دوقوم آواي
هنري يادداشت
نيست روشنفكري مقوله يك صرفا هنر
بيمرز طراحان
دوقوم آواي
ناظري شهرام و چكناواريان لوريس با گفتوگو
تعارف بدون من هستند اجرا فرهنگ فاقد اما دارند فوقالعادهاي صداي خوانندگان از خيلي
ميداند دقيقا ناظري آقاي گرفتم ياد بسيار و بردم لذت بسيار همكاري اين از كه ميگويم
بدهد انجام را كاري ميلش برخلاف كه نيست راضي هيچگاه و ميكند اظهارنظر ميخواهد چه كه
خودشانرا كه هستند هنرمندان از كمي تعداد و دارد را خودش داردرنگ را خودش حرف
ميخواهند چه كه ميدانند ميشناسندو
آخرين در گذشته ، شب ساعت 9 از كمي.بود يادماندني به شبي:بنفشهسامگيس - هنر و ادب گروه
سه.داشتم مصاحبه قرار او با فردوسي بزرگ هتل در تهران ، در "چكناواريان لوريس" اقامت روز
لوريس رهبري به كنسرتي.بودم موسيقي كنسرتهاي زيباترين از يكي تماشاگر آنكه از پس روز
قرار.ارمنستان كر گروه و سمفونيك اركستر همراه و "ناظري شهرام" آواز با چكناواريان ،
پر و سخت روز يك پايان در.شد تعيين اتريش به چكناواريان عزيمت از پيش ساعتي چند مصاحبه
بسيار مغزم چون باشد كوتاهتر چه هر مصاحبه" كه خواست من از دليل همين به كه او براي كار
".است خسته
و گفت.آمد هتل به چكناواريان از خداحافظي براي هم ناظري شهرام گفتوگويمان ، ابتداي در
فارغ بودند نشسته هم كنار.كردند آغاز را كوتاه گپي چكناواريان و ناظري و كرديم قطع را گو
نام به را او جهان ، كه اركستري رهبر ديگري و محبوب بسيار است خوانندهاي يكي ، آنكه از
.ميشناسد سهراب و رستم حماسه از دوبارهاش تصويرگري
با و گفت جملهاي چند گفتوگو ، نيمههاي در اما كرد امتناع مصاحبه انجام از ناظري شهرام
.داد پاسخ هم را سوال دو يكي بزرگواري
.گذشته شب آن از هفتهاي يك اكنون ،
شهر افتتاح هنگام به است قرار كه رپرتواري تنظيم فكر در حتما و است اتريش در چكناواريان
ناظري شهرام آواز با مشترك كنسرتي در دنيا ، فرهنگي مراكز از يكي عنوان به اتريش "گراتس"
نخورده دست و وحشي طبيعت در كه كنسرتي تمرين تاب در شايد هم ، ناظري شهرام و كند رهبري
.شود اجرا است قرار خطهشمال
.بيابم راهي درونيشان دنياي به توانست نخواهم هرگز كه است من بروني تصورات اينها ،
مرور ذهنم در را گفتوگو آن پاياني جملات و ميكنم نگاه شده ثبت شب آن از كه عكسهايي به
روبه ميفشرد ، دست در را ناظري شهرام دست كه حالي در مصاحبه پايان در چكناواريان.ميكنم
كنسرتهايش ، تمام در ناظري آقاي است جالب كه ميگفتند ميگفتند؟ چه من به ميداني":گفت من
"...بود ايستاده اجرا مدت تمام در برنامه ، اين در ولي خوانده آواز و نشسته
* * *
نخستين از كنسرت اين هم ، آن از پيش شايد و اخير سال چهار و بيست طي ;چكناواريان آقاي *
اين رهبري كه شمااست بوده سمفونيك اركستر با سنتي آواز خواننده يك همكاري تجربههاي
ميكنيد؟ تعبير چگونه را تجربه اين داشتيد عهده بر را كنسرت
شنيدن قابل باشد خوب اگر دستگاهي چه و محلي چه فولكلور ، چه كلاسيك ، چه موسيقي ، من نظر به
سنتي خوانندههاي.باشد داشته برتري ديگر سبك به سبك يك كه نيست اينطور موسيقي دراست
و هستند شدهاي شناخته و برجسته چهرههاي خودشان كار در شجريان و ناظري آقاي مثل هم ما
.كنم همكاري و بيايم صحنه روي آنها با كه بود بزرگي افتخار من براي
گرفت؟ شكل چگونه ناظري آقاي با همكاري *
داشته كنسرتي كه بودم مايل و ميآمد خوشم خيلي ميخواندند ايشان كه كردي آهنگهاي از من
.شود اجرا هم كردي و محلي و سنتي و ايراني قطعات آن در كه باشم
صحبت شجريان آقاي با هم پيش سال چند البته.پذيرفت هم ايشان و كردم دعوت ناظري آقاي از
.باشم داشته كنسرتي چنين شجريان آقاي با بتوانم ديگر ، بار كه اميدوارم و بودم كرده
و خواندن نوع آيا.ميخوانند محلي آهنگهاي و سنتي آواز كه داريم هم ديگري خوانندگان ما *
داشت؟ تاثير ايشان انتخاب در ناظري آقاي آوازخواني شيوه
از را ناظري آقاي من اما بود انتخاب اين در مهم عوامل از ايشان آوازخواندن شيوه مسلما
.نبود بيتاثير هم آشنايي اين و ميشناختم نزديك
مطالعه زمينه اين در و داريد كاملي شناخت ايران سنتي و محلي موسيقي به نسبت شما *
تجربه اينبوديد نكرده رهبري محلي و سنتي قطعات با را كنسرتي حال به تا اما.كردهايد
بود؟ چگونه شما براي جديد
.است احساسي صرفا موسيقي يك كه گفت نميتوان و است علمي بسيار ما سنتي موسيقي
صرف را خود عمر تمام بايد موسيقيدان كه است غني چنان ريتمش وزنش ، گوشههايش ، دستگاههايش ،
.بكند سنتي موسيقي درك و شناخت
كه كردم مطالعه سنتي موسيقي در بنويسم را سهراب و رستم اپراي كردم قصد كه زمان آن از من
را تعزيه موسيقي و زورخانه ريتم ايراني ، دستگاههاي سنتي ، موسيقي اپرا اين در بتوانم
شايد و بنويسم خودمان موسيقي سنتهاي اساس بر را اپرا اين ميخواستم چون.كنم استفاده
.نبود سنتي موسيقي زمينه در تجربه اولين ناظري آقاي با همكاري كه بگويم بتوانم
بسيار برايش سمفونيك اركستر با كردن كار كه بود گفته صحبتهايش از يكي در ناظري آقاي *
همنوازي يا سنتي ساز با همآوازي در كه خطاهايي و بودند كلاسيك سازها تمام چون بوده جالب
اركستر براي آيا داريد؟ نظري چه شما.نبود ممكن همكاري اين در است ، جايز ايراني آواز با
بود؟ جالب همكاري اين هم شما
كه حالي در ميبرد لذت واقعا ناظري آقاي صداي و هنر از اركستر.بود عجيب بسيار من براي
ناظري آقاي من نظر به.بودند نكرده همراهي سنتي آواز خواننده يك با هيچگاه نوازندگان اين
خطايي هيچ اجرا هنگام بهشناختهام عمرم در كه است موزيسينهايي توانمندترين از يكي
كه طور هر و خوانده فيالبداهه و آزاد آواز را عمرش تمام كه خوانندهاي هم آن ندارد
همراهي را او ساز سه دو كه حالي در كرده تكرار را اصوات يا كشيده را صداها خواسته
يك كه داشت تسلط و انضباط چنان سمفونيك اركستر با همراهي در خواننده همين ولي ميكردهاند
بسيار برنامه اين دليل همين به و كنسرت در نه و تمرين در نه نشديم ، اشكال دچار هم بار
سنتي خواننده حال هر به چون ميكردم پيدا مشكل سنتي خوانندگان ديگر با شايد.رفت پيش راحت
.بود توانمند و داشت ريتم از قوي بسيار احساس ناظري شهرام ولي كرده عادت خواندن آزاد به
ذات در يا كرد منتقل او به سمفونيك اركستر و شما رهبري را بند و قيد و انضباط اين *
ميديديد؟ او حرفهاي
را آزادي آن بايد سمفونيك اركستر كنار در كه ميدانست.ميديدم حرفهاياش ذات در نه ،
.كند هماهنگ اركستر مقررات با را خود حدي تا و محدود
كه كردهايد رهبري را خوانندگاني و اركستر هميشه شما چون بود جالب هم من براي اتفاقا *
اجرا نت روي از.ميكنند حركت كلاسيك موسيقي مقررات محدوده در و ميخوانند كلاسيك آواز
موسيقي ولي هستند مطيع اركستر رهبر همچنين و شده نوشته كه نتي و نوانسها به و ميكنند
.است بندها و قيد اين از فارغ و است بداههنوازي و بداههخواني پايه بر ما سنتي
اما.رفتيم پيش نتها آن با و كرديم نتنويسي برنامه اين براي هم ما دليل همين به
هستند ، آشنا يكديگر با ساز نوازنده سه دو سنتي موسيقي در كه است اين دارد وجود كه تفاوتي
و نوازنده نفر برنامه 110 اين در ولي ميفهمند را يكديگر حرف و كردهاند كار هم با سالها
عرض در نت هزارها.نبود چشمپوشي يا و كنترل قابل اشكالي كوچكترين كه داشتيم كر خواننده
.ميداد خرج به زيادي بسيار دقت ميبايد سوليست و ميرفت پيش ثانيه يك
درك را شما احساس حدي تا و كردهام دقت شما چهره در اركستر رهبري هنگام به بارها من *
ميكرديد ، رهبري را محلي و سنتي قطعات كه زماني بشنوم خودتان زبان از ميخواهم اما.ميكنم
داشتيد؟ احساسي چه ،"لايلاي" و "شدم شيدا" قطعه دو خصوص به
.بگويم بتوانم كاملتر كلامي نميكنم فكر.داشتم دوست خيلي را قطعه دو اين من
بود؟ چه قطعه دو اين به نسبت بودند آمده ارمنستان از كه نوازندگانتان احساس و *
زبان.باشد داشته تعلق مملكت كدام به كه نيست مهم و است بينالمللي زبان يك موسيقي
را آن موسيقيدان باشد داشته گفتن براي حرفي موسيقي اگر.ميفهمد موسيقيدان را موسيقي
.ايران از يا چين از يا باشد آفريقا از كه ميكند فرقي چه باشد آن در احساسي اگر و ميفهمد
آن كلاسيك ساز كه دليل اين به هم آن داريد نياز سنتي ساز به كنيد احساس كه نبود زماني *
باشد؟ نداشته را نظر مورد صدادهي
سنتي موسيقي در كه دليل اين به نه شد اجرا كلاسيك ساز با عمدا كنسرت اين كه بدهم توضيح
.جديد لباس يك مثل باشم ، آورده وجود به را جديدي رنگآميزي خواستم بلكهميديدم كمبودي
كه دليل اين به نه زديم جديدي رنگ بود سنتي تماما كه را ساختماني از گوشهاي ما درواقع
ساز با را ايراني موسيقي بخواهيم فردا كه نيست بعيد.بود تجربه يك بلكه بوديم سنت مخالف
.است رنگ سراسر موسيقي ، .هستند رنگ اينها همه.عكس بر يا كنيم ، اجرا آفريقايي
اجرا ارمنستان زهي و سمفونيك اركستر با كه داشتهايد كنسرت چند تاكنون ;چكناواريان آقاي *
هستيد؟ دلخور تهران سمفونيك اركستر از آيا.است شده
اركستر ولي شود اجرا آنها با كنسرت اين كه بود هم قرار.دارم دوستشان هم خيلي اتفاقا نه ،
.ميبرد سر به تابستاني تعطيلات در
و شما كه آنگونه را قطعات اين كه ميديديد تهران سمفونيك اركستر در را توانايي اين آيا *
كنند؟ اجرا ميخواهيد ناظري آقاي
سازهايشان كه است لازم ولي دارد خوبي نوازندگان تهران ، سمفونيك اركستر من نظر بهبله
.كنند خريداري برايشان نو ساز و شده عوض
يك با قياس در بلكه اپرا ، خوانندگان با مقايسه در نه البته را ناظري آقاي صداي وسعت *
ديديد؟ چگونه خوب خواننده
سنتي آواز خواننده يا اپرا خواننده براي هم صدا وسعت و دارد وسعت بسيار ناظري آقاي صداي
قوي خيلي ريتمشان احساس آنكه ضمن.دارد انعطاف بسيار و است وسيع ايشان صداي.نميكند فرقي
.است
چيست؟ باره اين در خودتان نظر ;ناظري آقاي *
تو" كه گفت.نميكنم فراموش هرگز كه گفت جملهاي شنيد مرا صداي كه روزي اولين ايشان
.شما پرسش براي است كاملي توضيح جمله اين من نظر به و "ميخواني بافرهنگ
برقرار عميق عاطفي ارتباط يك همكاري ، رابطه از گذشته سوليست ، و اركستر رهبر ميان معمولا *
را ناظري آقاي شما.كنند درك را يكديگر احساس ميتوانند مشترك زبان يك طريق از چون ميشود
ديديد؟ چگونه
تعارف بدون من.هستند اجرا فرهنگ فاقد اما دارند فوقالعادهاي صداي خوانندگان از خيلي
ميداند دقيقا ناظري آقاي.گرفتم ياد بسيار و بردم لذت بسيار همكاري اين از كه ميگويم
.بدهد انجام را كاري ميلش برخلاف كه نيست راضي هيچگاه و ميكند اظهارنظر.ميخواهد چه كه
را خودشان كه هستند هنرمندان از كمي تعداد و دارد را خودش رنگ دارد ، را خودش حرف
كه بود برنامههايي زيباترين از يكي كنسرت اين و.ميخواهند چه كه ميدانند و ميشناسند
.كند پيدا ادامه همكاري اين كه اميدوارم.بودم كرده رهبري تاكنون
چگونه سمفونيك اركستر يك با همكاري تجربه اولين در را چكناواريان آقاي شما ;ناظري آقاي *
ديديد؟
بود ايشان بزرگواري از اين ، و كنم ابراز را خودم عقيده كه بود داده اجازه بنده به ايشان
را قطعهاي هر نميخواهم من.ميخواهم چه كه بگويم و كنم بيان را نظرم ميداد اجازه كه
است راحتتر برايم كسي با كردن كار دليل همين به و.باشم خوانده اينكه صرف به فقط بخوانم
هم با و بدهد من به را پرواز اين امكان و حركت اين امكان او هم ، و بگيريم ياد او از هم كه
ما موسيقي قدماي انساني و دروني بسيار و زيبا اخلاق همان از چكناواريان آقاي و برويم پيش
آن در خودخواهي هيچ كه ميافتادم خصلتها آن ياد ايشان با همكاري در من.بود برخوردار
من براي خيلي اين و داشتم راحتي و رواني احساس هم من همكاري اين دربود عشق فقط و نبود
كلاسيك موسيقي در جهاني چهره يك اخير ، دهه در 5 كه چكناواريان لوريس مثل فردي كه بود جالب
بگذارد احترام ديگران سليقه به و بدهد گوش ديگران حرف به و باشد داشته قابليتي چنين بوده
خودمان قديم هنرمندان معدود در بتوان را خصلت اين شايد و رفته بين از امروز اخلاق ، اين و
كه كرد جستوجو پايور فرامرز و خالقي روحالله وزيري ، كلنل معروفي ، موسيخان صبا ، همچون
.نيستند ديگر هم آنها
نداشتيد؟ انتظاري چنين سمفونيك اركستر رهبر يك از شما و *
و رسمي خيلي و خشك آدم يك تصور سمفونيك اركستر رهبر از من.داشتم ديگري انتظار من
شاهد همكاري اين در اما برود پيش خاصي ديسيپلين و اصول طبق فقط و فقط كه داشتم مقرراتي
از چيز همه به كه دارد وجود وسيعي و بزرگ روح قواعد ، و اصول تمام رعايت كنار در كه بودم
.ميكند نگاه بالا
كه بود اين شد همكاري اين موفقيت موجب كه عاملي مهمترين ميكنم فكر ;چكناواريان آقاي *
حرف موسيقي در كه ميخواهد و است علاقهمند تنوع و نوآوري به شما همچون هم ، ناظري آقاي
.رفتهايد پيش خود آثار در تاكنون شما كه همانگونهبزند تازهاي
از قوي احساس حد اين تا كسي كه ديدم كمتر اما كردم كار بسياري خوانندگان با تاكنون من
.بود مهمتر من براي عامل اين.باشد داشته ملودي ضرباهنگ و ريتم
نظر بهكرديد اجرا را "شدم شيدا" قطعه ديدم ، شما از كه اخيري كنسرت سه در ;ناظري آقاي *
.باشد شما علاقه مورد و محبوب قطعات از قطعه اين ميرسد
تازهاي حجرههاي كه شدم متوجه قطعه اين در من و است نوا دستگاه از جديدي كشف قطعه اين
را اخير سال صد تصنيفهاي چنانچه.پرداختم جستوجو به آنها در و دارد وجود نوا دستگاه از
و مشخص و قالبي بسيار آهنگها و هستند يكجور همه ، كه ميبينيد بدهيد گوش نوا دستگاه در
اين با برخوردي چنين و است نوا دستگاه از ديگري جهان ،"شدم شيدا" ولي است هم به شبيه
.است داشتني دوست و عزيز خودم فرزند مثل من براي دستگاه
ميكند؟ ايجاد شما در را احساس همين است كردي قطعه يك كه هم "لاي لاي" و *
و اركستر براي زيبا چنان برنامه اين در ولي است لطيف و زيبا بسيار ملودي يك "لاي لاي"
قطعه اين تنظيم.ميشدم خودبيخود از شنيدنش با اوقات گاهي هم من كه بود شده تنظيم كر گروه
.بود تاثيرگذار بسيار من در
كوثري عباس:عكسها
هنري يادداشت
ناظري و چكناواريان كنسرت حاشيه در
مشهور و مهجور
روحاني بيژن
شهرام همراه به را كنسرتي ارمني ، اركستر رهبر و آهنگساز چكناواريان لوريس گذشته هفته
.ايد شنيده و خوانده زياد حال به تا حتما اجرا اين مورد در.كرد برگزار تهران در ناظري
ندارم قصد وجه هيچ به كوتاه يادداشت اين در.است شده مطرح اجرا اين باب در مختلفي نظريات
دو يكي به معطوف بيشتر من اشاره.نيست من تخصص كه بنويسم باره اين در موسيقي نقد دريچه از
.است بزرگ كنسرت اين حاشيه در نكته
اجرا پيانو و اي كوبه زهي ، سازهاي توسط محلي هاي ملودي از قطعاتي بيشتر مذكور كنسرت در
با قطعه دو تنها.شد مي خوانده ناظري توسط كه بود كردي اشعاري حاوي قطعات ، اين عمده.شد
خود سروده ديگري و مولوي به متعلق يكي شعر كه داشت وجود قطعات تمام ميان در فارسي اشعار
شنوندگان استقبال با كه بزرگ هاي كنسرت اكثر رسم به و كنسرت اتمام از پس.بود ناظري شهرام
براي را قطعه دو مجددا اركستر و كردند را قطعات مجدد اجراي تقاضاي حضار شود ، مي رو به رو
به كه تهران بينالمللي نمايشگاه ميلاد سالن از جمعيت همراه كه وقتيكرد اجرا شنوندگان
توجهم مردم از بسياري گفتوگوي آمدم مي بيرون نيست موسيقي اجراي براي مناسبي سالن وجه هيچ
قطعه دو آن مجدد اجراي از شنوندگان اكثر كه بود قرار اين از ماجرا.كرد جلب خود به را
.شد مي قطعه دو آن اشعار بودن كردي به مربوط نارضايتي اين اصلي علت.نبودند راضي اصلا
و بنوازد را فارسي قطعه دو آن خود مجدد اجراي در اركستر كه داشتند انتظار حضار ظاهرا
مجدد اجراي از تعمدا بودن كرد دليل به كه كردند مي متهم را ناظري مردم.بخواند هم ناظري
لازم را آنها به پرداختن كه دارد وجود نكته چند بين اين در.است كرده خودداري قطعه دو آن
:دانم مي
كار به ادبيات يا و شعر تنها كند مي ارزش با و مهم را موسيقي قطعه يك كه چه آن_ اول
ديگر سازهاي كنار در ساز يك تنها خواند ، مي او كه نوايي و خواننده صداي.نيست آن در رفته
قضاوت آن كلي بندي تركيب از فارغ را موسيقي قطعه يك كه است مسلم اشتباه اين بنابراين است
مي قدر چه است زباني چه به شده خوانده شعر كه اين واقعا اثر نهايي تركيببندي در.كنيم
سنتي موسيقي كه گيرد مي نشات جا آن از بيشتر البته نكته اين باشد؟ داشته اهميت تواند
هايي پيام حامل موسيقي شعر موارد بسياري در و است بوده آوازي موسيقي بيشتر تاكنون ايراني
به احتياج رايج ديد اين تصحيح.است شده مي مهمتر موسيقي كليت از شنونده براي گاه كه بوده
.دارد كافي آموزش و زمان
هنرمند دو اتفاق حسب بر.است كرد هم ناظري شهرام و است ارمني چكناواريان لوريس _ دوم
همه.كردند اجرا را مشتركي كنسرت هستند ، ايران زباني و قومي هاي اقليت از كه شده شناخته
را او متمادي دقايقي صحنه به او ورود با و بودند آمده سالن به ناظري ديدن براي كه ها آن
شناسد نمي كه كسي براي انسان وگرنه اند كرده گوش را ناظري قبلي كارهاي لابد نمودند تشويق
مي دارند ، آشنايي ناظري قبلي كارهاي با محترم حضار و است چنين اگر.نميكشد هورا چنين اين
از.است كرده ارائه فارسي اشعار از استفاده با را فراواني هاي آلبوم تاكنون او كه دانند
عداوت به او كردن متهم بنابراين.غيره و سپهري و ابتهاج تا گرفته بلخي الدين جلال مولانا
تر رقيق كمي اگر يا عداوت ميان اين در اگر حقيقت در.است حيرتبرانگيز امري فارسي زبان با
كه فارسي زبان حوزه به تعلقشان كه بود شنوندگاني سوي از داشت وجود شيطنتي بگوييم بخواهيم
هاي لهجه و ها زبان شناختن رسميت به از مانع است ايراني اقوام ساير بر غالب و مشترك زبان
كه كنند مي فراموش راحتي به ها آن بنابراين.شود مي خلاقه آثار گوناگون حوزههاي در ديگر
اجرا ها آن مادري زبان به را هايش برنامه ها سال خواند ، مي مقابلشان امشب كه اي خواننده
در.نمايد اجرا خودش زبان به را قطعاتي كه شوند نمي قائل او براي را حق اين و است كرده
يا و اجرا ضعف نه ناخرسندي دليل و كرد ، نمي گوش قطعات به موسيقي منظر از كس هيچ بين اين
.بود ساخته ناخشنود را شنوندگان اشعار زبان جنس فقط بلكه بود قطعات تنظيم
وبر بودند جوان اكثرا كه سالن جمعيتي تركيب به توجه با كه است اين تر ناموجه نكته _ سوم
مورد نكته اين هستند..و راك جاز ، پاپ ، موسيقي شنونده قاعدتا امروزي سليقه يا قاعده حسب
است؟ قدر چه برشمرده هاي موسيقي فارسي غير اشعار با شنوندگان اين ارتباط ميزان كه است سوال
مورد هاي ترانه به دادن گوش از شعر با ارتباط عدم سبب به تنها نيز موارد آن در آيا و
اين براي كه است اتفاقي آن صحيح و درست اتفاق كه رسد مي نظر به ميپوشند؟ چشم علاقه
سليقه حسب بر موسيقي ماهيت به توجه يعني.است افتاده غيرايراني موسيقي مورد در جوانان
.خودشان
اشعار با همراه كه موسيقي قطعه دو آن بنگريم ، را قضيه انصاف با بخواهيم اگر شايد_ چهارم
بنده نظر اين البته.بودند بهتر قطعات ساير از اجرا و بندي تركيب نظر از شدند اجرا فارسي
در نه را قطعه دو اين رجحان گفتم كه طور همان اما.باشد ديگري چيز شايد متخصصان نظر و است
نظر به محتملا اما.دانم مي موسيقي قطعه يك براي مفروض خصوصيات تمام در بلكه اشعارشان
قطعات مجدد اجراي براي ديگري دلايل يا و است نبوده گونه اين چكناواريان و ناظري آقايان
موجود ناسالم جو گرفتار فرهيخته هنرمندان كه است اين من اميدواري تنها.اند داشته ديگر
مقابله براي را ديگري هاي شيوه موسيقي ، و زبان به نادرست نگاه اين تصحيح جاي به و نشوند
.نمايند اتخاذ غلط برداشت اين با
نيست روشنفكري مقوله يك صرفا هنر
برلين فيلارمونيك اركستر رهبري مصدر بر سنتگريز انگليسي
اركستر رهبري سمت به ،"آبادو كلاديو" جانشين بهعنوان "راتل سيمون سر" پيش چندي
جاز و پيانو رشته در است انگلستان ليورپول شهر متولد كه او.شد برگزيده برلين فيلارمونيك
موسيقي عرصه در تازه پديدهاي بهعنوان را خود تحصيل آغازين سالهاي همان از و كرده تحصيل
آغاز موث بورن شهر از را اركستر رهبري كار تحصيل ، سالها از پس ساله راتل 47.نمود مطرح
از يكي به را بيرمنگام شهر اركستر خود رهبري تحت تا 1998 سالهاي 1980 طي و كرد
اركستر رهبران معتبرترين از يكي حاضر حال در كه او.نمود بدل اروپا اركسترهاي برجستهترين
است قرار و كرده امضا برلين فيلارمونيك مسئولان با ساله ده قراردادي ميشود ، محسوب جهان
ميخوانيد زير در آنچه.ببرد صحنه روي به برلين در سپتامبر هفتم در را خود برنامه اولين
اين نظرات آن طي و داده انجام وي با ديسايت زبان آلماني نشريه كه است مصاحبهاي برگردان
رقابت معاصر ، موسيقي زيباييهاي و تواناييها نظير موضوعاتي خصوص در را برجسته موسيقيدان
.است شده جويا اركستر ، اين شكلگيري در برلين فيلارمونيك سابق رهبران نقش و برلين در
جستوجوي در معمولا انسانها و دارد حافظه با مستقيمي ارتباط موسيقي كه است اين حقيقت
باشند داشته خود خاطر در را آن از چيزي كه هستند موسيقي
هدايتي امير:ترجمه
از كوتاه قطعهاي.شود گنجانده قطعهاي موسيقي ، سبك هر از شده سعي اجرايتان اولين در *
و شوبرت از بخشهايي حال عين در و معاصر موسيقي از قطعاتي هايدن ، از قدري فرانسوي ، موسيقي
چرا؟.نميشود مشاهده برنامه اين در چنداني جسارت ديگران ،
شهرت و اعتبار حفظ دومي و چشمگير و جديد كارهاي ارائه اولي.هستم رودررو بزرگ چالش دو با
به عمل اركستر اين در من وظايف از يكي.است متفاوت قطعات اجراي در كه برلين فيلارمونيك
آبياري" به را آن گذشته در برلين فيلارمونيك نامآور رهبر كاريان ، فون كه است چيزي همان
همين از.شوند خشك باغ اين درختان از يك هيچ كه بگذاريم نبايد.بود كرده تشبيه "باغ كردن
از پس كرد ، خواهم امر اين به معطوف را خود سعي عمده برلين در فعاليتم اول سال سه طي من رو
.بپردازيم مسائل ديگر و جديد موسيقي به بيشتر ميتوانيم آن
سطح كيفيت ارتقاء راه در چشمگيري طرز به اين از پيش آبادو كلاديو جناب من سابق همكار
به 20 نسبت مراتب به گروه اكنون او بينظير تلاش سايه در و است كرده تلاش اركستر اجرايي
اين بازسازي براي بسياري كارهاي هنوز اين وجود با اما است ، شده انعطافپذيرتر گذشته سال
اسلوب به و برد بالاتر را گروه فني كيفيت بايد مثال عنوان به.مانده باقي بزرگ اركستر
كنيم درك خوبي به را گروهي كار نحوه بايد گروه يك بهعنوان ما.داد اهميت پيش از بيش اجرا
به مجددا بايد.نشويم غافل نيز سازها از استفاده در اساسي اصول به توجه از حال عين در و
اين از بيش بتهوون و موتزارت هايدن ، به و آوريم روي وين كلاسيك موسيقيهاي بيشتر اجراي
جديدي چهرههاي و بپردازيم معاصر موسيقي در جستوجو و تحقيق به بايد حال عين دردهيم بها
تجارب نيازمند اركستر اين.كنيم معرفي مردم به را اسكانديناوي و فرانسوي آهنگسازان از
آن موتور روي بايد بلكه كنم توجه زيبا اتومبيل اين ظاهر به فقط نميتوانم من.است جديد
.دهم صورت اساسي تعميرات نيز
بسازد؟ نو موتور آلماني لوكس ليموزين براي دارد قصد انگليسي جديد مكانيك *
به شبه يك را خود شهرت كه است آلماني شده شناخته اركستر يك برلين فيلارمونيك اركستر.خير
اين نوازندگان.كرد برخورد محلي كوچك اركسترهاي همچون اركستر اين با نميتوان نياورده دست
كيفي سطح در بتوانند تا باشند داشته مسائل ديگر و موسيقي از عميقي درك بايد همگي گروه
هرگز منباشد آنها شخصيت و وجود از بخشي بايد موسيقي بم و زيربگيرند قرار گروه مطلوب
گفته آلمانيها به راجع همواره آنچه برخلاف _ اركستر اين نوازندگان كه نميكردم فكر
بيشترين ميكنم فكر.دربروند كوره از تلنگري كوچكترين با و باشند حساس اينقدر _ ميشود
بر ديگر يكبار بايد" كه باشد اين بردهام كار به اركستر اين در حضورم زمان از كه جملهاي
قوي شخصيت شش يا پنج ديگر اركسترهاي در شايد."آوريم دست به را آرامشمان و شويم مسلط خود
خود براي كس هراينچنينند همه اينجا اما.كنيد پيدا _ مالكوويچ جان نظير شخصيتي _ خشك و
.است مالكوويچ جان يك
بر حتي موسيقيدانها از بسياري.ميبالند بسيار خود گذشته به معمولا سنتي اركسترهاي *
.است جاري آنها در همچنان اركسترها اين گذشته در و قديمي بزرگ ، رهبران روح كه باورند اين
جايگاهتان در گرفتن قرار هنگام به هميشه شما يا است افسانهگونه تعبير يك صرفا اين آيا
ميكنيد؟ احساس را آن صحنه ، روي بر
فيلارمونيك اركستر كردند ، واگذار من به را آن رهبري جواني در كه مشهوري اركستر اولين
تنها كه بود حالي در اين.داشت قرار "كلمپر اوتو" تاثير تحت شدت به كه اركستري بود ، لندن
به خصوصا اوقات گاهي.بودند كرده فعاليت او رهبري تحت نوازندگان اين از اندكي تعداد
در الان او ميكردم احساس من كه ميشد جدي قدري به كلمپر حضور بتهوون قطعات اجراي هنگام
سبك آن از پيش كه بود ويولنيستي جمع آن در.ميدهد فرم ما موسيقي به و دارد حضور جمع
اركستر به ورود محض به اما بود ، كرده كار سولتي جورج و بولت آدريان نظير ديگري استادان
چنين يك وجه هيچ به خودش كه بود حالي در اين و شد ديگران همچون نوازندگياش سبك لندن ،
.ميانداخت خنده به مرا كه ميآمد پيش حوادثي هم وقتها گاهي.نميكرد احساس را تحولي
عصبانيت و تعجب با دادند ، راحت و جديد پشتيدار صندلي يك نوازندگان از يكي به وقتي مثلا
داشته نياز ما كه نيست چيزي آن اين ، نه پشتيدار؟ راحتي صندلي يك گفت و انداخت نظري آن به
رهبر يك جايگاه در گرفتن قرار كه است گفته اركستر رهبران از كداميك نميدانم.باشيم
.است خانه آن در هنوز بيوهاش كه است منزلي در مرده مردي جاي گرفتن معناي به ديگر
را كارايان فن هوبرت روح هم هنوز آيا است؟ صادق نيز برلين فيلارمونيك در وضعيت اين آيا *
ميكنيد؟ احساس صحنه پس در
را كارايان توانسته كه است اين اينجا در آبادو كلاديو كاري دستاوردهاي بزرگترين از يكي
نيز را اركستر بر حاكم فضاي جوانگرايي ، به زدن دست با كلاديوبسپارد فراموشي دست به
اركستر ، روح در را كارايان سياق و سبك از بخشهايي هم هنوز اين وجود با اما داد ، تغيير
اركستر يك انعطافپذيري و خصوصيات بزرگ سمفونيك اركستر يك به توانست او.ميبينم حاضر
اينقدر را نوازندگان چشمي ارتباط نميتوانيد ديگر اركستر هيچ در.كند اهدا را كوچك مجلسي
احساس فيزيكي بهطور را اركستر اعضاي مشترك بازدم و دم ميتوان حتي.ببينيد فشرده و موثر
از بعضي.است وانگلرز1 فورت دوره به مربوط مشترك ، و طولاني تنفس نظريه.كرد
را اساسي و مهم نتهاي بود معتقد وانگلرز فورت كه گفتهاند من به قديمي موسيقيدانهاي
كنيم ، تاكيد آن روي ميخواهيم كه آنچه بيان در نبايد هرگز و كرد اجرا موعد از پيش بايد
از پس كارشناسان از بسياري هم حالا حتي.بود معتقد اصل اين به نيز كارايان.بورزيم درنگ
همين آياميشوند اجرا موعد از زودتر نتها از بعضي كه ميگويند من به ما اجراي شنيدن
هستند؟ متعصب و سرسخت خود موسيقايي مسائل روي حد چه تا اركسترها بفهميم تا نيست كافي مثال
.بوده اركستر اين رهبر پيش سال چند وانگلرز فورت كه بكنيد را تصورش
ندارد؟ را ضدستاره يك حكم شما نسل براي او آياميكنيد صحبت كارايان به راجع مثبت خيلي *
شود؟ سپرده فراموشي دست به بايد كه چهرهاي
نظر نقطه از حتي نظرها نقطه از بسياري از كارايان عصر البتهنيست چنين اين خير
پايان بايد نيز را اركستر رهبران مطلقه قدرت عصر همچنين.است رسيده پايان به زيباييشناسي
يك بهعنوان كارايان دروني چهره كه معتقدم من اينها همه با اما.كرد تلقي يافته
من.است متفاوت بسيار شده گذاشته نمايش به وي از بيرون در كه چهرهاي آن با موسيقيدان
از او اجراهاي همچنين.ميدانم موسيقي شاهكارهاي جزو را بروكنر و واگنر از او تفسيرهاي
فضاي و تنوع متانت ، شگفتانگيز ، ضرباهنگ آن.ايتاليايي اپراهاي برخي يا و اشتراوس ريچارد
ميبينم را نكاتي او كارهاي در حال عين در اما بينظيرند ، من نظر از اجراها اين دراماتيك
موسيقي.است اركستر كار يكنواخت طنين به او علاقه نكات اين بارزترينبيگانهاند برايم كه
دارد وجود متنوعي بسيار راههاي موسيقي جهان در.سپرد جان او زيردستان در (Mahlers) مالز
.آنها يكساني نه دارم اعتقاد اسلوبها تنوع به ميان اين در من و
معاصر موسيقي به را اجرايي قطعه اولين برلين ، فيلارمونيك اركستر جديد رهبر بهعنوان شما *
چيست؟ كارتان اين دليل آدس ، توماس انگليسي جوان آهنگساز اثر Asyla قطعه ;دادهايد اختصاص
برجستهترين از يكي را آدس توماس چون و كنم آغاز نو پديده يك با را كارم ميخواستم
از كارهايش در اوبرگزيدم را او هدف ، اين براي ميدانم ، موسيقي جهان فعلي چهرههاي
و شيوه هميشه ميان اين در و تكنو ، تا گرفته كوپرين از.ميكند استفاده متنوعي سبكهاي
زمان همان در و كردهام اجرا بيرمنگام در را Asyla اين از پيش من.دارد را خود خاص شاخصه
.كنم آغاز قطعه اين با برلين در را كارم ميتوانم كه كردم فكر خود با
چنداني خلاقيت از خود كار در آدس نيست؟ جديد وضعيت يك اعلام معناي به شما حركت اين آيا *
قصد شما ظاهرا.ميكند پياده خود خاص نظام در را ديگران ، سبكهاي نميكندبلكه استفاده
.كنيد پيگيري برلين در را معاصر موسيقي از سبك اين داريد
موسيقي در من.كنم اجرا را كارهايشان دارم قصد من كه است آهنگسازاني از بسياري شيوه اين
از آهنگسازاني و آدس استفاده مورد شيوه ميكنيد فكر اين بر علاوه.هستم تنوعطلب بسيار
به ميتوان ميان آن از كه است خود خاص خصوصيات داراي شيوه اين.نيست مثبتي شيوه دست اين
.كرد اشاره آن موسيقايي لذت و نفوذپذيري صراحت ،
ميدانيد؟ شيوه اين از پيروي گرو در را معاصر موسيقي آينده آيا *
حتي موسيقي متنوع و مختلف شاخههاي از پس اين از آهنگسازان كه ندارم ترديدي كوچكترين
اخير نسل كارهاي از تحول اين.كرد خواهند استفاده خود كارهاي در قارهها ، ديگر سبكهاي
.كرد خواهد پيدا ادامه بيشتري وحدت شدت با آينده در و شده آغاز ليگتي كارهاي مثال بهعنوان
بسيار را وي پيانوي و ويولن سولو ، كنسرتهاي من اما استادانهاند ، ليگتي آثار تمامي
اگر.آفريقايي موسيقي از كه يافت ميتوان نشان باخ از همانقدر كارها اين در.ميپسندم
.ندارد وجود ليگتي كارهاي در تنها حالت اين كه ميبينيم كنيم نگاه قضيه به وسيعتر قدري
من.دارد سياقي و سبك چنين يك شده ، آغاز "جهاني موسيقي" نام تحت امروز كه جنبشي اصولا
اروپايي آهنگهاي در بيشتر مناطق ديگر مردم موسيقايي فرهنگهاي پس اين از كه مطمئنم
حاضر نسل آهنگسازان.نيست بودن مدرن پي در چندان ديگر امروز موسيقييافت خواهند انعكاس
.ميدهند اهميت موسيقي شيوايي و جذابيت به بيشتر
كاملا كه دارد وجود پيشرو آهنگسازان از مدرسهاي مركزي اروپاي در كه است حالي در اين
موسيقي در نهفته زيبايي و است هم به شبيه همه آنها آهنگهاي.حركتند در مسير اين خلاف
و زيبا قطعات توانستهاند تاكنون آنكه عليرغم آنها.است تكبعدي و خاص بسيار آنها
زيرا نياوردهاند ، دست به چنداني موفقيت موسيقي طرفداران جذب در كنند ، خلق خارقالعادهاي
كارهاي در كه نيست شكينميگيرد قرار استقبال مورد جهان نقاط از بسياري در كارهايشان
در كه هستم آهنگهايي خواهان من.است خاص خيلي زيبايي اين اما دارد وجود خاصي زيبايي آنها
آنها در كه آلماني پينتشر ماتياس نظير جواني استعدادهاي كارهاي.ميزند موج تنوع آنها
.ميزند را اول حرف زيبا و بديع آثار خلق و كنوني بسته حصارهاي از گذشتن
را آنها اصطلاحا كه دوم جهاني جنگ از پس نسل موسيقي پيشگامان متوجه شما انتقاد اين آيا *
هست؟ نيز ميخوانند "اشتاد مدرسهوارم" شاگردان
خلق كه بگويم بايد را اين اما ندارم ، جهاني جنگ از پس عصر پيشرو آهنگسازان با مخالفتي من
اثر "گروهها" قطعه مثال بهعنوان.برميآيد نوابغ عهده از فقط سبك اين درخور و زيبا آثار
سبكهايي چنين يك داشتن نگه زنده براياست مبتكرانه و هوشمندانه كار يك هاوزن اشتورك
.نيست سادهاي كار وجه هيچ به اين كه كرد خلق "گروهها" همچون آثاري دائما بتوان بايد
است؟ رسيده بنبست به جنگ از پس نسل آيا*
نبايد اين وجود با اما نبود ، موسيقي نوشتن براي راه تنها كرد ، انتخاب نسل اين كه سبكي
كي تا موسيقي از سبك اين كه نميدانم فقط من.كرد تلقي رسيده پايان به را آنها راه
صادق هنر گونههاي تمامي مورد در نكته اين البته.بزند نوآوري و ابتكار به دست ميتواند
.آمد خواهد پيش چه يكم و بيست قرن در كه نميداند هيچكس.است
سخت و پيچيده آهنگهاي بتوانند كودكان حتي كه برسد فرا زماني داشت ، آرزو "وبرن آنتوان" *
شد؟ خواهد بدل واقعيت به رويا اين آيا.كنند اجرا را وي
حقيقت اما ميشد محقق وبرن روياي نداشت ، وجود جهان در موسيقي از ديگري سبك هيچ اگر شايد
موسيقي جستوجوي در معمولا انسانها و دارد حافظه با مستقيمي ارتباط موسيقي كه است اين
يك از وبرن آهنگهاي نظير سختي آهنگهاي.باشند داشته خود خاطر در را آن از چيزي كه هستند
.نيستند برخوردار ويژگي چنين
آرمانهاي نابودي با همزمان.است گرفته شكل هنر عرصه در ضدمدرنيسم جو يك نقاط برخي در *
.است داشته همراه به دستاوردي چه قرن اين هنر كه ميپرسند خود از بسياري بيستم قرن سياسي
خاطرات مدرنيسم ، از پيش دوره به رجوع با دارند سعي بسياري كه هست هم خاطر همين به
.بزدايند خود ذهن از را بيستم قرن ناخوشايند
اين در چارلز پرنس تصورات و سليقه با هنر عرصه در من تصورات و سليقه نميكنيد فكر كه شما
باشد؟ يكي عرصه
خير *
نميكنم فكر من مثال بهعنوان.است تنگنظرانه قدري موسيقي عرصه در قضاوتها متاسفانه
را "درروهه وان ميس" كارهاي فردي اگر كه باشد معتقد معماري علم منتقد هيچ و معمار هيچ
قضاوتها قبيل اين موسيقي مورد در اما.بيايد خوشش "گري فرانك" كارهاي از ندارد حق پسنديد
به بنا را موسيقي تاريخ ندارد حق هيچكس.ميكند عصباني هم مرا شدت به بعضا كه دارد وجود
.بداند محدود خاص خطمشي چند به صرفا را آن گسترده تحولات و بنويسد خود سليقه
كه آنجا تا بطلبيد؟ چالش به را آلمانيها آهنگسازي سنت و سليقه برلين در داريد قصد آيا *
نكرده اجرا را لاخنمان هلموت آثار از هيچيك تاكنون برلين فيلارمونيك اركستر دارم خبر من
.است آلمان حيات قيد در آهنگسازان مهمترين از يكي او كه ميدانند همه اگرچه است
درك براي اما.دارد بينظيري واقعا آثار و است موسيقي حاضر حال شاخص چهرههاي از يكي او
در سنتي بهطور آنچه با عمدتا او نوشتههاي.كرد صرف زيادي وقت بايد آثارش قبول و
تجربه كسب نيازمند وي پارتيتورهاي اجراي براي مادارد بسيار فاصله ميشود ، اجرا اركسترها
.هستيم بيشتري
عيني معيارهايي شصت دهه در مثال بهعنوان گذشته ، در كدامند؟ امروز موسيقي سنجش معيارهاي *
.ندارند وجود ديگر امروزه معيارها اين اما داشت ، وجود موسيقي كيفيت سنجش براي
.است آن بودن لذتبخش امروز ، موسيقي كيفيت سنجش معيارهاي از يكي كه ندارد وجود شكي هيچ
دارد وجود هنرمندان از نسلي البته.است پركشش و زيبا حد چه تا موسيقي اينكه مثال بهعنوان
براي.نيست روشنفكري مقوله يك صرفا كه هنر اما است معياري چنين يك مخالف كامل بهطور كه
در بايد هم را نكته يك البته.است مهم بسيار آهنگ يك زيباي و هماهنگ ساختار شخصه به من
يك "است؟ كدام خوب موسيقي" پرسش براي نميتوان وقت هيچ اينكه هم آن.كنم يادآوري ميان اين
.ميكند تغيير اقليمي و زماني شرايط به بسته پاسخ اين.يافت هميشگي و قطعي پاسخ
چيست؟ شهر اين به راجع نظرتانبازگرديم برلين به ديگر يكبار *
با و ميكنم مطالعه شهر اين به راجع بيشتر هرچه.است تحول و تغيير حال در شهر يك برلين
و تغيير حال در همواره آلمان پايتخت كه ميرسم نتيجه اين به بيشتر ميشوم آشنا تاريخش
موسيقيدانها زيرا نيست عجيب برايم وجه هيچ به مسئله اين البته.است بوده دگرگوني
.تحولند و تغيير حال در همواره
دهد؟ تغيير را شهر اين بر حاكم جو ميتواند برلين فيلارمونيك اركستر رهبر آيا *
ميكند ، ايفا موثري بسيار نقش فرهنگ آن در كه آلمان همچون كشوري دربله من ، اعتقاد به
برخوردار جايگاهي چنين يك از ميتواند قاعدتا برلين فيلارمونيك اركستر رهبر مقام در فردي
قرار آن تحولات و تغيير مركز در و بدانيم شهر از بخشي همواره را خود بايد ما البته.شود
.بگيريم
اين در موجود واقعيات با چنداني ارتباط فيلارمونيك اركستر موقعيت كه است آن حقيقت اما *
با فرهنگي موسسات اكثر و است نامساعد بسيار برلين اقتصادي اوضاع كه حالي در.ندارد شهر
به رو همچنان كه است فرهنگي نهاد تنها برلين اركستر ميكنند ، نرم پنجه و دست ورشكستگي ديو
.برميدارد گام پيشرفت
را خود نخواهيم هم ما اگر اما برخورداريم ، ويژهاي جايگاه از ما كه قبول اين.خوب خيلي
از را جايگاه اين زود يا دير بكنيم ، كمك فرهنگي موسسات ديگر به و بدانيم ديگران با همگام
ديگر خصوصا موسسات همه براي فضا كه كنيم عمل گونهاي به بايد ماداد خواهيم دست
.باشد باز شهر اركسترهاي
و كرده موافقت شما نظر مورد تحولات با برلين كه هستيد خوشبين اينقدر كجا از *
پذيرفت؟ خواهد را نوآوريهايتان
شده گرفتار آن در كه ركودي اين از شدن خارج براي برلين.ندارد اين جز چارهاي شهر اين
واقعا كنسرت به رفتن كه دهيم نشان مردم به بايد ما.است جديد تحولات قبول از ناگزير
اين.ميكنند جستوجو ديگري جاهاي چه در را خود آرامش مردم امروزه مگر.دارد را ارزشش
كه _ ميكنم تكرار نوازندگان براي هميشه را آن من و _ است موتزارت لئوپولد از زيبا جمله
كنسرت سالن ".ميشود ختم نيز آرامش به نهايت در و ميشود آغاز آرامش با موسيقي تن هر"
جدي رسالتي اين و نيستند تنها كه درمييابند آن بر حاكم آرامش در انسانها كه است جايي
.برسانيم ثمر را آن بايد ما كه است
ديسايت:منبع
:پينوشت
سالهاي از وي.اركستر رهبر و موسيقيدان و آهنگساز (1886_ 1954) وانگلرز فورت ويلهم _ 1
مشهورترين از يكي و داشت برعهده را برلين فيلارمونيك رهبري (1950_ و 54 1922_ 45)
م.بود خود عصر اركستر رهبران
بيمرز طراحان
پنجبند كاريكاتوريست پانزده
كريمزاده حسن
درآمد پيش
و بنيان بر تاكيد كاريكاتور ، هنر مجدد تعريف منظور به دارد قصد "بيمرز طراحان"
كاريكاتوريست پانزده معرفي به آن ، اصلي رسالت يادآوري نيز و تكنيكي ، و مفهومي شالودههاي
.بپردازد _ خلاصه بند پنج در كدام هر _ جهان برجسته
رسيدن براي را علاقهمندان پيشنهادهاي است بديهي.شد خواهد منتشر هفتگي صورت به بخش اين
.بود خواهيم پذيرا فوق اصل سه به
Harry Lammertink لمرتينك هري ;نخست بخش
.هلند / دورن اپل شهر در نوامبر 1932 ، يازدهم متولد لمرتينك ، هري _ 1
شغل عنوان به را كاريكاتور سالگي سن 23 از.گذاشت سر پشت جواني تا را مشقتباري دوران
.كرد همكاري داخلي متعدد نشريات با و برگزيد خود حرفهاي
به را او ميشد ، منتشر مجله و كتاب صورت به او نوجواني دوران در كه كميك آثار مرور_2
.كند آغاز را طراحي و برده قلم به دست جوان هري تا شد سبب و كشاند كاريكاتور عرصه
پاي امضاي عنوان به _ !ميشود خوانده "Harray" همان آينه در كه _ را "Yrrah" كلمه هري ،
.برگزيد خود مستعار نام و كار
دستمايه ،(اصولگرايي) فوندامنتاليسم توتاليتاريسمو فاشيسم ، ميليتاريسم ، _3
را او شده ، ذكر موضوعات در موشكافانه و منتقدانه بجا ، پرداخت و بود لمرتينك كاريكاتورهاي
.بود كرده تبديل هلندي متفكر يك به و برده فراتر صرف طراح يك مرز از
و اول جهاني جنگهاي از بازمانده جوامع از دهشتباري و تكاندهنده گزارشهاي هري ، كارهاي
.شد ثبت تاريخ حافظه در كه بود دوم
زواياي شده ، اغراق پرسپكتيوهاياست بديعاش و متفاوت تكنيك خاطر به بيشتر او آوازه_4
هري كاريكاتورهاي ويژگي از پرقدرت و خشن قلمگيريهاي و مستحكم كمپوزيسيون غيرمعمول ، ديد
اجرايي معمول روشهاي و يكنواختي ورطه در غلطيدن به را پيدرپي اتودهاي مشقت او.است
.ميداد ترجيح
.ميجست دوري رنگ جادوي از و ميبرد بهره كارهايش مفهوم بهتر بيان براي سياه مركب از
آنها سياق و سبك اما بود علاقهمند _ ديوانهوار _ خود دوره استريپهاي كميك به اينكه با
تمامتر چه هر شقاوت با پيش از بيش او و نگذاشتند هري اجرايي روش در تاثيري كوچكترين
.ميگذراند تيغ دم از را آثارش پرسوناژهاي
كاريكاتور هنر پيشروان از يكي عنوان به "Yrrah" ;بگويم بهتر يا لمرتينك هري امروزه ، _5
رتردام كنستهال موزه در جهان ، سراسر معتبر نشريات در انتشار ضمن آثارش ، و است شده شناخته
.ميشود نگهداري
.درگذشت سالگي سن 64 در (1996) پيش سال شش هري ،
|