ميكروارگانيسم ها در كارخانه هاي خود اتحاديه تشكيل نمي دهند. به مرخصي استعلاجي نيز نيازي ندارند و هنگامي كه محيط كاري آنها آلوده باشد، به قوانين كار متوسل نمي شوند. آنها از مرخصي زايمان نيز استفاده نكرده و با اين همه هيچگونه دستمزدي نيز طلب نمي كنند. آنها شبانه روزي كار كرده و بسياري از كارهاي كثيف و غيرقابل تصور را براي ما انجام مي دهند. با اين وجود بايد اضافه كرد كه ميكروب ها فقط يكي از دارايي هاي طبيعي ما هستند. ما توسط انواع گياهان و جانوراني كه در خدمت ما هستند، احاطه شده ايم.
بدو ن شك خدماتي كه طبيعت ارائه مي كند قابل محاسبه نيست ولي تقسيم كردن اين بخش هاي طبيعي بين مردمي كه در حفاظت آن شريك مي شوند باعث سنگين تر شدن كفه حفاظت از منابع خواهد شد
ترجمه: عبدالله مصطفائي
رابرت كوستانزا رئيس مؤسسه اقتصاد اكولوژي در دانشگاه مريلند است. او به همراه همكارانش ارزش خدماتي را كه طبيعت به ما عرضه مي دارد سالانه رقم عظيمي بالغ بر ۳۳ تريليون دلار برآورد نموده اند. جالب آنكه عده اي از دانشمندان اين رقم را بسيار اندك خوانده و گروه ديگري بعضي از ارزش گذاري ها را بسيار مسخره آميز خوانده اند چون معتقدند بسياري از خدمات ارائه شده توسط طبيعت، قابل انجام توسط انسان ها نبوده و بدين دليل قيمت گذاري آنها غيرممكن است.
خانم گراسيلا و آقاي هيل در مؤسسه زمين شناسي دانشگاه كلمبيا مشغول به كار هستند. آنها فكر مي كنند كه فرصتي دست داده تا كار مثمرثمري انجام شده و پولي به دست آيد. انسان همواره منابع طبيعي را مورد چپاول سريع خود قرار داده است ولي برخلاف چنين روحيه اي، اين دو نفر به همراه اقتصاددانان همفكر خود تلاش دارند كه راه هايي جهت سرمايه گذاري روي حفاظت از بيوسفر بيابند.
آنها فكر مي كنند كه اگر خدمات ارائه شده توسط طبيعت بتواند وارد بازار شود، آنگاه مردم دليل خوبي براي حفاظت از طبيعت دارند. هيل مي گويد: با مصون نگاه داشتن بسياري از قسمت هاي طبيعت مي توان سودهاي خوبي كسب كرد. او معتقد است كه عرضه خدمات طبيعي به بازار، يك فرآيند دو مرحله اي است؛ اول آنكه ما بايد بتوانيم ارزش اين خدمات را بر حسب پول بيان كنيم و ثانيا بتوانيم مقداري از اين پول را به جيب كساني برگردانيم كه مسئوليت حفاظت از آن اكوسيستم ها را برعهده دارند.
اگر اقتصاددانان به اطراف خود نگاه كنند مي توانند از كارآمد بودن اين ايده مطلع شوند. مثلا در آمريكا، جنگل هاي اطراف كوه هاي Catskill در شمال و غرب نيويورك سيتي واقع شده اند. خاك اين جنگل ها شبيه اسفنج عمل كرده و آب باران را در خود جذب كرده و به آرامي به حوضه آبريز شهر ۹ ميليون نفري نيويورك منتقل مي نمايند. اين خاك و جنگل هاي واقع در حوضه آبريز ۱۶۰۰ مايل مربعي به قدري عمل تصفيه و پالايش آب را به خوبي انجام مي دهند كه شهردار اسبق اين شهر گفته است كه آب آشاميدني آنها مانند اشك چشم، شفاف است.
سود حاصله
از اوايل دهه ۱۹۹۰ بود كه تغييراتي در مناطق واقع در حوضه آبريز ايجاد شد يعني خانه هاي زيادي در دهكده هاي كوچك و مراتع ايجاد شد كه باعث تغيير در كيفيت آب گشت. در آمريكا وضع از اين قرار است كه شهرها جهت حصول به استانداردهاي سخت گيرانه سازمان حفاظت محيط زيست (EPA) بايد آب را شديدا تصفيه و فيلتر نمايند. با روند فوق الذكر سريعا مسئولين دريافتند كه نيويورك سيتي يا بايد يك واحد فيلتراسيون بسيار بزرگ بسازد و يا با حفاظت از حوضه آبريز، كيفيت آب را در حد قابل قبول نگاه دارد.
به نظر شما كدام بهتر است؟ هزينه واحد فيلتراسيون حدود ۸ ميليارد دلار است و به اين مبلغ بايد ۳۰۰ ميليون دلار، كه صرف راهبري سالانه آن مي شود را نيز افزود، يعني در يك دوره ۱۰ ساله بايد حدود ۱۱ ميليارد دلار براي آن هزينه كرد. اين در حالي است كه نگهداري از مجموعه حوضه آبريز كمتر از ۲ ميليارد دلار هزينه در بر خواهد داشت. هيل مي گويد: «مي بينيد كه انتخاب مشكلي نيست و هزينه ساخت واحد فيلتراسيون آنقدر زياد است كه براي استفاده از راه حل ديگر، محلي از اعراب باقي نمي گذارد. » با اجراي اين برنامه مي توان حدود ۹ ميليارد دلار از خدمات ارائه شده توسط جنگل و خاك درآمد كسب كرد.
گراسيلا و هيل به روشي فكر مي كنند كه طي آن به سرمايه گذاران اجازه مي دهد كه با اجراي برنامه «حفاظت» سود كسب نمايند. در اين روش يك سرمايه گذار مي تواند اين برنامه را در مقابل اجازه استفاده درصدي از سود حاصله (ناشي از عدم ساخت واحد فيلتراسيون) خريداري نمايد. مثلا با فرض ۵۰ درصد از سود، مي توان با سرمايه گذاري كردن دو ميليارد به نيمي از ۹ ميليارد دلار يعني ۵/۴ ميليارد دلار طي ۱۰ سال دست يافت. اين به معني سود سالانه اي معادل ۴۵۰ ميليون دلار است يعني نرخ بازگشت سرمايه (ROI) معادل ۵/۲۲ درصد خواهد شد.
بسياري از افراد، صاحب سرمايه دو ميليارد دلاري نيستند ولي اين سرمايه گذاري مي تواند تقسيم شود و هركس كه ۱۰۰ دلار سرمايه گذاري نمايد، سالانه ۵/۲۲ دلار سود كسب مي كند و پس از تقريبا ۵ سال تمامي ۱۰۰ دلار شما برگشته است و بقيه پول دريافتي سود آن خواهد بود. اين بدان معني است كه مي توان اين سرمايه گذاري را به صورت سهام ارائه كرد.
گراسيلا مي گويد: «با اين برنامه هركس از هركجاي دنيا مي تواند سرمايه گذار اين كار باشد و مسئولين ايالت نيويورك مي توانند اين حق را به يك نفر يا چندين ميليون نفر بفروشند و سرمايه گذاراني كه سهام اين برنامه را خريده اند مي توانند در هر كجاي دنيا آن را خريد و فروش نمايند. »
در سال ۱۹۹۶ نيويورك سيتي برنامه حفاظت از حوضه آبريز را شروع كرد. براي اين كار زمين هاي مجاور حوضه آبريز و كانال هاي طبيعي جريان آب، خريداري شده و سپتيك تانك هاي قديمي تميز و كنترل هاي زيست محيطي سخت تري در مورد افراد و مشاغل موجود در حوضه آبريز اعمال شد. متأسفانه زماني گراسيلا و هيل ايده خود را بيان داشتند كه شهر مجبور شده بود جهت تأمين مالي پروژه، پول قرض بگيرد. اما براي شهرهايي كه اعتبار كمتري داشته يا براي اجراي ديگر پروژه هاي خود، به اين وام نياز دارند، استفاده از ايده اين دو نفر بهترين گزينه است. هيل مي گويد: «زماني كه اقدام به فروش برنامه «حفاظت» مي كنيد شايد تضمين و اعتبار كافي جهت اطمينان سرمايه گذاران وجود نداشته باشد كه در اين حالت درآمد حاصل از فروش آب مي تواند تضمين واقعي و خوبي باشد».
فروش برنامه هاي نگهداري از طبيعت همانند برنامه هاي «حفاظت» زماني قابل گسترش است كه اقتصاددانان بيشتري روي جوانب كار، فكر كنند. مثلا امكان دارد با يك چنين سيستم تأمين مالي اي بتوان منافع حاصل از داروهاي گياهي را بين مردم بومي و محيط زيست تقسيم كرد. در اين مورد هيل اظهار داشت كه در شركت هاي بزرگ داروسازي آمريكا طي ۲۰-۱۵ سال گذشته چيزي حدود ۳۰ درصد از داروهاي جديد (و موفق) مربوط به داروهاي با منبع طبيعي بوده اند.
مصرف كنندگان آمريكايي سالانه حدود ۶ ميليارد دلار براي داروهاي حاصله از گياهان استوايي هزينه مي كنند. اكثر دولت ها و شركت هاي داروسازي تلاش دارند كه موافقت نامه كنفرانس زمين سال ۱۹۹۲ در ريودوژانيرو مبني بر شركت در منافع حاصل از گونه هاي طبيعي را به اجرا بگذارند. در اينجا بحثي بين دانشمندان و شركت هاي مزبور وجود دارد؛ چون گروهي از دانشمندان معتقدند كه بايد منافع حاصل از اين گونه ها به جوامع مولد آنها برگشت داده شده و يا در آنجا هزينه شود وگرنه يك نوع تاراج است.
در اين زمينه طي سال ۱۹۹۲ قراردادي بين مؤسسه ملي گونه هاي طبيعي كاستاريكا (INBio) و مؤسسه داروسازي Merck امضا شد كه باعث خوشحالي طرفداران محيط زيست گرديد. طي اين قرارداد شركت Merck در مقابل نمونه هاي حشرات و گياهان منطقه مبلغ ۱۴/۱ ميليون دلار جهت نمونه گيري و تحقيق در اختيار اين مؤسسه قرار مي دهد تا در زمينه همكاري هاي فني و آموزش دانشمندان كاستاريكا هزينه شود. در عوض INBioموافقت كرد كه ۱۰ درصد از اين پيش پرداخت به همراه نيمي از حقوق مالكيت دولتي (Royality) دريافتي را صرف تلاش هاي حفاظت از محيط زيست نمايد.
بسياري از حافظان محيط زيست به اين موضوع به عنوان يك قرارداد ايده آل مي نگرند ولي بايد متذكر شد كه اين قرارداد شايد يك مدل قابل اجرا براي ديگر كشورهاي در حال توسعه نباشد چون مي توان گفت كه INBio و دولت كاستاريكا در اين مورد يك استثنا به شمار مي روند. مايكل باليك رئيس مؤسسه گياه شناسي اقتصادي باغ گياه شناسي نيويورك مي گويد: «كساني كه مي خواهند از يك چنين قراردادهاي بزرگي به عنوان مبناي توسعه طبيعت استفاده كنند، در اشتباهند. شما از شركت هاي بزرگ داروسازي مانند Shaman مي خواهيد كه كاري براي حفاظت و حراست از گونه هاي سنتي انجام داده و مناطق حفاظت شده ايجاد كنند يعني به اقتصادهاي محلي پول تزريق كنند ولي شما يكسري انگيزه هاي پراكنده داريد و در نهايت مي خواهيد مردم بفهمند كه حفظ جنگل با ارزش تر از تخريب آن است. »
گراسيلا توصيه كرده است كه شركت هاي داروسازي از طريق فروش سهام برنامه هاي حفاظتي پول بيشتري برروي اين انگيزه ها سرمايه گذاري كرده و سود اين سهام را نيز از حقوق انحصار دارو در سال هاي آتي كسب كنند. مشكل فقط اينجاست كه شايد اين حقوق محق نشود و در صورت تحقق نيز برگشت اين پول زمان زيادي مي طلبد. هيل نيز معتقد است كه كشف داروهاي جديد تيري در تاريكي است و محققان قبل از كسب موفقيت حدود ۱۰۰۰۰ نمونه تهيه مي كنند. شايد از اين تعداد نيز بيشتر باشد چون يك داروي جديد مستلزم ۱۲ سال زمان و ۴۰۰ ـ ۳۰۰ ميليون دلار هزينه است. هرچند يك چنين سرمايه گذاري پر خطر به نظر مي رسد ولي افراد زيادي اقدام به اين كار مي كنند. در سال گذشته شركت داروسازي Shaman حدود ۱۴ ميليون دلار را جهت سرمايه گذاري روي يك داروي جديد كه در مرحله آزمايشات كلينيكي بود، ارائه و سرمايه گذاران را مختار كرد كه يا يك درصد مشخصي بهره براي اين پول طلب كنند و يا در سود حاصل از حق انحصار دارو شريك شوند.
گراسيلا و هيل معتقدند كه نبايد به جنگل هاي استوايي صرفا به عنوان خدمات مستقيم آنها نظر داشت بلكه اين جنگل ها قادرند علاوه بر اعطاي مدال طلا در تحقيقات ژنتيك باعث كنترل آب و هواي سياره زمين نيز بشوند چون هر هكتار از اين جنگل ها سالانه ۱۳-۱۰ تن كربن را به خود جذب مي كند. اين موضع براي جهاني كه در قرن آينده بين ۵/۴-۵/۱ درجه سانتيگراد گرمتر شده و ما سالانه حدود ۲۰ ميليارد تن دي اكسيدكربن به آن تزريق مي كنيم، بسيار حائز اهميت است.
منافع حاصل از جذب كربن
طبق پروتكل كيوتو كه در دسامبر ۱۹۹۶ امضا شده است كشورهاي صنعتي موظف شده اند كه تا سال ۲۰۱۲ تا حدود ۵ درصد (نسبت به سال ۱۹۹۰) از انتشار گاز Co2 خود بكاهند. در اين پروتكل قسمت هايي در ارتباط با «چاه هاي كربن» تهيه شده است. اين فرض براي زماني است كه بازار تجارت جهاني براي مواد منتشره به وجود آيد يعني براي هر كشوري كه با ايجاد تغيير در كاربري زمين بتواند باعث كاهش كربن اتمسفري شود، منافع و تسهيلاتي در نظر گرفته خواهد شد. به عبارت ديگر كاشتن و توسعه درختچه درخانه و چه در خارج آن منافع مالي درپي داشته و تخريب جنگل نيز جريمه هايي در بر دارد.
البته تا سال اين قسمت از پروتكل فعال نخواهد شد و منافعي به كسي تعلق نخواهد گرفت. جالب آنكه قبل از رسيدن پاي مذاكره كنندگان به كيوتو، سازمان هاي متولي انرژي در آمريكاي شمالي سعي كردند كه امتيازاتي كسب كنند. در گروهي از شركت هاي برق آمريكا و كانادا كه از سوي يك سازمان حفاظت آمريكايي حمايت مي شد، جهت به دست آوردن جريب از جنگل هاي طبيعي در منطقه Belize با كشاورزان سويا به رقابت برخاستند. شركت برق ويسكا حدود / ميليون دلار براي اين برنامه سرمايه گذاري كرده است. نوئل كاترايت كه از مديران اين شركت است مي گويد: اگر مقررات پروتكل كيوتو به مرحله اجرا درآيد، بايد حجم بسيار بالايي از Co2 منتشره را كاهش داد و به همين خاطر بايد انواع راه حل ها را به كار گرفت. در پاراگوئه كاستاريكا و اكوادور نيز يك چنين برنامه هاي غيرانتفاعي از سوي شركت هاي توليد برق در جريان است.
دلالان و واسطه ها ارزش بازار CO2 را ميلياردها دلار برآورد كرده اند. بي شك كشورهاي غربي و ثروتمند جهت ادامه بهره برداري از نعمات برق پول آن را نيز خواهند پرداخت ولي در مورد كشورهاي ديگر وضعيت به اين سادگي نيست چون كشورهاي در حال توسعه نمي خواهند جنگل هاي خود را به عنوان وثيقه اي قماري قرار دهند كه باعث كند شدن پيشرفت آنها خواهد شد. به علاوه مشكلات مربوط به اندازه گيري جذب كربن هر درخت و پيشگويي ميزان جذب كربن انواع درختان با تنوع سن آنها را نيز بايد مدنظر داشت و با توجه به اين موارد است كه بسياري از متخصصين به تحقق اين تجارت جهاني شك دارند.
پيشگويي گراسيلا روشن است. او در گزارش خود به سازمان ملل گفته است: «انسان ها قادرند طي چندين سال قسمت اعظمي از بنيان هاي حفظ حيات بشري در كره زمين را تخريب كنند. اين همان كره زميني است كه انسان ها طي سال ها با آن مأنوس شده و در آن اسكان يافته اند. » در دنيايي كه به همه چيز از ديد اقتصاد و بازار نگاه مي كند تنها راه حل به كارگيري و استخدام اين محركه اقتصاد و بازار در مسير حفاظت از اين بنيان هاي حيات انساني است.
بدون شك خدماتي كه طبيعت ارائه مي كند قابل محاسبه نيست ولي تقسيم كردن اين بخش هاي طبيعي بين مردمي كه در حفاظت آن شريك مي شوند باعث سنگين تر شدن كفه حفاظت از منابع خواهد شد.
New Scientist, Feb.