سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۹۶ - Mar.4,2003
گفت وگو
وحدت، رمز زيبايي شناختي هنر اسلامي است
ستون اين هفته ديدار و گفت وگو با هنرمندان تجسمي اختصاص به تازه ترين سخنان شراره صالحي نقاش و شاعر معاصر كشورمان دارد. با هم مي خوانيم.
003520.jpg
* خانم صالحي مشغول انجام چه فعاليتهايي هستيد؟
- در حال حاضر مشغول تهيه يك مجموعه نقاشي جديد هستم كه ادامه حركتي است كه از سال گذشته شروع كردم و نمونه هايي از آن در نمايشگاهي كه خرداد ماه امسال در «گالري آريا» داشتم،  ارائه شده بود. احساس مي كنم در اين شيوه، هنوز حرفهايي براي گفتن دارم، اين حرفهاي نگفته من را همچنان وادار به جست وجو مي كند.
شعر هم كه پناهگاه من است و لحظاتي كه به سراغم مي آيد، مرا از دنيا فارغ مي كند. در فكر انتشار يك مجموعه از اشعارم هستم و بايد بين اشعار انتخاب كنم كه انتخاب دشواري است اين انتخاب بين پاره هاي احساس!  علاوه بر اين مطلبي را هم در مورد «مارسل پروست» در دست ترجمه دارم و ...
* با توجه به تحقيقاتي كه در زمينه هنرهاي اسلامي داشته ايد و نيز آثاري كه در قالب نقاشي با اين موضوع ارائه داده ايد، مختصري در باره ضرورت و وضعيت كنوني اين رشته توضيح بفرماييد؟
- هنر اسلامي حوزه هاي وسيعي را در سراسر جهان شامل مي شود. اين نوع از هنر با توجه به ارزشهاي ناب معنوي و حقيقت و اصالت ذاتي آن ماندگار است؛ كما اينكه تا به حال بوده، اما فكر مي كنم برنامه ريزي هاي بنيادي و تلاشهاي هنري اصيل در اين زمينه به تقويت، تداوم و ماندگاري آن كمك مي كند. اين تلاشها بايد قبل از هر چيز، از صداقت سرچشمه  گرفته باشد و وقوف به ارزش حياتي انسان.هنرمند خلاق به ارزشهاي معنوي فكر مي كند و سودجويي، رقابت و تجارت به نام هنر او را رنج مي دهد. هنر راه تكامل انساني است و آينده به انسان كامل نياز دارد. اين امر نشان دهنده سهم هنرمند در پيشبرد فرهنگ است. جامعه بدون بيان هنري ناقص و عقيم است، منتها اين بيان بايد با حقيقت وجود و جوهر اصلي در وحدت و هماهنگي باشد. وحدت، رمز زيبايي شناختي هنر اسلامي است و همين دليل، هنر اسلامي را از ديگر انواع هنر متمايز كرده است. نگاره ها در هنر اسلامي انتزاعي است،  تأكيدي كه هنرمند در فرمهاي تجريدي يا اشكال هندسي به نوعي قطع رابطه با دنياي محسوس دارد. فكر مي كنم رواج فرهنگ پژوهش در هنر اسلامي و وجود منتقدان آگاه و دلسوز در اين زمينه مي  تواند مؤثر باشد.
* هنر نقاشي امروز ايران به چه سمت و سويي پيش مي رود؟
هنر تكاپوي آگاهانه هنرمند است. در مسير اين تكاپو جريانهايي پديدار مي شوند كه براي مدتي ذهن و فكر هنرمندان را به خود مشغول مي كنند اما ماندگار نيستند. در ايران هم مثل همه جاي دنيا، شيوه هاي متداول بيان هنري رايج است، مثل چيدمان، ويدئوآرت و اخيرا  هم هنر اجرايي. اين تنوع هاي هنري مي تواند يكنواختي زندگي را كه باعث دلزدگي مي شود از بين ببرد، اما هنر يك پديده ثانوي نيست كه وظيفه اش ايجاد تنوع، مشغوليت و يا اشباع حس زيبايي شناسي مخاطب باشد،  هنرمند مخاطب را شوريده مي كند يا تحسين او را بر مي انگيزد، اما اين وظيفه اصلي او نيست. وظيفه اصلي هنرمند گام برداشتن در جهت تكامل روح انساني است. اگر هنرمند در اين مسير قدم بردارد موفق است وگرنه شيفتگي هاي زودگذر و ناپايدار، در شأن و درخور ارزشهاي حقيقي هنر نيست. به قول مولوي «هر چيز كه در جستن آني، آني.»
* برنامه بعدي تان چيست؟
- هر چه خدا بخواهد!

متن افتتاحيه بيست و يكمين كنگره بين المللي معماري (برلين ۲۰۰۲)
معماري به  عنوان يك تدبير
003515.jpg
آندرياس همپل
پرداختن به معماري به  عنوان يك تدبير، اين امكان را فراهم مي سازد تا گستره فراگير عناصر و چشم انداز مادي، معنوي و فكري آن را وسيعا درك نماييم. محيط پيرامون ما اعم از طبيعي و مصنوعي، مجموعه اي محدود و رو به  زوال است. احساسات و افكار ما با اثرپذيري از طبيعت و معماري عجين است. ذهن هاي ما كه قابليت افكار بزرگ و نوآوري و خلاقيتي بي نظير را دارند، منبعي بي پايان مي سازند كه مي توان از آن براي ساختن، طراحي، معماري و فرهنگ سازي بهره  جست.
بايد نقاط همسان و مشترك بين  طبيعت و معماري، به دقت مورد تأمل قرار گيرند تا آن مفاهيم و مقولات، تعيين شده و از قوه به فعل در آيد. برنامه ها بايد طوري تنظيم شوند كه متضمن تدبير آينده  نگرانه بوده و قابليت پيشرفت مادي، معنوي و فكري داشته باشند.
راهكارها:
* لزوم نگرش نوين به طبيعت كه تاكنون ناديده گرفته شده و به خاطر استفاده ناصحيح در شرف تباهي و ويراني مي باشد.
*سياستي تازه در باره صلح جهاني كه آدميان به لحاظ روحي سخت به آن نيازمندند.
* سياستي در معماري كه بتواند انگيزه اي باشد براي خلاقيت، نوآوري و زيبايي.
اين سياست نوين تنها با همكاري و گفت وگو ميان نظامهاي اجتماعي و فرهنگ ها و تمدن ها امكان پذير است. اين تدابير مستلزم رعايت مقرراتي است كه بتواند قدرتهايي را كه در ايجاد اين سياست و رسيدن به اين اهداف نقش دارند، به هم پيوند دهد و آنها را در پذيرش مسئوليت سهيم كند. در اين مسير معماران بايد به بررسي مجدد تصويري كه از خود در ذهن دارند بپردازند و اهدافي را كه در نظر گرفته اند بارها و بارها تلطيف كنند.
معماري چيزي بيشتر از يك ساختمان است. معماري روح و شخصيتي به بنا مي بخشد كه بيننده را نسبت به آنچه بر محيط زيست افزوده شده شيفته و علاقه  مند مي كند. اگر چه اين روح و ارزش افزوده به معماري قابل توصيف نيست اما غيبت آن به وضوح حس مي شود. اگر بنا فاقد اين زيبايي موجز تجسم يافته باشد، كمبودش نه تنها در نازيبايي يك ساختمان، بلكه در ارتباط آن با محيط اطراف هم بسيار به چشم مي خورد. زيرا معماري محصولي از هنر در ارتباط با اطراف، آگاهي فرهنگي، سنت تاريخ و خصوصيات بومي است. در چنين كار هنرمندانه اي، بخش هاي زيادي كه در ارتباط بلافصل با يكديگر هستند عبارتند از: استفاده بهينه همراه با صرفه جويي از منابع طبيعي، مد نظر داشتن و احترام به تاريخ گذشته، آگاهي از ارتباطات فرهنگي، عكس العمل مناسب نسبت به خصلت هاي ويژه  محلي، در نظر داشتن شرايط اجتماعي، استفاده مطلوب از منابع اقتصادي، بسط ارزشهاي متكي بر معيارها و ضابطه ها، طراحي به گونه اي كه از آخرين اطلاعات استفاده شده باشد.
معماري حاصل تأثير متقابل ميان اين فاكتورهاست. ۵۰ تا ۷۰ درصد ثروت هاي ملي در ساختمان و تأسيسات زيربنايي سرمايه گذاري مي شود. يكي از اهداف معماري، بايد افزودن به ارزش اقتصادي اين منابع باشد.
زيبايي يك طرح معماري
زيبايي يك طرح معماري تنها با اصطلاحات توصيف پذير نيست، مگر آن كه همه ابعاد فني، عملي و مادي آن مورد بحث قرار گيرد. از سوي ديگر لازم است از جوهر زيبايي كه بايد در همه جاي بنا به چشم آيد، تعريفي دقيق در ذهن آفريننده آن وجود داشته باشد. با توجه به تغييرات ساختاري كه در قرن حاضر در معناها رخ داده بايد مراقب باشيم تا واژه زيبايي را بيهوده به كار نبريم. ما زيبايي را نه تنها در موارد نوين، بلكه در هماهنگي و ارتباط با زندگي تعريف مي كنيم. در تمامي معماري، زيبايي نبايد تعريفي جز آنچه ذكر كرديم بيايد، اگر چه امروزه كاربرد واژه ها و كلمات بر اثر تكنولوژي و تأثيرات جانبي آن مخدوش شده است.
امروزه زيبايي خود را به خوبي نه تنها در «فرم» بلكه در آنچه هم كه ديده نمي شود ولي محسوس است، مي نماياند. معماري را مي توان هنر «ارتباط ميان ديدني و ناديدني» پنداشت. روح و ويژگي يك بنا اگر چه ناديدني است، اما در همه اجزا و روابط بنا حاكم است. حال و هوا و محيط يك بنا تنها با چشم درك نمي شود بلكه به وسيله تمامي حس هاي بشري قابل درك است. اين حال و هوا بايد به گونه اي متجلي شود كه به دل بنشيند. فضا و حال و هوا بيانگر زيبايي حقيقي بناست. اگر معنا و روحي در كار نباشد، تمامي آثار هنري جهان سرد و بي مفهوم مي شوند.
بنابراين آنچه در معماري به بنا معنا مي بخشد، روح طراحي، روح انتخاب مواد و روح درگير در ساخت آن است و معماران و بقيه سازندگان بنا، به گونه اي در همكاري براي ساخت اين دنياي معنوي نامريي هستند. هر كس كه لحظه اي ميان بناها راه برود و با فضاي باز آن با سعه صدر مواجه شود، اذعان مي كند كه آنچه وي را به خود جلب كرده،  نه سطح و طراحي بنا، بلكه روح و جوهر آن بوده است.
روح زمان و پديده جهاني شدن
يكي از مهمترين عوامل در معماري زمان است، مثلا دوره تاريخي ساخت يك بنا، معنايي تاريخي به آن مي دهد و بيانگر آگاهي و احساسات مردم آن دوره است. چيزي بهتر از بنا نمي تواند روابط جاري در زمان هاي پيشين را نشان دهد و معنا كند. اين جا بايد به نقادي معماري تاريخي بپردازيم، زيرا اگر معماري با زمان حاضر پيش نرود محكوم به تكرار و بيان چندباره همان حس ها و آگاهي هاي كهن و فاقد روح ارتباطي نوين است.
معماري بايد بازگوكننده عصر خود باشد تا بتواند پاسخگوي نيازها و احساس كساني باشد كه در آن مكان و زمان زندگي مي كنند و فضاي زندگي آدميان را با مفاهيمي كه با آنها در ارتباطند هماهنگ كند. محيط و جو يك بنا، هويت محلي و خاطرات، تنها تصويري از يك بنا هستند كه غالبا در سطح ضمير ناخودآگاه باقي مي مانند و اگر همسو با زمان نباشند، افراد را دچار ركود فرهنگي مي كنند.
علاوه بر همه آنچه ذكر كرديم در عصر جهاني شدن، ساختمان سازان و معماران هنرمنداني هستند كه در بازي جهاني آفرينش دنياي نوين نقش عمده براي هماهنگي و زيباترسازي گفت وگو و چالش هاي ميان تمدن ها، برعهده دارند.
منابع محدود و نامحدود
ما به راحتي مي بينيم كه ديدني و ناديدني در معماري به هم پيوسته اند، همانگونه كه در آدميان روح و جسم با هم پيوندي ناگسستني دارند. مهمترين منابعي كه معماري در اختيار دارد، قدرت تصور، تجسم و خلاقيت است كه مي تواند آنها را در راستاي بهبود آنچه از دست رفتني و محدود است (مثل منابع طبيعي و ...) به كار گيرد. معماران در تلاش براي نوسازي تصوير خود در اذهان عمومي بايد به بازسازي ارزش هاي نوين در ذهن و شخصيت خود بپردازند، به گونه اي كه منابع مطرح آنان (خلاقيت و ابتكار) همواره پايان ناپذير باقي بماند. «اگر چه زمين محدود است اما ما مي  توانيم آن را به بهترين نحو شكل دهيم.»
در تاريخ بشري نمونه هاي بي شماري را از برخورد با معماري، به عنوان منبعي نامحدود مي بينيم. به طور مثال و نيز از ميان زميني نمناك و باتلاقي آنچنان خود را مي نماياند كه از هر منبع ديگري باقي تر و به ياد ماندني تر مي شود. معماري به عنوان هنر ساختمان، جزيي از گوهر وجود انسانهاست. تلاش هاي چشمگير و رشد آن در طي سالها بيانگر همين جدايي ناپذيري آن از آدميان و راهي در تكامل آن است. بر اين اساس بايد امروز سياست همه معماران ساخت محتوايي نوين درون قالب هايي نو و كهنه براي بيان مفاهيم و مقوله هاي ارزشمند بشر امروز باشد.
ترجمه: انجمن فرهنگي
جامعه مهندسان معمار ايران

ادب و هنر
اجتماعي
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |