نقد يك به پاسخي
ديني وجدان ارتقاي
فرهنگ حاشيه
معاصر دوران
نقد يك به پاسخي
كجاست تناقض حد مقاله به نقدي
مصاحبه بر آرام منصور آقاي نقد به سعيدي گلبابا دكتر از است پاسخي ميخوانيد آنچه
به را داوري و است بوده نقدها و نظرها انعكاس مباحث اين در ما رويه همشهري با ايشان
و توجه به لازم بحث دامنه شدن بيشتر با ميان اين در كه چيزي تنها.سپردهايم خوانندگان
.كنند باز "منبع نقد" براي بايد ايراني پژوهشگران كه است بيشتري جاي مينمايد تذكر
عرفا و شعرا اشعار و بهگفتهها تفكر بدون بسته گوش چشمو و صرف ارادت با نبايد
پرداخت
سعيدي گلبابا
تناقض:نقاشي
كمالي ميترا: نقاش
همشهري در مندرج نقد به را همگان توجه است لازم همشهري روزنامه خوانندگان به سلام با
كرده ذكر جداگانه را آرام آقاي مطالب عين است لازم قبلا.نمايم جلب ماه 81 دي سوم مورخ
.بدهم پاسخ بدانها و
نظام به خطاب است ، عربي ابن اشعار مجموعه الاشواق ، ترجمان:ميدارد اظهار آرام آقاي _ 1
است ، آورده خود كتاب صفحه 72 در جهانگيري دكتر كه گونه بدان و البها و عينالشمس به ملقب
به جانب اين نوشته در معني اين و داشته توجه بدني و ظاهري زيبايي به بيشتر ابنعربي
صفحه 74 در جهانگيري دكتر آقاي كه نكرده توجه آرام آقاي متاسفانه.است نشده بيان صراحت
و الهي واردات بلكه نيست ابيات متبادر و متداول معاني مقصود ، كه ميدارد بيان خود كتاب
صفحه 17 در معني اين و است نهفته و پوشيده ظاهري معاني ماوراي در كه است روحاني تنزلات
و است مشهود خوبي به مذكور كتاب در نيكلسون مقدمه ترجمه و الاشواق ترجمان كتاب مقدمه
.نميرسد نظر به تناقضي
تناقض ميان است فرق چه نكرده درك را آن حد و تناقض معناي رام آقاي تناقض ، حد درباره _ 2
در نموده اشاره بدان آرام آقاي كه مختلف اطوار و حالات زيرا تفاوت ، و تقابل و تضاد و
مورد غير در معني اين و زند دور ثابت ايمان و عقيده يك محور بر كه مييابد تحقق فردي
نقيض":گويند نيز منطق در و است تقابل اعلاي حد كه تناقض مرحله در ولي دارد امكان تناقض
حكم موضوع دايره از كلي بهطور و نيست مينمايد ، آنچه شخص كه است گونهاي به "رفعه الشي
تكفير را معري ابوالعلا اسلام ، علماي مثلا.نمود قضاوت آن درباره نميتوان و شد ، خارج
:ميگويد كه ميدانند غيرمسلمان مردي و نموده
و لما / نقدا الصهبا هيهنا اتترك / مري و مسمع عن فيخبر / ميت جدتا من قام فهل
فاز هل و / عمرا ام يا خراف حديث / حشر ثم موت ثم حيا / خمر و لبنا من عدوك
نوبخت فيالجن ثوي هل و / عمالها بالجن
اين نقد شراب آيا.دهد خبر خود شنيدههاي و ديدهها از كه برخاست خاك از مردي آيا يعني
و مرگ و زندگي عمر ام.دوست اي ميدهي؟ دست از بهشت ، شراب و شير وعده اميد به را جهان
جاي جهنم در نوبخت و رفتهاند بهشت به بهشتيها آيا است ، بياساس افسانهاي رستاخيز
يا و (است بوده متهم زندقه به كه است دوانيقي منصور وزير اهوازي نوبخت منظور) است گرفته
مسلمان بوده ديانت به طعن داراي كه ابنالزبعري ، اشعار خواندن خاطر به را يزيد
:گويد كه نميدانند
نزل وحي لا و جاء خبر / فلا بالملك هاشم لعبت
چون زيادي اشعار كه را معروف شعراي از برخي گروهي ، چگونه ، كه است تعجب مورد حال اين با
ارادت شاعراني چنين به مسلمان مردم چگونه و ميدانند مسلمان سرودهاند ، فوقالذكر اشعار
:ميگويد حافظ مثلا.ميورزند
اي دعوت بخلدم / كنم باور چرا را زاهد فرداي وعده / ميشود حاصل نقد بهشت امروزم كه من
سيب / فريبي واعظ كياي تا طفلان چو / به بوستان زان نخ ز سيب اين كه / مفرما زاهد
بهشت نقد و خريد نسيه كه است عاقل نه / ميگويد ارديبهشت حكايت چمن / شيرم جوي و بوستان
توجهي بدان اصلا آرام آقاي كه است تناقض حد معناي اين _ قبيل اين از زيادي اشعار و
.است نكرده
تناقضي رابطه اين در و نموده اشاره مولويخوانها و خوانها حافظ درباره آرام آقاي _ 3
و حافظخوانها به نميتوان هيچگاه گفت ، بايد نخست.دادهاند نسبت جانب اين به
بسته گوش و چشم و صرف ارادت با نبايد كه است آن مقصود بلكه گرفت ايرادي مولويخوانها
خوشي":ميگويد كه شمس سخن با مثلا پرداخت عرفا و شعرا اشعار و گفتهها به تفكر بدون
به يا و "شمس 1/114 مقالات.نيست خوشي من اسلام در من ، زندقه در است من الحاد در
.نگريست دقت با است ، شده ياد آنها از مثنوي بر نقدي كتاب در كه مولوي هزلسراييهاي
است مترجمي و محقق شخص رابطه بلكه نيست مرادي و مريد رابطه ابنعربي با جانب اين ارتباط
.گيرد قرار قبول مورد چگونه و افتد نظر در چه تا ميپردازد ، وي آثار بررسي و ترجمه به كه
مورد در سالها كه ماسينيون لويي مانند جداست او عقيدتي مسائل از شخص تحقيقي مسائل
وي تحقيقاتي حوزه اما بود مسيحي فرد يك خود كه حالي در نوشت كتاب چند و كرد تحقيق حلاج
.است بوده حلاج درباره
در سيدجوادي و محلاتي عظام ، آيات نوشته مثنوي بر نقدي كتاب در مولوي فرزندان درباره _ 4
صفحه 16 پاورقي در بهويژه است شده اشاره باره اين در كرارا و 477 صفحات 16 ، 53 ، 72
علاالدين مقابل ، در بود پدر مقلد و همفكر كه مولوي ارشد پسر ولد سلطان:گويد صراحتا
داشته درگيري و ضديت تبريزي شمس با بهخصوص و مولوي با مخالف وي نظر از كه ديگرش فرزند
واحد فرقه يك نتوانستند تاريخ مختلف ادوار در عرفا كه است معني اين مويد امر اين و است
و نزاع در دائما خود و كشاند ، اختلاف به را مردم هماره و كنند اختيار ثابت ، نحله و
.دارد ادامه همچنان كه بودهاند ستيز
و نموده معني سفرهخانه معناي به خوانگاه را آن آرام آقاي كه خانقاه مورد در _ 5
گفت ميتوان هستند معنا يك داراي و ندارند فرقي يكديگر با خرابات و خانقاه كه معتقدند
ج 20/169 ، دهخدا چون مختلف ، فرهنگهاي در چه است نكرده مراجعه اصلي منابع به مشاراليه
هم ، به نزديك عباراتي با خانقاه ج 5/43 گوهرين تصوف اصطلاحات و ج 2/1393 معين فرهنگ
درويشان كه ميدانند خانقاهات و خوانق آن جمع منزلگاه و خانهسرا معناي به خانگاه معرب
خرابات مورد در.ميكردند اجرا را تصوف آداب و رسوم و ميكردند ، سكونت آن در مرشدان و
ج 5/65 گوهرين تصوف اصطلاحات فرهنگ دهخدا 20/370 ، فرهنگ ج 2/1404 معين فرهنگهاي در نيز
مرتبه و جا فساد ، و فسق مركز شرابخانه ، ويرانهها ، معناي به خرابات مقارن عباراتي با
آرام آقاي كه را معنايي دارد امكان و ميكند تعريف عادات و آداب و رسوم به بياعتنايي
موضوع با كه داشتهاند اظهار مناسبتي به برخي كه است معاني نادرترين از يكي اما كرد ذكر
خراب افتاده خراباتي كنج در:گويد حافظ باره اين در كه _ ندارد ارتباطي ما بحث مورد
آن مشروح كه است آورده وجود به حافظ در تحولاتي طايفه دو اين بين رقابتي جنگ خلاصه اولي
.است شده بيان جانب اين نوشته عرفان در سيري صفحه 37 در
و دانسته بياساس كاملا سخني را تضاد ،Dualism وي كه است آن آرام آقاي نقد آخرين _ 6
ابنعربي گفت بايد است ، مخالف آن با كاملا وجود وحدت نظريه واضع ابنعربي كه است آن بر
پرداخته تضاد و وحدت ارتباط به ص 301 ، خوارزمي فصوص شرح كتاب در مشروحي مطالب ذكر از پس
الخطاب في له لمن عبد ، انت و رب انت:ميگويد و دانسته يكديگر ملازم را دو آن و
تعبدت ، و تعين اعتبار به عبدي و است ظاهر تو در كه هويتي اعتبار به ربي تو يعني عهد
المثلين ن لا اضداد الامثال و الامثال تقابل الحضرتان فتقابلت:ميگويد كه آنجا تا
و وجوب حضرت كه عبوديت حضرت و ربوبيت حضرت گشتند متقابل يعني.لايتميزان اذ لايجتمعان
كثرت ، اعتبار به كرد اثبات را اضداد و امثال وجود اول چون عربي ابن و.خوانند نيز امكان
به اثنينيت ، و تضاد وجود به حكم پس وحدت ، اعتبار به كند ضديت و مماثلت نفي كه خواست
عالم مناسب اول.ميباشند صحيح دو هر وحدت اعتبار به دوگانگي عدم به حكم و كثرت اعتبار
ضدها آشتي زندگاني ;گويند چه است اضداد زندگاني زندگاني ، چه.حق وجود مناسب ثاني و است
تنوع اگر و نداشت تنوع هيچ هستي شايد نمينمودند ، رخ متضاد صفات و نبود تضاد اگر و است
لا لو:گويند حكيمان رو اين از مينمود ، مجوف و مكرر يكسان ، زندگاني نبود ، كار در
.نميآمد درست فياض از فيض نبود تضاد اگر يعني الفياض ، عن الفيض صح لما التضاد
:ميگويد و ميكند اشاره موضوع اين به صراحتا اديان وحدت مورد در ابنعربي
اعتقدوه ما جميع اعتقدت انا و / عقايدا الاله في الخلايقه عقد
مسائل بيان خلاصه.معتقدم آنها همه به من و دارند مختلفي عقايد خدا درباره مردم يعني
ادا مطلب حق تا دارد لازم كافي وقت و حوصله و است ديرياب و دشوار بسي عرفاني و فلسفي
.آيد نظر در چه و افتد قبول چه تا نموده بسنده مختصر بدين رو اين از.گردد
ديني وجدان ارتقاي
كديور محسن
پاياني بخش _ اسلام در خصوصي و عمومي حوزه
،(آن ظرايف رعايت بدون) منكر از نهي و معروف به امر فريضه به فراوان تمسك ميرسد نظر به
مصلحت دانستن بالاتر و ديني دولت براي مطلقه اختيارات حسبه ، دائره دولتي نهاد پيشبيني
شده عمل يا پيشنهاد شريعت تعميق و دين تقويت خير نيت با همگي شرعي ، احكام تمامي از نظام
روشهايي چنين با.ناتواناست خير مقصود اين كردن برآورده از راهحل چهار اين اما.است
"زور عنصر" از دولت يا مومنان كه ميزاني به اما ميشود ، مسلط جامعه در "شريعت ظاهر"
ايمان و ديانت باطن ميزان همان به باشند ، برده بهره منكر ريشهكردن و معروف اقامه براي
.است اجباري دين حتمي عوارض از دينداري به تظاهر و نفاق ريا ، كردهاند تضعيف را ديني
مومنان دارد؟ ارزشي چه شريعت منافي _ خانههاي _ خصوصي حريمهاي با متشرع عمومي حوزه يك
اكراه و تحميل نه بود ، دين ابلاغ مامور (ص)پيامبر.ندارند پيامبرشان از فراتر وظيفهاي
و است محمدي شريعت احكام از يكي منكر از نهي و معروف به امر فريضه دين360 بر اجبار و
معروف انجام تسهيل و بسترسازي و زمينهسازي آن معناي.شود معني رحمت دين متن در ميبايد
اين مهماست مترقي فرضيه اين هدف منكر فاعلان و معروف تاركان اقناع.است منكر ترك و
.ميزند سر غافل و ضعيف وجدان يك از ناپسند عملشود بازسازي جامعه ديني وجدان كه است
از خداوند.نيست مشكل صحيح راهحل بيمار ، ديني وجدان درمان بدون عمل ظاهر به اجبار
و اجبار بر قرار اگر است370 خواسته اختيار با و آزادانه را صالح عمل و ايمان بندگانش
نداده اجازه نيز پيامبرش به حتي او بود380 اولي و احق اجباري چنين بر خداوند بود اكراه
و معروف به امر فريضه در تاثير احتمال شرط كند390 استفاده دين در اجبار و زور حربه از
تدوين نيازمند ديگران دينداري به پرداختن.است ظريف نكته همين به ناظر منكر از نهي
رسميت به را خصوصي زندگي تغيير و تاويل غيرقابل و ثابت حداقلهاي كه قانوني است ، قانون
توسط ميتواند نهادي چنين باشد ، دولتي نهاد يك كه ندارد لزومي حسبه دائره.باشد شناخته
مبتني كه صورتي در حسبه مدني نهاد.آيد در مدني جامعه نهادهاي از يكي بهعنوان و مردم
.ميكند جلوگيري اجتماعي مفاسد بسياري از و بود خواهد دفاع قابل امري باشد فوق قانون بر
قاعده.است تنافي در ديني ثابت مرزهاي به غيرمقيد مصلحت و مطلقه دولت با اسلامي انديشه
ديني ثابت حداقلهاي كننده ارائه اموال و اعراض نواميس ، دماء ، در احتياط مهم بسيار فقهي
در خصوصي حوزه آنها ، برمبناي قوانين تدوين و حداقلها اين شناختن رسميت به با است ،
چنين رعايت با.بود خواهد مصون قشري دينداران و حكام درازيهاي دست از اسلامي جامعه
نقطه اين ريشههاي.رسيد خواهند تعادل به اسلامي جامعه در عمومي حوزه و خصوصي حوزه نكات
.كردهاند غفلت آن از تدريج به مسلمانان چه اگر است ، فراوان اسلامي اصيل متون در تعادل
با ديني ضوابط چارچوب در عمومي حوزه كنار در خصوصي حوزه كه تعادل نقطه اين به رسيدن
كهن ميراث به تازه نگاهي و "نوين اجتهاد" گرو در باشد ، داشته را خود لازم كاركرد سلامت
انتقادي تحليل كه باشد.است اميدوار بسيار رويكردي چنين ارائه به نگارنده.است
خصوصي و عمومي حوزه مطلوب وضعيت به را ما اسلامي رايج انديشه در خصوصي حوزه دشواريهاي
حوزه حقوق هم باشد شده ادا خصوصي حوزه حقوق هم كه وضعيتي كند ، رهنمون اسلامي جامعه در
.انشاالله.گرفت پي ديگر مقالي و مجال در ميبايد را وضعيت اين تفصيل.عمومي
آيه 256 بقره آيه 99 ، سوره مائده سوره _36
آيه 29 كهف سوره _37
.آيه 99 يونس ، سوره_38
آيه 107 انعام ، سوره آيه 2221 ، غاشيه ، سوره _39
فرهنگ حاشيه
سغدي هنر افسانهو *
پرسيكا انتشارات نيويورك ، دانشگاه ايرانشناسي مركز در اخيرا فردا ، راديو گزارش به
Boris" مارشاك بوريس كتاب مولف.است كرده منتشر سغدي هنر و افسانهها درباره كتابي پرس
همين در كه سخنرانيهايي مجموعه براساس را خود كتاب كه است روسي باستانشناس ،"Marshak
از كوتاه گزارشي همچنين فردا راديو.است كرده تدوين كرده ، ايراد لندن دانشگاه در باره
اين انتشار مناسبت به كه است داده ايرانيكا دايرالمعارف سردبير يارشاطر احسان سخنراني
ما كه اطلاعي":است گفته يارشاطراست شده ايراد مارشاك كتاب و سغدي فرهنگ درباره كتاب
كشورهاي به راجع ولي.است مركزي ايران خود به مربوط بيشتر داريم باستان ايران از عموما
و وسيع خيلي تمدن به مربوط اين.هست اطلاع كمتر بودند ، مركزي آسياي در كه ايراني
ممالك بعضي و چين به ايراني فرهنگ و هنر انتقال وسيله جهات بعضي از كه است گستردهاي
آثاري تمدن اين ازاست بوده مركزي آسياي عمومي زبان مدتي زبانشان و است شده ديگر
كشور اين مراكز از سمرقند و بخارا مثل پنجكند چون شده ، كشف پنجكند در خصوص به اخيرا
به مربوط [شده كشف آثار از بعضي] و داشتهاند گستردهاي هنر كه ميدهد نشان اين و بوده
اين كتاب ، اين در.است سياوش به مربوط احتمالا مقدار يك و است رستم داستانهاي ترسيم
از بعضي.است چه اينها موضوع كه داده نشان بعد و شده وصف تمام شده پيدا كه نقوشي
يونان و ايران فرهنگ و تمدن سغد ، در چون شده ، اقتباس يونان از كه است قصههايي اينها
عوامل و را اينها ارتباط كتاب و بوده آميخته بوده ، سلوكيها و اسكندر فتح يادگار كه
توضيح كجاست ، به متعلق كدام هر كه اين و هست داستانها و قصهها اين در كه را مختلفي
تصاويري بهترين كتاب اين در گفت بايداست تصاوير با توام اينها تمام البته.است داده
به همه شده ، كشف باستانشناسي كاوشهاي در و مانده يادگار به سغدي فرهنگ و تمدن از كه
شرق در هخامنشيان از بعد سغدي فرهنگ و تاريخ كه اين توضيح با يارشاطر ".است رسيده چاپ
هشتم تا چهارم قرن به مربوط معمولا آمده دست به آثار":است افزوده كرد رشد ايران
دو در خصوص به و ساسانيان دوران در و شد شكوفا هخامنشيان از بعد تمدن اين است ميلادي
جانشين فارسي زبان تدريج به كه اين تا داشته ادامه تمدن اين هم اسلام از بعد اول قرن
".شد رايج سغدي سابق نقاط بيشتر در تركي زبانهاي هم بعدا و ميگردد سغدي زبان
حقوقي كلينيك اولين برپايي *
آزاد دانشگاه پژوهشي معاونت همت به حقوقي كلينيك اولين:رضيپور فريبا انديشه ، گروه
علوم دانشكده در روز مدت 3 به قضاييه قوه قضايي تحقيقات معاونت و جنوب واحد اسلامي
.شد برپا دانشگاه اين انساني
تعامل ايجاد را كلينيك هدف اولين كه بودند داور زهرا و مومني پروين طرح ، اين طراحان
.كردند اعلام قضاييه قوه و دانشگاه بين هماهنگي و حقوقي مراكز و دانشگاه بين
ارتباط ايجاد و جامعه حقوقي فرهنگ سطح ارتقا براي جامع حركتي را كلينيك مومني پروين
عنوان ديگر سوي از غيردولتي و دولتي نهادهاي و دانشگاه و يكسو از جامعه و دانشگاه بين
تحولات شتابحقوقي آموزش كردن كاربردي جهت در است كمكي حقوقي كلينيك:افزود و كرد
به در طرح اين و كرده ايجاد قانون و جامعه بين معنيداري فاصله تكنولوژيك ، و فرهنگي
.مينمايد موثري كمك فاصلهها اين رساندن حداقل
علمي نيروهاي عنوان به دانشجويان كارورزي انجام براي فرصتسازي هدف با حركت اين
در حضور با دانشجويان و نموده برپا دانشگاه در مجازي قضايي سيستم اجرايي ، دستگاههاي
.شدند آشنا قضايي محيط و دستگاه با مجازي ، محيط اين
امروز ديروز ، سرمايهداران مبارزان *
دهه در آمريكا دانشجويي جنبش رهبران سرنوشت از گزارشي خود شماره آخرين در آفتاب مجله
مردي سال 1968 در آمريكا دانشجويي جنبش پرداز نظريه "هايدن تام":است كرده چاپ را 60
.ميكند متحده ايالات سناي مجلس در حضور آماده را خود كه فونداست جين همسر و ثروتمند
يوگا كلاسهاي و دارد عمر بيمه شركت يك كشور اين دانشجويي جنبش برنامهريز "ديويس رنه"
و است راديكال همچنان بود مسيحي چريكهاي رهبر كه "بريگان دانيل".ميكند برگزار هم
رهبر "روبين جري".است هستهاي بمب عليه تظاهرات بزرگترين عليه برنامهريزي سرگرم
خود 39 نكنند اعتماد سال سي بالاي افراد به ميكرد توصيه خود پيروان به كه ها آنارشيست
.ميكند زندگي منهتن در شيك درخانهاي و است ساله
معاصر دوران
اصفهان زرتشتيان
شيراني اكبر
و يزد زرتشتيان از بخشي شهرنشيني ، روند تدريجي گسترش و پهلوي دودمان رسيدن قدرت به با
پرداختند كار و كسب به و كردند مهاجرت تهران به دهه 1320 طي نيز آن اطراف دهات و كرمان
شدند ، ساكن نيز اهواز و شيراز اصفهان ، چون ديگر شهرهاي در زرتشتيان بعد به از 1330 اما
شد تشكيل انجمنهايي ميرسيد نصاب حد به آن زرتشتي جمعيت كه شهرهايي در جهت همين به
چيستا ، رضي ، هاشم اخير ، قرن يك در زرتشتيان زندگي] شده ياد شهر زرتشتيان انجمن مانند
.[صفحه 15 شهريور 1365 ،
انجمن تاسيس به سال 1344 در كه آنجا تا داشت روبهرشد روندي اصفهان در زرتشتيان حضور
را ساختماني شرقي نظر خيابان سيچان كوچه در سال 1352 در و نمودند اقدام اصفهان زرتشتيان
بود مستقر بنا همين در آنان آتشكده و نيايشگاه گرفتند ، نظر در زرتشتيان خانه عنوان به
نيايشگاه در 1356 "گوهر و مهربان" زرتشتيان ، از تن دو نيكانديشانه اقدام با كه آن تا
.ساختند "زرتشتيان خانه" نزديك را نوبنيادشان
و فيض خيابانهاي حدفاصل اصفهان ، پولاد تخت در اختصاصي گورستاني داراي اصفهان زرتشتيان
سال به آنها آخرين كه شدهاند سپرده خاك به آن در نيز نفر چندين كه بودند آباد ، سعادت
خاكسپاري براي مستقل مكان يك داشتن براي آنان كوششهاي پس آن ازبرميگردد 1358
پيكر مجبورند اينرو از و است مانده بيثمر قديمي گورستان احياي يا و درگذشتگانشان
سندي مورد اين در.دهند انتقال يزد يا تهران فيروزه قصر گورستان به را خود مردههاي
ياري را انجمن اصفهان ، زرتشتيان جديد آرامگاه احداث براي:كه اين بر مبني است موجود
نامگانه به و نمودهايم نردهكشي جديدا را اصفهان زرتشتيان قديم آرامگاه..نماييد
اسفند 1366 ، و بهمن فروهر ، ] است شده ناميده خسروي ورزشي _ فرهنگي مجتمع "خسروي خسرو"
انجمن رئيس سروشي ، سيروس دكتر درگذشت از پس اخيرا و ماند ناتمام كار اين [صفحه 67
آوردن وجود به روانشاد آن آرزوي:گرديد مطرح درخواست اين ديگر بار اصفهان ، زرتشتيان
به دست جهان سراسر در همكيشان همه آرزومنديم...بود آرامگاه و ورزشي مجتمع پذيرشگاه ،
خرداد و ارديبهشت چيستا ، ايران ، زرتشتيان].سازند آورده بر را او آرزوي و دهند هم دست
(ترحيم) پرسه مراسم با ارتباط در كه توجهي جالب و ذكر قابل نكته [صفحه 704 1381 ،
بود ايشان مسلمان همسايگان و آشنايان دوستان ، حضور داد رخ سروشي (سيروس) سروش روانشاد
بيانگر امر اين و بودند يافته حضور مجلس آن در خيريه تابلوهاي و گل دستههاي با كه
.است خويش زرتشتي همميهنان با راستين ايرانيان عاطفي و قلبي ارتباط
چهار از كمتر آنان بيشتر كه ميكنند زندگي اصفهان در زرتشتي نفر از 200 بيش اكنون هم
يا نسل دو كه زرتشتي خانوادههاي تعداد كه چنان كردهاند مهاجرت شهر اين به است دهه
در اصفهان زرتشتيان.است كمتر نيز دست يك انگشتان شمار از باشند اصفهان ساكن بيشتر
به هستند مستقر آن جنوبي مناطق در بيشتر ولي نميكنند زندگي شهر از خاص منطقهاي
خيابان در خانوار اصفهان 2 زرتشتيان انجمن با مرتبط زرتشتي خانوار از 50 كه گونهاي
بين خانوار ارتش ، 5 خيابان در يكي بهمن ، خيابان 22 در يكي نظر ، خيابان در تا پارس ، 8
كوي در تا كارمندان ، 3 كوي در خانوار سعادتآباد ، 10 و مصلي بين خانوار مصلي ، 3 ميرتا
و غرضي بيمارستان و اصفهان خانه مناطق و كاوه رباط ، خيابانهاي در خانوار امام ، 6
صنعتي دانشگاه خانههاي بهارستان ، شهر شهر ، فولاد شاهينشهر ، در نيز خانوار بالاخره 11
وجود با و هستند متوسط طبقه از عموما اصفهان زرتشتيان.ميكنند زندگي مباركه شهر و
و 9 پسر 7) دانشجو نفر كم 16 دست.است برخوردار قبولي قابل كيفيت از جمعيتشان اندك شمار
زندگي آنان بين دبير و آموزگار مهندس ، چندين و پزشك نفر دانشگاه ، 4 استاد نفر ، 3(دختر
افراد و جوانان بيشتر استخدامي ، مشكلات دليل به افزود بايد تاسف با ولي.ميكنند
كار يافتن براي مجبورند يا و شدهاند خصوصي بخش در اشتغال به ناچار زرتشتي ميانسال
مقيم زرتشتي جامعه.كنند مهاجرت كشور از خارج حتي يا و تهران به خود تحصيلات با متناسب
مشاغلشان كه خانواري سرپرست از 50 كه چنان است ، ويژهاي شغلي تركيب داراي اصفهان
مشاغل به نفر بودهاند100 گوناگون سازمانهاي و ادارات بازنشسته نفر گرديد 15 استعلام
استخدامشان زمان كه) كارمند نفر و 23 هستند موبد نفر و 1 كشاورز نفر ميپردازند ، 1 آزاد
انرژي پرورش ، و آموزش آهن ، ذوب در (برميگردد اسلامي انقلاب از پيش دوران به عمدتا
اصفهان زرتشتيان.مشغولند كار به بيمارستان و... قند ، شركت راهآهن ، فولاد ، اتمي ،
به آنان از پژوهشگر توسط گذشته زمستان در كه تحقيقي پايه بر و هستند تحصيلكرده افرادي
كه 37 (ميباشد درصد اصفهان 15/89 شهر در باسوادي نرخ) باسوادند درصد حدود 99 آمد عمل
اصفهان متولد خانوارها سرپرستهاي از درصد تنها 17.دارند دانشگاهي تحصيلات درصدشان
نسبت.كردهاند مهاجرت شهر اين به كرمان و خوزستان تهران ، يزد ، از بيشتر بقيه و هستند
اصفهاني شهروندان كل براي نسبت اين) است درصد زرتشتي 53/89 سال از 10 بالاتر افراد
شهر جمعيت با قياس در زرتشتي جمعيت بودن پيرتر از نشان كه (است بوده درصد معادل 80/78
زنان درصد هستند ، 27 دانشجو يا محصل درصد شاغلند ، 31 آنان از درصد دارد350 اصفهان
.ميباشند وظيفه خدمت دوران گذراندن حال در باقيمانده و بازنشسته افراد درصد خانهدار ، 5
منش به زيادي حدود تا اين و نشد مشاهده بيكاري فرد جمعيت اين در اينكه توجه جالب نكته
جهان اين كردن آباد دينشان در و ميدانند عبادت را كار كه برميگردد زرتشتيان آيين و
بحران از ناشي فراوان مشكلات وجود با بنابراين دارد بر در را جهاني آن پاداشهاي بهترين
تا ميكوشند سازمانها و ادارات از برخي در اشتغال امكان عدم همچنين و كشور در اقتصادي
.نمانند بيكار
خوني گروه داراي اصفهان زرتشتيان كه است اين گرديد استنتاج پژوهش آن از كه ديگري مورد
كه تحقيقي نتيجه با اين و دارد آنان بين را فراواني كمترين AB خوني گروه و هستند B غالب
گروه از كه اطلاعاتي به توجه با:است متناسب بود داده انجام تهران در بهدين كيقباد دكتر
زرتشتيان جمعيت در خوني گروههاي توزيع آوردهايم ، دست به آنها والدين و كودكان خوني
از خوني گروه بهترين يا كم و B+ خوني گروه شايعترين كه است صورت بدين نفر در 99 تهران
كيقباد تهران ، زرتشتي ساله 1_ كودكان 5 تنسنجي شاخصهاي مطالعه طرح] ميباشد AB نوع
اصفهان استان در غالب خوني گروه كه صورتي در [صفحه 324 جاويدان ، 1378 ، سرزمين بهدين ،
B+ خوني گروه و ميباشد O+ نوع از آمد عمل به خون انتقال سازمان از كه استعلامي برمبناي
.دارد قرار بعدي مرتبه در
|