آرش شهرابي
سياست هاي خياباني: جنبش تهيدستان در ايران/ آصف بيات/ سيد اسدالله نبوي هاشمي/تهران: شيرازه، ۱۳۶۹/۳۲۶ صفحه/۲۱۰۰۰ ريال
•••
«خيابان به عنوان يكي از اماكن عمومي داراي اين ويژگي ذاتي است و براي مردم اين امكان را به و جود مي آورد كه بدون داشتن يك «شبكه فعال» بسيج شوند. »
كتاب «سياست هاي خياباني: جنبش تهيدستان در ايران» به بررسي جنبش مردم عادي يعني تهيدستان مي پردازد.
چگونه مي توان فعاليت هاي روزانه اين مردم را توجيه كرد؟ اين اقدامات داراي چه ارزش هايي هستند؟ سياست هاي اين زندگي هر روزه چيست، آصف بيات درصدد است كه چگونگي اين اقدامات معمولي و اغلب آرام كه به وسيله اين تهيدستان صورت مي گيرد را توضيح دهد. مطالعات جامعه شناسه اي كه صرفاً ساختارها را بررسي مي كنند زرادخانه نظري شان انباشته از واژگان نظري كلي و باشكوه است و گونه گوني درك مردم از تغيير را ناديده مي گيرند و تنوع موجود و مناقشه ها را كوچك مي شمارند.
نويسنده سعي دارد اين صداهاي سركوب شده را پوشش دهد و كنش آنها را آشكار سازد. تهيدستان يا همان «گروه هاي فاقد امتياز» فعاليتشان را بر مبناي يك استراتژي آگاهانه انجام نمي دهند. نيرويي كه آنها را به پيش مي راند، ضرورت است. غم نان است و ماندن.
اين تهيدستان ثمره مدرنيزاسيون شتابان رژيم پهلوي بودند. اينها از دهه ۱۳۳۰ به شهرهاي بزرگ مهاجرت كردند و زمين هاي بلااستفاده شهري را به تصرف خود درآوردند و زمين هاي ارزان قيمت اطراف آن را مالك شدند.
تمركز نويسنده اما بر تهران است و حاشيه اش. از لحاظ ساختاري، تهيدستان كه شامل بيكاران، مهاجران، آوارگان و يا دست فروشان خياباني اند، گروه هايي سيال هستند. اينها افرادي منفرد هستند كه خارج از نهادهاي رسمي موجود دست به فعاليت مي زنند. از آنجا كه تهيدستان يا همان گروه هاي فاقد امتياز مانند كارگران و يا دانشجويان فاقد ظرفيت لازم براي اعمال فشار نهادينه هستند، مستقيماً وارد عمل مي شوند تا نيازهاي شان را به صورت انفرادي و البته با احتياط برآورده سازند.
جامعه شناسان مكتب شيكاگو و سياستمداران، اين عناصر را جنايتكار غيرقانوني و حاشيه اي مي دانند و گروهي ديگر از جامعه شناسان اينها را پيوسته به متن جامعه مي دانند اما بيات معتقد است كه گروه هاي فاقد امتياز نه كاملاً در حاشيه اند و نه كاملاً در متن.
وجه مشخصه گروه هاي فاقد امتياز درآمد پايين، مهارت پايين، جايگاه پايين اجتماعي و شرايط ناامن و محل سكونتشان است.
به نظر بيات تهيدستان شهري به معناي مرسوم كلمه انقلابي نبودند. اينها در گيرودار روزهاي انقلاب تقريباً تا روزهاي پاياني در حاشيه ماندند
آصف بيات البته انقلاب ۵۶ را فرصتي بي نظير براي بسيج تهيدستان مي داند. از ميان ۶۴۶ نفري كه طي درگيري هاي خياباني تهران كشته شدند، تنها ۹۰ نفرشان و يا به عبارتي يك درصد از آنها آلونك نشين بودند. در حالي كه صنعت گران و مغازه داران ۱۸۹ نفر، دانشجويان ۱۴۹ نفر، كارگران ۹۶ نفر و كارمندان ۶۰ نفر بودند، در عوض گروه هاي فاقد امتياز مبارزه اي در جهت تغيير در زندگي خود و جامعه مستقل شان را پيش گرفته بودند.
امام خميني رهبر نهضت اسلامي در خلال ۱۵ سال قبل از انقلاب در ۸۸ پيام و نامه، ۵۰ بار جوانان تحصيلكرده و دانشگاهيان و دانشجويان را مخاطب قرار دادند و ۸ بار هم فرودستان را. آيت الله شهيد مطهري نيز همواره نسبت به عوام زدگي هشدار مي داد و همچنين مرحوم شريعتي. همين نظر در مورد گروه هاي چپ و ليبرال نيز صادق بود. اين در حالي است كه همه تحليل هاي موجود حاكي از آن است كه ميان اسلام سياسي و گروه هاي محروم قرابت و وابستگي كاركردي، ساختاري و حتي الزامي وجود دارد.
واژه مستضعفين در اوج انقلاب وارد سخنراني ها شد و آلترناتيوي بود براي تهيدستان.
در واقع بعد از انقلاب بود كه طبقات فرودست به پايگاه اجتماعي محكمي براي دولت تبديل شدند. پس از انقلاب بخشي از گروه هاي محروم در حكومت مستحيل شدند و بقيه همچنان در حاشيه ماندند. آنچه مسلم است گروه هاي محروم، نمي توانند ايدئولوژيك باشند. اين دانشجويان، معلمان و ديگر بخش هاي روشنفكري جامعه اند كه جامه ايدئولوژي بر تن مي كنند.
گروه هاي فاقد امتياز اما به حكم ضرورت نسبت به هر گونه شكل خاص از ايدئولوژي چه دولتي و چه متعلق به اپوزيسيون بي علاقه اند. آنها بيشتر به راهكارهاي آني و نهادهايي كه مستقيماً به نگراني هايشان بپردازد پاسخ مي دهند.
ايدئولوژي و برنامه هاي بلندمدت به كار حاشيه نشينان نمي آيد اما اين بدين معنا نيست كه اين مردمان گرفتار تقديرند و كاملاً منفعلند. اينها با شيوه هاي معمولي خود تغييرات مهمي را رقم مي زنند. آنها علاوه بر اين كه زندگي خود را مي سازند، تغييرات اجتماعي مهمي را در سطحي گسترده تر سبب مي شوند از قبيل پراكندگي جمعيت ملي و ساختار شهري، قانون و نظم و سياست هاي توزيع مجدد. امكانات گروه هاي حاشيه اي با پيشروي آرام هزينه اقتصادي و سياسي سنگيني بر گروه هاي مسلط اجتماع تحميل مي كنند.
آصف بيات عقيده دارد كه مبارزه محلي برخلاف انقلاب براي تهيدستان ملموس تر و واقعي تر است. انقلاب براي تهيدستان نوعي رابطه فراخويشاوندي ايجاد كرد كه پس از ثبات، آن گروه ها به همان استراتژي قبلي خود بازگشتند.
تحليل اين كتاب مبتني است بر مصاحبه ها و تحقيقات قبل و بعد از انقلاب، روزنامه ها، تراكت ها، پوسترها، نشريه و جزوه ها و مشاهدات شخصي نويسنده، نويسنده خاستگاه خود را همين طبقه فرودستان مي داند. او نحوه آشنا شدن با ابزارآلات مدرن و مهاجرت به تهران را شرح مي دهد. كتاب مملو از مستندات و توصيفات تاريخي است، صحنه هايي زنده و صريح را گزارش مي دهد.
از اين رو اين كتاب مانند كتاب هاي متداول جامعه شناسي ملال آور نيست. پيشروي آرام مردم عادي، ترسيم موقعيت تهيدستان جديد، گروه هاي فاقد امتياز و انقلاب اسلامي، شورش مسكن، سياست كوچه پس كوچه ها، انقلابيون بيكار، شورشيان خيابان، مردم عادي و قدرت دولت از عناوين فصل هاي اين كتاب هستند.