جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۸۵
گفت وگو با دبير سومين جشنواره پويانمايي تهران
زنده نگه داشتن ياد انيميشن
سومين جشنواره پويانمايي تهران در راه است. مي گويند دوره هاي قبلي جشنواره با موفقيت برگزار شده است چيني فروشان مديرعامل كانون در جلسه اي مطبوعاتي اين جشنواره را از جشنواره هاي معتبر دنيا مي داند. براي مصاحبه با محمدرضا كريمي صارمي دبير جشنواره به سرعت خود را به دفتر كانون مي رسانم در حالي كه هنوز حرف دبير سرويس را كه گفته: «بيشتر به خود جشنواره بپردازد» در گوشم باقي مانده است.
در ايران جوان هايي وجود دارند كه در زمينه انيميشن فعال هستندو در بحث جلوه هاي ويژه
مي توانند به سينماي ايران كمك كنند
000200.jpg
محمد تاجيك
• از سومين جشنواره پويانمايي تهران بگوييد.
سومين جشنواره پويانمايي تهران از چهارم اسفندماه سال جاري در مركز آفرينش هاي فرهنگي هنري «كانون» واقع در خيابان حجاب راس ساعت ۹ صبح افتتاح مي شود و به مدت پنج روز به فعاليت خود ادامه خواهد داد.
سينماهايي كه آثار پويانمايي اين جشنواره را نمايش مي دهند يكي سالن اصلي مركز آفرينش ها است كه سالن اصلي جشنواره است و سالن ديگري كه سالن شماره ۲ ما محسوب مي شود نيز در همين مجموعه قرار دارد. سومين سينماي ما نيز سينماي كانون است كه اين سينماها آثار بخش مسابقه و بين الملل را به نمايش مي گذارند و صبح ها نيز مخصوص كودكان و نوجوانان است.
• اين جشنواره از چه بخش هايي تشكيل شده است؟
جشنواره امسال از چهار بخش تشكيل شده است. «مسابقه ايران»، «مسابقه بين الملل»، «نمايش هاي ويژه» و «چشم انداز». در بخش مسابقه بين الملل ۶۲۵ عنوان فيلم به دبيرخانه جشنواره راه پيدا كرده اند و در بخش مسابقه ايران ۲۲۶ عنوان فيلم از كشورمان شركت كردند. جمع كل آثار ارسالي به بخش مسابقه ۸۵۳ عنوان از ۵۳ كشور جهان بوده است.
تعداد آثار انتخاب شده توسط كميته انتخاب ۱۶۵ عنوان فيلم است كه شامل ۱۲۲ فيلم در بخش بين الملل و ۵۳ عنوان در بخش مسابقه ايران است.
در بخش نمايش هاي ويژه نيز چهار قسمت در نظر گرفته شده است. در بخش «جشنواره جشنواره ها» منتخبي از آثار جشنواره هاي مطرحي مثل «هيروشيما»، «زاگرب»، «پرتغال»، «اوتاوا» كه جشنواره هاي تخصصي انيميشن هستند انتخاب شده اند. در بخش ديگر فيلم هاي انيميشن، شركت «فيلموگرافو» پرتغال به نمايش گذاشته خواهد شد.
در قسمت «پويانمايي دانشجويي» ۲۶ كالج و مدرسه انيميشن از سراسر جهان در جشنواره ما شركت كردند كه آثار ارزشمندي را به نمايش مي گذارند و مورد ارزيابي قرار مي گيرند. همچنين «فوليماژ» و «افكا» دو شركت فرهنگي فرانسوي هستند كه در زمينه انيميشن فعاليت مي كنند، كه آثار اين دو شركت در جشنواره به نمايش در مي آيد. بخش «چشم انداز» از شش قسمت متنوع برخوردار شده است. «مروري بر آثار وجيه الله فردمقدم» يكي از بخش هاي اين جشنواره است و بيش از ۹۰ درصد آثار ايشان كه در كانون توليد شده به نمايش گذاشته خواهد شد. ايشان از انيماتورهاي خوب ايران هستند. قسمت دوم اين بخش «پويانمايي براي كودكان» نام دارد كه شامل آثاري مي شوند كه با مخاطب كودك به خوبي ارتباط برقرار مي كنند. اين فيلم ها براي كودكان در سينما كانون به نمايش در مي آيد كه ما آن ها را براي تماشاي اين فيلم ها دعوت مي كنيم. «پويانمايي تلويزيوني» نيز از ديگر قسمت هاي بخش چشم انداز است كه به نمايش آثار شركت فرهنگي هنري «صبا» و ديگر توليدات صدا و سيماي جمهوري اسلامي مي پردازد. همچنين در بخش «چشم انداز» دو شركت توليد آثار پويانمايي «رسانه فرد» و «آبنوس» معرفي مي شوند و آثار آن ها به نمايش گذاشته مي شود و در نشست هاي تخصصي مسئولان اين شركت ها سخنراني مي كنند.
اما آثار دانشجويان دو دانشگاه «هنر» و «تربيت مدرس» نيز در اين بخش به نمايش در مي آيند.
• گويا نمايشگاهي نيز در حاشيه اين جشنواره برگزار مي شود؟
نمايشگاه تخصصي دستاوردهاي پويانمايي نيز همزمان با جشنواره برگزار مي شود، در اين نمايشگاه، شركت هاي فعال در زمينه انيميشن معرفي مي شوند. در دوره قبل، اين نمايشگاه با استقبال خوبي روبه رو شد. در جشنواره امسال بيش از ۳۰ شركت حضور دارند كه اين نمايشگاه اختصاص به شركت هايي دارد كه به توليد آثار انيميشن و ابزار آن مي پردازند و شركت هايي كه در زمينه مونتاژ ديجيتال و اطلاع رساني انيميشن فعال هستند. امور سينمايي كانون به عنوان يك شركت فعال در زمينه پويانمايي و ماهنامه «پيل بان» به عنوان تنها نشريه فعال پويانمايي در كشور نيز در اين نمايشگاه غرفه دارند.
• از كارگاه هاي آموزشي در اين جشنواره بگوييد.
«كارگاه پويانمايي» نيز از ديگر بخش هاي اين جشنواره است كه چهل تن از مربي هاي هنري كانون زير نظر عبدالله عليمراد «انيميشن عروسكي» را آموزش خواهند ديد. در دوره قبل آن ها «انيميشن ويدئويي» را فرا گرفته بودند. در اين دوره مربيان «تكنيك هاي عروسكي و خميري» را فرا مي گيرند.
• آيا جلسات پرسش و پاسخ هم در اين جشنواره برگزار مي شود؟
بله، جلسات نشست و گفت و گوي اين جشنواره شامل سه قسمت است. نشست «جلوه هاي ويژه» در سينما كه اين نشست تخصصي توسط شركت IBMDC كه اخيرا در ايران راه اندازي شده و كارهاي جلوه هاي ويژه را انجام مي دهد برگزار مي شود. اميدواريم با حضور تهيه كننده ها و دست اندركاران سينماي زنده ايران، محيطي فراهم شود كه آثار تخيلي و توليدات جديدتري نسبت به گذشته در سينماي ايران داشته باشيم و بتوانيم از اين صنعت كه باعث جلوگيري از ركود سينما مي شود به درستي استفاده كنيم. جلوه هاي ويژه متاسفانه در سينماي ايران به صورت سنتي اجرا مي شود و به دليل هزينه بالاي آن، كسي به طرف آن نرفته و حاضر به سرمايه گذاري در اين زمينه نشده اند.به همين دليل مي خواهيم اين مبحث را باز كنيم كه در ايران جوان هايي وجود دارند كه در زمينه انيميشن فعال هستند كه در بحث جلوه هاي ويژه مي توانند به سينماي ايران كمك كنند. بخش ديگر جلسات گفت وگو به رابطه «موسيقي و انيميشن» مي پردازد كه اميدواريم با برگزاري اين نشست ها، آهنگسازاني كه در زمينه سينماي انيميشن كار نكرده اند جذب اين رشته شوند.
«راهيابي به بازارهاي جهاني» بخش ديگري از جلسات نشست و گفت وگو را تشكيل مي دهد كه راهبردهاي چگونگي راهيابي به بازارهاي جهاني در آن بازگو خواهد شد. شركتي در فرانسه در سال گذشته، آثار كانون را خريداري كرده و در بيش از ۱۳ شهر فرانسه اكران عمومي كرد. مسئول اين شركت از مهمانان خارجي جشنواره امسال است و در سمينار «راهيابي به بازارهاي جهاني» نيز شركت كرده و تجارت خود را منتقل مي كند.
همزمان با جشنواره سعي داريم كه كتاب «تكنيك هاي انيميشن» را نيز منتشر كنيم.
•از اهداف كلي جشنواره بگوييد.
يكي از هدف هاي اصلي اين جشنواره اين است كه انيميشن ايران معرفي شود و در واقع هر دو سال يك بار با زنده نگه داشتن ياد انيميشن انيماتورها و علاقه مندان پويانمايي، دور هم جمع شوند و دسترنج دوساله خود را به نمايش بگذارند و بتوانيم محيطي فراهم كنيم تا سينماي انيميشن ما به وضعيت مناسبي برسد.

نگاهي به عكس هاي ميثم مخملباف
مذهب و زندگي در دبي
در امارات كوچك ساحلي دبي، تنها در يك خيابان به نام «الجميرا» بيش از ۲۰ نوع گنبد و گلدسته وجود دارد. تنوع فرم اين گلدسته ها و گنبدها، تنها در يك خيابان دبي، از تفاوت گنبدها و گلدسته ها در سراسر ايران بيشتر است. چرا اين چنين است؟
000215.jpg

چرا گنبدها و گلدسته ها در ايران مدام ـ يا حداقل بيشتر ـ تكرار مي شوند، اما در مورد جايي مثل دبي، در هر صد متر، معماري مساجد متفاوت و متنوع مي شوند؟ آيا مسلمانان اهل دبي در معماري، همچون در زندگي، اصالت سنتي ـ مذهبي خود را از دست داده اند؟ و در بده بستان همه چيز، از كالا تا هنر مذهبي، وارد معامله پرسود تاثير و تاثر شده اند؟ و به قول سنتي هاي ايران راه بدعت را پيشه كرده اند. يا اين كه به قول مسلمانان مدرن آن سوي آب ها، در گوشه گيري و انزواي سياسي ـ فرهنگي ايران، ما در مورد معماري مساجد نيز به يك تكرار تاريخي دچار شده ايم؟
تصاوير حاضر عكس هاي ميثم مخملباف است از گلدسته ها و گنبدها در دبي كه در تابستان ۱۳۶۹ گرفته شده است. ميثم مخملباف مي گويد: وقتي پدرم براي اولين بار عكس ها را ديد گفت: به نظر مي رسد بين هنر مذهبي و زندگي روزمره در دبي بده بستان بيشتري وجود دارد. اين مساجد چون در كشور ساحلي ساخته شده اند، گاه از برج هاي دريايي متاثر بوده اند و چون اميرنشين دبي در دادوستد با غرب است، فرماليسم و گرافيك معماري غربي بر مساجد دبي اثر گذاشته است. از آن سو، برخي از ساختمان هاي مدرن كه به منظور استفاده صرف تجاري نيز ساخته شده اند، از معماري مساجد دبي تاثير گرفته اند و شبه گنبدي را بر دوش بام خود پذيرا شده اند. تا جايي كه مي شود گفت در دبي همان اندازه بين مذهب و تجارت الفت ايجاد شده، كه در ايران بين مذهب و سياست.
ميثم مخملباف مي گويد: در طول سه روزي كه مشغول گرفتن بيش از هزار عكس از مساجد دبي بودم و مجذوب تنوع معماري آن ها شده بودم، كمتر مساجد را پر ديدم. بر خلاف بازارها، كه هيچ گاه حتي در تابستان گرم آن ها را خالي نديدم. اما در كل معماري مساجد دبي با همه تنوع عمومي شان كم روح تر از مساجد ايراني بودند و رنگ سفيد كه به دليل موقعيت آفتابي براي كنترل نور و گرما در دبي مورد استفاده اين بناها بود ارزش كمتري نسبت به رنگ هاي آبي آسماني گنبدهاي مساجد ايراني داشت. وقتي پس از عكاسي مساجد دبي به ايران برگشتم در اتوبان مدرس با مناره هاي جديد مصلاي تهران روبه رو شدم كه تلاشي بود براي نوگرايي در ساخت مناره در ايران كه از بس ابتدايي و ضعيف ساخته شده بود براي همان گنبدهاي قديمي ايران احساس جاي خالي كردم.
000220.jpg

محسن مخملباف به پسرش گفته بود كه معماري هر كشوري از جمله معماري مساجد متعلق به روح يك ملت است اما روحي كه در طول يك تاريخ واقعي و گاه زميني شكل مي گيرد. به همين دليل مساجد دبي مدرن تر از مساجد ايران هستند و با زندگي تجاري مردم در دبي نزديك ترند و شايد به همين دليل نسبت به مساجد ايران از صميميت روستايي كمتري برخوردارند، همچنان كه از ظرائف مينياتوري روح ايراني در جزئيات معماري مساجد اسلامي.
محسن مخملباف به ميثم گفته بود: هيچ يك از مذاهب از روز اول پيدايش، براي مراسم عبادي خود، معماري امروزي معابدشان را پيشنهاد نكرده اند. مثلا مسجد در عربستان ۱۴۰۰ سال پيش بيشتر به يك سايه بان بياباني شباهت داشته است. ستون هاي مساجد از تنه نخل و سقف آن از حصير بافته شده نخل بوده است و مجاهدان زاهدي چون ابوذر، زير اين سايه بان ها منتظر فرمان جهاد بعدي و يا عبادت بوده اند. حال آنكه معماري امروز مساجد بيشتر متاثر از بده بستان معماري اوليه عربستان و تاثيرپذيري از معماري كشورهاي فتح شده توسط خلفاي اوليه اسلام و يا حاكمان دوره عثماني بوده است. در بسياري از موارد پس از كشورگشايي حاكمان كشورهاي اسلامي، كليساها و معابد مذاهب ديگر به مساجد تبديل شدند و گاه در رنگ و فرم آن ها دخل و تصرفي صورت گرفت. (به طور مثال اگر در كليسايي در اندلس بر ديوار نقاشي هاي كليسايي بود، پاك شد. ) و در اثر مرور زمان و فراموشي ريشه هاي اوليه پيدايش اين معماري، در هر كجا آن ها به معماري خاص اسلام نسبت داده شده اند و چون زمان از در بي حافظگي تاريخي ملت ها گذشت مثل هر چيز زمانمند حالت قداست به خود گرفتند و هر نوع تغيير بعدي در آن ها تحت عنوان بدعت، مردود انگاشته شده است. در واقع مي شود گفت هر كجا ملاقاتي بين دو تمدن صورت گرفته، حتي اگر اين ملاقات بين يك فاتح و يك مغلوب بوده است، هر دو بر هم تاثير گذاشته اند.
پايان قرن بيستم، شروع ارتباطات وسيع تمدني بشر گشته است. در حال حاضر يك ميليارد نفر در سراسر كره زمين از طريق كامپيوترهاي خانگي به هم متصل هستند. در بسياري از معابد مذهبي، كامپيوتر بخشي از ابزار عبادي شده است. شما براي يافتن يك آيه قرآني به جاي استفاده از «المعجم المفهرس» عربي، به يك رايانه غربي مراجعه مي كنيد. پس چرا به همين زودي شاهد تاثير رايانه و معماري حتي در معماري مذهبي نباشيم؟

به بهانه برگزاري بيست و يكمين جشنواره بين المللي فيلم فجر
آشتي سينما و تلويزيون
رضا آشفته
سينما و تلويزيون ايران چهار پنج سالي است كه با چالش هاي ريز و درشت فرهنگي و اقتصادي مواجه شده اند. البته اين چالش ها ريشه در سياست گذاري هاي مديران اين دو رسانه دارد كه در دو طيف چپ و راست قرار دارند. بديهي است كه صدا و سيما طبق روال سابق تحت نظارت مديران و متفكران جناح راست است، و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه پيش از دوم خرداد مديران جناح راستي را در راس امور داشت، پس از اين موعد با نفوذ جناح چپ در اين دستگاه فرهنگي و خروج مديران راستي و حضور آنها در صدا و سيما باعث شد كه اين اختلافات كوچك و بزرگ شروع بشود. مثلا تلويزيون از پخش تيزر برخي از فيلم هاي ايراني در موقع اكران عمومي ممانعت مي كرد و همچنان از نمايش دادن اين قبيل فيلم ها از شبكه هاي تلويزيوني پرهيز كرده است.
000205.jpg

اگر يك مقايسه اجمالي بين فيلم ها و سريال هاي خارجي كه از شبكه هاي تلويزيوني در اين سال ها پخش شده اند، با همين فيلم هاي ايراني ممنوعه بكنيم، در مي يابيم كه اختلافات عميق نيست. البته تلويزيون و سينما دو رسانه وابسته به هم هستند، سينما به تبليغات صحيح و به موقع براي جذب تماشاچي از طريق تلويزيون نياز دارد، و تلويزيون هم پس از اكران عمومي نياز به فيلم سينمايي دارد تا بخشي از برنامه هاي خود را پر كند.
البته اگر اين فيلم ها ايراني باشند، به نفع اقتصاد سينماي ايران تمام خواهد شد، به خاطر آنكه با اين رويه بخشي از سرمايه هزينه شده براي توليد فيلم باز خواهد گشت. به خصوص امروز كه سينما با كمبود سالن و تماشاچي مواجه است و بايد بخشي از هزينه خود را از طريق فروش امتياز آن به تلويزيون و رسانه هاي تصويري (ويدئوكلوپ) تامين كند.
000210.jpg

با توجه به گسترش شبكه هاي تلويزيوني، اين رسانه جمعي بيش از گذشته نياز به متخصصان واقعي دارد و در اين سال ها تعدادي از فيلمسازان را براي ساخت سريال و فيلم هاي مستند جذب كرده است. بنابراين نياز فوق دوجانبه بوده است و هيچ يك از اين دو رسانه نمي توانند در انكار ديگري قدم بردارند. در اين ارتباط دوجانبه فيلمسازان موفقي مانند مهدي فخيم زاده، ابراهيم حاتمي كيا، كمال تبريزي، خسرو معصومي، فريال بهزاد و. . . در تلويزيون برنامه هاي قابل تاملي را توليد كرده اند. اگر اين ارتباط عميق تر و وسيع تر بشود، متقابلا هر دو رسانه بهره بيشتري خواهند برد. بايد باور كنيد كه دنياي امروز برمبناي ارتباطات طولاني معنا پيدا مي كند و اگر قرار باشد كه يكي ديگري را از گردونه خارج سازد، مطمئنا هر دو متضرر خواهند شد. زيرا امروز با تكثر معناها و تخصص ها بنيان رسانه ها غني تر و قوي تر جلوه خواهد كرد.
ناگفته نماند حتي تلويزيون در اين سال ها بر آن شد، پاي عده اي از روشنفكران را هم به تلويزيون بكشاند تا به لحاظ كيفي و تنوع فكري مخاطبان خود را گسترش دهد. به همين منظور فيلم هاي مهرجويي (پري، هامون و سارا) از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد و همچنين بين مهرجويي و صدا و سيما قرارهايي دال بر ساخت يك سريال گذاشته شده كه تا امروز در عمل اتفاقي نيفتاده است.
همچنين رخشان بني اعتماد و كيانوش عياري و ديگران هم بر آن شده اند كه بخشي از فعاليت هاي حرفه اي خود را معطوف به تلويزيون گردانند تا نيازهاي اين رسانه جمعي از داخل به نحو تخصصي و كارآمد پر شود و عيار حرفه اي تلويزيون هم با اين حركت فرهنگي بالاتر رود. در ضمن در جشنواره بيست و يكم فيلم فجر هم سياست هاي وزارت ارشاد در قبال توليدات تلويزيوني متعادل تر شد و حتي در هيأت بازبيني و هيأت داوران تعدادي از مديران تلويزيوني حضور داشتند، تا با اين چراغ سبز من بعد شاهد ارتباطات بلااشكال اين دو نهاد و دستگاه فرهنگي كشور در جذب بهتر مخاطبان باشيم.

نقد گالري
تناولي ديروز، تناولي امروز
شهروز نظري
سده هاي بسياري را با خلاء هنرهاي تجسمي به سر برديم و اين رخوت بصري را هر بار با غناي تصويري ادب پارسي جبران كرديم. اين شد، حاصل آن تاخير اجباري هنرهاي تصويري اي كه پا به پاي ادبياتمان نيامدند و به ناگاه تجربيات و حجم وسيع آثار بصري معاصر را آغاز كرديم و اين دليلي است بر تعدد آثار تناولي. تناولي و هم نسلان او تلاش هاي وسيعي را در ارتقاء سطح هنر ايران داشته اند و نقد آثارشان در كنار پي بن ها و زيرساخت هايي كه براي هنر امروز ايران داشته اند كار را دشوار مي كند.
تناولي زماني به هنرهاي تجسمي مي پردازد كه اولين جريانات آموزش آكادميك در تمامي عرصه ها در ايران آغاز شده است و اين تحفه براي ما نفي گذشته بوده و هنوز هست اما او كه خمير مايه شعر و ادب در تمامي آثارش از بارزترين نمادها و نشانه هاست، دلبستگي اش را با نمايش هستي باستاني اش مجسم مي كند و در تعذيب تلفيق آكادميسم آموزشي با ادراك انسان شرقي به جايگاهي مي رسد، كه او را مي توان از جدي ترين و شاخص ترين هنرمندان نيم قرن اخير جهان دانست.
ادراك معمارگونه گذشته ايراني و تحسين حجم هاي پيش از اسلام نزد او و تاكيدي كه بر كتابت و نوشته ايراني (زيبانگاري) دارد، تلفيقي است عميق از ادبيات و مجسمه.
او به تنهايي پرچمداري بود برخلاف نگرشي كه مجسمه سازي در ايران را بدون سرانجام مي دانست و بر مجسمه سازي سفارشي در ايران پايان داد، هنري كه با وجود بي ريشگي و بي اصالتي بومي، شكل آكادميك بر خود گرفته بود و چندين دهه به حيات خويش ادامه داد و خوشبختانه افرادي چون تناولي تيرخلاصي بودند بر مجسمه سازي كهنه گرا و اي كاش اين اتفاق در همه هنرها مي افتاد. زيرا با تمام حمايت هاي آن روزگار از هنر خلوص آثارشان را فداي سفارش نكردند و از اين سو نمادي اند بر نسل خاص از هنر ايران.
مراجع تصويري او را هنرهاي بومي، سنتي و مردمي و باستاني شكل مي دهد تا هنرهاي بصري متاخري چون هنر قاجاري و صفوي. درست در اين نقطه او با هنرمندان سقاخانه فاصله مي گيرد.س جز علاقه او به قفل ها و بعضي عناصر نمادين هنر سقاخانه اي بقيه عناصر تصاوير او را مي توان در ميان فرهنگ ها و هنرهاي دورتري جست وجو كرد و از اين جا جايگاه متفاوت تري نسبت به هم روزگارانش يافته است.
تناولي هنرمندي است كه در تمامي آثارش مجسمه پنداري را اساس كار خود قرار داده است حتي نقاشي هايش تصوير دو بعدي از حجم هايش هستند. او نمي تواند از معماري اجسام و اشيا بگريزد و از اين رو موضوع محتوا را فداي بعد و حجم و رنگ مي كند و با همين خصلت در رديف مدرن ترين هنرمندان ايران قرار مي گيرد.
نمايشگاه اخير او در موزه هنرهاي معاصر در آخرين ماه هاي زمستان ۱۳۸۱ مجموعه اي است از مجسمه ها و نقاشي هايي كه دو دهه و نيم فرصت نمايش را در موطن خود نداشتند و ما با هنرمندي مواجهيم كه با وجود اين تاخير حضور در عرصه هنر ايران جزو تاثيرگذارترين هنرمنداني است كه مي شناسيم و بي ينال مجسمه تاكيدي بود براين موضوع، اما آيا حضور و تجسم ايرانيت و ادبيات مجسم در آثار او در نسل نو مجسمه وجود دارد؟ آيا بينش هستي شناسانه تناولي را در ميان هنرمندان مجسمه امروز ايران مي يابيم؟ چقدر از دغدغه هاي هنر معاصر جهان در آثار مجسمه امروز ايران مشهود است؟
آيا مجسمه سازي امروز ايران بسيار عقب تر از انديشه پژوهشگر و خردورز روزگار طلايي سه يا چهار دهه پيش هنر نيست؟
همه اين سوالات در كنار هم موجب مي شود تا از همراهي تناولي با جرياني چنين سطحي در برخورد با هنر حجم به حيرت افتيم. هنرمندي كه در سال هاي جواني نيز جريانات هنري معاصر خويش را دريافت و با تلاش همه جانبه اش ما را در عرصه فرهنگ با جهانيان همراه ساخت و دوري چند دهه اي اش ضايعه اي بود براي بخش بزرگي از هنر و امروز اين همراهي با مجسمه سازي معاصر ايران اگر باعث انتقال ديدگاهش نشود حاصلي نخواهد داشت جز گرفتن فرصت خلاقانه از هنرمندي كه هر زمان از زندگيش يك ميراث فرهنگي بوده است.
نمي خواهم تعصب درباره تناولي نشان دهم اما در اين چند دهه افرادي كه هنر را به گونه اي حرفه اي بنگرند بسيار انگشت شمارند و اگر هستند اصراري برنگرش خود ندارند. تناولي از معدود هنرمنداني است كه دغدغه هايي چون معرفي هويت باستاني به جهانيان، يافتن هويت معاصر ايراني، پي جويي جريانات معاصر جهاني، توليد انبوه آثار هنري براي او مفهوم زندگي هنرمندانه را آفريده و تلاش هاي تئوريك هنري اش نيز در اين سال ها مويد اين موضوع است.
بنابراين امكان دريافت هنر تناولي را افرادي نظير ژازه طباطبايي، خانواده محصص، عرب شاهي، زنده رودي، محجوبي، پيلارام و بسياري ديگر در آن سال ها داشتند و با توقف حضورشان به نسل بعدي منتقل نشد.
هنر تناولي و هم نسلانش مي تواند رخوت كنوني هنر در كشورمان را به پويايي برساند و اين ميسر نمي گردد به جز درك معنا و مفهوم انديشه و اعتقاد آنان به هنر كه فقط در نمايش آثار هنرمندان مقدور نيست. كه بينش چيزي است وراي حوزه فيزيكي هر شي.

هنر
اقتصاد
تكنيك
جامعه
رسانه
زمين
ايران
شهر
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  ايران  |  شهر  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |