در پنجاه و يكمين جواره كن مدير هنري جشنواره تصميم مي گيرد يكي از برنامه هاي جشنواره ستايشاز آثار مرمت شده سينماي جهان باشد فيلم منتخب او حاجي آقا آكتور سينما است
مريم افشنگ
همه ساله در اوايل بهار هياهوي غريبي كه در كن يكي از شهرهاي جنوبي فرانسه به چشم مي خورد خبر از اتفاقي در اين شهر مي دهد. پرچم هاي به اهتزاز درآمده كشورهاي مختلف در حاشيه دريا، رفت وآمدها، تلفن ها و فكس ها، هماهنگي ها، ميهمانان چمدان در دست همگي بيانگر ميهماني بزرگي در اين شهر ساحلي است. اين ميهماني بيش از نيم قرن قدمت دارد و كن همه ساله ميزبان ميهماناني است كه از سراسر جهان به دور هم جمع شده اند تا چند روزي را در اين شهر ضيافتي فرهنگي برپا كنند. حرف مشترك تمام اين جشن ها و شب نشيني ها چيزي نيست به جز «نخل طلا».
جشنواره فيلم كن پس از ونيز قديمي ترين جشنواره سينمايي جهان است كه از هفته اول سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز به كار كرد. بزرگ ترين بدشانسي اين جشنواره در شروع كار اين بود كه ژرمن ها نيز اول سپتامبر همان سال را براي حمله به لهستان برگزيدند. همين قضيه باعث شد كه پس از نمايش «گوژپشت نتردام» به عنوان فيلم افتتاحيه، جشنواره تعطيل شود و تا سال ۱۹۴۶ برگزار نشود. از آن سال به بعد جشنواره به آرامي كار خود را آغاز كرد تا با اعتصاب و تظاهرات غيردولتي فرانسه در سال ۱۹۶۸ از سوي فيلمسازاني چون فرانسوا تروفو و ژان لوك گدار تحريم و سپس تعطيل شد.
نتيجه آن اعتراض ها و تعطيلي تولد برنامه اي به نام «دو هفته كارگردان ها» بود كه قصد رقابت با بخش رسمي جشنواره را داشت.
اولين حضور سينمايي ايران در جشنواره هاي خارجي از اوايل سال هاي ۱۳۳۰ در جشنواره سينمايي مسكو آغاز شد ولي ضعف عمومي آثار آن دوران نقش پررنگي به اين حضورها نداد و جريان موثري از آن نساخت. جشنواره كن نيز تا مدت ها براي سينماي ايران سرزمين دوردستي به نظر مي رسيد. ورود فيلم مستند «جست وجو» ساخته امير نادري به كن در سال ۱۳۵۹ اين جشنواره را قابل دسترس كرد و سرآغاز آشنايي جشنواره ها و محافل سينمايي جهان با سينماي پس از انقلاب شد. از آن پس همه ساله سينماي ايران فيلم هاي زيادي را در جشنواره هاي مختلف دنيا به نمايش گذاشت و جوايز متعددي از اين جشنواره ها را از آن خود كرد. اوج حضور فيلم هاي ايران در كن دهه ۹۰ ميلادي است كه نه تنها فيلم هاي زيادي از ايران در اين جشنواره به نمايش درآمد بلكه جوايز متعددي را نيز براي فيلمسازانش به ارمغان آورد. محسن مخملباف و عباس كيارستمي در اين سال ها جزء ثابت اين جشنواره بودند. چه به عنوان فيلمساز يا كارگردان و چه به عنوان داور جشنواره.
در سال ۱۹۹۲ برخلاف هميشه كه اكثراً فيلم هاي آمريكايي يا فرانسوي براي روز افتتاحيه در نظر گرفته مي شدند «زندگي و ديگر هيچ» عباس كيارستمي در بخش نوعي نگاه به نمايش گذاشته شد.
در سال ۱۹۹۵ جعفر پناهي براي اولين فيلم بلندش «بادكنك سفيد» مورد ستايش منتقدان در كن قرار گرفت و با دستاني پر به ايران بازگشت. در ۱۹۹۶ عباس كيارستمي براي اولين بار به عنوان يك ايراني جايزه نخل طلاي كن را كه معتبرترين جايزه سينمايي جهان است در برابر چشمان حيرت زده جهانيان از آن خود كرد. در سال ۱۹۹۸ سميرا مخملباف با فيلم «سيب» جوان ترين كارگردان كن شناخته شد. سيب از ۲۸ فيلم اول كه كانديداي دريافت دوربين طلايي بودند سومين فيلم معرفي شد. دو سال بعد سميرا براي فيلم تخته سياه جايزه ويژه هيأت داوران را گرفت. همان سال بهمن قبادي نيز دوربين طلاي كن را براي فيلم «زماني براي مستي اسب ها» به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۰۲ براي اولين بار از ايران قبادي داور دوربين طلايي مي شود و براي فيلم «آوازهاي سرزمين مادري ام» جايزه فرانسوا شاله را دريافت مي كند. فيلم «بماني» ساخته داريوش مهرجويي نيز در همين سال فيلم اختتاميه بخش «نوعي نگاه» جشنواره كن بود. به جز موارد ياد شده در سال هاي اخير سينماي ايران هميشه حضور پررنگ و پرسروصدايي در جشنواره فيلم كن داشته است. ارديبهشت امسال ايران با چهار فيلم «پنج عصر» ساخته سميرا مخملباف در بخش مسابقه، «طلاي سرخ» ساخته جعفر پناهي در بخش رسمي نوعي نگاه، «نفس عميق» ساخته پرويز شهبازي در بخش جنبي دو هفته كارگردانان و «فرشته» ساخته محمد حقيقت در بخش جنبي هفته بين المللي منتقدين در پنجاه و ششمين جشنواره كن شركت كرد.
|
|
«پنج عصر» با استقبال گرم و پرشور تماشاچيان روبه رو شد اما منتقدان آن را يك فيلم متوسط خوب ارزيابي كردند. با اين وجود ۲۵ ماه مه در مراسم اختتاميه اين فيلم جايزه ويژه هيأت داوران را از آن خود كرد. سميرا كه سه سال گذشته همين جايزه را براي تخته سياه در دست داشت هنگام دريافت جايزه اش ابراز خوشحالي كرد و گفت: «من اين فيلم را از افغانستان آورده ام، سرزميني كه تا مدتي پيش هيچ كس از آن خبر نداشت و امروز خيلي خوشحالم كه فيلم من مي تواند نماينده مردم افغانستان در اينجا باشد. »
«پنج عصر» وضعيت زندگي مردم، به خصوص زنان و دختران، در افغانستان بعد از طالبان است. اين فيلم درباره دختري به نام نقره است كه پس از بازگشايي مدارس دخترانه همچنان اجازه رفتن به مدرسه را ندارد و روزها از مكتب خانه خودش را پنهاني به مدرسه مي رساند و در جواب آموزگارش كه از او مي پرسد قصد دارد در آينده از چه راهي به وطنش خدمت كند مي گويد: «مي خواهم رئيس جمهور شوم. » سميرا درباره نقره مي گويد: «او هم اكنون رئيس جمهور هست، چون روح واقعي يك رئيس جمهور را دارد و نسبت به مردم بي پناه احساس مسئوليت مي كند. »
«طلاي سرخ» جديدترين ساخته جعفر پناهي نيز در كن برنده جايزه هيأت داوران بخش «نوعي نگاه» شد.
اين بخش كه تا سال گذشته بخش غيررقابتي بود امسال براي نخستين بار رقابتي شد و اولين جايزه اش به جعفر پناهي تعلق گرفت. پناهي برنده جايزه دوربين طلايي براي فيلم بادكنك سفيد در چهل و هشتمين جشنواره فيلم كن نيز بوده است. هنگام اهداي جايزه «طلاي سرخ» رئيس هيأت داوران گفت: «ما خوشحاليم كه اين جايزه را به كسي مي دهيم كه هميشه با فيلم هايش اعجاب برمي انگيزد و ما را به عمق مي برد. او كارگردان بزرگي است: جعفر پناهي. »
«طلاي سرخ» زندگي مردي به نام حسين را نشان مي دهد كه در جريان كارش به خانه طبقات مرفه جامعه راه مي يابد و تفاوت فاحشي را كه ميان زندگي فقيرانه خودش و زندگي آنها هست از نزديك مشاهده مي كند.
«نفس عميق» نيز از ديگر فيلم هاي ايراني به نمايش درآمده در كن بود كه تماشاچيانش را تحت تأثير قرار داد. اين فيلم از ديگر فيلم هاي سينمايي ايران كه به خارج از كشور رفته اند متفاوت تر است. داستان فيلم درباره دو دوست جوان به نام هاي منصور و كامران است كه شبانه روزشان را با هم مي گذرانند و با رفتاري خلاف اخلاق و مقررات به موجوداتي لاابالي و مزاحم تبديل شده اند.
بسياري از منتقدان داخلي نگاه مثبتي به فيلم هاي به نمايش در آمده و يا جايزه گرفته در جشنواره كن ندارند و معتقدند اين فيلم ها نگاهي منفي و بدبينانه به شرايط موجود دارد. همچنين تصوير سياهي از جامعه ارائه مي دهد و دليل توجه جشنواره هاي خارجي به اين فيلم ها نيز همين نمايش فقر و تباهي است. اين منتقدان جداي از مسائل ياد شده در اكثر مواقع ايرادات فني و محتوايي ديگري نيز به اين فيلم ها دارند.
نكته جالب در اين است كه در شرايطي كه فيلمسازان ايراني در جشنواره هايي چون كن مي درخشند و فيلم هايشان مورد ستايش قرار مي گيرد نه تنها از جانب منتقدان بلكه از جانب مسئولان سينمايي و مردم نيز مورد بي مهري و بي توجهي قرار مي گيرند. يا سال ها اين فيلم ها در محاق توقيف اند و يا در زمان اكران، تماشاگري براي ديدن ندارند. گبه ساخته محسن مخملباف هنگامي كه در اسفند ۱۹۹۶ به عنوان تنها فيلم انتخاب شده براي كن معرفي مي شود كمپاني فرانسوي كه فيلم را پيش خريد كرده تقاضاي نگاتيوهاي آن را مي كند. نگاتيوها فرستاده شده ولي يكي از حلقه هاي آن در ميان راه گم مي شود. اين اتفاق بار ديگر به شكلي ديگر در پنجاه و يكمين جشنواره كن نيز مي افتد. مدير هنري جشنواره تصميم مي گيرد يكي از برنامه هاي جشنواره ستايش از آثار مرمت شده سينماي جهان باشد. او فيلم حاجي آقا آكتور سينما را انتخاب كرده و با مسئولان مربوطه مكاتبات لازم را انجام مي دهد. بنا به دلايلي ماجرا كمي طول مي كشد و فيلم از جانب فيلمخانه ملي به موقع به دفتر جشنواره نمي رسد. سميرا مخملباف جوان ترين كارگردان تاريخ جشنواره كن وقتي «سيب» را در ۱۸ سالگي به كن مي برد تا ساخته شدن «تخته سياه» كه دومين فيلم اوست مورد اتهام است كه فيلم را پدرش ساخته نه خودش. داوران كن سميراي ۱۸ ساله را ستايش مي كنند و روزنامه لوموند سه روز پياپي از سيب و سميرا مي نويسد، در صورتي كه اين كار براي هيچ فيلم ديگر اتفاق نيفتاده، اين در حالي است كه منتقدان داخلي او و پدرش را مورد نكوهش قرار مي دهند.
جعفر پناهي نيز يكي ديگر از نمونه كارگردان هاي موفق در آن سوي مرزها است كه فيلم «دايره»اش جوايز زيادي را از آن خود كرده ولي هنوز موفق به اكران آن در ايران نشده است.
شايد بتوان دردناك ترين اتفاق را كه مي توانست به بزرگ ترين حادثه ملي و فرهنگي تبديل شود، نخل طلاي پنجاهمين جشنواره فيلم كن دانست كه به دستان عباس كيارستمي يكي از كارگردانان موفق ايراني سپرده شد. كيارستمي به قدري در سكوت، انزوا و به دور از هر تقدير و ستايشي از كن به تهران بازگشت كه غريبه اي به غربت. اين در حالي بود كه آذر ماه همان سال صدها هزار ايراني براي استقبال از فوتباليست هايي كه از ملبورن برمي گشتند روانه مهرآباد شدند.