منوچهر آتشي شاعر پركار سال هاي گذشته و هنوز از محدود شاعران نسل خود و شايد تنها شاعر نسل خود باشد كه همچنان با پيگيري ويژه اي شعر را ادامه مي دهد و دست از كار نمي كشد. آتشي تمام اين سال ها را صرف شعر كرده و دغدغه اي جز سرودن شعر و كار كردن شعر و نوشتن و خواندن نداشته، آتشي كه چند روز پيش در كسوت داوران جايزه كتاب شعر كارنامه بود خود نيز برنده جايزه كتاب سال شعر شد. منوچهر آتشي متولد ۱۳۱۰ فارغ التحصيل زبان انگليسي است و شعر را از دوران نوجواني با تأثير از ادبيات كلاسيك فارسي آغاز كرد. تسلط او بر ادبيات كلاسيك و همچنين تأثير شگرفي كه از آن گرفته او را در زمره شاعراني قرار مي دهد كه ادامه نسل هاي پيشين خود است. شعرهاي ابتدايي او در قوالب كلاسيك و همچنان چهارپاره كه مد شعري دهه هاي ۲۰ و ۳۰ و حتي ۴۰ بود سروده شده است.
|
|
شغل معلمي و تدريس به او اين امكان را داده كه واژگان گسترده اي را در اختيار بگيرد و همين طور از زبان پاك و اديبانه اي برخوردار باشد. به طوري كه مي توان گفت ادبيت ادبيات در شعرهاي او به وضوح ديده مي شود. زبان شعرهاي آتشي اگرچه زبان ادبي است و دور از واژه هاي روزمره و غيرادبي اما همچنان اين ويژگي را نيز دارد كه زبان ساده و بي تكلفي است. به طوري كه كمتر مي توان زبان مطنطن يا متفاخر در شعرهاي او پيدا كرد. برعكس سادگي واژه هاي او و همچنين سادگي در دستور زباني كه به كار مي گيرد آرامش و رواني خاصي را در شعر ايجاد مي كند. در عين حال نبايد از اين نكته غافل بود كه او در انتخاب واژه هايش بسيار دقت مي كند و وسواس به خرج مي دهد تا در گستره ادبيات تعريف شده باشند و به كار رفته باشند.
آتشي در ادامه كارش در چهارپاره و شعر كلاسيك آرام، آرام به شعر نيمايي مي رسد و از چهارپاره نقبي به شعر نيمايي مي زند، به گونه اي كه چهارپاره هاي آتشي بسيار شبيه شعرهاي نيمايي اوست و گاهي مرز ميان اين دو به اندازه چند قافيه و يا چند مصرع باريك مي شود و به سختي مي توان تشخيص داد كه شعر در كدام قالب سروده شد. وزن در شعرهاي نيمايي او اغلب سبك است و به سراغ ساختن اوزان تجربه نشده نمي رود چه معتقد است كه «وزن بايد تابعيت كامل از ريتم احساس و خيال با حضور زنده اشيأ و آدم ها كند» و اصولا شكستن اوزان و استفاده از قالب هاي عروضي استفاده نشده شايد كاري از سر تفنن باشد اما نمي تواند كاري جدي باشد!
زبان شعر در شعر منوچهر آتشي همانطور كه خود معتقد است مسيري طبيعي داشته؛ از مجموعه هاي اول او تا امروز، از زباني كه تحت قواعد كلاسيك است تا زباني كه به پختگي و انسجام كاملي مي رسد و مي تواند هر چيزي را به شعر بكشد و تحت نظام وزني و قوافي خاصي ببرد و لباس شعر بر او بپوشاند و اصولا آتشي به استعداد خاصي در سرايش شعر در سوژه ها و موضوعات مختلف مي رسد و دفاتر بسيار شعر او نيز دليل مناسبي براي اين منظور است.
آتشي به خصوص در دوره هاي اوليه شعرش به شدت تحت تأثير فضا و محيط بومي خود بوده، آبادان، محيط و فضايش، باورها و اعتقادات و تاريخ و اتفاق هايش در شعر او حضور موثر دارند.
تأثير او از محيط پيرامونش به شعر او كمك كرده تا بتواند حال و هوا و فضاي خاصي را داشته باشد. از يك طرف ادبيت حاكم بر آن و از يك طرف فضا و قصه هايي و مجموعه اي كه ذهن او را مي سازد نوع خاصي از شاعرانگي به شعرهاي آتشي مي دهد. مي توان گفت آتشي نيز همانند معدود هم نسلان خود بدون اينكه تأثير خاصي از كسي بگيرد و يا شعرش شبيه شعر ديگري باشد تأثيرات زيادي به شاعران بعد از خود گذاشت. شايد تنها كسي را كه بتوان بين شعر با شعر آتشي شباهت هايي قائل شد نيماي بزرگ بود چرا كه هر دو تحت تأثير فضاي بومي خود و زبان شعري ساده و اديبانه مي نوشتند با اين تفاوت كه نيما اين راه را آغاز كرد و آتشي در ادامه آن حركت.