اتهامات به رسيدگي دادگاه جلسه نخستين
شد برگزار عبدي عباس
ميدهد نشان دادگاه روند :خاتمي محمدرضا
نشدهاند مرتكب جرمي متهمان كه
تعارض براي احساسي يا سازندگي براي بستري هيجان ،
است هنر شادي مناسب شرايط ايجاد
ميكند توجيه را اعتياد كه باورهايي
اتهامات به رسيدگي دادگاه جلسه نخستين
شد برگزار عبدي عباس
مديره هيات عضو عبدي ، عباس اتهامات به رسيدگي علني جلسه:اجتماعي گروه
رياست به تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 در چهارشنبه روز آينده ، نظرسنجي موسسه
.شد برگزار مرتضوي ، قاضي
عبدي ، عباس آمادگي اعلام بهدليل:گفت جلسه اين ابتداي در مرتضوي قاضي
از دفاع بر مبني وي وكيلمدافع نيكبخت صالح و پرونده اين دوم رديف متهم
بهصورت شعبه اين در آينده نظرسنجي موسسه مديران دادگاه جلسه چهارمين موكلش ،
.ميشود برگزار علني
تهران استان دادگستري كل رئيس ادعانامه تاكنون:افزود مرتضوي قاضي
شده قرائت اول ، رديف متهم آينده ، موسسه مديرعامل عليه مدعيالعموم بهعنوان
غيرعلني بهصورت "د" بند براساس كه دادگاه جلسه دومين در:داشت اظهار وي.است
.شد قرائت ادعانامه نيز شد برگزار
متن خواست مدعيالعموم نماينده تشكري علياصغر از سپس مطبوعات دادگاه رئيس
.كند قرائت را عبدي عباس عليه ادعانامه
را مطالبي امسال مهرماه سوم در روزنامهها از برخي:گفت مدعيالعموم نماينده
با رابطه برقراري به مردم گسترده گرايش بر مبني جعلي نظرسنجي يك به مستند
.كردند منتشر آمريكا ،
مديران از مهرماه 81 هشتم تاريخ در تحقيقات موضوع ، اين انتشار با:افزود وي
اطلاعات فروش به اقدام آنان كه شد مشخص تحقيقات در و آمد بهعمل موسسه اين
.كردند بيگانگان به خلاف
قانوني قرار با آن مديران و پلمب شده ياد موسسه سپس:داشت اظهار تشكري
.شدند بازداشت
فروش گالوپ ، آمريكايي موسسه طريق از دشمنان بهنفع اطلاعات فروش تشكري ،
جمعآوري زاگبي ، تحقيقاتي موسسه به اطلاعات فروش ،(ام.وي) موسسه به اطلاعات
در شركت طريق از اسلامي جمهوري عليه تبليغ و مراكز اين براي نادرست اطلاعات
.كرد ذكر عبدي ، اتهامات جمله از را و 78 سال 76 در قبرس كنفرانس
اسناد نگاهداري و اسلامي جمهوري نظام عليه اكاذيب نشر مدعيالعموم ، نماينده
اتهامات ديگر از را نظام امنيتي وزارتخانههاي به مربوط سري و شده طبقهبندي
.كرد عنوان عبدي ،
است گفته تحقيقات مراحل در عبدي:گفت گالوپ موسسه براي نظرسنجي مورد در تشكري
موسسه مديره هيات در تصويب از پس و خارجي موسسات سفارش به نظرسنجي اين كه
.گرفت صورت آينده ،
اين به پژوهشي نگاه كه مينويسد خود پرونده در عبدي:افزود ادامه در تشكري
داشتم مديره هيات در كه سهمي و نيست مسئوليت رافع نگاه اين و داشته نظرسنجي
.هستم پذيرا را
صورت بيشتري دقت بايد كه است آورده خود پرونده در عبدي:داشت اظهار تشكري
استعلام نيز لازم مراجع از و ميگرفت قرار لازممدنظر حساسيت ميگرفت ،
.ميكرديم
هيات عضو عنوان به كه نوشت پرونده اين در عبدي:گفت مدعيالعموم نماينده
بيشتري تحقيق گالوپ موسسه درمورد بايد و ميپذيرد را كمكاري در مسئوليت مديره ،
.ميگرفت صورت
و داشته زمينه اين در فعاليتهايي اسلامي كشورهاي در گالوپ موسسه:افزود وي
.است داشته آنرا مسئوليت آينده موسسه نيز ايران در
پيشنهاد به طرح اين كه ، گفت ام.وي موسسه طرح درمورد عبدي:گفت تشكري
.است بوده مديره هيات
كشور شرايط بهلحاظ كه است كرده اضافه عبدي:داشت اظهار مدعيالعموم نماينده
مشكلات ايجاد از ذيصلاح مراجع از استعلام با و ميگرفت صورت لازم احتياط بايد
.ميشد جلوگيري
اعتراف و اذعان با خود پرونده در عبدي:گفت ادعانامه قرائت ادامه در تشكري
نظر در را جوانب بايد مديره هيات عضو بهعنوان كه گفته خود اشتباه به
.ميشديم آگاه خارجي موسسات ماهيت از و ميكرديم كافي نظارت ميگرفتيم ،
اين كه نوشته عبدي:گفت و پرداخت يونيسف طرح به سپس مدعيالعموم نماينده
اجرا زيادي طرحهاي سازمانها ديگر و يونيسف برميگردد ، قبل سال چند به طرح
علويتبار و من به او را طرح و بوده قاضيان پيشنهاد به مورد اين انجام.ميكنند
.است بوده زنان اشتغال و كودكان موضوع درباره طرح هدف و بود كرده پيشنهاد
و روزن باري با ملاقات اسلامي ، جمهوري نظام عليه تبليغ:داد ادامه تشكري
.است بررسي قابل منظر چند از عبدي توسط فرانسه به سفر
و كرد مخابره عبدي از نقل به خبري ايرنا سال 79 ، مهرماه در 22:گفت تشكري
.ندارم منفي ارزيابي مناظره اين مورد در گفت عبدي
بارز مصاديق يكياز جلسه اين در دوم رديف متهم عبدي شركت:داد ادامه تشكري
از بايد كه نوشته عبدي:گفت وي.است بوده اسلامي جمهوري نظام عليه اقدام
فراهم نظام عليه تبليغ زمينه تا تحقيقميشد بيشتر جلسه اين دستاندركاران
.نميشد
كه گفته خود اشتباه قبول ضمن ادامه در عبدي:گفت مدعيالعموم نماينده
.ميپذيرد را اقدام اين مسئوليت
و كنفرانساسلام در شركت را دوم رديف متهم اتهامي موارد از دوم بند تشكري
سوي از و بود آمريكايي كنفرانس يك شده ياد كنفرانس:گفت و كرد عنوان غرب
كنفرانس اين در مورفي ريچارد و بيلر سيك ، گري و شد برگزار سيا پوشش تحت موسسات
.داشتند حضور
.شد برگزار نظام فروپاشي و استحاله هدف با قبرس كنفرانس:افزود وي
كرده شركت ايرانيان از بسياري و علويتبار عبدي ، كنفرانس ، آن در:گفت تشكري
.بودند
اصلي هدف تعقيب در آمريكا كه كرد خاطرنشان كيفرخواست قرائت ادامه در تشكري
كنفرانسي برگزاري و است درآورده خود خدمت به را افراد نظام ، سرنگوني يعني خود
بوده نظام فروپاشي و استحاله براي سيا جمله از سازمانهايي پوشش در دست اين از
.است
دراين شركت با عبدي كه گفت دادگاه رئيس به خطاب مدعيالعموم نماينده
.است شده اسلامي جمهوري عليه تبليغ و فضاسازي مرتكب كنفرانس
اتهامديگر بهعنوان نظام اركان عليه اكاذيب نشر از سپس مدعيالعموم نماينده
بيان مطالبي كرد منتشر آنرا ايرنا كه تايمز مجله در عبدي:گفت و كرد ياد عبدي
.داد دست از را خود مشروعيت نظام امام ، از پس كه گفته جمله از و كرده
مردمي مشروعيت فاقد را نظام خود تحليلهاي از يكي در عبدي:افزود تشكري
.ميدهد ترجيح نظام به را صدام و ميداند
اسناد غيرمجاز نگهداري آن موضوع كه ادعانامه "د" بند درخصوص ادامه در تشكري
از نگهداري:گفت بوده ، نظام امنيتي وزارتخانه به مربوط سري و شده طبقهبندي
از دادگاه در آن عناوين طرح حتي كه وزارتخانهها به مربوط شده طبقهبندي اسناد
.دارد توجيهي چه است نشده شناخته مجاز اطلاعات وزارت سوي
قانون و500 مواد 498 به استناد با خود ادعانامه پايان در مدعيالعموم نماينده
براي دادگاه از شده طبقهبندي اسناد نگهداري طرز يك ماده و اسلامي مجازات
.كرد مجازات تقاضاي متهم
خود از كه خواست عبدي دادگاهاز جلسه ادامه در دادگاه رئيس مرتضوي قاضي
.كند دفاع
از ما اگرچه شده انجام نظرسنجيهاي در:خودگفت از دفاع در عبدي عباس
جمعآوري براي قصدي و مينگريستيم موضوع به پژوهشي و علمي كاملا زاويهاي
و كشور شرايط حساسيت براساس اما نداشته ، وجود نظر مورد مفهوم به اطلاعات
آنها از سوءاستفاده احتمالا و نظرسنجيها نوع اين احتمالا كه كاركردهايي
خطيرتر مجري كار بر نظارت و بيشتر دقت درجهت ما وظيفه باشد ، داشته ميتوانسته
.داشتهايم اشتباه و قصور راه اين در طبعا و مينموده
است ، نداشته وجود زمينه اين در استعلام براي دستورالعمل اگر حتي:افزود عبدي
.ميآورديم بهعمل استعلام ذيربط مراجع از بهخصوص مورد اين در كه بود لازم
باشد شده جامعه متوجه ضررهايي پژوهش اين از كه شود اثبات اگر بنابراين
اشتباهات جبران درصدد و ميپذيرم را كار مسئوليت كار ، جريان در خود سهم بهنسبت
كنفرانس در شركت و آمريكايي گروگان با مناظره درخصوص:گفت وي.آمد برخواهم
در را مقالات بهترين از يكي مطلع افراد از بسياري اقرار به كه ميكنم قبرسعرض
از آمريكا نارواي دخالتهاي برابر در ايران ملت حقه حقوق از دفاع در مناظره آن
پيوست به سخنرانيرا متن كه كردهام ارائه نظر مورد زمان تا سال 32 مرداد 28
.كرد خواهم دادگاه تقديم
:گفت عمومي امنيت به آسيب كردن وارد براي زمينهسازي اتهام مورد در وي
به مبتني بلكه نميگيرد صورت انتزاع و خلا در سياسي ديدگاه و نظر هر ارائه
اينگونه دارند وجود حوادث آن آثار كه هنگامي تا و ميگيرد شكل اجتماعي حوادث
.شد خواهد ارائه خواهناخواه نظريات
از خروج آنها مهمترين كه شد ، اشاره موضوع چند به زمينه اين در:افزود عبدي
.است حاكميت
عنوان بارها كه ميدانند ميكنند ، پيگيري را مطالب كه آنان:داد ادامه وي
و برايسازش را زمينه و شد خواهد آن نقض به منجر ديدگاه اين پذيرش كردهام
.گفتهام مطبوعات به بارها را مسئله اين و ميكند فراهم تفاهم
نبود چنين اگر و است بازدارنده نگرشي ديدگاه اين ديگر عبارت به:گفت عبدي
اگر و نداشت وجود تفاهم و سازش بر مبتني ديدگاههاي ارائه براي موضوعيتي ديگر
علمي تحقيق و آني و ضروري رفتار يك بهمنزله را حاكميت از خروج افرداي يا فرد
ميكنند ، تبليغ بازدارنده ديدگاه و نگاه يك بهعنوان نه و كنوني شرايط در
.است خودشان متوجه آن مسئوليت
هم ابتدا از كه پذيرفت بايد حال اين با:افزود آينده ، نظرسنجي موسسه عضو
و شعار اين از سوءاستفاده احتمال تا كنم پيشنهاد را بهتري عنوان ميتوانستم
حاكميت از خروج عمل وجه درخصوص:گفت وي.نشود اذهان تشويش و سردرگمي و تبليغ
مداخله براي را شرايط و ميشود آن مشروعيت و كشور اعتبار كاهش موجب كه معتقدم
.كرد پرهيز آن از بايد و ميكند فراهم افزونطلبيآنان و بيگانگان
بهلحاظ كه معتقدم ، دوگانه حاكميت مثل موضوعاتي درباره:كرد اضافه عبدي
بهنفع آنرا كه ميكوشند برخي اگرچه است ، يگانه حاكميت قانوني ساختار
بهلحاظ مسئله اين طرح كه معتقدم همچنين و نمايند تعبير و تفسير خويش ديدگاههاي
.هستم آن سياسيمخالف شعار يك مقام در ولي ندارد ، اشكال علمي و نظري
رفراندوم مثل مقولاتي زمينه در:گفت آينده نظرسنجي موسسه مديره هيات عضو
رفراندوم با كه بگويم بايد ميشود مطرح كشور سياسي فضاي در روزها اين كه هم
عدهاي اگر و ميدانم فروپاشي جهت در و راديكال امري آنرا و مخالفم ساختارشكن
رفراندوم با را خود مرزبندي بايد هستند قانوني و محدود رفراندوم طرفدار هم
اجتماعي شرايط در كار اين اگرچه:كرد اضافه وي.كنند رعايت كاملا ساختارشكن
كشيدن چالش به براي آنان قصد و خارجي تهديدات و سني هرم به باتوجه و ايران
.نيست بهصلاح و سخت كاري نظام مردمسالاري وجه
ميتواند اقداماتي چنين برآيند:گفت خود دفاعيات از ديگري بخش در عبدي
در راديكاليزم اگر كه كرد اجتناب آن از بايد كه باشد ، راديكاليزم بهمفهوم
.داشت خواهد ناگوار عاقبتي و تلخ آن ميوه شود كاشته ايران چون مساعدي سرزمين
خارجي ، تهديدات و اجتماعي مشكلات و سني هرم به باتوجه اجمالا:كرد اضافه وي
فروپاشي و كشور ثبات و امنيت براي بالقوه خطر يك بهعنوان ميتواند راديكاليزم
.شود تلقي
وي مكتوبات و سخنرانيها آن مصاديق كه نظام عليه تبليغ اتهام درباره عبدي
لايحه به را آنها تكتك جزئيات شرح كه ميكنم عرض اجمالا:گفت شده ذكر
خواهم تقديم مناسب مهلت در دادگاه پايان از پس كه ميدهم ، ارجاع دفاعيهاي
.كرد
كه بنده چون افرادي به اتهامي چنين ايراد كه كرد خاطرنشان پايان در وي
نخواهد صحت به قريب كوشيدهام نظام اين استقرار و تشكيل براي دهه سه از بيش
بود ، نخواهد جرم معنوي عنصر واجد گيرد ، صورت هم برداشتي چنين اگر حتي بود ،
آن جبران مقام در طبعا شود ، تلقي تبليغ نهايي حكم در مواردي چنين اگر عليهذا
.بود خواهم
خبرنگاران با عبدي گوي و گفت
روند:گفت خبرنگاران جمع در دادگاه پايان در آينده موسسه مديره هيات عضو
درمورد افراد و شد خوانده كيفرخواستي بود ، خوب بود ، علني كه نظر اين از دادگاه
.ميكنند قضاوت آن
:گفت ميدانيد سياسي را دادگاه برگزاري آيا كه سئوال اين به پاسخ در وي
.بود غيرسياسي بود ، آمده كيفرخواست در كه اتهاماتي
دفاعيه و قبلي صحبتهاي در كه همانگونه:گفت دادگاه برگزاري درخصوص عبدي
جديدي تجربه يك داشتم كه تجربهاي به باتوجه ميكنم تصور من دادم ، توضيح
پيشآمد ، اگر هم ديگران براي كه اميدوارم و آمد بوجود من براي دادگاه از بعد
.باشد داشته وجود جديد تجربه اين
است نظرسنجي از الان كه تصوري:پيراموننظرسنجيافزود سئوالي به پاسخ در عبدي
.است متفاوت داشتيم ، ما موقع آن كه تصوري با
براساس ما موقع آن:گفت نظرسنجي انجام درخصوص آينده موسسه مديره هيات عضو
كلي وضعيت به باتوجه ميكنم فكر و ميكرديم نگاه قضيه به پژوهشي ديدگاههاي
.ميگرفت صورت بيشتري دقت بايد بودند آمريكاييها مقابل ، طرف كه
قرار كه شرايطي در است اين من تصور:داد ادامه آينده موسسه مديره هيات عضو
كه داشت وجود امكان اين داخلي سياسي مسائل و منطقه وضعيت به باتوجه داريم
امكان اين كردم فكر ولي كنم صحبت مفصلتر ديگري سياسي مسائل به نسبت من
.بزنم حرف آخرينبار براي ديگري جاهاي در من كه دارد وجود
ميدهد نشان دادگاه روند :خاتمي محمدرضا
نشدهاند مرتكب جرمي متهمان كه
تبليغاتبسيار وجود با:گفت چهارشنبه اسلاميروز شوراي مجلس رئيس نايب:ايرنا
نظرسنجي موسسات پرونده علني جلسه و دادگاه روند است ، گرفته صورت كه فراواني
.نشدهاند مرتكب مورد جرميدراين هيچ متهمان كه داد نشان
خبرنگارانسخن با عبدي عباس دادگاه جلسه پايان از پس خاتميكه محمدرضا
كه را مدعيالعموممطالبي نماينده:افزود و دانست معمولي را دادگاه روند ميگفت ،
تكرار نيز دادگاه سياسيدراين خطابه يك صورت به بود ، گفته قاضيان دادگاه در
.كرد
راميتوانيم مطالب نمونهاين كه كرد اسلاميخاطرنشان شوراي مجلس رئيس نايب
دادگاه راي كه سئوال بهاين پاسخ در وي.كنيم مشاهده روزنامهها سرمقاله در
قضائي روند صرفا را دست ازاين پروندههايي روند:گفت ميكند ، پيشبيني چگونه را
.دارد وجود كشور در امرنيز سابقهاين و نميدانم
كهحقوقدانان كرد تاكيد باشد ، چگونه بايد حكم روند كه خاتميدربارهاين رضا
.دهند بايدنظر شد ، منتشر كه خواستي كيفر مجموعه درباره حقوقي لحاظ به
و عبديدارم از كه سابقهاي و شناخت با:اسلاميگفت شوراي مجلس رئيس نايب
را دركيفرخواستي موجود مطالب مجموعه منصفه ، هيات يك عنوان به كلي ديدگاه از
.نديدم حقوقي باشد ، چندان سياسي كيفرخواست يك كه جزاين شد ، مطرح دراينجا كه
تبرئه متهمانبايد باشد ، داشته وجود حق و عدل انصاف ، اگر كه معتقدم:افزود وي
.شوند
، فرد هر ازطرف ميشود ، گفته اسناد فروش مورد در آنچه: كرد خاتميتصريح رضا محمد
.كنند افكارعموميارائه اطلاع براي را مداركش است بهتر بوده ، كه گروهي يا حزب
نشده جرميمرتكب هيچ كه كرد تاكيد صراحتا خود كوتاه دفاع در عبدي:خاتميگفت
قضاوت كه بياناين با وي.باشد اشتباهاتي است ممكن باشد ، هم مسالهاي اگر و
روال با دادگاه كه كرد اميدواري بود ، ابراز خواهد خوبي بسيار قضاوت عمومي ، افكار
سلولهاي در متهمان نگهداري جمله از برخيرفتارها جلوي داشته تاكنون كه عادي
ميتواند كه را قبيل ازاين تضييقاتي و باخانوادههايشان ملاقات ندادن انفرادي ،
.باشد ، بگيرد قوانين خلاف
پايانمحاكمه به رو روند به اشاره اسلاميبا مشاركتايران جبهه كل دبير
كند فراهم متهمانرا آزادي امكان قرار ، تبديل با دادگاه كه كرد اميدواري ابراز
آزادي كمال متهماندر و است واقعي دراينجا شده مطرح مسائل كه شود ثابت تا
را اتهامات نيزاين كمالآزادي در و اند اشتباهيكرده جرمييا به اعتراف يا اقرار
.ميكنند قبول
راخوب انفرادي زندان وضعيت شما از يك كدام شد يادآور حضار به خطاب وي
.ندارند جسماني شكنجه متهمان:ميدانيد؟خاتميافزود
خودشان كه انقلاب رهبر جمله از رفتهاند ، بهزندان كه كساني نظر طبق اما
.است انفرادي زندان در ماندن زنداني ، يك شكنجهبراي بالاترين كردهاند اعلام
سه باردوم و آذر روز 16 در دقيقه بار 12 يك عبدي كه بهاين اشاره خاتميبا
دو و راديده مادرش بار يك صرفا عبدي:افزود كرده ، ملاقات خود وكيل شببا شنبه
خوب و عادي اسماينرفتار اگر است ، داشته خانوادهاش با تلفني ارتباط نيز بار
اساس بر كردم مطرح كه مسائلي شد يادآور باشد؟وي ميتواند چه بد رفتار پس است ،
گذشته روز چند ازايشان كه مصاحبهاي و داشتهام خودايشان با كه بود صحبتهايي
.منتشرشد روزنامهها در
كرده ، اما ملاقات درخواست بارها عبدي:اسلاميگفت شوراي مجلس رئيس نايب
گفتهاندميتوانيد مصاحبه آن از بعد كه تااين نشده ، اعتنا درخواست بهاين
.كنيد ملاقات
و هستيم نگران است زندان در ما دوست وقتي حال هر به: شد يادآور وي
.ميكنيم تاسف اظهار ميشود وي ضد به كه هم ناجوانمردانهاي و سوء ازتبليغات
را اصلاحطلبان باشد ، علني اگر بخصوص محاكمات ، رونداين كلي بطور:خاتميگفت
.ميكند نزديكتر خودشان خواستههاي به
:اطلاعاتگفت فروش دليل به مشاركت حزب انحلال احتمال مورد خاتميدر محمدرضا
.ندارد موضوعوجود بهاين نسبت پرونده دراين توجهي قابل محرمانه سند گونه هيچ
است ، تاكيد سياسي محاكمه يك محاكمه ، اين كه بهاين اشاره با پايان در وي
بهترين منتشرميشود ، مطبوعات و دردادگاه كه محرمانهاي اطلاعات و اخبار: كرد
.است ما نظرات صحت براي دليل
تعارض براي احساسي يا سازندگي براي بستري هيجان ،
هيجان اجتماعي روانشناسي در كوتاه بحثي
بهدرستي كه كند بازي اجتماعي تحولات در را مثبت و سازنده ميتواندنقش آنگاه هيجان
براي را علمي و راهكارمنطقي بتوان مشخص هيجان يك شرايط ريشهيابياز با و شود شناخته
كرد اتخاذ آن براي سودمندگرايانه سمتدهي و آن كردن كاناليزه و هدايت
هدفمند يا انفعالي ميتواند كه بود خواهد انساني رفتار از متنوعي تركيب شامل "هيجان"
رابطهمستقيم در (غم و ترس شادماني ، اضطراب ، تهييج ، ) هيجان احساس همچنين باشد ،
تركيب اين كه آدميميباشد ، بدن در تغييراتفيزيولوژيك با ("پسيني" يا"پيشيني")
.شد خواهد نيز انسان ارگانيزم در تغيير موجب دوگانه
نقش اجتماع و فرد در تحريكپذيريميتواند يا آوردن در جنبش به واسطه به "هيجان"
كهگرايش آنجا فرد در كند ، بازي را متفاوتي و (مخرب -سازنده يا منفي مثبت ، ) دوگانه
كه آنجا در و شود واضطرابمنتهي شيدايي خود رواني ، عقدههاي به باشد درونگرايانه
نقش.شود منجر فرد زندگياجتماعي جنبشدر انرژيو كسب به باشد برونگرايانه رفتار
موجود نظم زننده هم بر و ويرانگر مثبتيا محرك و سازنده نيزميتواند اجتماع در هيجان
بهخاطر) هيجان ، روانشناسان تظاهر در متضاد و دوگانه نقش همين اصولابهواسطه.باشد
(جامعه و اجتماعي روابط در آن نقش بهخاطر) وجامعهشناسان(انسان در آن رواني نقش
هر ريشه به نگاه با و شده روبهرو آن با وتخصصي واقعنگرانه درك با كه ميدهند ترجيح
.كنند پرهيز آن با عاميانه و ودگم ذهنگرايانه برخورد از خاص ، موقعيت در خاص هيجان
تاثير تحت كه است انسان فيزيولوژيكي و رفتاري فعاليت در عام و گسترده فرآيند يك"هيجان"
براي خاص موقعيتهاي ودر ميباشد دارا هم را انگيزشي ارزش اصولا و دارد قرار انگيزش
.بود خواهند حياتي و ارزشمند انسان ماندگاري و بقا
حركت از و بشود نيز آدمي شخصيت و رفتار در تعارض بروز موجب ميتواند نيز عكس به هيجان
دچار هيجان شرايط در انسان كه موارد اينگونه در.بكاهد رفتاري ومنطقيمكانيسم طبيعي
خود از دفاع ميبيند ، براي سلب خود از را تعارض اين حل و پاسخگويي قدرت و ميشود تعارض
ديگر انگيزه يك جايگزين انگيزهرا يك كه معني بدين ميشود ، متوسل "جبراني واكنش" به
فرافكني ، افراطي ، جبران ديگران ، سرزنش خيالبافي ، مثل) واكنشهايجبراني اين كه مينمايد
نسبت درستي پاسخ مواقع بيشتر در(سركوبي همه از مهمتر و گذشته به رجعت دليلتراشي ،
به ميتواند واكنشهايي چنين.شد خواهد فرد در تعارض تشديد موجب و بود نخواهد مساله به
به نسبت تمايل" بين تعارض دليل به پاولف ، نظر به اين كه گردد ، منجر "عصبي پريشاني"
قرار آن زندهدر موجود كه است خاصي موقعيت به "ندادن پاسخ به نسبت تمايل" و "دادن پاسخ
.است گرفته
كه بخصوصدرجوامعي است ناشناخته افراد براي تعارضات از بسياري ماهيت و دليل اصولا
كه نميشود ، ريشهيابي و بررسي علمي نگاه تعارضاتبا و انگيزهها آن بهتبع و هيجانات
وظيفه مهمترين.هستند ناهشيار تعارضهايانگيزشي اين كه شد خواهد گفته شرايط اين در
هشيار قسمت به ناهشياررا انگيزشي تعارضات اين بودكه خواهد آن قانونگذار و تحليلگر
.گردد فراهم آن براي درست و منطقي اقدام و بررسي آزمايش ، امكان تا بياورد
را فردي درونگرايانه بستر بيشتريك غم و ترس ، اضطراب مثل تظاهراتهيجاني از بعضي
توجه اعتراضيبا جنبشهاي و شادماني مثل هيجاني تظاهرات از ديگر ميكنند ، وبعضي طلب
اكنون هم كه همانگونه كرد ، خواهند بازي را برونگرايانه نقش جمعطلبي گروهجوييو به
بهنوعي.است كرده پيدا نمود درجامعه آن شكستهاي و بردها و فوتبال مساله با رابطه در
تحت و شدن انگيخته و برونگرايانه تاثير يك را شدن تحريك آمدنيا در بهجنبش ميشود
.كرد تاثيردرونگرايانهقلمداد يك را فرد گرفتن قرار فشار
پيدا نيز عام بروز امكان باشند ، نداشته اجتماعي عموميت در ريشه كه فردي هيجانهاي بيشك
شناخته جامعه در غيرمتعارف و نابهنجاري بهعنوان بشود نيز ابراز چنانچه و نمود نخواهند
برخوردار اجتماعي عموميت واز باشد داشته جامعه در ريشه كه فردي هيجانهاي ولي شد خواهد
و جمعي ابراز يك به تبديل آورد ، بهحساب غيرمتعارف بتوان شرايطي در كه چند هر باشد ،
اجتماعي ويرانگري محرك يا اجتماعي سازنده محرك به ميتواند كه ميشود اجتماعي پذيرش
اجتماعي شرايط مستقيميبا ارتباط فرد و جامعه در هيجان ظهور و اصولانمود.شود تبديل
كه اجتماعي ثبات بهواسطه مدني و پيشرفته جوامع كه بدينگونه مدنيتدارد ، پيشرفت و
از ميباشد اجتماعي بودنرفتار شفاف و مدني نهادهاي قوانين ، پايداري بسط از ناشي
ثبات موجب متقابل تاثير در خود اين كه برخوردارند ، كمتري هيجاني شرايط و هيجانزدگي
.بود خواهد بهنجار اجتماعي راهبردرفتار و برايتبيين مساعدتر زمينه و بالاتر اجتماعي
قدرتمند مدني نهادهاي ثبات عدم بهواسطه گذار حال در يا توسعهيافته كمتر جوامع در ولي
اجتماعي ثبات ناپايداركه و شناور و نابهنجار شرايط يك از اجتماعي تثبيتقوانين عدم و
بعضاپتانسيل كه هيجانهايي و گرفت خواهند تاثير ميرساند ، حداقل به را فردي رفتار و
خواهند قرار زيرنفوذ و تاثير تحت را جوامع اينگونه هميشه نميباشند ، دارا نيز را مثبت
بازي اجتماعي تكامل در را سازنده معمولانقش هيجان كه پيشرفته جوامع عكس بهداد
ايفا را قانونشكنانه و منفي ويرانگر ، بيشترنقش هيجان عقبافتاده ميكند ، درجوامع
كه كند بازي اجتماعي تحولات در را مثبت و سازنده ميتواندنقش آنگاه هيجان.كرد خواهد
و راهكارمنطقي بتوان مشخص هيجان يك شرايط ريشهيابياز با و شود شناخته بهدرستي
بر.كرد اتخاذ آن براي سودمندگرايانه سمتدهي و آن كردن كاناليزه و هدايت براي را علمي
بوجود در تواما انسان ارگانيسم فيزيولوژيك تغييرات و هيجان تجربه اينكه اثبات طبق
و مصنوعي امر يك صرفا هيجان احساس كه پذيرفت بايد موثرند ، فرد در هيجان شرايط آمدن
بهعمل ممانعت آدمي رفتار آندر بروز از اندرز و پند با بتوان كه بود نخواهد قراردادي
اين ميكند ، تجربه را هيجاني يا شده هيجان دچار وقتيشخصي ميكردند فكر مدتها".آورد
درباره "لانگ جيمز" تئوري ميشود ، او در بدني تغييرات ايجاد باعث خود بهنوبه هيجان
جيمز نظر طبق.ميشد قبلاتصور كه است آن برعكس درست واقعيت كه بود آن بر هيجان ، دال
تغييرات همين احساس واقع در هيجان وتجربه ميآيد بوجود شخص در بدني تغييرات لانگابتدا
كه ميشود گفته است "كنون - بارد" به مربوط ديگركه تئوري در.است آنها وقوع هنگام در
ايجاد هيپوتالاموس درآمدن بهفعاليت دراثر و زمان يك هيجان تجربه و بدني تغييرات
آنگاه شويم واقف مساله اين بروز در فيزيولوژيك واقعيتتاثيرات به چنانچه (1)".ميشود
اعمال و بررسي و پنداشت نخواهيم خودخواسته و ذهني را اجتماع يا فرد در هيجان بروز
و علم به اتكاء با عكس به بلكه كرد ، نخواهيم دنبال ذهنگرايانه پروسه يك در را راهكار
كه بود نخواهد اين معني به هرگز اين البته.شد خواهيم مواجه آن با مساله به تخصصي نگاه
و فردي هيجان ايجاد در كه چرا است اجتناب غيرقابل و طبيعي مطلقا امر يك هيجان بروز
ديداري ، ) رسانهها بخصوص و فرهنگ و سياست قبيلاقتصاد ، از عوامل اجتماعي ، بسياري
اين.ميكنند بازي تعيينكنندهاي بعضا و مهم نقش (الكترونيكي شنيداري ، نوشتاريو
سمتگيريهاي در كور و كاذب هيجانهاي ايجاد با مواقع پارهاي در ميتوانندحتي عوامل
.كنند ايفا را سمتدهنده و هدايتكننده نقش اجتماعي و فردي
توسعه جوامع و كشورها خاص گرفتنمعمولا قرار آن تاثير تحت و شديد هيجانهاي بروز
به متكي شديدا اجتماعي رفتار و زندگي در تعقلگرايي عدم به توجه با كه ميباشد نيافته
محصول كه واقعنگري عقلانيتو مقابل نقطه كه مدرنيتهميباشند ماقبل و ذهنيتگرايي
در آمده پيش تحولات در امروزه چنانچه و ميگيرد قرار است تكنولوژي عصر رنسانسو
و ملي مناسبات در آن تاثيرنيرومند و (هيجان) پديده اين بروز ، مدرن ساختارهاي
به مدرن ساختار توسط"بازگشت" و"رجعت" به كنيمبايد ارزيابي بخواهيم را بينالمللي
وعمل سياست بين پارادوكس همان اين كه كنيم پيدا اعتقاد رنسانس تكنولوژيو عصر از قبل
درون اجتماعي نهادينگيساختار و پيشرفته جوامع فكري پشتوانههاي با جامعه آن ساختار
به ميشود مطرح تئوريك زاويه از مبحث اينكه به توجه با البته) بود خواهد جوامع اينگونه
بررسيپرداخته اين در وسلطه جهان سياسي جغرافياي در تحول و استعماري عوامل نقش
كند ، پيدا ادامه جوامع اينگونه در كنوني شرايط هيجاندر به اتكاي چنانچه و (شد نخواهد
مشكلات و كرده جلوگيري مذكور جوامع طبيعيدر و معمول تكامل سير از آينده در ميتواند
.كند ايجاد بينالمللي روابط و اجتماعي رفتار در را ساختاري
همه شامل تغييرات اين و ميشود ايجاد شخص در وسيعي تغييرات است ، شديد هيجان كه هنگامي"
ميكند ، تغيير عصبي و فيزيولوژيك جريانات موقع اين در.ميشود او وفعاليت بدن جنبههاي
.آيد بوجود او در شديدي اختلالات است ممكن و ميگيرد قرار تاثير تحت شخص واعمال افكار
را آن حتي و بازبايستد است آن انجام حال در كه عملي ادامه از است ممكن موقع اين در
عبور (هيجان) تغييرات مسلمااين(2)".شود اختلال دچار او كلي سازگاري و كند فراموش
پذيرفته شرايط در تغيير ناسازگاريا و موقعيتغيرطبيعي به سازگاري و طبيعي موقعيت از
و اختلال تعارض ، ايجاد نابهنجارموجب تحول همين كه بود خواهد تعارضآميز شرايط به شده
.شد خواهد عصبي پريشاني
نيز آدمي ارگانيسم و رفتار در هيجان بخشي انرژي اثر به بايد فرض اين مقابل نقطه در
پتانسيل و باشد اجتماع و فرد در مثبت تكاملي حركت موجب ميتواند شرايطي در كه كنيم توجه
و بروز در.كند فراهم اجتماعي ساختار و فردي شخصيت پيشرفت براي را انگيزه و اراده تقويت
اجتماعي گروههاي ديگر از بيش (وجوانان نوجوانان) اجتماعي گروه هيجاندو احساس تشديد
اجتماعي اقشار دراين تثبيتشخصيت بهعدم توجه با و تاثيرپذيرند
متقابل كنش طي در خود اين ميباشندكه دارا هيجاني شرايط به نسبت بيشتريرا وابستگي
روح و بودن اكتيو به توجه با ميتواند حتي و شد خواهد هيجاني شرايط بيشتر تشديد موجب
.اجتماعيگردد بزرگ تعارضات و اختلال بروز موجب اقشار ، اين در داشتن ماجراجويانه
هيجان چنانچه تعبيري به يا نشود ، داده ساختار توسط هيجاني شرايط به منطقي پاسخ چنانچه
اين نگيرد انجام آن مقابل در درست عكسالعمل و نشود ريشهيابي خود خاص شرايط در خاصي
بازتاب بروزو كه گردد تبديل دائمي و مزمن هيجاني احساس يك به ميتواند (هيجان) مساله
را خصوص اين در فرد قبلي تجربه با همگوني حداكثر با زماني متفاوت شرايط در را آن منفي
جامعه در را هيجاني اختلالات اجتماعي نرمال شرايط تثبيت جاي به كه كرد مشاهده ميتوان
هيجاني موقعيت و شرايط ابعاد ميتواند همچنين مناسب پاسخ عدم اينكرد خواهيم نهادينه
آن تبع به و دهد سرايت نيز اجتماعي ديگر عرصههاي به را خاص هيجان يك و داده گسترش را
به منطقي و درست پاسخ با عكس به.كند تبديل (كل) بزرگ معضل يك به را (جزء) كوچك معضل يك
آن گسترش از و كرده حل خاص شرايط همان در را خاص هيجان يك بود خواهيم قادر هيجاني شرايط
ميشود درست ارزيابي با هيجان يك از حتي و آوريم عمل به ممانعت ديگر حوزههاي به
دادن قرار مبنا از البته).كرد استفاده اجتماعي جهش براي مثبت پارامتر يك بهعنوان
جانبي گزينه يك بهعنوان هيجان از بايد تنها كرد ، پرهيز جدا بايد هيجاني شرايط و هيجان
بوجود موجب كه شرايطي و موقعيت مواردي در همچنين (برد بهره عقلانيت و هدف به رسيدن در
و فرد بر را خويش تاثيرگذاري و باشد داشته ادامه ميتواند گرديده خاص هيجان يك آمدن
و هيجان آن زماني تداعي و آوردن ياد به با جامعه و انسان خصوص اين در كه كند حفظ اجتماع
اگر چنانچه.گرفت خواهند قرار تحريكپذيري و برانگيختگي حالت يك در هميشه خاص ، شرايط
كه ايران جامعه در اخير هيجانات به بايد كنيم نگاه مورد اين در عيني مصداق به بخواهيم
بوده موجود نظم و جامعه ساختار در اخلال موجب و است كرده پيدا نمود فوتبال تاثير تحت
به توجه با فوتبال ورزش ناكامي و شادكامي از ناشي هيجاني تظاهر اين.كنيم توجه است
پديده اين با تخصصي و علمي بهطور و ننموده طي را خود طبيعي پروسه گذشته در اينكه
با كه است گشته تبديل پيوسته و مزمن هيجان يك به خود حركت طي در نشده برخورد هيجاني
هم بر كه تعارضآميز و هنجارشكن پديده يك به لمپنيسماجتماعي و اعتراضي جنبش با همراهي
دو ايران جامعه در پديده اين با برخورد درخصوصاست شده تبديل ميباشد ، موجود نظم زننده
مساله اين با قهرآميز برخورد به معتقد تفكر يك كه دارد وجود يكديگر با همسو و غلط تفكر
را راه آن با تاييدآميز و انفعالي برخورد و كور هيجان اين پذيرش با ديگر تفكر و است
و ميكند باز پديده اين با نشده ريشهيابي و غيرمنطقي نادرست ، تبيين و شناخت عدم براي
پروسه اين در چنانچه.مينمايد غفلت اجتماعي شرايط اين با رئاليستي و علمي برخورد از
چالش يك با را فوتبال ورزش آينده و موجوديت هم و اجتماعي نظم هم صحيح ، درك عدم بهواسطه
و روانشناسي محدوده در تنها آن فيزيولوژيك بعد به توجه با هيجان.كرد خواهد مواجه منفي
نيز پزشكي حيطه به آن فيزيكي تبعات بلكه نيست محل را اعمال و بررسي قابل جامعهشناسي
در".گشت خواهد نيز انسان بدن ارگانيزم در مزمن بيماريهاي بروز موجب و شد خواهد كشيده
هيجاني حالات بين تميز و تشخيص براي كه بيوشيميايي شاخصهاي همه كه نداريم شكي مورد اين
فوق غدد مغز ، يعني غده سه كنش با غيرمستقيم و مستقيم بهطور ميرود ، بهكار غيرهيجاني و
منبع غدد اين.هستند مربوط هيپوفيز ، غده پيشين منطقه و كليوي فوق غده كرتكس كليوي ،
(3)".ميباشند ACTH و كورتيزون نورآدرنالين ، آدرنالين ، توليد
تحت را انسان فيزيولوژيك نرمال و طبيعي وضع فوق غدد ترشح كاهش يا ترشح افزايش مسلما
شد خواهند انساني موجود متابوليسم و حياتي سيستم در اختلال موجب و ميدهند قرار تاثير
نتايج از يكي كه داده قرار خطر معرض در را انسان سلامتي خود نوبه به نيز اختلال اين كه
.(كليوي فوق غدد كرتكس زياد فعاليت).است معده در زخم ايجاد هيجاني فشارهاي شايع
"هيجان" اينكه آن و داد قرار بررسي مورد ديگر نوعي به ميتوان را (هيجان) پديده اين
"خود" و "نهاد" در برانگيختگي و (منفي يا مثبت بار با)انرژي افزايش
گيرد قرار "فراخود" با بالندگي و جهش يا تعارض و تقابل در ميتواند كه بود خواهد انساني
و شناخته درستي به چنانچه "خود" و "نهاد" سطح افزايش رشدو اين كه
"داعيههاي" نابهنجارو انباشت يك موجب نشود هدايت
پريشي شخصيت موجب انساني "فراخود" با متقابل ارتباط در كه شد خواهد منفي و غيرواقعي
.بود خواهد هويتشكني و
مدرن انسان در و بالا درصد سنتي انسان در) ميشود شامل را انسان شخصيت از بعدي هيجان
واقعنگري و عقلانيت بهخصوص شخصيتي ابعاد ديگر با آن هماهنگي چنانچه كه (پايين درصد
در اختلال به شود ، بيشتر شخصيتپذيري در هيجان سهم هرچه اينكه يعني بخورد ، هم بر انسان
.شد خواهد منجر متعارف رفتار آسيبپذيري و بهنجار شخصيت
كه بدانجاست تا سياست و هيجان تنگاتنگ ارتباط و دارد بالايي كاربرد نيز سياست در هيجان
اينكه مگر شد خواهد ماندگار جامعهاش سياسي زندگي در سياستمداري كمتر نمود ادعا بتوان
چنانچه.باشد داشته را هيجاني شرايط از استفاده و هيجاني امواج ايجاد توانايي
اهداف براي جامعهاش و افراد هيجاني امواج از بتواند عقلانيت بر تكيه با سياستمداري
عكس به و شود شناخته واقعبين و توانا سياستمدار يك عنوان به ميتواند كند استفاده مثبت
و افراد هيجاني ، احساسات دادن مبناقرار با جامعهاش سياسي زندگي در سياستمداري چنانچه
و منفي اما زيرك و توانا سياستمدار يك بهعنوان دهد قرار تاثير تحت را خويش اجتماع
و ترسها علايق ، اميدها ، بر تكيه با افراد اينگونه كه شد خواهد قلمداد سوءاستفادهچي
و عمومي افكار متعالي ، اهداف و عقلانيت بر تكيه جاي به جامعه افراد تنفرهاي
.مييابند دست غيراصولي و كاذب موفقيت يك به و داده قرار تاثير تحت را انتخابكنندگان
حوادث 11 به بايد كنيم بررسي را عيني مصداقي مساله اين منفي بعد در بخواهيم چنانچه
و ترس از ناشي كه هيجاني موج اين از آمريكايي سياستمداران استفاده و آمريكا سپتامبر
در اختلال موجب غيراصولي اتكاي اين كه.كنيم نگاه آمريكاست جامعه انتقامجويي حس و تنفر
همراه بهواسطه سياستمداران اينگونه كه بدانجا تا است ، گشته بينالمللي روابط و مناسبات
در را منطقي هيچ كه رفتهاند پيش جايي تا آن از منفي استفاده و احساسي امواج اين با شدن
.نميدهند قرار مدنظر راهبردهايشان
بود خواهد تعيينكننده حتي و زياد بسيار نيز قهرماني ورزش بخصوص ورزش در هيجان تاثير
امروزه كه آنجا تا داشت نخواهد خارجي وجود هيجان بدون ورزش كه نمود ادعا ميتوان چنانچه
مثال بهطور.داشت خواهد هيجاني پشتوانه از استفاده با مستقيمي ارتباط ورزشي موفقيت
معمولا ميكنند بازي خودي زمين در خود فرامنطقهاي مسابقات در كه آنگاه ورزشي تيمهاي
موفق و پيروز آنان تشويقي و هيجاني امواج و تماشاگران عظيم خيل از استفاده بهواسطه
در تشويقكنندگان و تماشاگران احساسات و هيجان از نتوان كه هنگامي در ولي.بود خواهند
شود منتقل تيم به تماشاگران از هيجان احساس اين و كرد استفاده عقلاني و منطقي پروسه يك
و منفي تاثير شاهد شود دچار هيجان به خود آن ، دادن قرار مبنا و آن تاثير تحت نيز تيم و
انرژيگريزي به هيجان انرژيزايي جاي به ميتواند تاثير اين كه بود خواهيم آن ويرانگر
نقش نيز اجتماعي تحولات و تغيير در ميتواند همچنين هيجان.شود منجر هارموني عدم و
در و تعيينكننده و بالا بسيار نقش انقلابي و راديكال دگرگونيهاي در كند ، ايفا بزرگي
انقلاب در هيجان نقش به بالا اتكاي.دارد حاشيهاي و كمتر نقش اصلاحي حركتهاي
معمولا كه راديكال حركتهاي براي مردم آوردن در جنبش به و بود خواهد اجتنابناپذير
نخواهد موفق هرگز تودهها هيجاني احساسات تحريك بدون بود خواهد قهرآميز و تعارضآميز
شد خواهد زيادي استفاده مردم تودههاي تهييج براي هيجاني احساسات از نيز جنگها در.بود
.نيست تصور قابل هيجاني تهييج بدون جنگ در جانفشانيها و قهرمانيها از بسياري كه جايي تا
بهنجار و طبيعي امر يك اين و هستند هيجاني شرايط به وابسته راديكالي شرايط اين دوي هر
تا ملتهب شرايط و هيجان از كه بود خواهد آن عقلايي اصلاحي حركتهاي در اما.ميباشد
بالا اتكاي و آيد بهشمار اصلاحي موتور در محركه چرخ يك و مكمل بتواند كه برد بهره آنجا
مساله اين كنار در.بود خواهد خواسته و هدف نقض اصلاحي حركتهاي در هيجان از استفاده در
اتكا تودهاي هيجان به آن غيرقهرآميز ماهيت به توجه با اصلاحي حركت يك پروسه در چنانچه
بين پارادوكس يك دچار آن حركتي روند در و شده نقض آن قانونمندي و ماهيت شك بدون شود ،
حركت ناكامي ميتواند اين كه گشت ، خواهد شده گرفته پيش در راههاي و نظر مورد اهداف
بايد اصلاحي حركتهاي بپنداريم كه بجاست مورد اين در.باشد داشته پي در را اصلاحي
در بهخصوص باشد انقلابي و راديكال حركتهاي از عقلانيتر و هوشمندانهتر ظريفتر ،
توجه با "هيجان".دارند قرار هيجان و احساسات تاثير تحت هميشه كه نيافته توسعه كشورهاي
استحقاق اجتماعي شرايط بر آن اجتناب غيرقابل تاثير و انسان و جامعه در آن فراگير نقش به
شرايط و "هيجان" چنانچه مسلما.داشت خواهد را سويهنگرانه همه و فراگير بررسي يك
گيرد ، قرار علمي و منطقي ارزيابي و كنكاش مورد و شود شناخته درستي به جامعه در هيجاني
در "كور هيجان" تظاهر از مساله اين و بود خواهد منطقي و عقلاني نيز آن خاص راهكارهاي
بروز صورت در حتي و كرد خواهد جلوگيري ميباشد ، دارا را بيشماري منفي تبعات كه جامعه
و گشت خواهد ارائه آن براي قبول قابل راهكار آن از علمي شناخت به توجه با نيز كور هيجان
.شد خواهد جلوگيري آن اجتماعي صدمات از
ارائه واقعيت از دور به و ذهني نسخههاي آن براي بشود كه نيست ذهني امر يك هيجان پديده
يك از جامعه و انسان در آن بودن فراطبيعي وجود با كه است عيني واقعيت يك هيجان داد ،
آنكه از پيش اجتماعي ثبات براي.ميپذيرد تاثير انسان ارگانيزم طبيعي قانونمندي در ريشه
چرا.رفت (هيجان)اجتماعي پديده اين شناخت عدم و درك عدم جنگ به بايد رفت هيجان جنگ به
را منفي نقش تنها نه هيجاني احساسات عقلايي ، راهكارهاي اعمال و درست شناخت صورت در كه
براي محركهاي موتور توانست خواهد پديده اين بلكه نميكنند ، بازي اجتماعي تحولات در
.باشد جامعه پيشرفت و ترقي
اردشيرزارعيقنواتي
:پانوشتها
ص 418 اول جلد -مان.ل نرمال اثر -روانشناسي اصول -1
ص 388 -اول جلد -منبع همان -2
ص 408 -اول جلد -منبع همان -3
است هنر شادي مناسب شرايط ايجاد
در.بزنيم دركه ارتفاعات به سري دوستان اتفاق به تا داد دست فرصتي پيش جمعه
يك و بودند زده حلقه هم دور جواناني داشت ، وجود بازي فضاي كه جا هر و كوتاه فاصلههايي
.ميكردند همراهي زدن دست با ميخواندند ، آواز و كردند مي پايكوبي كه را نفر دو يا
دريغ و افسوس سر از گاه و تعجب و كنجكاوي با و ميايستادند گاه گاه تردد در انبوه جمعيت
.ميكردند تماشا را آنها
نبايد خود شادي ابراز براي جوانان اين چرا كه است اين دارد افسوس و دريغ جاي آنچه
و درست ابراز براي مناسبي مكانهاي ما جوانان اگر باشند؟ داشته اختيار مناسبيدر مكان
تعطيلات بتوانند كه باشند داشته اختيار در هيجان و شادي به خود طبيعي تمايلات منطقي
نمايند ، تخليه هنجارها شكستن بدون را خود طبيعي هيجانات و بگذرانند آنجا در را هفتگيشان
اين در.ميپردازند كار و تحصيل به بالاتري روحيه و انرژي با هفته طي در مطمئنا
در ;بخوانند و بنوازند دهند ، گوش موسيقي به دستهجمعي طور به ميتوانند آنها مكانها ،
خيابان حتي و پاركها يا ارتفاعات مانند عمومي درمكانهايي كه نميبينند نيازي صورت آن
.بگذارند نمايش رابه رفتارها اين
با.است شده نهاده بشر وجود در غريزي طور به افسردگي و رنج از گريز و شادي به تمايل
را زندگيش از لذت و خود شادي موجبات چگونه كه بياموزد كودكي از بايد شخص وجود ، اين
پرداخته آن به كم بسيار يا و ميشود گرفته نديده يا ما فرهنگ در كه آموزشي.كند فراهم
كند تجربه را زندگيش و خود از بودن راضي زندگي ، از لذت همراه بايد فرد واقع در.ميشود
به خدمت و ديگران آسايش راه در قدمي نميتواند آن از گذار بدون كه است پلي مرحله اين و
بپردازد ، كارها اين به اول مرحله از گذار بدون ظاهر در اگر و بردارد كردنشان شاد و آنها
.باشد صادقانه و عميق نميتواند و ميگيرد خود به تظاهر شكل او خدمت
.است متفاوت خودخواهي و خودپرستي با زندگي ، از بردن لذت براي تلاش و خود داشتن دوست
ابراز و بودن شاد كه (باشيم آگاه حقيقت اين از هم خودمان و) بياموزيم كودكانمان به بايد
اختيار در سخاوتمندانه كه موهبتي زندگيش ، از حقدارد كسي هر آنهاست ، مسلم حق شادي اين
به نسبت مثبت ديدي ميتواند ، انساني چنين. ببرد ممكنرا لذت حداكثر گرفته ، قرار او
و بگذارد احترام آنها به بدارد ، دوست را ديگران كه است آماده و باشد داشته زندگيش و خود
.ببرد لذت آنها كردن شاد از
اجتماعي و شغلي شخصي ، زندگي در شادي و خنده معجزهگر اثر گسترده ، تحقيقات طي كه حال
از بسياري درمان براي ميانبري راه شاد ، روحيه داشتن و خنده حتي و شده ثابت بشر
را دسترس در و ارزان وسيله اين كه رسيده آن وقت شده ، شناخته رواني و جسمي بيماريهاي
دريغ مردم از را شفابخش معجون اين و ببريم كار به اجتماعمان مردم عميق آلام تسكين براي
.نكنيم
.ميرود پيش ناكامي و سقوط سراشيبي در سرعت به غمزده و خمود اجتماعي كه نكنيد شك
امكانات گسترش و عمومي و ملي جشنهاي به دادن بها شادي ، ابراز براي فرصتهايي ايجاد
از شوخطبعي ، روحيه و انديشي مثبت فرهنگ تشويق و جشنها اين در مردم جانبه همه شركت
وحياتي مهم امري را مردم جسمي و رواني سلامت كه است دموكراتيك حكومت يك اوليه وظايف
.ميكند تلقي
:باشد يادمان
است هنر بودن شاد
.والاتر هنري كردن شاد
خرمي فريده
ميكند توجيه را اعتياد كه باورهايي
است رايج ما جامعه در مخدر مواد با ارتباط در موجود باورهاي از فهرستي اخيرا
:قبيل از باورهايي
است مفيد درد تسكين براي مواد مصرف -
است موثر بالا فشارخون درمان براي مواد مصرف -
است مناسب ديابتي افراد براي بنابراين ميسوزاند ، را چربي و قند مواد مصرف -
...و ميدهد كاهش را افسردگي و اضطراب مواد مصرف -
تجارب چهبسا و ميرسند نظر به درست اول نگاه در عقايد اين از برخي است آنچهمسلم
به بنا داشتم تصميم ابتدا در.است شده باور اين تقويت باعث نيز مصرفكننده فرد اوليه
ولي بنويسم چيزي زمينه آن در كرده ، انتخاب را رايج نگرشهاي از مواردي همكاران درخواست
باشد ، كه باوري و انديشه هر انسان بر مواد مصرف انگيزه كه عقيدهام اين بر كه آنجايي از
پيدا اعتياد كه كساني همه مورد در اسارت و وابستگي دوران تا مصرف آغازين تجربه از
شدن وابسته فرآيند كه شدم آن بر ميكند ، طي را يكسان و مشابه تقريبا مسيري كردهاند ،
.نمايم تشريح خلاصه رابهطور مخدر بهمواد
دلايل ميشوند وابسته آن به و ميكنند مصرف مخدر مواد عدهاي چرا اينكه مورد در
تجربه در شدن شريك و لذت كسب مخدر مواد مصرف به شروع اصلي دليل يك.دارد وجود متعددي
بديهي.ميكنند مصرف را مواد اين كه است ديگراني با همراهي در موجود انگيزشي و هيجاني
ديگري تجربه با است ممكن تجربه اين ميشود ، آغاز تجربه يك با خطرناك بازي اين است
جسمي ، درد موقتي تسكين ترياك مصرف كه درمييابند افراد از عدهاي مثلا شود ، همراه
و اعتمادبهنفس افزايش به ميشود ، موجب را بيحوصلگي يا غمگيني تنش ، اضطراب ،
خلاقيت حتي يا و بيشتر كارآئي انرژي افزايش باعث يا و ميكند كمك آنها اجتماعيشدن
سيگاري يك كه لحظاتي "آسان آن كنترل و است لذتبخش مواد مصرف كه زماني"ميشود ايشان
و خودي از ميگريزد" ترياك عدس يك با ميكند باز فرد روي به را تخيل دنياي در حشيش
همان اين درواقع"ميبرد پندار عالم بيكران تا شراب جادويي و سركش سمند" يا و "بيخودي
.ميشود ياد "مواد وامدهي دوران" يا "مصرف طلايي دوران" بهعنوان آن از كه است مرحلهاي
اراده از" كه است عقيده اين بر كه فردي باور همراه به مواد فريبندگي و افسونگري اين
مصرف" ،"كند كنترل را مواد ميتواند و است متفاوت بقيه با او" ،"است برخوردار خوبي
بخواهد كه وقت هر" ،"ندارد اشكالي دوستان جمع و خاص مراسم ميهمانيها در مواد گاهبهگاه
مواد تفريحي بهاصطلاح و متناوب مصرف براي را زمينه...و "بگذارد كنار را مواد ميتواند
و افراد رواني و جسمي استعداد به توجه با مواد تفريحي مصرف مدت طول.ميسازد آماده
سال چند تا ماه چند از است ممكن و ميكند فرق ديگر فرد به فردي از محيطي موقعيتهاي
و ميرسند روزه هر و مزمن مصرف به كوتاهي مدت ظرف عدهاي كه معني بدين باشد ، متفاوت
دير.فروغلتند مزمن اعتياد دام در شده كنترل مصرف سال چند از بعد است ممكن ديگر عدهاي
با.ميرسد فرا رواني و جسمي شديد وابستگي دوران و مييابد پايان مصرف طلايي عصر زود يا
او خود كه است ضخيم قدري به انكار ديوار مواد ، به وابسته افراد از بسياري در اين وجود
.ميشود"اعتيادش" متوجه كه است كسي آخرين
او مصرف ، به اجبار دليل به بلكه نشئگي و لذت براي نه كه ميكند مصرف او ديگر حالا
قول به و بايستد برود ، راه بتواند تا ميكند مصرف كند ، مصرف است مجبور چون ميكند مصرف
مشكل دچار بيشتر و بيشتر ميرود ، پيش بيشتر هرچه شود ، نزديك معمولي انسان يك به خودش
و بيفروغ ميشود زيبا و شهلا مواد مصرف اثر در زماني كه چشمهايي رفتهرفتهميشود
به فكر تمركز و خلاقيت ميشود ، تابلو و تكيده پرانرژي و سالم جسم آن ميشود ، خاموش
اعتمادبهنفس افزايش منظور به را مواد زماني كه او ميگردد ، تبديل افكار پرش و ايستائي
احساس كساناش نزديكترين با حتي ميشود گريزان جمع از ميكرد مصرف اجتماعيشدن و
تنهاتر و تنها روزبهروز ميآورد ، ارمغان به را افسردگي طردشدگي ميكند ، بيگانگي
به مجبور و دهد دست از را خانواده حمايت اعمالش دليل به است ممكن كه جايي تا ميشود
رسيده پايان به مصرف طلايي دوران.شود خواب كارتن بهاصطلاح و شده خيابانها در خوابيدن
مواد هيولاي است ، شده اختيار از خارج آن كنترل و ندارد لذتي مواد مصرف كه اينجاست است ،
.ميگيرد بهعهده را فرد كنترل
پايان تلخ واقعيتي واقعيت ، اصل با بود شده آغاز شيرين لذتي لذت ، اصل با كه داستاني
وابستهاند مخدر مواد به كه افرادي درصد حدود 10 كه است ذكر به لازم پايان درمييابد
.ميافتد اتفاق مواد از ناشي خلقي اختلال يك بافت در اغلب كه ميكنند خودكشي به اقدام
مصرف حشيش (روز هر تقريبا يا روزانه يعني) منظم صورت به كه اشخاصي يكسوم در تقريبا
به مبتلايان بيشترينميشود مشاهده تحريكپذيري يا اضطراب افسردگي ، خفيف انواع ميكنند
فروش ، و خريد به نوعي به كشور زندانيان بيشترين و هستند تزريقي معتادين كشورمان در ايدز
و سنگين بهرهاي مواد ، وامميشود مربوط مخدر مواد از ناشي جرمهاي ديگر يا مصرف
:دارد كمرشكن
."مباش ايمن شير تبسمهاي از"
صفي الله نعمت
|