نمادين شرق سوي به
پردازش ترانه ساز سيم
نمادين شرق سوي به
نخست بخش - ميگويد تلاش و تجربه سال از 40 ايراني نوجوي آهنگساز مشايخي عليرضا
محيط در را نوگرايي كه شمرد بر آهنگسازاني جمله از ميتوان را مشايخي عليرضا:درآمد
ايراني نوگراي آهنگسازان ديگر از را مشايخي كه آنچه.كرد مطرح وسيع طور به ايران موسيقي
;است نشده مطرح حال به تا ايران در كه است موضوعاتي و جديد سبكهاي ارائه ميكند ، متمايز
.بدانيم "نو"كلمه دقيق مفهوم به و بكر موسيقياي را مشايخي موسيقي ميتوانيم پس
در "ناصحي حسين" شادروان ايراني ، موسيقي زمينه در "پايان مفخم لطفالله" دكتر شادروان
.بودند ايران در او استادان نخستين پيانو ، زمينه در كمباجيان افليا خانم و آهنگسازي
برجستهترين "يلينك هانس" چون استاداني محضر از وين در خود اقامت سالهاي در مشايخي
آشنايي.برد سود "شيسكر كارل" و (شهير آهنگساز شوئنبرگ شاگرد) وين مكتب نظريهپرداز
موسيقي متنوع حوزههاي و مسائل زمينه در وسيعي تحقيقات او كه شد سبب يلينك ، با مشايخي
قويترين ديگر طرف از مشايخي ملي علايق و طرفي از تحقيقات اينباشد داشته معاصر
براي وين ، در تحصيلات پايان از بعد مشايخي.داشتهاند او هنري تكامل در را تاثيرات
در آنجا در و رفت (هلند)اوترخت به الكترونيك موسيقي زمينه در تحقيق و تحصيل ادامه
شركت بود ، هلند "انستيتوزونولوگي" پايهگذاران از كه "كونيگ ميشايل گوتفريد" كلاسهاي
شيوه اين در.كرد تلفيقي موسيقي از صحبت بار اولين براي هلند در سال 1970 ، در.كرد
عمق و ريشه.ميگيرند قرار مشترك زبان يك خدمت در ايراني موسيقي و كامپيوتر الكترونيك ،
.است دربرگرفته فلسفي مفاهيم را مشايخي آثار
دنبال را آنها و دارد علاقه بسيار هم فلسفي مطالعات به آهنگسازي ، كنار در مشايخي عليرضا
در خود هنري تحولات آخرين در كه است نظرياتي دنبال به هنر فلسفه زمينه در او.ميكند
در كند ، ادغام جديد وحدت يك در را مختلف فرهنگهاي بتواند تا است"برتر منطق" يك جستجوي
هم در را آنها تناقضات ، از گريز جاي اوبه وحدتي ، چنين پي
تلفيقي ايشان آثار.دارد همعلاقه نقاشي به گرايشها اين اضافه به مشايخي.ميآميزد
ايشان آثار از نمايشگاهي ماه دي روز 13 در زمينه اين در و نقاشي هنر و نگاري نت از است
نگاهي ميخوانيد كه مصاحبهاي.شد برپا"هوس هولت اليزابت" همسرشان ، آثار همراه به
اركستر و شهرزاد نامهاي به منتشرشده اثر دو همچنين و مشايخي انديشهها و افكار به دارد
هايشان ، نقاشي و ايراني موسيقي در نوگرايي براي مشايخي وتلاشهاي (هرمس نشر) نو موسيقي
.بگيرد استفادهقرار مورد اميدواريم كه
ظهوري حسن:گفتوگو
خاص فضاي و فرم چنين در هم آن آهنگسازي ، براي شما انگيزه كه بگوييد ما به ابتدا در *
است؟ بوده چه
هم يكي و هنر در تنوع به علاقه يكي.داد شكل را من كار آغاز قوي خيلي انگيزه دو -
كنار دربودند آهنگسازي در من اصلي انگيزههاي اولين هم پاي به پا دو اين.ملي علايق
كند ، پيدا تكامل من ذهن در فلسفي نگرش يك كمكم تا شد باعث فلسفه به من زياد علاقه اينها
كه همانطوري فقط موسيقي واقعا آيا و مينويسيم؟ موزيك چرا اصولا ما كه پرسش اين با
بيراهه يا دارد ، تاريخي حقانيت يك گرفته قرار تفنن خدمت در ايران ، در گذشته ، قرون در
كنيد جمع وقتي را آنها به مرتبط تفكر ابعاد و انگيزهها اين تمام كلي طور به است؟ رفته
متوجه شويد ، كمكم كشيده فعاليت اين به شما كه وقتي طبيعتا.ميشود من فعاليت حاصلش
در مثلا كه ميبينيد و ميشود مطرح مسائلي چه موسيقي جامعهشناسي نظر از كه ميشويد
ما كنسرت سالنهاي كه ميشويد متوجه و نميشود پيدا هم شده كوك پيانو يك ما موسيقي مدارس
ميرويد پيش كه تدريجا و ميكنند اجرا برنامه غلط آكوستيك و غيركوك پيانوي با معمولا
سال صد در موسيقي اساتيد ، خود دانش كمبود علت به موسيقي آموزش محيطهاي اكثر در ميفهميد
واقع در ميشود تدريس كه آنچه يعني زده جا در اروپا پيش سال صدوپنجاه در اوقات گاهي و
متوجه شما كه اينجاست.ميشده تدريس پيش سال صدوپنجاه يا صد بايد كه است مسائلي فقط
هست ، من تخصص و من نظر مورد كه موسيقي از خاصي رده به نسبت شناختي كوچكترين ميشويد
هر. داشته تفنني حالت بيشتر موسيقي گفتم كه همانطور و ;ندارد وجود جدي موسيقي يعني
آن كار حاصل و ميكند ايجاد آهنگساز عنوان به شما در عكسالعملي يك مشاهدات اين از كدام
.ميكنم عرض من كه ميشود چيزي
كه ميشود اجرا جهان ديگر اركستر رهبران توسط شما آثار از بعضي اجراي اوقات گاهي *
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را اجراها اين.ميآيد هم CD روي بر گاهي
خيلي اجرا كيفيت نظر از چه و كميت نظر از چه كلي طور به آثارم اجراي نظر از من -
نشده ، CD كه آنهايي چه و شده CD كه آنهايي چه هست ، من از كه اجراهايي اكثر.داشتم شانس
عليرغم كه كسي اولين ميكنم ، نگاه گذشته به كه وقتي.هستند خوبي و معتبر خيلي اجراهاي
ايران در را آثار اين و كرد توجه من آثار به انقلاب ، از قبل دولتي سازمانهاي بيتوجهي
به آنكه از قبل و بود توانايي بسيار رهبر مشكا.بود مشكا ، فرهاد كرد معرفي و اجرا
متحجر جمله از مطالب خيلي خاطر به اين كه نميشدند اجرا معمولا من آثار بيايد ، ايران
يك هم اخير سالهاي در و داشتند دست در را موسيقي اجرايي فعاليت كه بود كساني اكثر بودن
آنها از خيلي و كشيده زحمت بسيار من آثار براي صهبايي منوچهر نام به ديگر تواناي رهبر
.است شده تهيه هم CD اوقات گاهي آنها از و درآورده اجرا به دنيا اكناف و اطراف در را
بود؟ چه اركستري چنين ايجاد از هدف گرفت؟ شكل نو موسيقي اركستر كه شد چگونه *
چند ابتدا در است بهتر پس است ، تهران موسيقي گروه از جزيي نو موسيقي اركستر -
در الان) پيش سال حدود 9 در گروه اين.كنم صحبت تهران موسيقي گروه درباره كلمهاي
آهنگسازان معرفي و تربيت هدف با (هستيم تهران موسيقي اركستر فعاليت سال دهمين آستانه
استاد توسط مردم توده عبارتي به يا و بازار و كوچه مردم ميان به نو موسيقي بردن و جوان
متعلق نو موسيقي كه تصور اين خلاف بر.شد تشكيل من خود و صدري قوام فريماه خانم پيانو
هم موسيقي از مردم كه است طبيعي خيلي و ماست زمان موسيقي اين است ، عاجنشينان برج به
خيلي ايران در موسيقي اجراي و آموزش سطح كه جايي آن از منتها ;شوند مطلع خودشان نسلان
روز جريان از كه موسيقيداناني از بعضي متاسفانه طرف از بيشتري ، مقاومتهاي است پايين
در اين و بود هم "نيما" مقابل در كه مقاومتهايي همان ;ميگيرد صورت عقبافتادهاند ،
را تاريخي ضرورت جلوي كه بودم معتقد هميشه من.بود تاريخي ضرورت يك نيما كه است حالي
شاه زمان در كنگره جور چند كه نداريد ياد به احتمالا و هستيد جوان شما.گرفت نميشود
كه كردند صحنهسازي نوعي به و شدند كارگرداني متحجر متاسفانه ادباي جور چند شد ، درست
بنشيند نزاع به تاريخي ضرورت اين با نتوانست كس هيچ و ;نشد ولي بشود ، فراموش اصلا نيما
اين.بكنيد نگاهي هم جدي موسيقي به حالا.كرد كه كند ، پيدا تحركي فارسي شعر بود قرار كه
حال عين در و است مورداستفاده هم خارجي زبانهاي در و ميبرم كار به من كه است واژهاي
بدون سريع ، و صريح موضوع دارم دوست خيلي كه آنجايي از و مناست تخصص كه است موسيقي
هايي شخصيت كه است موسيقي همان جدي موسيقي بگويم بايد باشد ، روشن خواننده براي دردسر
موسيقي ، تقريبادر از شاخه اين كردهاند معرفي آنرا شوپن و بتهوون موتسارت ، باخ ، مثل
هشتم قرن از ما يعني گرفته ، قرار غفلت مورد سال دويست و تاهزار صد و هزار ايران
و آكادميك شكلگيري يك طرف به كه ميبينيم مركزي اروپاي در را موسيقي نوعي ميلادي ، تكوين
.بوديم غافل ايران در موسيقياي چنين از ما و ميكند حركت دانشگاهي
موسيقي تمدن با تفاوتي چه ميكنيد صحبت آن از شما كه موسيقي تمدن از شاخه اين *
دارد؟ ايران
است موسيقياي فني ، و علمي موسيقي ميگوييم وقتي يا كلاسيك موسيقي يا جدي موسيقي -
با ميكند فرق اين.ميشويد مجهز دانشگاهي و علمي محيط در ساختنش علمي ابزار به شما كه
است ملي گنجينه يك ما ، رديف موسيقي مثلا مثل ، .است مملكتي يك ملي گنجينه كه موسيقياي
را اثري يك ما اينكه با ;ميكند فرق موسيقي تكوين با اين ولي.دارد را ما نفت مثال و
دنيا در هم ديگري اتفاق يك اما.ميكند فرق است ، مقدسي بسيار كار البته كه بكنيم ، حفظ
يا نشديم موقع به كه شدن صنعتي مثل نبوده ، ما توجه مورد كه ديگر اتفاقات خيلي مثل بوده ،
صدايي چند مسائل به بوديم ، غرب كننده مصرف هميشه و نداشتيم كامپيوتر به توجهي
صرف بودجه كه متاسفم بسيار.نداشتيم توجهي هم ايراني موسيقي تكوين و
موسيقي خدمت در را آنها كه ميشوند شرايطي گرفتار ما خوب خيلي نوازندگان و ميشود
معمولا كه سرتكبري از اينكه يا كه ميكنيم درست اركسترهايي يعني ;ميدهد قرار "اكابر"
نمره با 9 اوقات گاهي دانشگاه در كه جواناني يكسري ميشود ، زاييده اطلاعات كمبود از
را بتهوون ميكنند ، تدريس استاد عنوان به كشور دانشگاههاي در حالا و گرفتند ما از ارفاق
ولي كند ، تحمل را چيزي چنين يك كه است ممكن مانده عقب مملكت يك فرهنگ.ميكنند مسخره
من با ميخواهيد شما وقتي است طبيعي جايي چنين يك در خوباست مبتذلي سطح واقعا اين
.بزنم حرف زياد كه باشم نداشته دوست و نكنم علاقه اظهار بخواهم ، عذر من كنيد مصاحبه
.نو موسيقي اركستر همين توسط كرديم ، عمل هم ما و بشود عمل بايد اينجا
است؟ موسيقي از جديدي نوع و مردم ميان پلي ايجاد "نو موسيقي اركستر" هدف پس *
متوجه اجتماع نخبگان اول وهله در لااقل كه گفتيم و شديم جمع هم دور آنجا ما -
بنابراين.باشد مردم خدمت در موسيقي كه است من تز اين دوم وهله در و است خبر چه بشوند
وجودي فلسفه نظر از نو موسيقي اركستر.هستيم شرايطي چه در كه بشوند مطلع بايد مردم توده
كردند ، شروع پيش سال صد ديگران كه را مسئلهاي تا آمد وجود به حقيقت در فني ديدگاه و
از را نوازي رديف اگر كه دهد ادامه ديدگاه اين با ايراني ، سازهاي درباره مطالعه يعني
بعدي مرحله در و دارند؟ قابليتهايي چه ساز يك عنوان به سازها بگيريم ، ايراني سازهاي
بروز خود از ميتوانند تواناييهايي چه نو موسيقي زمينه در شده كشف جديد قابليتهاي اين
دانشجويان براي مهم بسيار اساسيو مسايل عنوان به ما براي كه بود مسايلي اينها دهند؟
فكر آنها مورد در اصلا يعني نشده ، بررسي قبلا مسائل اين كه حالي شده ، در طرح ما موسيقي
را موسيقي كه آنهايي نسل به نسل كه بودند كرده قناعت مسئله اين به معمولا و بود نشده
بدهيم ، انجام هم كاري بايد و نيستيم ميراثدار و حافظ فقط ما ولي.كنند حفظش ميشناسند
هنر با را موزهداري نميتوانيد شما.باشد داشته يكي آن با مغايرتي اين كه آن بدون
در و ميكنيم حفظ را بهزاد و كمالالملك و مهرعلي ما.بدهيد قرار جا يك در كردن نقاشي
، داريم حق تنها نه حال عين
توجه با.كنيم نقاشي بايد هم امروز هستيم معتقد هنر اين به اگر وظيفه يك عنوان به بلكه
، مسائل اين به
تهران موسيقي گروه برنامههاي چارچوب در اركستر اين.آمد وجود به نو موسيقي اركستر
من آثار كنار در معاصر جوان آهنگسازان آثار آن در كه برنامههايي يعني دارد فعاليت
.ميشود معرفي
معماري جشنواره جريان در آذرماه چهارشنبه 27 روز در كه آخري كنسرت همين نمونه براي
داشتيم ، زيبا هنرهاي دانشكده معاصر موسيقي پژوهش مركز همكاري با زيبا هنرهاي دانشكده
در تهران موسيقي گروه فعاليت عطف نقطه.درآمد اجر به جوان آهنگساز چند و من از آثاري
ما و بود فجر در گذشته سال ما ، كنسرت وسيع سطح يك در معاصر آهنگسازان شناساندن زمينه
معرفي بودند من شاگردان از همه كه را معاصر خوب بسيار آهنگسازان از تا پنج توانستيم
كارمان گسترش از شخصا من نشده ، من به كمكي هيچ كه نكته اين گرفتن نظر در با.كنيم
وقتي كه كنيم تربيت آهنگسازاني تهران در بار اولين براي توانستيم ماهستم راضي بسيار
احساس تحصيل ، ادامه براي يا فارغالتحصيل آهنگساز عنوان به يا حالا ميروند ، اروپا به
كمك آنها به استاد كننددهها مي تحصيل اروپا در كه زماني و كنند نمي افتادگي عقب
.ميكردند سرپرستي قوامصدري خانم اجرايي نظر از و كشيدم من را زحمات اين بيشتر.ميكنند
.كنند پيدا نفس به اتكا كمكم بچهها كه كنيم ايجاد شرايطي توانستيم ما
.است مالي نظر از منظورم بيشتر البته ميكنند؟ شما به كمكي چه اجرايي سازمانهاي *
يك در فقط.است اركستر با هزينهها تمام و نميكنند كمكي هيچ اجرايي سازمانهاي -
و شد انجام قسطش آخرين پيش هفته و كشيد طول وصولش سال دو كه كرد ما به ارشاد كمكي مورد
تمام تقريبا كه بگويم است بهتر.نكنم را صحبتش اصلا است بهتر و بود ناچيز بسيار البته
ميتوانيد را كار اين اهميت شما وقتي و بوده بودجه بدون داديم انجام ما كه كارهايي اين
چند كردم كار بچهها اين با من كه سالي ده هشت هفت همين در ببينيد كه كنيد دريافت درست
انجام پول اين بدون ما را كار اين و شده مملكت اين آموزشي موسسات خرج تومان ميليارد صد
هم هنوز و شده من مقابل در ممكن كارشكنيهاي بدترين.بسيار كارشكنيهاي با ، همراه داديم
از كار ديگر الان ميكنم فكر من كه اين براي چرا؟ ندارد ، تاثيري هيچ من روي ولي ميشود ،
را آهنگساز تربيت جلوي بتواند اينكارشكنيها كه بودم نگران خيلي زماني يك.گذشته كار
جوان آهنگساز پنج و سي از بيش تهران موسيقي گروه كه ميگويم افتخار با الان وليبگيرد
كه انقلابي بشودآن گرفته من كار جلوي اگر حالااست كرده معرفي خودش كنسرتهاي در را
موسيقي كه برسانم ، مردم به بود قرار كه پيامي آن و بكنم ايران هنري موسيقي در بود قرار
اجرايي بازوهاي از مستقل بود قرار كه هنري فعاليت آن و ;هست هم تفكر و نيست تفنن فقط
مسرتبخشترين اصطلاح به و بهترين اين يعني ;آمده وجود به بيايد وجود به مملكت اين
من كه كنيم مقايسه پيش سال پنج و سي با را شرايط اگر.افتاده من زندگي در كه است اتفاقي
براي چرا؟.نميرفت بيرون من خانه از بكنم ، صدا نو موسيقي از صحبت ايران در ميخواستم
مينويسد ، نويي اثر وقتي جوان آهنگساز يك حالا ولي ;ميگرفتند مرا جلوي جا همه كه اين
كارشكنيها اين تمام عليرغم كه شده ايجاد طوري شرايط يعني گرفت ، نميشود را جلواش ديگر
نشد اجرا اثرشان سالن يك در اگر كه ميدانند و ندارند را نگراني اين ما جوان آهنگسازان
.ميشود اجرا ديگر سالن شش در
روي از حالا.كرديم معرفي را برجسته آهنگساز چند گذشته فجر در گفتم كه طور همان
چند و رادمان علي عباسي ، آرش آزاد ، علي فرهنگ ، عليرضا وزيري ، ايمان:ميكنم نقل حافظه
ان كه داريم هم ديگري آهنگسازان و درخشيدند عالي بسيار بسيار گذشته فجر در ديگر نفر
آنها از قطعاتي و ;كرد خواهيم معرفي امسال فجر ، در بشود فراهم امكاناتش اگر شاالله
ما نميتواندجلوي نيرويي هيچ و هستيم مستقيم صراط در ما كه ميكنم فكر من.داشت خواهيم
با بحمدالله اركستر اول CD.هستند هم ديگر خيليهاي و نيستم تنها ديگر من چون بگيرد ، را
.درميآيد CD يك نو موسيقي زمينه در ايران ، در كه است باري اولين اين.درآمد بچهها همت
و ;كنيد معرفي لندن و مونترال نيويورك ، پاريس ، در را آن ميتوانيد افتخار با شما و
شده كار اين از علمي محيطهاي در ايران از خارج در استقبالي چه كه كنيد باور نميتوانيد
.هستيم ضبطش كار در كه دربيايد ما دوم CD كه اميدواريم ما و
آن ميتوانيم ساده خيلي تعبير به.است بحثانگيز و پيچيده بسيار مفهومي "نو" كلمه *
اركستر براي منظور همين به مفهوم اين آياكنيم تعريف بودن حال زمان جديد شرايط در را
شكل به رو روند در سبك اين و هستيد ايران موسيقي در جديد سبكي مبتكر شما يا شده ، انتخاب
در كرديد؟ انتخاب اركستر براي را نو كلمه خاطر همين به و ميشود پختهتر لحظه هر خودش
است؟ بوده چه نو موسيقي اركستر براي "نو" كلمه انتخاب از هدفتان بدانم ميخواهم مجموع
قرار من فلسفي بينش از ناشي خصيصههاي براساس.است اش پختگي نهايت در حالا من سبك -
من فلسفي تزهاي جزو مسئله اين بگويم بايدكنم ابداع هم ديگري سبكهاي هستم زنده تا است
زندگي طول در كه دارد را اين توانايي زمان شتاب گرفتن نظر در با امروز آهنگساز كه است
كه من نگرش آخرين.كند ابداع متفاوتي سبكهاي و بنويسد موسيقي متفاوتي سبكهاي در خودش
سبكي چند موسيقي شود قرار كه است اساس اين بر ميگذرد پيدايشاش از ساليست چند واقع در
"نو" عنوان.نكنيم مخلوط "نو" مسئله با را موضوع واينمن متاايكس فضاي در البته ;باشد
اينجا ما كه اين اولباشد اركستر نام ادامه در تا كردم پيشنهاد اعتبار دو به من را
.باشد موسيقيايي تفكرات و موسيقيايي -ذهني تراوشهاي آخرين معرفي محل ميخواهيم
در نوگرايي رنجهاي از الهام با كه اين دومبماند طور اين و باشد نو هميشه ميخواهيم
اداي يك داشتم دوست كه اين و نيما از الهام با و موسيقي گذشته سال هفتصد يا ششصد
در كردند سعي و كردند تحمل مرا مشابه رنجهاي نحوي به كه كساني تمام به باشد احترامي
حالت هم هنر در اين بنابر پس.نميايستد زمان كه كنند تفهيم را مسئله اين خودشان زمان
ما ايران در.كردم انتخاب اركستر براي را "نو" كلمه باشد ، داشته وجود نميتواند ايستا
زياد ارفاق بدهيم ، با زحمت خودمان به خيلي اگر.نداشتيم موسيقي شكل اين به اصولا
.بدانيم موضوع اين درباره شديم كنجكاو پيش سال هشتاد تا هفتاد مثلا بگوييم ميتوانيم
را شهامت اين نيما مثل شخصي و بود ركود حال در كه دارد قوي بسيار شعري سنت يك ايران
كه هست هم ديگر حرفهاي ، اما درست زديد كه حرفهايي اين تمام بگويد و بيايد كه كرد پيدا
طرف يك از "نو" كلمه انتخاب اين بنابر پس.كنم صحبت شما با دربارهاش ميخواهم من
ما كه موضوع اين اعلام ديگر طرف از و بود هنر تاريخ در نوگرايي روند يك به احترام
بيشتري امكانات دنبال به دائما و كنيم نگاه هنر به انتقادي تفكر شيوه يك در ميخواهيم
.كند بيان ميتواند را ما تفكراتموسيقيايي كه باشيم
به نياز.ميشود تقسيم ايراني غير آثار و ايراني آثار دسته دو به شما موسيقي*
است؟ بوده چه شما كارهاي در ايراني غير آثار ساخت
مقدار يك كه است ضخيمي بسيار تقسيمبندي يك ايراني غير و ايراني تقسيمبندي اين -
يك.است موجود من از كه است كوتاهي بيوگرافيهاي خاطر به بيشتر و هستم من خود مقصرش هم
است بهتر و نيست ، خوبي خيلي تقسيمبندي بنابراين ، پس ميشود داده خواننده به كلي تجسم
و آثار زمينه در كتابي هنر ، پژوهشگر صباحي گل گلناز خانم.كنيم صحبت عميقتر مقدار يك
تقسيم دسته ده به را من ايراني شما قول به آثار ايشان آنجا در كه نوشتهاند من افكار
تاثير مستقيما كه آثاري گفتيم حقيقت در ايراني غير آثار ميگوييم وقتيكردهاند
داشته ايراني الهامهاي و آنهاتاثيرات از بعضي است ممكن غيرمستقيم و ندارند ، ايراني
آخرين در موسيقي چون نيست ، من موسيقي كليت اصطلاح به نمايشگر وجه هيچ به اين!باشند
جغرافيايي مرز هيچ باشد لازم اگر كه دارد هنرها تمام به نسبت را تمايز اين شكلش
نوگرايي همه كه من آثار يعني ايراني غير و ايراني ميگوييم وقتي.بكند محدودش نميتواند
انتخاب ايراني درونمايههاي از را خودشان موضوعات اوقات گاهي بوده ، اصليشان موضوع
از يكي.نيست من موسيقي مشخصه مهمترين نبودن ايراني يا و بودن ايراني.بالعكس و كردند
نيست ، روشن هنوز بسياري براي كه است ، اين دارم ايران محيطكاري در من كه گرفتاريهايي
اول.خوب انسان بعد هست انسان اول.باشد موسيقي بايد باشد ايراني كه آن از قبل موسيقي
من آثار تمام در اصل بنابراين.ميكند پيدا اهميت بودنش ايراني بعد و باشد بايد موسيقي
قطعات اين از بعضي.بودند قطعه الهامبخش موسيقيايي ، تفكر راستاي در مختلفي موضوعات
شده ، زائيده ايران موسيقي بطن از مسائل آن كه كردند انتخاب مسائلي از را خودشان موضوعات
نغمه يك ديگر اينجا در فضاست هندسي تجمع يك به موسيقيايي دادن شكل من هدف كه هنگامي ولي
جريان يك ما مختلفي سطوح در كه وقتي.باشد داشته مهمي نقش الزاما نبايد گيلكي
بشوند ، تعريف مختلفي عمقهاي كه است ممكن مختلف اعماق در ميآوريم ، وجود به موسيقيايي
هم عمقها آن به است ممكن كه ميخورد پيوند هم به جايي يك در آنها اشتراك وجه ولي
حالا كه نيست مهم هيچ و ميكند بيان را يكديگر كه مشترك سطح يك ;باشد نداشته ارتباطي
من تفكر طرز اصولا چون است فرهنگي چه خدمت در يا و شده گرفته فرهنگي چه از قسمتاش اين
.نيست ناسيوناليستي هنر در
اين كه آنچه.است نوين فضاهاي ايجاد و كشف دنبال به موسيقي در غربي مدرنيسم پست *
به آن انتقادي نگاه اول وهله در ميكند ، متمايز مدرن موسيقي از را موسيقي از نوع
شما موسيقي من تعريف اين با.است كلاسيك سنتهاي به بخشيدن اهميت دوم وهله در و مدرنيته
باره اين در هم را خودتان نظر ميخواهم.ميدهم قرار مدرن پست آثار دستهبندي در را
.بدانم
، ميكنم استفاده مدرن پست موسيقي اصطلاح از امر سهولت براي اوقات گاهي اصولا من -
يك ميكند القاء اصطلاح اين كه چيزي اولين.ندارم دوست خيلي اصولا را اصطلاح اين اما
بخواهم كه آن بدون.من براي اشتباه به شايد البته ;است هنر رسيدن دنيا پايان به حالت
است مدرنيته تنها كه ميگويم اختصار به فقط بشوم ، مدرنيسم پست و مدرنيسم بحث وارد حالا
بدون هم باز و.كنيم صحبت مدرنيته پست از بتوانيم ما كه كند ايجاد شرايطي ميتواند كه
جلب آدرنو از مهم خيلي نكته اين به را شما نظر بشوم طولانيتر بحث وارد بخواهم كه آن
خيلي من براي موضوع.دارد فرق مدرنيته در بودن با بودن مدرنيست ميگويد كه ميكنم
اشكالي هيچ دارد مطابقت مدرن پست با من موسيقي جاي هر حالا.حرفهاست اين از سادهتر
هنر در ما كه است اين مسئله.ندارد اشكالي هم باز ندارد مطابقت كه هم جايش هر و ندارد ،
موسيقي در حركت قانون را اين.كنند بيان بهتر را ما كه هستيم ابزارهايي دنبال به دائما
حالت كه ميشود ايجاد شرايطي لحظاتي يك در.است كرده ديكته ما به كه است متمادي قرون
كلي تغييرات كه است توضيح قابل فيزيك قانون يك باز هم اين و ;ميشود بيشتر جهش انفجاري
زماني كنيد نگاه شما.ميشوند كيفي تغييرات باعث و دارد اثر كيفي تغييرات روي بر هميشه
از تقريبا كه داشتيم هم ديگري دانشمندان ما ميكرد صحبت خودش نظريات از انيشتين كه
را نيچه كه است تاريخي ضرورت.هستند تاريخي ضرورتهاي اينها.ميكردند صحبت مشابه نظريات
صحبت فلسفي دقيق ساختار و سازمان يك در هگل اگر كه است تاريخي ضرورت.ميآورد وجود به
باقي هگل از نحوي به كه را دنيايي نيچه زيرا.نميكند صحبت ساختار آن در نيچه ميكرد ،
جديد ساختارهاي به نياز خودش افكار بيان براي نيچه.بپذيرد ميتواند و كرده تجربه مانده
انگليسي زبانهاي از متفاوت البته ميدانم ، زبان نوعي را موسيقي من كه آنجايي از.دارد
كه ميكنم استدلال گونه اين خودم فلسفي تزهاي در زبان ، از ديگري نوع غيره ، و آلماني يا
خودش قلبي و ذهني مكنونات بيان در معمولا آهنگساز.كنيم بيان را چيزي ميخواهيم ما پس
هنر اين واقعا يعني.ميآورد رو فركانسها به خاطر همين به و بوده قاصر كلمات توسط
و ندارد ، محدوديت كلاماصلا قالب در كه هنري.ميشود ديگر هنرهاي ساير با متمايز
و گيريم كار به تفكر خدمت در بهتر را فركانسها اين كه هستيم كاري ابزار دنبال به اينجا
جريان اين و هميشگي جريان يك.كنند بيان بهتر را افكارمان كه هستيم سيستمهايي دنبال به
خودش سر پشت كه كمي تغييرات يعني گفتم گفتار ابتداي در كه موضوعي همان خاطر به هميشگي
در چگونه ميبينيم و ميكند پيدا جهشي حالت يكدفعه دارد ، همراه به را كيفي تغييرات
اين.ميآيد وجود به الكترونيك موزيك كلن در و كنكرت موسيقي پاريس در قرن مياني سالهاي
.نيست اتفاق يك
در همزمان تقريبا كه ميرسيم مرحلهاي آن به يا شده بارور آنجا در تاريخي ضرورت يك
نيست ، خطي تكامل يك اين.ديگر جور اتريش در و ميشود گذاشته كنار جور يك توتاليته فرانسه
;شده انفجاري باعث كمي فشار يك مشتركي وجوه با جايي يك در كه داريم عمودي تكامل يك ما
يك برخلاف ديگر عبارت به يعني.ميكند بيان را خودش سهم هست انفجار اين هرجاي هركسي
يك باشند ، هم مخالف الزاما بايد شوئنبرگ و دبوسي كند فكر است ممكن كه سطحي ديدگاه
خدمت در هم مكمل صورت به بيايد بدشان هم از اگر حتي را اينها ميتواند عميقتر ديدگاه
خيلي موسيقي نوابغ از تا دو كه ميخوردم افسوس قبلا من.بدهد قرار بزرگتر انفجار همان
عطفي نقطه ;بودند موسيقي رمانتيسيسم اوج دو اين.بروكز و برامس:نميآمد خوششان هم از
ولي هم ، مكمل حال عين در و بودند سيسم رمانتي از بعد موسيقي به رمانتيسيسم عبور براي
از خودشان ، بعد سال پنجاه فلسفه از كمي يك اگر دو اين.نميآمد خوششان خيلي يكديگر از
اين.ميديدند ديگر پرسپكتيو يك از را موضوع داشتند ، اطلاعاتي آدرنو مثل اشخاصي بيانات
يك يعني.ميكنيد حمل خود در را انفجار از مقداري بدانيد شما كه است مهم خيلي نكته
شما كه است بزرگ قدر آن انفجار اين و ميآيد وجود به دارد تاريخي ضرورت خاطر به اتفاق
بدتان شخص آن از بدانيد اگر يا و ايستاده كسي چه كه نبينيد را منحني طرف آن است ممكن
آن اگر ميشويد متوجه كنيد نگاه انفجار اين به منحني بالاي از و برويد اگر ولي.بيايد
ترتيب اين به.ميداد رخ ناقص يا نميداد رخ اصلا انفجار اين نباشد ، منحني طرف آن شخص
با ماميبينيم بيستم قرن به نوزدهم قرن از عجيبي عبورهاي يك تقريبا همزمان ما كه است
جا يك را اسكرياوين ديگر ، جاي را دبوسي و ميبينيم جا يك را شوئنبرگ اختلاف سال چندين
هستند ، سوال يك به پاسخ همه اينها و آمريكا در دنيا ، طرف آن را آيوز چارلر و ميبينيم
مدرن ، پست بگوييد مدرن پست ميگوييد اگر شما.شود جديدي دوره وارد است قرار موسيقي
.ندارند اهميتي هيچ من براي اسماء
مدرك و دليل كلي با ميخواست عزيز دوست اين كه زماني دوستان از يكي با گفتوگويي در من
را اين ، من نكن ثابت را اين گفتم او به دارم ، تناقض افكارم در من كه كند ثابت من به
.نميدانم رسيدم ، عرفان به طريق اين از من شايد و است تناقض پذيرش من فكر اساس ;ميدانم
تناقض ميدانستم متناقض را آنها من كه مواردي از خيلي در من نظر از تناقض اين شايد
و ينبرامس بنابر.بوده شرايط از كافي اطلاعات عدم علت به ديدن تناقض اين و نبوده
را خودم سنتز ميتوانم هستند كه دوتا آن مشايخي ، از عليرضا من و يكديگرند مكمل بروكز
;شد آزاد چيزها سري يك از ذهنم "ژيد" از جمله يك خواندن با كه بودم جوان خيلي من.بيابم
تنها نه من":نباشد دقيق خيلي شايد ميكنم نقل حافظه روي از البته بود ، اين جمله آن و
راحت نفس يك خواندم را جمله آن كه وقتي ".ميروم استقبالش به نميترسم ، بلكه تناقض از
زمينه در من تئوريهاي به ساله سيوپنج كوشش يك از پس كه شد مقدمهاي همين و ;كشيدم
موقع آن من ولي است من كار اولين واقع در نيست ، من كار آخرين متاايكس.شد ختم متاايكس
شور قطعه با سال 1966 در من براي متاايكس.بكنم بتوانم استدلال كه بودم اين از جوانتر
از ترسم تمام كه بريزم خودم روي بار يك را سرد آب دوش بايد گفتم خودم آنجا منشد آغاز
يعني) دادم قرار موسيقايي غير اصوات طرف يك در آمدم.بريزد يكجا آكادميك شالودههاي
بعد.كردم ادغام هم در را اينها و را خودم علاقه مورد شور ديگر طرف در و (نويز همان
كه نوشتم موسيقي بار اولين براي آنجا.شود ساطع غيرموسيقايي اصوات شور از كه كردم كاري
زندگيم در راهم بشود باورم كه بودم اين از جوانتر و گذاشتم دوستانم براي لرز و ترس با
شور قطعه به چشمم گوشه هميشه آوردم وجود به كه سبكهايي تمام در من.باشد اين است قرار
عظيمي خيلي شكل "غرب تا شرق از" وسيعتر خيلي قطعه يك با سال دو از بعد بلافاصلهبود
و ايراني گفتيد شما كه آثاري همان من ، آثار كنار و گوشه در طور همين بعد و گرفت خودش به
چگونه ببينم اينكه براي بود آزمايشگاهي حقيقت در اينها تمام.داشت وجود غيرايراني
.نباشد ملي تعصبات گرفتار و بگيرد قرار فرهنگي هويتهاي بالاي موسيقي يك ميشود
و موسيقي جلو ، به رو سريالي جريان يك در كردن تجربه طريق از شما ميآيد نظر به *
است؟ درست شما موسيقي شكلگيري روند به نگاه اين آيا.داديد شكل را سبكتان
را آن از 1982 كه ببرم اسم قطعهاي يك از ميتوانم شما براي من حتي ;بله طريقي به -
يا حالا ولي.كنم تمامش زندگيم پايان در كه بودم گذاشته را قطعه اين و ميسازم دارم
قطعه اينكنم تمامش آينده سال سه در اميدوارم و سررفته حوصلهام يا است زندگيم پايان
اين ساخت شدن طولاني دليل اين و دقيقه پنج و بيست يعني ، است طولاني خيلي تعبير يك به
علت.مينويسم را آن كوتاهي مدت يك در من كه است زماني دقيقه پنج و بيست.نيست قطعه
موسيقيام در كه آنچه بطئي بسيار و ظريف بسيار كه است اين قطعه اين ساخت شدن طولاني
تقريبا اين.نت يك حتي اوقات گاهي ميشود ، اضافه اثر اين به آثارم لابلاي از ميگذرد
يك از دقيقه يك زيرا ميدهيد تشخيص شما را قسمتهايش بعضي ;است من آثار تمام مجموعه
ديگر اثر يك از ثانيه سه فقط اينكه علت به ديگرش قسمتهاي از بعضي در و هست درونش اثري
يك عنوان اين.شرق طرف به گذاشتم را اثر اين عنوان.نميدهيد تشخيص را آن شما هست درونش
جغرافيايي خطكشيهاي اين از من كه بگويم شما به بلافاصله هم را اين.است نمادين سوژه
كه است خودم گمشده شخصي بهشت ميگويم من كه شرقي آن اينجا در و بدورم كاملا غرب و شرق
يك ردپاي من آثار از خيلي در پس.ميرفتم طرفش به داشتم زندگيم تمام در ميكنم احساس
.كرد حس را آن ميشود و هست هم ديگر اثر
دارد ادامه
پردازش سازترانه سيم
ايران سنتي موسيقي دان رديف و ، نوازنده هرمزي سعيد استاد ياد به
اميدوار عطاءالله دكتر
سعيد استاد سهتار ، و تار نامي نوازنده و موسيقي بزرگ استاد ماه 1355 دي:درآمد
آن درگذشت سالگرد بهانه به زير نوشته.فروبست جهان از چشم تهران در هرمزي ميرزا
.ميآيد پي در كه شده نگاشته هرمزي مرحوم آثار جدي پيگيران از سوييكي از زندهياد
(فعلي شهر پارك) سنگلج محله تهران ، در خورشيدي سال 1276 در هرمزي ميرزا سعيد استاد
صاحبمنصبان و مديران از ثقالسلطنه خان ميرزاحسين مرحوم پدرش.جهانگشود به ديده
و فرانسه زبان پيانو ، خصوصي معلمين از كه بود خانم ملوك شاهزاده مادرش و قاجار دوران
مادر كنار در بيش و كم هم فرزندان.بود آشنا هنرها اين با و بود ديده آموزش را انگليسي
.بودند كرده پيدا هنرها اين به علاقهاي هنردوست و هنرمند
در سپس و خود پيش را تار آموختن نيز ابوالفتح نام به خانواده اين فرزندان از يكي
فرا ايراني موسيقي پيشگامان از يكي و تار چيرهدست نوازنده و استاد ميرزاحسينقلي ، محضر
تاثيري آنچنان برادر تار صداي شنيدنمينواخت زيبايي به را تار برادرش گفته به و گرفت
مدتي از پس.كرد را برادر خدمت در مشق و تار خريد درخواست كه گذاشت كوچكتر برادر دل در
پيش ابداعات صاحب و ميرزاحسينقلي شاگردان بهترين از خود كه درويشخان استاد خدمت به
به موفق شبانهروزي وكار باعشق رفتو بود ايراني موسيقي در يارنگها درآمد
بهترين به درويش كه را طلا استاد ، تبرزين از و شد درويش خويش ، استاد هنري ذخائر آموختن
.گرفت ميداد شاگردان
.داشت زيادي شاگردان و نمود دائر موسيقي مشق كلاس شاهپور ، خيابان در سال 1307 در سپس
پاي از استاد اما.شد تعطيل كلاس مشهد ، به انتقال و سپه بانك در كار علت به مدتي از پس
شاگردانش از يكي وي خود گفته به و پرداخت شاگرداني تعليم به هم مشهد در و ننشست
خود خلوت در مشهد از بازگشت از پس.مينواخت خوبي به و گرفته فرا را استاد اندوختههاي
ميرزاحسينقليرنگها خلف فرزند شهنازي خان علياكبر حاج استاد نزد هم مدتي و ميزد ساز
و داود ني موسيخان تصنيفهاي و پيشدرآمدها همچنين و گرفت فرا را وي ضربيهاي و
به و گرفت ياد بودند بزرگ موسيقيدانان و نوازندگان از كه را مختاري خان ركنالدين
.مينواخت خود شيوه با زيبايي
سهتار و ميآمد سنگين گوششان به آن صداي و تار وزن جراحي ، وعمل كسالت علت به استاد
.دادند ترجيح نواختن براي را
موسيقي اشاعه و حفظ مركز در ايران ملي تلويزيون راديو درخواست به بنا سال 1350 در
زيباي هنرهاي دانشكده موسيقي رشته فارغالتحصيلان از خود كه نوازندگاني تعليم به
آقايان:جمله آن از.شدند مشغول هستند ، موسيقي اساتيد واكنوناز بودند تهران دانشگاه
.توفيق خانم و جنگوك عليزاده ، طلايي ، لطفي ،
خود كه كماليان ، مرحوم توسط را ايراني دستگاههاي تمام موسسه همين درخواست به استاد
.است موجود اشاعه و حفظ آرشيو در كه نمود ضبط بود ، استاد شاگرد هم مدتي و ميساخت سهتار
تا چه بنوازند ، اگر و گرفته ياد را استاد سبك نتوانستند شاگردان از يك هيچ متاسفانه
.داشت استاد به شباهتي كماليان مرحوم سهتار نواختن حدودي
خوبي به بود گرفته فرا استادش از كه را اندوختههايي تمام هرمزي استاد مرحوم
.مينواخت
حركت سهتار روي نرمي و سرعت و قدرت با كه داشت سريع و روان چپ و محكم راست انگشت
.ميكردند
ايران موسيقي بنامآواز اساتيد از كه اميرقاسمي سليمانخان استاد مرحوم با استاد
پيدا حضور منزلاستاداميرقاسمي در ازظهر بعد يك هفته وهر داشت فراوان بود ، دوستي
اينجانب و ميپرداختند موسيقي يادآوري و خواندن آواز و نواختن به هم با را دمي و ميكرد
ساز از را نوارهايي و ميگرفتم تعليم آنها با را آواز درس و داشتم را همراهي افتخار هم
.دارم اختيار در آنها خصوصي اجراي و استاد دو اين آواز و
در فرصتي هر كه بود زمانه بزرگ شاعر شهريار ، استاد مرحوم ايشان مخلص دوستداران از
و ميبرد لذت ايشان شنيدنصداي و مجالست از و ميرفت استاد منزل به ميكرد پيدا تهران
راه در كوشش و تلاش عمر يك از پس هرمزيسرانجام استادسرود استاد وصف در هم را شعري
منزل در ماه 1355 مهر در 9 طولاني مريضي دوران يك طي از پس ايراني ، اصيل موسيقي اعتلاي
خاك به زهرا دربهشت وگفت وداع را فاني سابقدار شاهپور خيابان در خود شخصي كوچك
.شاد روحش.شد سپرده
شهريار استاد از سرودهاي
: هرمزي سعيد استاد وصف در
كيستدمسازت !گوشه جگر اي
ميزندسازت حرف جگر با
آرد اهتزاز در پودم و تار
پردازت ترانه سيمساز
توام نيازمند !نازنينا
نازت ميكشم بود اگر عمر
نيست فرشتگانم ناي حيف ،
آوازت هم دل ساز كنم كه
شيرين عشوه و فرهاد شور
شهنازت و شور به زندهكردي
بود خواهد تو پي در من چشم
بازت !پسر اي ببينم كجا در
كن سرفرازم لطف از گاهي
سرافرازت قد سرو شكر
بود حافظ شعر نه اين!شهريار
شيرازت زدهواي بسر كه
|