انقلاب مجاهدين آگاهي عصر
پيشبيني
عراقيها اين
كابل در ملي وفاق نمايش
انقلاب مجاهدين آگاهي عصر
2_ آرمين محسن با گفتوگو
خوشنويس حسين
از يكي.باشم داشته اشارهاي خرداد دوم جبهه استراتژي بحث به ميخواستم !آرمين آقاي *
دوم جبهه كه ميكنند تكرار مرتب اصلاحطلبان از بعضي كه است اين سياسي ناظران انتقادهاي
خرداد دوم از بعد خاتمي آقاي پيروزي اوايل در كه هستيم شاهد ما.ندارد استراتژي خرداد
در چانهزني پايين ، از فشار استراتژي يا و طرح.شد مطرح مختلفي طرحهاي و استراتژيها
آيا ببينم ميخواستم.فعال بازدارندگي به رسيدهايم امروز و فعال آرامش آن از پس بالا ،
عمده گروههاي چرا داشته روشني استراتژي اگر بوده؟ استراتژي فاقد خرداد دوم جبهه واقعا
نرسيدند؟ همدلي و وفاق يك به آن سر بر خرداد دوم جبهه تشكيلدهنده
دلالت آن بر لفظ اين كه باشد كاملي و دقيق مفهوم استراتژي واژه اين از منظورتان اگر
استراتژي كشور در سياسي جريان هيچ بلكه اصلاحطلب جريان تنها نه كه كنم عرض بايد ميكند
يك هم نظام و ملي سطح در حتي كه ميكنم فكر.ميكنم عرض اين از بالاتر منندارد
يا و بلندمدت برنامه يك معناي به استراتژي.ندارد وجود متفقاليه و مدون استراتژي
و ملي امنيت تقويت متضمن كه اهدافي تحقق به معطوف و نظريه و تئوري يك بر مبتني ميانمدت
چنين.است توسعهيافته و شكوفا و خلاق و فعال سياسي فضاي يك محصول باشد ، ملي منافع
سياسي ، مختلف عرصههاي در عميق پژوهشهاي و تحقيقات بر مبتني ميبايد لزوما استراتژياي
مقدورات ، امكانات ، از موجود ، جهان از واقعبينانهاي شناخت و درك و اقتصادي اجتماعي ،
پژوهش و گو و گفت و نقد آزاد فضاي يك در جز به همه اين و باشد ناتوانيها محدوديتها ،
.نيست امكانپذير اساسا آزاد
هم و هستند ويژگيهايي چنين فاقد ملي سطح در هم كه ما جوامع مثل كشورهايي دليل همين به
معناي به حزب و كلمه واقعي معناي به حزبي نظام يك و احزاب فاقد گروهي و حزبي سطح در
ميكند ، طي را جنيني ابتدايي مراحل دارد هنوز هم تحقيقاتيشان مراكز و هستند حرفهاي
مجموعه يا و نظام از بخشي يك واقعا كه اين داشتن انتظار يا و استراتژي از گفتن سخن
.است بيهوده انتظاري من نظر به باشد متفقاليه و جامع استراتژي يك داراي نظام
از فراتر من اساسا و نداشته استراتژي اصلاحطلب جريان معنا اين به ميپذيرم من لذا
اصلاحطلب جريان بحث چون حالا - موجود جريانهاي از يك هيچ تقريبا كنم عرض خدمتتان اين
.نداشتند را خرداد دوم مثل بزرگي حماسه چنين بروز يا و پيروزي يك پيشبيني ميكنيم را
مرحله براي را خودشان بتوانند تا نداشتند اجتماعي تحولات از تحليلي چنين كدام هيچ يعني
و حاكميت حتي و سياسي گروههاي سطح در شناخت قدر اين وقتي.كنند آماده واقعه اين از بعد
ما چگونه است ضعيف قدر اين سياسي و اجتماعي تحولات به نسبت حاكميت اول درجه در
اساسا ما قبولي قابل مدت تا ميكنم فكر لذا.كنيم استراتژي از بحث اصلا ميتوانيم
من منظور البتهنرويم سمتش به كه اين نه بگذاريم كنار را استراتژي داشتن از بحث بايد
جريانهايي و بخشها است ممكن چون.است توافق مورد و اجماع مورد استراتژي استراتژي ، از
كرده تعريف را اهدافي باشند ، داشته رويهاي و باشند داشته تحليلي هم خودشان براي باشند ،
- ساله مدت 5 ميان استراتژي مثلا كنند تعريف خودشان براي استراتژي چارچوب آن در و باشند
يا و احزاب چنين ما ميرسد نظر به بعيد هم خيلي كه كنند تعريف است ممكن ساله 10
.باشيم داشته كشور در الان را بالغي كانونهاي
استراتژيها اين باشد ، داشته وجود استراتژي چنين كه بگذاريم اين بر هم را فرض اگر ولي
يك براساس كه است شده تلاش همواره البته.ندارد وجود اتفاقنظر رويشان كدام هيچ
را اولويتهايي كرده ، جمع هم دور را اصلاحطلب متكثر و متنوع جريان كه مشتركي حداقلهاي
تعريف اولويتها اين مراحل از بعضي در و شده تلاشهايي.كند تعريف خودش براي جريان اين
برسر البته.كردند تعريف را اولويتهايي خودشان براي جريان مختلف گروههاي حتي و شده
ميكنم تصوراست داشته وجود هم اختلافنظر همواره اولويتها اين روي اتفاقنظر
فراهم اصلاحطلبان براي را مدت ميان مشترك فعاليت موضوع ميتواند خاتمي آقاي پيشنهادهاي
الان تا كه واكنشهايي از و بدهند نشان خودشان از را آگاهي و رشد اصلاحطلبها اگر.كند
خواستههاي همين واقع در كه كردند احساس كاملا را ضرورتي چنين كه ميآيد بر داشتند
ديگر معضل اين از اصلاحطلب جريان ميكنم تصور.بدهند قرار اولويت در را خاتمي آقاي
چيزي چه دنبال كه ميداند و است مشخص دقيقا برنامهاش يعني.كرد خواهد پيدا رهايي
راحتي به و داشت نخواهد وجود بينشان هم نظري اختلاف.ميخواهد چه كه ميداند و ميگردد
.كنند تجديد محور اين حول را خودشان سياسي امكانات و ظرفيتها تمام ميتوانند
نهضت انحلال حكم كه زماني.است اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان با رابطه در ديگر ، موضوع *
را انتظار اين مطبوعاتي و سياسي ناظران طور همين و مردم مختلف اقشار شد ، صادر آزادي
نظر به كه است اين داشتم شما از كه سوالي.داشتند آزادي نهضت مثل گروهي مورد در حداقل
حتي و انقلاب پيروزي انقلاب ، بدو از گروه اين چيست؟ انقلاب مجاهدين با برخورد دلايل شما
و حكومتي حوزه در حال هر به طرف اين به انقلاب از.داشته را مشخصي فعاليت آن از قبل
سازمان با كه دارد وجود شما نظر به دليلي چه.داشتند سمتهايي و داشته قرار اجرايي
ببرند؟ پيش انحلال مرز تا حتي را برخورد اين بخواهند انقلاب مجاهدين
سابقهدار كاملا و نيست جديدي امر انقلاب مجاهدين با برخورد نفس شما ، حضور به عرضم
به توجه با جا آن البته كه بوديم مواجه هجومهايي چنين با هم دهه 60 سالهاي در ما.است
اين از مسايلي و تروريسم و جنگ مثل بود ، مواجه آن با كشور كه اساسياي مشكلات و معضلات
همچنان تهاجمات و فشارها آن بالاخره اما.نداشت ظهور و بروز جامعه سطح در چندان قبيل ،
با سياسي تشكلهاي معدود از يكي حال هر به اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان.داشت وجود
هم فعاليتاش دوران طول در خوشبختانه و است روشن كاملا سوابق داراي كه است سابقه
من نظر به خاص مقطع اين در سازمان با برخورد دلايل.بوده تاثيرگذار و اثر منشا همواره
گرفته ، از پيش در اصلاحات قبال در اصلاحات مخالف جريان را مشي خط يك.است روشن كاملا
و اصلاحات جريان در تفرق و شقهكردن اختلاف ، ايجاد آن و سو اين به خرداد دوم آغاز همان
يا و ميروند تشكلهايي آن سراغ زمينه اين در طبعااصلاحات جريان مختلف بخشهاي زدن
مخالفان تصور به كه است اصلاحطلب جريان در كانونهايي و تشكلها آن متوجه حملات
دفتر روي ساله چند فشار ميبينيد ، شمادارند اصلاحات جريان در تاثيرگذاري نقش اصلاحات
كه اين براي ميشود انتخاب وحدت تحكيم دفتر كه نيست بيخود.نبود بيدليل وحدت تحكيم
_ اجتماعي تحولات در واقع در دانشجويي جنبش چون.بپاشد هم از و شود گذاشته فشار روي
جنبش هم خرداد دوم جريان در و ميكرده بازي را محرك موتور يك نقش ما معاصر تاريخ سياسي
اين در دانشجويي نهاد و تشكل فراگيرترين عنوان به تحكيم دفتر و داشت نقشي چنين دانشجويي
سوژه و هدف يك كه ميشود انتخاب تحكيم دفتر بنابراينداشت را ويژهاي جايگاه زمينه
اصلاحي جريان عقبه ترتيب اين به و شود تضعيف يا و برود بين از حال هر به كه بگيرد قرار
بيش اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان و مشاركت جبهه مثل سياسي تشكلهاي و احزاب.شود تضعيف
است فراگير سياسي حزب يك كه اين خاطر به مشاركت جبههدارند قرار تهاجم معرض در همه از
و ميكند بازي كشور سياسي عرصه در را تعيينكنندهاي و مهم بسيار نقش دليل همين به و
و است منسجم كاملا سياسي تشكل يك كه اين دليل به هم اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان
تقويت همواره را اصلاحطلب جريان توانسته مختلف مقاطع در است راهبردي تحليلهاي داراي
حملات آمده وجود به زمينهاي يا آمده پيش فرصتي موقع هر هم سالها اين طول دركند
انقلاب مجاهدين سازمان فعلي مقطع در ظاهرا الان.است شده بخشها اين از يكي بر متمركز
برخورد براي ديده مناسب اصلاحات مخالف جناح را زمينه و دارد قرار كار دستور در اسلامي
.سازمان با
هدف از..و سازمان انحلال مثل تعابيري حالا.كردم عرض مناسبتي به هم قبلا من البته
تشكل يك با برخورد چون.كرد تلقي جدي را آن نبايد وجه هيچ به و نيست فراتر شوخي يك
عرصه بر كه نفوذي و تاثير و روشن سوابق آن با اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان مثل سياسي
اصلاحات مخالف جريان مثل سياسي جريان يك عهده از كه نيست سادهاي كار دارد ، كشور سياسي
.بربيايد
و حملات حال هر به اما شد قايل بهايي خيلي برايش نبايد و دارد تبليغاتي جنبه حالا اين
.است شده سنگينتر گذشته به نسبت خيلي كنوني مقطع در تبليغاتي _ سياسي تهاجمات
زمينه اين در كه ميرسيد نظر به قولي به سازمان ظاهرا "ما عصر" بستن از بعد*
يا و كند احيا مجددا بتواند را خودش مطبوعاتي ارگان اينكه دنبال به و كرده عقبنشيني
گروه و حزب يك سازمان كه اين به توجه با بود چه كار اين دليل.نبود كند جايگزين حتي
.باشد داشته را خودش خاص ارگان خودش براي كه است اين نيازمند حال هر به و است سياسي
حرفها اين و اخلاقي ابتذال مثل مواردي آن در نه و بود جدي سياسي نشريه يك ما عصر چون
مخالف جريان حتي نه و بود اخلاقي مسايل مطبوعات با برخورد سوژه موقع يك كه ميشد مطرح
كند مطرح ما عصر با رابطه در ميتوانست را مردم ايمان و دين تضعيف مثل بهانهاي اصلاحات
.داد نشان را تبليغاتي چنين بطلان روشني به "عصرما" جريان تعطيلي.ديگر چيز هيچ نه و
سازمان است مربوط سازمان به كه آنجايي تا.ميگذريم آن از است حاشيهاي بحث اين حالا
زمينه اين در و داده قرار كارش دستور در رسمي ارگان يك عنوان به را نشريهاي يك انتشار
طي را خودش مراحل دارد هم جديد نشريه درخواست پرونده.كردهايم درخواست ارشاد وزارت از
را جديدي ارگان يك بتوانيم سريعتر چه هر نشريه مجوز صدور با كه هستيم اميدوار.ميكند
.بكنيم ما عصر جايگزين
بگوييد؟ را آن اسم ميتوانيد *
اسامي ما مرحله اين در چون.نيست قطعي خيلي نام مرحله اين در كه شما حضور به عرضام
نامي منتهي.برسد تصويب به مطبوعات بر نظارت هيات در يكي تا كردهايم پيشنهاد را مختلف
.است "آگاهي عصر" دادهايم ، قرار درخواستمان متن در و دارد اولويت فعلا كه
ما ايشان ، سخنراني از بعد بكنم مطرح را پرسشي آقاجري دكتر وضعيت مورد در ميخواستم من *
در ويژه به.بدانم مسئله اين با رابطه در را شما ديدگاه ميخواستم.بوديم برخورد شاهد
مطرح روشنتر را سوالم.بودند داده انجام همدان در دكتر آقاي كه سخنراني با رابطه
ايشان كه بود سلامتي آقاي صحبت بعدا كه خورد ، سازمان به كه انگهايي از ميكنم ، يكي
جر بدانم ميخواستم.شد منتشر سازمان اطلاعيه آن بعد و نيست سازمان مواضع كه گفتند اول
چيست؟ مسئله اين با رابطه در شما خود نظر كه اين ضمنبود چگونه اينها بين
به كرد ، منتشر خصوص اين در سازمان كه بيانيههايي با كردند ، مطرح سلامتي آقاي كه چه آن
كه گرفت پيش در را تبليغاتي خط يك مخالف جريان كه بود اين بر بحث.ندارد تعارضي من نظر
آقاي.بدهد قرار حمله مورد را سازمان ماجرا ، اين و آقاجري آقاي صحبتهاي بهانه به
طريق از سازمان مواضع كه بود اين آن و كردند مطرح را صحيح و اصولي نكته يك سلامتي
سازمان اعضاي و خودشان نظرات بيان در احزاب و ميشود صادر رسمي بيانيههاي و اطلاعيهها
بر منطبق اظهارات يعني.است درست و كلي اصل يك اين.هستند آزاد خودشان نظرات بيان در
يا و رسمي سخنگوي طريق از بايد را سازمان مواضع بلكه.نباشد يا باشد سازمان مواضع
.بود هم درستي حرف كه بود سلامتي آقاي حرف اين.كرد دنبال بيانيههايش و اطلاعيهها
درحالي شد تفسير آقاجري آقاي صحبتهاي به تعريض نوعي سياسي لحاظ به زمان آن در كه هرچند
.نداشت وجه هيچ به سلامتي آقاي صحبتهاي خود را مفهومي چنين كه
هم سنگيني خيلي اتهامات موضوع صحبتها اين البته هم ، آقاجري آقاي صحبتهاي مورد در
در و شد گرفته پس اتهامات اين دادگاه مرحله در خوشبختانه ولي سبالنبي ، مثلگرفت قرار
.است نيامده ميان به اتهامي چنين از حرفي يعني.شد حذف سبالنبي اتهام دادستان ادعانامه
بنده كه است مسائل جور اين و ايمانيات تضعيف و مقدسات به اهانت مسئله شده مطرح كه آنچه
در چون.نيست ائمهاطهار يا مقدسات به اهانت مصداق وجه هيچ به صحبتها اين كه معتقدم هم
در كه هست آن در اهانت شائبه است شده برده كار به كه الفاظي بپذيريم هم اگر فعل هر
قصد و نيت مسئله جرمي هر در بپذيريم را اين حتي اگر نيست ، آن در اهانت شائبه هم الفاظ
در هم و نظر در هم كه است كسي سخن اين گوينده تعيينكننده و اساسي ركن يك ;است ركن يك
توجه اساسا بنابراين.رسانده اثبات به ديني آموزههاي و باورها به را خودش اعتقاد عمل
ميشود البته.ندارد معقولي و منطقي وجه هيچ آقاجري دكتر آقاي مثل شخصي به اتهامي چنين
ايشان كه تعابيري و ادبيات در برخي است ممكن.دانست انتقاد قابل و كرد نقد را سخنان اين
پذيرفته موارد اين همه كه باشند ، داشته محتوايي نقد برخي باشند ، داشته نقد گرفته كار به
نهايت عنوان به است كرده بيان كه آنچه هم آقاجري آقاي خود نميكنم تصور حتي و است شده
متوجه قصوري يا و ايرادي و اشكال هيچ و باشد كرده مطرح ميشود زمينه اين در كه سخني
يك يا و جرم يك موضوع ميتواند سخنان اين آيا كه اينجاست بحثنداند خودش صحبتهاي
هم محترم دادگاه كه هستم اميدوار من و نيست اينگونه اصلا من نظر به كه شود تلقي اتهام
.كند صادر را منصفانهاي راي و نظر زمينه اين در
شاهد تاريخ طول در هميشه ما.دارم خرداد دوم در انشعاب مورد در پرسشي آرمين ، آقاي *
داشته وجود آن در ديني انگيزههاي كه جرياني چه و اصلاحطلب چه _ جرياني هر كه بوديم
براساس كه ميشوند پيدا افرادي جريان آن داخل در ميرسد كه مقطع يك هميشهبه باشد ،
دوم در انديشهها پاكترين.ميكنند انحراف دچار را مسير آن خودشان اهداف و معنويات
ما.كردند انتخاب را ايشان كه خاتمي آقاي شخص به رسيدندشد متجلي مردم ميان در خرداد
هستند افرادي گروهها از بعضي ميكنيم احساس كه رسيدهايم جايي به اول دوره از بعد الان
ميكنند سعي و.است شده قدرت به رسيدن براي مستمسك يك صورت به آنها براي خرداد دوم كه
من سوال.بدهند سوق ناآگاهي طرف به را آنها حتي يا و بدهند جهت هم مردم به طريق اين از
مجلس انتخابات كه ششم مجلس كاري عمر پايان ويژه به خرداد دوم گروههاي كهدر است اين
وجود به انشعابي ميكنيد فكر آيا داريم ، هم را جمهوري رياست انتخابات و داريم را هفتم
خرداد؟ دوم مجموعه در بيايد
ائتلاف اين و بود نخواهيم ائتلافي چنين رفتن بين از شاهد ما كه است اين من پيشبيني
حاشيهاي جريانهاي يك كه هستم معتقد شما مثل هم من البتهبود خواهد برجا پا همچنان
يا اصلاحات آلترناتيو عنوان به را خودشان ميكنند سعي اصلاحات عنوان تحت كه دارند وجود
كاذبي تقسيمبنديهاي كنند ، جدا اصلاحطلب جريان از را خودشان خط و كنند مطرح سوم جريان
مرزبنديهاي چنين و ميكنند جعل هم را غيرحكومتي اصلاحطلبان حكومتي ، اصلاحطلبان مثل
در موجود سياسي فضاي ميكنم تصور منتهي ميكنند ، استفاده آنها از دارند هم را كاذب
تاثيرگذار و جدي جريان يك عنوان به را جريانهايي چنين رشد اجازه وجه هيچ به جامعه
سرنوشت به كند ، جدا اصلاحات جريان از را خودش خط بخواهد كه هم جرياني هر.داد نخواهد
.ميشود دچار راست جناح
پيشبيني
شمس حامد
در ششم مجلس انتخابات در اصلاحطلبان پيروزي مناسبت به كه جشني مراسم در حجاريان سعيد
امروز صبح _ مديريتش تحت روزنامه تعطيلي احتمال قاطعيت با بود ، شده برگزار ارشاد حسينيه
جواب همين دست ، اين از پرسشهايي به پاسخ در نيز اين از پيش او.دانست محتمل غير را _
ديگر كه ميشد تلقي اهميت با عمومي افكار براي زماني پرسشها اين به پاسخبود داده را
"جامعه" آن از پيش و "خرداد" و "نشاط" نظير امروز صبح نوع از اصلاحطلب روزنامههاي
سخنان از كس ، هيچ زمان آن در حال اين بابودند شده توقيف تهران استان دادگستري توسط
آرمين محسن سخنان آن از پس ماه سينداشت سياسي بلوف نوع از يا طنزگونه برداشتي حجاريان
ستونهاي از يكي نيز حجاريان كه ايران اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان برجسته عضو ديگر
نوعي را مجاهدين سازمان انحلال او.دارد وي نظير اظهاراتي ميآمد ، شمار به آن تاثيرگذار
ما فعلي شرايط و اوضاع تحولات ، به نگاهي.ميپندارد امكان قابل غير كل طور به و شوخي
مسئله ايندارد عرصهها بيشتر در انفعالات و فعل تمام بودن پيشبيني قابل غير از حكايت
ايران در مدتي كه كساني اكثريت براي بلكه است لمس قابل ايران ساكنين براي تنها نه
مشاهده قابل وضوح ، به نيز باشند كرده سفر ايران به بار دو براي تنها حتي يا بودهاند
حتي سوم جهان جوامع بين در آن اقتصادي و اجتماعي سياسي ، ابعاد تمام در ايران جامعه.است
.است فرد به منحصر و يگانه جامعه و حكومت ساختار نظر از ما مشابه جوامع
سال به سال تنها نه كالا واردات بازرگاني تعرفههاي آن ، در كه است كشوري تنها ايران
هيچ واحد زمان در كه گونهاي به.ميشوند دگرگوني دچار بار يك ماه چند هر بعضا بلكه
بيش خوانندگان كه است ايران در فقط نيستند يكديگر نقضكننده يا نفي بخشنامهها از كدام
علاقهشان مورد تعطيليروزنامههاي با دفعتا صبح يك در روزنامه شمارگان از نيمي از
و پيامدها گرفتن نظر در بدون انتظامي نيروي كه است كشور اين در تنها.ميشوند مواجه
همين به شايد.ميزند جوانان خياباني بازداشتهاي به دست خود ، اقدامات تاثيرگذاري ميزان
.گذاشتهاند "نااحتمالات" كشور نام ايران بر بعضيها كه است دليل
"سازمان يك انحلال بودن شوخي" از قاطع ضرس به هم آن كردن صحبت شايد بين اين در حال
متنوع سازمان بودن ريشهدار ديگران ، و آرمين بيگمانباشد داشته ديگري امر از حكايت
نيروهاي حمايت و پشتوانه از برخورداري سازمان ، مركزيت توسط حساس مراكز تصدي خويش ،
اما.ميدانند دخيل خود استدلال در را انقلاب 57 عمر به سازماني قدمت و اصلاحطلب
.ميسازد متبادر ايراني حافظه خاطرهگريز و فراموشكار ذهن به را ديگري تلخ خاطرات واقعيت
براي را سازمان موجوديت از دفاع در توانايي و شاكيان استدلال نبودن محكمهپسند آرمين ،
.است صادق قانوني مراتب سلسله رعايت شرط به گزينه اين است گرفته نظر در مبادا روز
متصور "قانوني تور" از غير شرايطي در را "امروز صبح" نشدن تعطيل":گفت بعد مدتي حجاريان
".بوديم شده
راه سر بر آنچه شبيه احزاب راه سر بر شده گسترده احتمالي تورهاي براي آرمين آيا
است؟ انديشيده چارهاي شد گسترده آن از پس و ارديبهشت 79 در مطبوعات
انقلاب مجاهدين سازمان با برخورد حتي يا انحلال خواستار اصلاحطلبي و روزنامهنگار هيچ
واقعيت امانيست اصلاحطلب و محافظهكار از اعم ديگر مدني نهادهاي حتي يا اسلامي
.كنيم فرض شوخي را اقدامات اينگونه كه است آن از تلختر
نوع از قياسي آزادي نهضت با مجاهدين سازمان اجتماعي وزن و موقعيت پايگاه ، مقايسه
محكوميت و نهضت انحلال احتمال سياسي صاحبنظر كمتر نيز پيش چندي تا اما.است معالفارق
را امري هيچ ايران ، گذار حال در جامعه شرايط.ميكرد متبادر ذهن به را آن اعضاي سنگين
زودگذر امور ، بعضي اصلاحات سرانجام بودن مشخص دليل به كه چند هر.نميداند محتمل غير
.باشند
عراقيها اين
صحيفه سعيد
منفي بازتابهاي ميتوانستند تهران به صبري ناجي سفر از پيش ايراني ديپلماتهاي
به عراق خارجه امور وزير قبلي سفر از هم يكسال هنوز.كنند پيشبيني را سفر اين احتمالي
نامساعد شرايط مخالفان.شد روبهرو مخالفتهايي با نيز سفر آن.بود نگذشته تهران
اما.ميكردند عنوان تهران به عراقي وزير ورود با مخالفت عمده دليل را ، عراق بينالمللي
.نداشت عراق امروز بحراني كاملا شرايط با شباهتي قبل ، سال يك حدود نامساعد ، شرايط اين
ترتيب اين به.ميدانند قريبالوقوع را عراق به حمله تحليلگران از بسياري امروز
اما كنند ، پيشبيني را عراقي وزير سفر با مخالفت ميتوانستند حتما ايراني ديپلماتهاي
اين ميكردند تلقي كه بودند شده انفعال به متهم قدري به گذشته سال دو يكي طول در آنها
.شد خواهد تفسير مناقشه يك درگير طرفهاي با رايزني و تحرك مسير در آنها اقدام
متضمن كه موضعي اتخاذ براي را ديپلماسي دستگاه سياسي ، سليقههاي همه تقريبا قبل مدتي
عقلاني موضعي را فعال بيطرفي موضع نيز بسياري اما دادند قرار فشار تحت باشد ملي منافع
ناجي سفر مخالفان گويا ولي كردند استقبال آن از و داده تشخيص ايران منافع با سازگار و
است ممكن معتقدند ، كه آنجا از آنها.دارند ذهن در موضع اين از خاصي تعريف تهران به صبري
با مذاكره و گفتوگو رابطه ، قطع كند ، تحميل ايران به را هزينههايي عراقيها با گفتوگو
مذاكرات اين كه فرصتهايي به توجهي و ميكنند توصيه را قريبالوقوع مناقشه طرف يك
در جنگ وقوع ايران اگر كه است فهم قابل و روشن كاملا اين.ندارند كند ، فراهم ميتواند
كند اقدام آن از پيشگيري براي ممكن طريق هر از مييابد مغاير خود مصالح با را همسايگي
نكته اين منتقدان.است درگير طرف دو با گفتوگو راه منطقيترين كه است طبيعي هم باز و
در گرفتن قرار قصد و ميگيرد پيش در را فعال بيطرفي استراتژي آنكه.ميگيرند ناديده را
تنها نه خود منافع حداكثر به دستيابي براي عملا.ندارد را درگير طرف دو از يك هيچ كنار
جستوجو را تازه ابتكارات مشتاقانه بلكه كند مسدود خود سوي به را مسيري هيچ نبايد
تهران در كويت دفاع وزير همزمان حضور كه ميگرفت صورت شرايطي در انتقادها.ميكند
مقامات ايام همين در.داشتند ذهن در ايران موضع از منطقه كشورهاي كه بود تصويري نشانگر
و كرده سفر تركيه به عراق رئيسجمهور معاون.دادند انجام نيز ديگري منطقه سفر عراقي
گرايشهاي سوي از مرتبا ايراني ديپلماتهاي اگرداد انجام تركيه مقامات با مذاكراتي
ترك ديپلماتهاي ميشوند ، فرصتها دادن دست از به متهم مختلف مناسبتهاي به سياسي مختلف
شايد و ميدانند خوبي به را عملگرايانهاش كاملا نوع از فرصتطلبي كه دادهاند نشان
.كرد منافعشان گرفتن ناديده به متهم را آنها نتوان راحتي به
كه ميدهد خبر نيز راكد و متعصب نگاه حضور از عراقي مقام سفر با مخالفت انعكاس اما
قرار سياستمداراني تحليل و عمل مبناي ناكارآمدياش اثبات وجود با و سالها از پس همچنان
نظر بهگرفت نشان هم اصلاحطلبي به منتسبان برخي از ميتوان آنها بين در كه ميگيرد
عدم.است آورده دست به توفيقاتي بحراني ، كاملا شرايط از گرفتن فاصله در عراق ميرسد
غرب در احتمالي جنگ با كه مخالفتهايي و عراق به حمله با امنيت شوراي اعضاي همه موافقت
بازرسان بازگشت پذيرش.است كرده ترسيم را متفاوتتر كمي شرايط ميگيرد ، صورت آمريكا و
تماسهاي كه باورند اين بر بسياري البته و بود تغييرات عمده عامل ملل سازمان تسليحاتي
كه خبرها اين همه اما نبوده بيتاثير عراق تصميمگيري بر اسلام و عرب جهان مسئولان
وجود الزامي هيچ.است نكاسته آنها دغدغه از چندان باشد خوشايند عراقيها براي ميتواند
حتي آنها.دهند انجام ملل سازمان مجراي از را خود اقدامهاي همه آمريكاييها كه ندارد
خصوص در خود گسترده تبليغات تبعات نام به مشكلي با شوند منصرف عراق به حمله از روزي اگر
ناگهان ، كه بود خواهد دشوار بسيار آمريكاييها براي.شد خواهند مواجه عراق به حمله وجوب
و امنيت شوراي همراهي عدم شايد.كنند عدول عراق عليه خود توفنده و شديد بسيار موضع از
تا را خود خواستههاي تا كرده وادار را آمريكاييها جنگ ، دشواريهاي چشمانداز
فراوان تاكيد كه اوليهاي هدف با موضع اين.فروكاهند قدرت از صدام خانواده كنارهگيري
سوم جهان كشورهاي در دموكراسي ترويج.دارد فاصله _ دموكراسي استقرار _ ميشد آن بر نيز
از بسياري نگراني موجبات بود ، گرفته قرار تاكيد مورد نيز بوش جديد دكترين قالب در كه
حادثه 11 كه مشكلاتي از پس فارس خليج حاشيه عربي كشورهاي.كرد فراهم را منطقه كشورهاي
همين از ميديدند ، آمريكاييها جديد طرح مخاطب را خود كرد ، ايجاد آنها براي سپتامبر
و ميدهند خبر عربي كشورهاي با آمريكا گسترده رايزنيهاي از عربستان مطبوعات كه روست
فارس خليج حوزه عرب كشورهاي رهبران به رسمي طور به آمريكايي مسئولان كه ميكنند اضافه
نخواهند عربي رژيمهاي در تحول و تغيير درصدد حسين صدام سرنگوني از پس كه دادند اطمينان
.شد نخواهد كشورها آن شامل پيشدستانه ضربات و بود
و خزر درياي تقسيم و حقوقي رژيم بحث دوباره گرفتن اوج با و ايران مرزهاي ديگر سوي در
كشورهاي تشويق براي كرد اعلام اروپا اتحاديه منطقه ، اين در همسايگان اختلافات افزايش
.كرد خواهد تلاش دريا ، اين حقوقي رژيم درباره توافقي به دستيابي جهت خزر درياي ساحلي
چندان چشماندار دارد ، ارضي اختلافات كه خصلتي و ساحلي كشورهاي اختلافات ماهيت اما
كه درصدي سهم 20 از ايراني ديپلماتهاي.نميكند ارائه _ مدت كوتاه در دستكم _ روشني
تراضي با خزر شمال از بخشهايي اخيرا ، ديگر سوي از نميآيند ، كوتاه ميدانند خود حق
برخي آنچه از كمتر مراتب به سهمي كه است آن توافقات اين مفهوم و شده تقسيم همسايهها
نقطه را اخير تحولات بتوان شايد.آورد خواهند دست به داشتند ، نظر در خود براي همسايگان
.دانست خزر آينده رژيم تعيين در عطفي
كابل در ملي وفاق نمايش
دهقاني سيدجلال دكتر
كابل شهر ورزشگاه فراز بر شده نقاشي تابلويي روي كه مسعود احمدشاه از بزرگي تصوير _ 1
باكلاهي پنجشير دره شير تصوير پايين افغانستان ملي قهرمان پسر مسعود احمد.است شده نصب
لشكري ، و كشوري صاحبمنصبان و مقامات ويژه جايگاه او ، روبهروي.است نشسته پدر شبيه
انتقالي دولت اعضاي بر علاوه اول ، رديف در.است خارجي ميهمانان و ريشسفيدان ، و بزرگان
و رباني ، برهانالدين مجددي ، صبغهالله چون چهرههايي (آن رئيس حضور بدون البته كه)
نيروهاي را ورزشگاه سكوهاي از بخشي.نشستهاند هرات ولايت قدرتمند والي اسماعيلخان
دانشآموزان را پلهها از ديگري قسمت.درآوردهاند سير سبز رنگ به و پوشاندهاند نظامي
روز امروز.كردهاند فرش را چمن زمين نيز مردم از مختلفي اقشار.دادهاند اختصاص خود به
و است افغان مجاهدان "صاحب آمر" احمدشاهمسعود ترور سالگرد اولين با مصادف سپتامبر نهم
.است شده برگزار وي يادبود به مراسمي
آن زير كه ديدم تايم معروف مجله در را افغان مردي تصوير بار اولين براي وقتي _ 2
ارتش اشغالگران كه باشد شيري همان او كه نميكردم فكر بود شده نوشته "مسعود احمدشاه"
شيرمردي او و ميشناسند را وي همگان امروزه اما.باشند آمده تنگ به دستش از سرخ
تنها شمال اتحاد رهبري و تشكيل با كه مردي.غيرافغانهاست و افغانها براي نامآشنا
كه روزها آن.كرد فرماندهي را طالبان دستنشانده گروه برابر در مقاومت نيروي
بود او فقط آمدند كنار طالبان با و گذاشتند تنها را وي تروريسم با مبارزه داعيهداران
بينالمللي تروريسم ملجاء و مامن تا نگذاشت فرو را سلاح و برافراشت را مبارزه پرچم كه
حوزه كه بود داده هشدار بوش به سپتامبر دلخراش 11 حادثه وقوع از قبل او.كند خراب را
صورت به و شد نخواهد محدود كشور اين خاك به افغانستان در طالبان گروه تروريستي فعاليت
اعلانات تابلوي در پلاكاردي صورت به كه هشداري).آمد درخواهد بينالمللي تروريسم پايگاه
ترور را وي سپتامبر از 11 قبل طالبان تروريستهاي اگرچه (بود شده نصب كابل دانشگاه
بدون.كرد ايفا طالبان هزيمت در انكارناپذيري نقش پيافكند وي كه شمال اتحاد ولي كردند
سخت بسيار حداقل نبود دسترس از دور اگر طالبان شكست نبودند ، شمال اتحاد نيروهاي اگر شك ،
.ميشد مشكل و
بعد و قبل افغانستان نظامي صحنه در نقشآفريني بر علاوه مسعود ميراثداران و ياران _ 3
ترتيب بدين و كردند بازي بن كنفرانس موفقيت و شكلگيري در نيز انكارناپذيري نقش طالبان ،
وقتي داريم ياد بهداشتهاند بسزايي سهم افغانستان در سياسي نظام و نظم استقرار در
مرد قانوني يونس چون شمال اتحاد مردان اين شود مواجه شكست با تا ميرفت بن كنفرانس
و سازش با و كردند جلوگيري آن ناكامي از كه بودند افغانستان نوين سياست عرصه قدرتمند
از كه هستند و بودند بسياري.كردند هديه افغان ملت به را صلح سياسي قدرت سر بر مصالحه
راه مبارزان كه كردهاند تلاش و ناخرسندند و ناخشنود قدرت و كابينه در پنجشيران حضور
احمدشاه مراسم در امادارند دور به قدرت كانون از را افغانستان عظمت و عزت آزادي ،
دست به كابل در را قدرت نبض كماكان شمال جبهه قدرتمند مردان كه بود مشهود كاملا مسعود
گراميداشت بر علاوه شايد.ميباشند قدرت تعادل و توازن از انكاري غيرقابل بخش و دارند
.بود وي همسنگران و ياران قدرت نمايش مراسم ، اين برپايي از ديگري هدف ملي ، قهرمان ياد
كه شاه محمدظاهر پيامهاي قرائت از پس.ميداد نشان گونه اين سخنرانان تركيب حداقل
در شركت جهت نيويورك به سفر علت به كه كرزاي حامد و ميشود خوانده "ملت باباي" امروزه
همسنگر فهيم مارشال نداشت ، شركت مراسم در ملل ، سازمان عمومي مجمع اجلاس هفتمين و پنجاه
جايگاه آن اصلي محور كه كرد ايراد را مفصلي سخنراني شهيد ، صاحب آمر جانشين و ديرين
لب.بود قانون چارچوب در آنان نظامي فعاليت و افغانستان مردم مبارزات تاريخ در مجاهدين
افغانستان سياسي حيات در قانوني صورت به و ديگر گونهاي به مجاهدين كه بود اين وي كلام
و كليدي وزارتخانه كنترل مسعود سپهسالار غياب در اكنون فهيم ژنرال.داشت خواهند حضور
ديگر ديرينه همرزم قانوني يونس ديگر ، سخنران.دارد اختيار در را ملي دفاع استراتژيك
دريغ وي از را داخله وزير مهم بسيار پست كرزاي دوم كابينه در اگرچه.بود فقيد مسعود
منصب در او ولي بدهد ، دست از را خود ضلع يك قانوني عبدالله ، فهيم ، قدرت مثلث تا داشتند
در قدرت داده نشان خوبي به وي.است برخوردار كافي اقتدار و قدرت از نيز معارف وزير
اين.معارف وزارت يا باشد داخله وزارت آنجا نيست مهم دارد ، حضور وي كه است آنجايي
ساير در كه حالي دركرد حس وي كار محل در شديد امنيتي تدابير در ميشد را واقعيت
ديدار براي معارف وزارت درميدهند پاسداري ورود محل در سرباز دو يا يك وزارتخانهها
.كرد عبور نيز امنيتي گيت از امنيتي نيروي چندين ملاقات از پس بايد تاجيك قدرتمند مرد با
وي از دعوت هنگام به برنامه مجري.بود چنين اين نيز وي از مردم تلقي اين ، بر علاوه
نيز مردم تشويقهاي.داد لقب افغانستان نوين صلح بنيانگذار را او سخنراني ، ايراد براي
او اين كه آوريم ياد به بايد ديگر يكبار.است نرانده سخن گزافه به او كه بود آن از حاكي
يونس.ندانيم واقعيت از دور به را لقب اين تا كرد ، جلوگيري بن كنفرانس شكست از كه بود
دوران از كشور اين هدايت رسالت كه است افغانستان جديد نسل سياستمداران از يكي قانوني
خود تلاش نهايت كرد ايراد كه غرايي خطابه در او.دارند برعهده را سازندگي دوره به جهاد
برهانالدين استاد به اختتاميه سخنراني.كند القا مخاطبين به را نكته اين تا كرد را
با كه مراسمي در بود طبيعي.بود يافته اختصاص افغانستان اسلامي دولت سابق رئيس رباني
به ديگري رهبر بيانات با بود شده آغاز قدرت از ناكام كهنهكار سياستمداران از يكي پيام
تدبير چون.بزند تكيه قدرت كرسي بر مجددا نشد موفق كرد تلاش چه هر بن در كه برسد پايان
از ميبايست ملي وفاق تامين و پدرسالاري و قبيلگي نظام از گذار براي كه بود آن تقدير و
.يابند تولد جديدي رهبران افغانستان نوسازي براي و كرد گذر ريشسفيدان
را گلي تاجهاي كابينه وزراي و افغاني مختلف اقوام از نمايندگاني مراسم ، پايان در _ 4
امروز كه واقفند خوبي به آنان.كردند افغانستان ملي قهرمان مسعود صاحب آمر تمثال نثار
مسعود احمدشاه فقداندارد نياز ملي وحدت و وفاق به ديگر زمان هر از بيش افغانستان
از ميكنند تلاش وي رهروان ولي ساخت وارد افغانستان پيكر بر جبرانناپذير ضربهاي اگرچه
.نمايند ايجاد كشور در را ملي اتحاد و انسجام رهگذر اين از تا بسازند ملي نماد يك او
تا آنان كه بود آن از حاكي مراسم در حاضر قومي و سياسي نيروهاي گستردگي و فراگيري
.بودهاند موفق هدف اين تحقق در زيادي اندازه
براي كه آگاهند كاملا افغانستان در قدرت صاحبان و سياسي گروههاي همه وجود ، اين با
ملي ، منافع تامين جهت حزبي و قومي گروهي ، منافع از بايد كشور در امنيت و ثبات برقراري
با تا نشستهاند ، كمين در خارجي و داخلي نيروهاي از بسياري ديگر ، طرف از.كشيد دست
در ملي وفاق و وحدت..و زباني نژادي ، سياسي ، رقابتهاي برانگيختن و تفرقهافكني
آن جايگزين را قبيلهسالاري و قوممداري فرقهگرايي ، مجددا و برده بين از را افغانستان
.شد خواهند پيروز دو اين از يك كدام كشاكش اين در كه كرد خواهد ثابت آينده.سازند
.باشند آن راستين فرزندان و افغانستان مردم پيروز طرف كه اميدواريم
|