ترجمه: عباس فتاح زاده
برخورد هر شخص با استرس حين فعاليت هاي تجاري و اقتصادي نشانگر نوع شخصيت اوست. استرس موجب محدوديت فرد در بهره برداري از توانايي هاي خويش گرديده و شيوه صحيح مقابله با آن مي تواند تاثير غيرقابل انكاري در بالابردن بازده فعاليت هاي اقتصادي داشته باشد. پروفسور هانس ابر پيشر، استاد دانشگاه هايدلبرگ آلمان، در گفت وگويي با روزنامه زود دويچه سايتونگ راهكارهاي جالبي را براي غلبه بر استرس عنوان كرده است. وي در اين مصاحبه علل ناتواني افراد در بهره برداري از حداكثر توانايي هاي خويش را نيز بررسي كرده است. متن مصاحبه روانشناس مذكور در زير از نظرتان مي گذرد.
•••
• چرا برخي از آدم ها خيلي زودتر از ديگران تحت فشار رواني قرار مي گيرند؟
آنها نمي دانند كه چطور بايد با توانايي هاي خويش و موضوع استرس برخورد كنند. لذا خيلي زود احساس مي كنند به مرز توانايي هاي خويش رسيده اند.
• سير مداوم استرس چگونه پديد مي آيد؟
استرس زماني پديد مي آيد كه فرد وضعيتي را براي خود و يا بقاي خويش تهديدآميز احساس مي كند. به عنوان مثال وقتي كه يك نفر با يك گفت وگوي دشوار و يا نوعي عرصه نمايش قابليت ها روبه رو مي شود، ناخودآگاه موضوع غيرقابل پيش بيني بودن روند جاري و يا تكرارناپذير بودن شرايط به ذهن او خطور مي كند. او انرژي خود را صرف تخمين آينده مي كند و در واقع بخش زيادي از نيروي خويش را به هدر مي دهد. اين در حالي است كه وي مي تواند به جاي چنين كاري منابع انرژي خود را صرف غلبه بر شرايط حال كند. ما تنها مي توانيم در زمان حال عمل كنيم و نه آينده، لذا با پرداختن به آينده دچار اختلال مي شويم.
• چگونه مي توان رفتار مذكور را تغيير داد؟
بايد ابتدا فرد منابع انرژي و توانايي هاي خويش را مورد تحليل قرار دهد.
بايد از خودمان بپرسيم كه ما واقعاً چه كارهايي مي توانيم انجام دهيم. بايد من از خودم بپرسم كه آيا ارزيابي صحيحي از توانايي هايم دارم؟ آيا شرايط مادي لازم براي انجام يك كار خاص را دارم؟ درست همان طور كه يك شركت روند فرآيندهاي خويش را كنترل مي كند، بايد همه ما هرازچندگاهي چنين كاري را در مورد خودمان انجام دهيم. استمرار در اين كار موجب مي شود تا باور كنيم كه اگر نهايت توان خويش را به كار ببريم مي توانيم فلان درخواست را به درستي اجرا كنيم.
• بسياري راه چاره را مثبت فكر كردن مي دانند. نظر شما چيست؟
مثبت فكر كردن در اين زمينه را نسخه اي بيش از حد كلي مي دانم. مهم آن است كه فرد با خودش صحبت كند و در جريان اين گفت وگوي دروني قدرت خويش را يادآوري كند. البته خيلي ها هم هستند كه در هنگام تحت فشار قرار گرفتن نمي توانند با خودشان هم درست گفت وگو كنند. يك مشكل ديگر نيز وجود دارد و آن اينكه بعضي مواقع فرد مي خواهد همه كارها را به صورت كامل و بدون كوچك ترين نقصي انجام دهد. او اهدافي زياد و بيش از حد بلندپروازانه براي خودش قائل مي شود. لذا با كوچك ترين اشتباهي كنترل خويش را از دست مي دهد.
• به نظر مي رسد صفات فوق بيشتر در زنان وجود داشته باشند، چنين نيست؟
شايد. به نظر مي رسد زنان به كرات اهداف و موضوعاتي خارج از حد توانايي هاي خويش را مطرح مي كنند.
• امروزه شاهديم كه استرس به يك بيماري دائمي در زندگي شغلي بدل شده است.
غالباً اين در واقع شرايط فوق العاده هستند كه مسئول بروز استرس ناميده مي شوند. اما شرايط مذكور نيستند كه رفتار ما را شكل مي دهند بلكه نوع نگاه ما به شرايط شكل دهنده نوع رفتار ماست. استرس هميشه در مغز انسان پديد مي آيد و نه در محيط و شرايط بيرون او.
• براي مقابله با آن چه كاري مي توان انجام داد؟
نبايد خيلي به آينده فكر كرد، بلكه بايد كوشيد تا در يك زمان هم جسم و هم فكر ما در يك مكان باشند. در اين ارتباط بايد از فرهنگ «در زمان» بودن سخن راند. چه در زندگي شغلي و چه در زندگي شخصي بايد «در زمان بودن» را تمرين كرده و خودمان را ملزم به رعايت آن نماييم.
• اما ايجاد چنين روحيه اي براي خيلي ها دشوار است.
براي آنكه افراد سال ها خودشان را با عادت هاي خويش دمساز ساخته اند. همان طور كه مشخص است نمي توان آنها را به سرعت از ميان برد. با اين حال عادت ها را هم مي توان به شكلي هدفمند تمرين داد.
• البته به نظر مي رسد استرس داشتن دارد به نوعي خصيصه عامه پسند و پرستيژدار درمي آيد، چنين نيست؟
امروز متاسفانه به نظر مي رسد وقتي كسي مي گويد وقت ندارم و واقعاً هم وقت لازم براي يك كار را نداشته باشد، اين موضوع نشانه كيفيت بالاي كار اوست. در واقع استرس نوعي نشانه موقعيت اجتماعي است كه با استفاده از آن افراد رفتاري نمايشي از خود بروز مي دهند. البته ممكن است كه به زودي شاهد نوعي تغيير تفكر در اين زمينه باشيم.
منبع: زود دويچه سايتونگ