مفتول با تيرآهن تفاوت
زندگي حاشيه
خبرنگار نگاه
مفتول با تيرآهن تفاوت
روزنامهنگاري نوع دو
1_ قندي حسين با گفتوگو در
پنهاني داوود
رسيدن براي كشور اين روزنامههاي در حرفهاي تلاش سال است300 روزنامهنگار قندي حسين
زدن رقم در خود بلكه است ، نشده پرتاب دنيا اين به او.ميكند كفايت نتيجهاي چنين به
نيز دانشگاه در تدريس به روزنامهنگاري كار علاوهبر وي.است داشته دخالت موقعيت اين
اين جوان روزنامهنگاران از نسل دو بر كه است تاثيراتي تلاش ، اين حاصل.است مشغول
هميشگي لبخند همان با و ميپوشد لباس خوب.است نشده پير هنوز قندي.است داشته مرزوبوم
مورد در كه هنگامي.ميشود حاضر كنونياش كار محل بهعنوان انتخاب روزنامه تحريريه در
اين در حضورش سالهاي به اشاره با ميكنم سوال وي از مطبوعات عرصه در اثرگذارياش ميزان
تا است قرار آدم مگرگذاشتهام را اثرم نظرم به":ميگويد رضايتبخش لبخندي با ميدان
بحث.بود گفتوگو اين محور مطبوعات آموزشي مباني آسيبشناسي ".شود اثرگذار اندازه چه
در تغييرات و نوگراييشد آغاز كنوني دوره و پيشين دورههاي ميان تاريخي مقايسهاي با
تغييرات در خود سابقه به اشاره با دانشگاه مدرس اين.شد موجب را بحث ادامه نشريات حوزه
قواعد بتوانيم كه ميشكنيم را قواعد وقتي ما":ميگويد روزنامهها برخي در آمده وجود به
را خبر قندي ".ميمانند تغيير بدون هم ثابتي قواعد كه چند هر كنيم آن جايگزين تازهاي
اين از بخشي ميتوانيم تنها ما او زعم به دارد جريان هميشه كه ميداند رودخانهاي
و تولد مطبوعات عرصه در خود حضور سالهاي طي روزنامهنگار اين.كنيم برجسته را رودخانه
يك مرگ زمان به نيست حاضر حال اين با است ، كرده مشاهده را بيشماري نشريات مرگ
را زندگي اين جريان نميتواند كسي روزنامه يك بستن با او نظر ازكند فكر روزنامهنگار
جاي آنجا دارد ، وجود تنفس براي هوا جا هر":ميگويد هميشگي لبخند همان با او.كند متوقف
".ماست
دورههاي با مقايسه در ميكنيد نگاه زمان و روزنامهنگاري به كه هنگامي قندي ، آقاي *
اين به زاويهاي چه از بگوييد برايمان.ميكنيد مشاهده آنها ميان تفاوتهايي چه گذشته
مينگريد؟ تفاوتها
كنيم ، نگاه فرم به اينكه يكي.كرد نگاه ميتوان جنبه دو از روزنامهنگاري به ميكنم فكر
گذشته به نسبت فرم در ما اينكه است طبيعي.كنيم نگاه كار محتواي به اينكه ديگري
دهه 40 در يعني بود ، شده دگرگون دهه 40 از ما صفحهآرايي سيستمهاي.داشتهايم تغييراتي
يك اينداشت ادامه مدرنتر شيوههاي از استفاده و تغييرات اين انقلاب اوايل تا و 50
سال 76 از.دارد ادامه هم هنوز و شده ايجاد روزنامهها كار در كه است تغييراتي از بخش
محتوايي نظر از.بگيرد ميتواند يا گرفت خود به شتاباني رشد تغيير ، حركت باز هم بعد به
كار كه بعد به سال 49 از يعني انقلاب از قبل.است شده ايجاد زيادي تحولات
اخبار ميشد ، ديده محتوا در سياسياي كمتر شيوههاي كردم آغاز را روزنامهنگاريام
كار موقع آن در فلسطين به مربوط اخبار كه قدر همان ميآيد يادم من.ميشد كار خارجي
عبارتي به ميشد ، عمل ترتيب همين به هم ويتنام جنگ اخبار مورد در.هست هم الان ميشد ،
.بود موضوع همين پيرامون مطرح روزنامه دو اول صفحه تيترهاي مدتها شايد.داشت شدت خيلي
ما خاطر همين به.داشتند بيشتري نمود هنر و حوادث اجتماعي ، موضوعات هم داخلي صفحات در
ميشد ، انجام زمينه اين در هم كارهايي اگر.داشتيم كم خيلي داخلي سياسي روزمره خبرنگار
سياست حاشيه به بيشتر هست ، خاطرم من كه آنجايي تا يعني.بود حاشيه صورت به بيشتر
دلاري ميليارد قرارداد 40 مخالف كيسينجر كه كردم تنظيم خبري هست يادم من.ميشد پرداخته
نگذشته ماجرا اين انتشار از ساعتي هنوز.شد چاپ كيهان روزنامه در اين و است ايران با
كيسينجر و نيست چيزي چنين كه گرفتند تماس سردبير با موقع آن خارجي معاونت از كه بود
بلافاصله هم موارد اين.شد تكذيب خبر بعدش خب و كنيد ، تكذيب را خبر بايد و نيست مخالف
بود سيستمي يك حال هر به.بود كمرنگ خيلي هم داخلي مسائل مورد در.داشت را خود واكنش
در حداقل.نداشت را آنها به نزديكي جرات كسي بنابراين داشت را حاكميت واقع در كه
ايران اميد نام به بود نشريهاي يك هست خاطرم در كه آنجا تا.بود طور اين داخلي مطبوعات
آن.بودم كرده شروع را كارم تازه موقع آن من.بود كرده كار ايران شاه از را عكس يك كه
ظاهر يا حالا.بود همجنسبازها عكس شبيه كه بود اين شبيه جايي يا رستوراني يك در عكس
تعطيل آستانه در عكس اين چاپ خاطر به نشريه آن.بود شده مونتاژ يا و بود شاه شبيه عكس
انقلاب.داشت قرار كار دوم بخش در موقع آن در سياسي مسائل خاطر همين به.گرفت قرار شدن
.نكرد پيدا ادامه مطبوعات حوزه در آورد وجود به ايران سياسي حوزه در كه تحولاتي با
.آمد وجود به انقلاب اوايل در كه بود بيحدومرزي آزاديهاي خاطر به شايد آن نيافتن ادامه
حال هر به كسي هر.رسيد نشريه چند و چندين به روزنامه سه يا دو از روزنامهها تعداد
جالب هم ما خود براي شايد ميشود منجر هم تعرض به سياسي كار.كرد نشريه انتشار به شروع
شده حاكم جديدي ادبيات ما مطبوعات در اينكه براي ميديديم را تعارضها اينگونه كه بود
.است تا 1324 سالهاي 1320 شبيه خيلي دوره آن كه ميبينم ميكنم فكر وقتي منبود
وضعيتي همچنين ما هم دوره آن در كه ميبينيم ميكنيم نگاه مطبوعات تاريخ به وقتي
فعاليت به شروع حدودي تا مطبوعات دوم جهاني جنگ زمان در ايران اشغال از بعد داشتيم ،
زمان آن سياسي اتفاقات تاثير تحت خب هم بعد و شدند روبهرو زيادي فشارهاي با كه كردند
.شدند محدود روزنامه تا دو يكي همان به نهايت در و شدند تعطيل آنها از يكسري
ميكنيد ، نگاه متعدد دورههاي در روزنامهنگاري مختلف تجربههاي به وقتي شما خود آيا *
سابق دوران يا ميدهيد نشان علاقه است جريان حال در ما مطبوعات در اكنون كه كاري شكل به
داريد؟ دوست را
ديد آموزش مكتبي در من نسل شايد.نكردم قاطي ايدئولوژي با وقت هيچ را روزنامهنگاري من
.نبود حاكم ايدئولوژياي بگويم نميخواهم.بود ايدئولوژياي نوع هر از عاري مكتب اين كه
جريان زندگي حال هر به.داشت سال بر 2500 تكيه كه بود حاكم ايدئولوژي يك موقع آن در
نظر از بيشتر ديديم ، آموزش كه وقتي مكتب آن در ما نتيجه در.نبود سياسي زندگيها.داشت
مطبوعات در ما كه تغييراتي بگويم ميتوانم من.ايدئولوژي نظر از تا بود حرفهاي تكنيك
من عقيده به هم اين و.بود گذشته از بيشتر داشتيم تكنيك و فرم نظر از انقلاب از بعد
شما وقتي حال هر به.ميدادند انجام سياسي كار كمتر كه بود كساني استعداد و ذوق از ناشي
در تنوع آن نتيجه دردهيد ادامه كار به قالب يك در كه مجبوريد ميشويد سياسي كار درگير
.ميشود خارج دستتان از فرم
گذشته از بيشتر داشتيم تكنيك و فرم نظر از انقلاب از بعد مطبوعات در ما كه تغييراتي
انجامميدادند سياسي كار كمتر كه بود كساني استعداد و ذوق از ناشي من عقيده به هم اين و بود
روزنامه ، اين كه آمد نظرم به ديدم ، را "پراودا" روزنامه كه باري اولين هست يادم
ميرسيد دستم به هم فرانسوي و آمريكايي نشريات زمان همان در.است خشك و خشن روزنامهاي
شكل كشورها اين روزنامههاي نظرم به.است متفاوت اندازه چه تا آنها نگاه كه ميديدم و
بهعنوان...و اكسپرس و لوموند چون نشرياتي حتي حال هر به.داشتند آزادتري و بازتر
هم ديگران يا بود اين من احساس موقع آن در نميدانم من.نداشتند را پراودا خشكي مثال
تفاوت مثل تفاوتيبود خشني فرم من نظر از نشريه آن فرم حال هر به.داشتند را احساس اين
قالبها به يعني.بود قرار اين از بيشتر موضوع به من نگاه.ميشد احساس مفتول و تيرآهن
كه افتادم صرافت اين به من خود دورهها از يكي در خاطر همين به.ميكردم نگاه فرمها و
چون.داشتيم ما كه بود اندكي مخاطب دليل به اين و داد تغيير ميتوان را روزنامهها فرم
معلوم بود ، انقلاب چون خاصي شرايط اثر بر مطبوعات در گذشته بالاي تيراژهاي حال هر به
در.جنگ ساله دوره 8 در مخصوصا.ميشود شديد افت دچار تيراژها اين آن از بعد كه بود
كردم فكر من.بودند شده عبوس و خشك مطبوعات كشور بر حاكم ويژه شرايط خاطر به دوره اين
نه و داشتم نظر نه محتوا روي بر من البتهگرفت مطبوعات از را نگاه نوع اين ميتوان كه
به كردم شروع خاطر همين به.كردم را كار اين فرم در امادهم انجام كاري ميتوانستم
بعضي در ميتوانست كه بود گونهاي به حال هر به تيترها اين.خودم خاص تيترهاي ابداع
و اخم حالت كه بود آن از بهتر حال هر به اينبشود هم مخاطبان خنده باعث حتي اوقات
تيتر فلان خواندن با كه ميگفتند من به وقتي.شود كشيده اجتماع داخل به مطبوعات عبوسي
ميتوان فرم تغيير با ميگويد كه است اصطلاحي يك.ميشدم خوشحال خنديديم ، ما اول صفحه
.داشت را تاثير اين طبيعتا ولي نبود آن هدفم من البته.كرد ايجاد تغيير هم محتوا در
خوشايندي مسئله مسئله ، اين صورت هر در مسائلاش همه با داد اختصاص خود به را سال جنگ ، 8
ما دوره آن از بعد.نيست خوشايند مسئلهاي جنگ كشوري هيچ براي كه ما كشور براي نه نبود ،
ميتوانيم ميكنم فكر.گذاشت تاثير مطبوعاتي كار روي بر فضا اين.كرديم پيدا ديگري فضاي
طول تقريبا خاتمي آقاي دوره تا دوره اين.بشناسيم جنگ از بعد دوره نام به را دوره اين
مثلا شد ، مشاهده رفسنجاني آقاي جمهوري رياست زمان در كمرنگي دورههاي البته.كشيد
.ميشد كشيده اقتصاد سمت به سياست محور حول از مطبوعات در شده مطرح مباحث
اين در.شد شروع ابرار روزنامه تولد با گمانه به كرديد اشاره بدان كه فرمي تغيير اين *
از آيا عبارتي ، به ميكرديد ، توجه هم دنيا روزنامهنگاري نوين روشهاي به آيا تغييرات
.بود شخصي نگاه يك اين نه يا ميكرديد ، استفاده آنها تكنيك
آچار شكل به را ما كه كرديم رشد آموزشي لحاظ به مكتبي در حال هر به ما كه ميگفتم
آمدم كه موقعي است يادم.ميكرد اقتضا را وضعيت اين دوره آن شايدبود آورده بار فرانسه
صفحه ماكت حتي ميكردم تايپ ميكردم ، تنظيم را خبر كردم كار به شروع كيهان روزنامه در و
سربي صفحهبندي همكارانم و من انقلاب اوايل در دورهاي يك در حتي ميبستم ، خودم را
تداوم را حياتاش و نگهداريم سرپا را هوايي كيهان نشريه بتوانيم تا ميداديم انجام
دانشگاهي و آكادميك محافل كه دارم اعتقاد اما.بوديم گرفته ياد را اينها ما.ببخشيم
كه طور همان.نيست كافي روزنامهنگاري كار براي اين اما كنند ، كمك ميتوانند خيلي
حال هر به.نميكند كفايت تنهايي به پزشكي كتابهاي خواندن هم پزشك يك براي دارم اعتقاد
كه زماني تا اما شود عمل بايد چگونه و كجاست آپانديس مثلا بداند كه است ممكن پرشك اين
از 23.بوديم گرفته دست به چاقو ما.برآيد كار اين پس از نميتواند نگيرد دست به چاقو
روزنامهنگار نفرمان بوديم 22 تحصيل مشغول ارتباطات علوم دانشكده در موقع آن كه نفري
باشد ، جريان در سيستمي چنين وقتي خب ، .نشد وارد شغل اين به دلايلي به ما از نفر يك.شدند
من خود كه بحثي يك.ميشد كار افراد اين روي بر ميشدند ، كار وارد اينگونه افراد
تحصيل حال در اينكه ضمن ما.است شاگردي و استاد بحث داشتهام ، اعتقاد آن به هميشه
شروع افراد همان و استادان همان با هم حرفهاي كار در داشتيم ، ارزندهاي بسيار استادان
كار حين در ما آموزش.ميديديم آموزش بار دو كه گفت ميتوان واقع در.كرديم كار به
كه شد باعث اين كند ، كمك ما به خيلي ميتوانست اين خب ، .داشت را آزمون نوعي حكم برايمان
.شود فرانسه آچار به تبديل نوعي به روزنامهنگاري كارهاي همه زمينه در ما نسل
چگونه ميكردم فكر خودم پيش كه هنگامي بعدهاميكند كمك آدم به خيلي تجربه اين خب ،
سفر كه است طبيعي.ميكردم نگاه گذشته به آورد ، در حالت اين از را مطبوعات ميتوان
غربي مطبوعات كارم نوع دليل به.گذاشت من روي بر هم ديگري تاثيرات نيز آمريكا به كوتاه
بود سالهاي يا 9 دوره 8 در نيز كار اين تجربه از بخشيميديدم يا ميكردم مطالعه را
كه داشتم سروكار افرادي با آنجا.بود شده حاصل كيهان در كار طريق از انقلاب از قبل كه
روزنامهنگاري كار ما روند اين با.بودند آشنا جهان روزنامهنگاري ادبيات و زبان با
ميشد جرقه همان براساس.شود ابداعات باعث لحظه يك در جرقه يك كه بود طبيعي و ميكرديم
تيتر شوراي در ابتدا ابرار روزنامه در.بود جرقه يك اول هم من كار.كرد تئوريزه را كار
به رسيدن بعد و زدن تيتر سال چند.بود مهم خيلي من براي همين خب ، .مينوشتم تيتر فقط
مطرح دانشگاه در كه سوالاتي البته.بگذاريم هم كنار در را تجربيات اين مجموعه كه جايي
تئوريزه را ابداع آن و جرقه آن يعني.كنم پيدا برايشان پاسخي تا ميكرد مجبورم ميشد
.كنم
چه با روزنامهنگاري آموزش حوزه در ما كنوني سيستم كرديد ، اشاره آموزش موضوع به *
دانشگاه در ميتواند روزنامهنگار يك آيا شما نظر بهاست مواجه ايرادهايي و ضعفها
كند؟ پيدا كامل پرورش
خاطر همين به.كند تربيت روزنامهنگار نميتواند دانشگاه كه داشتند عقيده انگليسيها
ولز در هم آن و نداشت وجود بيشتر روزنامهنگاري دانشگاه يك بريتانيا ، تمام در سالها تا
اين جمعياند ، ارتباط وسايل بنيانگذاران از بخشي خود كه انگليسيها براي اين خب ، .بود
.بود جالب هم من خود براي نكته اين.بود جالبي موضوع خود كار تئوريك بحث مقبوليت عدم
روزنامهها وارد را روزنامهنگاري كار به علاقهمندان كه بود اين بر روششان آنها
شش يا ماهه سه دوره يك.ميكردند استخدام را افراد اين خود روزنامههاي يا ميكردند
برميآمدند كار عهده از آنها اگر ماه شش اين در.ميگذاشتند آنها براي كارآموزي ماهه
تاسيس به بايد كه فهميدند انگليسيها خود بعد سالها.ميشدند كار جذب خودبهخود
.كرد كار اين انجام به اقدام لندن دانشگاه خاطر همين به.زد دست زمينه اين در دانشگاه
بود معمول كار اين هم ديگر كشورهاي از بسياري در.بود معمول كار اين اصلا كه فرانسه در
همكلاسهاي تا 19 قرن 17 از كشورها اين در..و سوئد هلند ، اتريش ، چين ، مثل
ما از پيشتر روزنامهنگاري دانشگاه افغانستان همين در.است داشته وجود روزنامهنگاري
فكر منبود شده تاسيس دهه 60 در روزنامهنگاري دوره اولين قاهره در.بود شده تاسيس
طبيعي.بياموزيم را كار اين علم بايد ما حال هر بههمديگرند مكمل تجربه و آموزش ميكنم
و هنر هم و هستند فن هم كه است مشاغلي منظورم ديگر ، مشاغل و كارها از بسياري مثل كه است
باشيد ، صرف تجربي شما اگر.ميشوند توام هم با دو اين تجربه ، هم و علمند عبارتي به
كه ميشود باعث دانشگاه اما.زد خواهيد درجا اوقات بيشتر و است نامحسوس خيلي پيشرفتتان
در.ميشود او ديد حوزه شدن گسترده باعث آشنايي اين شود ، آشنا كار اين علم با دانشجو يك
همين به گفتم كه شاگردي و استاد بحث آن من.ميكند كمك او در خلاقيت رشد به اين نتيجه
همان حد در و نيامدهاند دانشگاه كه برميگردد كساني به شاگردي و استاد.برميگردد جا
بشوند ، هم خوبي خيلي روزنامهنگاران شايد حالا سطح يك در.ميمانند باقي شاگردي و استاد
آدم در را خصلت اين دانشگاه.نميكنند رشد شايد و بايد كه طور آن وقت هيچ آنها اما
من.كنيد تلقي منزل وحي صورت به را آن ميشنويد ، خود استاد از حرفي هر كه ميدهد پرورش
كه ميكردم فكر من اما.ميآموختند چيزي من به استادانبودهام ناخلفي شاگرد هميشه
اين حتيميكند قبول را اين هم جامعه و داد انجام را كار اين ديگر گونهاي به ميتوان
تاييد را كار هم آنها ميرسيد ، چاپ به و ميشد انجام كار وقتي.ميدادم انجام هم را كار
اگر اما.نميكنم قواعد اسير را خودم روزنامهنگاري ، كار در من كه اين ضمن.ميكردند
قاعدهشكنيها اين ميكنم استوار آن براي هم قاعدهاي بشكنم ، را قاعدهاي بخواهم
بر را جديد قاعده يا.ميكنم خراب را قبلي قاعده ميسازم ، را قاعدهاي.نيست بيمحابا
ميكند كمك آدم به روزنامهنگاري كار در نگاه اين من عقيده بهميكنم سوار قديم قاعده
دانشگاههاي چرا كه اينبپردازد روزنامهنگاري كار به بيشتر ميل با و شور و عشق با تا
آمريكا در ويژه به دنيا همه در.ميگويم شما به دليل يك نيستند موفق زمينه اين در ما
مسير واقع در پل اين.كردهاند ايجاد مطبوعات و روزنامهنگاري دانشگاههاي بين پلي
تلقي بستان بده يك يعني.روزنامههاست به علم انتقال و برگشت طور همين و تجربيات انتقال
نگار روزنامه غرب در روزنامهنگاري دانشگاه استادان از بسياري خاطر همين به.ميشود
به بازنشستگي و ميانسالي در و كردهاند روزنامهنگاري كار اينها يعني.هستند
كار كه ميگذارند كساني اختيار در را خود تجارب و آوردهاند روي دانشگاهها
انتخاب كه شغلي نوع با افراد اين كاراكتر.كردهاند شروع تازه را روزنامهنگاريشان
روزنامهنگاري آموزش هم تا ميدهند هم دست به دست اينها همه.ميشود هماهنگ ميكنند
دانشگاه يعني دو اين ميشود باعث مبادله اين.شوند قدرتمندتر روزنامهنگاران هم شود قوي
دانشگاهها.كنند حركت يكديگر تقويت جهت در و دهند پوشش را همديگر ضعفهاي رسانهها و
.ميكنند تدريس آنجا در عالم و تجربه با روزنامهنگاران كه اين براي ميشوند قوي
در را خود امكانات از بسياري ميتوانند تحقيقي و علمي مراكز وجود دليل به دانشگاهها
مردم اعتماد جلب و عمومي افكار توجيه براي را رسانهها و دهند قرار روزنامهها اختيار
.بكنند هدايت
بين از را قواعد ميكنم سعي كه كرديد اشاره موضوع اين به خود صحبتهاي از جايي در *
از كار قواعد از خيلي روزنامهنگاري ، كار عرصه در گذشته سال چند طي كنم مي فكر ببرم ،
فروريختن ايناست ريخته هم به هستند مطبوعات نشر و چاپ دستاندركار كه كساني طريق
شاهد موارد برخي در مثال عنوان به.است كرده سرايت نيز روزنامهنگاري نثر به حتي قواعد
اين.بودهايم روزنامهنگاري نثر در محاوره كلامهاي تكيه و عاميانه واژههاي راهيابي
كارها از شكل اين به كه هنگامي.است گذاشته تاثير نيز گزارش و خبر تنظيم روي حتي مسئله
با خلاقانه كار مرز ميتوانيد ميشويد؟ مواجه برجستهاي ايرادهاي چه با ميكنيد ، نگاه
كنيد؟ مشخص را ايراد پر كار
قواعد كه چند هر.كنيم آن جايگزين تازهاي قواعد بتوانيم كه ميشكنيم را قواعد وقتي ما
كه جامعه با خبر واسطه عنوان به بايد روزنامهنگار ميمانند تغيير بدون هم ثابتي
ما را روزنامهنگاري كار در ديگر مقوله هر يا خبر حالا.بكند نقش ايفاي است آن نيازمند
.ميسازيم برجسته كه هستيم روزنامهنگاران
را آن شما و من امروز كه نيست چيزي آن خبر ارتباطات ، علوم محققان از يكي گفته به
را رودخانه اين از بخشي فقط ما.دارد جريان هميشه كه است رودخانهاي خبر.ميبينيم
بايد آن بر علاوه و.هستيم آگاه خود قدرت اين به ما.ميدهيم نشان و ميكنيم برجسته
نشان منفي واكنش نو چيزهاي از بسياري مورد در ما جامعه.بشناسيم هم را خودمان جامعه
كارهاي در حتي شما خاطر همين به.ماست جامعه بودن سنتي دليل به اين و ميدهد
من ميگويم كه اين.شد خواهيد روبهرو مخالفت با اول نوگرايي ، در هم غيرروزنامهنگاري
چرا.ببرم بين از و كنم نابود را آنها كه نيست معني اين به واقع در ميشكنم ، را قواعد
پيشنهاد تيترنويسي براي قاعده ده روزنامهنگاري كلاسهاي در است هنوز كه هنوز كه
هم استثنايي يك حال هر به قاعده هر.دارد وجود هم استثناهايي كه ميگوييم بعد.ميكنيم
شود ، مواجه استقبال با تجربه اگر.باشيم كرده تجربه بايد ما را استثناها اين خب.دارد
اين ميگوييم ما كه است اين ديگر معيار يك.است پذيرفته را آن جامعه كه ميدهد نشان اين
تيتر كه ميگوييم تيترنويسي قواعد در وقتي ما.نه يا شكستيم درست.شكستيم چرا را قاعده
اين و ميشود قاعده يكي آن پس.است خبر خودش منفي تيتر اوقات گاهي خب ولي.نزنيم منفي
ايجاد باعث خود استثناها همين.كرد فكر استثناها مورد در بايد من عقيده به استثنا يكي
كارهاي به كه اين از قبل جوانان من عقيده به روزنامهنگاري جديد نسل در.ميشوند خلاقيت
قوي را خود بنيه اگر كه چرا بينديشند خود بنيه تقويت به بايد كنند فكر نو اشكال و نو
جديد كار.داشت نخواهند را آن از دفاع توانايي ميدهند انجام كه هم را جديدي كار نكنند
.باشد داشته استمرار بايد
دارد ادامه
زندگي حاشيه
دستهجمعي استعفاي *
متن در.دادهاند استعفا مدرس تربيت دانشگاه علمي گروههاي روساي از تن ميشود 20 گفته
:است آمده آنها استعفاي
سطح در كه علمي هستههاي در مديريت اعمال ويژه به پژوهشي - علمي وظايف انجام...
و روحي امنيت حداقل به ميكنند فعاليت ارشد كارشناسي و دكتري مقاطع در تكميلي تحصيلات
كه رويههايي و برخوردها وجود با حاضر حال در متاسفانه كه دارد احتياج علمي فضاي
احساس هستيم ، شاهد آقاجري برادرمان عليه ناباورانه حكم صدور در را آن مورد تازهترين
.نميكنيم
در آشكار نحوي به وجودش همه كه كسي عليه هم آن احكام گونه اين صدور كه اين به نظر
جامعه به جدي و آشكار اهانت نوعي است ، خورده رقم اتهامات گونه اين با اساسي تعارض
محسوب شغلي امنيت عدم احساس و نااميدي و ياس موجب نهايتا و انديشه سركوب و دانشگاهي
است محيط اين در مديريت لازمه كه را دانشجويان و همكاران با علمي تعامل امكان و ميشود
از را خود استعفاي رويهها ، اين از شديد ناخشنودي ابراز ضمن است ، كرده سلب ما از
محترم مسئولان سوي از متخذه تدابير با اميدواريم.ميدارم اعلام گروه مديريت مسئوليت
.گردد فراهم وظايف ، ايفاي براي مساعد شرايط نظام
مردانه آرايشگاه در زنان *
مردانه پيرايش صنفي واحد يك متصدي:است نوشته كيهان روزنامه از نقل به ايران زنان سايت
مركز گزارش به.شدند دستگير ميكردند ، دختران اغفال به اقدام كه مونثي فرد همراه به
اينكه بر مبني متعدد گزارشهاي براساس اصفهان ، استان انتظامي فرماندهي اطلاعرساني
نامشروع روابط به اقدام و تردد اصفهان شهر سطح در پسرانه صورت به چهره تغيير با دختراني
.كردند زمينه اين در تحقيقات به شروع اجتماعي مفاسد با مبارزه مديريت ماموران ميكنند ،
واحد متصدي قضايي مقام هماهنگي با و شناسايي مردانه پيرايش صنفي واحد يك رابطه اين در
اغفال با نامبرده گرديد مشخص و شد دستگير پسرانه شمايل با مونثي فرد همراه به فوق
.است ميكرده جنسي سوءاستفاده آنان از سرشان موي كردن كوتاه با و دختران
هرات در محدوديت *
افغانستان از بخشهايي در دختران و زنان است داده گزارش لندن در بيبيسي خبرنگار
.دارند قرار بدرفتاري و مزاحمت شديد ، محدوديتهاي فشار ، تحت همچنان
توجه مورد را افغانستان غرب در هرات در زنان وضعيت خود گزارش تازهترين در سازمان اين
حقوق نقض از مشابه تحولات از نشانهاي هرات در وضعيت كه ميدهد هشدار اما است داده قرار
به خود گزارش در بشر حقوق بر نظارت سازمان همه اين با.است كشور مناطق ساير در زنان
حاضر حال در آنها كه چنان.دارد اشاره طالبان سقوط از بعد دختران و زنان شرايط بهبود
كه شواهدي به گزارش اين اجتماعي و سياسي نظر از اما بروند دانشگاه و مدرسه به ميتوانند
.دارد اشاره است زنان سركوب و فشار از حاكي
روزنامهنگاران از دفاع براي خارجي وكلاي *
شده شنيده مطبوعاتي و سياسي پروندههاي موكلان بر قضايي دستگاه فشارهاي اوجگيري پي در
.كردهاند آمادگي اعلام خود ايراني همكاران وكالت پذيرش براي خارجي وكلاي از تن چند كه
به كشور شده شناخته وكلاي از تن چندين تاكنون كه است گفتني رويداد خبري سايت از نقل به
در.شدهاند مواجه بازداشت حتي و وكالت پروانه لغو با سياسي ، پروندههاي پيگيري خاطر
بهسر زندان در زنجيرهاي قتلهاي قربانيان خانواده وكيل "زرافشان ناصر" حاضر حال
.ميبرد
نامنسجماست زنان جنبش *
دسامبر يكشنبه 15 روز است ، شده دعوت سوئد به سراسري اتحاديه دعوت به كه كار مهرانگيز
ميداند ايران در زنان حقوق بالاخص بشر حقوق نقض او كه آنچه مورد در استكهلم شهر در
اين به تنها قضاوت از زنان عزل بسياري عقيده به:گفت صحبتهايش در وي.كرد سخنراني
به زنان از حق اين گرفتن آنكه حال ندارند ورود حق مشاغل از يكي در زنان كه بود معني
در زنان جنبش وي.گذاشتند كنار بر تصميمگيري حق و دخالت حق از را زنان كه بود آن معناي
تا است سازماندهي مستلزم زنان جنبش گفت و خواند نامسنجم ولي حقيقي جنبش را ايران
.كند مطرح نظام مصلحت عنوان به را خود خواستههاي
پوزش و تصحيح *
رقم اعلام در سهشنبه 26/9/81 روز (فرهنگي آلزايمر) گزارش در خوانندگان ، از پوزش با
بودجه كل از درصد سال 81 ، 2 بودجه در پژوهش سهميه ميزان.است داده روي اشتباهي بودجه
اين مييابد اختصاص اقتصادي پژوهش به كه فصول ديگر بودجههاي احتساب با كه بوده كشور
.ميرسد درصد به 8 رقم
خبرنگار نگاه
فرهنگي كارگر يك
خيس آرزوهاي
خورسند مريم
ميزدند ، فرياد خود اوليه حقوق براي دست به پلاكارد كارگر هزاران وقتي كارگر ، جهاني روز
برافروختهشان صورتهاي روي پررنگ لبخندي و پيچيد ميانشان در دهان به دهان زمزمهاي
فعاليت مجددا صنفي انجمن عنوان تحت كارگري سنديكاهاي است قرار ;بود اين وعده.بست نقش
عدهاي.شود شناخته رسميت به كارگران صنفي حقوق و كارگري مطالبات تا كنند آغاز را خود
مگر زدند فرياد عدهاي و دوختند چشم مدني تشكل اين راهاندازي به ترديد با كارگران از
.ميتوانيم هم ما پس توانستند ، روزنامهنگاران ;شنيدند جواب و است امكانپذير
سال گذشت 20 از بعد تا بود كارگران براي بزرگي سبز چراغ مطبوعات صنفي انجمن راهاندازي
مطالبات و خواستهها يابند مجال پس اين از تا شوند جمع مدني تشكل يك شكل در نيز آنها
دست به قانوني صورت به و درشت و ريز اعتصابات و خيابانها در خوردن كتك بدون را خود
.آورند
پشتوانه به كارگران.است كارگران شده بلند پرچم روزنامهنگاران صنفي انجمن حالا
انجمن تازه فرم در بود خواهيم قادر پس اين از ;ميگويند مطبوعات صنفي انجمن راهاندازي
امكانات حقوق ، مباحث سر كارفرما با برسيم ، خود حقوق و حق به قديم سنديكاهاي همانند صنفي
.بنشينيم مذاكره به...و كار سود بيمه ، كار ، محيط بهداشت رفاهي ، امكانات كار ، اوليه
.باشد او صنفي حقوق و كارگر پشتيبان و حامي تا دارد وجود انجمني پس اين از زيرا
جهان ، در بار نخستين براي نميدانند آنها اما.كارگران حال به خوشا ميگوييم ، حالا
در خبرنگار كار ، بينالمللي مقررات تمام برخلاف كه شده راهاندازي و تشكيل صنفي انجمن
جا يك از دو هر و ميكند مطالبه جا يك از را خود صنفي حقوق -كارفرما - مسئول مدير كنار
همه اكنون.باشد مدنيت نهايت از جلوهاي اتفاق اين شايد دارند ، پشتيباني و حمايت توقع
در است سال دو كه خبرنگاري.باشد گروه كدام صنفي حقوق طرفدار بايد انجمن دبير ماندهاند
واسطه به و است محروم خود صنفي حقوق از نيست ، بيمه ميكند ، كار نشريه يا روزنامه يك
خودش اما بزند سينه به را جامعه اقشار همه حقوق كسب سنگ است ناچار شدن بيكار از واهمه
كار به را مطبوعات عطاي تا دهد فشار قدر آن و بگذارد جگر روي دندان فرهنگي ، ژست يك در
.ببخشد اجتماعي فعاليتهاي ساير و تبليغات ، امور عمومي ، روابط در
سال از 20 پس توانستهاند روزنامهنگاران كه است خوش همگان دل كه ميان اين در اكنون
قديم سنديكاي كه زماني در درست - دهند تشكيل را مطبوعات صنفي انجمن نخستين
اين دبير - است نداده عمومي مجمع تشكيل انحلال يا نام تغيير براي هنوز روزنامهنگاران
مسئول مديران سخت شرايط به تا ميخواهد همشهري روزنامه خبرنگار با گفتوگو در انجمن
شرايط اين در بايد كه است روزنامهنگار و خبرنگار اين دارد انتظار و شود توجه مطبوعات
و سربالايي در را او و باشد داشته را مسئول مدير هواي سياسي و اجتماعي اقتصادي ، سخت
.كند حمايت روزنامه كار ادامه
و گرفته ياد كه است مدتها ايران مطبوعات خبرنگار نكرد توجه نكته اين به هرگز او اما
بيمه به فقط و فقط است ، بيمه هم اگر و نباشد بيمه.بگذارد جگر روي دندان كه كرده عادت
پرداخت او به كه حقوقي ميزان براي تا دادهاند عادت را ما خبرنگار.دهد رضايت خود بودن
.ميكنم كار دلم براي بگويد و بگذارد جگر روي دندان ميشود
هر هستند ، مطبوعات بهترينهاي كار به دعوت جستوجوي در سياسي و حزبي روزنامههاي اكنون
بيشتر حقوق وعدههاي با را عدهاي و ميكنند دعوت حساب تسويه اتاق به را عدهاي دوره ،
اين - روزنامه اين ماندن سرپا براي ميدانند خوب مسئول مديران از دسته آنتحريريه به
پول بايد كجاها ميدانند خوب.نباشند كدامها و باشند كدامها بايد - سياسي تريبون
از فراتر بودم مسئول مدير هم من اگر شايد.است كار طبيعت اين.نبايد كجاها و بپردازند
صنفي انجمن.است خوش مطبوعات صنفي انجمن يك داشتن به دلمان اما.نميكردم عمل شيوه اين
!ميشدند بيكار خبرنگاران نبود ، روزنامه مسئول مدير اگر ميكند يادآوري آهسته و آرام كه
صفحات از كدام هيچ نبودند خبرنگاران اگر مطبوعات ، صنفي انجمن دبير حتي نميگويد كس هيچ
.برسند خود اهداف به گروهي تا نميشد سياه روزنامهها
دلمان هنوز اما كند عمل خودش حقوق و سياستها مطابق دارد حق مسئول مدير ميگوييم حالا
مسئول مدير مقابل در بود خواهد قادر كه انجمنيداريم مطبوعات صنفي انجمن است خوش
حين تسهيلات و شرايط از كار ، محيط بهداشت از خبرنگار ، نشده پرداخت حقوق از بايستد ،
داريم؟ را پشتيباني و حامي چنين ما آيا.بگويد سخن..و كار انجام
.است مصاحبه نوار كردن پياده مشغول سخت و نشسته تحريريه درون همكارم
!هستي؟ صنفي انجمن عضو تو -
نه-
چرا؟ -
شده رها كلمات و ميدهد فشار را ضبط دكمه.روياهايش ميان ميشود گم.خيره.ميكند نگاه
.ميچسباند كاهي كاغذ روي را فضا در
انجمنهاي تشكيل جستوجوي در اميدوارانه هنوز كه كارگران حال به خوشا:ميگوييم حالا
.كند مصاحبه چگونه را خود كارگر صنفي حقوق ميداند خوب كه صنفي انجمن هستند ، خود صنفي
.بفشارم دندان جگر روي فقط ميكند وادارم فرهنگي ژست كه فرهنگي كارگر.كارگرم يك هم من
.هميشه مثل تنهايي ، به و انتها تا !زماني؟ چه تا.ممتد و سخت و تيز
|