جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۰۷۵
جامعه
Friday.htm

ناتور
دلخوشي ناچيز مردم
همه ماجرا از يك اتفاق تكراري شروع شد و اين ماجراي تكراري كمي عجيب شد. البته فقط كمي عجيب چون اين روزها همه مان به گران شدن هاي يك شبه گردن نهاده ايم و تسليم سرنوشت محتوميم. ماجرا از يك سفر ساده آغاز شد وقتي قطار را به عنوان بهترين وسيله مسافرت انتخاب كرديم. چرا كه قطار تنها وسيله اي بود كه ما را با كمترين هزينه و بيشترين امكانات به مقصد مي رساند. هر چند كه به قدري وقت ما را مي كشت و هدر مي داد و آن قدر كوفتگي در تنمان بر جاي مي گذاشت كه به واقع ۲۴ ساعت وقت صرف استراحت و بازگشت به حالت عادي بنماييم. اما هيچ كدام از اينها دليل آن نبود كه ما از قطار استفاده نكنيم. البته گزينه ديگري براي مسافرت وجود نداشت. فكر كردن به سفر هوايي محال و غيرممكن بود. به هر حال با پرداخت ۲۱ هزار تومان وجه رايج بليت يك كوپه ۶ تخته درجه يك معمولي خريديم هر چند بليت برگشت گيرمان نيامد. راهي سفر شديم و فكر كرديم در مقصد راهي براي تهيه بليت برگشت پيدا مي كنيم.

بليت برگشت
ماجراي بليت برگشت به آن آساني ها كه فكر مي كرديم، پيش نرفت. وقتي براي خريد همان يك كوپه با مشخصات قبلي به آژانس فروش رفتيم، قيمت ها يك شبه بالا رفته بود و آن هم سرسام آور. اكنون مجبور بوديم دو برابر بهاي قبلي را براي بازگشت بپردازيم. شوكه شديم، كمي به همديگر نگاه كرديم و به خانه ميزبان بازگشتيم، براي مشورت، اين كه چه بايد كرد؟
با هر دردسري بود بليت خريديم و سوار قطار شديم. مسئول سالن مرتب تكرار مي كرد كه بهاي اضافه شده به صورت خدمات رايگان در اختيارتان قرار مي گيرد. اما اين آغاز ماجرا بود؛ انتظار ما ۳ ساعت به طول انجاميد و بالاخره در كوپه مان را كوبيدند و يك تكه كيك و يك آبميوه گرم در دستمان نهادند تا بخشي از خدمات رايگان را مزه كنيم و بدين ترتيب اولين نشانه هاي خدمات رايگان را مشاهده كرديم. آن قدر فرصت داشتيم كه حساب كنيم اين كيك و آبميوه حدود ۲۰۰ تومان براي رجاء آب خورده است. منتظر مانديم تا بخش بعدي خدمات پروپيمان تر از راه برسد. ساعتي بعد يك ظرف حاوي يك موز و يك خيار به دستمان دادند تا صدايمان درنيايد و بالاخره آخرين بخش خدمات رايگان در قالب ملافه هاي يك بار مصرف بود كه شب هنگام تحويلمان شد و بدين سان ماجراي خدمات رايگان كوتاه و تمام شد.

عامل تورم
رئيس كميسيون اقتصادي مجلس درگفت وگو با خبرگزاري فارس مي گويد: «رشد نقدينگي در چند سال اخير موجب شده تا تورم رشد فزاينده اي داشته باشد. »
اين مسئول عامل ايجاد تورم را رشد نقدينگي مي داند هر چند كه آدم هايي كه مسافر قطارند به احتمال زياد از رشد نقدينگي بي بهره بوده اند چرا كه مسافرهاي قطار از دسته اي هستند كه هشت و نه زندگي شان به هم گره خورده است. اما موقع تاوان دادن، همين گروه تاوان بيشتري مي پردازند.

پاسخ جالب مسئولان
پاسخ جالبي كه البته از مرحله اول از سوي برخي مسئولان مطرح شد اين بود كه، با توجه به اينكه مسافران خطوط هوايي عموماً از دسته اي هستند كه توان مالي مناسبي دارند پس مي توانند اضافه بها را نيز به راحتي پرداخت كنند. ساير افراد جامعه نيز وسايل ديگري براي مسافرت برگزينند. حال پس از گذشت چند ماه در پاسخ به پرسش مشابهي كه از سوي مسافرين ناراضي سفرهاي ريلي مطرح شد پورسيدآقايي ـ مدير عامل رجاء ـ روي صفحه تلويزيون ظاهر شده و در بخشي از سخنانش مي گويد: «بليت قطار درجه ۲ عادي اضافه نشده است بنابراين مردم مي توانند از قطار درجه ۲ عادي استفاده كنند. » به عنوان مثال هم خط تهران ـ اهواز را برمي شمرد. ما نمي دانيم مديرعامل رجاء تا حالا قطار درجه ۲ عادي تهران ـ اهواز را سوار شده كه سوار شدنش را به بقيه مردم توصيه مي كند؟

گراني، كالاي بي مشتري
توجيه اصلي گراني رساندن قيمت كالا و خدمات به بهاي اصلي است به اين معنا كه دولت براي ارائه خدمات و برخي كالاها ناچار به پرداخت سوبسيد است و همين پرداخت سوبسيد هزينه هاي دولت را با افزايش روزبه روز روبه رو كرده است. به زبان ساده تر هرگاه دولت ناچار به پرداخت سوبسيد نباشد و يا سوبسيد كمتري بپردازد اقتصاد بيمار كشور ما رو به بهبود مي رود و بالاخره روزي روزگاري اقتصاد ايران نيز مداوا مي شود.

يادمان باشد
يادمان باشد كه طبقه متوسط جامعه تابستان را با راه انداختن يك سفر جمع وجور از سر مي گذراند. هر چند سفر كوتاه باشد و كيفيت نازل و اين نزول كيفيت تا آنجا پيش برود كه هر وقت وارد سالن انتظار ايستگاه راهي شويد مسافراني را ببينيد كه فاصله بين دو حركت قطار درون سالن ايستگاه توقفي چند ساعتي دارند، زيلو و پتويشان را روي زمين مي گسترانند و با خوردن ناهار و چاي و حتي چرتي نيم روزي وقت مي گذرانند، تا سفر بعدي شان شروع شود و به مبدا يا مقصد برسند. اگر نيم نگاهي به باروبنه شان و يا سفره شان بيندازي در مي يابي كه چه قدر بضاعت سفره شان اندك است و سفر فقط دلخوشي اي است براي يك زيارت چندروزه كه دلشان خوش باشد، امسال هم مي خواهند اهل و عيال را به سفر ببرند تا شرمنده خانواده نباشند.
يادمان باشد دلخوشي هاي ناچيز مردم را نگيريم.

روزگار زنان فلسطين از ديروز تا امروز
005360.jpg
ترجمه : نازنين زاغري
اگر چه عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ايدئولوژيكي كشور فلسطين تا حد بسيار زيادي مقام و منزلت زن فلسطيني را تحت الشعاع قرار مي دهد اما خانواده و در حقيقت قلمرو خانوادگي و خصوصي زنان اين كشور نيز در شكل گيري شخصيت آنان و جايگاهي كه در جامعه دارند بسيار موثر است . ازدواج، سنتي است كه در پي آن دختران عرب زبان فلسطين به تناسب كلاس اجتماعي و موقعيت اقتصادي اي كه دارند از خانه پدري با فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود رهسپار خانه شوهر مي شوند و از آن پس بايد خود را با شرايط خانواده جديدي كه ديگر عضوي از آن به شمار مي آيند هماهنگ سازند.
امروزه حضور مستمر و گسترده زنان فلسطين در زمينه هاي مختلف به استحكام جايگاه آنان در جامعه كمك شاياني نموده است . آنها دوش به دوش مردان در جبهه هاي جنگ در مقابل دشمن مي ايستند در حالي كه پيش از اين تنها اجازه فعاليت در قلمرو خانه و خانواده شان را داشتند و نه بيشتر . زنان فلسطين امروز براي نخستين بار استقلال را در محافل اجتماعي تجربه مي كنند . يكي از چالش هاي زن امروز فلسطين تلاش براي پيوستن به جنبشي خودگردان است كه تنها هدفش دسترسي به آزادي است، آزادي اي كه او را در رسيدن به خودمختاري و استقلال فردي راهبري مي كند .
زنان اين سرزمين در ابتداي قرن بيستم، خصوصا بين سال هاي ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۶ ، گام بلندي را در جهت پيشبرد اهدافشان براي رسيدن به آرزوي ديرينه خود، يعني حضور در صحنه هاي سياسي و اجتماعي فلسطين طي كردند . همين امر براي زنان ساكن شهرهايي همچون نابلوس، اورشليم، جفا و آكو انگيزه اي ايجاد كرد تا گروهك هاي اجتماعي، فرهنگي و مذهبي برپا نموده با حضور خود در اين گونه مجالس آنها را رونق بخشند . نخستين كنفرانس زنان فلسطيني در تاريخ ۲۶ اكتبر سال ۱۹۲۹ در شهر اورشليم برپا شد كه طي آن پس از بحث و گفت و گوهاي پي در پي قوانيني با نام قوانين كنگره زنان به ثبت رسيد كه بسياري از آنان امروزه نيز همچنان در ميان زنان اين منطقه مورد احترام بوده و به اجرا در مي آيند . برپايي سازمان هايي مخصوص زنان با ويژگي ها و امكاناتي محدود در محله ها و مناطق كوچك از يك سو و ساماندهي تشكيلاتي با همان مختصات اما در سطحي وسيع تر در هر يك از شهرهاي كشور فلسطين و تشكيل محافل و مجالس خيريه جهت كمك به بيماران و مستضعفان از جمله اموري بود كه پس از برپايي نخستين كنفرانس زنان به مرحله اجرا گذاشته شد . نيروهاي يهودي كه در جريان حملات سال ۱۹۴۸ به نيروهاي اسرائيلي معروف شدند زيربناي سياسي، اقتصادي و اجتماعي اين كشور را به كلي منهدم كردند. در پي اين حملات ۴۸۰ دهكده و روستا از ۵۷۳ روستاي موجود در اين كشور با خاك يكسان شد و هيچ اثري از آن بر جاي نماند، ۷۵ درصد از جمعيت ۷۵۰ هزار نفري فلسطين از ترس جانشان به كشورهاي عربي همسايه پناه بردند . آنها كه ماندند زندگي را به دستان تيره روزگار سپردند و آنها كه گريختند تنها اميدشان به رجعتي دوباره پس از اتمام جنگ بود .
فلسطيني هايي كه با شهامت تمام خود را به كشورهاي عربي نفروخته و استقامت در سرزمين خود را به مهاجرت به ديگر كشورها ترجيح داده بودند تا سال ۱۹۶۶ زير سلطه رژيم اشغالگر اسرائيل دوام آوردند، رژيمي كه تنها عدم امنيت جاني و مالي، فقر و كارگري را برايشان به ارمغان آورده بود . طي اين سال هاي تيره و تاريك ظلم و ستم، اقتصاد مردم فلسطين تا حد غير قابل جبراني سقوط كرد و فلج شد . يهودي هاي اسرائيلي به فلسطيني ها اجازه رفت و آمد به كشورهاي همسايه را نمي دادند و آنها را به كلي از خود جدا كرده بودند . گويي مردم فلسطين به هيچ كجا تعلق نداشتند، آنها حتي با سرزمين خود نيز بيگانه بودند. مسئوليتي به غير از حمايت از زن و فرزند به مردان فلسطيني سپرده نمي شد، زنان نيز در خانه هايشان حبس بوده و محكوم به گذراندن تمام ساعات روز در منزل بودند . آنها حتي اين حق را نداشتند كه در تامين خرج و مخارج زندگي به همسرانشان كمك كنند و تمامي بار سنگين تامين زندگي بر دوش مردان بود .
وضع به همين منوال ادامه داشت تا هنگامي كه در سال ۱۹۶۷ وقوع جنگ به حل بحران اقتصادي حاكم بر اسرائيل كمك كرده باعث رشد و پيشرفت بازارهاي فروش و بالا رفتن عرضه و تقاضا در صنعت اقتصاد و بازرگاني اين كشور گرديد . همين امر موقعيت شغلي بسيار مناسبي را براي زنان ايجاد كرد تا با حضور بيش از پيش خود در بازارهاي كار اهميت وجود خود را بار ديگر يادآوري كنند . در دهه ۷۰ و ۸۰ با تصويب قانون تحصيلات اجباري به تحصيل زنان در مدارس و دانشگاه ها اهميت بيشتري داده شد . نكته مهم اينجاست كه تا بدين زمان هنوز زنان فلسطيني از ورود به عرصه هاي سياست منع مي شدند و در تصميم گيري هاي سياسي جامعه نظر زنان تعيين كننده نبود و پرسيده نمي شد . در تاريخ به ثبت رسيده زنان فلسطيني تنها يك زن با نام « ويولت حوري » به سمت شهردار نايل گشته و سه زن ديگر با نام هاي « سميه حكيم »، « نهادا شاهدي » و « فاطمه حنا» در شهرهاي مختلف اين منطقه به عنوان نمايندگان محلي انتخاب گرديدند .
بررسي و مطالعه دقيق تاريخ مردم فلسطين، بالاخص سرگذشت سازمان ها و ارگان هاي مخصوص زنان مشكلات و موانعي را به تصوير مي كشد كه بدون شك مي توان آنها را دلايل اصلي و اساسي ركود شخصيتي و نزول جايگاه زنان در جامعه به شمار آورد. سازمان هاي زنان به دو گروه تقسيم مي شدند؛ يك گروه ارگان هاي وابسته به احزاب سياسي موجود در جامعه بودند و براي آنها اما به طور مجزا فعاليت مي كردند . وظيفه اين تشكلات ساماندهي به روند فعاليت زنان در حيطه سياست بود . آنها خود را مستقل از هرگونه ظلم و زور مي ديدند . پيروان اين گروه در حقيقت پيرو حزب انقلابگر فلسطين بودند با اين باور كه زنان بايد در تمامي امور آزاد باشند و مستقل عمل نمايند . اين گروه بيشتر از لحاظ رزمي فعاليت مي كردند تا نظامي. دسته دوم، گروه محافظه كار و سنتگرايي بودند كه تنها هدفشان حفاظت و پاسداري از جايگاه سنتي زنان در جامعه بود كه از فعاليت هاي آنان مي توان به تاسيس كلاس هاي آشپزي، خياطي و بافتني به وفور در سطح شهرهاي مختلف فلسطين اشاره كرد .
برخلاف اين واقعيت كه حضور زنان در محافلي غير از خانه و خانواده از اهميت بالايي برخوردار است اما از سوي ديگر مسئوليت زندگي و فرزندان از آنها سلب نمي شود، آنها مي بايست خود را ميان خانه و جامعه تقسيم نمايند و طبيعي به نظر مي آيد كه اين امر برايشان مشكلات فراواني را به بار آورد . دوم اين كه فعاليت هاي سياسي به دليل نيازمندي به بحث و گفت وگو، زمان زيادي مي طلبند و زنان فلسطيني كه مسئوليت دووجهي كار در خانه و فعاليت بيرون از منزل را به عهده دارند از داشتن چنين كيميايي بي بهره اند . زن فلسطيني محكوم به پيروي از شخصيت هاي كليشه اي تاريخ خود است و بيشتر با او مقايسه مي شود.با وجود پيشرفت هايي كه در زمينه هاي متفاوت از ديرباز تا به حال شاهد آن بوديم اما همچنان راهي طولاني در پيش است تا زن فلسطيني به يك شخصيت ايده آل تبديل شود . بدون شك مي توان محدوديت هاي رژيم اشغالگر اسرائيل را از يك سو و سنت هاي نخ نما شده خانواده هاي فلسطيني را از سوي ديگر دليل اين بازماندگي معرفي كرد.
سازمان حفاظت از حقوق زنان فلسطيني، تورنتو

آيين مردم جهان
آتش بهرام
شادي وطن پرست
آتش در ايران باستان يكي از بهترين اركان حيات به شمار مي رفته. عنصري كه آن را به زردشتيان نسبت مي دهند و آنها را «آتش پرست» مي خوانند. به باور زردشتيان امروزي منظور از پرست، پرستش نبوده بلكه پرستاري از آتش بوده است. اين هفته به برپايي آتش در آيين هاي پارسي مي پردازيم كه برداشتي است از كتاب «دين ايران باستان»، نوشته دوشن گيمن و ترجمه رويا منجم.
آتش مقدس آيين هاي پارسي فرآورده جمع آوري، پاكسازي و تبرك شانزده آتش مختلف زميني است كه براي اهداف گوناگون استفاده و در اثر آن كم و بيش آلوده شده است. روندي كه در شانزده نوع آتش مشترك است، يك سلسله شعله ور كردن هاي پياپي است كه بسته به نوع آتش از ۳۵ الي ۹۱ مرتبه مي تواند صورت پذيرد. اين شعله ور كردن ها، روي زمين و در هواي آزاد انجام داده مي شود. در كنار آتش مورد نظر و در جهت وزش باد، توده اي از مواد به آساني مشتعل شونده مانند چوب صندل يا كندر و. . . گذاشته مي شود و آتش بلافاصله به آن منتقل مي گردد، احتراق ديگري در كنار آن آغاز مي شود و. . .
اين شانزده نوع آتش را مي توان بنا به فرايندهايي كه در موردش به كار مي رود، به سه مقوله تقسيم كرد.
مقوله اول با گونه اول آتش (آتشي كه براي سوزاندن كالبد (بنا به مذهب هندو) به كار مي رود) ارتباط دارد. آتشي بي نهايت ناپاك است و بايد توسط يك غير زردشتي و با رويه اي بسيار خاص جمع آوري شود: ملاقه اي مشبك كه با مواد معمولي قابل اشتعال، چوب صندل يا كندور و غيره پر شده است، بر فراز آنچه از هيزم مخصوص آتش زدن مرده باقي مانده، نگاه داشته مي شود. اين مواد در اثر حرارت آتش شعله ور مي شوند. شعله آتش نبايد به ملاقه برسد. سپس اين آتش جديد، روي زمين در معرض باد گذاشته مي شود و ۹۱ مرتبه روند احتراق را مي گذرانند. آتش هاي مقوله هاي دوم و سوم ناپاك نيستند و جمع آوري آن از طريق بالا بردن قسمتي از توده مشتعل با دست صورت مي گيرد. مقوله دوم از آتش پيشه هاي گوناگون، از كوزه گري، تا چوپاني (سياهه آن در طول سال ها تغيير كرده است) و آتشي كه در اثر آذرخش ايجاد مي شود، تشكيل مي گردد. گفته مي شود اين آتش ها خنثي هستند. ممكن است اين سؤال پيش آيد كه اگر هدف از تمامي اين دستكاري ها توليد پاك ترين نوع آتش است، پس چرا لازم است از ناپاك ترين آتش قابل تصور، يعني آتشي كه كالبدي را با آن سوزانده اند، استفاده شود؟ علت آن شايد اين باشد كه آتش نيز بايد از ناپاكي رها يا رستگار شود. اين مسئله يادآور روند رستگار كردن نور است كه توسط مانويان انجام مي شد و شايد پيش گونه آن بوده است.
مقوله سوم به شانزدهمين گونه آتش مربوط مي شود، كه نه آلوده است و نه خنثي، بلكه تا حدي مقدس است، زيرا آتش خانه يك پارساي زردشتي است. اين آتش توصيه مي كند؛ پس از پاك كردن آتش با ۴۰ احتراق پياپي دو آتش ديگر كه به شكل ساختگي در اثر اصطكاك توليد شده، يكي به كمك اصطكاك سنگ آتش زنه و ديگري به كمك تكه هاي چوب، به آن افزوده مي شود. چه توصيفي مي توان براي آن داشت؟ شايد چون آتش خانگي، علي رغم مقدس بودنش، بايد پيوسته از نو جوان شود و از اين رو آتش هاي جديد (به تازگي توليد شده) بدان افزده مي شود. علت آن هر چه باشد، آتش ها يكي مي شوند و روند ۴۴ احتراق ديگر را مي گذرانند تا شايد عمل امتزاع كامل شود.
روندهاي مذكور به دست افراد معمولي صورت مي گيرد، سپس دو موبد آن ها را از كنار تا انتها تكرار مي كنند. سرانجام شانزده آتش براي متبرك شدن آماده اند. عمل تبرك كه به مانند قبل توسط دو موبد انجام مي گيرد، عبارت است از گردآوري بخشي از دو آتش و خواندن «يسنا» و «ويديوداد» بر آنها. اين آيين، يك بار در روز به تعداد دفعاتي كه پاكسازي صورت گرفته يعني ۹۱ مرتبه و به احترام الوهيتي كه آن روز به نامش است، انجام مي يابد. از آنجا كه آيين براي ۱۶ گونه آتش تكرار مي شود، مراسم در صورتي كه دو كاهن آن را انجام دهند، ۱۱۲۸ روز به طول مي انجامد.
اكنون، آتش هايي كه به اين ترتيب گردآوري، پالوده و متبرك شده اند، بايد يكي شوند. اين عمل در پايان سال، در اولين روز از پنج روز كبيسه، به عبارت ديگر در آغاز سال نو صورت مي گيرد، زماني مناسب براي انجام آييني كه با آتش بازي سال نو، تحويل و. . . كه توسط بسياري از مردم در سراسر جهان جشن گرفته مي شود، همخواني دارد. سپس آتش هاي يكي شده، در محلي مناسب يك تبرك نهايي را از سر مي گذرانند. ۳۳ روز متوالي يسنا و ويديوداد خوانده مي شود. سرانجام آتش به آتشكده برده مي شود و در آن جا در اتاقي كه قبلاً با خواندن يسنا و ويديودات به مدت سه روز متوالي تبرك يافته «به تخت مي نشيند» و گويند در اين روز گوسپندي قرباني مي شود. تخته سنگي كه مجمر آتش بر آن قرار دارد و محلي كه پنج بار در روز به آتش دميده مي شود و جايگاه هميشگي نگهداري در آن است، تخت شاهي ناميده مي شود و تاجي بر فراز آن آويزان است.
اين شرح كلي آييني است كه طي آن آتش «بهرام» مهم ترين و مقدس ترين آتش ها به پا مي شود. براي كل اجتماع پارسيان تنها ۸ آتش بهرام وجود دارد. ۴ آتش در بمبئي، ۲ آتش در سورت، يكي در نوسري و ديگري كه كهن ترين است، در اودوده. آتش آوران كه براي آتشكده روستايي كه در آن ده خانواده زردشتي زندگي كنند كافي است، آييني آسان تر اما مشابه با آنچه در بالا توصيف شد، دارد. با وجود اين، آتش درجه سومي، دادگاه، كه آتش ساده خانگي است، در آييني كه تنها چهار روز به طول مي انجامد، به آتشكده اي كوچك در مهر يا آگيئري برده مي شود. استفاده از راه آهن مدت ها براي موبدان پارسي ممنوع بود. زيرا چنين پنداشته مي شد كه دربرگيرنده تماس آب و آتش است. فراموش نكنيد كه نور خورشيد نبايد بر آتش بتابد، زيرا قدرت آتش به اين ترتيب كاهش مي يابد. به همين علت نبايد آتشي را نزد آتش ديگر برد، مگر آن كه ابتدا اجازه داده شود كه سرد شود.

خواب هاي طلايي شما
005355.jpg
حسين كشوري*
فعاليت ها رفتارها، برخوردها مشاهدات، طرز تفكر ميزان تفكر و مقدار كيفيت سخن گفتن و سخن شنيدن در هنگام بيداري روي كيفيت خواب اثر مي گذارد
شما، چه مدت زمان از عمر ۲۴ ساعته خود را در خواب مي گذرانيد؟ به طور معمول انسان يك سوم عمر خود، يعني ۸ ساعت از عمر شبانه روز خود را در خواب مي گذراند. اما افراد مختلف برحسب شرايط خاص خود ممكن است مدتي بيشتر يا كمتر از ۸ ساعت در شبانه روز بخوابند. از سوي ديگر نياز انسان در سنين مختلف به خواب يكسان نيست. به طوري كه يك نوزاد ممكن است تا ۲۲ ساعت از هر شبانه روز را در خواب باشد. اما اكثر افراد سالخورده توانايي بيشتر از ۵ ساعت را در شبانه روز ندارند. طول مدت خواب در شبانه روز به تدريج تا بيست سالگي كمتر مي شود تا ميانسالي ثابت مي ماند و در پيري به تدريج كمتر مي شود، طول مدت خواب در خارج از حد ميانگين هشت ساعت، تا حد زيادي به عادت بستگي دارد. اما ميزان خواب مورد نياز كودكان و نوجوانان ۸ ساعت و براي بزرگسالان ۶ ساعت است. خواب بيش از ۸ ساعت باعث تنبلي دستگاه هاي مختلف بدن شده و كمتر از آن نيز به تدريج و در گذشت زمان باعث اختلال در سلامتي و پيري زودرس مي شود. ميزان فعاليت بدني، نوع تغذيه، آب و هوا، ميزان آرامش محيط و خلق و خوي اشخاص، در مدت زمان خواب تاثيرگذار است.
نكته ديگر اينكه، فعاليت ها، رفتارها، برخوردها، مشاهدات، طرز تفكر، ميزان تفكر و مقدار كيفيت سخن گفتن و سخن شنيدن در هنگام بيداري، روي كيفيت خواب اثر مي گذارد.
كارشناسان بر اين باورند براي داشتن خوابي آرام و با احساس و پرنشاط تنها شرط لازم، وجود آرامش در محيط زندگي و كار در زمان بيداري و خواب به صورت توامان است. در شرايطي كه دچار مشغله فكري هستيد نمي توانيد انتظار يك خواب شيرين و نيروبخش داشته باشيد. اما فردي كه در سكوت شب كار مي كند و ساعاتي از روز را به خواب اختصاص مي دهد، اگر در ساعات خوابيدن در روز، در محيطي ناآرام بخوابد، قادر نخواهد بود خواب خوبي داشته باشد تا خستگي را از بدن وي رفع كرده و او را بشاش و پرانرژي كند. كساني كه به چنين وضعي از خوابيدن مجبور باشند يا خود را عادت دهند، به تدريج دچار عوارض عصبي، روحي و حتي جسمي خواهند شد. افرادي كه مرتب ساعات خواب آنها تغيير مي كند، مثل پرستارها، پزشك ها، خلبان ها، نگهبان ها و غيره، علاوه بر مشكلات مذكور به طور دائم مجبور خواهند بود تا ساعت بيولوژيكي بدن خود را تغيير دهند كه اين تغييرات در زمان و مدت خواب نيز عوارض خاص خود را دارد.
خواب حالتي است كه در آن بدن به علت بي پاسخي حواس، لَخت مي شود. در حالت خواب اعصاب تحت تاثير محرك هاي محيطي قرار نداشته و بيشتر عضلات در حالت انبساط (استراحت) است. در خواب پلك ها بسته است و حس بينايي كار خود را تعطيل مي كند و مردمك چشم در كوچك ترين اندازه ممكن قرار مي گيرد. همچنين در حالت خواب ترشح بزاق و شيره هاي گوارشي در حداقل ممكن است، توليد ادرار و حركات روده ها كاهش مي يابد، سوخت و ساز بدن بسيار كم مي شود، بدن به اكسيژن اندكي نياز دارد و از شدت تنفس و ضربان قلب نيز كاسته مي شود. در حالت خواب مغز نيز به استراحت مي پردازد و قدرت انجام وظيفه آن به شدت كم مي شود. فقط در حالت خواب است كه بدن به استراحت واقعي مي پردازد و تجديد قوا مي كند و اگر خواب در كار نباشد دستگاه هاي مختلف بدن به علت كار مفرط و اجباري از كار مي افتند و مرگ بدن پس از مدتي بي خوابي فرا مي رسد. اما در كل خواب بر دو نوع است: (۱) خواب طبيعي، (۲) خواب غيرطبيعي.
خواب طبيعي، همان خواب معمولي انسان ها و حيوانات است. اما خواب غيرطبيعي، خوابي است كه در اثر استعمال داروهاي شيميايي، مواد مخدر، نوشيدني هاي الكلي، هيپنوتيسم و غيره ايجاد مي شود.
مراحل مختلف خواب: خواب معمولي چهار مرحله دارد: (۱) خواب سبك، (۲) خواب كامل، (۳) خواب عميق، (۴) خواب بسيار عميق. چنان چه شرايط بيداري ناگوار نباشد و فرد قبل از خواب، مواد مخدر يا الكل مصرف نكرده باشد، يا با شكم بسيار پُر اقدام به خوابيدن نكرده باشد، مراحل چهارگانه خواب به طور پي درپي انجام مي شود و به تدريج خواب عميق تر مي شود و با عميق تر شدن خواب، انقباضات عضلات بدن كمتر و استراحت بدن بيشتر مي شود.
در افراد خوش خواب، طول مدت خواب بسيار عميق زياد است. افراد خوش خواب به محض رفتن به بستر به خواب مي روند، زياد خواب مي بينند و خواب ها يا روياهاي آنها تعبير واضح تري دارد، كمتر در طول خواب بيدار مي شوند و دست كم ۵/۶ ساعت در حالت خواب عميق به سر مي برند. معمولاً افراد خوش خواب (نه افراد پرخواب) كمتر سخن مي گويند، عادت به دروغگويي، تهمت زدن، سخن چيني و حقه بازي ندارند، در امور زندگي اعتدال را رعايت مي كنند، در كارها و رفتار با ديگران پايبند اصول اخلاقي هستند. به همين دلايل اين گونه افراد نسبت به افراد بد خواب اعصاب راحت تري دارند و از سلامتي جسماني بيشتري برخوردارند. برعكس افراد بدخواب دير به خواب مي روند، پس از خوابيدن به محض وقوع سروصدا بيدار مي شوند و خواب از سرشان مي پرد. اين گونه افراد در طول خواب، زياد بيدار مي شوند، كابوس زياد مي بينند و خواب هاي آنها تعبير واضحي ندارد. معمولاً افراد بدخواب به علت برخوردار نبودن از خواب مطلوب، با خوابيدن رفع خستگي كافي نمي كنند. معمولاً خسته و كسل هستند، تندخو و پرخاشگرند، اعصاب آرامي ندارند و از لحاظ سلامتي جسماني نيز بيشتر دچار مشكل مي شوند. و يك نكته جالب و مورد تاييد روانشناسان اين است كه معمولاً افراد مذهبي، به خصوص افرادي كه ديندار واقعي هستند و تظاهر به دينداري نمي كنند، جزو افراد خوش خواب هستند.
رويا: خواب ديدن تغيير در هوشياري است كه طي آن تصويرهاي ذهني به يادمانده و صحنه هاي خيالي موقتاً با واقعيت بيروني درهم مي آميزند. محققان هنوز در نيافته اند چرا اصولاً مردم خواب مي بينند، و دشوارتر از آن اين سوال است كه چرا چيزهاي خاصي را به خواب مي بينند. با اين حال با استفاده از روش هاي نوين پژوهش به پرسش هاي زيادي درباره رويا پاسخ داده شده است.
اصطلاح «خواب ديدن» مترادف «رويا داشتن» است. قدما معتقد بودند كه روياها مربوط مي شود به الهاماتي كه خدايان يا شياطين براي افراد در خواب ارسال مي كنند و لذا براي روياهاي خود معاني و تعابير مهمي قائل بودند. ارسطو مي گويد، «رويا، فعاليت روح بشر در هنگام خواب است. » اما رويا هر چه هست ناشي از حوادث روز است كه در شب توسط ذهن بشر به گونه اي به صورت رويا ايجاد مي شود. البته برخي از روياها مربوط به روزها، هفته ها، ماه ها و حتي سال هاي قبل است و گاهي روياها مربوط به وقايع دوران كودكي مي شود. آيا افراد مي توانند محتواي روياهاي خود را كنترل كنند؟ روانشناسان نشان داده اند كه محتواي رويا را مي توان تا حدودي كنترل كرد. براي اين منظور به آزمودني ها پيش از خواب مطالبي تلقين مي شود و بعد از آن رويايي كه آنها به دنبال تلقين مي بينند تجزيه و تحليل مي شود. در تحقيقي كه درباره تلقين ضمني پيش از رويا كه طرح آزمايشي دقيقي داشت، پژوهشگران به بررسي تاثير زدن عينك قرمز در دوره پيش از خواب پرداختند.
يكي از نخستين و جامع ترين كوشش هايي كه در زمينه تبيين محتواي روياها بدون توسل به مسائل فراطبيعي صورت گرفته است، اين نظريه فرويد است كه روياها فرآورده هاي ذهني هستند كه مي توان آنها را فهميد و تعبير و تفسير كرد. فرويد (۱۹۰۰)
اما تعبير خواب از ديرباز در بين تمامي ملل دنيا جايگاه خاصي داشته است. سلاطين، فراعنه، فرمانروايان كوچك و بزرگ، هر يك در خصوص خواب هايي كه مي ديدند، از معبران طلب تعبير مي كردند و پيوسته معبران خاص جايگاه پرمنزلتي در دربارها داشتند و براي هر تعبير خوشايند، انعام خوبي مي گرفتند.
پي نوشت:
* كارشناس روان شناسي باليني

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   تكنيك  |   جامعه  |   رسانه  |
|  زمين  |   شهر  |   علم  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |
|  صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |