سياستمدار آينده
كوثري عباس:شودعكس مي شريك عليرضانوري
سوگ در خاتمي
روشنفكر؟ يا تكنوكرات نوريروحاني ، عبدالله
نوري ، عبدالله آقاي" پنجاهساله روحاني كه زمان همان در درست:قوچاني محمد سياسي ، گروه
روزنامه صاحبامتياز و مسئول مدير و روحاني تهران ، ساكن اصفهان ، اهل محمدعلي ، فرزند
پيوست پرونده" برابر در "كيفري سوءپيشينه فاقد تامين ، قرار صدور با آزاد متاهل ، خرداد ،
وي سرنوشت درباره گمانهزني كرد ، آغاز را خود از دفاع و گرفت قرار "كلاسه 78/4550 به
روحاني يك امروز كه است اين افتاده كه اتفاقي":گفت دفاع مقام در كه جا آن.شد آغاز نيز
و نظام به زدن ضربه هدفش و اكاذيب نشر و افترا توهين ، ديگر ، روحاني يك كار است مدعي
ديني مرجعيت و اسلام با مقابله جهت در و دارد قرار دين با معاندت خط در و بوده اسلام
همزمان اما بود نشسته متهم جايگاه در روحانيت ويژه دادگاه در گرچه نوري ".برميدارد گام
و سياسي مسائل مهمترين پيرامون اظهارنظر به خود دفاعيات در كه چنان مينشست هم قضاوت به
.پرداخت ايران اجتماعي
روحانيان كنار در / يك
به 14 ورود تا قاعدتا اما شد متولد ماه 1328 بهمن هشتم و بيست در نوري عبدالله گرچه
روحانيت حوزه به نوري كه است سال اين در.است نداده رخ او زندگي در مهمي اتفاق سالگي
آغاز ، همان از ما نوجوان طلبه كه حالي در ميشود طبقه اين به ورود طالب و ميگذارد قدم
آيات حضرات چون سنتگرايي استادان محضر از گرفتن درس وجود با.بود شورشي يك بالقوه
به ساله طلبه 14 اين حركت و شور مبدا اما زنجاني شبير موسي سيد و حائري مرتضي شيخ مرحوم
نيز قبل دهه دو كه بود طاهري سيدجلالالدين آيتالله نام به پرآوازه سيدي روحانيت سوي
.بود كرده تن به روحانيت لباس رياضي ديپلم اخذ از پس او
شيعه روحانيت ازلي و ذاتي سنتگرايي ذيل فردي آنكه ضمن طاهري جلالالدين سيد آيتالله
شيعه روحانيت بر كه بود علميه حوزههاي منسجم اقليت همچون عمل مقام در اما ميشد محسوب
آيتالله خميني ، امام آيتاللهالعظمي.يافتند سياسي سپس و اجتماعي چيرگي ابتدا در
عبدالله كه همچنان بودند گروه اين از بهشتي آيتالله شهيد مطهري ، آيتالله شهيد منتظري ،
.گرفت قرار آنان دوم نسل صف در سرعت به نيز نوري
كه ازلي مفهومي بهمثابه "فقه" سنت.بود گرفته قرار انقلاب و سنت ميانه در درواقع نوري
بود بنا كه "انقلاب" به ميل و بماند ثابت غيبت تا خاتميت از و خاتم تا آدم از بود قرار
به جمع اين متفكر مغزسازد حاكم آن بر را ازلي فقه همان قواعد ساخته دگرگون را جهان
مطهري آيتالله شهيد نوري ، عبدالله چون جواني طلاب براي حداقل زمان آن در ناسازگار ظاهر
ميل اينداشت قرار موقعيت اين در شريعتي دكتر او همرديف دانشجوياني براي كه همچنان بود
دفاعيه دو هر در كه بدانجا تا ماند پابرجا نوري در دراز ساليان تا مطهري به
ميان آن در كه استناداتي بيشترين (سال 1378 محاكمه و سال 1377 استيضاح) ميانسالياش
همواره اما نوري.بود "مطهري مرتضي شيخ شهيد استاد" عبارات از برگرفته ميكرد تكرار
سپهر در كه آن از بيش اصفهان در.بماند باقي تئوريها به دلبسته كه بود آن از عملگراتر
شهري دفاع كميته تاسيس به نمايد محدود را خود معنوي و فرهنگي حيات خطابه و افاضات و فضل
سوي از.گرفت قرار اصفهان در اسلامي جمهوري حزب شاخه كنار در و گذاشت همت سال 1358 در
تاسيس چنان كرد تاسيس همفكرش دوستان همراه به كه را اصفهان مبارز روحانيت جامعه ديگر
گروه تنها عنوان به تهران مبارز روحانيون مجمع تاسيس از قبل حتي سالها تا كه كرد
نيز اصفهان شاخه اسلامي جمهوري حزب در او سياسي تاثيرميشد شناخته روحانيت چپگراي
تا كه بود قدرتمندي اصفهاني پرورش ، اكبر گرچه.شد راست و چپ جناح دو نزاع محل
بيرون در تنها او اقتدار حوزه اما رفت پيش نخستوزيري نامزدي و مجلس نايبرئيسي
و نوري عبدالله همانند راديكالي روحانيان
حضور با شهر در.داشت قرار شهر دروازههاي
جريان اما اصفهان در.ميدادند سامان را شهر سياسي فضاي كه بودند آنان طاهري آيتالله
احمد سيد مرحوم كه بود جنبشي سوم خطداشت حضور هم اسلامي جمهوري حزب از مهمتري سياسي
اولين سياسي رفتار و اسلامي جمهوري حزب ميانه در راهي بود قرار و بود كرده برپا خميني
كه بود سريع چندان 57_ ساليان 60 ميان سياسي حوادث سير اما بيابد ، اسلامي جمهوري رئيس
شد ادغام (روحانيت و حزب) اول خط در زودي به سوم خط.نرسد ميانداري به نوبت و فرصت
حلقه اين وجود با.رسيد وحدت به [مجاهدين] منافقين با نيز (بنيصدر) دوم خط كه همچنان
كه نوري عبدالله اما.ماند باقي و كرد حفاظت آرمانش و استقلال حيطه از اصفهان در سوم خط
روحانيان ديگر همچون بود ، ساخته روحانيت راديكال جناح براي محكم قلعهاي اصفهان در
به اسلامي و روحاني تاسيس تازه نظام نيازهاي فقط نه تا آمد تهران به اصفهان راديكال
از بيرون و اسلامي جمهوري حزب در روحاني چپ جناح با بلكه سازد برآورده را حوزوي مديران
.يابد پيوند نيز ساخت را مبارز روحانيون مجمع بعدها چه آن و احمدخميني سيد همكاري با آن
مرحوم با ارتباط سبب به و گرفت قرار (ره)خميني امام توجه مورد نوري عبدالله تهران در
كه هنگامي.گرفت قرار اسلامي جمهوري بنيانگذار بيت پيراموني هاله در خميني احمد سيد
رسانه در خبر اداره نميتواند كه دريافت ايران اسلامي جمهوري بنيانگزار و انقلاب رهبر
عبدالله سازد ، رها بنيصدر همفكران امان به را (اسلامي جمهوري سيماي و صدا) كشور رسمي
اين خبر مدير و اسلامي جمهوري تلويزيون و راديو سياسي معاون اولين عنوان به را نوري
خميني امام شخص از را خويش حكم و شد كشور مياني مديران معدود از او و كرد منصوب رسانه
عبدالله.شد آغاز خميني امام از جوان روحاني حكمهاي دريافت زمان اين از.كرد دريافت
سال در.شد قاضي عالي شوراي در منتخب قضات انتخاب نفره سه هيات عضو و امام نماينده نوري
در فقيه ولي نماينده" عنوان به وي آن در كه كرد دريافت راحل امام از ديگري حكم 1361
.بود شده منصوب ميشود محسوب انقلابي حكومت در نهادهاي مهمترين از كه "سازندگي جهاد
كبير رهبر زندگي سال واپسين در كه يافت ادامه چنان خميني امام و نوري عبدالله رابطه
سپاه در فقيه ولي نمايندگي نخست:كرد دريافت امام حضرت از مهم حكم دو او اسلامي انقلاب
شوراي در عضويت حكم دوم و ميشود محسوب نظام انقلابي ارتش و نظامي بازوي كه پاسداران
مقام يك عنوان به نه نوري عبدالله نام آن در كه اسلامي جمهوري اساسي قانون بازنگري
.بود شده قيد حقيقي شخصيتي همچون كه دولتي
خميني امام جانب از كه مشروعيتي حكم و راديكال هويت از كولهباري با سال 1362 در نوري
برقرار او راديكال روابط سوم حلقه پارلمان در.شد پارلمان راهي اصفهان از داشت دست در
بيت ناپيوسته عضو تهران در اگر و بود يافته پيوند طاهري آيتالله با اصفهان در اگر.شد
كه چپگرايي نه او شاخصه كه شد مواجه روحانياي با پارلمان در بود شده خميني امام
چپ جناح متحد اسلامي شوراي مجلس راس در دهه 60 در رفسنجاني هاشمي آقاي.بود عملگرايي
از نوري و ميرفت شمار به اسلامي محافظهكار راست جناح اصلي رقيب كه بود اسلامي راديكال
مجلس همين در.كرد برقرار روحاني راديكال محافل با را خويش ارتباطات سوم حلقه طريق اين
وقت رئيس تامالاختيار نماينده آن امتداد در و رسيد بودجه و برنامه كميسيون رياست به او
در فقط نه نوري ترتيب بدينگرفت قرار جنگ دوران ارزي بودجههاي تخصيص در مجلس
آخرين در كه آنگونه گرفت قرار نيز اقتصادي مديريت موقعيتهاي در كه سياسي موقعيتهاي
دولت رياست شانس او همراهان از يكي گفته به كه رفت پيش چنان خميني امام زندگي سالهاي
اول.بود چيز دو واقع در ميداد قرار موقعيت اين در را نوري آنچه.مييافت را آينده
از آميزهاي (ره)امام رهبري پايان تا حداقل كه روحانيت بر حاكم گفتمان از او پيروي
در كه بعيد فقط نه تركيبي چنين به دستيابي كه آنجا از و بود انقلابيگري و سنتگرايي
نسل (بود سنتي روحانيت دست در ناسازگاري اين اعلام پرچم) بود ناساز فكري حوزههاي برخي
روابط شبكه دوم.بودند خميني امام توجه مورد بيشتر نوري عبدالله همچون روحانيت جديد
امام بيت در و تهران در سو يك از كه روحاني راديكاليسم حلقههاي همه با نوري عبدالله
آيتالله كه بود مستقر اصفهان در سو ديگر در و بود آن محور خميني سيداحمد و داشت قرار
حوزه هم اصفهان و تهران ميانه در.بود آن بيت صاحب هم و محور هم طاهري سيدجلالالدين
با نوري.ميآمد بهحساب حكومت در حوزه دخالت مدافعان از كه بود مستقر رهبري قائممقامي
پايگاه سه آنكه ويژه به ميساخت ممتاز را او موقعيت همه اين و داشت ارتباط سه هر اين
در را روحاني و اسلامي چپ موازي خط سه كه داشتند داوطلباني به نياز روحاني راديكاليسم
اسلامي چپ حاكميت دقايق واپسين تا نوري عبدالله و كند تقويت روحاني و اسلامي راست برابر
.بود چنين
تكنوكراتها كنار در / دوم
پايان نيز اسلامي راديكال نيروي يك بهعنوان نوري عبدالله دهه 60 پاياني سالهاي از
از عبور با كه بود شده آشنا ديگري روحاني با اسلامي چپ حاشيه در دهه 60 در نوري.يافت
روحانيت ، نهاد در هنگام آن تا كه بود آورده روي ثانويهاي نوگرايي به راديكاليسم
به حرفهاي انقلابي يك از سال 68 در رفسنجاني هاشمي آقاي.ميشد محسوب غيرمنتظره
انتخاب او دولت كشور وزير بهعنوان نيز نوري عبدالله و بود شده بدل تمامعيار عملگرايي
احكام از برخاسته مشروعيت با وي.نيست اجرايي مدير يك مقام در فقط نوري پس اين از.شد
نظامي نيروي اين در فقيه ولي نماينده بهعنوان را او كه حكم آخرين ويژه به خميني امام
نماينده نيز اين از پيش نوري.زد دست انتظامي نيروهاي ادغام به ميكرد منصوب
به نيز را انتظامي نيروهاي ادغام طرح تدوين جهت قوا كل فرماندهي جانشين تامالاختيار
مدارج زودي به.بود كرده دريافت را كار اين اجازه رهبري سوي از عملا و بود آورده دست
عضو نوري.شد طي روحاني نظام ارشد مدير يك اندازههاي در او گرفتن قرار براي نيز ديگري
راست جناح.بود تكوين شرف در ديگري اتفاق همزمان اما.شد نظام مصلحت تشخيص مجمع
رانده قدرت از را اسلامي راديكال چپ جناح عملگرايان با ائتلاف در كه اسلامي محافظهكار
سال در.شد حاكم ائتلاف در تحول اين نماد خود نوري.بود حكومت اداره مدعي اينك بود ،
در رفسنجاني هاشمي آقاي كه حالي در كرد خودداري او به مجدد تمايل از چهارم مجلس 1372
پيشين كشور وزير مجدد معرفي از بود توانسته نوري عبدالله معرفي مدد به تنها سال 1368
اقامت سالهاي.بازگشت حوزه به نوري عبدالله سال آن از.يابد رهايي (محتشمي آقاي)
فعلي ميانهروي مدير و سابق راديكال و انقلابي روحاني براي تهران و قم در همزمان
از نوري عبدالله.برنداشت در سنتي و فقهي آموزههاي تنها او زندگي سالهاي همه همانند
اين وجود با.كرد رجوع زنجاني شبير آيتالله و منتظري آيتالله به تقليد مراجع ميان
تهران به رفسنجاني هاشمي آقاي تكنوكرات اطرافيان سوي از نوري عبدالله سال 1374 در وقتي
يابد راه تهران مبارز روحانيت جامعه ليست به سازندگي كارگزاران فهرست صدر در تا شد دعوت
را قم به دوبارهاش پيوستن نه و آورد ياد به را رفسنجاني هاشمي دولت از خود گسستن نه او
پارلماني انتخابات براي مبارز روحانيت جامعه فهرست در نوري عبدالله گرچهكشيد رخ به
نوري.گرفت نام سازندگي كارگزاران زودي به كه شد مهمتري فهرست صدر اما نگرفت قرار 1374
عملگرايان و چپگرايان ائتلاف از كه شد اقليتي جناح ليدر و يافت راه پنجم مجلس به
خويش شانس حتي مقام اين در نوري.سازد محدود را راستگرايان استيلاي تا بود شده تاسيس
گرفت كناره رقابت دور از توجه قابل آرايي با اول سال در و آزمود نيز را مجلس رياست براي
كارگزاري هنوز اما.گذارد نمايش به را ارشد كارگزار يك بهعنوان خويش قدرت ترتيب بدين و
جناح تلاش و اجتماعي تحولات شتاب.گرفت فاصله نيز عملگرايان از كه بود نشده تمامعيار
حركت بود كرده اعلام زماني كه نوري تا شد سبب سياسي ساخت در كارگزاران ادغام براي راست
تكنوكراتها با نوري فاصله.شود سكوت و ترديد دچار داد خواهد ادامه قوت با را كارگزاران
اين و پرداخت خبرگان انتخابات در كارگزاران حضور با مخالفت به او كه شد بيشتر زماني
و سال 1376 جمهوري رياست انتخابات.بود كارگزارش دوستان با او همكاري و همفكري آخرين
ليدر كه هنگامي.كرد ايجاد را تغيير اين فرصت نوري عبدالله براي خاتمي محمد سيد پيروزي
راي مجلس همان اكثريت از سختي به و شد تبديل جديد دولت كشور وزير به پنجم مجلس اقليت
.گرفت اعتماد
روشنفكران كنار در / سوم
قدرت از دوري سال دو تاثيرات شد ، كشور وزير بار دومين براي نوري عبدالله كه هنگامي
را قم در قدرت از دوري سالهاي حاصل تا نميداد او به مجالي پنجم مجلس.شد آشكار بيشتر
سياسي ، توسعه دادن قرار كار دستور در با خاتمي سيدمحمد دولت كشور وزارت اما.سازد آشكار
.داد قرار آزاديخواه روحاني يك موقعيت در را نوري
مانيفست را او اصلاح شوكران و بود ششمرفته مجلس به برادرش نام مدد به كه نوري عليرضا
شد تبديل برادرش آزادي شوكران به خود بود خوانده خود
و مجاز را سياسي ميتينگهاي و تجمعات داد ، فعاليت مجوز بيشتري احزاب به نوري عبدالله
هر را كشور وزارت ساختمان طبقه كه 18 نوري.ساخت برقرار را شهري شوراهاي تاسيس مقدمات
بازداشت برابر در كه داد نشان بيشتر را قدرت از دوري تاثيرات هنگامي ميرفت پياده روز
از و گذاشت نيمهكاره را عربستان به سفر.داد نشان متفاوتي ديدگاه كرباسچي غلامحسين
وزير سال يك از كمتر در كه بود اينگونهكرد دفاع كشور وزارت ساختمان در زنداني شهردار
.شد عزل و استيضاح كشور
در بنابراين كند اعلام بلند صداي به را خود نگاه تغيير كه بود مصمم بار اين نوري اما
بخشي ديدگاه كه كرد تاسيس را خرداد روزنامه و گرفت قرار رسانه يك مديريت و هدايت جايگاه
آنقدر نوري شد ، تاسيس شهر شوراي كه هنگامي.ميداد نشان را اصلاحات به شيعه روحانيت از
بود اندوخته موقعيت خود روزنامهنگاري و استيضاح سابقه رواني جنبههاي و سياسي نفوذ از
گامي تنها اين اما.بگيرد عهده بر را شهر شوراي رياست و شود تهران انتخابات اول نفر كه
ششم ، مجلس انتخابات هنگام به.داشت را آن پيمودن قصد افق ، در او كه بود راهي در كوچك
رياست كه نوري.نداد رخ هرگز كه اتفاقي بازگردد پارلمان به ديگر بار گرفت تصميم نوري
راهي برسد مجلس رياست به اصلاحات جنبش اهداف تحقق براي تا بود واگذارده را شهر شوراي
دفاعيه تهيه تا همراهي اين گرچه.يافت خاتمه چنين روشنفكران با او همراهي شد اوين زندان
مجلس نامزدي براي وي صلاحيت رد با نيز نگهبان شوراي.بود يافته ادامه اوين به ورود و
سكوت و صبر سياست نوري پس آن از.كرد اعلام را نوري عبدالله درباره قطعي نظر عملا ششم
رئيسجمهور ديگر بار خاتمي كه) خرداد 80 روز 18 حتي را سياست اين كه آنگونه برگزيد را
نه و است نشسته عقب نوري بگويند ميتوانستند محافظهكاران نه ترتيب بدين.نساخت رها (شد
همه نوري.كنند اقتدا و استناد او به ميتوانستند خود شدن راديكالتر براي اصلاحطلبان
پاسخ بدان خود كه سوالي چيست؟ او امروز موضع:بود داده قرار سخت پرسشي برابر در را
.نميگفت
راه تلخترين كه بود نيافته پايان نوري عبدالله شدن زنداني سال سومين روزهاي واپسين
و بود رفته ششم مجلس به برادرش نام مدد به كه نوري عليرضا.شد گشوده او آزادي براي ممكن
.شد تبديل برادرش آزادي شوكران به خود بود خوانده خود مانيفست را او اصلاح شوكران
نمادي به پارلمان در او حضور تجربه كه درحالي درگذشت رانندگي حادثه يك در نوري عليرضا
در برادر جاي بر اسمي تشابه سبب به فقط نوري عليرضا.بود شده تبديل ديگر نوري يك از
تلفيقي عنوان به نوري عبدالله كه بود چه آن از نمادي او سياسي اخلاق نزد تكيه ششم مجلس
دوباره نوري روح گويي.بود اندوخته و داشت نظر در انقلابيگري و فنسالاري روشنفكري ، از
در سالها ايكاش:گفت برادر مرگ از پس نوري كه بود دليل همين به شايد.بود كرده هبوط
.نميافتاد اتفاق اين هرگز و ميماندم زندان
رهبر به اسلامي شوراي مجلس نمايندگان نامه پي در شدنش زنداني سال سومين در نوري عبدالله
:دارد قرار گمانهزني معرض در هنوز او سياسي آينده كه درحالي شد آزاد اسلامي انقلاب
روشنفكران؟ يا تكنوكراتها روحانيان ، :ميايستد كساني چه كنار در او
اينكه
اول نگاه
ايران متوسط طبقه بلوغ
عطريانفر محمد
سايه در دههايميگذرد همشهري روزنامه انتشار از دهه يك بزرگ خداي ياري و نام به
آئينه آن در خود هم و بود آنها آئينهدار هم همشهري كه اجتماعي و سياسي تحولات بزرگترين
.ميشد ديده
.مينمايم يادآوري را چند نكاتي ضرورت به بنا و اختصار به
نهاد يك پايداري كه هستيم و بوده باور اين برنبازيم را خويش كردهايم تلاش عموما _ 1
روزنامهاي هر.نپذيريم روز سياسي جريانهاي درگرو و پيروي در صرفا را مطبوعاتي
تحليلهاي و حرفهاي ضرورتهاي از برآمده كه آرماني اصولي بر تاكيد و تكيه با ميتواند
اعتدالي ، مشي با كوشيد آغاز از همشهري كند آغاز را راهي است خويش اجتماعي _ سياسي
و گزافهگويي.كند باز سنگلاخها درميان را راهي مخاطبين حرمت و شان حفظ و حقيقتجويي
متوسط طبقه و شهروندي حقوق مدني ، جامعه چون مقولاتي طرح در را خويش اگر نيست خودستايي
از حمايت و ترقي و توسعه فكر ترويج زندگي ، به مثبت نگاه.ببينيم آغازگر و گام پيش شهري
عمومي حوزه در همشهري كرد ادعا ميتوان بيفزائيم ، مقولات اين به كه را مردمي فرآيندهاي
است مردم به منسوب كه روزنامهاي موقعيت تناسب به بلكه.است نكرده عقبنشيني هرگز سياست
انتخابات از و يابيم حضور اسلامي جمهوري نظام در دموكراسي تجلي صحنههاي همه در كوشيديم
همان به اتكا با شوراها ، مهمتر همه از و ششم مجلس و جمهوري رياست انتخابات تا پنجم مجلس
حضور است زده رقم ما براي سال ده طول در را بينظير شمارگاني كه خود اجتماعي موقعيت
.يافتيم
تاسيس ، در كه ايران روزنامهنگاران حرفهايترين قلم و توان به اتكا با حال عين در _ 2
روزنامهنگاري كه گماشتهايم همت نكته اين اثبات به بودهاند موثر همشهري توسعه و تداوم
همكاران و عزيز روزنامهنگاران اين.داد تقليل سياست حوزه نازله مرتبه به نبايد را
فرهنگي تلاش با داشتهاند تعلق معاصر روزنامهنگاري از نسلي به يك هر بعضا كه گرانقدري
بسي مطبوعات فرهنگي و اجتماعي كاركردهاي همشهري در حداقل كه كردهاند ثابت تاكنون خود
.دارد ارجحيت آنها حزبي و سياسي تاثيرگذاري بر و بوده كارآمد
نهادهاي در سياسي نهادهاي ادغام كشور در حزبي فعاليتهاي ضعف اعتبار به متاسفانه _ 3
قرار خويش جهاني شايسته مدار در ايران روزنامهنگاري كه است شده آن از مانع مطبوعاتي
كه بوده موقعيتهايي به محدود معمولا شده ما ملي مطبوعات مصروف تاكنون كه توجهي.گيرد
ركود و توقف يا و رشد كه است اينگونه و است شده خلق سياسي تحولات لحاظ به كشور در
آسيب اين از نيز همشهري بعضا كه شده محدود آنها بومي چارچوبهاي به ايران در مطبوعات
.است نبوده مستثني
به و زمان ظرف در لامحال مخاطبپذيري كه است باور اين بر همشهري اوصاف اين همه با _ 4
چشمنوازي مناسب ، كادر وجود جمله از) دليل هر به همشهري.است تحولپذير شرايط مقتضاي
توجهي قابل بخش اعتماد است توانسته (...و جامعيت و بيطرفي ايجاز ، و اختصار ظاهري ،
و توسعه.نيست راه همه اين اما.دهد اختصاص خود به را ايران مطبوعاتي جامعه فضاي از
كه آن ويژه به.است موفق نهاد يك منطقي نتيجه فرهنگي ، و معنوي نفوذ حوزههاي در پيشرفت
كه گستردهاي طبقه دادهاند ، تشكيل شهري متوسط طبقه بزرگ خانواده را ما مخاطبان طيف
و انبوه سهم.دادهاند نشان سرعت به گذشته دهه يك در را خود تاثيرگذاري و تحولپذيري
از نمادي اجتماعي سياسي ، عرصههاي در آنان حضور و ايران جمعيتي تركيب در جوان نسل موثر
طبقه اين از برآمده روزنامهاي بهعنوان نيز همشهري است بديهي.است تحولپذيري اين
و فرهنگي برمايههاي و كند رشد اجتماعي مطالبات و سياسي تحولات با متناسب ميداند ضروري
توجه جوانان ، و نوجوانان كودكان ، خاص ضميمه و نشريه انتشار.بيافزايد خود رسانهاي غناي
مقوله بر تكيه خارج ، جهان به نگاه جوان ، مطالبهگر قشر نظري و فكري فرهنگي ، مطالبات به
دويستمين اينك كه دست اين از صفحاتي ارائه سرانجام و شهري زندگي پايه بهعنوان اقتصاد
.است گرفته شكل نگاه همين مبناي بر ميداريم گرامي را آن بالندگي و ولادت روز
درصدد جوان نسل خصوصا شريف مردم نياز چارچوب در مخاطب جذب دهه يك از پس امروز همشهري
تاسيس دهه اول ، دهه اگر.است مطبوعاتي نظام بر حاكم اصول برپايه خود نفوذ دامنه گسترش
با سرائي چون ما.باشد آن تعميق و توسعه دهه بايد دوم دهه است ، بوده مطبوعاتي نهاد اين
براي درخور سرپناهي نتوانند اگر ميرسند بلوغ سن به فرزندان چون كه هستيم بسيار فرزندان
شهردار كه اينك.كنيم بزرگتر و بزرگ برايشان را نيازشان مورد فضاهاي بايد بسازند ، خود
وسعت را خانه زمين به رو كه آسمان به رو نه است ساخته متوقف را تراكم فروش تهران محترم
انشاءالله.ملتيم همين روزافزون بلوغ پاسخ ما آري.ميدهيم
دوم نگاه
سنت ستايش در
ممدوح چندان سنتگرايي ميشود ، تحليل "تجدد _ سنت" شكاف حول چيز همه كه جامعهاي در
تكنولوژي ، دموكراسي ، :است تجدد مظاهر همه دشمن نوگرايان نگاه از سنتگرايي.نيست
را شماره 200 سرمقاله و جوييم بهره لفظي اشتراكي از دهيد اجازه اما...و روزنامهنگاري
نوشته فرهنگ جهان صفحه در و شماره همين در همكاران از يكي.دهيم اختصاص سنت ستايش به
در كه است اين واقعيت.داريم گرامياش چنين بايد كه دارد اهميتي چه عدد 200 كه است
و اميد بدين است گرامي و دلانگيز همچنان زمان گذر نميشود سنت جديدي چيز هيچ كه كشوري
انقلاب با) را مردمسالاري كه است سال قريب 100.شود تاسيس سنتي است قرار گويي كه سودا
اگر و اما به آن وجوب و ضرورت باب در هنوز اما كردهايم خود حقوقي ساختار وارد (مشروطيت
زمان و ميزان همين به.است نشده تبديل ايراني سنتي به هنوز مردمسالاري چه ميپردازيم
و حزب مشروعيت و اهميت اثبات در است لازم هنوز اما جبهه و حزب و داريم پارلمان كه است
.است نشده تبديل ما ملي سنت به هنوز پارلمانتاريسم چه كنيم تهيه خطابه و مقاله پارلمان
مطبوعات هنوز اما داريم اتفاقيه وقايع و اخبار كاغذ و روزنامه كه است سال از 150 بيش
قريب 200.نميكنيم نگاه اجتماعي سنت يك چشم به آن به هنوز چه ميشود شمرده ضاله اوراق
با جنگ در شكست و قاجار دولت تاسيس زمان از را پيشرفت و ترقي و توسعه ضرورت كه است سال
.نيست ما ملي سنت توسعه هنوز چه داريم شك آن حرمت و حليت در هنوز اما دريافتهايم روس
.است گذاشته سر پشت را دههاي مادر روزنامه كه همچنان رسيدهايم شماره 200 به اكنون
با.نيافتهاند دراز عمر (دست يك انگشتان عدد از كمتر) معدودي جز به ما روزنامههاي
تداوم پاسداشت اما شماره 200 گراميداشت.رفتهاند ديگر تندبادي با و آمدهاند تندبادي
شماره گراميداشت.ميكند افزون را اعتماد و اندك را خطا تثبيت ، را تجربه كه تداومي.است
بومي سنت به كه تجددي.است تجدد خود كه تجدد عليه نه سنت اين اما است سنت پاسداشت 200
.روزنامهنگاري سنت و دموكراسي سنت:شود تبديل بايد ما
قوچاني محمد
عراق آينده در ايرانيها سهم
سياسي يادداشت
كرمي مهران
روابط نظريهپرداز والرستين ايمانوئل كه است اصطلاحي (فرهنگي جغرافياي) ژئوكالچر
.داشت ارزاني علمي رشته اين واژگان فرهنگ به را آن بينالملل
ماركس معروف نظر از الهام با كه است آنجا تا والرستين فكري نظام در فرهنگ اهميت - 1
برابر در را ژئوكالچر بودن زيربنا آن برخلاف و (سياست بودن روبنا و اقتصاد بودن زيربنا)
اين ژئوپولتيك بودن روبنا و ژئوكالچر بودن زيربنا معناي يك.ميشود يادآور ژئوپولتيك
سياسي تسلط براي مقدمهاي (Cultural Influence) فرهنگي نفوذ و ژئوكالچر كه است
بهكارگيري كه است ظرافتهايي مستلزم دو اين تحقق شناخت اما.است (Political hegemoni)
كه ميآورد بار به گيرنده كار به كشور براي را اشتباهاتي ديگري جاي به آنها از كدام هر
فروپاشي و جنگها اساسي ريشههاي از يكي و نيست شدني سالها براي آن جبران گاه
.ميرود شمار به كشورها و امپراتوريها
اروپا در حتي جهان در فرهنگي بيچونوچراي نفوذ از كه است كشوري آمريكا امروزه
بسياري ريشه كه است آورده بار به مشكلي تسلط به آن تبديل براي تلاش اما است ، برخوردار
تشكيل نفوذ بر تسلط تقديم با كشورها ارضي توسعهطلبي معمولا.است كنوني مناقشات از
منجر هم نفوذ پايان به موارد از بسياري در توسعهطلب كشور درون از فروپاشي اما ميشود
گسترده غيرنظامي اشكال به كه آنجا از ديگر مناطق در كشور يك فرهنگي نفوذ ولي.ميشود
حوزه در كشور يك فرهنگي نفوذ و سياسي سلطه مقايسهنيست شدن برچيده قابل راحتي به شده
طرفدار) محافظهكار يا (موجود وضع تغيير طرفدار) توسعهطلب بر زيادي حدود تا جغرافيايي
.ميكند دلالت كشور آن بودن (موجود وضع حفظ
روسيه ، و ايران جنگهاي زمان از گذشته قرن دو طول در كه است كشوري ايران - 2
شمار به بينالملل نظام در محافظهكار كشوري جهت اين از و است نداشته ارضي توسعهطلبي
مناطق در بيشتر نفوذ خواهان (فرهنگي) ايدئولوژيك نظر از است ممكن كه چند هر.ميرود
ايران ژئوكالچر اصطلاح به يا ايران فرهنگي نفوذ حال اين با.(انقلاب صدور) باشد ديگر
غربي ، آسياي در ژرفي نفوذ فارسي زبان دور گذشته از.است آن جغرافياي مرزهاي از فراتر
هم.است داشته (..و كنيا تانزانيا ، ) آفريقا و (اندونزي) شرقي جنوب حتي و مركزي جنوبي ،
و ازبكستان ،(فارسها) پاكستان (پارسيان) هند چون كشورهايي در اقوام از بسياري اكنون
خود كه هستند كشورها از ديگر برخي و (گرجستان و روسيه در اوستياييها) قفقاز تركمنستان ،
فرهنگي نفوذ از غير اينميگويند سخن ايراني زبانهاي از يكي به يا ميدانند ايراني را
آذربايجان ، چون كشورهايي با فرهنگي و ديني زباني ، همساني واسطه به ايران كه است
نفوذ.ميكند آسانتر يكديگر از را كشورها اين نفوذپذيري و دارد افغانستان و تاجيكستان
چون كشورهايي به ايرانيها گذشته دهه چند مهاجرتهاي واسطه به ايران سياسي و فرهنگي
.است بيشتر هم اين از آمريكا و امارات
را مادر كشور كه دارد وجود قوانيني معمولا دارند نفوذي گستره چنين كه كشورهايي در
و مستقيم حمايتهاي گزيده اسكان كشورهاي در خود فرهنگي و سياسي اتباع از ميكند ملزم
لهستان ، مثلا) ديگر كشورهاي در زبان آلماني شهروند هر كه چنان.آورد عمل به غيرمستقيمي
از كشور اين مقيم آلمانيهاي مزاياي از ميتوانند (...و قزاقستان روسيه ، اوكراين ،
قرار آلمان دولت حمايت مورد اقامت محل كشور همان در يا شوند بهرهمند تابعيت حق جمله
.گيرند
خارجي سياست موضوعات پيچيدهترين و حساسترين از يكي عراق و ايران روابط موضوع - 3
كردها و عراق عرب شيعيان از گذشته.است بوده تاكنون (عثماني دوران) دور گذشته از ايران
ايران حمايت مورد گذشته دهه چند طول در ايرانيان با نژادي و زباني خويشاوندي جهت به كه
از كمتر دهه دو اين در متاسفانه كه دارد وجود ديگري جمعيتي و قومي گروه داشتهاند ، قرار
ناشي زيانهاي بيشترين كه آن حال.گرفتهاند قرار ايران دولت حمايت مورد ديگر گروه هر
گذشته سال در 22 ايران.است شده وارد گروه اين بر عراق و ايران جنگ و روابط تيرگي از
و خويي از اعم ايرانيشان تبار جهت به كه بود عراقي معاود ميليون دو به نزديك پذيراي
و كاظمين و نجف و كربلا و بغداد در خود خانههاي از قمي و شيرازي يا سيستاني و خلخالي
ايران جمعيتي ساختار در بعضا چه اگر اينهاشدند رانده عراق شهري مناطق ديگر يا سامرا
.هستند حقوقي هرگونه فاقد عراق كنوني كشور در اما شدند ، جذب سياسي بالاي مناصب در حتي و
درصد شش تا سه بين عراق ، جمعيت درصد دو از كمتر با كدام هر عراق آشوريهاي يا تركمنها
نقش و داشت خواهند اختيار در عراقي معارضان توافقات براساس را عراق آينده حكومت سهم از
كه بوده جايگاهي چنين به آنها رسيدن اصلي عامل تركمنها درصد كسب 6 براي تركيه دولت
.كرد خواهد تضمين عراق آينده در را تركيه سياسي و فرهنگي نفوذ
در حقي چنين از ميدهند ، تشكيل را كشور اين جمعيت درصد حدود 10 كه عراق ايرانيان اما
شيعه اكثريت حقوق ذيل حقي چنين احيانا يا و ماندهاند محروم عراق آينده حكومت ساختار
آنها وابستگي جهت به كه جمعيتي اقليت اين مشكل كه صورتي دراست مانده مكتوم عراق عرب
شمار به عراق جامعه نخبگان از (..و ديني علما تجار ، ) شهرنشين متمول طبقات به
حتي و صدام رژيم تغيير از پس عراق و ايران روابط در مشكلات از بسياري نشود ، حل ميروند ،
وزيران عهده بر اينماند خواهد جا پابر كشور دو هر داخل در امنيتي و جمعيتي مشكلات
از خارج ايرانيان حقوق استيفاي زمينه مجلس به لوايح ارائه صورت به كه است كشور و خارجه
كشورهاي و عراقي معارضان عراق ، فعلي حكومت با رايزني در طور همين و آورند فراهم را كشور
از آنها برخورداري و ميليوني جمعيت اين بازگشت زمينه كشور ، اين جاري بحران در ذينفع
.كنند فراهم را كشور اين آينده حكومت ساختار در حضور جمله از عراق مردم ساير شبيه حقوقي
از عراق ايرانيان ماندن ايراني حق شناختن رسميت به ضمن ميكند اقتضا ايران ژئوكالچر
از شرايطي هيچ تحت كه آورد فراهم را زمينهاي آنها براي و كند حمايت عراق كشور در آنها
شدن عادي.نشود آنها متوجه آسيبي كشور دو روابط تيرگي احيانا و عراق داخلي بحرانهاي
تا كه داد خواهد نشان عاليات عتبات به ايراني زائران شدن سرازير و عراق و ايران روابط
شرط اين به.دارد همسايه كشور در كشيدن تنفس براي بستري به نياز ايراني فرهنگ اندازه چه
از مشخصي مرزبندي به سياستگذاري دستگاههاي دستاندركاران و خارجي سياست متوليان كه
.نشود ايجاد كشورها ديگر با روابط در حساسيتي تا برسند "تسلط" و "نفوذ"
سياست حاشيه
پوزيسيون در اپوزيسيون*
عالي شوراي دبير با مجلس نمايندگان برخي صريح نشست از خود ويژه ستون در قدس روزنامه
شرايط در نيروها برخي":است گفته ديدار اين در روحاني حسناست داده خبر ملي امنيت
.ميسازد مشكل را كشور اداره اين و ميكنند بازي را اپوزيسيون نقش كنوني
سحر و اينترنت*
آشنايي و كامپيوتر آموزش دوره افتتاح مراسم در قضاييه قوه اول معاون مروي آيتالله
:است گفته آموزشها اين علت توجيه در اينترنتي و رايانهاي مجازاتهاي و جرائم با قضات
دل از گوشهاي كه ميكنند سعي سحر يادگيري با اسلام دشمنان است ، ممكن مواقع برخي در"
تا است كفايي واجب مسلمانان براي سحر تعليم صورت دراين برگردانند ، خود سوي به را مردم
".كنند ايستادگي دشمنان مقابل در بتوانند
اروندرود صيادهاي*
كرده سوال خارجه امور وزير از اروندرود در عراقي اتباع تردد به نسبت آبادان نماينده
يك با شود دستگير كشورمان در عراقي متجاوز صياد يك اگر:است گفته كعبي عبدالله.است
كه ايراني صيادهاي" از تن چند تاكنون كه است حالي در اين و ميشود رها سبك جريمه
را صيادان لنجهاي مواقعي در و شده گرفته اسارت به شدهاند عراق آبهاي وارد "اشتباها
.ميكنند مصادره
فقهي توسعه*
اصلي توسعه":است گفته پرورش و آموزش وزارت بسيج حوزه همايش در اداري عدالت ديوان رئيس
".است آن امثال و فقاهت و فقه شامل كه است معرفتي توسعه همان اسلام ديدگاه از
چه است مشخص ميكنند حمايت آنها از آمريكا كه افرادي آن":است افزوده درينجفآبادي
".هستند كساني
ميكشد طول سالها *
و است روسيه برجسته نظامي كارشناسان از كه مسكو استراتژيك مطالعات انستيتوي رئيس
با گفتوگو در است كرده بازديد كشورمان مقامات موافقت با ايران نظامي تاسيسات از اخيرا
اسرائيل تا آنها برد كه هست موشكهايي داراي چه اگر ايران":كرد اعلام فرانسه راديو
".انجاميد خواهد طول به سالها اتمي سلاح به آن يافتن دست ولي ميرسد
بايكوت*
.داد نشان واكنش قضايي دستگاه منتقدان به سخناني طي گذشته هفته اواخر كشور كل دادستان
اينكه آن و گفت تازه نكتهاي "نمازي عبدالنبي" بار اين امادارد تازگي مسئلهاي چنين
اكثر در خبر اين ".ميشود جوسازي قضايي دستگاه و قاضي عليه خوديها سوي از حتي"
خبر انتشار از "اسلامي جمهوري" ،"خودي" روزنامههاي ميان در اما.شد منتشر روزنامهها
دستگاه عملكرد از شدت به يادداشتي در پيش هفته دو همين كه روزنامهاي.كرد خودداري
درخواست ضرورت" مبنيبر نمازي اظهارات و بود كرده انتقاد آقاجري حكم درباره قضايي
اقدام اين با.بود خوانده "رهبري دستور از صريح نافرماني" را "آقاجري سوي از تجديدنظر
.است بوده جرياني چه كل ، دادستان انتقاد مرجع كه شد مشخص ژورناليستي
شبستر وقايع *
غيرقانوني تجمع در نفر كرد50 اعلام شرقي آذربايجان استاندار امنيتي _ سياسي معاون
سر به بازداشت در آنها از نفر چهار فقط كه بودند شده دستگير شبستر در گذشته پنجشنبه
موسوم گروههاي بعضي:گفت ايسنا با گفتوگو در عابدي كريم.شدهاند آزاد مابقي و ميبرند
اين يكم و بيست روز كه بودند كرده اعلام اطلاعيههايي در ماه آذر اوايل پانتركيست ، به
;شوند جمع است ، داشته چنيني اين گرايشهاي كه زهتابي دكتر مقبره كنار در ميخواهند ماه
در خارج به نگاه با حركتي اينكه به توجه با بنابراين ;نداشت مناسبتي هيچ تاريخ اين اما
.دانست غيرقانوني را تجمع آن استانداري ، بود ، نشده اخذ آن براي هم مجوزي هيچ و تشكيل دست
مشهد در انگليسيها *
.شد مشهد شهر وارد دوشنبه روز انگلستان عوام مجلس مسلمان نمايندگان از نفره هيات 7 يك
استان محلي مقامهاي سوي از مشهد هاشمينژاد شهيد بينالمللي فرودگاه در هيات اين
و موزه ،(ع)رضوي مطهر حرم از خود روزه يك اقامت مدت در هيات اين.شدند استقبال خراسان
اين اعضاي.كرد خواهد ديدن مشهد شهر تاريخي اماكن از برخي و (ع)رضوي قدس آستان كتابخانه
از پارلمان اعضاي "سرود محمد" و "محمود خليل" بنيادالخويي ، از "خويي يوسف" شامل هيات
نماينده "لردباتيا" انگلستان اسبق نخستوزير دفتر منشي "حكيم فرزانه" انگليس ، كارگر حزب
عاصف" انگليس ، اسلامي فرهنگ و ميراث مدير معاون "خان ابراهيم بشير" عوام ، مجلس مستقل
امور وزارت دعوت به هيات اين.هستند انگلستان خارجه وزارت هماهنگي اداره رئيس "احمد
.است كرده سفر ايران به اسلامي جمهوري خارجه
قديم تفسيري نظر *
انقلاب اسناد مركز از انتخابات برگزاري متولي عنوان به كشور وقت وزارت كه پيش سال 21
نمايد ، اقدام مجلس نمايندگي داوطلبان سوابق گذاشتن اختيار در به نسبت تا ميخواهد اسلامي
است خواهشمند":ميپرسد نگهبان شوراي از مورخ 26/6/60 ج / شماره 3525 نامه طي مركز اين
دست سوي از كه اسلامي شوراي مجلس نمايندگي داوطلبان سوابق درخواست پيرامون را خود نظر
سوابق حفظ شرعي مسئوليت و اهميت به توجه با ميپذيرد ، صورت كشور وزارت اندركاران
/تاريخ 28 در نيز نگهبان شوراي وقت دبير صافي آيتالله ".فرمايند اعلام شده ، طبقهبندي
شورا اعضاي اكثريت نظر.شد مطرح نگهبان شوراي رسمي جلسه در موضوع":ميكند اعلام 6/60
اشخاص حيثيت به تعرض به مربوط سوابق از دادن اطلاع كلي طور به:ميشود اعلام شرح اين به
از نقل) ".نيست جايز مينمايد ، تجويز قانون كه مواردي غير در اساسي قانون اصل 22 طبق
درج با نو حيات روزنامه در يادداشتي در قزويني حميد (سوم ج نگهبان شوراي نظريات مجموعه
به قانون در كه را آنچه از غير مطالبي طرح نگهبان شوراي حقيقت در:است افزوده مطلب اين
بررسي مراجع به اين از غير مطالبي ارائه و ندانسته جايز است شده شمرده مانع عنوان
يا و تاييد براي نگهبان شوراي چرا كه است اين سوال اكنون.است كرده رد را افراد صلاحيت
شوراي تفسيري نظر آيا.ميكند استفاده مختلف مطالب و مختلف طرق از افراد صلاحيت رد
است؟ كرده تغيير نگهبان
ميآيد ايران به روماني خارجه وزير*
و تهيه با روماني سفارت.كرد خواهد سفر ايران به نزديك آينده در روماني امورخارجه وزير
همكاري":است گفته روماني _ ايران روابط درباره كشور اين ملي روز مناسبت به متني تنظيم
اساس كه متقابل شناخت تحكيم براي است جلوهاي ايران اسلامي جمهوري و روماني سنتي
افزوده سفارتخانه اين ".ميآيد حساب به ما ملت دو تاريخي شباهتهاي و هميشگي پيوندهاي
در رسمي ديدارهاي بهخصوص و دوجانبه اقتصادي و سياسي گفتوگوي اخير سالهاي در":است
و تجاري همكاريهاي تشديد و اقتصادي مشترك كميسيون اجلاس برگزاري پارلماني ، و دولتي سطح
تلقي مشترك همكاري براي موجود پتانسيل از بيشتر هرچه استفاده جهت اصلي هدف فرهنگي
".ميشود
كه داده وعده متن اين در و آمد درخواهد اروپا اتحاديه عضويت به سال 2007 در روماني
به ميتوانند...روماني در سرمايهگذاري و خصوصي بخش در فعال ايراني شركتهاي"
".يابند دست غربي اروپاي بازارهاي
گفتوگوي و تروريسم درباره كشور دو مشترك موضع از همچنين متن اين در روماني سفارت
.است داده خبر تمدنها
توهينآميز كتاب*
نام به فردي توسط و كويت در "ثملتاريخ لله" نام به كتابي اخير ماههاي در ميشود گفته
كتاب اين.است شيعه مذهب به نسبت توهينآميزي مطالب و افترائات حاوي كه شده منتشر موسوي
حجاج از برخي اختيار در آن فارسي ترجمه حتي و شده توزيع وسيع تيراژي در عربي كشورهاي در
".است شده گذاشته هم ايراني
مذهبي جشنهاي برخي ماهيت تغيير*
بعضا و خارج خود سنتي عرف از تهران در مذهبي جشنهاي اخيرا است حاكي گزارشها برخي
انقلاب پاسداران سپاه داخلي نشريه) صادق صبح هفتهنامه.است شده مذهبي صورتهاي فاقد
حضرت حرم كنار در (عج)امامزمان ولادت روز در":است نوشته باره اين در (اسلامي
اين از يكي.پرداختهاند مراسم اجراي به انقلاب از قبل خوانندگان از تعدادي عبدالعظيم
به اشتهار كه ميباشد فردي نيز مراسم برگزاركننده و است مشهور آغاسي نام به خوانندگان
پايان افراد اين از نفر بازداشت 35 و بسيج برخورد با مراسم اين.ندارد سالم مناسبات
مراسم گزارش آن در كه شده پخش تهران در تصويري CD يك اخيرا ديگر سوي از.است يافته
آن در و شد برپا اسلامشهر در مراسم اين.است شده ضبط شعبان نيمه مناسبت به مولوديخواني
هنرپيشههاي از گروهي و پرداخت برنامه اجراي به انقلاب از پيش خوانندگان از يساري جواد
توسط مراسم اين عمومي جو حال عين در داشتند حضور مفيد بهمن مانند انقلاب از بعد و قبل
.ميشد اداره بودهاند مذهبي تمايلات داراي كه نيروهايي برخي
نوري خانواده براي ديگر حادثه يك *
:ساعت 30.داد رخ نوري عبدالله خانواده براي ديگر ناگوار حادثه يك آذر 1381 جمعه 22 روز
كيلومتري در 20 ميكردند حركت اصفهان مسير در كه نوري آقاي خانواده ماشين روز اين 16
عبدالله برادر نوري حسين.ايستاد ماشين طاق روي و شد واژگون قم _ تهران جاده عوارضي
كمك با سرانجام كه داشتند حضور ماشين اين در نوري عبدالله پدر نوري محمدعلي حاج و نوري
حج به پدرش اتفاق به كه نوري عبداللهيافتند نجات مسافران معجزهآسايي طريق به و مردم
نوري عليرضا دكتر مرحوم برادرش چهلم مراسم و بازگشت تهران به رمضان ماه از پس بود ، رفته
.كرد برگزار را
دبيركل آقاي سرگشاده نامه*
روزنامه در تنها كه نوشته تهران شهردار به سرگشاده نامهاي اخيرا كارگر خانه كل دبير
توزيع مطبوعاتي دكههاي بعضا و كارخانهها در تنها كه حزب اين ارگان) كارگر و كار
.است شده منتشر (ميشود
ياد سياسي حزب يك بهعنوان كارگر خانه از سياست جهان صفحات در اينكه از نامه اين در
انتخابات همه در تاكنون كارگر خانه كه است حالي در اين است آمده عمل به گلايه شده ،
جريانهاي با ائتلاف به و پرداخته فهرست تنظيم و نامزد معرفي به اسلامي جمهوري پارلماني
حزب حتي و چهارم مجلس در مبارز روحانيت جامعه تا مبارز روحانيون مجمع از) سياسي
.است مركزي شوراي و كل دبير داراي همچنين حزب اين.است زده دست (پنجم مجلس در كارگزاران
همشهري روزنامه مسئول بهعنوان تهران شهردار از خود نامه ادامه در كارگر خانه كل دبير
چيست كارگر خانه رفتار بر همشهري نقدهاي نويسنده هدف و رسمي سمت حقيقي ، نام است پرسيده
به كارگر و كار روزنامه همكاران كه است حالي در اين.است خاصي حزبي ارگان همشهري آيا و
غيرمسئول مقامات به توضيحاتي چنين ارائه به موظف وجه هيچ به روزنامهها كه آگاهند خوبي
كارگر خانه دبيركل با مفصلي گفتوگوي پيش چندي همشهري روزنامه ديگر سوي از.نيستند
اين چاپ عدم بر مبني تشكل اين سوي از بيشماري پيامهاي با آن از پس كه است داده انجام
را مصاحبه اين كه ميداند كارگر خانه دبيركل و خود حق همشهري روزنامه.شد مواجه مصاحبه
.است كارگر خانه كل دبير محجوب عليرضا.برساند چاپ به طرفين ديدگاههاي طرح جهت
واقعي سنديكاهاي*
تشكيل كارگران واقعي نمايندگان هدايت با كارگري سنديكاهاي زودي به است شده شنيده
درصدد بودند داده كارگر خانه به را خود جاي گذشته دهه دو در كه سنديكاها اينشد خواهند
به سياسي گروههاي اهداف يا قدرت به چسبندگي بدون و مستقل صورت به ديگر بار هستند
.كرد خواهد منتشر سنديكاها اين از كاملي گزارش زودي به همشهري.بپردازند فعاليت
پندار ستايش در
اشراقي عليرضا
كه كودكانهاي داستان در و ميخواهد جسارت واقعيت اين گفتن.ندارد لباسي تن بر پادشاه
پرده ميكند ، جسارت كه است كودكي تنها خواندهايم ، اندرسن كريستين هانس از ما از بسياري
.ميآورد زبان بر را واقعيت و ميدرد را پندار
روي به ميزها پشت از و ميزها پشت به ميزها ، زير از است مدتها كه ما براي نقش اين
به تبعيد بوده جسارتي هم اگر.است سخت بسيار باختهايم ، را كودكي رنگ و رسيدهايم ميزها
ما سنت.نيست آن در شدن درگير هنگام اكنون و نرسيده فرا هنوز كه است شده معلقي زمان
"مانانا"."مانانا" ميگويند كه دارد مكزيكيها اصطلاح آن با زيادي بسيار شباهت ايرانيان
"كنيم فردا فكر شود فردا چو":گفت نيز ما انديشمند و خردورز رئيسجمهور كه همان يعني
تاريخي تعطيلات و باشد باب تفكر تعليق كه است طبيعي ايراني كوچك جهان زيست اين در
.حاكم روزمرگي و مستدام
نديدهاي خواب گنگ خود ما و ميشود احلام اضغاث به تعبير آخر در ميبينيم كه خوابهايي
.كردهايم نيكويي معامله چه كه خوشحاليم و زدهايم تاخت پندار ، با را واقعيت كه هستيم
كردند ، قلمداد حماسهاش و خواندند "يومالناس" كه روزي آن از پس كه است سالي چند اكنون
سر از گاه كه مقولهاي آن كه است مدتها.هستيم اندرسن كريستين داستان كودك انتظار در
گفتهايم سخن يساولانش و قراولان و طلايهداران از و گذاردهايم آن بر "جنبش" نام تسامح
تفكر حياتي شيره از را بندنافش است مدتها كه داشت ، چوبي پايگاني كاش اي.است متزلزل
مصلحتهايي رعايت بند در كه كردهاند پر سياستمداراني را آن روشنفكران جاي و بريدهاند
.نداشتهاند را حقيقت به انديشيدن فرصت است ، آنها نقش ذاتي كه
يك تعب و مرارت حاصل شد ، اصلاحات جنين افكندن ماهه شش حاصل كه اندكي توشه و اندوخته آن
است اصلاحات كنوني حال شبيه بسيار ما نشريات كنوني شمارههاي تا بود روشنفكران تلاش دهه
پاكيزه و تلطيف و ويراستاري نه ميشود ، يافت صفحهآرايي و هنري زيبايي آن صفحات در نه
.املايي اغلاط از مملو حال عين در و ادبيات كردن
راه فردا اميد به و دادهاند دست از را خويش فكري توشه اصلاحات سفركردگان است مدتها
.است شده معجزه دلبسته ناتواني ميان اين در و ميروند
كه مييابيد پرطنطراقي عبارات و قصار جملات قدر چه بگشاييد ، را روزنامهها صفحات
است تفسير و خبر جاي روزنامه.گفتهاند سخن بارهاي هر در روز هر فهم چيز همه عدهاي
تكراري اسامي از روز هر كه افاضاتي ياري و مدد به الا و الا نميشود پر اكنون اما
را پندار اين كردهايم سعي و ميبريم؟ سر به پندار در ما كه است اين جزميشوند صادر
بعد و رفتهايم پس به گام يك و پيش به گام دو كه كردهايم توجيه ابتدا در.كنيم توجيه
و برسيم ميخواهيم بدانچه تا ميكشد طول سالي دويست كه كرديم اذعان شد سختتر كار كه
.ندارد نااميدي با فرقي ساله دويست اميد كه نشنيديم
تبار از كه نشستهايم غولهايي شانه بر هستيم كوتاهقد خود اگر كه بوديم اين به دلخوش
سنجش معيارهاي قدكوتاهان سرزمين در" كه اين از غافلسالند اندي و هزار دو تفكر تجربه
(!فرخزاد فروغ از مضمون به نقل) ".ميكنند سفر صفر مدار بر
ما پندارهايي ، چنين زمينهسازان متبحرترين كه اين به اعتراف.كنيم اعتراف بدهيد اجازه
پندار و كرديم تداعي نيكي به را "گذار" يك پندار "شما" براي "ما".بوديم رسانهها اصحاب
را مرد چو" كه اين پندار و است برگشتناپذير سال چند اين پس در داده رخ تحولات كه اين
...و "كار به نيايد كش كند آن همه روزگار ، سخت شود
كند ، توجيه كه بدوزيم پردهاي ميتوانيم قماشي كدام با.نميتوانيم ديگر حقيقتا اما
از بسيار رفت و آمد از پس "شكنجه منع" و "سياسي جرم" چون دردانهاي طرحهاي و لوايح
اما شوند ، نهاده كناري به است بهتر كه شدهاند نحيف و لاغر آنچنان نگهبان شوراي به مجلس
.كنند تصويب را آنها درصددند ما نمايندگان
:است اين آن مطلع كه سوگوارهايبخوانيم پندار ستايش در مرثيهاي اكنون بدهيد اجازه
".داد نخواهد نجات را حقير انديشه سربي حروف همكاري"
شفافيت
تاجزاده مصطفي سيد
در گسترده بعضا اختلافنظرهايي وجود با خرداد 76 ، دوم تا انقلاب پيروزي بدو از.1
اكثريت واجدان كه بود آن اصلي علتنشد خوانده "دوگانه حاكميت"هيچگاه حكومت ، اركان
آن با مخالفت و نقد حق از نيز اقليت و كنند اجرا را خود برنامههاي داشتند حق آرا
حكومتي ، نهادهاي از بيرون اما.ميكرد استفاده قانون چارچوب در برنامهها و سياستها
دستكم يا ديده باشد ، داشته كشور كلان سياستهاي در تعيينكننده نقش كه "پنهان دولت"
.نميشد احساس
زد ، كنار را وپردهها كرد بيان را آنان مطالبات خرداد 76 دوم در مردم آراي كه هنگامي2
تقويت با برنامهها اين.است يافته تبلور خاتمي آقاي برنامه در اكثريت خواست شد معلوم
آنان به قدرت پاسخگويي ضرورت و ملت بودن ارباب بر تاكيد و مطبوعات ، مانند مدني نهادهاي
صورت به را خود واقعي مواضع و ديدگاهها تدريج به است كرده مجبور را مخالف و موافق...و
نگرشها بين است مصمم و شده بيدار گذشته از بيش ملت چون برسانند ، مردم استحضار به واضح
و مردم به خود عرضه يا "شفافسازي پروسه" حقيقت در.كند انتخاب خود مختلف جريانهاي و
صاحبنظران همه براي ميگيرند ، قرار "ديگر" تحليلهاي و اطلاعات معرض در كه طرفداراني به
است شده فراهم مناسبي امكان بنابراين.است كرده پيدا ضرورت يكسان به جناحها و احزاب و
روشني ، اين پرتو در و شوند عرضه آشكارا سياسي و فكري گوناگون ديدگاههاي تدريج به كه
.بپردازند مسائل مهمترين درباره بحث به مختلف جريانهاي و افراد
شدن شفاف و نيستند خشنود اكثريت راي از كه قليلي عده ميرسد نظر به اين وجود با.3
نيستند هم حاضر و نميكنند ارزيابي خود منافع و علايق جهت در را تحولات روند و امور
هر به تا ديدهاند پنهان دولت تشكيل در را چاره باشد ، مردم منتخبان اختيار در قدرت
با كنند ، مواجه گوناگون مشكلات با را ملت برگزيدگان و كارشكني اصلاحات مسير در وسيله
.كنند ترك را ميدان و شوند دلسرد و نااميد مردم كه هدف اين
شهروندان آزاديهاي و حقوق تامين نيز و آزاد انتخابات ملي ، حاكميت حق اساسي قانون.4
نتيجه در و حقوق اين نقض جامعه امروز مسئله.است داده قرار تاكيد مورد روشن نحو به را
اراده اعمال و سياسي سالم فعاليت راه در كه است كدري و تيره موانع با مقابله
.دارد وجود رايدهندگان
آن كشور هر در "ثروت و قدرت مافياي" تضعيف و "پنهان دولت" با مقابله روشهاي از يكي.5
به ميتوانند كه دهند قرار نظر مد را تاريكيهايي شفافسازي اول درجه در قوانين كه است
حوزههاي همه به بايد شفافيت و قانونيت نور.شوند تبديل پنهان دولت پناهگاه و امن قلمرو
نهادهاي تقويت و عمومي آگاهيهاي افزايش با همراه تا شود ، تابانده پنهان دولت تاريك
گام رئيسجمهور پيشنهادي لايحه دو.بزند ملت سرنوشت ، تعيين عرصه در را نهايي حرف مدني ،
.است جهت اين در موثري
اصلاحطلبان خطاهاي
1_ شمسالواعظين ماشاءالله با گفتوگو
خيرابي ناهيد
ماشاءالله با گفتوگو اما بود خورده باران تازه قاسم امامزاده باغهاي كوچه
با قديمي ، خانه يك از اتاقي.شد انجام زمين روي بر نشسته بزرگ اتاق يك در شمسالواعظين
از يكي كنار و وسط در قهوهاي رنگ به بزرگ پيانوي يك حضور كه خلوت و سنتي چينشي
سفيد و سياه و بزرگ عكس با اين و مياندازد "پيانو" فيلم ياد به را آدم طولي ، ديوارهاي
.ميدهد سوررئاليستي هواي و حال اتاق به اتاق ، كف نزديك بالا آن در شريعتي علي
و ميزند حرف طمانينه با و محكم.تئاتري صدايي با است ، سخنران يك واقعا شمسالواعظين
كه زدهايم حرف كشورمان در سياست روزگار مورد در او با.مينمايد لايزال انرژياش
.ميخوانيد
كدامها تاكنون خرداد 76 دوم از را اصلاحطلبان ضعف نقاط و گريزپذير اشتباهات*
ميدانيد؟
ديده زيادي خطاهاي ليست اين در.داشتهاند را خطاها از ليستي اصلاحطلبان ببينيد
طبيعت و ماهيت به مربوط بالاخره يعني.ناگريز بعضا بود ، گريزپذير بعضا كه ميشود
.كنيم تفكيك همديگر از را اينها ميتوانيم ما حالااست ايران سنتي جامعه ساختارهاي
در و برخورد در را آنها استراتژيك عمق و خودشان سياسي حريف اصلاحطلبان كه اين يكي
راي چه اگر.است قدرتمندي حريف اصلاحطلبان ، سياسي حريف.گرفتند كم دست حريف با رقابت
خود طرفدار نيروي سياسي گرايش فقط ولي دارد ، اجتماعي بدنه در اصلاحطلبان به نسبت كمتري
دارند ايران جامعه در ريشهاي و عمق كه هم را سنتي نهادهاي بلكه نميكند نمايندگي را
را خود رقابت و شدند خطايي دچار اين با رقابت در اصلاحطلبان بنابراين.ميكند نمايندگي
با رقابت عرصه وارد خود ثقل كل با آنها كه حالي دركردند متمركز حريف با سياست عرصه در
و آنها بين مدني نهادهاي تقسيمبندي در ما نمونه عنوان به.شدند اصلاحطلبان
سنتي نهادهاي اعظم كهبخش است اين آن و ميبينيم را توجهي قابل نكته اصلاحطلبان ،
اعظم بخشاست اختيارشان در آنها مديريت حداقل يا و دارند اختيار در را مدني ريشهاي
كميته مثلاهستند تنگاتنگ ارتباط در مردم معيشت و زندگي با و اقتصادياند نهادها اين
بانكهاي شبكهاست آنها دست است ، گرفته خود پوشش تحت را نفر ميليون كه 8/3 امداد ،
است ، بيشتر سال ، در اروپايي كشورهاي بعضي بودجههاي از آنها مالي گردش كه قرضالحسنه
و اسلامي اقتصاد سازمان مساجد ، شبكه ، اوقاف شبكه.است حريف اختيار در كلا اينها
مقايسه را نهادها اين وقتي شما مجموعا.قدرتمند مالي شبكه و مستضعفان بازار ، بنياد
نهادي كمتر آن برابر در شما و است آنها اختيار در ريشهاي نهادهاي ميبينيد ميكنيد ،
تمام ;باشد اصلاحطلبان اختيار در و داشته ارتباط مردم اقتصاد و معيشت با كه ميبينيد
نشدهاند ، سنت به تبديل يعني نگرفتهاند ، ريشه ايران جامعه در هم هنوز كه مدرن نهادهاي
ولي.مدرن روزنامههاي تريبونها ، دانشگاهها ، مثل ;است اصلاحطلبان اختيار در اينها
و جانبدارانه و عاطفي ارتباطات بيشتر نيست ، حياتي ارتباط مردم با ارتباطشان اينها
زمينه اين در جدي خيلي خطاي يك دچار اصلاحطلبان لذا.اقتصادي و معيشتي تا است آرماني
كشور در كه كارهايي از انداختند وحشت به را خودشان حريف اصلاحطلبان معتقدم من.شدهاند
به اتكا با لذا است ، گرفته قرار شدگي حذف روند در كه كرد احساس حريفشان و ميكردند
اين چه اگر.شد موفق هم مجموع در و پرداخت اصلاحطلبان ستيز به خود ريشهاي نهادهاي
بدنه نهايت در آنها كه نميدهد نشان پيشرو چشمانداز.است چشمانداز بدون موفقيت
را اين.دارند خود پشت را مردم آزاديخواهي يا تحولخواهي يا مردم آرمانهاي و اجتماع
.نميدهد نشان
با زمينهها از بسياري در كه است شده موجب اصلاحات جنبش بودن دفعي نميكنيد گمان آيا*
باشند؟ داشته مختلف زمينههاي در اشتراكاتي حريف
براي را مدرن جهان گزارههاي و مقولات از خيلي اصلاحطلبان هنوز امور از بسياري در
در جمله از.شدند بنبست دچار اصلاحطلبان زمينه اين در لذا.نكردهاند فصل و حل خودشان
لحاظ به چه.شدن جهاني موضوع مرد ، و زن بين مساوات و برابري مسئله بشر ، حقوق مقولههاي
اينها دموكراسي ، موضوع جهان ، فرهنگ اصطلاح به و جهاني مسايل لحاظ به چه اقتصاد ،
وجه.است خويش مخالفين گفتمان به نزديك گفتمانشان تقريبا اصلاحطلبان كه است مقولاتي
سريع خيلي بنابراين.نميشود ديده اصلاحطلبان و آنها بين گفتماني عمق لحاظ به برتري
توسط شده ارائه نسخههاي بين تشابه نوعي ايران ، جامعه جوان بدنه ويژه به اجتماعي بدنه
جنبش از اجتماع بدنه آرام آرام ، بنابراين و كردند ملاحظه زمينهها اين در جناح دو
خطاي.گرفت فاصله شدند حكومتي و دولتي ساختارهاي وارد كه اصلاحطلباني از يا اصلاحطلبي
يعني.كردند محدود سياست عرصه در را سياسي رقابت اصلاحطلبان گفتم كه چنان ديگر
نوسانات از و تحولخواهي و تحولات از بنابراين.بردند سياست عرصه در را سياسي كشمكشهاي
سياسي چالشهاي تمام ميكنيد ملاحظه شما دليل همين به و گرفتند فاصله مردم خواستهاي
ميرود دارد را خود راه جامعه كه حالي در.كشور سياسي فضاي يا درپالسي است متمركز الان
كه خواستهايي لحاظ به تحولخواهي ، لحاظ به كرده ، پيدا زيادي فاصله آرماني لحاظ به و
ساختارهاي در اصلاحات جنبش نمايندگان عنوان به اصلاحطلبان كه چه آن با ميكند مطرح
بدنه در اصلاحطلبان اصطلاح به عمق كه ميكنيد ملاحظه لذا.هستند آن خواهان دولتي ،
خوبي به الان را نكته اين ما.است شده نيرو ريزش دچار و شده تزلزل نوعي دچار اجتماعي
زيادي خطاهاي كنار در بوده اصلاحطلبان خطاهاي مجموعه اينها خوب.ميكنيم ملاحظه
و باشد ميتواند توجه قابل ما براي كه چيزي اما.شدهاند مرتكب اصلاحطلبان كه [ديگري]
از پس اصلاحطلبان كار دستور از ليستي كه است اين ميگويم ، شما خدمت صادقانه را اين
ساختارهاي به انتقال هنگام اصلاحطلبان نيروي بود ، رويشان پيش خرداد دوم در پيروزي
دليل همين به.نبود كافي وظايف و كار دستور و موارد همه اين به پرداختن براي حكومتي
عرصه در محافظهكاران تعرض كمترين با و كار انجام حين در شدند تزلزل دچار ميبينيد
كرد احساس حريف وقتي و شدند عمل در تاكتيكها تغيير و عقبنشينيها دچار غيره و سياست
نيستند ، برخوردار مردم مطالبات و خواستها پيگيري در لازم قدم ثبات از اصلاحطلبان كه
اجتماعي ، و سياسي ايستگاههاي از يك هر در و دادند ادامه پيگيرانه را خودشان منويات
در و اصلاحطلبان بيشتر چه هر مهار جهت در را بعدي گام ميشدند ، روبهرو موفقيت با وقتي
اين.ميشود ديده تاكنون خرداد 76 طي كه است نكتهاي اين.برداشتند مطالبات مهار نتيجه
قدرت ، ساختهاي به انتقالش هنگام كشور اصلاحطلبان نيروي يعنياست مهم فوقالعاده نكته
.نكرد برقرار موزوني تناسب يك اجتماعي ظرفيتهاي و خود پتانسيل و توان بين سياسي ، قدرت
تعرض كمترين با كه اين محض به اما بود ، مردم مطالبات و خواستها بازتابدهنده عمدتا
دچار مردم نتيجه در.ميكرد عقبنشيني مطالبه و خواسته آن در و موضع آن در ميشد ، مواجه
.شدند آنها مطالبات پيگيري جهت در اصلاحطلبان قدرت از سرخوردگي و ياس نوعي
داتكام اصلاحات
نميايستد حركت از ايران در اينترنت قطار
طولاني قاسم:ترجمه
ايران در را چاپي رسانههاي جاي نميتواند وجه هيچ به اينترنت كه كرد خاطرنشان بايد
استفاده انيترنتي خبري سايتهاي از روزنامهها خوانندگان از محدودي درصد تنها بگيرد
ميكنند
.كردهاند كشف خود فعاليتهاي براي آزاد فضايي اينترنت شبكه در ايراني روزنامهنگاران
تبعيد حالت به كشور از خارج در كه ايراني دگرانديشان توسط عموما فارسي سايتهاي اولين
وارد ايراني كاملا سايتهاي اكنون كه حالي در بود ، شده راهاندازي ميبرند ، سر به
سه طي كه محافظهكاران.ميشود مربوط كشور داخل به چيز همه بار اين.شده اينترنت بازار
به تمامتر هرچه بدبيني با كردهاند ، استقبال روزنامه پنجاه حدود تعطيلي از اخير سال
صورت اينترنتي نشريات اين عليه عملي اقدامي هيچگونه تاكنون اما مينگرند ، تحولات اين
جاي نميتواند وجه هيچ به اينترنت كه كرد خاطرنشان بايد همه اين با.است نگرفته
.بگيرد ايران در را چاپي رسانههاي
قانوني خلاء
كردهاند عادت روزنامهنگاري سنتي و مرسوم شيوههاي به كه روزنامهنگاراني براي
حال عين در البته ميرود ، كار به اضطراري شرايط در كه ميماند ابزاري به بيشتر اينترنت
آزادانهتر ميتواند روزنامهنگار كه دارد هم را مزيت اين اينترنت در روزنامهنگاري
در كه است جسورانه آنچنان گزارشها از برخي.كند كار نظر مورد مسائل و موضوعات درباره
داخل اينترنتي روزنامه يك همچنيننيست تصور قابل اصلا شده كنترل شدت به رسانهاي محيط
انقلاب پاسداران سپاه فرماندهان از يكي و صدامحسين پسر ميان ديدار از پيش چندي كشور
عرصه در بهويژه اينترنت از استفاده براي كه است آن واقعيت.بود داده خبر اسلامي
رسانههاي براي تنها مطبوعات قانون.ندارد وجود مشخصي قوانين ايران در روزنامهنگاري
ارشاد و فرهنگ وزارت از را لازم مجوز ايران در اينترنتي نشريات هرچند.دارد اعتبار چاپي
.است نشده تدوين ايران در اينترنت مورد در مشخصي قانون هنوز اما كردهاند دريافت اسلامي
كه است شكلگيري حال در ايران در ويژهاي تيم هماكنون كه دارد آن از حكايت شايعات برخي
به كشور از خارج در سايتها اين چنانچه البته.است اينترنتي سايتهاي كنترل آن وظيفه
هنوز حال هر دربود خواهد غيرممكن آنها با مقابله صورت آن در باشند ، رسيده ثبت
سايتهاي انتقادي شدت به مطالب با را ايران قضايي دستگاه برخورد عدم اصلي دليل نميتوان
ميشود ، گفته.ميشود محدود گمان و حدس به تنها باره اين در چيز همهكرد بيان اينترنتي
يكي به رفتهرفته اينترنت هرچند.نكردهاند عادت اينترنت به هنوز ايراني محافظهكاران
كه ايرانياني شمار اما است ، شده تبديل شهري ثروتمند و متوسط طبقه زندگي در بديهيات از
يك حدود مختلف برآوردهاي براساس.است محدود همچنان دارند ، دسترسي اينترنت شبكه به
كه حالي در دارند ، دسترسي اينترنت به ايرانيان از نفر هزار پنجاه و هفتصد و ميليون
مشتركان شمار به نفر هزاران ماه هر البته.است نفر ميليون حدود 64 كشور اين جمعيت
آينده سال پنج تا كه دارد آن از حكايت پيشبينيها و ميشود افزوده ايران در اينترنت
شمار حال هر بهداشت خواهند دسترسي اينترنت شبكه به ايرانيها از نفر ميليون پنج حدود
خوانندگاناز از محدودي درصدر تنها.است محدود بسيار ايران در خبري سايتهاي خوانندگان
اغلب.ميكنند دريافت را خود نظر مورد اطلاعات و اخبار اينترنتي سايتهاي طريق
.هستند روزنامهنگاران و دانشجويان دانشگاه ، استادان سايتها اين از بازديدكنندگان
يك.نيستند سايتها نوع اين مشتريان از ميشوند ، اينترنت وارد كردن چت براي كه جواناني
بايد سياسي كار انجام براي اصلاحطلب روزنامهنگاران كه است باور اين بر روزنامهنگار
.است وقوع شرف در تحولاتي عرصه اين در ميرسد ، نظر به و بازگردند چاپي رسانههاي به
نشريه اين نام.شود آغاز آن انتشار نوروز جاي به بود قرار كه است نشريهاي نام "نو ياس"
است اين اصلي پرسش اما.دارد اشاره ايران رئيسجمهور خاتمي ، محمد انتخاباتي شعارهاي به
هرگز":ميگويد پرسش اين به پاسخ در وي آورد؟ دوام ميتواند مدت چه نشريه يك كه
با ايراني روزنامهنگاران اكنون كه دشواري شرايط عليرغم.داد پاسخ پرسش اين به نميتوان
مهسا ".هستيم خوشبين ما.است گذشته از بهتر مراتب به امروزي شرايط هستند ، رودررو آن
يك "بدجنس".است بازگشته كشورش به كه است سال سه "بدجنس" اينترنتي نشريه سردبير شكارلو
طبقه در هماكنون شكارلو مهسا.ميشود منتشر انگليسي زبان به كه است زنانه نشريه
با ارتباطي هيچ و است تنها كاملا او.ميكند كار ايران تجاري مركز ساختمان پانزدهم
سياسي نيروهاي ميان در فراواني غيررسمي حمايتهاي از حال اين با.ندارد سياسي گروههاي
ارائه غرب در ايراني زنان از درستي تصوير كه است آن پي در شكارلو خانم.است برخوردار
صورت اين در تنها كه چرا است ، قائل خود استقلال براي خاصي اهميت شكارلو خانم.كند
حتي و درنميآورد پولي هيچ كار اين با او البته.بنويسد ميخواهد ، كه هرآنچه ميتواند ،
به ترس گاهي ميگويد ، خانم اين.ميشود متقبل تنهايي به نيز را "بدجنس" هزينههاي تمام
وي.مينويسد انگليسي زبان به حال عين در و ميكند احتياط بسيار او اما ميآيد ، او سراغ
آنچنان آنها كه ميدهم نشان من.شوند خشنود من كار از بايد ايرانيها واقع در":ميگويد
منفي جنبههاي همواره ايران در زن روزنامهنگاران.نيستند ميكنند ، تصور جهانيان كه
اما.مثبت گرايش نه و دارم منفي گرايش نه نوشتههايم در من ولي.ميكنند بزرگ را ايران
محسوب بزرگ چالشي غربيها براي بنويسم ، ايران درباره پيشداوري از دور به بخواهم من اگر
درباره پيشداوري كه است ، بوده آن شاهد آمريكا متحده ايالات در شكارلو ".شد خواهم
و "است ناپسند نژادپرستي همچون جزمانديشي" وي اعتقاد به.است رفته پيش كجاها تا ايران
زنان نقش با ارتباط در بهويژه و ايران تحولات به غربيها نگاه نوع كه است اين واقعيت
صحبت ايران زنان مورد در همه.دارد قرار پيشداوريها تاثير تحت شدت به ايران جامعه در
خود مسائل و مشكلات بيان به كه مييابند را فرصت اين كمتر ايراني زنان خود اما ميكنند ،
به كه آورد فراهم را امكان اين ايراني زنان براي كه است آن پي در شكارلو مهسا.بپردازند
.بپردازند خود ديدگاههاي بيان
پرتلاطم جامعهاي ايران
در خود جيبي كامپيوترهاي با يكبار ماه هر "Tehran Avenue" اينترنتي مجله تيم اعضاي
مراتب به چاي نوشيدن كه جايي در.ميآيند هم گرد تهران بيشمار كافينتهاي از يكي
جوان همكاران اغلب.ميرسد مشام به تركي قهوه بوي جا همه هست ، هم سنتيتر و ارزانتر
.ساختهاند همنوا جهانيسازي عصر معيارهاي با را خود Tehran Avenue
هيچ كه زماني تا":ميگويد Tehran Avenue اينترنتي نشريه بنيانگذار مهدوي سهراب
اينترنتي مجله ".ميآيد شمار به قانون برترين آزادي ندارد ، وجود اينترنت براي قانوني
حوزههاي در بيشتر مجله اينكرد آغاز را خود كار سال 2001 فوريه در Tehran Avenue
به متحده ايالات در رياضي رشته در را خود تحصيلات كه مهدوي سهراب.دارد فعاليت اجتماعي
Tehran Avenue.نيستيم جهان تغيير دنبال به ما":ميگويد ادامه در است ، رسانده انجام
بيشتر.ميرسانند اثبات به آنجا در را خود شايستگيهاي ما تيم اعضاي كه است محلي
ما جامعه.ميشود دنبال سياسي نگاه با كشور از خارج در ميدهد ، رخ ايران در كه اتفاقاتي
قطار حال هر به ".كنند تكليف تعيين مردم براي سياستمداران اينكه تا نمينشيند ، ساكت
هنوز محافظهكاران ميان اين در و است درآمده حركت به پيش مدتها از ايران در آنلاين
از هيچگاه اما بكاهد ، خود سرعت از قطار اين است ممكن.نشدهاند تحولات اين ابعاد متوجه
.ايستاد بازنخواهد حركت
سورشسايتونگ نويه منبع
احزاب ويترين
افشاگري براي حزبي
رستگار شهرام
چند اختلاس افشاي براي اسلامي شوراي مجلس رئيس به نامهاي ارسال با اسلامي رفاه حزب
.است كرده آمادگي اعلام معادن و صنايع وزارت زيرمجموعه شركتهاي در توماني ميليارد
تركيه در منحله حزب يك از را خود نام كه حزب اين اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش براساس
راجع تفحص و تحقيق طرح ارائه به نسبت است خواسته نمايندگان و مجلس رئيس از كرده اقتباس
صنعتي گروه" ،"اكسپرت مينرال" شركتهاي از اسلامي رفاه حزب.كنند اقدام شركتها اين به
و "باما" "بافق" ،"اسفنديه" ،"سنگ گداز" ،"سرمك" ،"توفيران" ،"شاهين" ،"امير معدني
صورت كلان سوءاستفادههاي آن در كه شركتهايي بهعنوان تابعه شركتهاي و "سوژميران"
براي را حزب آمادگي موصوف حزب دبيركل وردينژاد حسنالله.ميكند ياد است ، گرفته
و كرده اعلام زمينه اين در نياز مورد مدارك ارائه و مجلس نمايندگان با جلسه يك برگزاري
به ملي صنايع سازمان از مذكور شركتهاي انتقال از جلوگيري به را افراد برخي حال عين در
به يا اسلامي رفاه حزب.است كرده متهم جمهوري رياست صريح دستور رغم به مستضعفان بنياد
كرده دريافت سياسي فعاليت پروانه كشور وزارت از كارگران اسلامي رفاه حزب دقيقتر عبارتي
كارگران پسوند.داد قرار نوگرايي به گرايش با محافظهكار احزاب جزو ميتوان را آن و است
نشانگر كند تداعي را خاصي قشر به حزب اين گرايش آنكه از پيش نيز حزب اين نام انتهاي در
اتخاذ اخيرا حزب اين كه مواضعي واقع در.است اقتصادي مسائل به حزب اين بالاي تمايلات
شركتها در يا و هستند اقتصادي مسائل دستاندركار يا آن رهبران كه ميدهد نشان است كرده
به توانستهاند كه دارند ملاحظهاي قابل نفوذ كردهاند ياد آنها از كه سازمانهايي و
الهيار عباس و سرافراز حسين گلهين ، فرجي حسن.يابند دست زمينه اين در مستنداتي و مدارك
حاكميت و اسلام دين به اعتقاد با حزب اين.هستند كارگران رفاه اسلامي حزب موسسان هيات
و پويا اجتهاد طرق از عقل و اجماع سنت ، قرآن ، منبع چهار از احكام استنباط و الهي قوانين
براي حزب اين.است شده تاسيس اسلام حكومتي نظام در فقيه ولايت حاكميت و زمان با منطبق
با خامنهاي آيتالله حضرت رهبري و امامخميني زعامت به اسلامي انقلاب اهداف به رسيدن
ميان از مومن و خلاق نيروهاي از كشور سياسي توسعه در مشاركت جهت اعضا سازماندهي هدف
توليدكنندگان ، فرهنگيان روحانيان ، دانشگاهيان ، جوانان ، كشاورزان ، كارمندان ، كارگران ،
.است كرده بهرهگيري مرد و زن از اعم اقشار ساير و دانشآموزان و دانشجويان بازرگانان ،
كار اسلامي حزب همچون ميداند كارگران رفاه حزب را خود آنكه عليرغم موصوف حزب بنابراين
يك قالب از خود مختلف اقشار ذكر با بلكه است نكرده محدود خاص قشر يك به را خويش عضوگيري
اولويت نخستين را فرهنگي مسائل به پرداختن حزب اين.است ساخته رها سياسي صنفي ، گروه
بايد مطبوعات و تلويزيون قبيل از جمعي ارتباط وسائل كه دارد تاكيد و است برشمرده خويش
كه غرب فرهنگ مظاهر به گرايش هرگونه راستا همين در و باشند اسلامي فرهنگ انتشار خدمت در
رد با اقتصادي مسائل زمينه در.ميداند انقلاب اصول از انحراف ميكند توصيف فاسد آن
سومي راهحل را آن و ميكند توصيه را ارشادي اقتصاد كمونيسم و كاپيتاليسم نظريات
ديگر عبارتي به.است كرده ايجاد موصوف اقتصادي نظام دو بين تعادل حدودي تا كه ميداند
مسكن ، تامين چون وعدههايي و است كرده امضا صرفا را اساسي قانون اقتصادي اصول حزب اين
اقتصاد از خروج صنعتي ، و كشاورزي توليدات افزايش حرفهاي ، فني آموزش سطح ارتقاي
بعد دراست كرده ارائه...و كارخانجات توقف يا تعطيلي از جلوگيري نفت ، تكمحصولي
حكومت تجلي و نمونه بارزترين را خود سياسي سرنوشت تعيين در مردم مشاركت نيز سياسي
سياسي فعاليتهاي در اسلامي موازين رعايت با تا است داده حق زنان به و ميداند مستضعفان
اصل اين رعايت و دارد برتري افراد منافع بر اجتماعي مصالح حزب اين نظر از !نمايند شركت
.ميشود انحصار ايجاد از جلوگيري مبنيبر
.است كرده تعريف نيز قانونگذار و قضايي اداري ، دفاعي ، سياستهاي خويش براي مذكور حزب
و داخلي امنيت تامين براي آن گسترش و بسيج مقاومت نيروي حفظ دفاعي سياستهاي زمينه در
جايگاه اداري عدالت ديوان براي اداري بعد در.است برشمرده خويش اولويتهاي از را خارجي
مردم ، به مامورين اجحاف برابر در ميبايست ديوان اين كه است معتقد و شده قائل ويژهاي
به !قوا ساير بر مجريه قوه تسلط از ممانعت و قانون خلاف نامههاي آيين ابطال
با رابطه در اساسي قانون اصول موصوف حزب.نمايد عمل ملاحظهاي هيچ بدون خود مسئوليتهاي
درجه از را اسلام خلاف بر قوانين كليه قانونگذاري بعد و است كرده امضا را قضا امر
كريم قرآن مطابق بايد قوانين تمام اسلامي نظام در كه دارد تاكيد و ميداند ساقط اعتبار
جلوي بايد مجلس مصوبات كه است معتقد حزب اين.باشد اطهار ائمه و اكرم پيامبر سنت و
كارگران رفاه حزب اساسنامه ساختار آنكه عليرغم مجموع در.بگيرد را آورده باد ثروتهاي
تاكنون بخشد عينيت را واقعيت اين كه بازخوردي اما مينماياند رخ را عيار تمام حزب يك
هر.است كمونيستي احزاب ساختار به شبيه اندازهاي تا حزب اين ساختار.است نشده مشاهده
كه ميدهند تشكيل را هسته يك سلول سه هر و است شده ياد سلول عنوان به مذكور حزب عضو
همگي كه هستند حزب اين بعدي اركان كميته و بخش واحد ، .است حزب سازماني واحد كوچكترين
از پس كه دارد قرار مركزي شوراي سپس و اجرايي هيات آنها از پس.ميباشند يكديگر فوق
اركان همه و است حزب ركن عاليترين كه كنگره نهايتا و ميباشد حزب ركن عاليترين كنگره
حداقل دارد قصد كه شود پيشبيني حزبي براي بايد قاعدتا ساختاري چنين دارد خود جمع در را
است؟ برخوردار ظرفيتي چنين از حزب اين راستي به اما كند جمع خود در را نفر هزار صد بالاي
گروههاي فعاليت شفافيت عدم ايران در سياسي توسعه مشكلات از يكي كه معتقدند ناظران
چگونه دارند ، فعاليتي چه نفرند ، چند سياسي احزاب نميداند كس هيچ كه طوري به.است سياسي
يا قدرت ساخت در دخالت دارند رسالتي چه و ميكنند ارتزاق چگونه و ميكنند تصميمگيري
.اقتصادي افشاگري
|