انقلابي هايدگر
كار محافظه هايدگر
هايدگر باره در انتشارش دست در كتاب مناسبت به احمدي بابك از نوشتهاي
فلسفه به سهمي اداي ويژه به و هايدگر آثار ديگر و زمان و هستي از پس
.نيست جدي ديگر انديشيد ، فلسفه به هايدگر بدون ميتوان كه اين تصور
ميبريم سر به آن در كه را دوراني توانست نخواهيم ما هايدگر بدون
بشناسيم را دوران اين درباره متفكران از بسياري انديشههاي نيز و
فكري كار از دوم ، ودوره دگرگوني دوران انديشههاي وتاويل شرح هستي وتاريخ هايدگر كتاب
و شد آغاز زمان و هستي انتشار از پس خواندهام ، دگرگوني دوران چه آن.است هايدگر مارتين
پايان تا تابستان 1935 همان از هايدگر كار دوم دوره و درازاكشيد ، به تابستان 1935 تا
(Vom Ereignis Beitrage Zur)كتاب دوره اين در او اثر مهمترين.يافت ادامه او عمر
مرگ از پس كه است ، (خودكننده آن از رويداد درباره)فلسفه به سهمي اداي يا Philosophie
و شد منتشر (آثار مجموعه مجلد 65 صورت به و تولدش سالگشت صدمين يك مناسبت به در 1989)او
.دارد زمان و هستي با همارز اعتباري و ارزش نويسندگان از بسياري نظر از
تقسيم انتقالي ، يا مياني ، مرحله يك و اصلي دوره دو به را هايدگر فكري كار مراحل ميتوان
با.نيست او فكري كار مختلف دورههاي تقسيمبندي در ممكن شكل يگانه اين البته ، .كرد
را آن من كه دوم دوره مفاهيم مهمترين از شماري كه شده روشن هايدگر آثار نخستين انتشار
سبب نكته همين و بودهاند مطرح آغازين نوشتههاي اين در ميخوانم ، "دگرگوني از پس دوره"
دو به نويسندگان از شماري همچنين ، .شود خدشهدار حدودي تا مرسوم و رايج تصور كه شده
را مرسوم تقسيمبندي همان من اين ، باوجود.شدهاند قائل او فكري كار در دگرگوني رخداد
كم نيز هم آنها تعداد كه)هايدگر ناشده منتشر هنوز آثار انتشار با شايد.ميگيرم كار به
.كنم تجديدنظر خود بندي تقسيم اين در كه شوم ناگزير (نيست
بعدي اسقف گروبر كنراد دكتر كه شد آغاز سال 1907 حدود از هايدگر فكري كار نخست دوره
درباره نام به برنتانو فرانتس كتاب از نسخهاي هايدگر ، زمان آن آموزگار و فرايبورگ
كه نوشت بعد دههها هايدگر.داد هديه او به (1862)ارسطو انديشه در هستي چندگانه معناهاي
چند سال 1910در در را خود مقالههاي نخستين او.كرد تعيين را او زندگي راه كتاب اين
و دانشگاهياش پاياننامه انتشار با بعد سال چند و كرد منتشر كاتوليك محافظهكار نشريه
فكري در 1915كار فرايبورگ دانشگاه در فلسفه ، و كاتوليك يزدانشناسي رشته دو در تدريس
و فرايبورگ دانشگاه دو در يزدانشناسي و فلسفه درباره درسهايي با و شد شروع جدياش
.يافت ادامه شد ، منتشر زمان و هستي كتاب كه تا 1927 و رفت پيش دهه 1920 طول در ماربورگ
ميخواند ، "بنيادين هستيشناسي"خودش كه را چه آن مباني تدريج به هايدگر دوره اين در
انسان ، وجود مورد در او كه عنواني)دازاين يا انسان هستن تحليل راه از و كرد استوار
پژوهش به ،(ميبرد كار به بينديشد ، هستي معناي به ميتواند كه هستندهاي يگانه همچون
مساله" به بيتوجهي فلسفه كاستي بزرگترين كه داد نشان حال عين در و پرداخت هستي معناي
.ميكند بحث حاضر و موجود امور يعني هستندگان از همواره آن جاي به كه اين و است "هستي
را تاريخ و زمان از تازه فهمي و كرد ياد هستي معناي فهم افق همچون زمان از همچنين او
به و گذشته فلسفه از او كه است قدرتمندي نقادي دوره اين بحثهاي ممتاز منش.كشيد پيش
در ابژهها با دانا و شناسا سوژه رويارويي دكارتي طرح از متاثر آنچه و)دكارتگرايي ويژه
جهان از كه خويشتني استعلاءزدايي) "ويرانگري" به اين و داشت ، (آمد پديد مدرن فلسفه
اين من.است شده دانسته مدرن خردباوري به انتقادها مهمترين جمله از ،(شده ساخته
در نتيجه ، در و دادهام توضيح بنيادين پرسش و هايدگر خود كتاب در تفصيل با را نكتهها
.نميپردازم مسائل اين به ديگر كتاب اين
در تغيير يك"عنوان با آن از او خود و است "دگرگوني دوران"هايدگر فكري كار مياني مرحله
رخدادي و كلي امري با را آن نبايد و كرد ياد (Wendung in meinem Denkeneine) "من انديشه
يا Kehre را آن هايدگر كه "خودكننده آن از رويداد" در دگرسانياي و هستي به انديشه در
آغاز زمان و هستي انتشار از پس اندكي مرحلهانتقالي اين.دانست يكي بود ، خوانده "چرخش"
تازهاي مباحث كشيدن پيش با او مرحله اين دريافت ادامه سال 1935 تابستان تا و شد
آن از بحث و هستي پژوهش در را ناپيمودهاي هنوز و جديد راههاي متافيزيك و حقيقت درباره
كار به را زمان و هستي اصطلاحهاي از شماري هنوز او انتقالي مرحله اين در چند هر.آزمود
بود تازه راهي كشف پي در و ميگرفت فاصله دازاين بنيادين تحليل از شتاب با اما ميبرد ،
.بپردازد "كلي معنايي به هستي" يا "هستي خود"به تا
اين در او كه است دورهاي يافت ، ادامه هايدگر زندگي پايان تا ميانه 1935 از كه دوم دوره
مهمترين از يكي.كشيد پيش را مهم نكتههايي تازه مفاهيم ياري به و رفت پيش جديد راه
اين.كردهام ترجمه "كننده خود آن از رويداد" به را آن من كه است Ereignis مفاهيم اين
بل كنيم ، آغاز انسان هستن تحليل از كه نميدانست درست ديگر هايدگر كه ميدهد نشان مفهوم
شروع خودكننده آن از و مستقل امري همچون هستي از بديع بهگونهاي بايد بحث كه ميگفت
ناميد ، هستي كردن فراموش يا كردن ، رها را آن خودش آنچه و هستي تاريخ دوره اين در او.شود
زبان ، مقدس ، امر هنري ، اثر تكنولوژي ، مدرن ، متافيزيك مباني طرح به سرعت به و كرد آغاز
كه است اين است لازم آن تذكر در كه مهمي نكتههاي.رسيد ديگر نكتههاي و فلسفه انديشه ،
آثار در نظرش مورد معناي با كشيده هستيپيش از كه جديدي معناي تفاوت نمايش براي هايدگر
آن نوزدهمي سده نگارش شيوه از Sein آلماني متعارف لفظ جاي به دگرگوني ، دوران از پيش
ياد بنيادين پرسش و هايدگر ششم فصل در نكته اين از من.ميكرد استفاده Seyn يعني
.كردهام
آن كه را آثارش مجموعه شده آماده مجلد نخستين وقتي زندگياش ، روزهاي آخرين در هايدگر
مجلدات تمامي سرلوحه عنوان به ميكرد ، بازبيني ميخوانند ، Gesamtausgabe آلماني به را
مايل او "اثر نه راه ، " يعني ،"Wege-nicht Werke":كرد پيشنهاد را زير عبارت مجموعه ، اين
هرگاه او.كنند مشخص (unterwege)"بودن راه در" بااصطلاح را فلسفياش كار تمامي كه بود
كردن آماده و ساختن" يا راهگشايي مفهوم اين ميكرد ، ياد "انديشه راه" يعني Denkweg از
كتاب خاص طور به و كارش كه نوشت انسان گوهرآزادي درباره كتاب در و داشت نظر در را "راه
معناي به راه نميتواند هرگز و بيش نه و است فلسفه در ممكن راه يك فقط زمان ، و هستي
بايد نيز حاضر كتاب هدف كه گفت ميتوان هايدگر درخوركار دقتي با.شود محسوب مطلق
است ، "راهگشايي"حالت بهترين در كتابي هر.باشد او انديشه پيچيدگيهاي به راهيابي
.دهند نشان را خود تا ميدهد امكان مسالهها و نكتهها به يعني
انديشيد مسائلي به.بود مدرن فلسفه تاريخ در انديشمندان شگفتانگيزترين از يكي هايدگر
و ها انديشه و فيلسوفان رايج دلمشغوليهاي از نتيجه ، در و بودند رفته ياد از سدهها كه
نشده آزموده پيشتر كه انداخت تازه مسيري به را تفكر او.شد دور بسيار آنها متعارف زبان
كه انديشهاي مقدس ، امر به مرتبط شخصي و خاص معنايي به هم و است زميني هم كه مسيري.بود
سوي از و است انقلابي سو يك از دارد ، ريشه پيشين سخنهاي در است ، سنت ضد كه حال درعين
تناهي طرح با كارش نخست دوره در او.آينده به هم و مينگرد گذشته به محافظهكار ، ديگر
عرفاني و ديني اخلاقي ، استعلايي ، فلسفي ، برداشت هر بيسابقه ، و قدرتمند گونهاي به انسان
كه كشيد پيش را بحثهايي فكرياش كار نهايي دوره در بعد و كرد اعلام مردود را رهايي از
ديگر خداياني يا خدايي چشمانتظار كه گفت.دارند نزديكي عرفاني باسخن ظاهر به كم دست
ميان توانست او دوره همين در حتي اما.دهند نجات را ما ميتوانند آنها فقط و است
ميزيست ، آن دل در كه جهانياي نظام و تاريخي موقعيت تحليل با فلسفياش ناب انديشههاي
حزب عضو سالها اماخود ميگفت ، سخن آزادي از كه بود متفكري هايدگر.بسازد دقيق رابطهاي
آن كهن سرچشمههاي به را فلسفه تا كوشيد بسيار كه كسي بود ، آلمان سوسياليست ناسيونال
كه داشت قارهاي اروپاي فلسفه مهم و جديد شاخه پيدايشچند در زيادي سهم اما بازگرداند ،
پسامدرن ، سخن مدرن ، هرمنوتيك شكني ، شالوده)است همگان زبانزد انقلابيشان منش و نوآوري
گونهاي به دكارتي ، سوژه و مدرن متافيزيك با مخالفت در هايدگر.(جديد پراگماتيسم
از تازه تصوريبود سنتگرا سخت جنبههايي از حال عين در و رفت پيش راديكال و انقلابي
دقت خود روزگار به او بدون نتوانيم ديگر ما كه شد موجب و كرد ايجاد تكنولوژيك تقدير
دموكراسي با هميشگياش مخالفت جمله از)سياسياش و اجتماعي نظريات اين وجود با و كنيم
انتقادهايي مورد شاگردانش و پيروان سوي از حتي (انسانها سياسي و حقوقي برابري و سياسي
و بيستم سده اصلي فيلسوف چند از يكي يا مهمترين را او برخيگرفتهاند قرار كوبنده
و وگفتهها ناميده شياد را او نويسندگان از شماري مقابل ، در و خواندهاند دوراننو ، حتي
متضاد تاويلهاي معرض در حد اين تا فيلسوفي كمتر انديشههاي.دانستهاند مهمل را آثارش
ريكور ، پل گادامر ، گئورگ هانس دريدا ، ژاك فوكو ، ميشل او بدون.است گرفته قرار متعارض و
سارتر ، پل مرلوپونتي ، ژان موريس لويناس ، امانوئل نانسي ، لوك ژان لابارت ، لاكو ، فيليپ
بسياري و ماركوزه هربرت پاتوچكا ، يان آگامبن ، جورجو واتيمو ، جاني آرنت ، هانا لاكان ، ژاك
راهگشاي امروز كه چنان را خود فكرهاي نميتوانستند بيستم سده فلسفه نامآوران از ديگر
را او نوشتههاي فلسفي ، آثار نويسندگان از شماري اين وجود با.كنند ارائه هستند ، ما كار
و ،(راسل همچون) گرفتهاند ناديده كامل طور به يا ،(كارناپ همچون)كردهاند رد بيزاري با
.(لوكاچ)شدهاند نازيها جنبش به او خدمت يادآور مدام جدي فلسفي بحث جاي به يا
كه اين تصور فلسفه ، به سهمي اداي ويژه به و هايدگر آثار ديگر و زمان و هستي از پس
توانست نخواهيم ما هايدگر بدون.نيست جدي ديگر انديشيد ، فلسفه به هايدگر بدون ميتوان
دوران اين درباره متفكران از بسياري انديشههاي نيز و ميبريم سر به آن در كه را دوراني
بگيرند تصميم توانستهاند بيفكري يا خشكانديشي ، تعصب ، سر از فقط افرادي.بشناسيم را
او ، سياسي گزينش و عقايد از حقشان بيزاريبر دليل به)هايدگر انديشههاي به توجه از كه
.بمانند بيبهره (قارهاي فلسفهاروپاي به بيعلاقهگي جمله از ديگر دليلهايي به يا
اين ، وجود با.است بيستم سده فلسفي فكر اصيلترين و جديترين هايدگر انديشه من نظر به
را فلسفي كار زيرا.نيستم هايدگر پيرو رو هيچ به فلسفه در كه بگويم قاطعيت با بايد
متفكري هيچ مريد را خودش هايدگر خود.ميدانم انديشمند آن يا اين از پيروي از بالاتر
مايل هيچ بود دانشگاه در هوسرل شاگرد كه فكرياش كار سالهاي نخستين همان ازنميدانست
از را انتقادها تندترين درسهايش نخستين ودر بخوانند "هوسرل پيرو" را او كه نبود
او پيرو را خود كسي كه نبود مايل هرگز شكل ، همين به.بود كرده ارائه هوسرل پديدارشناسي
تاكيد افلاطون فلسفه از او و گادامر فهم تفاوت بر مدام كه شاگردانش از يكي از.بداند
گادامر كار اصالت نمايانگر تفاوت همين درست كه نميشويد متوجه شما چرا":پرسيد ميكرد ،
و تقليد براي جايي هيچ فلسفي پژوهش در كه ميشد يادآور درسهايش در همواره او "است؟
شاگردان و "پيروان" مورد در ما وقتي":نوشت متافيزيك به درآمدي در.وجودندارد پيروي
گوهر كه معناست اين به نكته دارند ، جاي فلسفي مكتب يك در مثال براي كه ميشنويم ،
هايدگر انديشه با نقادانه فاصله تا كردم تلاش كتاب اين در من"است شده فهميده بد پرسشگري
كار موارد همه شرح در را او انديشه مباني به خود دلبستگي تا كوشيدم.كنم حفظ را
و خدمتها و او سياسي نارواي كارهاي و فكرها توضيح در خاص طور به و فلسفياش
دخالت هيتلر ، سركوبگر و واپسگرا رژيم و آلمان سوسياليست ناسيوناليست حزب به سرسپردگياش
.ندهم
هايدگر بنيادگراي و متعصب هواداران كه نيست پرستشگاهي بناي در تازهاي سنگ كتاب
ساخته دروغين پيامبري وانديشمند فيلسوف يك از كه نيست اين از زشتتر كاريساختهاند
يگانه و ميدهد پاسخ مسائل همه به و دارد دست در را انسانها نجات و رهايي كليد كه شود
انديشه مخالفان از برخي با كتاب ديگر ، سوي از.مينماياند خودش از پيروي را بخردانه كار
هيتلر حزب با او همكاري در را انديشهاش كاستي هر سرچشمه كه نميشود همراه نيز او
هايدگر فلسفه كه مييابم تعصب و تنگنظري به آغشته را آدورنو چون متفكري گفته.مييابند
در كه نيستم همراه نيز هابرماس و بورديو با.است خوانده "فاشيستي سرتاپا از"را
هايدگر من ، كتاببرآمدهاند افراطي راستگرايي رگههاي كشف دنبال به هايدگري هستيشناسي
هگل ، ماركس ، كانت ، دكارت ، ارسطو ، افلاطون ، چون غرب فلسفه متفكران برجستهترين رديف در را
آنان از برخي همچون نيز او كه ميدهد نشان و ميكند معرفي هوسرل و ويتگنشتاين نيچه ،
خود هايدگر.شد اجتماعي و سياسي زمينههاي در ويژه نظري ، به و فلسفي اشتباههاي مرتكب
تلاش راه از من مساله.خطاهاست وادي در زدن گام فلسفي كار كه بود نوشته بار يك از بيش
.است وانتقادي مستقل تفكر نگهداشتن زنده هايدگر ، انديشه تازه جنبههاي كردن نمايان در
و مستقل نحوي به تاخودمان ميخواهد ما از او.هستند انديشيدن به فراخوانهايي او آثار
.كنيم مطرح را تازه پرسشهايي و بينديشيم خود ويژه راههايي از يعني اصيل
از عرفاني تاويلي بر را راه فكرياش كار نهايي دوره نوشتههاي ويژه به هايدگر آثار
.كردهام توجه ديگر راهي از هايدگر انديشههاي اين به من اما.ميگشايند او انديشههاي
شباهتهايي مجذوب اگر حتي بپوشانيم ، عرفاني سخن پيكر در را آنها كه نيست درست بهگمانم
هايدگرآن كه ميگيرند جاي سخني محدوده در عرفاني ، سرانجام نگرشهاي.باشيم شده ظاهري
بخشي تفسيرهاي و باتاويل من دليل همين به.ميجست دوري آن از و ميخواند "متافيزيكي" را
نمايش در و ميكنند ارائه او آثار از عرفاني برداشتي كه هايدگر ايراني هواداران از
صوفيان و عارفان رمزي زبان از انواعي و عرفان از شاخههايي با هايدگر انديشههاي همراهي
.كردهام جدا آنان از را خود حساب همواره و نيستم موافق ميكوشند ،
|