به اسلامي انقلاب از پس چند هر
شاه ظالم رژيم سقوط از پس دوران به كردند هدايت را ما انقلاب كه آنهايي دريافتم
و مدرنيته جهاني ، اقتصاد قبيل از موضوعاتي از تصوري هيچ بنابراين بودند ، نكرده فكر
اگر تنها كه داشتند باور صادقانه آنها.نداشتند غيره و اطلاعات بر متكي مديريت
.كرد خواهد طي را خود طبيعي روال جامعه باشند خيرخواهي و عادل قانونگذاران
دستيابي براي واقعگرايانهاي روش هيچگونه بدون بلندپروازانه ادعاهاي ضمن ، اين در
است بديهي.داشتيم عرضه براي دلفريب شعارهاي حد از بيش كمي ما.يافت تداوم آنها به
نياز من كه را آنچه بنابراين.نميدهد بار به را اساسي و مهم پيشرفت چيزها اين كه
نيز عملي مسائل پرداختن به بلكه نيست تئوريك مسائل در كار تنها كردم ذكر را آن
.دارد اختصاص
آسان بيان در موضوع اين.ميكنم دنبال را واحد شعار يك هميشه من اينكه دوم نكته
هيچ.سازگارند هم با مكاني هر در حقايق كه دارم باور من.است سخت عمل در اما
يك ستارگان و خانه يك ساكنان آنها همه.نميگيرد قرار ديگر حقيقت مقابل در حقيقتي
ديگر نقاط حقايق تمام با كه است مجبور دنيا گوشه يك در حقيقت يك.كهكشاناند
اين خاطر به.نيست حقيقت يك ديگر چيزي چنين صورت اين غير در باشد سازگار و هماهنگ
رها عقيده ، و فكر عرصههاي ساير در حقيقتي خاطر به را تحقيقاتم هرگز من كه است
.نكردهام
يك و ميشود مستمر تحقيق موجب اينكه خاطر به است مضاعف موهبت يك واقعيت اين
حقيقت يك كسي حقيقت آيا كه را شگفتي اين دائما.ميآورد وجود به را مفيد پلوراليسم
نموده مقايسه حقايق انواع ساير با و موشكافي كاملا را آن فردي يا است كامل و جامع
.است حقايق ساير با آن هماهنگي حقيقت يك اصلي شرط زيرا ميدهد افزايش را است
غرب از فكر يك آيا كه كردم صرفنظر مطلب اين از حقيقت ، باب در تحقيقم در بنابراين
حقايق همه ما كه است بديهي.دارد قديم يا جديد خاستگاههاي يا و گرفته نشات شرق يا
كردن آشكار در ما به تا داريم نياز ديگر كشورهاي و مردم به و نداريم اختيار در را
.رسانند ياري حقيقت متفاوت وجوه
فيلسوفان زندگينامه
2_ فوكوياما سرگذشت
نعيمي وحيدرضا:ترجمه
او كه ميگويد فوكوياما درباره وي.است روز اجرايي ارشد مدير و رئيس تامسون جيمز
كار كه ميآيد يادم.بودند نكرده فكر آن درباره سايرين كه ميپرداخت موضوعهايي به
آنان به.بود عالي آرام اقيانوس راهبرد مورد در هوايي نيروي براي طرحي در وي
يعني:داشت مهارت واقعا كار اين در و بشنوند نميخواستند كه گفت را چيزهايي
رهبري نقشهاي روزبهروز ميتوانست ميخواست ، اگر.كردن گوش به افراد واداشتن
".بدهد دست از را فكري پرسهزدن آزادي نخواست اما بگيرد ، عهده بر را بلندپايهتري
دولتي سمت كسب پي در هرگز او آن خاطر به كه است بوده دلايلي از يكي آزادي اين
خصوص به دارم ، سياست مورد در عقايدجدي كه وجودي با":ميگويد فوكوياما.برنيامد
بسيار را مسائل بايد آدم.ندارم را روبوسي و زياد دادن دست حوصله اما خارجي سياست
رضايت احساس شود ، انتخاب تا ميگويد كسي كه چيزهايي گفتن از هرگز.كند ساده
را او فوكوياما كه است سياستمداراني از يكي ريگان رونالد كه حالي در ".نميكنم
وي زعم به آنچه از دهه 1980 خلال در ميگويد فوكوياما ميكند ، تحسين
بيشتر وي به بازنگري ، در اما".ميكرد ناراحتي احساس بود ، ريگان سادهانگاريهاي
عالي جمهوري رئيس وي از كه بود چيزي مسائل با وي برخورد روش من نظر به.نهادم ارج
متوجه نميتوان اكنون.بود كرده تغيير ريگان مورد در نظر اتفاق ميكنم فكر و ساخت
".كرد عوض را نسل يك دورنماي كه بود منسجم آرا دسته يك نماينده وي كه نبود امر اين
نزديكي روابط اول ، بوش و ريگان دولتهاي در خارجه وزارت در كار رهگذر از فوكوياما
ولفويتز پلدارد بوش دبليو جورج جمهوري رياست كانون در حاضر افراد از بسياري با
خطمشي برنامهريزي مدير مقام در - است آمريكا دفاع وزير معاون اكنون كه - تندرو
وي.كرد دعوت خود كاركنان به پيوستن براي فوكوياما از سال 1981 در ريگان دوران در
داشته آشنايي دانشكده دوران از بوش دبليو دولت ملي امنيت مشاور رايس كاندوليزا با
آنان موقعيت در كه ميشوم خوشحال بيشتر واقعا روز هر":ميگويد فوكوياما.است
".بگيرم را تصميمها گونه آن كه ندارم قرار
تمام تقريبا و باشد آن از حساستر نميتوانست وي فعاليت حوزههاي روزها آن در
در وي اوليه گزارشهايدارد امروز عمده ژئوپلتيك مسائل با غريبي همخواني آنها
اشغال از پس.بود ايران بعدا و افغانستان عراق ، به مربوط امنيتي مسائل مورد
ميآورد ياد به وينوشت پاكستان مورد در تاثيرگذاري گزارش شوروي ، توسط افغانستان
جنجالي سرويس يعني ISI با خام فارغالتحصيل يك مقام در سالگي در 28 چگونه كه
افغان مجاهدين درباره چيزي هيچكس":ميگويد وي.بود گرفته تماس پاكستان اطلاعات
نتيجه اين به من.ميگرفتم اطلاعات و بودم آنجا هفته دو اينرو از.نميدانست
تقويت بايد پاكستان ارتش منظور اين به و شود پشتيباني مجاهدين از بايد كه رسيدم
انجام ريگان دولت كه بعدي كار و شد واگذار من به خارجه وزارت در سمتي آنگاه.شود
هر نداشتم ، تصميم آن با ارتباطي هيچ من.بود پاكستان به اف16 فروند چند دادن داد ،
شبه در افراد نامطبوعترين از يكي به مرا كار اين اما كردم حمايت آن از كه چند
كسي عنوان به مرا هند مطبوعات در دائما بعدي ماه شش خلال در و كرد بدل هند قاره
".ميكردند تقبيح بود ، داده را كار اين ترتيب كه
گفتوگوهاي به اعزامي آمريكايي هيات عضو دولت در خدمتش سال اولين طول در فوكوياما
از پس اما بازگشت هند به بعدبود فلسطينيان خودمختاري مورد در اسرائيل و مصر
خطمشي برنامهريزي مدير معاون عنوان به فوكوياما انتخابات در بوش جورج پيروزي
مشهور كه بود دوره اين در.شد منصوب خارجه امور وزير بيكر جيمز زيرنظر وزارتخارجه
مه ماه در.بود همزمان جهاني قديم نظم سريع سقوط با وي سياست مشاوره دوران.شد
بررسي را آلمان دو اتحاد كه خواست مصرانه وي از و نوشت بيكر براي يادداشتي 1989
برلين ، ديوار فروپاشي از پيش ماه يك يعني اكتبر اواخر تا كه حالي در كند ،
نخواهد اتفاق آنان عمر در هرگز اتحاد ميگفتند خارجه وزارت در آلمان كارشناسان
پيشنهاد را ورشو پيمان انحلال براي برنامهريزي كه بود كسي نخستين وي بعد.افتاد
ناباوري ديده به ابتدا كهنهكار شناسان كرملين را موضع اين هم بار اين.كرد
.نگريستند
مدرن پست كشكول
فضلفروشي
يوسفي حامد:ترجمه
مربوط پرسشهاي سرگيجهآور سازوكار در جايگاهي چه است؟ مدرن پست چيز چه بالاخره"
..است مدرن جهان از بخشي مدرن پست بيشك نميكند؟ يا ميكند ايفا روايت و تصوير به
بلكه نيست ، پاياني وضعيت در مدرنيسم ميشود ، فهميده شكل اين به كه مدرنيسمي پست.
".بود خواهد پايدار كه حالتي ;نوظهور درحالتي مدرنيسم از است عبارت
(ص 81 پسامدرن ، وضعيت) ليوتار فرانسوا ژان
.ميدهند تشكيل را ما بحث آغاز نقطه "پسامدرنيته" و "پسامدرنيسم" واژههاي همين
اولين.شده استفاده كلمه دو هر در كه كنيم شروع (Post) "پسا" پيشوند با ميتوانيم
قادر پسامدرنيسم پيروان پيشوندي چنين وجود با كه است اين ميرسد ذهن به كه چيزي
است اين معنياش "پسا" پيشوند كه چرا.كنند خودبنيادي و استقلال ادعاي بود نخواهند
مدرنيته ، و مدرنيسم يعني شده ، اضافه بهشان پيشوند كه هستند واژههايي آن اصل ، كه
معنايشان پسامدرنيسم و پسامدرنيته خلاصه بهطور.هستند مستقل و كليدي مفاهيم آنها
بيانگر بعد ، معناي به ،"پسا" پيشوند وجود و كردهاند اخذ ديگر واژههايي از را
.نظراتشان دقيق و صريح بيان راه در آنهاست پيروان ناتواني
مفاهيم از مجموعه دو بر پسامدرنيسم مبحث كه كنيم توجه بايد شروع ، اين از پس
هر كه آنجا از هرحال به.پسامدرنيته / مدرنيته و پسامدرنيسم / مدرنيسم:است استوار
مهمي ضمني نقش پسوندها تفاوت ميآيند ، مشابه بسيار نظر به مفاهيم مجموعه اين دوي
_ گروه اولين.دارد پسامدرنيسم به مربوط مباحث در آنها از هركدام جايگاه تعيين در
عملي فعاليتهاي و انديشهها از مجموعهاي به اشاره عموما _ ism ايسم پسوند با
اوايل از كه هنري جنبشي:ميشود توصيف شكل اين به اغلب مدرنيسم رو اين از.دارد
فعاليتهاي از دوباره تعريفي ارائه و ريشهاي بازنگري تلاشش و شد آغاز نوزدهم قرن
متمايزي انواع تشريح و توصيف براي عموما مدرنيته آنكه حال.بود نوشتاري و نقاشي
انديشهها از جنبشي به پسامدرنيسم واژه ، دو اين با مطابق.ميرود كار به جامعه از
تازه شكلهايي بيان براي پسامدرنيته و دارد اشاره تازه فرهنگي _ فكري فعاليتهاي و
معنايي هر در را پسامدرنيسم كه است روشن البته.ميشود استفاده جامعه از متمايز و
.دارد قرار مدرنيته و مدرنيسم مباحث با پويا ارتباطي در ببريم ، كار به بخواهيم كه
ساختارهاي و انديشهها توصيف براي مدرنيته و مدرنيسم مفهوم دو كه باشد چنين اگر
.بود خواهد نامناسب اولي طريق به پسامدرنيسم وقت آن باشند ، نامناسب اجتماعي
بنيادي اشتباهات از يكي يونان ، متولد اجتماعي نظريهپرداز كاستورياديس ، كورنليوس
:ميكند يادآوري را خصوص اين در
بر كافي قدر به اما نميدهد ، ارائه حاضر دوران از دقيقي توصيف "پسامدرنيسم" برچسب
مثبت تصويري داشتن در را ما دوران رقتانگيز ناتواني برچسب اين.ميكند دلالت آن
:است شده خود از سطحي بسيار تعريفي ارائه به منجر كه..ميسازد آشكار خود از
!"پسافلان"
خود حتي كه است اين شده توجه آن به كمتر آنچه.است واضح "پسامدرن" مفهوم پوچي
به كه بود نامناسبي انتخاب "مدرن" واژه اصل !شده مشتق ديگري جاي از هم پوچي اين
ظهور مدرنيته از "پس" است ممكن چيزي چه واقعا.ميشود ثابت كفايتش عدم زمان مرور
رسيده پايانش به تاريخ بگويد ميخواست انگار گذاشت مدرن را خود نام كه دوراني كند؟
مثابه به پسامدرنيسم:خودگرداني از كنارهگيري":از نقل به دو هر).است
محتاط "پسامدرن" بحث در كه ميكند تحريك را ما كاستورياديس ("همگاني همسانگردي
!است گرفته را پستمدرنها اغلب گردن تعريف ، ارائه معضل:باشيم
فلسفي پرسش يك و صد
كوهن مارتين
صالحي آرش:تدوين و ترجمه
:يكم و بيست مسئله يادآوري
به خود زمينهاي در ماريون ساكنان همه.بود اقيانوسها دل در جزيرهاي ماريون
و تغيير ماريون فرمانروايي در سالها از پس كه اين تا ميكردند زندگي خوشي و خوبي
.شد تشكيل امور اداره براي شورايي و آمد پديد تحولاتي
(2) ماريون فرمانروايي _ دوم و بيست مسئله
ماركسيستي افكار در ريشه كه شد ارائه شورا به تصويب براي برنامهاي چندي از پس
را مالكيت سلب و اموال از اشتراكي استفاده مساوات برقراري و تبعيض رفع براي و داشت
را ماريون نظام كه ايوان و يلنا جمله از شهروندان از بعضي اما.ميكرد توصيه
.ميكند مختل را اقتصاد طرحي چنين تصويب كه داشتند عقيده ميدانستند عادلانه
به داشت توان در هرچه و پذيرفت را بزرگان و ريشسفيدان نظر ماريون ، شوراي بالاخره
معضل با شورا كه نپاييد ديري اما.شود مملكت در تغييري هرگونه مانع تا گرفت كار
جوي ، تحولات و تغيير اثر بر.گرفت قرار فشار تحت بسيار و شد مواجه بزرگي بسيار
لميزرع و خشك زمينهايي به تدريج به ماريون ، حاصلخيز مزارع از پهناوري بخشهاي
از دور به.ميدادند را فلاكتبار زندگي يك كفاف تنها ماريون مزارع.ميشدند تبديل
اين و بود مانده باقي ماريون از گوشهاي در كوچك ، بهشتي هنوز جهنمي ، زمينهاي اين
اما.داشت وجود طبيعي چشمههاي زمينهايشان در كه بود آن صاحبان بلند اقبال از هم
ديگر از ترتيب بدين.بودند ماريون كشت تحت مزارع كل از درصد تنها 10 مزارع اين
شدند سرازير مانده يادگار به بهشت اين به آوارگان از سيلي ماريون ، قحطيزده نقاط
مقدار ازاي در بهشت ، اين صاحبان.كنند پيدا آنجا در كاري باشد يارشان بخت اگر تا
.ميكشيدند كار گرسنگان اين از نان ، ميوه ، ناچيزي
طرح فشارها ، همين اثر بر.است داده تشكيل فوقالعاده نشستي ماريون ، شوراي امروز
به دوباره آذوقه ، و اموال و دارايي از مشترك استفاده بر مبني ماركسيستها ، قبلي
طرفداران مذكور ، طرح كه است اين در تفاوت بار اين اما.است شده تقديم ماريون شوراي
يا ميزند ، بيرون خانه از هركه.برپاست غوغايي شورا از بيرون.دارد بسياري آتشه دو
و است گورستان راهي شدهاند ، تلف گرسنگي از كه خانوادهاش ، اعضاي تدفين مراسم براي
آن خواهان گرسنه مردم.ميپيوندد معترضين صف به دارد ، تن در رمقي هنوز اگر يا
البته.شود تقسيم آنها ميان تساوي به ماريون حاصلخيز زمينهاي محصولات كه هستند
طرفدار فردا بخوابند ، سير شب قضا بر دست اگر.ميخوانند فلسفه هنوز نيز عدهاي
خواهند پابرهنگان طرفدار فردايش بخوابند ، گرسنه اگر و خصوصياند مالكيت و آزادي
بيمارستان به كتككاري اثر بر شورا عضو سه دواست شده كشيده تشنج به شورا.بود
اندك محصول همين اگر كه كردند ، خاطرنشان آبوهوا خوش مناطق نمايندگان.شدند منتقل
گرسنه عدهاي هم باز و برسد جامعه افراد همه به است بعيد شود ، تقسيم مردم ميان هم
خود كار ثمره از ميكنند ، كار كه آنهايي اگر كه بود اين آنها ديگر ايراد.ميمانند
را كشتزارها و مزارع در كردن كار زحمت خود به هيچكس ديگر نشوند ، بهرهمند
قبلي طرح كه بود ايرادي همان اين.ميرود دستشان از نيز محصول همين و نميدهد
نطق ماركسيستها با مخالفت در هم ويلنا ايوان.كرد مواجه شكست با را ماركسيستها
شوراي.است تصميم اخذ موقع حالا.نبود بلند صدايشان قبل دفعه اندازه به اما كردند
:ميگويد ماريون شوراي رئيس يابد ، دست اتفاقنظر به نتوانست نهايت در ماريون
به مجبور ميلش برخلاف را فردي هيچ كه است اين شورا نهايي تصميم آقايان خانمها ، "
ماريون مردم از كمي تعداد اينكه بر شريف ، اصل اين رعايت مسلما.ننمايد كاري انجام
اموال از پاسداري و آزادي به نهايت در شورا.دارد ارجحيت شوند ، سختي متحمل اندكي
".ميدهد راي مردم
است؟ گرفته درستي تصميم هم باز شورا آيا
21_ نبود؟ احمق ميتوان چگونه
نميدانم...عميق نفس يك
موسويان نصير سيد
پاپر رايموند كارل و راسل برتراند به احترام با
چند بودم رسيده شهر نزديكيهاي به تيرماه 1381 ، و 13 پنجشنبه 12 و چهارشنبه
به تا كردم رانندگي هم ديگر دقيقه دو يكي شهر ، ورودي ميدان به بود مانده كيلومتر
كمي ميدان ، كنار آهان ، ميگشتم ، روزنامهفروشي دكه دنبال به رسيدم ، اصلي ميدان
روزنامه تا دو يكي و ايستادم آن كنار آهستگي به.كردم پيدا نارنجي دكه يك بالاتر ،
و شدم ماشين سوار ،"آمريكا به كرزاي اعتراض" به بود مربوط آنها اصلي عنوان خريدم ،
داشتم.كنم اجاره خوبي نسبتا هتل در تروتميزي اتاق توانستم ساعت ، دو يكي از بعد
:كرد جلب را حواسم هتل ميهمانان از ديگر تا دو صحبتهاي كه ميآمدم پايين پلهها از
پاول كاره همه نيست ، كارهاي بوش اصلا ميزني ، حرفها چه بع ، آقا ، نخير:اولي
.داده را حمله دستور هم پاول خود است ،
رهبري را افغانستان قضيه كه است بوش الان نيستيد ، جريان در درست شما نه ، :دومي
مدارا كمي بود خواسته بوش از هم آمريكا سناي پيش وقت چند باشد يادتان اگر ميكند ،
.ميچرخاند او را دنيا اصلا است ، بوش دست كارها همه كه يعني همين كند ،
ميكنند ، زندگي آمريكا دوستانم مناست پدرسوختهاي چه سياست نداري ، خبر آقا:اولي
.نميشد رئيسجمهور بوش اصلا نبود پاول اگر ميگفتند
كه روشني همين به من نميدهيد ، گوش را خارجي راديوهاي درست شما نخير ، :دومي
...است ، بوش خود دست كارها همه كه ميدانم است ، شب الان ميبينم
تعيين ميتوان چطوري آخر است ، غريبي و عجيب بحث عجب ديدم آمدم ، خودم به يكدفعه
حتما گفتم خودم با ديگري؟ كس هر يا پاول يا است بوش همهكاره آمريكا در كه كرد
كه دارند هم بالايي مقام و ميكنند كار سفيد كاخ خود در بستگانشان يا دوستانشان
هتل پذيرش طرف به و آمدم پايين پلهها از بگذريم !دارند اولي دست اطلاعات چنين
به بازگشتم ساعت به راجع ميدادند ، پاسخ ميهمانان به پذيرش قسمت در نفر دو رفتم ،
.شدم خارج و كردم سوالي هتل
قدم براي.است مناسبي جاي آن اطراف خيابان كه دارد قرار بزرگي استخر شهر ، آن در
اندكي استخر كنار بيايم هم بعد بخورم را شام بروم اول كردم فكر خودم با زدن ،
كه چيزي اولين شدم وارد وقتي ميشناختم قبل از را خوبي رستوران.كنم پيادهروي
براي.ميبردند سر به هتل يك در من با كه بودند ميهماني دو همان كرد جلب را نظرم
و نشستم.كردم انتخاب را آنها كناري ميز و رفتم شوم ، آشنا آنها با بيشتر كمي اينكه
را پدرم داشت كنجكاوي اما ميدانم است بدي كار كردم ، تيز را گوشهايم خوب
دست به متحده ايالات سران به راجع دقيقي اطلاعات ميتوانستم هم من شايد درميآورد ،
باز مينشستم هم طرفتر آن ميز چند اگر كه ميزدند حرف بلند آنقدر البته !آورم
.ميشنيدم را صدايشان
تو چيزي يه نه يا هفته دو است ، بازي تراكم قضيه اصلا نفروش ، جان آقا:اولي
.ميشود آزاد تراكم كلا ديگر ، هفته چهار سه مايههاي
ميخواهند دارم ، خبر بالا مقامات از من ميزني ، حرفهايي چه شما بابا ، اي:دومي
.كنند قطع تهران جاي همه در كل به را تراكم فروش
بازيه ، همش اينها !آقا اي تحصيلكرده كه شما ميزني ، حرفها اين از شما چرا:اولي
!بالا ببرند را قيمت ميخوان
تا كنند محدود را تراكم ميخواهند نميكنيد ، دقت اقتصادي نظر از شما نخير:دومي
و برداشتم را غذايم ظرف شدم بلند كه بود حرفها همين وسط !برود بالا افزوده ارزش
!نميآمد بحثشان صداي ديگه شدم ، راحت آخيش ، آنطرفتر ، ميز تا چهار رفتم
اندكي اتاقم ، توي رفتم بازگشتم ، هتلم به آرامآرام هم بعد بود ، خوبي پيادهروي
كردم ، خاموش را چراغها و تلويزيون بود ، خسته واقعا چشمهايم.كردم نگاه تلويزيون
كردم ، فكر اول ميرسيد ، گوشم به نفر دو همان صداي باز كه ميبرد خوابم كمكم داشت
صداها نداشت فايدهاي نخير اما نياوردم ، خودم روي به كمي ميبينم ، خواب دارم
.بود آنها مال من ، ديوار به ديوار اتاق حادثه بد از !بود واقعي كاملا
رفتارهاي به اصلا دارند ، قبول همه را اين مشخص ، كاملا است چيزي يك دين:اولي
.ميشود درست چي همه كنند ، عمل اون به همه واقعا اگر و نميشود مربوط ما اجتماعي
مورد اين در من ميگيرد ، بر در را چيز همه كه است چيزهايي سري يك دين:دومي
.است سختي خيلي چيز يك درست ، دين.خواندم زيادي كتابهاي
. اسرارآميز چيزهاي سري يك يعني دين ببينيد ، :اولي
...كار يعني اجتماعي ، فعاليت يعني همش دين چيه ، حرفها اين نخير ، :دومي
.نفهميدم چيزي ديگر و گذاشتم سرم روي و برداشتم را بالشتم
اقتصاد و سياست از ميكنيم؟ نظر اظهار چيز همه در يقين و قطعيت اين با ما چرا
چقدر واقعا.نميدانيم:بگوييم جاها خيلي ميشود چه مگر.دين و فلسفه تا گرفته
وقتي كه است شده حالا تا آيا باشيم؟ داشته شك خودمان دانستههاي به راجع حاضريم
چه براي اصلا:بپرسيم خودمان از ابتدا شويم ، گفتوگويي وارد كسي با ميخواهيم
هر ميكنم گمان من بگيريم؟ ياد چيزي ميخواهيم واقعا آيا كنيم؟ بحث ميخواهيم
;ميرود بيراهه به زود يا دير باشند ، نداشته يادگيري قصد طرفين آن در كه گفتوگويي
چيزي به هم شايد) خويش عقيده روي بر عصبيت و لجاجت به يا ميشود ختم دعوا به يا
به مشكلات ، و مسائل از وسيعي طيف به راجع وقت هر آدمها ما من ، زعم به.(آنها شبيه
ميشمريم ، نظر صاحب را خود نيز گفتوگويي و بحث هر در و ميكنيم اظهارنظر راحتي
اظهارنظرهاي از پرهيز براي راه سادهترين اما نميكنيم رفتار عاقلانه بيترديد
و بگوييم ميدانيم ، موضوع آن در چيزي دقت به اگر كنيم ، تامل اندكي چيست؟ بيمورد
براي هم باز اگر.فرابگيريم چيزي شايد بنشينيم ، خاموش و ساكت نميدانيم ، هم اگر
."نميدانم" بگوييم و بكشيم عميق نفس يك شد ، اصرار ما به گفتن سخن
|