شدهام عوض
زميني ستارههاي
فصل گالري
هنر حاشيه
كنيم منحل را سينما خانه
پررو كلفت يا هيتلر خشم
شدهام عوض
پژمان احمد با گفتوگو
روي سالها اين در را تمركز بيشترين
اپرايي نه چون داشتهام فيلم موسيقي
تالار با هم رابطهاي نهبالهاي هستو
موسيقيسفارشي آنها چون ندارم رودكي
خودميخواهند ميل باب و |
|
رسولي مرضيه
ويولنسل با خانه در "سپيدبخت" دكتر تنهايي بود گفته فرمانآرا بهمن آب روي خانهاي در
اين خوبي به كه نيبم نوع يك بود ، داده ترجيح را "ني" پژمان احمد اما است ، تاثيرگذارتر
چيزي كل به كه داد تغيير را موسيقي آنقدر مجيدي خواست به "باران" در.ميكرد القا را حس
مادري لالايي مثلا:ميآورد مختلف موسيقيهاي از نمونههايي مجيدي.شد قبل از متفاوت
كارگردان نظر و ايدهها اين به بايد پژمانبود خوانده گرجي زبان به گرجستان در كه
كه 15 "باران" فيلم موسيقي ساخت كه شد اين ميداد تغيير را موسيقي مدام و ميشد نزديك
.انجاميد طول به ماه سه بود ، دقيقه
را او ايدههاي و نميكنيد مقاومتي هيچ كارگردان خواست مقابل در شما پژمان آقاي *
باشيد؟ آن مخالف اگر حتي ميپذيريد
در بايد موسيقي چون.ميكنم گوش ميگويد ، او را درست حرف ببينم اگر اما ميجنگم ، من
موسيقي اينكه براي ميخواهد ، چه بگويد نميتواند كارگردان مواقع بعضي.باشد فيلم خدمت
بايد و نيست اين ميخواهد كه چيزي آن ميگويد يا ميدهد نمونه بنابراين است ، حسي كاملا
كارگردان حرفهاي به و ميبينم را فيلم من.ندارد فايدهاي فيلمنامه خواندن.داد تغييرش
به اين اما آمد ، خوشم خيلي فيلمنامه از "عطرياس كافور ، بوي" براي است يادم.ميدهم گوش
براي فرمانآرا كه موسيقيهايي حالتهاي و ريتم تاثير تحت من و نكرد كمكي آن موسيقي
.نوشتم را موسيقي بود ، آورده نمونه
شاگردانش به.ميدهد درس را سازبندي اصول هنر ، دانشگاه آزاد كلاسهاي در پژمان احمد
كه ميخواهد آنها از و دهد انجام ميخواهد ، دلش كه كاري هر نميتواند هيچكس ميگويد
.دهند وفق شرايط با را خود
اول.آورد رو موسيقي به كه بود دبيرستان سوم.است آمده دنيا به لار در سال 1314 در او
ياد بود ، خالدي مهدي شاگرد كه دوستانش از يكي از را ويلن بعد و كرد شروع را فلوت نواختن
اركستر عضويت به و داد ادامه سنجري حشمت نزد كلاسيك موسيقي در را ساز اين و گرفت
حسين و شد جلب آهنگسازي به علاقهاش بعد.بود رهبرش سنجري كه درآمد موسيقي هنرستان
عالي دانشسراي به انگليسي زبان رشته در تحصيل براي.آموخت او به را آهنگسازي اصول ناصحي
.كند دنبال حرفهاي صورت به را موسيقي گرفت تصميم كه بود آنجا در تحصيلش اواخر و رفت
با "صبا" اركستر آنها از يكي كه داشت مختلفي اركسترهاي هنر و فرهنگ وزارت زمان آن در
در برنامههايي معمولا كه بود عضو اركستر سه - دو در پژمان.بود دهلوي حسين رهبري
در.ميشد اجرا اركسترها اين در كه ميساخت هم كوتاهي آهنگهاي.داشتند تلويزيون
وين شهر آكادمي در و شد اتريش روانه گرفت هنر و فرهنگ وزارت از كه بورسي با بعد سالهاي
توجه مورد داشتند شرقي حالت بيشتر چون كه ساخت آهنگهايي و كرد آهنگسازي تحصيل به شروع
تا داشت ادامه جريان اين و كردند اجرا را آنها وين شهر اركسترهاي از بعضي و شدند واقع
اپرايي پژمان و دادند او به را اپرا اولين سفارش و شد افتتاح رودكي تالار كه زماني
شده شناخته آهنگسازان با تالار كه بود زمان آن از.نوشت "دهقان جشن" نام به تكپردهاي
تالار براي قطعاتي مرتب سال چند پژمان احمدبست قراردادهايي ساليانه موسيقي نوشتن براي
ضد بر ايرانيان مبارزه سرگذشت كه بود "سهند دلاور" كرد كار او كه اپرايي دومين.ساخت
.ميداد نشان را اعراب
كرد ثبتنام موسيقي دكتراي گرفتن براي كلمبيا دانشگاه در و رفت آمريكا به سال 1970 در
كه نوشت موسيقي فيلم چند براي مدت اين در.ماند ناتمام او تحصيلات و شد انقلاب اينكه تا
"تنگستان دليران" و فرمانآرا بهمن كارگرداني با "باد بلند سايههاي" ،"احتجاب شازده"
كودك ، موسيقي زمينه در هم كارهايي انقلاب از پس و بعد سالهاي در.هستند جمله آن از
.داد انجام مستند فيلم موسيقي و (ايران شهر همه نام به كاستي) ايران نواحي موسيقي
را "آب روي خانهاي" و "عطرياس كافور ، بوي" ،"باران" فيلمهاي موسيقي سالها اين در او
فجر فيلم جشنواره نوزدهمين از "باران" براي را فيلم موسيقي بهترين بلورين سيمرغ و ساخت
.كرد دريافت
نه و هست اپرايي نه چون.داشتهام فيلم موسيقي روي سالها اين در را تمركز بيشترين"
خود ميل باب و سفارشي موسيقي آنها چون.ندارم رودكي تالار با هم رابطهايبالهاي
".ميخواهند
در ندارد ، اطلاعي وحدت تالار و موسيقي مركز كارهاي چون و چند از احتمالا پژمان احمد
آن از و نميشود بسته قراردادي موسيقي نوشتن براي آهنگسازي هيچ با ديگر سالها اين
سنتي موسيقي با كلاسيك موسيقي ديگر دارند ، وجود كمتر حالا شده شناخته آهنگسازان گذشته
خود پشت تفكر موسيقيها اين چون است طبيعي ميگويند.نيست رونق پر گذشته مانند ايران
با ايران موسيقي كه است اين حقيقت اما.ميطلبند را خود خاص مخاطبان طبعا و دارند
.است جامانده مخاطبانش از خود لاكپشتي حركتهاي
كه كردهام كار "فردا خاطرات" نام به CD يك روي ماه چند اين در":ميگويد پژمان احمد
يك.گرفتهام نظر در سال تا 25 جوانان 16 را آن مخاطبان.ميآيد بيرون ديگر ماه يك تا
كنار مرزها حال هر به.دنياست امروز موسيقي سبك در كه آوازي غير و بيكلام موسيقي آلبوم
".هستند آن طرفدار دنيا مردم تمام كه آمده وجود به هنري الان و رفته
باشد؟ ريتميك و پرتحرك موسيقي يك بايد اين پس *
عوض و ميروند و ميآيند ريتمها كار اين در.ميزند را اول حرف ريتم اتفاقا بله ،
را كار تا باشد زياد ريتم در تنوع بايد بيكلام موسيقي در ميكنم فكر چون.ميشوند
را خود شعر خواننده و است ثابت ريتم:ميبينيم پاپ موسيقي در كه چيزي نكند ، يكنواخت
ريتم وقتها بعضي اما ميشود خسته آدم شدن شنيده بار چند از بعد اينرو از.ميخواند
.ميكند ايجاد خلسه و مييابد تداوم
ميكنيد؟ روز به را خود موسيقي جامعه ، تغيير با شما پس *
خود كه مينويسيم را موسيقياي وقتها بعضي.باشد داشته را خود مخاطب اينكه براي بله
فقط كار يك مخاطبان ديگر درمواقع اما ميكند ، پيدا را خود مخاطب گاهي اين و داريم دوست
.هستيم خودمان
كتابخانه در را آن اينكه نه شود شنيده كارم و بگذارم تاثير دارم دوست من بنابراين
هم بازار به خود موسيقي عرضه در ميشود باعث اين.كند راضي را نفر فقط 500 يا بگذارم
مردم زبان به كه بنويسم چيزي بايد پس.ندارد وجود پشتيباني هيچ چون شويم ، مشكل دچار
دارند ، علاقه ريتم به ميدانم بشنوند ، جوانها را كارم ميخواهم من.باشد نزديك
آنان طريق اين ازميكنم استفاده آنان با ارتباط برقراري براي عاملي چنين از بنابراين
حال هر به.برود بالا توقعشان سطح و كنند گوش جديتر موسيقيهاي به تا ميشوند تربيت
.كند عرضه خوانده ، تئوري در كه را چيزهايي نميتواند فقط هنرمند يك
به او.شدهاند عوض كلي به تفكراتش.است كرده تغيير كه ميگويد صراحت با پژمان احمد
جايگزين را ديگري چيز آن جاي به بايد هستيم ، ناراضي چيزي از اگر.است "نمونه" دادن فكر
به و ميكنند خراب را چيز همه آنها نميكنند ، داخلي هنرمندان از خيلي كه كاري كنيم ،
.نميسازند چيزي جايش
تابع و هستند شدن جاودانه فكر به ايراني ، موسيقيدانان بخصوص و هنرمندان پژمان آقاي *
.دارند واهمه خود اصول از بازگشت و شدن مصرفدار تاريخ از آنها شايد.خود اصول
فعاليتهايش كند ، علمي كار و باشد داشته ايمان خود استعداد و تكنيك به موسيقيدان اگر
به اگر آنها شدند؟ كهنه بتهوون و باخ زمان موسيقيهاي مگر.نميشوند كهنه زمان گذشت با
جديد نسل اينكه براي.دهند نشان ديگري لباس با را اصول اين بايد دارند ، اعتقاد اصولي
هنرمندان در الزام اين ميشوند ، عوض مردم كه طور همان.ميخواهد را خود زمان حرف هميشه
.دارد وجود هم
سازهاي ميبينم امروز اما.مينوشتم بزرگ اركستر براي كلاسيك موسيقي فقط زماني من
ساز از بهتر را موسيقي حالتهاي از بعضي ميتوانند و گذاشتهاند عرصه به پا الكترونيك
ميكنم استفاده آنها از كارم شدن بهتر براي هم من ندهم ، اهميتي نميتوانم پس.كنند اجرا
.كردهايم كشف بود ، ناشناخته كه را چيزهايي و شدهايم عوض ما.دارد پا يك مرغ نميگويم و
به و ميگيريم كار به نميكرد ، استفاده آنها از كسي كه را قديمي بسيار سازهاي ديگر حتي
.داريم توجه كشورها ديگر هنر و موسيقي
ضبط و اجرا لندن فيلارمونيك اركستر با را "باد بلند سايههاي" فيلم موسيقي پژمان احمد
آنقدر گذاشتهاند ، فيلم اختيار در كه بودجهاي و ندارد وجود شرايطي چنين حالا اما.كرد
بر علاوه.كرد استخدام اركستري بتوان تا نميماند موسيقي براي چيزي عملا كه است پايين
از آهنگسازان اينرو از.ندارد وجود ايران در مطلوب حد به هم موسيقي ضبط تجهيزات اينكه
ناآگاهي.درآيد آب از ارزانتر كار تا ميروند سينتيسايزر سراغ به ناچاري روي
آن و دارد وجود هم ديگر مشكل يكميكند كمك قضيه اين به هم موسيقي از كارگردانها
.ميبرد بين از را فيلم آهنگساز ريزهكاريهاي و زحمات تمام كه سينماهاست در صدا سيستم
دوبعدي سيستم و مونو به استريو شدن تبديل مشكل اين دلايل از يكي پژمان احمد عقيده به
.سينماست در بعدي تك به
ميرويد؟ سينما چقدر *
فيلم براي كه موسيقياي شنيدن از و ميشود ضايع صدا سينما در چون.نميروم سينما اصلا
كه زماني و ساختن وقت فقط را موسيقي.ميكند ناراحتم اين و ميشوم وحشتزده ساختهام
از سينماها در چون نيست ، خوب صداهايشان فيلمها ميشنوم900درصد ميگيرد ، قرار فيلم روي
.مينالند آن از همه كه است چيزي اين و ميشود استفاده غيراستاندارد سيستمهاي
موسيقي فقط انقلاب از بعد چون كرده زيادي پيشرفت ايران در فيلم موسيقي كه ميگويد او
اين از شناختي بيشترشان اينكه براي ندارد ، كارگردانها به ربطي اين.بود آزاد فيلم
.ندارند موضوع
هنري تنهايي به نميتواند پس.باشد فيلم خدمت در بايد موسيقي كه داريد اعتقاد شما *
بيايد؟ حساب به مستقل
موسيقي آن چون.باشد فيلم موزيك فروش فكر به نبايد كننده تهيه يا آهنگساز يك ببينيد ،
.ميانديشند تجاري منافع به سازندگان حتما و باشد فيلم خدمت در نميتواند ديگر
از مواقع بعضي و است فيلم موسيقي فروش به مربوط هاليوود درآمد از بخشي همچنانكه
فيلمي اگر اينكه از گذشتهنيست اين فيلم موسيقي اما.ميكنند استفاده معروف گروههاي
.ميشود ماندگار هم آهنگش باشد ، ماندگار و خوب
كار به موسيقيهايي.ميپيمايد را ناهموار تقريبا راهي ايران در فيلم موسيقي حالا اما
در آهنگسازان ناشيترين و موسيقيها بدترين.دارند تجاري جنبه صرفا كه ميشود گرفته
.ميشوند گرفته كار به تلويزيوني سريالهاي
اركستر براي هم كاري.بنويسد موسيقي بزرگ شاعران اشعار روي ميخواهد پژمان احمد
.است اسفنديار و رستم داستان بر مقدمهاي كه نوشته كر گروه و سمفونيك
.باشد داشته عظمت فردوسي يا مولانا حافظ ، شعر مثل بايد موسيقي اين كه دارد عقيده او
شاعران اين درك براي وسيلهاي تنها او براي موسيقي و است فرهنگ اهل آدم كار ، اين مخاطب
.ابزار نه است اصل موسيقي.نيست
زميني ستارههاي
سيحون در انگليسيها نقاشي نمايشگاه
كوهنورد نفيسه
را ايران به خود سفرنامه كه بود انگليسي جوان هنرمند سه ميزبان گذشته هفته سيحون گالري
سفري همينگ هنري برثويت ، ال استيبلتون ، استيونبودند كرده روايت بيان و تصوير زبان به
كشورهاي مدرن زندگي از را خود برداشت تا كردهاند آغاز خاورميانه اسلامي كشورهاي به را
هفته يك گذراندن از پس هنرمند سه اين و است سفر اين مبدا تركيه.بكشند تصوير به اسلامي
و كردهاند سفر يزد و اصفهان قم ، تبريز ، شهرهاي آنها.آمدهاند ايران به كشور آن در
گذاردن نمايش به براي و كردهاند منتقل بوم بر كاغذپارهها و قلم رنگ ، با را خود احساس
.بازگشتند تهران به آثار اين
نظرم شده آويخته در روبهروي ديوار بر كه كلاژي تابلوي اولين ميشوم گالري وارد وقتي
آن بر كه آگهي يك از قسمتي و روزنامه پارههاي از است تركيبي تابلو.ميكند جلب را
به اشاره با تابلو اين درباره استيون"همداني عراقچي آيتالله اخلاق درس" شده نوشته
گزينش شده ، چيده هم كنار ديواري آگهيهاي و اعلاميهها بريدههاي كه تصاويري در كه اين
كاملا نه و گرفته انجام تصادفي كاملا نه يكديگر كنار در آنها دادن قرار و بريدهها
با كاري طبيعتا نداريم فارسي زبان با آشنايي كه افرادي عنوان به ما":ميگويد آگاهانه ،
به كه برگزيدهايم رو اين از را آنها اما نداريم كردهايم ، انتخاب كه نوشتههايي معناي
".كندهايم قم شهر ديوارهاي از يكي روي از كه آگهي اين مثل دارند ارتباط مذهب با نوعي
تركيب با اسليمي نقوش و ستارهها تلفيق از است تصويري و است روغن و رنگ ديگر تابلوي
ميكند توجه جلب تابلو اين در كه چيزي اما.مساجد ديوارهاي و گنبدها از برگرفته رنگي
كشيده بطلان عنوان به ضربدري خط آن روي بر كه است داوود ستاره و آمريكا پرچم ستارههاي
و كرده ترسيم را ستارهها بيشتر گل ، جاي به تابلو در چرا كه پرسيدم استيون از.است شده
گونه يك به ميتوان ستارهها و گلها به:گفت چيست؟ داوود ستاره و آمريكا پرچم از منظور
ستاره اما ميروند كار به تزئين و هنر در كه طبيعتند نمادهاي از آنها دوي هر نگريست ،
بيان با ادامه در او.است رفته كار به فرهنگي و سياسي نمادي عنوان به بيشتر گل به نسبت
عنوان به ستارهها مساجد در:افزود است آميخته هم به سياست و مذهب ايران در كه اين
مانند مختلف فرهنگهاي از ستارههايي تابلو اين در.رفتهاند كار به مذهبي نمادي
ميان در ستارهها اما شده ترسيم تركيه پرچم ستاره و داوود ستاره آمريكا ، پرچم ستارههاي
".ميكند جلب آمده خارج از كه را بيننده توجه اول نظر در كه است چيزي اسلامي نمادهاي
اين در":ميگويد و ميكند اشاره صهيونيستي رژيم پرچم نماد و آمريكا پرچم به استيون
ستارههاي با تقابل در اسرائيل و آمريكا پرچمهاي به مربوط ستارههاي كه ميبينيد تابلو
كشيده ضربدر (اسرائيل نماد) داوود ستاره روي كه اين و شده ترسيم اسلامي فرهنگ به مربوط
سياسي بعد ندارند قصد هرگز آنها كه ميكند تاكيد سپس او "!ندارد توضيح به نياز است شده
- مذهبي فضاي از را خود برداشتهاي كه دارند سعي تنها و دهند قرار نظر مد را مسئله
گفته به و است برثويت ال به متعلق امپرسيونيستي تابلوهاي.كشند تصوير به ايران سياسي
اين در ال داده ، اودست به كه است احساساتي بيان و انتقال كشيده تصوير به او آنچه استيون
سدههاي طي غربي خاورشناسان كه ذهنيتهايي تاثير تحت تا است بوده مواظب كاملا رهگذر
آنها به نيز او خود كه) زمين مغرب مردم به حاضر عصر در غربي رسانههاي همچنين و پيدرپي
انگليسي هنرمندان از تازهاي نسل به واقع در او.نگيرد قرار كردهاند القا (دارد تعلق
به خاورميانه درباره خاورشناسان كه نادرستي پندارهاي به بياعتنا است مصمم و دارد تعلق
او به رهگذر اين در كه احساساتي از و كرده سفر منطقه اين در باوراندهاند سرزمينش مردم
باورهاي تمام با ال نقاشيهاي كه اين بر تاكيد با استيون.كند ترسيم نقشهاي ميدهد دست
ميرود مكاني هر به كه است اين ال روش":گفت دارد قرار تضاد در غربي رسانههاي القايي
كه ميانديشد رنگهايي به بلكه نميكند اعتنايي است چشمانش برابر در كه رنگهايي به
".دارد قرار او بسته پلكهاي مقابل
توضيح عنوان به تابلو زير در آنچه با ارتباطي هيچ ميرسد نظر به ال آثار اول نگاه در
با شده ، استفاده زرد و آتشين قرمز رنگهاي از بيشتر كه تابلويي در.ندارد شده نوشته اثر
گرسنگي احساس":شده نوشته تابلو اين زيركرد احساس را آن عمق ميتوان تصوير به نگاه
و آمده ايران به رمضان ماه در دوستانش و ال "افطار و مغرب اذان از قبل ساعت نيم شديد
چنين از ال استفاده دليل درباره استيون.نخوردهاند چيزي افطار تا روزها اين تمام
را رنگهايي نيست مهم ال براي":ميگويد افطار از قبل گرسنگي دادن نشان براي رنگهايي
را خود خاص تفاسير رنگها اين كه نيست مهم حتي و باشند زيبا يا زشت ميكشد تابلو در كه
مهم برداشته ميان از خودش يا دارد قرار آن در كه مكاني بين ارتباط او براي باشند داشته
در كه چيزي آن تصوير نه باشد خودش احساس از نقشهاي ميكشد كه تصويري ميكند سعي و است
".دارد قرار برابرش
بر علاوه.است هندسي اشكال و ستارهها ميرسد نظر به بارزتري عنصر استيون آثار در آنچه
زنان اين تمامي كه اين جالب و كرده استفاده ايراني محجبه زنان از آثارش اكثر در او اين
در (پسر دو و دختر يك) كودك سه تصاوير از يكي در.شدهاند كشيده تصوير به عبادت حال در
با كه نقاشي زمينه پس در.دارد قرار قرآني يك هر مقابل در و نشستهاند مسجد از قسمتي
از يكي.ميخورد چشم به است ستاره آنها غالب كه هندسي نقوش از پر ديواري شده كار مداد
نقوش ديگر از طلايي رنگ با دارد قرار سر به چادر دخترك سه دو پردههايش كه ستارهها
آباد ديرك روستاي اهل كودك سه اين:ميگويد تصوير اين درباره استيوناست شده متمايز
داده قرار اسلامي معماري به مربوط هندسي نقوش از زمينهاي در را آنها كه هستند اصفهان
رياضي نظمي آنها من عقيده به و علاقهمندم هندسي مرموز نقوش اين به من":گفت او.است
نظم نماد را آنها ميتوان و داده پيوند هستي به مطلق نيستي از را خلقت جهان كه هستند
نظم هندسي ، نقوش اين ويژگي يكرنگي و خلوص بيپيرايگي ، استيون نظر از ".دانست خداوند
سه او كه اين دليل و دارد وجود نيز كودكي در ويژگيها همين و است آنها بر حكام رياضي
.است همين نيز داده قرار هندسي نقوق از زمينهاي در را تصوير اين كودك
اول وهله در":ميگويد است داده قرار زرين هالهاي ميان در را دختربچه سر اينكه علت او
جلب مرا توجه ايران زنان و دختران در آنچه.كنم جلب او سوي به را بيننده توجه كردم سعي
و باشند معصوم و پاك كه آفريده منظور اين به را آنها خداوند گويي كه است اين كرده
همچون را تصوير اين بچه دختر دليل همين به.است شده القا آنها شخصيت به عفاف و معصوميت
".دادهام قرار زرين هالهاي در است معصوميت و عفاف نماد كه (س)مريم حضرت تصوير
ميخورد چشم به اثر اين در كه ستارههايي كه اين بيان با آثارش از كلي درباره او
:است خوانده را آن آمريكايي خوانندهاي كه بوده انگلستان در پرطرفدار ترانهاي يادآور
البته.شدهايم ساخته ستارهها از ما همه:ميگويد خواننده ترانه اين از قسمتي در"
.شدهاند ستاره كه هستند انسانهايي بلكه نيستند آسمان ستارههاي ستارهها ، از او منظور
بيشتر كه دادهام قرار اسلامي معماري به مربوط هندسي نقوش كنار در را اينها من
عبادت حال در تصوير اين در كه شخصي درباره استيون ".است طبيعت بر حاكم نظم تداعيكننده
كه ميپرستد را طبيعت بر حاكم نظم نيست ، بلكه شخص اين او نظر از كه ميدهد توضيح است
تمام هنوز تصوير اين كه ميكند تاييد نيز او خود البته.است يكتا خالق نشانه بزرگترين
و هنرجويان درباره او.نشدهاند داده ارتباط يكديگر به تمامي به آن عناصر و نشده
فلسفه از اروپايي فردي عنوان به من":گفت علاقهمندند ساختارشكني به كه ايران هنرمندان
دوست من كه حالي در است گرفته مرا گرداگرد ساختارشكني غرب در چون متنفرم ساختارشكني
در دوستانش و وي كه ميكند تاكيد پايان در او ".ببينم هست كه طوري آن را چيز هر دارم
كردهاند سعي مختلف جاهاي به سفر در و نداشته شدهاي تعيين پيش از طرح هيچ سفر اين
هنرمند سه اين.كشند تصوير به صادقانه شكلي به است ممكن كه جايي تا را خودشان برداشت
و كويت سوي به حركت با سپس و شده عراق كردستان روانه ايران از بعد است قرار انگليسي
.دهند ادامه خاورميانه در اسلام حضور جلوههاي ميان در را خود مكاشفات سعودي عربستان
فصل گالري
قربانگاه بهسوي
ديانتي نوشين:ترجمه
الكتريكي شركت يك كارگران از گروهي مديون را خود وجود فصل ، اين نمايشگاه موفقترين
ميكردند ، حفاري را مكزيكوسيتي خيابانهاي سال 1978 در آنها كه وقتي.است مكزيكي
را ،Tenochtitlan تنوچتيتلان آزتكها ، باستاني و افسانهاي شهر قلب مايور ، تمپلو بقاياي
از كه ساختماني بود ، كرده ويران را ساختمان قرن گذشت 16.كشيدند بيرون خاك دل از
هنگامي امابود گرفته خود به مشمئزكنندهاي بوي آزتكها ، قرباني مراسم هزاران برگزاري
در چه آن از كه كردند كشف را تمدني كردند ، آغاز را معبد حفاري باستانشناسان كه
پيشرفتهتر بسيار بود ، شده كشيده تصوير به انسانها كردن قرباني و خشونت از افسانهها
حال به تا كه آزتك فرهنگ تصاوير مجموعه كاملترين اكنون هم لندن شاهنشاهي آكادمي.بود
يافتههاي شامل _ آزتكها از گنجينه از 380 بيش.است گذاشته نمايش به را شده گردآوري
آوريل ماه تا _ اروپا و آمريكا مجموعههاي قطعات مهمترين علاوه به مايور تمپلو از اخير
و جامعه شده ناميده آزتكها سادگي به كه نمايشگاه اين.است بازديدكنندگان ديد معرض در
.ميدهد نشان پيچيدهاش تقويم و مذهبي مراسم خدايان ، همه كنار در را تمدن اين اقتصاد
شده ، جمعآوري جايي در تاكنون كه آزتك دستنويس نسخههاي تعداد بيشترين اينجا در همچنين
نمايشگاه اينميدهد نشان فلسفه و افسانهها تاريخ ، ثبت در را فرهنگ نقش كه است موجود
رواج در كرد ، باستان مصر متوجه را عموم اذهان كه سال 1978 معروف نمايشگاه مانند هم ،
اين.است شده پيشفروش نمايشگاه بليت هزار ده حال به تا.بود خواهد موثر آزتك فرهنگ
پيشين سفير و روزنتال نورمن گالري نمايشگاههاي دبير دوستانه رابطه دنبال به نمايشگاه
به فرصتي آكادمي برگزاركننده براي روزانتال و است گرفته شكل روزانتال آندراس مكزيك ،
ميآيد ، چشمش به كه موزهاي قطعه تعداد هر و كند ديدن آزتك باستاني شهر از تا آورد وجود
كشور بينالمللي وجهه ارتقاي به نمايشگاه اين كه است اميدوار همچنين مكزيككند انتخاب
سفر لندن به افتتاحيه مراسم در شركت براي فوكس ، وينست جمهور ، رئيس گذشته هفته:كند كمك
مناسبات تقويت براي دوم اليزابت ملكه و بريتانيا وزير نخست تونيبلر با آنجا در و كرد
زمانهاي در كشور از آزتكها شدن خارج از فوكس منتقدان.كرد ملاقات سرمايه جذب و تجاري
اين اگر هم هنوز.ميكنند شكايت است ، شده قطع محلي هنرهاي براي سرمايهگذاري كه
به آن در را خود اشياي بينالمللي مجموعهداران ميشد ، برگزار مكزيكوسيتي در نمايشگاه
كشور به ملي گنجينههاي از قطعهاي اگر مكزيك قانون براساس زيرا نميگذاشتند نمايش
وجه بهترين به نمايشگاه اين قطع طور به.شود خارج دوباره نميتواند شود بازگردانده
آزتكها برجسته و غني فرهنگ از موضوعي يك هر اتاق ، ميدهد11 نشان را باستان مكزيكوي
تغذيه را آنها بدن كه زمين و باران خورشيد ، آزتكها تمدن ركن چهار.ميدهند نمايش را
چهار اين از يك هر ميساخت بهرهمند ديگر قبايل ثروت از را آنها كه جنگ و - ميكرد
باران خداي براي مثال ، طور به.داشت را خود به مخصوص قدرتمند بسيار بسيار خداي عنصر
زيرا ميداد ترجيح را آلبينوها خورشيد خداي.ميشد قرباني مو كاكل دو با كودكي ميبايست
موردي هر.نميشد محسوب تزئين و تجملات فقط هنر آزتكها برايميآيند نظر به نور از پر
آزتكها اعتقادات در آن نقش از مجسمهها اصلي قدرت.داشت آنها مذهبي مراسم در ضرورتي
روشنايي ، و تاريكي مرگ ، و زندگي متضاد نيروهاي ميان كشمكش تعديل قدرت.ميگرفت سرچشمه
از مجسمهاي مايور ، تمپلو جانبه همه بازسازي برجسته موارد از يكي.نعمت وفور و خشكسالي
شدهاش باز سينه قفسه از او جگر.است شده درست پخته گچ و رس گل از كه است مرگ خداي
تا ايستاده منتظر حريصانهاي لبخند با و تيز ناخنهاي با معلق صورت به و است آويزان
از خارج در حال به تا كه مايور تمپلو از ديگري اثر در.آورد چنگ به را خود بعدي قرباني
كه شده بسته عقاب يك منقار به زده ، چمباتمه كه رزمنده يك سر بود ، نشده ديده مكزيكو
در خورشيد بر سوار شدهاند كشته جنگ در كه كساني است اين منظور.است خورشيد خداي نشانگر
به ندرت به دارد ، آزتكها دستاوردهاي بر كه تاكيدي همه با نمايشگاه.ميروند بالا آسمان
كار به انسانها قرباني مراسم در كه پيچيدهاي ابزارهاي نمايش.ميپردازد آنها سبعيت
دام به نبرد صحنههاي در بيشتر كه قرباني ، يك بدن.ميآميزد ترس با را زندگي ميرفت ،
قلبش بنابراين بشكند ، سينهاش جناق تا ميشد كشيده قربانگاه سمت به زمين روي ميافتاد ،
به را آزتكها دستاوردهاي بيبنيان شالوده همچنين ، نمايشگاه اين.ميشد شكافته راحتي به
اسپانياييها به كه بود خدايان به آزتكها اعتقاد همين كه است جالب.ميگذارد نمايش
كورتس هرناندو كه وقتي.سازند نابود را آن و شوند تنوچتيتلان شهر وارد تا داد اجازه
گفت خوشامد او به مونتزوما آزتك ، فرمانرواي رسيدند ، پايتخت به سال 1520 در سپاهش و كاشف
انحطاط به اشتباه اين.است باد و دانش خداي كوئتزالكوتل ، گمشده الهه او كه تصور اين با
در شهر اشغال تا را او و گرفته اسارت به را مونتزوما كورتس ، سپاهيان.انجاميد آزتكها
سنگهاي.افتاد اتفاق فرهنگي تغيير يك بلافاصله تقريبا.داشتند نگاه زندان در سال 1521
با بعد به آن از كه _ ويران شهر.رفت كار به عظيم جامع كليساي يك ساخت براي مايور تمپلو
بازسازي براوو آلونزوگارسيا اسپانيا ، رنسانس معمار وسيله به _ ميشود شناخته مكزيكو نام
بودند ، شده كشته محاصره در پدرانشان كه آزتك نجيبزادگان بعد به سالهاي 1540 از.شد
.ميآموختند را مسيحي وعظهاي و ميسرودند لاتين مذهبي سرودهاي
نيوزويك:منبع
هنر حاشيه
موسيقي كنسرت با جوانان فريب *
در دانشجويي گروه يك گذشته هفته.شد مواجه مشكل با موسيقي كنسرت يك برگزاري هم باز
اين برگزاري به عدهاي اعتراض با داشتند را موسيقي كنسرت برگزاري قصد كه گناباد شهرستان
.گذشتند آن اجراي خير از و شده مواجه كنسرت
خبرنگار به بودند كرده تجمع روحانيون از يكي دفتر در كه كنسرت اين به معترضين سخنگوي
در وگرنه ندادهايم انجام را كاري خودسرانه گناباد در ما ، تاكنون:است گفته ايسنا
در است سالي چند:است افزوده وي.ميآمد پيش كشور شهرهاي ديگر چون مسائلي هم گناباد
عكسالعملي هم هيچكس ميدهند فريب و ميكنند جمع مختلف عناوين تحت را جوانان گناباد
.نميدهد نشان
و شدهايم قسم هم ما همه امروز:گفت گناباد شهرستان دانشگاههاي وضعيت از انتقاد با وي
.بايستيم كنند برگزار را كنسرت اين كه كساني مقابل در حاضريم خود خون ريختن تا
در و است همدرد مردم شما با هم روحانيت:است گفته نيز معترضان جمع در حاضر روحاني يك
به معترضين تحصن از قبل شب همچنين ميدانم صددرصد مقصر را فرماندار من مسائل اين تمام
به و جمع شهر سطح از موسيقي كنسرت اين پردههاي و پلاكاردها همه كنسرت ، اين برگزاري
.بود شده پرتاب گناباد اسلامي ارشاد و فرهنگ اداره محوطه
را موسيقي كنسرت اين متحصنين جمع در حضور با گناباد فرماندار كه شد باعث اعتراضات اين
محل در برنامه اين لغو به اعتراض در نيز دانشجويان فرماندار ، اقدام اين از پس كند تعطيل
.شدند آن برگزاري خواستار و كردند تجمع كنسرت برگزاري
روز؟ ملي 4 موسيقي روز چكناواريان 15 *
بيش نميتواند ملي موسيقي اركستر چرا است گفته ملي موسيقي اركستر رهبر فخرالديني فرهاد
لوريس و ارمنستان موسيقي اركستر براي اما كند اجرا برنامه وحدت تالار در شب يا 4 از 3
به خود فخرالديني.كنند اجرا برنامه متوالي شب كه 15 شده فراهم امكان اين چكناواريان
اين كه است گفته او.است كرده عنوان "نظر حسن" نداشتن را آن علت و داده پاسخ سوال اين
همه اين اعضا است حيف و دارد مختلف شهرهاي و تهران در متوالي اجراي توانايي اركستر
.باشد داشته بيننده هزار سه فقط و كنند تمرين
صبا ، ابوالحسن وزيري ، علينقي از قطعاتي آذرماه 28- روزهاي 29 در ملي موسيقي اركستر
آذرماه روز 30 در و ميكند اجرا را فخرالديني فرهاد..و محجوبي مرتضي و خالدي مهدي
.دارد صبا ابوالحسن تولد سالگرد صدمين مناسبت به ويژهاي برنامه
ميخرد نقاشي تابلو خاتمي *
خبرگزاري فرهنگي گروه خبرنگار با اختصاصي گفتوگويي در جمهوري رئيس محمدخاتمي سيد
آثار به كمك راههاي از يكي را آن و كرده حمايت دولت توسط هنري آثار خريد از دانشجويان
.است دانسته هنري
گويا اما است نياورده كافي راي دولت هيات در (هنري آثار خريد) طرح اين اگرچه
طرح اين از دولت وزير ده و دارد ادامه زمينه اين در وزيران با فرهنگ وزير رايزنيهاي
.كردهاند حمايت
طرح اين اگرچه:است گفته نيز طرح اين موافقان از و دارايي و اقتصاد امور وزير مظاهري
.است مهم و اصولي اساسي ، كاري ولي ميشود مالياتي درآمد كاهش باعث
تجسمي هنرمندان خوشحالي باعث را طرح اين گفتوگويي در نقاش هنرمند صادقي اكبر علي
.ميرسد بشقاب يك كس هر به كه كرده تشبيه سفرهاي به را آن و دانسته
وجود به براي خطري دولت سوي از هنري آثار خريد":است گفته طرح اين درباره ديگري هنرمند
بلكه نميشود داده سفارش هنرمند به اثر خلق از پيش كه چرا نميكند ايجاد دولتي هنر آمدن
".ميشود خريداري اثر دولت كارشناسان كارشناسي ، با
اشاره جالب نكتهاي به طرح اين درباره جاري سال تابستان در نقاش هنرمند آغداشلو آيدين
فيگوراتيو نقاشان نفع به گيرد صورت رابطه اين در كه خريدي نوع هر:بود گفته او بود كرده
در كه ميرود آن بيم شوند خريداري هم غيرفيگوراتيو و مدرن نقاشيهاي اگر چون بود خواهد
اتاقهايشان در را نقاشيها اين مجبورند سازمانها مديران كه چرا.شوند بايگاني انبارها
و دهند توضيح مراجعان و مخاطبان به را آن مفاهيم مرتب طور به احيانا و كنند نگهداري
نقاشيها لحاظ اين از و باشند نداشته سبك اين آثار به علاقهاي چندان است ممكن
.نگيرند قرار اولويت در غيرفيگوراتيو
صهبايي منوچهر بازگشت *
كشور خارج در اركستر رهبري و تدريس براي سالهاست كه اركستر برجسته رهبر صهبايي منوچهر
به اركستر رهبري زمينه در تدريس و ابوا "كلاسهاي مستر" برگزاري براي ميبرد سر به
در تدريس سال سابقه 20 است ، هنر و موسيقيشناسي دكتراي داراي كه صهبايي.ميآيد ايران
مستركلاسهاي در تدريس براي بارها و داشته موسيقي دانشگاههاي و اروپايي كنسرواتوارهاي
.است شده دعوت مختلف كشورهاي به مختلف
اميدوار كارگردانان*
بينالمللي جشنواره يكمين و بيست در شركت متقاضي سينمايي ، فيلم از 70 فيلم حدود 20
كرده پر ثبتنام فرم جشنواره در حضور براي نيز گذشته سال كه هستند آثاري فجر ، فيلم
فيلم بينالمللي جشنواره يكمين و بيست عمومي روابط مدير ملكي كامران گزارش به.بودند
سينمايي فيلم ايراني ، 70 فيلمهاي شركت تقاضاي فرم ارسال مهلت يافتن پايان با فجر
اين 70 ميان در.كردند اعلام فجر جشنواره ايران سينماي بخش در شركت براي را خود آمادگي
انتخاب هيات گزينش براي مقرر موعد در نتوانستند گذشته سال كه دارد وجود نيز آثاري فيلم
گذشته سال طول در كه آثار اينشدهاند رد گزينش اين در دلايلي به يا و شوند فرستاده
امتحان فجر فيلم جشنواره در حضور براي را خود بخت ديگر بار نشدهاند عمومي اكران
.ميكنند
قفس از پرنده ،(معيري ابراهيم محمد) ميكنند بدرقه پروانهها ،(قويتن علي) آدمكها
خيل ،(ابراهيمفر سعيد) تكدرختها ،(ودادي مهدي) مهتاب پسران ،(اسدي شهرام) پريد
(سبحاني رضا) زيستن ،(صلاحمند حميدرضا) زمانه ،(كلاري محمود) رويا با رقص ،(ياري داريوش)
(رضويان اميرشهاب) خاكستري مردان سفر ،(ودادي مهدي) سربي ستارههاي ،(فهيمي حسين) ساحت ،
،(حاتمي عليشاه) كولي ،(مهرانفر فرهاد) زمستاني قلعه (آزاد نيكخواه وحيد) ودني علي ،
نام كه هستند فيلمهايي جمله از (شوليزاده محمود) نورا ،(اميني عليرضا) باد نامههاي
.ميرسد نظر به تكراري امسال ليست در آنها
سينما پرده بر محمود احمد زندگي*
را آن مقصودلو بهمن كه است ديگري ادبي چهره معاصر فقيد نويسنده محمود ، احمد زندهياد
مقيم ايراني مستندساز مقصودلو.است داده قرار خود سينمايي مستند جديدترين دستمايه
منصوري مسلم مشاركت با را "آزادي بزرگ شاعر شاملو ، " پروژه آنكه از پس نيويورك
رمانهاي خالق محمود ، احمد آثار و زندگي از مستندي دارد قصد بار اين كرد ، كارگرداني
گذشته تابستان در مقصودلو.بكشد تصوير به را معابد انجير درخت و همسايهها چون معروفي
.كند ثبت را او از تصاويري محمود حيات ماههاي آخرين در شد موفق و داشت ايران به سفري
گفتوگوهاي كه "آزادي بزرگ شاعر شاملو ، " مستند برخلاف محمود احمد زندگي مستند فيلم
به ميگرفت ، بر در را شاملو آثار پيرامون ديگر شاعران و نويسندگان با بسياري
.اختصاصدارد محمود احمد با گفتوگوهايي
آب روي خانهاي جاي به بماني*
روز گويا.درنيامد نمايش به هم هفته اين فرمانآرا ، بهمن ساخته "آب روي خانهاي" فيلم
يا نمايش درباره نهايي نظر و ببيند را فيلم پرونده ، قاضي كه بوده اين بر قرار دوشنبه
هيچگونه خبر ، اين تنظيم لحظه تا اما كند اعلام را ايران سينماهاي در آن نمايش عدم
داريوش ساخته آخرين نمايش شايعه ديگر طرف از.است نشده ارتباط اين در نظري اظهار
.ميشود شنيده سينمايي محافل در آب روي خانهاي بهجاي (بماني) مهرجويي
كلاهقرمزي دردسرهاي*
و كلاهقرمزي فيلم اصلي سرمايهگذاران از تلويزيوني شبكههاي از يكي ميشود شنيده
متعددي دلايل به فيلم صحرا كه پيچيد سينمايي محافل در زماني خبر اين.است سروناز
اين است قرار گويا.كرد خودداري "سروناز و كلاهقرمزي" فيلم اكران از بود كرده اعلام
در فيلم اين اكران با و شود پخش تلويزيوني شبكههاي از يكي از بار اولين براي فيلم
براي اين و آمد خواهد پايين تلويزيون در فيلم اين تماشاگران تعداد قوي احتمال به سينما
اختلاف كه ميدهد آن از خبر بعدي شايعاتبود نخواهد حل قابل تلويزيون مثل سرمايهگذاري
احتمال كه رفته پيش آنجا تا (فيلم صحرا) تهيهكننده و (تلويزيون) سرمايهگذار بين
پيشبيني دارد ، وجود تلويزيون كوچك قاب و سينماها پرده بر همزمان بهطور فيلم اين نمايش
.نيست سخت چندان اقتصادي كارشناسان براي اتفاق اين نتيجه
كنيم منحل را سينما خانه
معلم علي با گفتوگو
چهره و روزنامهنگاري چهره.است داشته چهره دو هميشه معلم علي _ هنر و ادب گروه
دنياي ماهنامه مديرمسئول و سردبير معلم علي روزنامهنگاري چهره در.غيرروزنامهنگاري
اين از و كرده معطوف جهان روز سينماي به را خود توجه بيشترين كه ماهنامهاي.است تصوير
نظريهپرداز يك معلم علي روزنامهنگاري غير چهره در اما.است توجهي قابل نشريه رو
سينماي نويسندگان و منتقدان انجمن در حضورش كه نظريهپردازي.ميشود محسوب ايران سينماي
.است شده كشور سينماي درباره نظرياتش عمق و قوام باعث سينما خانه مديره هيات و ايران
متولد ميدهند ، منتقد صفت او به شاعر دامغاني معلم علي از دادنش تمييز براي كه معلم علي
از هنر پژوهش ليسانس و صداوسيما دانشگاه از فيلم كارگرداني مدرك داراي او.است 1341
سينما خانه بازرس دوره و 2 شد منصوب منتقدان انجمن رياست به دوره او 3.است هنر دانشگاه
علي حرفهاي شوراهاي هميشگي نقصانهاي علت به.رسيد پايان به استعفا با بار هر كه بود
شورا اين سخنگوي بهعنوان خود و داد را سينما خانه سياستگذاري شوراي تشكيل پيشنهاد معلم
سينما خانه در سمتهايش همه از او و نپاييد چندي معلم داري ميدان اما شد ميدان وارد
كسوتهاي از معلم غيبت آستانه در كه داشت آن بر را ما سوابق اين مجموعه.داد استعفا
.دهيم انجام گفتوگويي او با تهيهكنندگي و حضورسرمايهگذارانه و صنفي نظريهپردازانه
دفتر در كه دلچسب طولاني گفتوگوي اين در.گفتوگوست ارباب اواست خوشمشرب معلم علي
همچنان كند عوض هم را عالم چهرههاي همه اگر كرد ثابت شد ، انجام تصوير دنياي ماهنامه
.كرد خواهد حفظ را خود منتقدانه چهره
صرافيزاده حامد
منتقدان ، انجمن انتخابات اتمام از پس گذشته سال چند در.كنيم شروع حاشيهاي سوال يك با*
علت آيا شد ، "دهقان خسرو" آقاي به متعلق رتبه امسال.بود شما آن از آرا ميزان بالاترين
بود؟ همين شما استعفاي
.نبودهام اول نفر انتخابات در وقت هيچ من است ، نادرست شما اطلاعات كه بگويم بايد
يا سوم نفر حد در همواره من آراي اما شدهام انتخاب رئيس عنوان به همواره كه اين عليرغم
در نميتوان را استعفا دلايل اما.آوردم دست به بالاتري راي امسال اتفاقا و بود چهارم
زن كه هست صحنهاي ،"هاكنر هوارد" ساخته "نداشتن و داشتن" فيلم در.كرد خلاصه جمله يك
كمك ما به چرا انگيزهاي چه به شما":ميپرسد "بوگارت همفري از" فرانسوي انقلابي رهبر
:ميگويد جواب در او "!ميآوريد دست به پولي نه و هستيد انقلابي نه شما ميكنيد؟
.ميآيد بدم آنها از كه اين يا و ميآيد خوشم شما از كه است اين دليلش شايد نميدانم ، "
استعفا اين دليل.است "بوگارت" پهلوي دو جمله همين شبيه حدودي تا هم من استعفاي دلايل "
روحي خستگي جاهايي در يا باشد تشكيلات يك صحيح كاركرد عدم از ناخشنودي يك صرفا شايد
از خودش كه جايي تا كند سعي و بگيرد جدي را حرفهاي بنيان يك كرده تلاش خيلي كه آدمي
را ادعا اين ميتوانم منتقدان ، انجمن مورد درببرد پيش به را آن ميكند ، فهم ماجرا
جلسهاي به انجمن ، اين تشكيل سابقه.گرفت شكل من جانب از آن ، تشكيل ايده كه باشم ، داشته
مورد در هم با تا كردم دعوت دفترمان به را منتقد دوستان از تعدادي من كه ميگردد بر
هم فيلم جشنواره برگزاري نزديك كه اول جلسه همان در.كنيم صحبت انجمن يك تشكيل ضرورت
به آن ، از بعد و شد امضا تعداد اين توسط كتبي درخواستي مجادله ، و بحث مدتي از پس بود ،
تشكيل به منجر اينها تمام و رسيد نيز دوره آن فعال منتقدان از نفر هفتاد حدود امضاي
خانه" در منتقدان انجمن عضويت بعدي مشكل.گرفت شكل انجمن دوره اولين و گشت موسس هيات
.بود "سينما
ميآورند ، حساب به خود دشمنان رديف در را منتقدان ايران ، سينماي اهالي از بسياري چون
آن حرفهايهاي با چگونه سينما ناقدان كه بود اين شد ، مطرح كه مسئلهاي اولين بنابراين
در كه مقبول منتقدان از تعدادي فعال حضور با بالاخره اما شوند ، جمع صنفي تشكيلات يك در
متولد منتقدان انجمندرآمد سينما خانه عضويت به انجمن اين بودند ، هم مجموعه مديريت راس
دست به را منتقدين مجموعه فرهنگي و گروهي هويت كرد سعي بود كه سختياي هر با و شد
آسيبها اين ريشه شايد كه شد انجمن اين گريبانگير هم آسيبهايي اين ، وجود با بياورد ،
تا منتقدان انجمن اگرچه.است كرده معضل دچار هم را "سينما خانه" مجموعه كل كه است همان
مفهوم به صنفي انجمن چندان ماهيتا كه دليل اين به شايد داشت ، بهتري جايگاه حدودي
اين از الزاما هستند فعال حوزه اين در كه كساني اكثر كه چرا نبود ، اتحاديهاي و كارگري
آن رانتهاي و توليد جريان با درگيرياي همچنين.نميشوند تامين _ مادي لحاظ به - طريق
و كنم خدمت مجموعه اين به عنواني ، هر با و سمتي هر در بودم مايل حال به تا.نداشت
روي مجددي بازنگري كه است آن وقت ميكنم فكر حالا ولي بودم تشكيلات اين ماندن خواستار
براي قوي اراده يك با منتقدان انجمن گرچه باشيم ، داشته ايران در صنفيمان جريانات تمام
نيستند هم به نزديك سليقههاي داراي الزاما كه منتقد و نويسنده عده يك شدن جمع هم دور
_ گروهي عمليات گرفتن جدي عدم بعدها اما گرفت ، شكل دارند مشتركي اهداف و خاستگاهها ولي
كرد ، تبديل باري كسالت كشمكش محل به را آنجا كمكم _ ايرانيهاست ما خصايص از گويا كه
بدون دادم ترجيح و ندارم جريان اين ادامه براي را اوليه انرژي شخصا كردم حس كه بود اين
تا ببرم بيرون به خودم با را نااميدي اين شوم ، تشكيلات يك در نااميدي ايجاد باعث كه اين
.كنند استفاده آن از دارند ، ارادهاي و انرژي اگر كه كنند پيدا اجازه دوستان
برسد؟ بنبست به قوي اراده آن شد ، باعث كه داشت وجود ديگري مشكلات و مسائل چه*
وجود به اصلاحاتي كرد ، ايجاد تغييراتي حركت ، حال در اشياي در ميشود ميكردم فكر زماني
كنيم ، متوقف را قطار بايد كه رسيدم نتيجه اين به حالا ولي داد ، ادامه را حركت اين و آورد
به وسيلهاي چه با و سرعتي چه با كه اين و همقطارانمان و سفر به راجع و شويم پياده
براساس را چيز همه كنيم ، شروع ابتدا از بايد ميكنم فكر.بگيريم مجدد تصميم برويم ، كجا
وقتي و هستي تشكيلات يك موثر عضو كني ، حس واقعي نياز شما وقتي.ببريم پيش واقعي نيازهاي
در فعال دوستان از يكي از مطلبي.ميشوي غيرموثر عضو يك به تبديل بينديشي ، كاذب نياز به
ساخت پروانه بايد كه آنهايي امسال بود گفته كه خواندم سينما صنفي انجمنهاي از يكي
شد ، داده نمايش فيلمشان ميشد ، داده نمايش فيلمشان بايد كه آنهايي و گرفتند ميگرفتند ،
تعبيرش ايشان كه ميدهد نشان و است روشنگر خيلي تعبير اين صنفي؟ تشكيلات به نيازي چه پس
اصطلاح به يا و موقعيتها آوردن دست به يا رانت گرفتن براي جايي صرفا صنفي ، تشكلات از
تشكلهاي تشكيل موجب كه عقايد تضاد اين نميكنم ، فكر طور اين من !است كار در گشايشهايي
ندانيم ، را قطارها اين مقصد هم خودمان اساسا تا شده باعث ميشود ، ايران در صنفي
يا و دستيابي است ، مهمتر برايشان اهداف كدام و دارند اهدافي چه گروهها اين نميدانيم
با را تشكيلات اين چون ميشود ، ناراحتيشان يا خوشحالي موجب اهداف كدام به دستيابي عدم
بود اين حرف گذاشتند را سينما خانه بناي وقتيكرديم ايجاد متنوعي و متعدد انگيزههاي
دولتي حوزههاي از را وظايف اين از يكسري ما شايد تا بگيرد شكل سينما خود آن از محلي كه
جايي كه بودند فكر اين به نهاد ، اين واقعي بانيان.كنيم منتقل دولتي نيمه حوزههاي به
كنند ، مهيا اوليه ، حقوق يكسري آوردن دست به و قدرت ابراز بودن ، هم كنار در شدن ، جمع براي
ميكردند تبعيت آنها از هستند ، حركت حال در ديگري عده كه اين صرف به تنها عدهاي اما
يك در متفاوت ، برداشتهاي و سليقهها انگيزهها ، با مختلف ، آدمهاي دليل همين به و
يك حول ناهمگون مجموعه اين حالا و دادند شكل را ناهمگون مجموعه يك و آمدند گرد مجموعه
نيست ، اينجا اصلي مشكل اما نيست ، كارا هم خيلي كه شدهاند جمع اساسنامه نام به محور
كه ميكنم گمان است ، اساسنامه اصلي ، معضل ميكنند تصور كه دوستان از عدهاي برخلاف
افراد ، انگيزه اين ميكند ، رسم كلي چارچوب يك تنها نميكند ، عوض را چيزي اساسنامه
.است تعيينكننده كه است اهداف به رسيدن براي طراحيهايشان و خطكشيها آنها ، انضباط
و ضعفها يكسري ديگري ، تشكيلات يا شركت هر اساسنامه مثل هم سينما خانه اساسنامه
اعتبار ورزشي ، مكان يك حد در آيا دارد؟ نظر خودش به تشكيلات اين آيا ولي دارد قدرتهايي
خانه" اعضاي از تعدادي كه ميدانيد !نه باشند؟ كارت داراي اعضايش از يك هر كه دارد
مثل هم زياد و ندارم ، مشكل سينما خانه تشكيل ايده با خيلي من.ندارند كارت اصلا "سينما
هنوز مااست بزرگي اتحاديه يك سينما خانه كه نيستم معتقد دارند ، چپ ديدگاه كه دوستاني
يك صاحب ما وقتي!صنعت اين از ناشي اتحاديههاي به برسد چه نرسيديم ايران سينماي صنعت به
سينماي باشيم؟ داشته قوي صنفي تشكيلات ميتوانيم چگونه نيستيم سينمايي قوي خصوصي جريان
به مقيد هم ، تصميمگيريها حيطه در و است دولت به وابسته زيادي حدود تا ما
قرار "سينما خانه" و دارد حمايتي چتر يك به نياز بنابراين است ، بالاتر تصميمگيريهاي
تا گرفته منتقدين سينمااز عوامل تمام كه چتري باشد ، ايران سينماي حمايتي چتر بود
درستي معناي ميتوانست زماني حمايتي ، چتر اين دهد قرار خودش حمايت تحت را فني كارگردان
اين در داشت ، وجود مقصد اشتراك و مفاهيم اشتراك نظر ، اشتراك اعضا ، بين كه باشد داشته
يك همواره كه است مجموعه اين مديريت بدتر ، همه از و نميشد ديده اشتراكات اين مجموعه ،
.است بوده ناكارآمد مديريت
ميدانيد؟ ناكارآمد را مديريت دليل ، چه به*
فعاليت و كار درگير ميكنند ، فعاليت "سينما خانه" در كه كساني از بسياري !ببينيد
استدر قرار و است ساختن فيلم مشغول سال از ماه كه 6 كارگرداني مثلا هستند ، سينمايي
مجموعه به وي ، مشغوليت و مسئله اين شود ، طبيعتا مديره هيات رئيس است ، بيكار كه دوماهي
شما يعني صنفي ، تا است ادارهاي بيشتر من نظر به سينما ، خانه در فعاليت.زد خواهد لطمه
در مديري است ممكن مثلانميبينيد خودش جاي سر را كس هيچ برويد ، سينما خانه به وقت هر
خرد از اثري شما و است پيشپاافتاده صحبتهاي حال در شخصي با يا و كارت كردن پانچ حال
ميكنند ، فعاليت مجموعه اين در كه كساني بهعلاوه ، نميكنيد پيدا واقعي مديريت و مركزي
اين طريق از آنها وقتي و ندارند آن به هم تعلقي كه است طبيعي پس نميكنند دريافت حقوقي
من البته.ميآيد پيش رانت مسئله متاسفانه نميشوند ، تامين گروهي و صنفي فعاليت
براي هم را مديريتي شيوه اين ولي كنم متهم رانت از استفاده به را دوستان نميخواهم
آن ، كارمندان و باشد داشته درست تعريف بايد صنفي عمليات.نميدانم صحيح صنفي عمليات گردش
اين هيچوقت ما متاسفانه البته كه شود بازخواست آنها از مقابل در و شوند استخدام بايد
.نميبينيم "سينما خانه" در را شيوه
نمايندگي.كنيم متوقف را تشكيلاتمان از بعضي هميشه ، براي يكبار كه است اين نظرم من ،
آورد ، وارد "سينما خانه" دروغين دموكراسي كه ضرري.است نماينده نداشتن از بدتر خيلي غلط ،
هم را فجر فيلم جشنواره است بهتر دادم ، پيشنهاد داد آقاي به يكبار من.بود زياد بسيار
كه زماني تا چون باشيم ، داشته مناسب و جديد برنامهنويسي يك برايش تا كنيم متوقف يكسال
گرههاي اين همواره و رفت خواهد را سال هر اشتباه مسير همان نكنيم ، متوقف را قطار اين
هم بقيه به تا داشت قصد دولت كه شد تاسيس زماني "سينما خانه"داشت خواهد وجود كور
در تشكيلات اين ولي آمد وجود به صنفي نيمه تشكيلات اين نتيجه در و بدهد اظهارنظر اجازه
كارآمد و قوي مديريتي به مجموعه اين.نيست موجود نيازهاي و خواستهها جوابگوي حاضر حال
اين در را سينما اهالي كه نيازي تنها حاضر ، حال در.برسد اقتدار به بتواند تا دارد نياز
بيكفايت مسئولين تاكنون متاسفانه كه است بيمه مسئله كرده ، جمع هم دور حدودي تا مجموعه ،
اين البته و كنند تامين خانه اين اهالي براي را كارگري بيمه نتوانستهاند تشكيلات اين
بيمه پول ارشاد وزارت كه است قرار وقتي.شود انجام ديگر ، طرق از ميتواند هم بهانه تنها
وزارت سينمايي معاونت شويم؟ جمع سينما خانه در كه است نيازي چه ديگر كند ، پرداخت را
آنجا از را خود دفترچههاي هم هنرمندان و ميپردازد را سينما هنرمندان بيمه حق ارشاد ،
ميماند؟ باقي چيزي چه ديگر كنيم ، حذف سينما خانه از را مسئله اين اگر ميگيرند ،
داديد؟ استعفا پيشنهاد "محمدي منوچهر" آقاي به شما آيا !معلم آقاي *
كساني داد خواهند استعفا هم ايشان كه ميكنم حس اما ندادم ايشان به را پيشنهاد اين من
يكساني و مشابه نتايج به كردهاند ، فعاليت سينما خانه در شفافي و روشن ديد با كه
است ممكن كه پرسيد خودشان از بايد را دادند استعفا چرا محمدي آقاي كه اين رسيدهاند ،
صورت هماهنگي اقدام گونه هيچ ولي باشند داشته هم بنده دلايل به شبيه دلايلي بعضا
هم من ماموريت مدت ولي دهم ادامه را كارم بنده كه داشتند تمايل ايشان البته.است نگرفته
و تشكيلات اين ماهيت در ترديد دليل به هم من و بود اتمام حال در بازرس عنوان به
به را آدم كه است جايي سينما خانه نظرم به.نبودم كار ادامه به مايل آن گردانندگان
در غيرموثر ميتواند كسي چگونه كه كنم درك نميتوانم و ميرساند ماهيت در ترديد
ولي دهند انجام نميتوانند كاري هيچ ميدانند كه مديراني مثل بماند؟ باقي مجموعهاي
چنين هستند ، عمل اهل و كاري كه كساني نميكنم ، فكر.دارند مديريتشان بر اصرار همچنان
وجود بينابيني حالت نميتوان ، يا كرد كاري و بود موثر ميشود يا بپسندند ، را شيوهاي
.ندارد هيچجا به راه نظرم به معلق حالت اين ندارد ،
نتوانستيد؟ كه دهيد انجام را كارهايي چه سينما ، خانه در داشتيد قصد*
را ايران سينماي رهبري وظايف و برسد مقتدرانه جايگاه يك به "سينما خانه" بود قرار
تمام در كشور سينماي مسائل پاسخگوي و بپذيرد را ايران سينماي نمايندگي و شود عهدهدار
داشته ارتباط سازمانها و مراكز ساير با مجموعه اين طريق از كشور سينماي و باشد حوزهها
متصور برايش كه اقتداري آن و نرسيد خودش واقعي جايگاه به خانه اين متاسفانه ولي باشد
يك سوي به بايد ميگيريم پيش در كه راهي هر دارم ، اعتقاد مننياورد دست به را بوديم
راه ادامه به لزومي ديگر نميبينيم ، را مشترك چشمانداز اين وقتي پس باشد ، روشني افق
باشد ، مشخص و روشن بايد هدف كه معتقدم ولي رفت بايد صدساله راه شبه يك نميگويم نيست ،
البته كه مقطعي اقتدارات يكسري و شخصي يا گروهي محدود منافع يكسري بيشتر مجموعه ، اين در
نيست ، موعودي هدف سوي به حركت وقتي نتيجتا شد ، حاصل ماهيت ، از نه و بود افراد از ناشي
فيلم هشتاد تا هفتاد سالانه كه سينمايي در نيمه نصفه تشكيلات يك وجود صرف.است باطل
بسيار توقع هستند ، فعال آن در هنري نيروي و تكنسين نفر هزار چهار الي سه و ميكند توليد
.سينماست هنر _ صنعت از پاييني
است؟ حد چه در آن اختيارات و قدرت حدود و است فعال حوزههايي چه در سينما خانه اساسا*
اين و است مسئوليتهايي يكسري داراي سينمايي مختلف صنوف نماينده عنوان به سينما خانه
و اوليه اصول واقع در وظايف ، اين از برخي.دهد انجام اعضايش قبال در بايد را مسئوليتها
.است تشكيلاتي چنين بنياني
اشتراك و تامين و بيمه از پاييني سطح استانداردهاي به ميشود مربوط كه آنچه يعني
شدهاند جمع دورهم عده اين مثال ، عنوان به.شود حاصل بايد تامين اين اثر در كه منافعي
به اعضا از هركدام بنابراين شوند ، آن به تعدي و تعرض مانع و كنند حفاظت منافعشان از تا
خانه" اقتدار مجموعه ميدهند ، انجام كه كاري نوع يا حرفهشان موقعيت ، اقتدار ، نسبت
.ميسازند را "سينما
سينما ، اين نماينده عنوان به گاهي.است ايران سينماي نماينده همچنين "سينما خانه"
سينماي برنامهريزي در معضلي مثال عنوان به همكه گاهي.كند ابرازنظر يا بزند حرف بايد
نفر دو كه ميآيد پيش مواقعينمايد كمك و كند كارشناسي بتواند بايد ميآيد ، پيش كشور
حل قابل "سينما خانه" داوري هيات در مسائل نوع اين شدهاند ، درگير باهم سينما ، اهالي از
.است داده انجام مقاطعي در خيزان و افتان "سينما خانه" را وظايف اين مجموعه.است فصل و
انجمن گرفتهايد ، تصميم "سينما خانه" منتقدان انجمن از استعفا از بعد شما گويا*
بعد و ميكند انتخاب را خود اعضاي كه كنيد تاسيس چارچوب آن از خارج ديگري ، منتقدان
شويد؟ باندبازي به متهم نيستند نگران آيا تصميم اين بامينمايد عضوگيري به اقدام
از دارند ، دستيابيتري قابل و نزديكتر روشنتر ، افقهاي كه كوچكتري گروههاي
در.داشت خواهند موفقتري عملكرد ندارند ، رو روشنيپيش افق هيچ كه حجيمتري گروههاي
رو پيش را تاريكي چشمانداز خود ، متعدد مقاصد و منافع دليل به "سينما خانه" حاضر ، حال
صحيح رابطه عدم آن ، نادرست مناسبات مثل ايران سينماي ناهنجاريهاي ساير البته و دارد
را گرهها خصوصي ، بخش حركت مرزهاي يا دولت ، حركت مرزهاي نشدن تعريف سينما ، با دولت
.ميكند عميقتر و پيچيدهتر
دموكراسي بفهميم را صنف و باند بين تفاوت
بيعرضههاي مديريت با را صنفي
نگيريم اشتباه لب بر لبخند
خودمان فردي منافع كنيم سعي
كنيم همسو جمعي منافع با را
به نه برسيم فكري انضباط به
شيربرنجي انبساط يا حزبي انقباض |
|
آرامش با را كوچك گرههاي و بنشينيم آرام و خونسرد كه داريم نياز الان بنابراين
باشيم ، هم كلي سازمان فكر به حال عين در.برسيم بزرگتر گرههاي به تدريج به تا بازكنيم
اين با و كنند حس را مشتركي نيازهاي مشترك ، احساس با همگونتر ، كوچكتر گروههاي بسا چه
بدهم ، مورد اين در تضميني هيچ نميتوانم البته.كنند عمل موفقتر بتوانند شايد تعريف
كاملا حركتهاي و فردي تكرويهاي هرگونه مخالف و معتقدم گروهي حركتهاي به چون اما
گرفتن ، قرار هم كنار در و مشترك منافع تعريف كه دارم عقيده هستم ، شخصي چريكي و كور
افراد روحيه در هماهنگي عدم دليل به متاسفانه ولي ميكند كمك پيشرفت و رشد به بسيار
.ميرسيم مقطعي شكستهاي به كه ميافتد اتفاق بسيار جمعي ، فعاليت براي
به هم شهر شوراي نكنيد ، جدا جامعه اين ساختارهاي ديگر از را ايران سينماي شما ، البته
وظايف.است انجاميده جدي مشكلات بروز به نهادها ، از بسياري در وظايف تداخل رسيد ، بنبست
هم به مديريت يك به را مسلط مديريت كردهايم ، درگير عملي بخش با را تئوريك و سياستگذاري
شدهاند مديريت نماد نميگيرند ، تصميم كه مديراني است ، اين نتيجه.كردهايم تبديل ريخته
از درستي تحليل اساسا.ميشوند ديكتاتوري به متهم ميگيرند ، تصميم كه مديراني و
جداييناپذيرند ، عناصري حكومت ، و تشكيلات صنف ، نداشتهايم دموكراسي و ديكتاتوري
محدود و تنگ شخصي ، منافع كه كساني حكومت است ، اصناف نخبگان حكومت صنفي ، واقعي دموكراسي
در تا افقشان كه شدهايم عدهاي محدود و تنگ منافع درگير حاضر حال در متاسفانه.ندارند
.كنند كمك ديگران به بتوانند است بعيد كوچكي ، افراد چنين و نيست بيشتر منزلشان حياط
هنوز كه كسي.شود رهنمون جايي به را خود تماشاگر ميتواند چطور شده ، گم خودش كه هنرمندي
انتقال را پيامي فيلمش ، با ميخواهد طور چه كند ، انتخاب خود فيلم براي موضوعي نميتواند
در.برسيم اجتماعي انضباط به بعد تا كنيم كسب فردي انضباط بتوانيم ، اول بايد ما دهد؟
ميكنيم ، نفي را فردي اخلاق حرفهاي ، اخلاق ميكنيم ، نفي را اجتماعي اوليه اخلاق كه حالي
ميدهيم ، جلوه فضيلت عنوان به را اخلاقي رذايل از ناشي ضررهاي تمام و رياكاري دروغ ،
بعيد واقعا من برسيم ، روشن و پاك نقطه يك به رذيلتها اين ميان از داريم انتظار
و فرد ميان نسبت مناسب ، اخلاق فرديت ، يافتن بدون سادگي ، اين به شده گم كه راهي !ميدانم
.برسد متكامل جلوه يك به ندارد امكان فرد ، مقابل در جمع يا جمع مقابل در فرد وظايف و جمع
كرد؟ بايد چه*
را صنف و باند بين تفاوت شويم ، ولايتپذير نباشيم ، طلب خواري بگيريم ، درس گذشته از
كنيم سعي نگيريم ، اشتباه لب بر لبخند بيعرضههاي مديريت با را صنفي دموكراسي بفهميم ،
حزبي انقباض به نه برسيم فكري انضباط به كنيم ، همسو جمعي منافع با را خودمان فردي منافع
شايد و برسيم گروهي اصلاحات به تا كنيم اصلاح را فرديمان شخصيت !شيربرنجي انبساط يا
داريم نياز خانهاي نوع چه به ببينيم تا كنيم منحل را سينما خانه اول درجه در باشد بهتر
!نشود اين از كمتر عمرمان تا نشويم هم عصباني بگيريم ياد ضمن در
پررو كلفت يا هيتلر خشم
منتقد نگاه
عبداللهزاده مهدي
تعداد ماه هر و سرگرفته از را خود منظم فعاليت سينما خانه فيلمنامه بانك كه است مدتي (1
فعاليتش حوزه كه سينمايي ماهنامهاي.ميرسد ثبت به آنجا در فيلمنامه زيادي
نام و فيلمنامهها عناوين و تعداد از گزارشي خود شماره هر در هم است فيلمنامهنويسي
جاي فيلمنامه بانك وقفه بدون و جدي منظم ، حركت همميدهد ارائه را آنها نويسندگان
دستاندركاران آگاهي براي مركز اين فعاليتهاي بازتاب هم و دارد اميدواري و خوشحالي
.تشكر و تقدير جاي - ديگر فيلمنامهنويسان و كارگردانان و تهيهكنندگان ويژه به - سينما
چندان نه زمان اين گذر در آنها مقايسه و گذشته شماره چند ماهيانه فهرست به نگاهي اما
و خوشحالكننده تنها نه كه واميدارد متفاوت نتيجهگيرياي به را آدم طولاني ،
.شرمآور حتي مواردي ، در و آورند تاسف بسيار كه نيست اميدواركننده
در موجود عناوين از نمونهاي چند به اشاره با ميتواند اين كه شرمآور ، ميگويم
و فهميد بايد اين ، از مهمتر اما.برسد نظر به قبول قابل و فهم قابل حدودي تا فهرستها
ميدهد؟ چرا و ميدهد رخ قضايايي چه دارد كه گفت
.نيست ايران سينماي اصلي مشكل شده گفته تاكنون آنچه برخلاف فيلمنامه ، كه است آن واقعيت
ميدهد نشان گذشته سال دستكم 20 در ايران سينماي نابسامان و همريخته به اوضاع بررسي
هم كه است توهمي باشد ، فيلمنامهنويسي ضعف كه آن از بيش سينما اين جان بلاي
برخوردار درستي مخاطبشناسي از تهيهكننده نه.شدهاند دچارش مخاطبان هم و تهيهكنندگان
نه و (پيشكش تماشاگر تربيت حالا) ميداند را (بالفعل نه) بالقوه تماشاگر سليقه و است
در فيلمنامهنويس تكليف حساب ، اين با.ميخواهد سينمايي جور چه واقعا ميداند تماشاگر
چند و چندين سابقه كه است كسي هم فيلمنامهنويس از منظورماست روشن كاملا ميان اين
.ميرساند ثبت به يكجا را فيلمنامه چهار اول قدم در كه محترمي شخص آن هم و دارد ساله
افتاده جا هنري يا تجاري موفق گرايشات عنوان به غلط به سالها اين در كه گرايشاتي تنوع
وضع ديگر سوي از فيلمنامه بانك نام به اعلاني تابلوي يا بورد آمدن فراهم و سو يك از
كه كيلومتر صفر و مبتدي فيلمنامهنويسان:است آورده پديد را اسفباري حال عين در و مضحك
به ورود نيست ، كم هم تعدادشان و گذاشتهاند عرصه به پا اعتبار يا درآمد كسب سوداي به
تهيهكنندگان به خود آثار يا اثر شناساندن براي مناسب راهحلي را فيلمنامه بانك
تعداد از بيشتر بسيار ماه هر در شده ثبت فيلمنامههاي تعداد كه آنجا از اما ميدانند ،
خصوص به همه ، (ماه آذر در تنها فيلمنامه مثلا 79) است سال يك طي شده ساخته فيلمهاي كل
براي كه است طبيعي بنابراين.ميبينند جدي و سخت بسيار را رقابت عرصه واردها ، تازه
سادهانگارانهترين ميان اين در اما انديشيد ، تدبيري بايد پررقيب عرصهاي در پيروزي
نامهايي انتخاب فيلمنامه ، خوانندگان مهمترين عنوان به تهيهكنندگان جذب براي ترفند
آنها از بعضي كه آن طرفه.شرمآور ميگويم - همهشان به نه - آنها از بعضي به من كه است
هست اسمش ماه ، آذر فيلمنامههاي همين از يكي مثلا.نميكنند اكتفا هم نام يك به
آدم.استثنايي عشق يا نيلوفر رنگ به يكي آن مثلا يا !ناخوانده مهمان يا تهران آتشپاره
:ميكرد اعلام ميكروفن پشت را نامشان گوزنها فيلم سيد كه ميافتد تئاترهايي آن ياد
آثار فهرستي هر ميان در كه است طبيعي كنم تاكيد بايد البته"!پررو كلفت يا هيتلر خشم"
اين اماميبرم را اسمشان كه همينهايي ميان در حتي باشد داشته وجود هم ارزشمندي بسيار
نوع باشد مبتذلتر يا عجيبتر چقدر هر اسم كه است اين بر قاعده ميآيد نظر به كه گونه
حتما كه باشد كار در استثنايي آنكه مگر است ، درستتر دارم اشاره آن به كه نتيجهگيري
آدم شده ثبت فيلمنامههاي ماهيانه فهرست در مندرج نامهاي از يك هر روي تاملهست هم
فيلمنامههايي:ميكند بينياز انتخابي چنين انگيزه و علت باب در توضيح هرگونه از را
عروسي !باشند روز به خيلي بايد ظاهرا online قتل و قوي2 آواز اينترنتي ، ويروس چون
ادامه در آسمان در شاهد شكسته ، بالهاي زمستاني ، نور بدنام ، امواج ، شكستن دوستم ، بهترين
مواردي در كه روندي.شدهاند انتخاب جهان سينمايي مطرح دستكم فيلمهاي نام از تقليد
.دارد خود جاي كه آنها سازندگان هنر و فيلمها آن به بياحترامي حالا.هست نيز زجرآور
دست هم و شدهاند مدرن مثلا هم انتخابهايشان در و رفتهاند فراتر هم اين از بعضيها
شاهكارها آن از تا دو خاك زير فرياد و داغ شيرواني روي گربه زدهاند13 تغييراتي به
بود ، ده فيلم تدوين حال در كيارستمي كه زماني هست يادم.برانگيزند تفكر انصافا كه است
كاملي توضيح راحتي به فيلم درباره.را فيلم اسم آن از بعد پرسيدم ، او از فيلم درباره
اين در توضيحش و بگذارد چه نميدانسته هنوز بود تدوينش حال در كه را ، فيلم اسم اما داد ،
صاحب و برسيم سن اين به اينكه از قبل آدمها ما كه است خوب چه":گفت بود جالبتر باره
الان اگر وگرنه ميگذارند اسمي همينجوري رويمان بشويم ، داريم ، الان كه مختصاتي و هويت
وقتي.بود سخت چه كنند ، انتخاب اسم برايمان يا بگذاريم اسم همديگر براي ميخواستيم
ميكنم پيدا كه اسمي هر كه ميشود هويت صاحب و بزرگ برايم آنقدر ميسازم ، را فيلمي
.برگزينم فيلمم نام بهعنوان را آن كه است سخت برايم
تاثيرگذاري قدرت ايران سينماي به بخشيدن سامان در سينمايي مطبوعات اينكه باور (2
اما.باشد داشته وجود بايد مطبوعاتيها ما خود سوي از دستكم دارند ، فراواني بالقوه
و آمار ارائه با سويي از تا شدهاند باعث _ غيرسينمايي چه و سينمايي چه مطبوعات همين
در ديگر سوي از و بيفزايند مخاطب و تماشاگر توهم بر جوايز ، و جشنوارهها فروشها ، ارقام
ريشهاي و درست آغازي حداقل كه حركتهايي معدود از پرسروصدا ، فيلمهاي هياهوي و گرماگرم
غافل ميآيند ، حساب به (است سينمايي هر اوليه نياز كه) سالم و ساده سينمايي ساخت براي
و تحقيق صفحه صدها جاي خود كه _ ايران در فيلم نقد نابسامان وضعيت ميان اين در.بمانند
و منتقدان كه شرايطي در.است كرده بدتر را اوضاع نيز _ دارد آسيبشناسي و تحليل
را مطالبي كمتر ديگر دادهاند ، دست از مختلف دلايل به را نوشتن انگيزه جدي ، نويسندگان
ويژگي دو اين از نوشتهاي وقتي.نباشد "روزمرگي" دچار و باشد "روشنگر" كه يافت ميتوان
نگوييم آن به اگر نوشتن ، خنثي يعني ايناست روشن نويسنده و نوشته تكليف نبود برخوردار
.نوشتن غلط
و خوب نويسندگان و منتقدان هم و داريم فراوان خوب ، فيلمنامهنويسان هم ما كنيم باور (3
شناخت ضعفاست تعاريف ضعف نيست ، فيلمنامهنويسي ضعف سينمايمان اصلي مشكل كه كنيم باور
و است مخاطبشناسي ضعف.باشد است قرار و بسازيم است قرار كه است سينمايي از آگاهيمان و
هر در سينما تواناي آدمهاي انگيزه دادن دست از و نوميدي و مردگي دل اينها كنار در
داريم قرار آن در سينما و ما كه وضعيتي چنين طبيعي حاصل البته كه مقام ، و پست و جايگاه
و نقدها هم شد ، خواهد خلق خوبي فيلمنامههاي هم كنيم بسامان كه را شرايط وگرنه ، .است هم
الگوهاي نبودنها خنثي و قدرشناسيها و ديدنها قدر با هم و شد خواهد نوشته خوبي مطالب
.آمد خواهد پديد ايران سينماي شدن خشك به رو اما تنومند ، درخت دادن بار و بر براي مناسبي
|