ترجمه: زهره جنابي
پيش از حوادث يازده سپتامبر، به ندرت آمريكاييان مي توانستند كابل يا حتي افغانستان را بر روي نقشه جهان نشان دهند و يا حتي عبارت «القاعده» را به درستي تلفظ كنند. رهبران افغانستان ادعا مي كنند كه تا پيش از اين زمان نمي توانستند به هيچ وجه توجه رسانه هاي را نسبت به درد و رنج مردم افغانستان جلب كنند. در ماه آگوست همان سال، تعداد خبرنگاران خارجي كه اخبار اين منطقه را پوشش مي دادند از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كرد. چهار ماه بعد از آن تقريباً ۱۲۰۰ خبرنگار بين المللي گفت وگوهاي سازمان ملل متحد را در شهر بن (كشور آلمان) درباره تاسيس دولت موقت در افغانستان پوشش خبري دادند. آيا توجه به افغانستان و ديگر خبرهاي بين المللي آن هم در چنين مدت كوتاهي با هدفي خاص صورت پذيرفته است!
اورويل شل Orville Schelle، مدير دانشكده عالي خبرنگاري دانشگاه كاليفرنيا واقع در بركلي، در مصاحبه اي كه در زير آورده مي شود، نقطه نظرات و اميدهاي خود را بيان كرده است. وي كه براي مجلاتي در اين زمينه مطلب مي نويسد و داراي ۱۴ كتاب تاليفي نيز است، ضمن شركت در اجلاس ساليانه «سازمان اقتصاد جهاني»، درباره «رسانه و تروريسم: تغيير در قوانين موجود» به بحث و گفت وگو خواهد پرداخت. وي در مصاحبه اي با جنيفر بارت (Barret Jennifer) خبرنگار نيوزويك درباره حوادث پس از يازده سپتامبر و شيوه پوشش رسانه اي قبل و بعد از آن به گفت وگو مي پردازد.
•••
• به نظر شما حوادث يازده سپتامبر و جنگ هاي تروريستي پس از آن چه تاثيري بر شيوه پوشش خبري حوادث جهان چه در سطح منطقه اي و چه در سطح بين المللي داشته است؟
شايد همان شيوه پوشش خبري در غرب و ديگر مناطق جهان تفاوت وجود داشته باشد. مخصوصاً در آمريكا و همچنين در تمامي كشورهاي غربي، اين رويداد همانند زنگ خطري بوده كه توانسته وجدان هاي خفته را بيدار كند. اما «تناقض» آشكار هنگامي احساس مي شود كه تقريباً در سراسر جهان عبارت «جهاني سازي» بر سر زبان ها جاري شده، اما در آمريكا، رسانه ها نتوانسته اند به خوبي اين موضوع را پوشش دهند. به اعتقاد من، يازده سپتامبر حادثه اي تكان دهنده بود، آن هم در زماني كه ما واقعاً نمي دانستيم از تل آويو تا هنگ كنگ چه خبر است. آن اطلاعات ناچيز هم رهاورد حضور ناچيز و نامرتب خبرنگاران رسانه ها و روزنامه ها در اين مناطق بوده است.
• در حال حاضر، اين تغيير تا چه اندازه است؟
تاكنون كه اين تغيير لحظه اي و بسيار موقتي بود، اما سوال اصلي اينجاست كه آيا آن را بايد تغييري طولاني مدت و بسيار مهم ارزيابي كرد يا فقط رويدادي زودگذر و ناپايدار؟ جواب اين سوال كاملاً نامشخص است.
• به نظر شما تعهد و مسئوليت پذيري رسانه ها، نسبت به عموم مردم بيشتر است يا سهامداران شان؟
ميان علائق مردم در جهت آگاهي از اخبار و نيز ارزش هاي سهامداران تفاوت آشكاري مشاهده مي شود. و سوال اصلي هم همين جاست كه قرار است در اجلاس ساليانه سازمان اقتصاد جهاني مطرح شود. به اعتقاد من، قرار نيست كه شركت ها، مديريت كليسا را بر عهده بگيرند و يا پاسخ قاطع و قانع كننده اي براي تضعيف «وال استريت» داشته باشد. بايد خاطرنشان ساخت كه رسانه ها نبايستي موضع گيري هاي خاصي براي خود اتخاذ كنند. من شخصاً بسيار مخالف مالكيت شخصي هستم و بيشتر عمر خودم را در چين و خارج از آن سپري كرده ام. هميشه خبرگزاري رسمي چين يا «شين هوا» را به عنوان الگويي مدنظر قرار مي دهم. اما جنبه هاي ديگري هم وجود دارند كه متاسفانه بايد درباره آنها نيز به بحث و گفت وگو بپردازيم. اما سوال اصلي اينجاست، چه عاملي بر روند فعاليت رسانه ها تاثير مي گذارد؟ قاعده كار در رسانه ها چگونه است؟
• در ابتدا كدام يك توجه خود را نسبت به خبرهاي بين المللي از دست دادند؟ رسانه ها يا عموم مردم؟
اخبار بين المللي، كمي با موسيقي كلاسيك شباهت دارند. هيچ كس صبح هنگام پس از برخاستن از رختخواب درباره آن صحبت نمي كند. بايد روي آن كار شود، چون مربوط به «ديگران» است. پس همان طور كه مشاهده مي كنيد، ارتباط نامحسوسي ميان علائق و آشنايي وجود دارد. اين اخبار قرار نيست باعث نگراني ديگران شوند. اعتقاد بر اين است كه خبرها بايستي به گونه اي پرورده شوند كه مورد توجه همگان قرار گيرند. اما ظاهراً گفته مي شود، در جهاني كه اقتصاد آن رو به جهاني شدن است، درآمد شبكه هاي رسانه اي از بخش خبرهاي بين المللي ۵۰ درصد كمتر از ده سال گذشته بوده است.
• نظر شما راجع به شيوه پوشش خبري رسانه ها درباره حملات يازده سپتامبر و مبارزه عليه تروريست چيست؟
همگي آنها به خوبي توانسته اند در جهت وفاق ملي و با در نظر داشتن اهداف جهاني، كار خود را انجام دهند. همان طور كه مشاهده كرديد، خيلي هم با دقت عمل كردند. در حال حاضر، به تجربه و در ميان افرادي كه مي شناسيم ـ اعم از خبرنگاران و سردبيران بخش هاي مختلف خبري تلويزيون و روزنامه هاي كثيرالانتشار ـ اكثريت آنها به خوبي با مضامين و قواعد خبرنگاري آشنا بوده و واقعاً مي دانند كه چه كاري بايد انجام دهند. حادثه يازده سپتامبر گرچه يك تراژدي اسفبار بوده اما براي رسانه ها فرصت هاي فوق العاده اي را فراهم ساخته تا از اين پس به خاطر داشته باشند كه رسانه، چيزي بيش از يك ابزار سرگرمي و تفريحي است و در اين ميان چه نقش مهمي را بايستي ايفا كنند.
• چگونه بايستي ميان علائق خبرنگاري و ملاحظات امنيت ملي توازن ايجاد كرد؟
هميشه به خاطر دارم كه علاوه بر يك خبرنگار، يك شهروند هم هستم. اما كشيدن يك خط دقيق ميان اين دو تقريباً غيرممكن است. در اينجاست كه تجربه حرفه اي و حس قوي اخلاق خبرنگاري به ما در تصميم گيري هاي درست كمك مي كند. جهاني كه در آن زندگي مي كنيم اكنون بي رحم تر و تكنولوژيكي تر شده است.
• در خصوص مسائل امنيتي نيز آگاهي هاي عمومي بيشتر شده است.
اما خبرنگاران بسياري را مشاهده مي كنيد كه درباره امنيت و تعهد ملي مطلب مي نويسند. اكنون مانند دوران جنگ خليج فارس، در دستيابي به حقيقت با مشكل روبه رو هستيم. اما من شخصاً اميدوارم كه آنها به وظيفه خويش عمل كنند.
• به نظر شما رسانه ها درس هاي بسياري را از حوادث يازده سپتامبر و ديگر عناوين مهم خبري جهان آموخته اند؟
فكر مي كنم، رسانه هاي جهان مي خواهند به همان شيوه هاي آگاهانه خود بازگردند. اين دارويي بسيار قوي است. اما درسي كه تا اينجا آموخته ايم، اين است كه بايستي استدلال قوي تري براي متقاعد ساختن رسانه ها براي كار در جهت علائق مردمي و آنچه كه از آن به عنوان بازارهاي مالي و امنيتي نام مي بريم، ارائه دهند.
اين تئوري پوچي كه مي گويد جهان مي تواند بدون حاكميت فعاليت كند، به بهترين وجه اكنون خود را نمايانده است. وجود نيروهاي حاكم و امنيتي در افغانستان و بعضي كشورها و حتي براي نظارت بر بازار رسانه ها ضروري است. نه به اين خاطر كه به ما بگويد چه كاري بايستي انجام دهيم، بلكه براي تضمين اينكه آنچه را كه لازم است، بتوانيم بيان كنيم ـ درست مانند اعمال رسانه ها و شهروندان در جهت جلوگيري از شرارت و بدجنسي هاي شركت هاي رسانه اي ـ و يا حتي اعمال فشارهاي قوي تر براي آنكه بررسي كنيم، ببينيم هنگامي كه صحبت از رسانه ها مي شود، دولت چگونه از منافع ملي دفاع خواهد كرد.
نيوزويك