گلستان در آتش
نميشود خاموش كه آتشي
وزير دو لرزانهر صندليهاي
سياسي اعترافات تبارشناسي
نيست صلح به نيازي
وقايع متن در
سياست حاشيه
گلستان در آتش
گرگان زندان در آتشسوزي از اختصاصي گزارش
زنداني سال سه ساله ، پنج و سي مشكاني اكبر:گرگان به همشهري اعزامي خبرنگار _ رهبر محمد
وثيقه كه است كسي باز راي زنداني _ است بوده باز راي زنداني آخر ، سال يك اين در و داشته
حتما شبها اما ميبرد سر به زندان خارج در روزها و ميكند كار زندان براي و ميگذارد
سه با ميگويد ، همسرش به داشته ، گله زندان سرماي از هميشه و _ بازگردد زندان به بايد
و شده خشك پاهايش ميشود بلند خواب از كه صبحها و نميشود گرم مياندازد رويش كه پتويي
آتشسوزي در موادمخدر زنداني و گچكار مشكاني اكبر شود ، رفتن آماده تا ميكشد طول مدتي
.ميسوزد گرگان زندان
;پوشيده سياه گلستان استان زندانهاي كل مدير بگويد ، جوابي كس هيچ نيست قرار
حرفي نيست حاضر عرب.است ايستاده نيزه با سانتيمتري هخامنشي 20 سرباز يك روبهرويمان
اولين است ، خوشبرخورد حال اين با.كند شكايت بنويسيم قولش از چيزي اگر است قرار بزند ،
:ميشنويم پراكنده چيزهاي تنها نميدهد ، جواب هم را ما سوال سومين او و ميخوريم را چاي
در هستند ، موادمخدري زندانيان درصد از 60 بيشتر است ، بوده ما باز زندان زندان ، اين _
ايدز از داريم مشكل جور هزار شدهاند ، بيشتر زندانيها و نساختهايم زندان سال بيست اين
شما كنيم ، تخليهشان دستشوييها در بايد و ميبلعند را موادمخدر كه زندانياني تا گرفته
ميكرديد؟ كار چه بوديد من جاي
سخني فعلا تا داده دستور داشته ، اطلاعاتي پرونده با ارتباط در كه كسي هر قاضيبه
بعد به را دادن پاسخ دستاندركاران همه ميشويم ، نااميد پاك مسئولين از بنابراين نگويد ،
منبع ناچاريم.ميشود تكرار رمز اسم مثل مركز مركز ، ميدهند ، حواله مركز جواز از
تنوع با است كوچكي شهر گرگان.بازار و كوچه مردم ميماند فقط كنيم ، پيدا ديگري اطلاعاتي
جمع جا همه از كه جايي قهوهخانه و تركها و كردها مازنيها ، تركمنها ، جمعيتي ، زياد
.يافت ميتوان خبري و ميشوند
* * *
درونش و ساختهاند قلعهاي مانند است ، تازهساز است شهر بيرون در كه گرگان زندان
درماني و درست زندان گرگان اين از پيش اما روشن ، ديوارهاي و سنگ كف با است تروتميز
به بوده ، شهرباني زندان به چسبيده كه شهر سينماي سه از يكي انقلاب اوايل است ، نداشته
صد چند بهداشتي معدود سرويسهاي همان با و برميدارند را صندليها ميشود ، تبديل زندان
همين تا سينمااست اوليه زندانيان از خود سينما صاحب ميكنند ، جاخوش زندان در نفري
كه است قرار شهر از خارج به زندان انتقال با اخيرا و است بوده زندان پيش سالهاي
نداشتهاند ، 450 بهرهاي تازهساز زندان آن از رايباز زندانيان اما باشد فرهنگي پايگاه
به سولهاي در داشتند نيمبندشان آزادي براي مطمئني وثيقههاي همگي كه رايباز زنداني
پيش ماه چهار تا سوله بود ، كرده احاطه را آنها متري مرتفع 7 ديوارهاي با كه ميبردند سر
براي.شد زندانيان جان بلاي كه بودند زده شيشهاي پشم و ايرانيت سقف اخيرا و نداشت سقف
واحد 50 ، 60 يك.ميافتد امروز گرگان نشريه دفتر به گذرمان گذشته ، آنچه از خبري يافتن
افتاده ، سو آن و سو اين كه پاره كاغذ چند و آرشيويي نشريات و آهني ميز كه خالي متره
كه مفصلي گزارش و شده فني نقص دچار امروز گرگان بد ، بخت از نميكاهد ، آن خلوت از چيزي
.شد نخواهد منتشر مقرر روز در دارد زندان آتشسوزي درباره
تمامي و شده روبهرو دربسته با نشريه خبرنگاران تلاش:ميگويد صبح شيفت در مسئول خانم
شاهد كه نفري چند.است مردم از آوردند دست به امروز گرگان دستاندركاران كه اطلاعاتي
تا شدهاند حاضر بعضا كه آتشنشاني ماموران و زندانيان خانواده بودهاند ، آتشسوزي
گرگان خبرنگاران حتي و كردهاند شكايت به تهديد را نشريه پيشاپيش مسئولين بزنند ، حرفي
كردهاند كفش يك در را پايشان تحريريه حال اين با ;انداختهاند بيرون زندان از را امروز
انداخته عقب را چيز همه چاپخانه ، گويا و كامپيوتر در اشكال اما برسد چاپ به گزارش تا
.است
بعد و كنند چوب از پر را نباتي روغن پيتهاي شدن گرم براي بودهاند مجبور زندانيان
و نميشده گرم كارها اين با سوله وسعت متر بياورند4000 سوله داخل به را ذغالش
آويزان خودشان دور كه پتوهايي با و ميانداختند خودشان روي داشتند چه هر بايد زندانيها
شاهدان اولين از كه محلي پاسگاه يك رئيسميگرفتند پناه سرد باد مقابل ميكردند ،
حادثه شب ;است نداشته نفت هم آن كه داشته بخاري يك تنها سوله:ميگويد است ، آتشسوزي
مسئولين و ميشود شروع آتشسوزي شب نيمه ساعت 3 بودند ، خوابيده سوله در زنداني 207
از ميبايست زندانيها حين اين در دهند ، خبر آتشنشاني به تا ميكشد طول دقيقه زندان 22
.كنند پيدا نجات تا ميگذشتند برداشته متر يك فقط كه سوله كوچك در
* * *
شهر در اينكه از ميترسند خانوادهها نيست ، راحتي كار زندانيها خانواده كردن پيدا
كه بگويند چيزي نميخواهند طرفي از و برود در زنداني يك خانواده بهعنوان اسمشان
دادهاند اجازه و نبوده عمدي حادثه كه دادهاند اطمينان آنها به.باشد دردسرساز برايشان
به ديه و بودهاند بيمه زندانيان كه گفتهاند مسئولين.كنند شكايت زندان مسئولين از تا
نگفتهاند ، چيزي آتشسوزي وقوع علت از آنها اما نيست ، نگراني جاي و شد خواهد پرداخت زودي
گرفتاري قدر آن است ، ايشان ميان در فقير زابليهاي بعضا كه نيز زندانيان خانوادههاي
گرفتن تحويل براي تا نداشتهاند پول قدر آن بعضي حتي نباشند ، پرونده پيجوي كه دارند
به مسئولين و است بوده شناسايي غيرقابل جسدها گرچه بيايند ، گرگان بيمارستان به جسد
به ;بسپارند خاك به و كرده انتخاب را جسدي خدا بر توكل با تا ميگفتهاند خانوادهها
نه و است زده قرباني از عكسي نه ترحيم اعلاميه در كه ميرويم خانوادهها از يكي سراغ
برده ايشان از نامي تا ميخواهد زنداني برادر.است كرده سپردن جان چگونگي به اشارهاي
ما به است زندان نگهبان كه آشنايان از يكي و نميشديم خبردار خودمان اگر ميگويد نشود ،
بهمن برادرش 22 ميگويدنميكردند خبر را ما زوديها اين به نميداد ، را آتشسوزي خبر
امانت آنها دست در كه زندانياي از كه ميكند گله مسئولين از آرام و است ميشده آزاد
و زن به ميبرده سر به زندان در كه سالي سه اين در و نكردهاند نگهداري درست است بوده
.برادر بيسرپرست خانواده و است مانده او حالا و نرساندهاند كمكي هيچ بچهاش سه
باعث حرارتش و بوده گرفته قرار روكار برق سيمهاي كنار ذغال از پر نباتي روغن حلبهاي
و ايرانيت سقف و كرده عمل خمپاره خرج مثل برق سيم.ميشود برق سيم شدن شعلهور و اشتعال
گذشته سرشان بر چه كه بفهمند بخواهند تا و بودند خواب زندانيان ميزند ، آتش را شيشه پشم
وسيله هيچ ميكند ، شعلهورتر را آتش ابري تشكهاي و پشمي پتوهاي و ميآيد پايين سقف
كه كوچك در يك و نميماند آتش از فرار جز راهي بنابراين نبود ، دسترس در حريقي اطفاء
به ناچار امداد ماموران رسيدن دير علت به زندانياناست ميرفته شمار به مانعي خودش
آماري نفر ميشوند270 آتش طعمه رساندنها ياري همين در نفري چند و ميكنند كمك همديگر
ندارد ، سوختگي و سوانح بيمارستان گرگان اينكه علت به دارد ، وجود كشتهشدگان از كه است
سرعت به گرگان آذر پنج بيمارستان در نيز اجساد دفن جواز و ميبرند ساري به را مجروحان
.ميشود صادر
* * *
آن ايستادهايم ، كندهاند امامزاده صحن در زندانيها دفن براي لودر با كه خندقي كنار
.ميكشد سيگار و ميكند نگاه دور از زنداني برادر قبر ، روي بر زدهاند حلقه زنها طرفتر
سرباز يك آن از كناري قبر ميگويد.را برادرش حالا و داده دست از را دامادش پيش ماه دو
ياد كز اسيري بر واي اي:ميگيرند دم شعري با زنها ;داده جان آتشسوزي در كه است زندان
.باشد رفته
نميشود خاموش كه آتشي
اسلاميه سعيده
گلستان اين در ناگوار حوادث همه انگار.دارد عجيبي تضاد آن وضعيت با گلستان استان نام
با گلستان استان نماينده و 15 ترابري و راه وزير حامل هواپيماي كه زمان آن.ميدهد روي
كليد نيامدند فرود هيچگاه و كردند پرواز استان اين به هوا نامناسب وضعيت اعلام وجود
اعلام نتيجه بهعنوان آنچه و تشكيل تفحص و تحقيق جلسات گذشت ، ماهها.شد زده بيارزشي
در اخير سيلهاي.كرد كمرنگتر را فاجعه عمق زمان مرور بعد و نكرد قانع را كس هيچ شد
رخ زمين فرسايش و درختان بيرويه قطع و جنگلداري مديريت عدم دليل به كه گلستان استان
و نشد فكري كه جهت آن از نداد روي اتفاقي ولي كرد بيخانمان را هموطن هزاران داد
هنوز.برد را مردم خانمان سيل امسال پاييز در ديگر بار يك و نگرديد حاصل پيشگيري
خانوادههاي هنوزميرود آسمان به گرگان زندان خرابههاي از آتشسوزي از ناشي دودهاي
فرماندار و است تازه داغها.ندارند آنان دفن محل از نشان حادثه قربانيان از بسياري
نقشه طبق سازه بلكه است نبوده برق سيم اتصال از ناشي زندان در حريق كه ميدهد خبر گرگان
چه.است ميداده جاي خود درون را زنداني بيتجهيزات 300 سوله يك و نشده اجرا مهندسي
در نفر مرگ 27 اما.ميشود عنوان بياهميت چنان علت ، خونسرد و آرام طور اين كه ميشود
انگار.شد گم حوادث بقيه از بيتفاوتتر ميكردند زندگي نامناسب بسيار شرايط در كه حالي
جنگلهاي جان به آتش كه روزهاست اكنون داشت؟ اهميتي مگر آنها جان يا بود اين آنان حق كه
خاموش سرما فصل در هم آن جنگل در مكرر بارانهاي وجود با كه آتشي.است افتاده استان اين
نظاره سكوت در تنها آدميان باز و است آمده گلستان درخت و خاك سراغ به مرگ.نميشود
و _ استان نمايندگان و وزير _ انساني سرمايههاي بهترين سال دو از كمتر در.ميكنند
.رفتند دست از داشتند دنبال به را آينده چشم كه خردسال و جوان صنعتگر و كشاورز دهها
چه حالاست رفتن بين از حال در اكنون است اقتصادي و محيطي زيست آينده سرمايه آنچه
اين فقط روزها اين.نميكند بلند مسئولي هيچ دل از آه مصائب اين كه است افتاده اتفاقي
در دستاني شايد كه افكنده را شك اين برخي دل در كه است شده ناگفتههايي به تبديل حوادث
هيچ كه است گفته اين بر تاييدي مهر حوادث برآيند اما نباشد قوي اگر شك اين.است كار
و جان نه و كشورند سرمايه كه خاك و درختان جان نه وزير ، جان نه.ندارد را خود ارزش چيز
.دارند قرار حوادث اين معرض در كه مردمي روان
وزير دو لرزانهر صندليهاي
از مرزي نقطه شدندو باز و ايراني سفرزوار افزايش بغداد در تجاري توافقنامه امضاي
انتقادات عظيم ميانحجم در كوچكي همه با بودكه تهران سفربراي اين دستاوردهاي جمله
نيافت بازتاب
محمودي فرشاد
سفر از سرزنشها هنوز.است خورده تكان خرازي وزارت پايههاي و شده بلند مخالفان فرياد
خبر به نسبت مخالفان صداي و گرفته بالا انتقادها موج اكنون كه بود نگرفته پايان قبلي
كه كرده علاقه اظهار عراق خارجه وزير صبري ناجي":ميرسد گوش به شده مخابره كه كوتاهي
".بيايد ايران به هم باز
تهران به صبري قبلي سفر واكنشهاي به تنها ايران به صدام خارجه وزير سفر جديد مخالفان
"چائوشسكو نيكولاي" خارجي سفر آخرين و دارند نظر دورتر روزهاي به بلكه نميكنند نگاه
.روماني اسبق رهبر
پس مدتي اندك اما آمد تهران به بود فروپاشي حال در نظامش كه هنگامي بهار 1990 چائوشسكو
.شد سپرده اعدام جوخه به همسرش همراه حكومت ، سقوط با بازگشت از
انتقادهاي زمان آن در تهران از او ديدار و بود شهره كشورش مردمان سركوب به چائوشسكو
بدون ولايتي علياكبر نظارت تحت ديپلماسي دستگاه چرا كه خريد خارجه وزارت براي جدي
.است شده سقوط حال در ديكتاتوري ميزبان درست ، ارزيابي
ميگويند و ميكنند نگاه ماجرا به زاويه همين از نيز الحديثي صبري ناجي سفر مخالفان
داده قرار هم كنار در را عراق و ايران ، آمريكا كه جنگي و عصبي شرايط اين در صبري سفر
تفاوتهاي چائوشسكو و صبري سفر ماهيت در كه است اين واقعيت اما.دارد ما براي سودي چه
.است نهفته زيادي
***
ميكند سعي رسمي ديدارهاي در كه خرازي.ميرسيد نظر به گرفته طرف دو هر چهرههاي
از نقشي هيچ انتقادها ، از حجم آن شنيدن و صبري با مذاكره از پس باشد داشته لب بر لبخند
بود خواسته عراقياش همتاي از ايران خارجه وزير ناهار ، صرف از پيش.نداشت صورت به تبسم
.شود بسته انساني مسائل پرونده زودتر چه هر آنها ، جدي همكاري با كه
بهعهده اكنون بود گفته كه يافتند مهم را ايراني وزير جمله اين خارجي خبرگزاريهاي
پس.شود منطقه در بحران و تشنج افزايش مانع ملل ، سازمان با لازم همكاري با استتا عراق
بود قرار خاتمي كه جايي شدند ، ايران رئيسجمهور دفتر راهي صبري و خرازي مذاكرات اين از
كه بود جا همان.نبود هميشگي رسمي ديدارهاي محل و سعدآباد كاخ بپذيرد حضور به را صبري
خلاف پاسخي است چطور صدام برادر حال بود پرسيده كه خاتمي محمد طعنهآميز پرسش به صبري
رئيسجمهور از ديدار اين ادامه در صبري كه آنچه.است خوب الحمدالله ، كه بود داده واقع
با سفرش دومين در صبري.نميكرد بود شنيده ديگران از آنچه با چنداني تفاوت شنيد ، ايران
اجرايي عامل رمضان ياسين طه كه آنچه از عذرخواهي.بود آمده ايران به صدام عذرخواهي پيام
يكي كه رمضان.بود ساخته ديكتاتور براي تازهاي دردسر تهران تند واكنش با و بود گفته وي
سران اجلاس در شركت براي خاتمي جمهوري رياست اوايل در و است صدام برگزيده اطرافيان از
گفته ايران با عراق جنگ سالگرد در بود آمده تهران به صدام جاي به اسلامي كنفرانس سازمان
.ندارند هم با فرقي عربها با ضديت در اسرائيليها و ايرانيها كه بود
محل از تابستان روزهاي آخرين از يكي پاياني ساعات در عراق كاردار اظهارات اين دنبال به
مقامات به را ايران شديد اعتراض تا شد فراخوانده ملي باغ به تهران رومي پل در سفارت
چربزبان وزير و داد نشان واكنش سرعت به اعتراض اين به نسبت صدام.كند منعكس عراقي
تهران مقامات از دلجويي ضمن تا فرستاد تهران به نشده برنامهريزي سفر يك طي را خارجهاش
تهران كه كند حاصل اطمينان ميپرداختند جنگ تلخ خاطرات مرور به جنگ آغاز سالگرد در كه
ايران ديپلماسي بر را ديگري منطق منطقه روز شرايط اما.نميكند تلاش صدام سقوط براي
در ناهاري و برساند خاتمي به را صدام پيام شد موفق تنها سفر اين در صبريبود كرده حاكم
وعده نه و تفاهمي يادداشت نه و بود خبري توافقنامه از نه.كند صرف خرازي با خارجه وزارت
حتي.نبود خبري هم نمايشي لبخندهاي و رسمي دادنهاي دست از حتي.آن امضاي به آرزويي و
آن با عملي مخالفت يا گرفت خواهد را آمريكا حمله جلوي كه نداد اطمينان او به كس هيچ
.كرد خواهد
با ميكند ، ممكن شرايط كه را آنچه بودند كرده تلاش سخت كاري دوره يك در خرازي و خاتمي
بغداد ، در تجاري توافقنامه امضاي.كنند طلب را خواستههايشان و بگذارند ميان در عراق
تهران براي سفر اين دستاوردهاي جمله از مرزي نقطه دو شدن باز و ايراني زوار سفر افزايش
.نيافت بازتاب انتقادات عظيم حجم ميان در كوچكي همه با كه بود
و ايران ديپلماسي دستگاه در تعادل نبود از ناشي را صبري ناجي سفر پذيرش سياسي ناظران
حامل هواپيماي هنوز جهت همين به.ميدانستند حساس بسيار مواقع در كليدي تصميمات اتخاذ
با مجلس نمايندگان كه بود نشده خارج ايران مرز از بغداد به بازگشت راه در خارجه وزير
همچون را آن و كردند آماده را خرازي كمال استيضاح طرح پيشنويس امضا چندين كردن جمع
.داشتند نگه لحظه اين تا وي سر بالاي بر داموكلس شمشير
اين خارجي سياست رفتار و است تهران در صدام نماينده حضور شاهد دنيا ميگفتند نمايندگان
اين تهران به صبري ورود براي اما.هستند هم مانند عراق و ايران كه ميگويد جهان به را
ملي امنيت عالي شوراي.بود گرفته را تمامكننده و نهايي تصميم كه نبود ايران خارجه وزير
و پنجاه وزير سوي به تنها سرزنشها تيز تيغ اما بود سفر اين مهم تعيينكنندگان از يكي
ديپلماسي شكلگيري در مخل موازي دستگاههاي وجود از بارها تاكنون كه رفت نشانه ساله هشت
.است كرده گلايه خارجي واحد
ميگويد همشهري به زمينه اين در عربي كشورهاي امور در وزير معاون صدر محمد
سياست تعطيلي معني به كار اين كه چرا بگيريم ، را تهران به صبري ورود جلوي نميتوانستيم
.بود خارجي
ميان به حرفي سفر اين ملموس و مشخص دستاوردهاي از نميخواهد دلش گرچه خارجه وزير معاون
ذره آنكه جز نيست چارهاي و نميشود حل شبه يك مشكلات تمام كه ميكند اشاره اما آورد
.برويم پيش ذره
كه بپذيريم بايد اما نباشيم همعقيده ملي باغ ديپلماتهاي استدلالهاي با هم خيلي اگر
را استدلال اين.نيست آمد و رفت و مذاكره جز چارهاي عراقيها از امتياز گرفتن براي
به نزديك از پس ايران و شود ساقط صدام حكومت اينكه اولكرد تحليل حالت دو در ميتوان
.شود غيربعثي حكومتي همسايه سال پنج و سي
را عراق اداره ماه ژنرالها 18 دارد ، صدام از پس عراق براي آمريكا كه طرحي به توجه با
شروع نفتي سرمايههاي از استفاده با انتقالي دولت آمدن كار روي از پس و ميگيرند دست به
.ميكنند عراق بازسازي به
همجواري حسن ملاك و معيار قرارداد 1975 اينكه احتمال آمريكا نظامي حضور با صورت اين در
مرز خصوص به.نيست مشخص چندان نيز مرزها وضعيت.مييابد كاهش باشد مرزها امنيت ضامن و
و جديد شاهراه ميتواند و داشتند آن به طمع چشم ديرباز از عراقيها كه اروندرود آبي
.باشد آمريكاييها براي بصره بندر جاي به گاز و نفت انرژي انتقال براي خوبي جايگزين
سقوط از پس كه كنيم عهدنامه 1975 اجراي به وادار را عراق هماكنون از كه است بهتر پس
پارهپاره را آن تلويزيون صفحه بر شدن ظاهر با صدام اعظم ، قائد قدرتمندي احساس و شاه
قول به دستكم يا بريم پايان به را مرزي اختلافات تا نيست زيادي فرصت حال عين در.كرد
گفتوگو با جز نميشود ميسر همه اين.ببنديم را انساني مسائل پرونده ايران خارجه وزير
.دارند تهران به سفر سر كه عراقي مقامات با
نيز بماند كار سر بر عراق در فعلي رژيم صدام رفتن كنار با اينكه احتمال سو ديگر از
.دارد وجود
نيز ميلادي جديد سال شروع با حال عين در.نيست راهحل تنها جنگ كه كرده اعلام سفيد كاخ
امنيت شوراي دورهاي رياست است عراق به حمله مخالفان سرسختترين از يكي كه فرانسه
شورايي به ژانويه تسليحاتي 28 بازرسان نهايي گزارش.است شده عهدهدار را ملل سازمان
آمريكا قدرت از ميتواند خود اين كه دارد برعهده را آن رياست فرانسه كه ميشود ارائه
.بكاهد حمله جهت متحدان جلبنظر براي
امروز اندازه و حد به هيچگاه بماند باقي قدرت بر صدام كه صورتي در كرد تصور ميتوان
طلب عراق از را حقمان خواستههاي كه امروز از بهتر زماني چه پس.نيست آسيبپذير و ضعيف
كنيم؟
ايران به صبري ناجي سفر نگران آنرو از ايران خارجي سياست مشاوران و ناظران از برخي
تصور عراق كنار در همراهي چون را ايران و اشتباه برداشتي حضور اين از آمريكا كه هستند
ميتواند كه ميفرستد پالسهايي گوناگون شكلهاي به تازگي به نيز سفيد كاخ اما.كند
كه پست واشنگتن روزنامه سال 2002 ، روز آخرين درباشد ايران ديپلماسي براي سبز چراغ
آمريكا كليدي نقش" عنوان با بلندي نسبتا گزارش در است سفيد كاخ به روزنامه نزديكترين
از را آمريكا حمايت و پرداخته عراق و آمريكا روابط سوابق به مفصل طور به "عراق تقويت در
.است كرده تشريح مختلف گوشههاي از ايران با جنگ جريان در بغداد
مقامات بود ايران خورده قسم دشمن عراق كه دهه 80 نوشتهدر خود گزارش در پست واشنگتن
.بودند كرده ايران حكومت سقوط براي سنگري به تبديل را بغداد آمريكا دولت
خارج محرمانه طبقهبندي از تازگي به كه آمريكا دولت سند هزاران مرور با روزنامه اين
برابر در عراق تقويت در كليدي نقش آمريكا تداركاتي حمايت و اطلاعات كه كرد اعلام شده
اين از ديگري فراز در سفيد كاخ مقامات به نزديك روزنامه اينداشته ايران نيروهاي حملات
ريگان دولت كه مينويسد و ميكند اشاره بصره فتح براي ايران عمليات ماجراي به گزارش
همراه به ايراني نيروهاي آرايش نحوه از را خود اطلاعات بصره سقوط از جلوگيري براي
.داد عراق به طاعون و سياهزخم مانند مرگبار بيولوژيكي ويروسهاي و شيميايي كالاهاي
در صبري ناجي كه زماني در است فرستاده ايران براي سفيد كاخ كه واضحي پالس اين از جداي
بغداد در خود منافع تامين براي آمريكا دولتي مقامات ميبرد سر به تهران در خود دوم سفر
.نيست غيركارشناسي و مذموم عملي ديپلماتيك عرف در كار اين.ميبردند سر به
صدام تازه پيام تا شده ايران از ديدار خواستار عراق خارجه وزير الحديثي صبري ناجي اينك
در عراق كاردار كه است ماه يك حدود حال عين در.برساند اسلامي جمهوري مقامهاي به را
كه چرا فهميد را وي سفر دليل ميتوان.است رفته بغداد به ماموريتاش محل ترك با تهران
.گرفت صورت تهران در عراقي معارضين مقدماتي اجلاس از پس بلافاصله كار اين
بازگشت جاي به ميدهد ترجيح و است خسته بسيار ميگويد كه كارداري "الراوي عبدالستار"
و عراق به حمله قبال در ايران موضع از را تحليلهايش كند ، ديدار خانوادهاش با تهران به
احتمال گرچه كه ميدانند عراقيها.است گذاشته ميان در صدامحسين با بغداد آينده حكومت
از خوشي دل اسلامي جمهوري ولي نيست زياد صدام حكومت برچيدن براي آمريكا با ايران همكاري
.است كرده اعلام "فعال بيطرفي" نيز را سياستاش و.ندارد بعثي حكومت با همسايگي سالها
به حمله با جدي مخالفت ايران بود كرده اعلام خرازي با ديدار از پس هم انگليس خارجه وزير
واقعيتي هنوز ميگذرد آن پايان از سال چهارده كه عراق و ايران طولاني جنگ.ندارد عراق
.دارد ايران مردم از بسياري زندگي در ملموس
.ميسپارد جان شده شيميايي سربازي يا و ميشود تشييع شهدا اجساد هرازگاهي
راحتي به كه نيست چيزي ايراني ميليون نيم شدن كشته و دلاري ميليارد صدها سنگين خسارت
.بشود پاك ايرانيها خاطر از
سو ديگر از.باشد صدام دولت سقوط جهت ايران همراهي براي خوبي دليل ميتواند موضوع همين
مخالفان از يكي كه خانوادهاش و عراق اسلامي انقلاب اعلاي مجلس رهبر حكيم آيتالله
.ميبرند سر به ايران دولت پناه در كه است سالي هستند 20 صدام سرسخت
براي.باشد داشته بركنارياش براي زيادي انگيزههاي ميتواند ايران كه ميداند صدام
مهمان را كاركشتهاش وزير صبري ناجي ميخواهد تاريخساز روزهاي اين در كه است همين
.كند ايرانيها ناخوانده
مهرآباد فرودگاه به صبري ورود محض به كه كردهاند تهديد را خرازي كمال مجلس ، نمايندگان
سفر ، اين انجام با دارد امكان كرديعني خواهند تقديم رئيسه هيات به را استيضاح طرح
كه بود جهت همين به شايد.شود وزارت صندلي ترك به وادار عراقياش همتاي از زودتر خرازي
.شد لغو صبري سفر سرانجام
ميز پاي را منزوي عراق نتوانيم امروز اگر اما مقبول و شريف نمايندگانمان دغدغههاي
در.بود خواهيم كار اين انجام به قادر وقتي چه راستي به بكشانيم ، اختلاف حل و مذاكره
از را شمشير نيست بهتر كرد ، پيشبيني را آينده هفته در منطقه اوضاع نميتوان كه شرايطي
كنيم؟ دعوت تهران به را صبري و برداريم وزير سر بالاي
سياسي اعترافات تبارشناسي
سليمي حسين دكتر
سياسي شيوهاي به است شگفتانگيز عدهاي براي كه اعترافاتي گاهي و سياسي نوين محيط در
تاريخ با كه آنان.است گشته بدل سياسي جريان يك حتي و مدعا يك انكار يا و اثبات براي
عرصه در كه بديع امري عنوان به پديده اين به است ممكن نخست نگاه در ندارند ، آشنايي
اين كه است آن نشانگر تاريخ بر كوتاه گذر يك اما بنگرند ، است ، كننده تعيين سياسي تحولات
كليساي سوي از اعزامي كاردينالهاي و اسقفها كه زماني.نيست كننده تعيين و جديد پديده
طريق هر به وسطي ، قرون دوران در دومينيك سنت فرقه دنياهاي تارك همراه به و سنتپيتر
آنان نفع به تاريخ چرخه كه ميكردند گمان واميداشتند ، اعتراف به را خود فكري مخالفان
كليساي پرشكوه دستگاه عمل و انديشه حقانيت گوياي آنها اعترافات و است حركت حال در
كه هنگامي.بود ديگري چيز تاريخ نتيجه اما.است مخالفان تفكر نهايي بطلان و كاتوليك
دستگاه رسمي عقايد مخالف كه را خود علمي مبرهن يافتههاي و نشست زمين بر زانو دو گاليله
كه انديشيدند چنين عدهاي كرد ، اعتراف خود اشتباهات و گناهان به و كرد انكار بود كليسا
تفتيش دادگاه صحن از گاليله كه زماني اما.است رسيده پايان به او امثال تفكرات كار
اين تمامي با كه گفت خود دوستان از يكي گوش در پنهاني و آرامي به ميشد ، خارج عقايد
كه داد نشان فرانسه ، انقلاب از پس ترور دورانميچرخد زمين كه ميگويم هم باز حرفها
و خشن حكومت دوره در.نبود مسيحي وسطاي قرون به منحصر اعتقادي - سياسي اعترافگيري
و محاكمه ميز پاي به زيادي سياسي چهرههاي فرانسه انقلاب از پس ژاكوبنها سركوبگر
ديركتوار معتدلتر حكومت و رفتند كنار به ژاكوبنها كه زماني اما شدند ، كشانده اعتراف
استناد آنها محاكمات نتايج به ژاكوبنها حقانيت اثبات براي هيچكس ديگر آمد ، كار روي به
.نميكرد
اعترافگيري و محاكمه سياسي تكنيك روسيه در كمونيست بلشويكهاي حكومت استقرار از پس
حاكمه هيات رسيدن قدرت به جريان در لنين مرگ از پس.گشت اجرا و مطرح زمان هر از بيش
شدند كشيده محاكمه ميز پاي به روسيه در اكتبر انقلاب بزرگ چهرههاي از بسياري حتي جديد ،
.آوردند ميان به خيانت حتي و پشيماني و اشتباه از سخن دولتمردان حيران ديدگان مقابل در و
اكتبر انقلاب نظريهپردازان اصليترين از يكي لنين از پس كه بوخارين اعترافات و محاكمه
حزب اصلي تئوريسين زماني كه كسي.است پديدهها اين مشهورترين از ميرفت ، شمار به
ايدئولوژيك - سياسي انديشه در هم كه خواند نادم گناهكاري را خود ميرفت شمار به كمونيست
حادثهاي خود درزمان امر اين.است پيموده خيانت و خطا راه خويش سياسي عمل در هم و خود
همين به اتكا با استالين.ميگشت محسوب استالين براي بزرگي سياسي وپيروزي بود بزرگ
اين از تكنيك اين.گذارد كنار را زينويف و كامنف مانند خود نزديك ياران از برخي حتي روش
و برژنف صدرات دوران تمام در كه گرديد بدل كارآمد تكنيكي به شوروي اتحاد در بعد به دوره
يك تنها عمل اين اما شد گرفته كار به سياسي رقيبان حذف براي نيز خروشچف دوران در حتي
عدم يا حقانيت اثباتگر امروز مانند هم خودش دوران در حتي و بود كنارگذاري و حذف تكنيك
.نبود سياسي درگيري طرفهاي از هيچيك حقانيت
و قرص پا و پر هواداران كمونيست ، چين در فرهنگي انقلاب جريان در ميلادي سال 1966 در
اين از و پرداختند خود سياسي مخالفان از برخي سياسي تحقير و محاكمه به مائو مزاج آتشين
"شيائوپينگ دنگ" چهرهها اين مهمترين از يكي.كردند حذف چين سياست صحنه از را آنها طريق
انقلابي جوانان ميان در تحقير به حتي و شد معرفي پيشگان خيانت از يكي عنوان به كه بود
دنگ و گذارد را خود موقتي اثر سياسي ، تكنيك اين هم باز زمان آن در.شد گردانده
انديشه و عمل حقانيت هرگز امر اين اما.برد انزوا به را او سياسي همفكران و شيائوپينگ
چهار گروه بركناري به مدتي از پس كه شد اعتراضي زمينه حتي بلكه نكرد ، اثبات را آنها
.ساخت مبدل چين بلامنازع رهبر به را دنگشيائوپينگ و انجاميد مائو طرفدار نفره
و چهارنفره گروه محاكمه به نيز خود حتي و نگرفت عبرت خويش گذشته از دنگ كه چند هر
.پرداخت آنها از اعترافگيري و خود سياسي مخالفان
امكان...و اعتراف و محاكمه با هيچگاه تاريخ طول در كه است آن گواه تاريخي مرور اين
بوده سياسي رقباي موقتي درحذف روش اين كارايي حداكثر و است نشده فراهم انديشه يك اثبات
به را آرماني و انديشه ميتوان نه و كرد اثبات را حقانيتي ميتوان نه شيوه اين بااست
مكرر استفاده.باشد داشته معكوس اثري ميتواند آن از گسترده بهرهگيري بلكهانداخت دور
تماميت به دستيابي براي سياسي جريان يك تلاش كه باشد آن گوياي ميتواند تنها روش اين از
ميجوشد ، با جامعه بطن از اجتماعي خواستههاي قالب در آنچه.است رسيده خود اوج به قدرت
كساني اگر حتي و است تحقق حال در ايران جامعه بنيادين تحولات نميكند ، تغيير هيچطردي
.هستند جامعه مطالبات از تابعيت از ناگزير يابند دست خود خواسته به خواهند كهتماميت
نيست صلح به نيازي
كوهنورد نفيسه
.باشد ايران ديپلماسي عمق نشاندهنده ميتواند جمله اين "ندارد معنايي صلح قرارداد"
و قطعنامهها سرنوشت تنها نه هنوز اما ميگذرد عراق و ايران جنگ پايان از سال چهارده
سال چهارده.است نامعلوم شده منعقد آن از پس چه و جنگ از قبل چه كه توافقنامههايي
فرزندانشان آيا كه شده دوخته مرزها سوي آن به ايراني مادر هزاران چشمان هنوز اما گذشته
آنها تعداد از حتي خارجه وزير معاون صدر آقاي كه فرزنداني نه يا گشت خواهند باز وطن به
سيستم در فاجعه عمق آنكه مگر نميرسد نظر به منطقي چيزي چنين كه ميكند بياطلاعي اظهار
خارجه وزير معاون با همشهري مصاحبه بر مروري با.باشد زياد حد اين تا ايران ديپلماسي
دو و بيست كه كشوري قبال در را سياستي چه خارجه وزارت واقع به كه ميآيد پيش سوال اين
حكومتش كه كشوري چنين مورد در بايد واقعا آيا و دارد؟ كرده تجاوز كشورمان به قبل سال
از اجتناب سادهتر عبارت به يا !تنشزدايي سياست از هم باز گرفته قرار سقوط آستانه در
در.است ناآرامي و تشنج از پر خود منطقه موقعيت كه زماني در هم آن كرد؟ استفاده تشنج
آغاز و منطقه وضعيت بررسي با تركيه جمله از عراق همسايه كشورهاي از بسياري كه حالي
بهرهبرداري شرايط اين از نوعي به دارند سعي دليلي هر به عراق به حمله براي معكوس شمارش
حتي كند كسب عراق آينده شرايط از چه و فعلي حكومت از چه خود براي را امتيازهايي و.كنند
.ماندهايم مردد نيز خود حقوق احقاق براي
نظر به اكنون كه است آن ديپلماسي كشوري هر استحكام بنيادين اصول مهمترين از يكي
آقاي پاسخهاي در ميتوان را آن كوچك نمونه و شده مواجه جدي چالشي با ايران در ميرسد
است آتشبس حالت كماكان كه كشور دو فعلي وضعيت مورد در ايشان پاسخ بهخصوص.يافت صدر
مورد در كه را عهدنامه 1975 به طرف دو كردن عمل ايشان كه چرا است تاملبرانگيز بسيار
به ربطي اساسا موضوع دو اين آنكه حال.ميداند صلح منزله به است خاكي و آبي مرز مسائل
نبرد طرفين جنگي ، هر پايان از پس بينالملل روابط قوانين و اصول طبق و نداشته يكديگر
از.كنند صلح قرارداد تنظيم به اقدام ملل سازمان قضاوت نتايج و شرايط به توجه با موظفند
كه حالي در.دارد بحث جاي نيز اسرا و غرامت مسئله مورد در ايران مذاكرات روند سو ديگر
حداقل اصل همين بر تكيه با ميتوانست ايران و شناخته متجاوز را عراق سرانجام ملل سازمان
ميتوان كه را امتيازي حداقل ميرسد نظر به حال.كند غرامت پرداخت به وادار را عراق
است غرامت دريافت كرد اخذ صبري ناجي جنجالبرانگيز سفر آستانه در ويژه به عراق از اكنون
نميتواند نميدانست ، نيز را تعدادشان صدر آقاي كه عراقي هواپيماي فروند چند كه چرا
در ايران موضع ديگرسو از.باشد مقدس دفاع سال هشت جاني و مالي زيان ميلياردها جايگزين
چرا است نامفهوم نيز است كشور اين ميهمان رهبرشان كه عراق شيعيان ويژه به معارضين قبال
نحوه در دخالتي هيچوجه به تهران و بوده ايران ميهمان تنها حكيم وزير معاون گفته به كه
منطقي نظر به نيز اين كه ندارد صدام از پس عراق در گروه اين سرنوشت و تصميمگيري
به بايد ميشود سياسي ميهماني ميزبان كشوري وقتي اصولا هرحال به كه چرا نميرسد
اعتقاد به اكنون كه است اين ديگر سخن اما.بردارد گام نيز خود منافع جهت در گونهاي
معضلات و اختلافها از سياسي فصل و حل براي زمان بهترين سياسي صاحبنظران از بسياري
.راهاست اين سر بر مانع بزرگترين مورد اين در حكومتي دستگاه دوگانگي.است عراق و ايران
به صبري ناجي سفر پيامدهاي از غلط ترسي پايه بر هم آن مجلس نمايندگان اعتراض و هياهو
بزرگ چالشي با را معضل اين حل خارجه ، وزارت با رايزني در ايشان هماهنگي عدم و ايران
.بدهد كف از عراق با مسئله حل براي را تاريخي فرصت هميشه براي شايد كه ساخت خواهد مواجه
وقايع متن در
قزويني حميد
:است نوشته خود روزانه خاطرات در بوده روزها آن وقايع متن در كه رفسنجاني هاشمي آقاي
حتي و شده تفرقهاندازها و شايعهپردازان هجوم مورد روزها اين نبوي ، بهزاد مهندس آقاي"
دست شايعهپردازيها اين در توده حزب و ميشود وزيري نخست انفجار در داشتن دست به متهم
براي ضدانقلاب كه است معلوم كرديم ، صحبت هم با و بودند نگران و منزل آمدند ايشاندارد
اين به دست سوءتفاهم ، ايجاد و اسلامي انقلاب مجاهدين و جمهوري حزب بين تفرقه ايجاد
(ص 281 بحران از عبور) ".ميزند شيطنتها
اتهام دايره و ميگرفت خود به جديدتري ابعاد روز هر او همدستان و كشميري موضوع
.ميشد گستردهتر
وجود پيرامون سخناني طي جمعه 20/6/60 نماز خطبههاي در رفسنجاني هاشمي آقاي البته
دفتر مثل جايي در نفوذي عامل يك داشتن سياسي ، جريانهاي در":گفت نفوذي عوامل
يك هم قدوسي شهيد دفتر در انفجار عامل ميشود گفته) انقلاب دادستاني دفتر يا نخستوزيري
عامل كلاهي) دارد ، ارزش خيلي اسلامي جمهوري حزب مركزي دفتر يا (است بوده نفوذي عنصر
آنها اينكه براي.است باارزش آنها براي اين (بود جمهوري حزب عضو تير هفتم حادثه اصلي
دفاتر در كه تصميماتي و ميشد گرفته انقلاب دادستاني در كه تصميماتي ميتوانستند
آنها قول به كه جمهوري حزب بالاي سطح در كه تصميماتي و ميشد گرفته نخستوزير محرمانه
..بشوند باخبر جزئياتش از ميتوانستند ميشد گرفته است كشور سياست طراح و است حاكم حزب
اين.ميشد گرفته تصميماتي شدند شهيد باهنر آقاي و رجايي آقاي كه جلسهاي آن در مثلا.
دشمن... كنند ، اينجوري گرفتند تصميم اينها كه ميداد گزارش گروهش به اگر آقا
كه توده حزب افراد از يكي بوديم كه زندان در گذشته در.ميكرد خنثي را ما تصميمات
اما بودم امنيت سازمان بازجوي من ميگفت ميكرد صحبت ما با هنوز ، بود زنده و بود زنداني
من نقشكن صبر گفتند ندادند هم فرار اجازه.برنداشتند را من آخر روز تا و توده حزب عضو
فلان شده ، كشف گروه فلان ميكرد اعتراف ميآوردند را حزب عضو يك بودم ، بازجو كه بود اين
ميرفتند آنها ميدادم گزارش را اينها من شده ، كشف محرمانه خط فلان شده ، كشف تيمي خانه
شده كشف اسرار جلوي دائما داشت ، را خاصيت اين آنجا در من وجود.ميكردند كور را خط
گرفتند كه را تيمي خانه آن ميشود ، نزديك من به دارد بابا گفتم هرچه و ميايستادم خوب
به و بمان آنجا دارد ، فايده بماني آنجا ميتواني لحظه يك تا گفتند دارد ، من با فاصله يك
.بگو ما
سياست حاشيه
ساوه در نظامي هواپيماي*
عيني شاهدان كه آنطور.شد مشاهده ساوه شهر آسمان در سهشنبه روز صبح نظامي هواپيماي يك
وجود آن خلبانهاي مشاهده امكان كه بود كم چنان زمين با هواپيما فاصله ميگويند
باره اين در بيشتري جزئيات اما كردهاند تاييد را خبر اين محلي مسئولان.داشتهاند
.است نشده منتشر
كرمانشاه سياسي جديد تشكيلات*
موجوديت اعلام كرمانشاه استان در "آزادي مدافعين سازمان" نام با جديدي سياسي تشكيلات
كه است كرده اعلام كرده ، نقل را آن "ايرنا" كه خود بيانيه اولين در سازمان اين.كرد
اجتماعي ، نظام تكامل پويايي ، عامل را آن و است معتقد حاكم قدرت نقد به آزاديخواهي جنبش
را قدرت از استفاده سوء هرگونه روشي چنين اتخاذ با و دانسته حكومت بر مردم نظارت تحقق
(ره) امام خط نيروهاي مجمع سابق مسئولان را سازمان اين بنيانگذاران.ميداند شدني مهار
.كردند استعفا مجمع آن در خود سمتهاي از پيش ماه چند كه ميدهند تشكيل استان در
آمريكا در فارسي آموزش كتاب انتشار*
و سليماني محسن كوشش به "راهكارها و مشكلات ;فارسي زبان آموزش" عنوان با كتابي اخيرا
كتاب 237 اين.است شده منتشر شمالي آمريكاي در فارسي ادبيات و زبان گسترش شوراي طرف از
از گزيدهاي دارنده دربر است انگليسي و فارسي زبان به مقدمهاي همراه به كه صفحهاي
شمالي آمريكاي در فارسي ادبيات و زبان گسترش شوراي منسجم همايش گفتارهاي و مقالات
مدارس در فارسي زبان آموزش مشكلات و مسائل به و است (آمريكا نيوجرسي در ماه 80 اسفند)
.ميپردازد آمريكا دانشگاههاي و هفته آخر فارسي زبان
دوباره طرح*
از ،"خليجفارس" واژه از استفاده ايران ، به عراق حمله از بعد بهويژه سال ، از 20 پس
.است شده اسلامي جمهوري موضع تقويت باعث جهان ، خبري مهم شبكههاي و خبرگزاريها سوي
لبنان حزبالله به وابسته "المنار" شيعه شبكه سوي از حتي كه "الخليج" واژه از استفاده
عربي كشورهاي ادعاهاي تقويت و منطقه در ايران موقعيت تضعيف موجب ميشود ، استفاده هم
و جهاني معتبر خبرگزاريهاي عراق ، به آمريكا حمله طرح با.بود شده عراق و خليجفارس
"الخليج" كلمه جايگزين را "خليجفارس" كلمه CNNو BBCمانند خبري مهم شبكههاي
.است شده مواجه منطقه عربي دولتهاي منفي واكنش با اقدام اين.ساختهاند
آمريكا در ايراني ارامنه مركز*
،"گلنديل" شهر ميگويد لسآنجلس مقيم ايراني ارامنه انجمن رئيس ،"الكسانيان توميك"
بيشتر كه دارد ارمني هزار حدود 80 در گلنديل شهر.است آمريكا در ارامنه ايرانيان مركز
.هستند ايراني ارامنه آن درصد از 40
نگراني كاهش*
گفته روسيه اينترفكس خبرگزاري با گفتوگو در روسيه در آمريكا سفير "ورشباو الكساندر"
كمك واشنگتن نگراني كاهش به برسد امضا به تهران و مسكو بين است قرار كه استقراردادي
روسيه به مجدد پردازش براي بوشهر نيروگاه هستهاي سوخت است قرار آن طبق زيرا است كرده
فناوري به ميكند تلاش ايران _ شد مدعي همچنين آمريكايي ارشد ديپلمات اين.گردد ارسال
كمك آنها به زمينه اين در روسيه با آنها همكاريهاي و يابد دست هستهاي سلاحهاي توليد
كه است ايران جنوب در واقع بوشهر بندر در اتمي راكتور يك احداث حال در روسيه.ميكند
.است شده برآورد دلار ميليون حدود 800 آن ارزش
بلوچستان مرز نزديكي در آمريكا نظاميان*
آمريكا ارتش ويژه واحدهاي گذشته دسامبر دوم نيمه از":است شده مدعي فارسيزبان سايت يك
نقل ".كردهاند برپا را خود نظامي پايگاههاي و شده مستقر افغانستان در "رباط" منطقه در
تاسيسات منابع ، همين گفته به و دارد ادامه همچنان منطقه اين در نظامي انتقالات و
شهرت پاكستان و افغانستان در طلايي مثلث به كه رباط.است شده منتقل محل به نيز راهسازي
افغانستان خاك در زاهدان ، كيلومتري تا 20 فاصله 15 در كه است استراتژيك منطقهاي دارد ،
شبكههاي سران عمده پايگاه كه مينامند طلايي مثلث دليل اين به را رباط.است گرفته قرار
گروههاي تمام و است مستقر آن در هروئين به ترياك تبديل تاسيسات و مخدر مواد قاچاق
ميجنگيدند افغانستان دموكراتيك جمهوري ارتش با گذشته در كه شبهمسلماني و مسلمان نظامي
.ميكرد حفاظت منطقه اين از نيز طالبان.ميكردند حفاظت آن از
سيما و صدا معاوناجرايي*
رئيس و اجرايي معاون بهعنوان را تهراني امامي سيما و صدا سازمان رئيس "لاريجاني علي"
به لاريجاني مشاور بهعنوان بود چندماهي تهراني امامي.كرد منصوب سيما و صدا رياست حوزه
ميشود گفته ":است افزوده خبر اين انتشار با "بازتاب" سايت.داشت رفتوآمد جامجم
تحولاتي با را صداوسيما وي از جدي حمايت صورت در و است مستقل فردي سياسي لحاظ به تهراني
سيدمحمد و "حسيني سيدمحمد" جايگزين تهراني امامي است گفتني ".ساخت خواهد مواجه مثبتي
استاد حسيني سيدمحمد.شد سروش انتشارات مديرعامل "اشعري علياكبر" جايگزين حسيني
نشد موفق اما شد مجلس وارد كرمان حوزه از پنجم دوره در تهران دانشگاه الهيات دانشكده
بر لاريجاني وزارت دوره در كه اشعري علياكبر.آورد دست به ششم مجلس در را مردم آراي
بود ، او مطبوعاتي معاون و فرهنگي قائممقام وزير ، قائممقام اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
حسيني سيدمحمد پس اين از كه بود نيز سروش مجله مديرمسئول همزمان اشعري.است شده بازنشست
اشعري از "ماند معلم هميشه او" عنوان با مطلبي در "جامجم".گرفت خواهد را او جاي
.تجليلكرد
|