نكنيد اغراق
شخصيت چندگانگي
ميدهيم ، تحويل ميگيريم ، را "لباسشخصيها"
ميآيند دوباره اما
مديره هيات رئيس مشاركتبه جبهه نامه
مركز وكلايدادگستري كانون
داريم؟ نياز پليس چقدر
نكنيد اغراق
.است آمده "چيزي يا كسي حد از بيش ذم يا مدح" معناي به عميد و معين لغات فرهنگ در اغراق
با آن خلط از جلوگيري براي اما گرفت مترادف كردن غلو مثل مفاهيمي با ميتوان را اغراق
كلام و گفتار در بيشتر اغراق.نمود تفكيك همديگر از را آنها ميتوان افراط مثل مفاهيمي
پرگويي آشاميدن ، خوردن ، عمل در افراط.ميگيرد انجام "عمل" در افراط اما مييابد تجلي
اغراق.است امكانپذير اغراق در افراط پس بگيريم نظر در گفتن عمل در را اغراق اگر...و
داشتن در افراط مثال بهعنوان.باشد داشته تاثير افراط بر غيرمستقيم بهطور ميتواند
خود ميتواند اغراقگونه درگفتوگوي ايدئولوژي يا تفكر و ارزش نوع يك از تنفر يا اعتقاد
.دهد نشان را
موضوع.شد قايل فرق نيز هستند هم نزديك مفاهيمي حدودي تا كه دروغ و اغراق بين ميتوان
كه است چيزي مورد در گفتن سخن دروغ ، و ندارد خارجي وجود عيني ، چه باشد ذهني چه دروغ
اما داشتهباشد مصداق آن كليت گرفتن درنظر با دروغ موضوع است ممكن گرچه ندارد مصداق
شير يك ديدن ادعاي كسيكه مثال بهعنوان.نيست چنين اين شده واقع دروغ مورد كه جنبهاي
عينيت باشد شير بودن سر دو كه دروغ موضوع اما دارد وجود شير چه اگر باشد داشته سر دو
در اما دارد خارجي وجود دروغ با مقايسه در عيني چه و ذهني چه اغراق موضوع اما.ندارد
مشتبه مانع كه است روشن تاحدودي اغراق معني بنابراين.است شده بزرگنمايي و غلو آن مورد
.شود ديگر مفاهيم با شدن
و مختلف شكلهاي به و انسانها بين گفتوگوهاي در ادبي ، صنعت در كاربرد بر علاوه اغراق
چيزي يا كسي يك از شديد نفرت يا علاقه بهخاطر فردي.ميرود بهكار گوناگون هاي جنبه در
يا اعتقاد بهدليل فرقهاي يا گروه.ميدهد قرار اغراق مورد را آن معايب يا محاسن
.ميدهد قرار غلو مورد را آن مختلف جنبههاي مكتبي و ايدئولوژي يا تفكر يك از احتراز
كسب براي مديري ميزند ، دست خود برنامههاي بزرگنمايي به انتخابات در پيروزي براي حزبي
يا نهادي عملكردهاي پست ترفيع يا ابقا براي يا و ذيربط بخش يا نهاد براي بيشتر بودجه
اقدامات و عملكردها بيشتر مشروعيت كسب براي حكومتي ميدهد ، قرار اغراق مورد را خود شخصي
.برد نام ميتوان نحو همين به را بيشماري نمونههاي و ميدهد قرار اغراق موضوع را خود
اغراق اجتماعي هاي زمينه
حقيقت كه هنگامي و برنميخيزد مخالفت براي صدايي هيچ كه هنگامي":ميگويد دوورژه موريس
ديگر صداهاي كه ميشود دشوار دروغگويي موقعي ولي است آسان دروغگويي شناخت نميتوان را
اقتصادي فعاليت آزادي ، پايه بر كه خبري نظام يك در.كنند اصلاح را سخنان و برسند گوش به
قرار مترادف و تساهل كمي با (1)"است دشوار بسيار حقيقت كردن مخفي باشد شده بنا رقابت و
و تكثر و بيان آزادي كه كرد استنباط ميتوان دوورژه گفته اين در دروغ با اغراق دادن
اذهان تحريف و اغراقگويي برابر در بزرگي موانع مطبوعات پويايي و خبري رسانههاي تعدد
.دارد مستقيم رابطه بيان آزادي با حقيقت نفع به اغراق عقبنشيني.عملكردهاست واقعيت از
يا مدحها كه داد خواهد دست از را خود اثر زماني چيزي ، يا كسي حد از بيش ذم يا مدح
آزادي پس.گردد ارائه مذموم يا ممدوح واقعي اندازه و حد در بلكه حد از بيش نه ذمهايي
از عدول تقليل و عملكردها تصحيح در ميتوانند غيرمستقيم تاثيري اغراقات كاهش و بيان
رها و سالم مطبوعاتي فضاي وجود صورت در مقامي يا حزبي يا حكومتي هيچ.باشند داشته وظايف
كسب يا انتخابات در موفقيت يا مشروعيت كسب براي توانست نخواهند قلم تضمين و قدرت قيد از
.بپردازند اغراقگويي به پرستيژ
و آگاهي و فرهنگ پائين انساني ، سطح روابط مختلف عرصههاي در اغراق شيوع ديگر عوامل از
وجود صورت در.باشد ميتواند جامعه يك افراد توسط مختلف مسايل درك و تحليل و تجزيه قدرت
ايجاد و اطلاعات پردازش در مردم ناتواني علت به اطلاعات ، آزادانه سير و بيان آزادي
داد خواهد ادامه خود حيات به رنگ كم بهصورت ولو اغراق مسايل ، معلول و علت بين ارتباط
يك به درازمدت در بيان آزادي و مردم فرهنگ سطح و آگاهي ميزان يعني مولفه دو اين اما
و داد خواهد ارتقا را جامعه آگاهي سطح اطلاعاتي ، منابع تعددبرسند هم توليد باز وضعيت
و اغراق درواقع.نمود خواهد طلب را عقايد و آراء آزادانه بيان لزوم مردم آگاهي سطح
دو.داشت نخواهد جايي هابرماس يورگن نظر مورد (2)"ايدهآل كلامي وضعيت" در آن به گرايش
بين بينالاذهاني متقابل و سالم گفتمان كه است وضعيتي همچون وجود لوازم از مذكور مولفه
باعث فرد يك جانب از گفتمان در اغراقگويي بروز وضعيتي همچون در و ميپذيرد انجام افراد
.بود خواهد ديگر طرف از آن تصحيح
اغراق منفي و مثبت جنبههاي
جنبههاي در ذكرنكاتي اما.كرد استنباط را اغراق منفي جنبههاي ميتوان اينجا تا
واقعيت درك مانع ايدئولوژي و تفكر يا چيزي يا كسي مورد در اغراق.است لازم اغراق منفي
آن عكسساخت خواهد منتفي را آن معايب قبول امكان موضوع يك گونه اغراق قبول.بود خواهد
را ما ميانهروي يا اعتدال داد قرار اعتدال مقابل در را اغراق معني اين در است صادق هم
موجب حد از بيش ذم يا مدحبرد خواهد راه موضوع منفي يا مثبت جنبههاي نقد به
مساله يك واقعبينانه اصلاح مانع اغراق جنبه دو هر.ميشود محاسن و معايب ناديدهگرفتن
تفكر.ميشود منجر دگماتيسم كه شد خواهد منجر نتيجهاي به اغراق معني اين در.شد خواهد
نظر گونه هر ميكند رد را مخالف نظر هرگونه مساله ، يك چراي و بيچون قبول و جزمگرايانه
پي در و ميكند تلقي دشمني را ناآشنا آراء ميكند سركوب ماركهايي چسباندن با را انتقادي
شوروي جامعه استالينيستي و لنينيستي فضاي در انتقاد هرگونه.ميشود طريقي هر به آن نفي
مثل يا و تبعيد و تكفير دشمني ، اتهام به ميخورد (طلب نظر تجديد) ريويزيونيسم رنگ
هرگونه قبول كه تساهل مقابل را اغراق ميتوان همچنين معني اين در.ميشود كشته تروتسكي
مثبت جنبههاي ميتواند اغراق آيا اما.داد قرار آنهاست به نسبت واكنش عدم و مخالف نظر
جنبه اين ميرسد نظر به اما داد "بلي" پاسخ سوال اين به توان مي حدودي تا باشد؟ داشته
و قبول مانع نبايد مساله اين اما.بود خواهد كمرنگ اغراق منفي جنبه وسيع حجم برابر در
در اغراق.گرفت بهكار مثبت بهصورت موارد بعضي در را اغراق ميتوان.شود آن طرح
.دهد دست به بهتري نتايج ميتواند طبيعي و زيستي شرايط حال به مضر اقدامات پيامدهاي
استفادهاز يا(Genocide) نسلكشي و (racism) نژادپرستي و جنگ پيامدهاي در اغراق
را موضوعات اين به آنها حساسيت و انسانها عمومي افكار پيكان نوك جمعي كشتار سلاحهاي
تقبيح را آنها به تمسك و وجود هرگونه موارد اين قبول صورت در انسانها.نمود خواهد تيز
احتياط با بايد اغراقات نوع اين اما.انجاميد خواهد مطلوبتري نتايج به و نمود خواهند
نيز و شد دور واقعيت از حد از بيش اغراق از استفاده در نبايد ديگر بيان به.گيرد انجام
.بود خواهد انسانها واقعبينانه درك مانع اينصورت غير در كه نمود افراط آن در نبايد
فدايي لطفالله
:پانوشتها
ص 217 سياسي ، جامعهشناسي دوورژه ، موريس -1
ص120 اول ، 1374 ، چاپ عقل ، دولت بشيريه ، حسين -2
شخصيت چندگانگي
متنوع ، تبليغات ظهور ارتباطي ، سيستم گسترش اجتماعي ، مناسبات پيچيدگي دليل به امروزه
مختلف ، زمينههاي در علوم ملاحظه قابل پيشرفت گسترده ، و متفاوت تربيت و تعليم نظام
عين در و متفاوت آموزشهاي هم ، به ديگرنسبت جوامع يا و جامعه يك فرهنگهاي تداخل و نفوذ
،...و خاكي كره در محيطي زيست شديد تغييرات مدارس ، و خانواده نظام در متضاد گاه حال
در.است داشته افراد شخصيت بر نتيجه در و آدميان رفتار بر را عظيمي بسيار دگرگوني
.است نمايان وضوح به شخصيتي و رفتاري تغييرات اين كلانشهرها
و غرورآفرين حال عين در و ملاحظه قابل پيشرفتهاي اينكه با امروز جهان بر حاكم محيط
جبري نيازهاي ايجاد علت به اما است ، داشته پي در متفاوت زمينههاي در را تحسينبرانگيز
اين منظوراز.شدهاند چندگانه شخصيتهاي داراي ميكنند ، احساس محيطي درچنين افراد كه
احساس يك وجود عدم.ندارند خود از مشخصي و واضح احساسهاي افراد عموم كه است اين حالت
اثر كه داشت خواهد دنبال به را رفتاري نامتناسب تغييرات مطمئنا فرد ، يك در مشخص شخصيت
.برميگردد اجتماع و خانواده فرد ، خود به آن
.دارد نمود گذشته از بيشتر بسيار فكر واقعي تمركز عدم حالت افراد اكثر در امروزه
تفريح براي زمان هم اگر و است يافته چشمگيري كاهش طبيعت با صميمي ارتباط و سالم تفريحات
امكان افكار ، بر آگاهانه تمركز عدم علت به موارد بيشتر در هم باز باشد ، داشته وجود
.نيست حصول قابل آيد ، دست به طبيعت و تفريحات از عموما بايد كه نشاطي و شور به دسترسي
از كمتري افراد عموما كه توسعه حال در و افتاده عقب جوامع در كه است واضح بسيار البته
سيستم طريق از جهاني مناسبات تغييرات ديگر طرفي از و برخوردارند اقتصادي مزاياي
بسيار جوامعي چنين در تاثيرپذيري است ، شده واقع موثر جوامع و كشورها همه بر ارتباطات
و مشخص حالت كه شخصيتي.داد تشخيص ميتوان آساني به را شخصيتي نظام تغيير و است شديدتر
.كردهاند گم را خويش "واقعي خود" اشخاص حقيقت در و است نوسان در دائما و ندارد باثبات
او از را انديشه آزادي قدرت ميشود ، تحميل او بر طرف همه از كه متنوع نيازهاي احساس
خاصي افراد يا طبقه به مربوط وضعي چنين كه است اين اينجا در مهم مساله.است ستانده
.است شده واقع موثر جامعه افراد و طبقات اكثر بر بلكه نميباشد ،
ارتباطات ، انساني ، و طبيعي علوم گسترش با چرا كه است اين ميآيد پيش اينجا در كه سوالي
شدهايم بيهويتي دچار تعالي و تحول پيشرفت ، جاي به تكنولوژي عصر در و اجتماعي مناسبات
كردهايم؟ فراموش را انسان واقعي ماهيت و
از بسياري در اگرچه كه باشد اين داد ميتوان سوال اين به كه جوابي مهمترين شايد
و اخلاق.شديم دور "اخلاقيات" از نسبت همان به ولي كردهايم ، پيشرفت و ترقي زمينهها
منفعتطلبانه و سطحي و ظاهري غيرانساني ، معيارهاي به را خود جاي انساني معيارهايوالاي
دور "بودن انسان" فرهنگ از نسبت همان به ولي كرد ، پيشرفت مختلف علوم در آدمي.است داده
براي روشي بايد كه (مبارك و ميمون است علمي خود جاي در كه) روانشناسي علم حتياست شده
دست بازيچه و است شده منحرف خود اصلي مسير از باشد ، آدميان رفتار صحيح انتخاب و شناخت
و فردي اقتصادي و سياسي خواستهاي و منافع تامين جهت در انساننما افراد از بسياري عده
.است شده گروهي
كه كساني چه و اثرگذارند و محرك كه آناني چه -را افراد عموم "تضاد" و "دوگانگي"
آدمي پيچيدگيهايشان ، علت به كه متنوع تضادهاي.است داده قرار خود سيطره تحت -اثرپذيرند
كه خاصي روانشناختي ماهيت علت به تضادها.است ساخته عاجز و ناتوان صحيح گزينش در را
پي در را افسردگي زمان گذشت با و اضطراب نگردند ، مشخص و درست سنتز به منجر اگر دارند ،
و شهرها در انساني شخصيت گسيخته هم از وضعيتهاي و آشفته روحي حالات اين.داشت خواهند
.است آشكار و درك قابل آساني به شهرها كلان خصوص به شهرها در
هم از و كشمكشها و تضادها چنين آيا كه است اين ميشود مطرح اينجا در كه ديگري سوال
گونه اين آيا است؟ حل قابل جوامع و محيطها گونه اين در آدمي روان و شخصيت پاشيدگي
و صحيح رفتار سنتز به منجر حالتي چنين وجود صورت در و يافت خواهند كاهش روزي تضادها
شد؟ خواهند متعادل شخصيت
مساله اين ولي ميرسد ، نظر به بعيد آدمي زندگي در تناقضات و تضادها به دادن پايان اگرچه
مسائلي چنين.نيست غيرممكن آن شدت نزول و تضادها كردن كم كه دهيم قرار مدنظر بايد هم را
تاريخ ، روانپزشكي ، فلسفه ، روانشناسي ، جامعهشناسي ، متفاوت علوم ديدگاه از ميتوان را
متعاقبا و گذاشت اجرا به آزمون طريق از ميتوان را حاصله نتايج.كرد بررسي..و اقتصاد
را منفي نقاط و افزوده مثبت نقاط بر كه طوري به كرده ، تعيين را حاصله منفي و مثبت نقاط
بزرگان و فيلسوفان سياستمداران ، نخبگان ، اين بنابر.كرد كمرنگ است ممكن كه جايي تا
همراه بايد آنان.دارند عهده بر لحاظ اين از را خطيري وظيفه جامعه هر مختلف علوم
.باشند درست شيوه به تاثيرپذير و تاثيرگذار الگو ، نيز خود حال عين در و ارائهكنند حل
برزكار ابراهيم
ميدهيم ، تحويل ميگيريم ، را "لباسشخصيها"
ميآيند دوباره اما
خبرنگار با گفتگو در ناجا تبليغات و عمومي روابط معاون ذاكري ، حسن سردار:اجتماعي گروه
.كرد تشريح "شخصيها لباس" درباره را نيرو اين ديدگاههاي ايسنا
به موسوم افراد با حال به تا انتظامي نيروي آيا كه پرسش اين به پاسخ در ذاكري
زيرا بدهم ، پاسخ كلي بهصورت پرسش اين به مجبورم:گفت است ، داشته برخوردي "لباسشخصي"
ايجاد مسئوليت كه است حكومتي نهاد مشروعترين كشور ، مصوب قوانين براساس انتظامي نيروي
.دارد برعهده را شكل هر به قانونشكني با مقابله و انضباط و نظم
ميتواند قضايي حكم بدون مشهود جرايم مورد در قانون طبق انتظامي ، نيروي:افزود وي
مورد دو هر در و باشد قضايي حكم به بايد حتما برخورد غيرمشهود ، جرايم در ;كند برخورد
.شود صادر حكم قانون ، صريح متن براساس تا منعكس قضايي مرجع به بايد موضوع
كه دارد را توانايي اين انجامشده ، تحولات و تغيير با انتظامي نيروي:كرد تصريح ذاكري
.كند برقرار را امنيت پليس ، سازمان از خارج نيروهاي به نياز بدون و بهتنهايي
نيروي عادي ، شرايط در:گفت انتظامي نيروي با قانوني نيروهاي همكاري ضوابط درباره وي
بيايد پيش نيمهبحراني و بحراني خاص مورد اگر اما دارد را لازم نيروي و امكانات انتظامي
اجراي براي بسيج از ميتواند انتظامي نيروي تير 78 ، حوادث 18 يا و فوتبال قضيه مانند
صورت بايد كاملي هماهنگي كار ، اين براي كه است طبيعي.بگيرد كمك ماموريتهايش ، و نظم
نوع جغرافيايي ، حوزه لحاظ از ميشود ، برگزار كه متعددي جلسات در اين بر بنا گيرد ،
آنجا در ;ميشود تعريف وظايف و ميآيد عمل به لازم هماهنگيهاي برخورد ، نحوه و ماموريت
.است انتظامي نيروي با مسئوليت نيز
تاكنون آيا كه ايسنا خبرنگار پرسش اين به پاسخ در "ناجا" تبليغات و عمومي روابط معاون
گروهي عنوان به آنها از سال 78 ، در ملي امنيت عالي شوراي اطلاعيه در كه - افراد اين با
و كردهايد دستگير را آنها و داشتهايد ، برخوردي - شده برده نام غيررسمي ، شناختهشده
ستادي ، رده يك عنوان به چون من:گفت كردهايد؟ معرفي كجا به را آنها دستگيري صورت در يا
نوع اين ;كنم مشخص دقيق ، صورت به را موارد اين نميتوانم نميشوم ، عملياتي صحنه وارد
.پرسيد هستند ، حاضر صحنه در كه عملياتي ردههاي از بايد را اطلاعات
افراد اين با برخورد براي مشكلي انتظامي نيروي آيا كه پرسش اين به پاسخ در وي
.است قانون مجري كه دنياست تمام در مشتركي مخرج انتظامي نيروي:گفت دارد ، شناختهشده
قضايي مرجع به را آنها تا است موظف كند ، برخورد افراد گونه اين با انتظامي نيروي اگر
آنها از بايد و است قضايي مرجع دست در حدي تا آن ، اعمال و حكم صدور اما دهد تحويل
.پرسيد
را اجتماعي يا و بزند برهم را اجتماعي قانوني مراجع مجوز بدون كسي اگر:داد ادامه ذاكري
جرم يك عنوان به كه است انتظامي نيروي ذاتي وظايف شده ، تعريف قانون در كه كند ايجاد
است اين وظيفهاش تنها ;نميكند قانون اعمال انتظامي نيروي اما كند ، برخورد او با مشهود
مراجع به و كند دستگير كردهاند ، مبادرت قانوني مرزهاي حريم شكستن به كه افرادي كه
واقعابايد كه است مستقلي امر ميگيرند تصميمي چه قضايي مراجع كه اين ;دهد تحويل قضايي
ميكنند؟ برخورد چگونه موارد اين در كه پرسيد مراجع اين خود از
با برخورد براي كشور وزير ويژه دستور از پس ناجا جديد برنامه درباره ذاكري سردار
وقايع 18 از بعد[لباسشخصيها دخالت]قضيه اين سابقه به توجه با:گفت لباسشخصيها ،
مبني مطبوعات و جامعه از بخشي كه اعتراضاتي و آمد پيش دانشگاه مقابل در كه امسال تيرماه
مورد اين در قانوني فصلالخطابهاي و تعريفشده روالهاي از خارج نيروهاي دخالت بر
كل فرمانده قاليباف ، آقاي به قوا ، كل معظم فرماندهي جانشين عنوان به كشور وزير داشتند ،
.است انجام حال در كه كند پيگيري را خاص مورد اين كه دادند دستور انتظامي نيروي
ماه تير روز 18 در تعدادي دستگيري در "شخصيها لباس" و انتظامي نيروي همكاري هرگونه وي
.كرد تكذيب را
اين به پاسخ در ذاكري
وضعيت شدن مشخص كه پرسش
تاثير نيرو اين وجهه افزايش در و است مهم ناجا براي اندازه چه تا"شخصيها لباس"
انتظامي نيروي قطعا.است انتظامي نيروي به دهنكجي افراد ، اين حضور:گفت دارد ،
لازم توانايي داشتن اثبات و خود حرمت حفظ براي حتي باشد ، جريان اين موافق نميتواند
و ندارند معيني سازمان كه افراد اين با بايد ناجا.كند برخورد افراد نوع اين با بايد
هويت از دفاع براي حداقل است ، انتظامي نيروي اقتدار و توان بردن سئوال زير عملكردشان
.كند برخورد خود
افراد اين حضور تكرار دليل كه پرسش اين به پاسخ در "ناجا" تبليغات و عمومي روابط معاون
حلقههاي كشور ، در امنيت برقراري:گفت چيست؟ انتظامي نيروي برخوردهاي از پس تجمعات در
قانونگذار نه انتظامي نيروي ;حلقههاست اين از يكي تنها انتظامي نيروي كه دارد متعددي
انتظامي نيروي ;ميدهد انجام را وظايفش شده ، مشخص آنچه براساس بلكه است ، قاضي نه و
شهر سطح در دوباره افراد اين اگر ميدهد ، تحويل قضايي مراجع به و ميگيرد را مجرمان
كه پرسيد ديگر مراجع از بايد بلكه ندارد ، انتظامي نيروي به ارتباطي ديگر ميشوند ، ديده
آيا و نه؟ يا بوده قانوني تعريفشده ماده با مناسب جرم ، اين براي شده اعمال مجازات آيا
اعمال چگونه قانونگذار تكرار ، صورت در يا و ميشدند آزاد سرعت اين به بايد افراد اين
برخورد چگونه كه پرسيد قضايي دستگاه يعني بعدي ، حلقه از بايد را اين ميكند؟ قانون
.ميكند
مديره هيات رئيس مشاركتبه جبهه نامه
مركز وكلايدادگستري كانون
وكلاي كانون مديره هيات رئيس به نامهاي در اسلامي ايران مشاركت جبهه:ايرنا
"وكلا با قضايي احكام پوشش در سياسي برخوردهاي" كه آنچه از مركز ، دادگستري
.كرد انتقاد است ، خوانده
وكلاي مديرهكانون هيات رئيس "كشاورز بهمن" به نامهكهخطاب اين در
ايرنا سياسي گروه اختيار در يكشنبه روز ازآن نسخهاي و شده نوشته دادگستريمركز
تعطيل راستاي همان در را وكلا درحق صادره احكام ما:است آمده گرفت ، قرار
با برخورد و مطبوعاتي و سياسي فعالين محاكمات و غيرقانوني دستگيريهاي مطبوعات ،
حزب اين.ميدانيم... و سياسي گروههاي و احزاب دانشجويي ، جنبش نظير مدني نهادهاي
و مردم آزادي كشور ، استقلال براي ما همه كه است تاواني اين:كردهاست تصريح
.كنيم تحمل بايد قانون حاكميت برقراري
داريم؟ نياز پليس چقدر
نيروي مستمر ارتباط تجربه آن بر علاوه نيست ، جامعه در پليس ضرورتوجود منكر كسي
حدود 6 جرايد ، در منتشره مطالب مجموع از كه داده نشان نيز گروهي رسانههاي با انتظامي
.دارد تعلق انتظامي نيروي به سياسي و اقتصادي اجتماعي ، مسائل كل از سطر هزار
ايمني ضريب افزايش دهنده نشان آنكه از بيش نيز جامعه رويدادهاي و اخبار تيتر ارزيابي
نگاهي اخبار عناوين به نيست است ، بد جامعه در امنيت عدم احساس نشاندهنده باشد جامعه
:بيفكنيم
.ميكند آغاز را خود كار زودي به توريست پليس *
.است شده آغاز محلات پليس طرح نخست مرحله *
.است شده تشكيل استانها همه در پليس 110 كيفيسازي ستاد *
.است شده منطقه در آرامش ايجاد باعث كوهستان محيط در پليس حضور *
.شود مي راهاندازي انتظامي نيروي فاقد اماكن و پاركها در سيار پليس ايستگاههاي *
.است گرفته نظر در آموزشي برنامههاي دانشآموزان ، براي پليس *
.ميكنند وظيفه انجام شخصي لباس با ماموريت ، نوع به بنا انتظامي نيروي ماموران *
.است شده آغاز مجددا اماكن اداره به هنرمندان و روزنامهنگاران احضار *
پليسي ماموريتهاي يا عناوين همه اين حضور به نياز ديني جامعه يك در راستيآيا به *
هست؟
امكانپذير پليس طريق از صرفا عمومي امنيت ايجاد كه ميداند آگاهي و دلسوز مسلمان هر
به جامعه فضاي كردن پليسي از قبل امنيتي و اجتماعي مسئولان است لازم بنابراين نيست
سالها از پس كه داد نشان مخدر مواد با مبارزه تجربه.بينديشند مناسب راهكارهاي ايجاد
نداشتهاند توفيقي تنها نه آنها دستاندركار مسئولان قول به هزينه و آگاهسازي مبارزه ،
دلسوز مسئولان از بنابرايننكردهاند عمل درستي به نيز مخدر مواد تقاضاي كاهش در بلكه
خريد و امنيت ايجاد براي مردم مالياتهاي هزينهكردن از قبل ميشود تقاضا انتظامي نيروي
. كنند بسيج را جامعه دروني پليس تجهيزات ، و لوازم
اميري محمد
|