روزگار زنان فلسطين از ديروز تا امروز
|
|
ترجمه : نازنين زاغري
اگر چه عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ايدئولوژيكي كشور فلسطين تا حد بسيار زيادي مقام و منزلت زن فلسطيني را تحت الشعاع قرار مي دهد اما خانواده و در حقيقت قلمرو خانوادگي و خصوصي زنان اين كشور نيز در شكل گيري شخصيت آنان و جايگاهي كه در جامعه دارند بسيار موثر است . ازدواج، سنتي است كه در پي آن دختران عرب زبان فلسطين به تناسب كلاس اجتماعي و موقعيت اقتصادي اي كه دارند از خانه پدري با فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود رهسپار خانه شوهر مي شوند و از آن پس بايد خود را با شرايط خانواده جديدي كه ديگر عضوي از آن به شمار مي آيند هماهنگ سازند.
امروزه حضور مستمر و گسترده زنان فلسطين در زمينه هاي مختلف به استحكام جايگاه آنان در جامعه كمك شاياني نموده است . آنها دوش به دوش مردان در جبهه هاي جنگ در مقابل دشمن مي ايستند در حالي كه پيش از اين تنها اجازه فعاليت در قلمرو خانه و خانواده شان را داشتند و نه بيشتر . زنان فلسطين امروز براي نخستين بار استقلال را در محافل اجتماعي تجربه مي كنند . يكي از چالش هاي زن امروز فلسطين تلاش براي پيوستن به جنبشي خودگردان است كه تنها هدفش دسترسي به آزادي است، آزادي اي كه او را در رسيدن به خودمختاري و استقلال فردي راهبري مي كند .
زنان اين سرزمين در ابتداي قرن بيستم، خصوصا بين سال هاي ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۶ ، گام بلندي را در جهت پيشبرد اهدافشان براي رسيدن به آرزوي ديرينه خود، يعني حضور در صحنه هاي سياسي و اجتماعي فلسطين طي كردند . همين امر براي زنان ساكن شهرهايي همچون نابلوس، اورشليم، جفا و آكو انگيزه اي ايجاد كرد تا گروهك هاي اجتماعي، فرهنگي و مذهبي برپا نموده با حضور خود در اين گونه مجالس آنها را رونق بخشند . نخستين كنفرانس زنان فلسطيني در تاريخ ۲۶ اكتبر سال ۱۹۲۹ در شهر اورشليم برپا شد كه طي آن پس از بحث و گفت و گوهاي پي در پي قوانيني با نام قوانين كنگره زنان به ثبت رسيد كه بسياري از آنان امروزه نيز همچنان در ميان زنان اين منطقه مورد احترام بوده و به اجرا در مي آيند . برپايي سازمان هايي مخصوص زنان با ويژگي ها و امكاناتي محدود در محله ها و مناطق كوچك از يك سو و ساماندهي تشكيلاتي با همان مختصات اما در سطحي وسيع تر در هر يك از شهرهاي كشور فلسطين و تشكيل محافل و مجالس خيريه جهت كمك به بيماران و مستضعفان از جمله اموري بود كه پس از برپايي نخستين كنفرانس زنان به مرحله اجرا گذاشته شد . نيروهاي يهودي كه در جريان حملات سال ۱۹۴۸ به نيروهاي اسرائيلي معروف شدند زيربناي سياسي، اقتصادي و اجتماعي اين كشور را به كلي منهدم كردند. در پي اين حملات ۴۸۰ دهكده و روستا از ۵۷۳ روستاي موجود در اين كشور با خاك يكسان شد و هيچ اثري از آن بر جاي نماند، ۷۵ درصد از جمعيت ۷۵۰ هزار نفري فلسطين از ترس جانشان به كشورهاي عربي همسايه پناه بردند . آنها كه ماندند زندگي را به دستان تيره روزگار سپردند و آنها كه گريختند تنها اميدشان به رجعتي دوباره پس از اتمام جنگ بود .
فلسطيني هايي كه با شهامت تمام خود را به كشورهاي عربي نفروخته و استقامت در سرزمين خود را به مهاجرت به ديگر كشورها ترجيح داده بودند تا سال ۱۹۶۶ زير سلطه رژيم اشغالگر اسرائيل دوام آوردند، رژيمي كه تنها عدم امنيت جاني و مالي، فقر و كارگري را برايشان به ارمغان آورده بود . طي اين سال هاي تيره و تاريك ظلم و ستم، اقتصاد مردم فلسطين تا حد غير قابل جبراني سقوط كرد و فلج شد . يهودي هاي اسرائيلي به فلسطيني ها اجازه رفت و آمد به كشورهاي همسايه را نمي دادند و آنها را به كلي از خود جدا كرده بودند . گويي مردم فلسطين به هيچ كجا تعلق نداشتند، آنها حتي با سرزمين خود نيز بيگانه بودند. مسئوليتي به غير از حمايت از زن و فرزند به مردان فلسطيني سپرده نمي شد، زنان نيز در خانه هايشان حبس بوده و محكوم به گذراندن تمام ساعات روز در منزل بودند . آنها حتي اين حق را نداشتند كه در تامين خرج و مخارج زندگي به همسرانشان كمك كنند و تمامي بار سنگين تامين زندگي بر دوش مردان بود .
وضع به همين منوال ادامه داشت تا هنگامي كه در سال ۱۹۶۷ وقوع جنگ به حل بحران اقتصادي حاكم بر اسرائيل كمك كرده باعث رشد و پيشرفت بازارهاي فروش و بالا رفتن عرضه و تقاضا در صنعت اقتصاد و بازرگاني اين كشور گرديد . همين امر موقعيت شغلي بسيار مناسبي را براي زنان ايجاد كرد تا با حضور بيش از پيش خود در بازارهاي كار اهميت وجود خود را بار ديگر يادآوري كنند . در دهه ۷۰ و ۸۰ با تصويب قانون تحصيلات اجباري به تحصيل زنان در مدارس و دانشگاه ها اهميت بيشتري داده شد . نكته مهم اينجاست كه تا بدين زمان هنوز زنان فلسطيني از ورود به عرصه هاي سياست منع مي شدند و در تصميم گيري هاي سياسي جامعه نظر زنان تعيين كننده نبود و پرسيده نمي شد . در تاريخ به ثبت رسيده زنان فلسطيني تنها يك زن با نام « ويولت حوري » به سمت شهردار نايل گشته و سه زن ديگر با نام هاي « سميه حكيم »، « نهادا شاهدي » و « فاطمه حنا» در شهرهاي مختلف اين منطقه به عنوان نمايندگان محلي انتخاب گرديدند .
بررسي و مطالعه دقيق تاريخ مردم فلسطين، بالاخص سرگذشت سازمان ها و ارگان هاي مخصوص زنان مشكلات و موانعي را به تصوير مي كشد كه بدون شك مي توان آنها را دلايل اصلي و اساسي ركود شخصيتي و نزول جايگاه زنان در جامعه به شمار آورد. سازمان هاي زنان به دو گروه تقسيم مي شدند؛ يك گروه ارگان هاي وابسته به احزاب سياسي موجود در جامعه بودند و براي آنها اما به طور مجزا فعاليت مي كردند . وظيفه اين تشكلات ساماندهي به روند فعاليت زنان در حيطه سياست بود . آنها خود را مستقل از هرگونه ظلم و زور مي ديدند . پيروان اين گروه در حقيقت پيرو حزب انقلابگر فلسطين بودند با اين باور كه زنان بايد در تمامي امور آزاد باشند و مستقل عمل نمايند . اين گروه بيشتر از لحاظ رزمي فعاليت مي كردند تا نظامي. دسته دوم، گروه محافظه كار و سنتگرايي بودند كه تنها هدفشان حفاظت و پاسداري از جايگاه سنتي زنان در جامعه بود كه از فعاليت هاي آنان مي توان به تاسيس كلاس هاي آشپزي، خياطي و بافتني به وفور در سطح شهرهاي مختلف فلسطين اشاره كرد .
برخلاف اين واقعيت كه حضور زنان در محافلي غير از خانه و خانواده از اهميت بالايي برخوردار است اما از سوي ديگر مسئوليت زندگي و فرزندان از آنها سلب نمي شود، آنها مي بايست خود را ميان خانه و جامعه تقسيم نمايند و طبيعي به نظر مي آيد كه اين امر برايشان مشكلات فراواني را به بار آورد . دوم اين كه فعاليت هاي سياسي به دليل نيازمندي به بحث و گفت وگو، زمان زيادي مي طلبند و زنان فلسطيني كه مسئوليت دووجهي كار در خانه و فعاليت بيرون از منزل را به عهده دارند از داشتن چنين كيميايي بي بهره اند . زن فلسطيني محكوم به پيروي از شخصيت هاي كليشه اي تاريخ خود است و بيشتر با او مقايسه مي شود.با وجود پيشرفت هايي كه در زمينه هاي متفاوت از ديرباز تا به حال شاهد آن بوديم اما همچنان راهي طولاني در پيش است تا زن فلسطيني به يك شخصيت ايده آل تبديل شود . بدون شك مي توان محدوديت هاي رژيم اشغالگر اسرائيل را از يك سو و سنت هاي نخ نما شده خانواده هاي فلسطيني را از سوي ديگر دليل اين بازماندگي معرفي كرد.
سازمان حفاظت از حقوق زنان فلسطيني، تورنتو
|