جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۷۵
در پرده ابهام
كريستف كلمب به بوميان جزيره گفت در صورتي كه با او همكاري نكنند از خداي آسمان خواهد خواست كه ماه را از آسمان بردارد
005130.jpg
ترجمه: ناصر گوهري
تقريباً ۵۰۰ سال پيش يك ماه گرفتگي، كريستف كلمب را كه در سال ۱۵۰۳ در جزيره اي شني واقع در جامائيكا گير افتاده بود، از خشم بوميان جزيره نجات داد. اين دريانورد و كاركنان كشتي او كه مجبور به ماندن در جزيره شده بودند، براي تهيه غذا و ساير امكانات زندگي به بوميان وابسته بودند. اما همان طور كه در كتاب هاي تاريخي خوانده ايم، كريستف كلمب، مهمان نرم خو و خيرخواهي نبود و براي آسودگي زندگي اش، مردم جزيره را گمراه و به بيگاري كشانده بود. به همين سبب بسياري از مردم جزيره كمك هايشان را به كريستف كلمب و ملوانان كشتي قطع كردند و البته كه كلمب چنين رفتارهايي را نمي توانست تحمل كند. او پس از مطالعه تقويمش كه به همراه ستارگان راهنماي حركت او در اقيانوس ها بودند، دريافت كه به زودي ماه گرفتگي روي خواهد داد و ماه از سايه زمين عبور خواهد كرد. كريستف كلمب به بوميان جزيره گفت در صورتي كه با او همكاري نكنند از خداي آسمان خواهد خواست كه ماه را از آسمان بردارد. ساكنان جزيره در ابتدا فكر مي كردند طبق معمول دروغ مي گويد اما در يكي از شب هاي مهتابي ديدند كه آسمان به تاريكي گراييد، آنها وحشت زده شدند و درخواست كمك كردند. پس از اتمام خسوف ماه دوباره پديدار شد بدين ترتيب بوميان پشيمان شدند و كمك هاي فراواني به كريستف كلمب كردند طوري كه پس از ۴ ماه توانست جزيره را ترك كند. ۱۵ ماه مه ۲۰۰۳ آخرين ماه گرفتگي روي داد و اين اولين ماه گرفتگي پس از ژانويه ۲۰۰۰ بود كه در سراسر آمريكا قابل مشاهده بود. ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي دلايل محكمي مبني بر حركت منظومه شمسي است فقط بايد اين مناظر را تماشا كنيد، شايد كه ديد شما نسبت به زندگي عوض شود همان طور كه اين اتفاق براي كريستف كلمب روي داد. ماه گرفتگي هنگامي روي مي دهد كه دو شرط برقرار باشد اول آنكه ماه به صورت بدر كامل شود و دوم آنكه ماه از ميانه زمين عبور كند. همان طور كه ماه دور زمين مي گردد، زمين نيز به نوبه خود دور خورشيد مي گردد. ماه گرفتگي وضعيت غروب آسمان را تغيير مي دهد. به طور ميانگين در هر سال ۲ ماه گرفتگي روي مي دهد اما همه آنها قابل مشاهده نيستند. علت آن است كه شب هنگام در واقع براي نيمي از كره زمين شب است و فقط مردمي كه در طرف تاريك زمين هستند مي توانند ماه گرفتگي را ببينند البته اگر هوا مساعد باشد. هنگام ماه گرفتگي واقعاً چه روي مي دهد؟ وقتي پرتوهاي خورشيد به زمين مي تابد پشت زمين سايه اي ايجاد مي شود، چون زمين مانع عبور قسمتي از پرتوها مي شود. اين سايه شامل دو قسمت است اولي قسمت نيم سايه كه محوطه كناري سايه را شامل مي شود، دومي قسمت سايه كامل است كه محوطه مركزي و تاريك را شامل مي شود. وقتي ماه دور زمين مي گردد، مدار حركتش به دور زمين تغيير مي كند. لذا گاهي از ميان اين قسمت تاريك عبور مي كند. اگر ماه فقط وارد قسمت نيم سايه شود ماه گرفتگي جزيي روي مي دهد. البته ماه گرفتگي جزيي به سختي قابل مشاهده و تشخيص است زيرا نور خورشيد در محوطه نيم سايه منعكس مي شود و آن را روشن مي كند و تاريكي را از ميان مي برد. بدين سبب ماه همانند مواقع عادي روشن ديده مي شود. براي آنكه ماه گرفتگي كلي روي دهد، ماه بايد از قسمت نيم سايه عبور كند و وارد محوطه سايه كامل شود.
ماه گرفتگي اي كامل است كه به راحتي ديده مي شود. طي ماه گرفتگي كامل ماه به يكباره به تاريكي نمي گرايد در واقع ماه چندين بار به رنگ قرمز در مي آيد و دليل اين تغيير رنگ پراكندگي نور خورشيد توسط اتمسفر زمين است. نوري كه هنگام ماه گرفتگي به ما مي رسد از صافي جو زمين عبور كرده است و قسمت اعظم نور آبي خورشيد پراكنده شده است و آنچه باقي مانده نوري متمايل به رنگ قرمز است. اين نور به ماه مي تابد و سپس به قسمت زمين باز مي تابد. به همين علت ماه قرمز ديده مي شود. در سال ۱۹۹۱ آتشفشاني روي داد و باعث شد كه خاكسترهاي آتشفشاني به داخل جو زمين نفوذكنند. باقي ماندن اين ذرات در جو زمين باعث شد رنگ شش ماه گرفتگي پس از آن تغيير كند. بعضي از ماه گرفتگي ها آن قدر تاريك بودند كه به زحمت قابل مشاهده بودند. با وجود آنكه ماه گرفتگي هاي بسيار زيادي تا به حال روي داده است به ندرت اتفاق افتاده كه دو ماه گرفتگي مانند هم باشند. وضعيت جوي و نيز مسير عبور ماه از ميان سايه زمين باعث مي شود هر ماه گرفتگي ويژگي هاي منحصر به فرد خودش را داشته باشد. در ماه گرفتگي اي كه در ۱۶ ژانويه سال ۲۰۰۰ روي داد ماه به مدت يك ساعت و چهل و هفت دقيقه در سايه كامل زمين حركت مي كرد. اين مدت بيشترين زمان ممكن براي ماه گرفتگي كلي است. در ماه گرفتگي اي كه ۱۵ مه امسال روي داد ماه به مدت ۵۳ دقيقه در سايه زمين قرار داشت. با وجود آنكه وقوع دو ماه گرفتگي كلي در يك سال غير منتظره است ولي امسال دو ماه گرفتگي كلي روي مي دهد و ماه گرفتگي كلي بعدي در ۸ نوامبر روي خواهد داد و ماه به مدت ۲۴ دقيقه در سايه زمين قرار خواهد گرفت. اگر هنگام ماه گرفتگي به ماه نگاه كنيد ممكن است آن را به رنگ هاي متفاوتي ببينيد. اما جالب است بدانيد كه ستاره شناسان علاوه بر ماه ستاره ها را هم مي توانند به رنگ هاي مختلف ببينند. از آنجا كه ماه دومين جسم تابناك مشاهده شونده از زمين است تغيير نور آن نسبت به ساير ستارگان بيشتر قابل ملاحظه است و به خاطر دوري بسيار زياد ستارگان است كه مطالعه آنها دشوارتر است. هنگامي كه ماه در مواردي مانند ماه گرفتگي در مكان تاريكي قرار مي گيرد، ستاره شناسان فرصت مغتنمي براي مطالعه ستارگان به دست مي آورند، چون وجود نور ماه براي مطالعه نور ستارگان مشكل ايجاد مي كند، بزرگ ترين ارزش خسوف و كسوف، ابزار آموزشي است كه در كودكان و بزرگ ترها شور و شوق ايجاد مي كند. خورشيدگرفتگي و ماه گرفتگي با هم تفاوت دارند. اگر چشمان سالمي داشته باشيد براي مشاهده ماه هنگام خسوف نيازي به تلسكوپ فضايي هابل يا هيچ دوربين ديگري نيست.
در عكس هايي كه طي ماه گرفتگي سال ۱۹۹۳ گرفته شده بود غالباً مشكل وجود داشت و تمام عكس ها به رنگ قرمز ظاهر مي شدند تا اينكه معلوم شد علت، وجود گرد و غبار ناشي از خاكستر آتشفشان دو سال قبل از آن بوده است. اسپناك (Espenak) كه به آقاي ماه گرفتگي معروف است ۱۰ سال پيش را به ياد مي آورد كه اولين ماه گرفتگي را مشاهده كرد. در آن شب خانواده اش براي تماشاي فيلم به سينما رفته بودند. اما او در خانه مانده بود تا ماه گرفتگي را تماشا كند. از نظر او اين پديده بسيار جالب و زيباست. اسپانك مي گويد اگر كسي بپرسد كه چرا ماه گرفتگي زيباست مانند آن است كه بپرسد چرا غروب زيباست و يا چرا موناليزا (MonaLisa) زيباست. در واقع اين مناظر در چشم بيننده زيبا به نظر مي رسند.
بعضي از مردم ماه گرفتگي را تماشا نمي كنند و از ديدن آن دوري مي كنند. از نظر آنها روزهايي كه در آن مواقع ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي روي مي دهد شوم هستند. مرگ پادشاهان، قحط سالي، بيماري، بداخلاقي و سرنوشت شوم را از آثار اين پديده هاي طبيعي مي دانند. سخناني از نجيب زاده هاي قديمي كه اولين نوع از اين رويدادها را ثبت كرده اند، نقل قول مي شود كه در جنگ (Peloponnesian) كه ميان آتني ها (Athens) و اسپارت ها (Sparta) روي داد، ارتش آتن به سبب ماه گرفتگي شكست خورد. مطابق اين نقل وقوع ماه گرفتگي براي سربازان آتني به اين معني بود كه بايد دست از جنگ و محاصره بردارند و عقب نشيني كنند. همين غفلت آنها باعث شد ارتش اسپارت دوباره به آنها حمله كند و سرانجام آتني ها را شكست دهد و اين شكست تاريخي؛ موجب نابودي قديمي ترين تمدن يوناني شد.
هر چند امروزه خرافات قديمي از ميان رفته است با اين حال بعضي از مردم در ژاپن بر اين باور هستند كه خسوف نشانه وجود بيماري در ماه است و بايد از ماه دوري كرد. آنها چاه ها و چشمه هاي آب را قبل از اين رويدادهاي آسماني مي پوشانند. در هند نيز عده اي از مردم به خاطر در امان ماندن از پرتوهاي شوم كه موقع خسوف و كسوف تابيده مي شدند، خود را در خانه پنهان مي كنند. چرا ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي براي ما شگفت انگيز هستند؟ ما در آسمان چيزهايي را كه در مدت زمان طولاني روي مي دهند معمولي و عادي مي شماريم. اما اتفاقاتي مانند خسوف و كسوف را كه تغييرات كوتاه مدت هستند غيرمعمول و شگفت انگيز مي دانيم. وقتي شما يكي از اين موارد را مي بينيد گوشه اي از طبيعت را حس مي كنيد و مكانيك منظومه شمسي و حركت اجرام آسماني را مشاهده مي كنيد. شايد علت شكست آتني ها در جنگ ماه گرفتگي باشد و يا كريستف كلمب از ماه گرفتگي به عنوان نيرنگي براي نجات خود استفاده كرده است. اما اميدواريم وقتي ماه دوباره وارد سايه تاريك زمين مي شود علايم بسياري سندرم تنفسي (SARS) از زمين برچيده شود و شايد با اين كار جنگ و تروريسم پايان يابد.
whyfiles.org

به آينده فكر نكنيد
گفت وگو با استاد دانشگاه هايدلبرگ پيرامون استرس در فعاليت هاي تجاري
ترجمه: عباس فتاح زاده
برخورد هر شخص با استرس حين فعاليت هاي تجاري و اقتصادي نشانگر نوع شخصيت اوست. استرس موجب محدوديت فرد در بهره برداري از توانايي هاي خويش گرديده و شيوه صحيح مقابله با آن مي تواند تاثير غيرقابل انكاري در بالابردن بازده فعاليت هاي اقتصادي داشته باشد. پروفسور هانس ابر پيشر، استاد دانشگاه هايدلبرگ آلمان، در گفت وگويي با روزنامه زود دويچه سايتونگ راهكارهاي جالبي را براي غلبه بر استرس عنوان كرده است. وي در اين مصاحبه علل ناتواني افراد در بهره برداري از حداكثر توانايي هاي خويش را نيز بررسي كرده است. متن مصاحبه روانشناس مذكور در زير از نظرتان مي گذرد.
•••
• چرا برخي از آدم ها خيلي زودتر از ديگران تحت فشار رواني قرار مي گيرند؟
آنها نمي دانند كه چطور بايد با توانايي هاي خويش و موضوع استرس برخورد كنند. لذا خيلي زود احساس مي كنند به مرز توانايي هاي خويش رسيده اند.
• سير مداوم استرس چگونه پديد مي آيد؟
استرس زماني پديد مي آيد كه فرد وضعيتي را براي خود و يا بقاي خويش تهديدآميز احساس مي كند. به عنوان مثال وقتي كه يك نفر با يك گفت وگوي دشوار و يا نوعي عرصه نمايش قابليت ها روبه رو مي شود، ناخودآگاه موضوع غيرقابل پيش بيني بودن روند جاري و يا تكرارناپذير بودن شرايط به ذهن او خطور مي كند. او انرژي خود را صرف تخمين آينده مي كند و در واقع بخش زيادي از نيروي خويش را به هدر مي دهد. اين در حالي است كه وي مي تواند به جاي چنين كاري منابع انرژي خود را صرف غلبه بر شرايط حال كند. ما تنها مي توانيم در زمان حال عمل كنيم و نه آينده، لذا با پرداختن به آينده دچار اختلال مي شويم.
• چگونه مي توان رفتار مذكور را تغيير داد؟
بايد ابتدا فرد منابع انرژي و توانايي هاي خويش را مورد تحليل قرار دهد.
بايد از خودمان بپرسيم كه ما واقعاً چه كارهايي مي توانيم انجام دهيم. بايد من از خودم بپرسم كه آيا ارزيابي صحيحي از توانايي هايم دارم؟ آيا شرايط مادي لازم براي انجام يك كار خاص را دارم؟ درست همان طور كه يك شركت روند فرآيندهاي خويش را كنترل مي كند، بايد همه ما هرازچندگاهي چنين كاري را در مورد خودمان انجام دهيم. استمرار در اين كار موجب مي شود تا باور كنيم كه اگر نهايت توان خويش را به كار ببريم مي توانيم فلان درخواست را به درستي اجرا كنيم.
005145.jpg

• بسياري راه چاره را مثبت فكر كردن مي دانند. نظر شما چيست؟
مثبت فكر كردن در اين زمينه را نسخه اي بيش از حد كلي مي دانم. مهم آن است كه فرد با خودش صحبت كند و در جريان اين گفت وگوي دروني قدرت خويش را يادآوري كند. البته خيلي ها هم هستند كه در هنگام تحت فشار قرار گرفتن نمي توانند با خودشان هم درست گفت وگو كنند. يك مشكل ديگر نيز وجود دارد و آن اينكه بعضي مواقع فرد مي خواهد همه كارها را به صورت كامل و بدون كوچك ترين نقصي انجام دهد. او اهدافي زياد و بيش از حد بلندپروازانه براي خودش قائل مي شود. لذا با كوچك ترين اشتباهي كنترل خويش را از دست مي دهد.
• به نظر مي رسد صفات فوق بيشتر در زنان وجود داشته باشند، چنين نيست؟
شايد. به نظر مي رسد زنان به كرات اهداف و موضوعاتي خارج از حد توانايي هاي خويش را مطرح مي كنند.
• امروزه شاهديم كه استرس به يك بيماري دائمي در زندگي شغلي بدل شده است.
غالباً اين در واقع شرايط فوق العاده هستند كه مسئول بروز استرس ناميده مي شوند. اما شرايط مذكور نيستند كه رفتار ما را شكل مي دهند بلكه نوع نگاه ما به شرايط شكل دهنده نوع رفتار ماست. استرس هميشه در مغز انسان پديد مي آيد و نه در محيط و شرايط بيرون او.
• براي مقابله با آن چه كاري مي توان انجام داد؟
نبايد خيلي به آينده فكر كرد، بلكه بايد كوشيد تا در يك زمان هم جسم و هم فكر ما در يك مكان باشند. در اين ارتباط بايد از فرهنگ «در زمان» بودن سخن راند. چه در زندگي شغلي و چه در زندگي شخصي بايد «در زمان بودن» را تمرين كرده و خودمان را ملزم به رعايت آن نماييم.
• اما ايجاد چنين روحيه اي براي خيلي ها دشوار است.
براي آنكه افراد سال ها خودشان را با عادت هاي خويش دمساز ساخته اند. همان طور كه مشخص است نمي توان آنها را به سرعت از ميان برد. با اين حال عادت ها را هم مي توان به شكلي هدفمند تمرين داد.
• البته به نظر مي رسد استرس داشتن دارد به نوعي خصيصه عامه پسند و پرستيژدار درمي آيد، چنين نيست؟
امروز متاسفانه به نظر مي رسد وقتي كسي مي گويد وقت ندارم و واقعاً هم وقت لازم براي يك كار را نداشته باشد، اين موضوع نشانه كيفيت بالاي كار اوست. در واقع استرس نوعي نشانه موقعيت اجتماعي است كه با استفاده از آن افراد رفتاري نمايشي از خود بروز مي دهند. البته ممكن است كه به زودي شاهد نوعي تغيير تفكر در اين زمينه باشيم.
منبع: زود دويچه سايتونگ

نگاه ژرف
كبد - ۳
جان لي
ترجمه: عبدالكريم مهروز
از اعمال مهمي كه كبد انجام مي دهد خنثي و دفع كردن سموم و مواد زائد است.
يكي از مهلك ترين سمومي كه ممكن است وارد بدن شود، الكل است. كبد براي دفع اين سم، فعالانه تلاش مي كند اما در اين راه آسيب هاي جدي نيز مي بيند. مصرف بيش از اندازه و درازمدت الكل باعث تجمع چربي در كبد و در نهايت سيروز و از كارافتادگي اين اندام حياتي مي شود. الكل (اتانول) در كبد به كمك آنزيمي به نام «الكل دهيدروژناز» به مولكولي به نام استالدئيد تبديل مي شود. طي اين واكنش شيميايي مقدار زيادي NADH توليد مي شود كه مانع سوختن چربي ها مي شود. در نتيجه، چربي ها در بافت كبد تجمع مي يابند و به آن آسيب مي رسانند.
آنزيم الكل دهيدروژناز علاوه بر كبد در مخاط معده نيز وجود دارد، اما فعاليت آن در زنان حدود ۶۰ درصد كمتر از مردان است. بنابراين، با كاهش تجزيه اتانول در معده زنان مقدار بيشتري از آن وارد خون مي شود. از اين رو، زنان نسبت به اثرات مصرف الكل حساسيت بيشتري دارند. از آن جا كه مصرف زياد الكل معمول ترين علت بيماري كبد است، توصيه منطقي در اين زمينه آن است كه پيشگيري بهتر از درمان است.
يكي ديگر از كارهاي مهم كبد نظارت بر سوخت وساز بدن است. همه محتويات غذا سمي نيستند، بلكه غذا حاوي كربوهيدرات، چربي، پروتئين، ويتامين و مواد معدني نيز است. بعد از يك وعده غذايي، سلول هاي كبدي گلوكز و قندهاي ديگر را از خون مي گيرند و به صورت درشت مولكولي به نام گليكوژن ذخيره مي كنند. اين درشت مولكول نامحلول كه به آن نشاسته حيواني نيز مي گويند مي تواند بين وعده هاي غذايي شكسته شود و سطح گلوكز خون را در محدوده عادي حفظ كند. كبد مي تواند از فرآورده هايي مانند اسيدلاكتيك نيز گلوكز بسازد. اين عمل براي حفظ گلوكز خون در گرسنگي هاي طولاني مدت از جمله مواقع روزه داري مهم است. دسته ديگري از تركيباتي كه كبد بر سوخت وساز آنها تاثير مي گذارد، چربي ها هستند. چربي ها به صورت چندين نوع مختلف شامل كلسترول، تري گليسريد و فسفوليپيد در خون وجود دارند. آنها در سرتاسر بدن به عنوان منبع مهم انرژي، جزو اصلي تشكيل دهنده غشاي سلول ها و بازيگران كليدي مسيرهاي سوخت وساز به حساب مي آيند. مشكل عمده در توزيع چربي ها در قسمت هاي مختلف بدن، نامحلول بودن آنها در آب است. از اين رو، كبد آنها را به كمك پروتئين ها، درون بسته هاي ويژه اي به نام ليپوپروتئين بسته بندي مي كند. در شماره بعدي نگاه ژرف، راجع به ليپوپروتئين ها بيشتر خواهيم آموخت.
ليپوپروتئين ها چهار نوع اصلي دارند كه عبارتند از: شيلوميكرون ها، ليپوپروتئين هاي با چگالي خيلي كم (VLDL)، ليپوپروتئين هاي با چگالي كم (LDL) و ليپوپروتئين هاي با چگالي بالا (HDL). شيلوميكرون ها نقش انتقال چربي هاي جذب شده در روده ها را به عهده دارند و چربي هاي ساخته شده در كبد توسط VLDL به بافت هاي مختلف جهت اكسيد شدن انتقال مي يابند. LDL، كلسترول را به بافت هاي محيطي (غيركبدي) منتقل مي كند. از آنجا كه افزايش اين ليپوپروتئين و در نتيجه كلسترول، خطر ابتلا به بيماري هاي قلبي عروقي را افزايش مي دهد به آن «كلسترول بد» نيز مي گويند. بر عكس LDL، HDL مولكول هاي كلسترولي را جمع آوري مي كند كه در اثر از بين رفتن سلول ها و يا در اثر تغييرات غشاي سلول ها آزاد مي شوند. افزايش مقدار اين ليپوپروتئين، خطر ابتلا به بيماري هاي قلبي عروقي را كاهش مي دهد و به آن «كلسترول خوب» مي گويند.
كلسترول نوعي چربي است كه در كبد ساخته مي شود و در قسمت هاي مختلف بدن نظير سيستم عصبي، پوست، ماهيچه، روده و قلب يافت مي شود. اين مولكول در پايداري غشاي سلول ها نقش مهمي دارد و همچنين پيش ساز برخي مولكول هاي حياتي از جمله ويتامين D و برخي هورمون ها مي باشد. در مواردي كه بدن ما بيش از مقدار مورد نياز، كلسترول مي سازد، كلسترول هاي اضافي مي توانند وارد جريان خون شوند. مقادير اضافي كلسترول در خون مي تواند به صورت پلاك هايي در جدار رگ ها رسوب كند و موجب سفت شدن آنها شود. به اين ترتيب، خطر گرفتگي رگ و ابتلا به بيماري هايي نظير تصلب شرايين و سكته مغزي افزايش مي يابد.
تحقيقات انجام شده نشان مي دهند كه شيوع بيماري هاي قلبي عروقي در ميان مردم مناطق مديترانه اي مانند ساكنين كشورهاي يونان و جنوب ايتاليا بسيار پايين است. محققان معتقدند يكي از دلايل اين امر رژيم غذايي سنتي مردم اين مناطق است كه شامل غلات، ميوه، سبزيجات و ماهي مي باشد. ساكنين اين نواحي گوشت قرمز نيز به مقدار كم مصرف مي كنند. غذاهاي حيواني مانند گوشت و تخم مرغ حاوي كلسترول هستند در حالي كه غذاهاي گياهي فاقد اين نوع چربي هستند. گوشت ماهي نيز نسبت به گوشت هاي ديگر كلسترول كمتري دارد. همچنين مشخص شده است كه فعاليت هاي بدني مي تواند به مقدار قابل توجهي از ميزان كلسترول خون بكاهد. به علاوه، رژيم غذايي مناسب و فعاليت هاي بدني كافي نه تنها به كاهش مقدار كلسترول كمك مي كند بلكه خطر ابتلا به بيماري هايي نظير بيماري هاي قلبي، سرطان، فشار خون بالا و چاقي را نيز كاهش مي دهند.
NewScientist, 11 Nov 2000

نوبليست ها
انريكو فرمي
فيزيكدان ايتاليايي (۵۴۱۹-۱۹۰۱)
Enrico Fermi
فيزيك راديو اكتيويته ۸۱۹۳
005135.jpg

بدون شك فرمي را بايد بزرگ ترين دانشمند ايتاليا از زمان گاليله تا به حال و يكي از خلاق ترين فيزيكدانان سرتاسر جهان طي دوره ۵۰ - ۱۹۲۵ ناميد. او به عنوان يك آزمايشگر و نظريه پرداز در دوران پرشتاب تخصصي شدن روزافزون مباحث علمي، گوي سبقت را از همگان ربود. فرمي در شهر رم به دنيا آمد و در خانواده اي ثروتمند بزرگ شد. پدر او كه كارش را به عنوان يكي از مقامات راه آهن آغاز كرده بود، بعدها به رده هاي بالاي دولتي ارتقا يافت. ذكاوت و تيزهوشي بسياري كه انريكو از همان دوران كودكي از خود بروز داد باعث شد تا در راهيابي به «اسكولانرمال» مدرسه ويژه دانش آموزان تيزهوش و تراز اول ايتاليا در پيزا، با مشكل چنداني مواجه نشود. او بعدها تحصيلاتش را در دانشگاه پيزا تكميل كرد و در سال ،۱۹۲۴ در سن بيست و سه سالگي موفق به كسب درجه دكترا از همان دانشگاه شد. او پس از سپري كردن مدتي در خارج از وطن، گوتينگن ولايدن، به ايتاليا بازگشت و پس از پشت سر گذاشتن بدبياري هاي مقدماتي به مقام استادي فيزيك دانشگاه رم منصوب شد. با در نظر گرفتن جو سنتي و بوروكراتيك حاكم بر فضاي دانشگاه هاي آن موقع ايتاليا دستيابي به چنين مقامي براي جواني به سن و سال فرمي دستاورد بسيار قابل توجهي بود. اما احراز اين مقام با توجه به شهرتي كه از طريق انتشار سي مقاله بنيادي تا بدان موقع نصيب وي شده بود و نيز حمايت هاي كوربينو (M.O.Corbino)، سناتور و سرشناس ترين فيزيكدان آن موقع ايتاليا، چندان هم باورنكردني نيست. كوربينو به خاطر مدرنيزه ساختن علم فيزيك در ايتاليا چهره شناخته شده اي بود و نسبت به فرمي جوان نظر بسيار مساعدي داشت و وي را عليرغم جوان بودنش فرد ايده آلي براي پيشرفت هاي مورد نظر خود تشخيص داد. فرمي كارش را با انتشار نخستين متن درباره فيزيك مدرن به زبان ايتاليايي و با عنوان «مقدمه اي بر فيزيك هسته اي» (۱۹۲۸) آغاز كرد. به زودي شهرت بسيار فرمي باعث شد كه بسياري از تيزهوش ترين فيزيكدانان جوان تر ايتاليا دور و بر او جمع شوند. اما رشد فاشيسم در ايتاليا به پراكندگي تمامي دانشمندان بااستعداد منتهي شد. بدين ترتيب فرمي در ۱۹۳۸ به اتفاق همسر يهودي اش به خاطر آزار و اذيت هاي دولت يهودي ستيز ايتاليا به خيل مهاجران پيوست و رهسپار آمريكا شد. فرمي پيش از عزيمت به آمريكا و در دوران اقامتش در رم با برداشتن گام هاي بلندي در هر دو زمينه نظري و تجربي، خلاقيت بسيار خود را به طور چشمگيري به اثبات رسانيده بود. كارهاي آزمايشگاهي وي در پيشبرد تلاش هاي ايرن و فردريك ژوليوكوري، كه در ۱۹۴۴ ايجاد ايزوتوپ هاي مصنوعي را از طريق بمباران بور و آلومينيوم با هسته اتم هليم (ذرات آلفا) به اطلاع رسانده بودند، انجام گرفت. فرمي طي آزمايش هايش دريافت كه احتمالاً نوترون ها، كه در سال ۱۹۳۳ توسط جيمز چادويك كشف شده بودند، نسبت به ذرات آلفا ابزارهاي بهتري براي ايجاد ايزوتوپ هاي جديد هستند. با آنكه نوترون در مقايسه با ذرات آلفا داراي جرم كمتري است اما خنثي بودن بار الكتريكي آن باعث مي شود تا بدون هدر دادن انرژي بر بار الكتريكي مثبت هسته عنصر هدف غلبه كند.
005140.jpg

فرمي در ۱۹۳۴ گزارش كرد كه بدون آنكه دليل خاصي داشته باشد چند قطعه پارافين را بين منبع ساطع كننده نوترون و هدف قرار داد. خود در اين باره مي گويد: «بدون داشتن آگاهي قبلي و دليل مشخصي چند قطعه كوچك پارافين را برداشتم و آنها را جلوي منبع نوترون قرار دادم. نتيجه اين كار افزايش شدت فعال سازي نوترون ها به ميزان چند ده تا چند صد برابر بود. » بدين ترتيب فرمي به طور اتفاقي با پديده نوترون هاي كند مواجه شد. آنچه روي داد اين بود كه نوترون ها در نتيجه برخورد با مولكول هاي سبك هيدروكربن كند شده بودند. اين تغيير بدين معني بود كه نوترون ها در حول و حوش هسته هاي عنصر هدف باقي مانده و به طرز كارآمدي باعث افزايش امكان جذب آنها مي شوند. ايجاد «نوترون هاي كند» در مبحث انرژي هسته اي باعث برانگيخته شدن برخوردهاي سختي بين دو جناح نظامي و غيرنظامي شد. پژوهش هاي فرمي امكان توليد و بررسي خواص بسياري از ايزوتوپ هاي راديو اكتيوي را كه به تازگي ساخته شده بودند، فراهم آورد. سرانجام فرمي به خاطر انجام اين كار، كشف مواد راديو اكتيويته جديد و كشف قدرت انتخابي نوترون هاي كند، برنده جايزه نوبل فيزيك سال ۱۹۳۸ شد.
ادامه دارد

علم
ادبيات
اقتصاد
ايران
تكنيك
جامعه
رسانه
زمين
شهر
كتاب
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |