عمل و نظريه در دوگانگي ;ماركسيسم
خامهاي انور دكتر با گفتوگو
گروه جزو و بيست شهريور از پيش سالهاي سياسي فعالان جمله از ;خامهاي انور دكتر:اشاره
وي.رفتند زندان به خان رضا درحكومت كه بود اراني تقي دكتر هواداران از نفر سه و پنجاه
توده شده تاسيس تازه حزب به ديگر افرادي همراه به شهريور 1320 در زندان از آزادي از پس
و فلسفي اصول در ملكي خليل مرحوم چون افرادي و وي نظرهاي دقت و پيگير مطالعات اما پيوست
حزب از صرف پيروي در توده حزب مشيهاي خط از انتقادآنها و سو يك از ماركسيسم سياسي
ديماه سيزدهم تاريخ در توده حزب فعالان از نفر يكصدوسه انشعاب سبب سابق ، شوروي كمونيست
و لنين ماركس ، باب در جديتر بررسيهاي به خامهاي انور دكتر پس اين از.گرديد 1326
تز با چهل دهه در كه طوري به.پرداخت آن آرمانخواهانه و سياسي اصول و لنينيسم -ماركسيسم
.شد موافقت آلمان هايدلبرگ دانشگاه در "تامائو ماركس از طلبي نظر تجديد" باب در دكترايش
خود انشعاب انورخامهاي شايد.آورد روي ماركسيسم جريانات مهمترين از يكي در پژوهش به وي
تز اين.ميكرد ارزيابي "نظرطلبي تجديد" عنوان همين تحت ديگران چشم از توده ، حزب از را
نظر تجديد كه رساند اثبات به را نكته اين رسيد ، چاپ به عنوان همين به ايران در بعدها كه
خود آثار در حتي !ميكردند هديه هم به نبات و نقل مانند دوران آن كمونيست احزاب كه طلبي
ميان دوگانگي حاصل طلبي تجديدنظر اينميشود ديده هم لنين و مائو انگلس ، و ماركس
ميگرفت شكل شرايط مقتضاي به كه سياسي عمل و سو يك از اينان اجتماعي و فلسفي نظريههاي
پارادوكس رو اين از.بود ميگرديد ، اتوپيايي ايدههاي و راديكال انديشههاي به منجر و
نقش در انسان و جامعه تاريخ ، باب در نظرياتي ارائه با انگلس يا ماركس كه بود آنجا در
موجود ساختار زدن هم بر و انقلابي عمل به تجويز با گاهي و ميشدند ظاهر صرف نظريهپرداز
بخشيده ماركسيسم به دوگانه چهرهاي مسئله اين.ميشدند بدل راديكال و صرف انقلابي يك به
.است
ايران در را ماركسيستي جريان ازتاريخ بخشي تا نشستيم خامهاي انور دكتر صحبت پاي
انديشه و فرهنگ گروه.كند بازگو
ماركس از تجديدنظرطلبي" كتاب بار نخستين براي پيش سال پانزده ده ، حدود كه هنگامي *
جهت آن از متفاوت.آمد بينظير و متفاوت كاري خود ، نوع در نظرم به خواندم ، را "تامائو
با ولي بود يافته پرورش ماركسيسم مكتب در كه بود كساني از نيز خودش كتاب ، نويسنده كه
.بنگرد بدان منتقدانه و بگيرد فاصله موجود سياسي و فكري فضاي از بود توانسته وجود اين
اين از.بود نادر لنينيستي ، و ماركسيستي انديشههاي رواج دليل به روزگار آن در كه امري
ماركسيسم فلسفي و سياسي اصول به متفاوت نگاهي بود توانسته دوران آن در كسي كمتر رو
پايان سالهاي در توده حزب از را ديگر گروهي و شما شدن جدا ماجراي كه بعدها.باشد داشته
گرفته شكل شما ذهن در انشعاب از پس سالهاي از كتاب نخستين طرح كه دانستم شنيدم ، سي دهه
و تفكر از جديدي فاز به شما ورود بيانگر چهل دهه سالهاي در كتاب چاپ كه معنا بدين.بود
كتاب واقع در.داشت تفاوت ميانديشيد قبل در آنچه با مطمئنا كه بود سياسي انديشه
نظر در حداقل _ چون آيااست ماركسيستي سياسي اصول و فلسفه در شما فكري سير گوياي
ماركسيستي دگم اصول در و است طلب تجديدنظر كه كسي مقام در ، _توده حزب در دوستانتان
توجيهگر نوعي به كه نوشتيد كتابي داشتيد ، قرار شده ، انتقاد و بازانديشي به متهم
باشد؟ انشعاب از پس سالهاي در شما گرايشهاي و انديشهها
در يعني است ، صحيح كاملا گفتيد كه مطالبي از قسمتي اينكه و شما ظن حسن از تشكر با_
.نبود مطرح ايران در اش واقعي معناي به ماركسيسم ميكنيد ، بيان كه سالهايي آن
ديگر به متعلق هم بخشي و استالين ميراث آن از بخشي كه ماركسيسم نام به دگم نوع
، شد مي نوشته ماركسيسم زمينه در كه هم كتابهايي.بود شده مطرح بود ، جهان كمونيست احزاب
مسئله اين البته.ميشد طرد نداشت ، همخواني استاليني قشري ماركسيسم جريان اين با اگر
.بودند توده حزب از مستقل هم ديگري دستههاي و سازمانها بلكه نبود توده حزب به منحصر
با زيادي اختلافات داراي كه داشت وجود ايران در ماركسيستي گروه هشت و بيست به نزديك
از اما ميكردند شوروي يا چين جاسوس به متهم را ديگري كدام هر كه حدي به.بودند يكديگر
كه را چيزي همان.ميكردند بيان را آن و بودند معتقد چيز يك به همه ماركسيسم ، اصول نظر
تكرار بود ، كرده بيان "تاريخي ماترياليسم و ديالكتيك ماترياليسم" كتاب در استالين
اصلي مواضع از انحراف و ماركس كردن فهم عامه نوعي استالين كتاب درواقع.ميكردند
.بود ماركسيسم ضد حتي مواضع بيشتر در گفت بتوان شايد كه بود ماركسيسم
زيادي نكات انجاميد ، كتاب طرح به كه مسائلي و توده حزب از من شدن جدا درباب اما
نه؟ يا هست آنها به ورود فرصت نميدانم كه دارد وجود
شديد؟ جدا توده حزب از چرا و سالي چه شما كه بپرسم بحث ، شدن مشخصتر براي بگذاريد *
كه راهي همان به ماركسيسم ، نظر بوديم ، از زندان در نفر سه و پنجاه ما كه هنگامي -
يادم حتيبوديم معتقد بود ، كرده پايهگذاري دنيا مجله در اراني تقي دكتر شادروان
ايران به آلماني زبان به خارج از زندان آخر سالهاي در را ماركس"سرمايه" كتاب ميآيد ،
علوي ، بزرگ:از متشكل كوچكي جمع در را ديگر كتابهاي و كتاب اين و بوديم كرده وارد
هفته هر در تقريبا يزدي دكتر و رادمنش دكتر اسكندري ، ايرج دكتر ملكي ، خليل اينجانب ،
هنگام بيست شهريور تا جريان اين.ميكرديم بحث هم با آن مسائل روي و ميخوانديم يكبار
ميخواند آن آلماني متن روي از را سرمايه متن علوي بزرگ.داشت ادامه زندان ، از ما آزادي
.ميداد توضيح را آن مشكلات هم اسكندري ايرج و ميكرد ترجمه فارسي به و
آن از بعد.كنيم درك را ماركسيسم اصلي معناي بوديم آن دنبال به موقع آن تا بنابراين
حتي توده حزب كه چرا شد ، گذاشته كنار به مطالعات نوع اين پيوستيم ، توده حزب به كه
كه ميكرد عنوان فعاليتش آغاز در توده حزب.بود منكر هم را ماركس اوليه كتابهاي
.ميداد هم مذهبي شعارهاي حتي است ايران مشروطه اساسي قانون طرفدار فقط و نيست ماركسيست
هم سابق شوروي.بود گذاشته پايه ميرزا سليمان توده ، حزب كار آغاز در كه بود روشي اين
اما.نكنيد متصل وكمونيسم ماركسيسم به خودتانرا كه ميگفتند.بود نظر اين با موافق
از برخي بياييم كه گفتند آرداشز ، مثل كساني كه است خاطرم.كرد تغيير روند اين بتدريج
به تازه كه جواني افراد به كنيم ، بيان عمومي حوزههاي در نميتوانيم كه را اساسي مسائل
امانالله آرداشز ، طبري ، من ، :از مركب كميسيوني پس اين از.دهيم توضيح پيوستهاند حزب
آنگاه و خوانده ماركسيسم اصلي كتابهاي شد ، قرار آن در كه شد تشكيل نوشين و قريشي ، متقي
.شود برگردانده فارسي به آنها يكايك
،"سود و بها مزد ، " ،"مانيفست":كتابهاييمانند كه شد گذشته قرار ميان اين در
داشتند ، هم تبليغاتي جنبه كه..."لنينيسم اصول" ،"تخيلي سوسياليسم و علمي سوسياليسم"
من را "سود و بها مزد ، " نوشين ، مرحوم را "مانيفست".شود پخش جوانان ميان بعدا و ترجمه
اصول" قريشي ، امانالله را "تخيلي سوسياليسم و علمي سوسياليسم" كتاب مستعار ، اسم با
.برگرداندند فارسي به متقي علي را "لنينيسم
ميشد؟ گرفته نظر در ملاكهايي چه شد ، مي انتخاب ترجمه براي كه كتابهايي در *
با و خوانده قبلا كه بود چيزهايي الويتهاميكرديم عمل خودمان تشخيص حسب بر -
صورت به و خوانده رضاشاه زمان در خودمان را مانيفيست همين مثلا.بوديم آشنا آنها
جمله از ما چون آنكه ، هم ديگر.بود همانطور هم كتابها بقيه.بوديم كرده ترجمه دستنوشته
طبعا ميدانستيم ، اصيل ماركسيسم راه در را شوروي و بوديم شوروي نظر به متكي (توده حزب)
ميشد ، ترجمه كه كتابهاي رو اين از.همبرميآمديم آن نظر جلب پي در جهت ، اين در
.داشتند بود ، لنينيسم و استالينيسم از عبارت كه روسي ماركسيسم خاص جهتگيري همه
بود درست تشخيصتان كه ميكنيد فكر ميكنيد ، نگاه دوران آن به كه هماكنون دكتر آقاي *
محق ايران روز آن جامعه براي كتابها آن انتخاب در را خودتان واقعا آيا اينكه و
ميدانستيد؟
ميدانستيم ديالكتيكي روش نظر از موقع آن ما البته.بود اشتباه ما تشخيص مسلما -
كمونيسم حزب به عقيده و ايمان نوع يك ولي پذيرفت دگماتيك شكل به را چيز هيچ نبايد كه
در كه اين كما.است متجلي آن در ماركسيسم راستين اصول كه ميكرديم فكر و داشتيم شوروي
به فورا كه ديگري افراد برخلاف رفتم ، پاريس به صلح كنفرانس در شركت براي كه سال 1325
پرفسور گاروديو روژه چون انديشمنداني كلاسهاي سر در پيوستند ، فرانسه كمونيسم حزب
امثال چشم از كه دارد هم ديگري آثار ماركس كه شدم متوجه آنجا در تازه.كردم شركت كورنو
."فلسفي -اقتصادي دستنوشتههاي" مانند بودند ، مانده دور من
كرديد؟ انشعاب توده حزب از سالي چه در *
از هم تيتو ما از پس سال يك درست.شش و بيست و سيصد و هزار ماه دي سيزدهم در -
ما به مساله اين.باشم شوروي دنبالهرو نميخواهم كه كرد اعلام و شد جدا شوروي سيطره
اين كما نيفتاد ، استعمار و امپرياليسم دام در ولي بود مخالف شوروي با ميتوان كه فهماند
سوسياليستي تجربه در را خودشان مستقل حركت و نيفتادند دام آن به يوگسلاوي و تيتو كه
.دادند ادامه
اعلام شوروي.كرديم مخالفت حزب بر شوروي سيطره با كه بوديم كساني اولين ما واقع در
مطرح ما.باشد داشته حضور توده حزب در بايد باشد ما با ميخواهد كه كس هر كه بود كرده
در مسلما.نيست صحيح اصلا شوروي از توده حزب بندهوار و كوركورانه اطاعت اين كه كرديم
شوروي به متصل را خودشان كه ميگذاشتيم توده حزب رهبران گردن را تقصير اين ما ابتدا ،
به حال ، هر بهميكند تحميل حزب به را خودش نيز شوروي كه دانستيم بعدها اما ميكنند ،
كرد مخالفت هم استالين و لنين نظرات با و بود مخالف شوروي با ميتوان كه فهميديم تدريج
.داشتيم باور ايدئولوژي يك عنوان به را ماركسيسم هنوز ولي
صحبت ماركسيسم و استالينيسم اصول و شوروي به توده حزب ايمان از بار چند تاكنون *
ماترياليسم ضرورتا نه -تاريخ مادي درك دنبال به ماركس اينكه با كه است جالب.ميكنيد
عكس بر درست ميگرفت ، كناره خودش تئوري در متافيزيكي جنبههاي گونه هر از و بود -تاريخي
اين از بگذريم حال.ميشود بدل مذهب شبه ويبه تئوريهاي توده حزب مانند نمونههايي در
راه برداشتها اين به يا داشته خود در را مذهبي تلقي نوعي بذر ماركس نظريات شايد كه بحث
سعي ظاهر در اينكه با پيوستند توده حزب به كه افرادي چرا كه است اين مهم اما ميدهد
از كنند ، نفي را آنها حتي و دهند نشان توجه بي ديني اصول به را خودشان ميكردند
آوردند؟ بوجود جديدي كاملا مذاهب شبه لنينيسم و استالينيسم اصول بويژه و ماركسيسم
دنيا مجله خط برميداشتيم ، گام آن در ابتدا در ما كه خطي كردم ، اشاره كه همانطور -
از فقط.نميشد زده حرفي هيچكدام سوسياليسم ، از نه و ماركسيسم از نه آنجا در.بود
علمي همه حرفها اين كه ميكرديم فكر ما !خوب.ميشد گفته سخن ديالكتيك از يا ماترياليسم
ماركسيستي خط آشكار نكردن ابراز مساله اين البته.ميپذيرفتيم ناچار به و است منطقي و
جا كمكم ادبيات اين كه بود آن هدف و بود حكومت از ترس دليل به اراني تقي سوي از مجله
افراد كه هنگامي رو اين از.داشت ماركسيسم به را مردم جذب قصد كار اين با اراني.بيفتد
بيان انگلس و ماركس توسط كه است مسائلي اينها كه ميفهماند آنها به كمكم ميشدند ، جذب
شوروي ، به توده حزب صرف سرسپاري خلاف بر اراني البته.است ماركسيسم آن عنوان و شدهاند
مثلا نظر اين از و دارند نقش سوسياليسم پيشبرد در دنيا كمونيست احزاب همه كه بود معتقد
رادر مساله اين حتي اراني.نيست تفاوتي شوروي كمونيست حزب و ايران كمونيست حزب ميان
و است شوروي مركز كه شديم متوجه آمديم ، توده حزب به كه بعد اما.كرد بيان هم دفاعياتش
مجله در مثلا نه ، چه و باشند داشته قبول چه ميگيرند ، دستور آنجا از كمونيست احزاب همه
تمجيد اجتماعي ، و برجسته هنري اثر يك عنوان به چاپلين چارلي "جديد عصر" فيلم از دنيا
اين كه خواندم شوروي كمونيست حزب به وابسته نشريههاي و مجلات در بعدها ولي بود شده
هم را اينشتين نسبيت نظريه يا بودند دانسته بورژوازي خرده گرايش داراي فيلمي را ، فيلم
وي انديشههاي و فرويد درباره مفصل مقاله دو علوي بزرگ دنيا مجله در يا.صورت اين به
افرادي البته ميزدند ، فرويد به را خودفروشي تهمت شوروي مطبوعات كه حالي در بود ، نوشته
را علقههايي همان هنوز شديم ، وارد توده حزب به كه هنگامي ملكي خليل مرحوم و من مانند
كتاب اگر چنانكه.كرديم حفظ بوديم ، كرده كسب دنيا مجله مشي خط و اراني نظريههاي از كه
هايزنبرگ و اينشتين نظريات آنجا در كه ميبينيد بخوانيد ، مرا"تاريخ و طبيعت ديالكتيك"
اين خلاصه.بودم گذاشته بحث به ديالكتيكي نظرياتي عنوان به بود ، شوروي نفرت مورد كه را
.بوديم كرده حفظ شخصي طور به ما را اصالت
بزرگ و كوچك از را چيزي هر شما چرا كه بود اين توده حزب با ما اختلاف حال هر به
جزييترين در حتي استقلالي هيچ چرا ميپرسيد؟ است ، شوروي سفارت در كه فردي از مثلا
اجازهو كسب با حزب كميته اعضاي انتخاب در حتي مثلا نميدهيد؟ بروز خودتان از مسائل
غازار" مثلا.نيست درست اين كه ميگفتيم ما !ميكردند عمل شوروي موافق نظر جلب
به متهم رابطه اين در اوداشت ارتباط روسيه كمونيست ، حزب با كه بود كسي"سيمونيان
آذربايجان دموكرات فرقه شكست از پس حتي.بود شده توده حزب نام به زيادي سوءاستفادههاي
به مساله ، اين از آگاهي از پس شوروي.كردند اخراج را وي داد ، رخ توده حزب در تحولي كه
.كرد اعتراض توده حزب
از وسيله بدين و كرديم اشتباه ما كه نوشت خودش ارگان نشريه در بلافاصله هم توده حزب
.ميخواهيم معذرت سيمونيان غازار
است؟ شده منحرف واقعي ماركسيسم از خودتان زعم به توده حزب كه شديد معتقد بنابراين *
بود؟ چه واقعي ماركسيسم از خودتان تلقي
هيچ آن از قبل به نسبت توده حزب به ورود با ماركسيسم باب در ما معلومات البته -
معتقد لنينيسم - ماركسيسم به حتي و بوديم مانده حد همان در هنوز ما.بود نكرده تغييري
به يعني.نبود هم سياسي مساله حتي بود ، تشكيلاتي مساله يك حزب از ما انشعاب.بوديم شده
كه ميگفتيم و داشتيم جدي انتقاد مسائل اين به ولي بوديم معتقد توده حزب وجودي فلسفه
اصلاحات اين با حزب كه شديم متوجه كه هنگامي روي هر به.كند اصلاح را آنها بايد حزب
اطاعت از دور به و ماركسيستي اصول از پيروي با كه گرفتيم تصميم دارد ، زيادي فاصله
.بدهيم تشكيل جديدي حزب شوروي كوركورانه
كردند؟ انشعاب نفر چند كل در *
"توده سوسياليست جمعيت" بعدا كه كردند انشعاب توده حزب فعالان از نفر پنج و صد -
.دادند تشكيل را
بود؟ چه انشعاب اين به شوروي واكنش *
روزنامههاي از يكي نوشته نقل با آنها.كرد صحبت ما عليه مسكو راديو زمان همان -
.امپرياليسماست نفع به كار اين كه گفتند توده ، حزب به وابسته
بود؟ چه سياسيتان و فكري برنامه توده ، حزب از انشعاب از پس *
ميخواستيم ديگر نفر چند و من و گزيد انزوا گوشه ملكي خليل مرحوم انشعاب ، از پس -
اين با كه ديديم كه چرا كنيم ، لنينيسم - ماركسيسم عميق شناخت و درك مصروف را تلاشمان
پنهاني طور به كوچك گروه اين كه جلساتي در.كرد ايفا سياسي مهم نقش نميتوان اندك گروه
و انگلس ماركس ، مهم آثار بررسي و مطالعه به روشنفكري حوزه يا كارگري حوزه برحسب داشت ،
:ميپرداختيم لنين
نميخوانديد؟ را استالين آثار *
را"شوروي كمونيست حزب" تاريخ حتي.نبود بين در استالين صحبت.نميخوانديم !نه -
و ميدادند درس تمدن تاريخ عنوان به را آن توده حزب جلسات بوددر نوشته استالين كه
لنينيسم -ماركسيسم اصلي منابع به بايد كه بوديم معتقد.نداشتيم قبول ديگر ميخواندند ،
آن و ميخوانديم جزء به جزء را لنين "كرد؟ بايد چه" كتاب كه هست يادم مثلا.كرد رجوع
معتقد علمي واقعيتي عنوان به ماركسيسم به كل در.ميداديم مطابقت اصولديالكتيكي با را
به را آن بايد و است بشري تفكر قله اوج ماركسيسمدر بوديمكه باور اين بر.بوديم
مخالفت آن با نبايد كه بود اين نظرمان هم ، شوروي به نسبت.داد توسعه زمان شرايط مقتضاي
نسبت ملكي مرحوم نظر شوروي ، از تيتو شدن جدا هنگام كه كنم اضافه بايد را اين اماكرد
شورويهم خود اصلا كه رسيد نتيجه اين به بعدا كه طوري به كرد تغيير هم شوروي به
.است استعمارگر
است؟ زماني چه به مربوط اين *
هنوز كه زمان آن يعني.است مصدق مرحوم وسيله به نفت صنعت شدن ملي دوران به مربوط -
.بود نرسيده تصويب به مساله اين مجلس كميسيون در
اين كه صريحاميگفت حزب.بود مخالف نفت صنعت شدن ملي با توده حزب زمان آن در
يادم.ميكرد حمايت شوروي به نفت امتياز كردن واگذار از و آمريكاييهاست كار مساله
مظفر دكتر "شاهد" روزنامه در را مقالاتي سلسله زمان همان ملكي خليل مرحوم كه ميآيد
اخيرادر كه رساند چاپ به "ميكرد؟ چه و ميگفت چه توده حزب" عنوان تحت بقايي ،
يك از فشار با را نفت امتياز كه حكومتي كه نوشت آنجا در او.است رسيده چاپ به مجموعهاي
اين من البته.ندارد آمريكا يا استعمارانگليس با فرقي هيچ ميخواهد ، كوچكتر كشور
از بودند ، نرسيده درك آن به هنوز بودند ، من با كه ديگري افراد ولي داشتم قبول را مساله
.بكنيم پشتيباني ملكي از نتوانستيم رو اين
"سوم نيروي" حزب به موسوم كه ملكي گروه نيز و ما گروه مرداد ، هشتم و بيست از پس
.است صحيح ملكي حرفهاي كه رسيدم نتيجه اين به وقت آن در.شديم تنها ما و شد منحل بود ،
زيرعنوان توده ، حزب از انشعاب سال دهمين مناسبت به جزوهاي سال 1336 بعدادر
.كردم منتشر ".ميگويند سخن سال ده از پس انشعابيون"
نوشتيد؟ چه جزوه آن در *
نگرفت صورت كار اين چون ولي بوديم توده حزب ساختار اصلاح به معتقد ما كه نوشتم -
.شديم انشعاب به ناچار لذا
كوركورانه تسليم مساله سر بر انشعاب اصلي دليل كه بود اين من اصلي حرف واقع در
تقصير فقط شوروي به مطلق سرسپاري اين اينكه ، ديگر.است شورويبوده حزببه رهبران
توده حزب به را مسائل اين شوروي ، سفارت نمايندگان آغاز از.است نبوده توده حزب رهبران
وانگلس ماركس كه آنگونه -ماركسيسم اصل با ملكي مرحوم هم و من هم اما.كردند تحميل
درباره را دكترايم تز ميخواستم اروپا در اينكه تا.بوديم معتقد -بودند گفته
پاياننامه روي بر كار هنگام در.بگذرانم "ماركسيسم در (ريويزيونيسم) تجديدنظرطلبي"
حتي كه لنينيسم در نهتنها كه رساند نتيجه اين به مرا كه خواندم را كتابهايي از انبوهي
.ميشود ديده باشد ديالكتيك كه ماركس اصلي اصول از انحراف جنبههاي هم ماركسيسم خود در
هم امروزه حتي داردكه دقيقي ديالكتيكي تفكر يك آلماني ، ايدئولوژي در ماركس مثلا
جنبه ماركس اتوپيايي ايدههاي و آرمانگراييها آن كنار در اما باشد توجه محل ميتواند
.است بوده مردم تودههاي تهييج آنها نوشتن و بيان از هدفش واقع در و داشته سياسي
فاصله ماركسيسم در عمل و نظريه ميان كه شديد متوجه شما واقع در باشم ، فهميده درست اگر *
ظاهر اجتماعي و فلسفي نظريهپرداز يك نقش در جهتي از ماركس خود حتيدارد وجود زيادي
مانند سياسي راديكال فعاليتهاي به زمانهاش شرايط مقتضاي به بنا ديگر جهت از و ميشود
كه عمل و نظريه ميان فاصله اين شما نظر به.ميآورد روي...و اول انترناسيونال در شركت
فاصله اين شما نظر به آيا چيست؟ حاصل كرده ، ايجاد دوگانگي نوعي ماركس آثار خود در حتي
است؟ پرشدني
از كردن صحبت اما باشد ، آن مبناي بر بايد هم عمل باشد ، درست تئوري اگر البته -
توان نمي اساسا ايدئولوژي و عمل بين.ديگر چيز ايدئولوژي از صحبت و است چيز يك تئوري
آن از اگر.كند عمل آن به بايد است ايدئولوژيمعتقد يك به كه كسي.شد قائل فرق
درست را ايدئولوژي آن يا كه است دليل اين به كرد مخالفت آن با يا شد منحرف ايدئولوژي
.است صادق لنين درباره درست مسئله ، اين.است نداشته آن به عقيده اول از نفهميدهيا
مانيفست در ماركس حرفهاي عين آنها در كه كتابهايي اول دسته:دارد كتاب نوع دو لنين
دستهاي در اما.ميزند ديالكتيكي غير حرفهايي كه ميبينيم عملا يعني ;ميكند راتاييد
صددرصد سياسياش ، تاكتيك و عمل در حتي يا "كرد؟ بايد چه" مانند كتابهايش از ديگر
توازن بسنجد ، را شرايط كوشيده قدم هر در كه معنا بدين.است كرده رعايت را ديالكتيك
ايجاب ديالكتيك درست كه كرده رفتار طوري عمل زمان تعيين در حتي و بگيرد درنظر را نيروها
با را نظريههايش كه هنگامي اما بود جور يك عمل در لنين كه ميبينيم پس.است ميكرده
ماركس حرفهاي لنين جاهايي چنين در درواقع.بود ديگر گونهاي ميگذاشت ، درميان مردم
از برخورداري عليرغم انگلس حرفهاي و نوشتهها كه چرا ميكرد ، تكرار را انگلس بهويژه
.بودهاند دگماتيكتر بهمراتب علمي ، ظاهري
رسيديد؟ ماركسيسم به نسبت برداشتها اين به توده حزب از انشعاب از پس آيا *
و تئوري ميان فاصله و بودم رسيده مسائل اين به كمابيش كتاب نگارش از قبل البته-
سال1340 در را تزم خواستم كه هنگامي اينكه براي بودم ، كرده حس ماركس آثار در را عمل
خود كه (تجديدنظرطلبي) ريويزيونيسم يكي:داشتم نظر در را موضوع دو بنويسم ، هايدلبرگ در
.ندارم قبول ميشود ، صحبت دربارهاش كه آنگونه را ريويزيونيسم من كه ميداد نشان
:دوم موضوع.بودم كرده شك آن در پس جريانچيست؟ اين ماهيت كه ببينم ميخواستم درواقع
را اول موضوع او كه دادم پيشنهاد را دو هر استادم به نهايت در.بود دولت تدريجي محو
آيا كه ميپرسيدم خودم از.بودم كرده شك باشد ، دولت محو كه هم دوم موضوع در من.پذيرفت
به بنابراين باشد؟ نداشته ضرورتي دولت وجود كه برسيم روزگاري به كه دارد وجود آن امكان
را ماركس "آلماني ايدئولوژي" بهويژه را جديتر آثار كه وقتي اما بودم رسيده شك مرحله
.شدم اينمسائل متوجه بيشتر خواندم ،
بوديد؟ نخوانده را "آلماني ايدئولوژي" هنوز روز آن تا يعني *
آن عمرش آخر تا هم ملكي مرحوم حتي.بود نخوانده هيچكس واقع در.بودم نخوانده !نه -
همه ولي بوديم خوانده را سرمايه اول جلد فقط حتي يا.نبود دسترس در زيرا نخواند ، را
.نخوانديم را سرمايه
.ميانديشيدم مسائل همين روي من تا1345 سال1340 از حال هر به
علمي ادعاي عليرغم ماركس اتوپيايي ايدههاي كه رسيديد مسئله اين به زمان همان اگر *
دنبال به ماركسيسم در پس اين بنابرايناز نيستند ، شدني پياده عمل در هيچكدام بودن ،
اتوپيايي و آرماني انديشههاي از را ماركس آثار يا ماركسيسم اگر ديگر بيان به بوديد؟ چه
را خود هم هنوز آيا صورت اين در ميماند؟ باقي آن از توجهي قابل چيز چه كنيم ، خالي
ميدانيد؟ ماركسيست
برخي زمينه در كه هستم پژوهشگري بيشترنيستم ماركسيست يك ديگر من هماكنون !نه -
بايد پرسشتان به پاسخ در.ميكند مطالعه ماركس انديشههاي و آثار و ماركسيسم مسائل از
راهنماي عنوان به هم هنوز انگلس و ماركس ديالكتيك از بخشهايي نظرم به كه بگويم
تخيلي و اتوپيايي ايدههاي اگر يعني ;باشد مفيد محققي هر براي ميتواند روششناختي
هنوز ديالكتيك از جنبههايي نظرم به بگذاريم ، كنار آرماني جامعه درباب را ماركس
.توجهند قابل
و مهم اصول بهعنوان..و پديده هر دروني تغييرات محيط ، تاثير از بايد ميان اين در
داشته ، واقعيت هم روزي اگر ماركسيسم اصول بقيه گذشته ، اين از.برد نام ديالكتيك كارآمد
اينكه.نداشتهاند واقعيت بنياد از هم برخي است ممكن.است پيوسته تاريخ موزه به امروزه
شرايط طبق بعدا ولي داشته واقعيت زماني در متوسط ، طبقه رفتن تحليل و كارگر طبقه گسترش
.ميكند تغيير وضع جديدتر ،
به جهان نقاط و كشورها از برخي در واقعيت يك بهعنوان ماركسيسم امروزه حال هر به
نظريات از سياسي و اجتماعي فلسفي ، نظريههاي از برخي در حتي و دارد حضور مختلف شكلهاي
در بلكه ماركسيسم برابر در نهتنها فرد هر كه ميكنم فكر اما ميشود استفاده ماركس
توانايي و كند بررسي را آن مختلف ابعاد بهدقت بايد ديگري سياسي و فكري مكتب هر برابر
نگاه تغييرناپذير و ابدي قانوني عنوان به آن به هيچگاه و باشد داشته را آن از نقادي
.است ديالكتيك مهم ايننتيجه.دهد تطبيق پديد نو شرايط با را آن همواره بايد بلكه نكند
ارشاد محمدرضا:از گفتوگو
|