برف پرنياني جامه در البرز
كارشناسي چهارچوب در را بنزين قيمت
كنيم بررسي
...ميخواند درس او ميخوانم درس من
دريابيد را مازندران دستبافت فرش تعاونيهاي
است منطقي غير تحقيقات بودجه سهم كاهش
مطالعه عمومي سالنهاي احداث ضرورت
برف پرنياني جامه در البرز
:اشاره
را پيشين پربرف زمستانهاي خاطرات و كرد سفيدپوش را تهران شمال كوههاي برف ، امسال
.كرد زنده كردهاند ، سپري شهر اين در را خود جواني و كودكي روزگار كه شهرونداني براي
هواي و امروز تهران نقد به قديم ، تهران از خود خاطرات نقل ضمن شهروندان اين از يكي
.است پرداخته خستهكنندهاش و پرسروصدا فضاي و آلوده
كه باد خير به غربت ديار تا ايران از من ، قريحه و ذوق خوش همكار و جهانگرد دوست آن ياد
كنار و درياها ساحل در را زيبا شهرهاي و بزرگ كشورهاي پايتخت گرديدهام ، را آفاق ميگفت
شكوه و زيبايي آنها از هيچيك و ديدهام بسيار كوهستانها دامن در و خروشان رودخانههاي
.ندارند البرز دامن در را تهران
قامت و فراخ و پهن سينه و تنستبر و بلند اندام آن با البرز عظمت و وقار ميگفت او
عاجرنگ كلاه و تاج و برفزده روي و سر آن با دارد ، آسمان و ابر دل در سر كه افراشته
پايتختي هيچ و ديگر جاي در آن همانند كه ميدهد جبروتي و جلوه تهران شهر به توچال ، قله
.نميشود ديده
را البرز دلاوري جمال و زيبايي كه است خالي اكنون فرزانهام ، و دل زنده دوست آن جاي
سنگين برف از پوشيده و پوش پرنيان قدم تا سر از كه كند تماشا آذرماه ، روزهاي آخرين در
.است
آسمان از دمي دوردست درياهاي از برخاسته لايه چند ابرهاي پاييز ، هفته آخرين در
دامن خروشان ، ابرهاي ايران ، شمال و جنوب و غرب در جا همه از بيش و نبودهاند دور ايران
كه زمين درون آبي سفرههاي رودها قناتها ، چشمهسارها ، ريختند فرو گوهر و در و افشاندند
.شد خواهند لبريز و سيراب و پرآب بودند ، تشنهكام سالها
دوست.ميدهد نويد را گياه و پرگل و خندان و خرم بهاري خوشفرجام ، چنين پاييزي و
داشت ، قرار كوتاهي كوه و تپه مقابل در خانهاش.بود مسجدسليمان ساكن پيش سالها صاحبدلي ،
آن در پرباران ، زمستاني و پاييز و سالي در ميگفتند گياه ، و گل از خالي و خاكي و خشك
لاله فراوان سپس آمد ، پديد دلگشا و سبز چمن نخست "كود و باغبان بيمدد" خاكي ، تل و تپه
.شد تبديل ياقوتنشان گنبدي و سبزه و گل خرمن به و سربرآورد و روئيد و دميد خاكش از
از البرز دامن و ايران سراسر امسال كه باران و برف و باد و ابر معجزه و كرامت است چنين
.است شده بهرهمند و برخوردار كرامت اين
فرو برف است ، لايههاي كوهساران تنپوش لايه چند برف ، پيراهن زمستان آستانه در امسال
و سفيد چندان باريده ، البرز روي و سر بر سحرگاهان تا شب همه پاييزي ، ابرهاي از ريخته
آمده فرود (مديترانه)ابيض درياي از برخاسته ابرهاي از هواشناسان گفته به كه است شفاف
همانند سيماب و مهتاب از برتافته و بافته.البرز تن بر است پيراهني و است جامهاي است
تهران جلگه تا و البرز اندام سراسر در كه دامان ، كشيده و بلند نوعروسان ، پيراهنزفاف
در باريده ، تازه برف ذرات نيمهآفتابي ، هواي در زمستان روز نخستين در.است افشانده دامن
پيش در آينه" و است نور كوه البرز پنداشتي كه بود درخشان و شفاف چنان خورشيد زرين پرتو
از نور لمعات كرشمه و رقص و بازي و است غوطهور "نور درياي" در و "است نهاده آفتاب
است تصور و تقرير حد وراي كه دلفريب و زيبا چنان كرده ، پا به هنگامه لاجوردي سپهر قنديل
.نميشود خسته و سير آن تماشاي از ديده و دل و
ابر فرشتگان گويا شده ، سفيدپوش سرتاسر كه البرز پيكر و تن بر باريده فرو برف اين با
تعميد غسل را البرز پاييزي ، باران و برف ريزش با نزديك ، و دور درياهاي از برخاسته
بلند مناره و قبه از تا درآمده عبادت جامه و احرام لباس در البرز آن از پس و دادهاند
لايزال ذوالجلال درگاه به زمين ، ايران پهنه در ايستاده پا به سپهر ، درمحراب دماوند قله
و ناپاك و سياه ابر دم و دود به را مطهرش و پاك دامان كه برد شكايت و شكوه تهران ، از
.است كرده تار و تيره آتشزا گردونه ميليون دو زهرآگين
پوش اطلس و فام زمرد بود ، دلگشا و دلبر و مصفا و پاك گذشته ، شهري روزگاران در تهران
و شاخ با تاكستانها گردوو درختان و چنار تناور درختان بيشمار و بار و برگ و طراوت از
بسيار و آويخته تاكها از خوشهپروين چون انگور ، خوشههاي چلچراغ و پيوسته هم به برگ
آب ابر ، ازسينه شيرمست ، و طربناك و خرم همه كشتزارها ، و رنگارنگ ميوههاي يا باغها
دلپذير ، هوايي با زلال و صاف چشمهساران صدها با.نشسته خورشيد چشمه در تن و مكيده حيات
ديگر نيايش و نغمه و مست بهار بلبلان ترانه از پر و فرحبخش و روحنواز و عطرافشان
مردمي با كودكان ، شادي و خنده و كوهساري كبكان قهقهه از پر و خوشآواز سحرخيزو مرغان
...و زبان شيرين و خوشلهجه و مهربان و خوشدل
مردم همان و آرميده ، وسبزه صفا آغوش و دامن در.آرام و لطيف و صاف هواي در پروريده
و شباني و دامداري و كار و كشت و باغباني دركار همه شادان ، و شاداب و تندرست همه پاكدل
در جوان و پير و مرد و زن سالم ، زندگي شيوه و آگاهي و تجربه از كولهباري با گلهداري ،
.بودند گياه و گل و خاك و آب با دادوستد كار
گذرگاه در و كوپال و يال وخوش نجيب اسبهاي با ورفتوآمدشان مسافرها
و چشم سيه آهوان غلطان ، آبهاي و جويبارها كنار و البرز دامنههاي و درهها در آنها ،
گيسوي عطر با آميخته هوا عسل ، كندوهاي فراوان خانه هر در و خيز و جست در خوشخرام غزالان
!فرشتگان
مدرن ساختمانهاي با چه اگر است شهري روزگاران آن نعمت و پرناز تهران همان اكنون و
چون كوير ، فراخناي تا البرز دامن از گسترده بيقاعده ، و بدقواره سامان ، و بيسر اما
كشتزارهارا و باغها آن همه و روستاها و دهكدهها همه سر هفتاد بل سر هفت اژدهاي
طبيعت حياتبخش آنمواهب همه خود آتشين نفس و دم از و برده فرو خود كام در و بلعيده
جانكاه و فرياد و پرداد و آشفته شهري.است كرده بدل آجر و خاك و سنگ بر را بهشتي و پاك
جمعيت با آتشزا ، و نفسگير گردونه ميليون دو از بيش رعدآساي غريو از طاقتفرسا ، و
يا پنجاه در ايران سراسر جمعيت از بيش و ميليون دوازده از افزون فشرده ، هم به و انبوه
!پيش سال هفتاد
و كرده رها را دامداري و كشاورزي و كسب و كار روستاها ، و شهرها از مردم گروه گروه
و غرق مردم آن در كه شهري افكندهاند اقامت رحل تهران شهر كلان در معاش و رزق پي در
چون همه آپارتمان ، نام به هوايي قفسهاي در محبوس روزگار ، و غم و زندگي غوغاي در غوطهور
سمي ، دودهاي به آلوده شهر اين و انباشته و ساخته هم روي به و اشكوبه چندين زنبور ، لانه
كرد نخواهد پاكيزه و پاك را آن نيز دريا هفت آب كه امسال ، پاييزي باران و برف اين نه كه
نميتوان است ، گرفته محاق در شهر اين در را انسان زندگي ماشين ، دود و دم كه زماني تا و
باران و برف نعمت پروردگار كه دريغا.ماند امان در آن روزافزون خطرهاي و آلوده هواي از
.غافليم موهبتها اين از اما ميدارد ، ارزاني ما بر را
شهسواراني حسين
كارشناسي چهارچوب در را بنزين قيمت
كنيم بررسي
سرانه خودروودرآمد بنزين ، قيمت پيرامون بحثي
يا يك از تنها ميشود مطرح بنزين قيمت مورد در كه نظرهايي اظهار و نوشتهها اغلب
.است استراتژيك و سيستميك ديدگاه از عاري و ميگردد مطرح ديدگاه و منظر چند
عوامل ساير و ميگردد مطرح جنبه چند يا يك مدعا اثبات براي نوشتهها ، برخي در
به سوخت قاچاق دليل به ميشود عنوان مثلا ميشود ، انگاشته ناديده سهوا يا تعمدا
و فرسوده اتومبيلهاي بالاي مصرف دليل به يا و ببريم بالا را سوخت نرخ همسايه كشورهاي
بحثي مرتبط سوال صدها و عوامل ساير با مساله رابطه از ولي كنيم ، وارد خودرو داخل ، توليد
.نميآيد ميان به
كارشناسان تا شود مطرح رابطهها اين از تعدادي نتيجهگيري قصد بدون ميشود سعي حال
مديران و بررسي آگاهند واقعي ارقام از كه كشور مديريت و برنامهريزي سازمان در هشيار
.نمايند واقف واقعيات به كاملا را محترم مجلس عليالخصوص تصميمگير
نميكند عمل اقتصادي مكانيزمهاي يا و است متعادل ما اقتصاد آيا كه است اين اول سوال
دولتي ما صنايع %كه 80 باشد درست آمار اگر است؟ دولت نظارت تحت و شده كنترل اكثرا و
باشد ، دولتي ديگر بسياري و دخانيات راهآهن ، پتروشيمي ، نفت ، تلفن ، گاز ، برق ، آب ، .است
آسياي و آمريكا و اروپا آزاد اقتصادهاي از بنزين و خودرو قيمت جمله از و بحثها در چرا
در.ندارد منطقي مبناي مقايسه و است معالفارق قياس يك اين.ميزنيم مثال شرقي جنوب
ميشود تلقي خصوصي و است درصد زير 50 گسترش سازمان سهم ميشود گفته كه خودرو صنايع همين
ميگردد محسوب ستد و پرداد سهام از عام سهامي شركتهاي مهمترين عنوان به هم بورس در و
ندارد قصد نمود اعلام رسما گسترش سازمان و كردند تغيير آن مديران اشاره يك با اخيرا
.بدهد دست از است كشور خودروي بر مديريت معني به كه آنها مديريت بر را خود كنترل
سنت ليتر 45 هر بنزين آمريكا در ميگوييم و ميكنيم دلار به بنزين نرخ از صحبت وقتي
سرانه درآمد كه حالي بفروشيمدر تومان را 350 آن ليتر هر بايد هم ما اين بنابر و است
ما 1600 كشور سرانه مركزي بانك نظر بنابر و است دلار هزار بالاي30 صنعتي كشورهاي در
سرانه درآمد به نسبت بنزين خريد قدرت مردم رفاه معيار اگر پس كمتر ، برابر يعني 20 دلار
(است تومان زير 300 آمريكا در) باشد هم تومان ليتر 500 هر آنجا در بنزين اگر باشد
برابر يعني 2 تومان اكنون 50 هم كه باشد تومان بايد 25 ما كشور در متعال اقتصاد بهشرط
.است آن
صرف را آن و ميبندند سوخت واردات و بنزين بر سنگين مالياتهاي كشورها از بسياري
دولت هزينههاي %حدود 50 و است دولت دست در نفت انحصار كلا وقتي.ميكنند اجتماعي رفاه
از و نميكند عمل را ماليات مكانيزم كار خودبهخود اين آيا ميشود تامين نفت درآمد از
است؟ مضاعف ماليات به نيازي چه است؟ برنداشته را خود ماليات دولت قبل
ميشود بنزين بهويژه و سوخت واردات صرف دلار ميليارد يك ساليانه ميشود گفته اينكه
حل كشور صلاح و بهصرفه كاملا موضوع واردات قطع يا و كاهش و بنزين كردن گران با آيا
ميشود؟
در بنزين ليتر چند خام نفت بشكه هر از ميكنيم؟ صادر خام نفت دلار ميليارد چند
وارد و خام نفت فروش يا و است اقتصادي پالايشگاه ساخت آيا شود؟ مي استحصال پالايشگاه
پالايشگاه ساخت براي نفت وزارت چرا مصرف رشد پيشبيني به توجه با بنزين؟ كردن
صادر بنزين ما به و سازند مي پالايشگاه كه آنها براي آيا و است نكرده برنامهريزي
ميكند؟ صرف ميخرند بازار قيمت به را خام نفت و ميكنند
چند مگر شود گران بنزين افغانستان و تركيه به سوخت قاچاق دليل به كه ميشود گفته
بنزين تبخير درصد از مقدار اين آيا و ميشود؟ قاچاق روزانه مصرف ليتر ميليون از 50 درصد
براساس كه عراق از سوخت چرا.بپرسيد كارشناسان از نيست؟ كمتر مصرف و نقل و حمل حين در
داريم مشترك مرز هم كيلومتر نميشود 800 قاچاق ايران به است تومان ليتر 10 هر دينار نرخ
كمحجمي كالاي سوخت اصولا آيا و ندارد چنداني كنترل هم عراق كردستان بر عراق دولت و
ساختار اصولا شود؟ قاچاق مسافر بار لابهلاي و شتر با و ماموران چشم از بهدور كه است
انجام راهآهن با نقل و حمل درصد چند است؟ چگونه ديگران با مقايسه در ما نقل و حمل
چند دولتي موجود سيستم با ريلي سهم افزايش براي و است؟ جادهاي درصد چند و ميگيرد
با را خودمان دارد؟ سرمايه بازده بلندمدت در آيا و كنيم سرمايهگذاري بايد ميليارد
كه آلمان80ميليوني با حتي نكنيم مقايسه جمعيت ميليون با 20 تايوان جزيره يا و ژاپن
در.نكنيم مقايسه نميرسد هم نفر ميليون به 2 شهرش پرجمعيتترين و دارد جمعيت گسترش
نقل و حمل وسايل بزرگ شهرهاي در جمعيت تمركز شهرها ، فاصله و پراكندگي به مقايسهها
.كنيم توجه...و دسترس در عمومي
ازاي به اتومبيل يك رقم دارند اتومبيل يك نفر تا 3 صنعتي 2 كشورهاي بسياري در اگر
خودروها متوسط پيمايش در موضوع ايندارد آنها با زيادي فاصله هنوز ما كشور براي نفر 12
و مكرر مراجعه مستلزم پاسخگو و شفاف اداري سيستم جايي در.گيرد قرار توجه مورد بايد
سيستم در اما ميشود ، انجام اينترنت با نيز بانكي پرداختهاي حتي نيست ، متقاضي حضور
ضروري بار چندين بلكه بار ، يك نه هم آن متقاضي حضوري مراجعه موضوعي هر براي ما اداري
و زغالسنگ به بيآنكه ميشود ، استدلال هند يا چين در نفت مصرف به مقالات برخي در.است
همسايه كشور در حتي شود استناد كشورها اين در سوخت مهم منابع عنوان به هستهاي نيروگاه
اختيار در سوختها انواع وقتي.ميباشد سوخت منبع مهمترين سنگ زغال هنوز تركيه ، ما
بررسي و مطالعه LNG و CNG قبيل از سوختهايي جايگزين به نسبت بايد خود دولت است ، دولت
رونق براي لازم مكانيزمهاي آيندهنگري با و دهد انجام را لازم سرمايهگذاريهاي و كند
هرحال به.نيست هدف خودبهخود انرژي مصرف كاهشكند ايجاد انرژي بهينه مصرف و اقتصادي
علمي راهحلهاي از بايد و دارد پارامتر چندصد كه دارد قرار معادلهاي در سوخت نرخ
.شود تصميمگيري درازمدت در منطقي خردمندانه صورت به و شود استفاده
حجازي حسينزاده محمود سيد
...ميخواند درس او ميخوانم درس من
درس شما:ميگويند مكرر و بخوانيم درس ما كه ميكنند توصيه مدام مادرها پدر ،
او ميخوانم ، درس من دليل اين به.بخوانيم نتوانستيم كه ما برسيد ، جايي به تا بخوانيد
درس مساوي شرايط در و يكسان ما همه راستي به اما..ميخوانيم درس ما ميخواند ، درس
جنوبي محلههاي از يكي در ميخوانيم درس ما كه مدرسهاي.نيست طور اين نه ميخوانيم؟
.دارد را دولتي مدارس همه مشابه مشكلات و است دولتي مدرسه يك و شده واقع تهران بزرگ شهر
در اغلب ندارند ، آزمايشگاهي تجهيزات سالهاست ميشوند ، لاغرتر روز به روز كه اين
تازگي به كه ماشينها بوق و هوا و است صوتي آلودگي در غرق كه شدهاند ساخته مكانهايي
براي بماند باقي هم تمركزي كه اين به رسد چه ميبرد ، را سر شدهاند ، هم گوشخراش بسيار
و ما مدرسه ميآيند استخدام اول بعضيهاشان ، بگويم است بهتر هم ، معلمها.خواندن درس
مدرسه يك هم بعدش و شهر شمال بروند بگيرند ، انتقالي تا ميكنند پا آن و پا اين مدام بعد
درس خم و چم او و كنيم عادت معلم يك به ميآييم تا كه است اين.آبدار و نان انتفاعي غير
ميرود معلم بدهد ، وفق مدرسه كمبودهاي با را خودش و بگيرد ياد را محله بچههاي به دادن
را اسمش فقط كه هم آزمايشگاه از..و نو از روز يعني ميگيرد ، را جايش كاري تازه جوان و
مقداري و آزمايش لوله ته مياندازند را سديم تكه يك كه بوده اين اعلايش حد.شنيدهايم
.ميدهد پس كلر گاز و ميكند نمك توليد و ميشود حل اسيد در سديم و ميريزند رويش اسيد
خوب.نميشود تدريس تجهيزات نبودن علت به آزمايشگاه درس كه ميشنويم بارها و !همين فقط
آفتابگير نوساز ساختمان يك در مدرسهاش ميخواند ، درس هم او اما !من خواندن درس اين
خير نيت بر علاوه بشود ، عايدش هم پولي تا كرده سرمايهگذاري طرف چون.است شده ساخته
دارد ، مجهز بوفه دارد ، مجهز آزمايشگاه مدرسه اين...و بودن انتفاعي غير جنبه و فرهنگي
همچو در نكردهام هوس هيچوقت كه اين گو.ميگيرند خوب پول چون ميآيند ، وقت سر معلمانش
زيادي.نيست مدرسه يك به شبيه است ، طبيعي غير محيطاش نظرم ، به چون بخوانم ، درس جايي
مدرسه آن از و كند قهر كه مبادا ميخرند ، را نازش و ميگذارند دانشآموز لالاي به ليلي
در هم من ميخواند ، درس شرايط آن در او حال هر به اما..!بپرد كلان شهريه و برود
كلي او..دروازهكنكور به ميرسيم تا ميخوانيم درس ما پس !گذشت شرحاش كه شرايطي
همين با ماندهام من و بوده اختيارش در گرانقيمت درسي جزوههاي رفته ، تقويتي كلاس
و بزنيد حدس ميتوانيد خودتان هم را اتفاقات باقي و گذشت شرحاش كه كلاسهايي و كتابها
!بگيريد كناري و گوشه يك در را اجتماعي عدالت سراغ
احدي هاجر
را مازندران دستبافت فرش تعاونيهاي
دريابيد
به اشتغالزا ، منابع از بهرهوري و اشتغال ضربتي طرح و دولت سياستهاي به توجه با
تعاوني يك تاسيس با مازندران استان روستاهاي فعال و تلاشگر جوانان از كثيري جمع پيشنهاد
بسيار بازار و كرديم دستبافت فرش توليد عرصه در فعاليت به شروع سال1377 آذرماه در 24
كالاي اين اخير سالهاي در صادرات روبهركود روند اما نموديم ، ايجاد نيز را مناسبي
تعداد شدن بيكار مهمتر همه از و است كرده مشكل دچار را آن توليدكنندگان و ارزشمند
در كه تلاشگران ديگر و بافنده نقاش ، طراح ، رنگرز ، از اعم رشته اين هنرمندان از كثيري
عليرغم دستبافت فرش تعاونيهاي دستاندركاران اما است داشته پي در را دستبافت فرش صنعت
براي كشور اعتباري منابع با مكرر مكاتبات به و دلسردنشدهاند فراوان ، خسارات تقبل
-اقتصادي مهم مجموعههاي اين و شود گشايشي شايد تا آوردهاند روي بانكي تسهيلات اخذ
نشود وارد بيشتر لطمه دستبافت فرش صنعت به و نشوند بيكار دستاندركار هنرمندان و صنعتي
كور گره اين است بديهي نداشتهاند مسايل اين به هم نظري گوشه محترم مسئولين تاكنون اما
ياري نيازمند دستها اين شد ، بازخواهد كشور اعتباري منابع و بانكها همراهي و عنايت با
.ندهند دست از را خويش اقتصادي زندگي تا ميباشند
مصطفوي منصور سيد
است منطقي غير تحقيقات بودجه سهم كاهش
نامهاي در كشاورزي تحقيقاتي موسسات پژوهشي مدير و محقق كه 180 بود آمده خبرها در
حل خواستار سال 82 در تحقيقاتي موسسات پژوهشي بودجه كاهش به اشاره جمهوربا رئيس به
ديگر سوي از بلكه كشاورزي محققين سوي از تنها نه گلايه اين البته.شدهاند معضل اين
.است شده مطرح بودجه تنظيم هنگام ساله هر و زمان تناسب به نيز پژوهشگران
سهم كه اين و كشور شكوفايي و توسعه در تحقيقات عنصر اهميت به اشاره با محترم محققين
درخواست ميباشد ، دولت ساليانه عملياتي بودجه از مشخصي سهم پيشرفته كشورهاي در تحقيقات
.دارند را كشور تحقيقاتي بودجه افزايش
يافته توسعه كشورهاي در تحقيقات با ما كشور در تحقيق مقوله است بهتر قياس ، اين در
به مربوط اطلاعات است لازم مقايسه اين انجام براي.گيرد قرار ارزيابي مورد و مقايسه
شده ، انجام طرحهاي تعداد پژوهشي ، و تحقيقاتي مراكز پرسنل تعداد اختصاصي ، بودجههاي
نسبت حاصل كه بودجه استخراج به منجر كه اطلاعاتي ديگر و اقتصادي طرحهاي بودن عملياتي
حاصل كه طرحها تحقيقاتي اعتبار سرانه است ، تحقيقاتي مراكز پرسنل كل تعداد به بودجه كل
به طرحها بودن عملياتي درصد است ، شده انجام طرحهاي كل تعداد به تخصيصي اعتبار كل نسبت
اطلاعاتي ديگر و توليد اقتصادي روند بهبود در بيحاصل طرحهاي انجام جلوگيرياز منظور
به توجه با تا گردد ارائه باشد استفاده قابل عموم براي روشن و واضح طور به كه
و مديريت سازمان و محترم جمهور رئيس توسط صحيح تصميمگيري امكان موجود ، واقعيتهاي
.گردد فراهم مردم پشتيباني و حمايت با همگام برنامهريزي
تاكنون چرا كه شود روشن مردم براي است شايسته خلاصه طور به و ديگر تعبيري به
موجبات نتوانسته اقتصادي بخشهاي پژوهشگران و محققين فعاليت مجموعه و تخصيصي اعتبارات
صابري.سازد فراهم را كشور توسعه
مطالعه عمومي سالنهاي احداث ضرورت
جامعه آيا ميدهند؟ تشكيل كساني چه را عمومي كتابخانههاي اعضاي و مراجعان بيشترين
آمده بوجود آنها براي عمومي كتابخانههاي مجموعه كه است جامعهاي عمومي كتابخانههاي
فضا ، كمبود علت به چرا نيست؟ پژوهش و تحقيق براي محلي عمومي كتابخانه آيا است؟
به ورود بدو در و كنند؟ استفاده عمومي كتابخانههاي از نميتوانند محققان و پژوهشگران
خود براي خالي جاي و باشند كنكور داوطلبان از صندليها و ميزها بودن پر شاهد كتابخانه
در كنكور داوطلبان مبصر ، همانند بايد عمومي كتابخانههاي كتابداران چرا و نيابند
.كنند سكوت به دعوت مرتبا ميباشند سال تا 20 سني 15 گروه شامل اغلب كه را كتابخانه
مورد كمتر درسي كمك كتابهاي جز به عمومي كتابخانههاي در موجود كتابهاي مجموعه چرا
چرا.نميماند باقي قفسه در كمكدرسي كتاب هيچ كه صورتي در ميگيرند ، قرار استفاده
كتابخانه از استفاده روزهاي كافي فضاي نداشتن و كنكور داوطلبان زياد تعداد علت به بايد
تلفن زنگ درآمدن صدا به شاهد روزانه بايد چرا.محدودكنند آقايان و خانمها براي را
است باز هم تعطيل روزهاي كتابخانه آيا كه اين بر مبني نوجواني صداي شنيدن و كتابخانه
صفوف شاهد كتابخانه كار شروع از قبل ساعت يك شيرفروشي صفهاي همانند بايد چرا و باشيم
كتابهاي و كمكدرسي كتابهاي از استفاده جهت كتابخانه به ورود براي سالهها تا 20 15
تبديل به عمومي ، كتابخانههاي مجموعه به كمكدرسي كتابهاي افزودن با آيا باشيم؟ درسي
درسي كمك كتابهاي افزودن نكردهايم؟ كمك عمومي قرائتخانههاي به عمومي كتابخانههاي شدن
يا و كتابخانه از جدا قرائتخانهاي كه خواهدبود مفيد صورتي در كتابخانه مجموعه به
غير دركنند استفاده آن از عزيزان اين تا گردد احداث شبانهروزي صورت به آن به متصل
عموم به كرد خواهند پيدا فرصت كتابداران نه و ميرسد خود اهداف به كتابخانه نه صورت اين
و نهادها همه كشور فرهنگي توسعه و معضل اين رفع براي و كنند خدمت كودكان جمله از مردم
احداث براي را مربوط نهادهاي و سازمانها و باشند داشته همكاري بايد مردم و سازمانها
عمومي كتابخانههاي خدمات از بتوانند مردم عموم تا دهند ياري شبانهروزي قرائتخانههاي
.شوند بهرهمند
فتحي سعدالله
|