جمعه ۶ تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۸۹
امنيت در پارك هاي تهران
اگر بپذيريم عدم تناسب و توازن ميان ساختارها و كاركردهاي پارك ها در شهر تهران يك عامل جدي تهديد امنيت و ايمني به شمار مي رود لاجرم بايد در اين جهت به تدابيري ويژه توجه نماييم
سردار مرتضي طلايي
حوادث تلخي كه در پارك جنگلي لويزان روي داده است اين پارك را به همراه ديگر پارك هاي جنگلي تهران به كانون توجهات مردم بدل كرده است. ساختار محيطي چنين نقاطي آن هم در پايتخت بحث چگونگي برگزاري امنيت در آن را برجسته مي كند. سردار مرتضي طلايي فرمانده انتظامي تهران بزرگ درباره اين نقاط و امنيت آن مقاله اي به رشته تحرير درآورده است كه مي خوانيد:
006015.jpg

مسئله پارك ها يك مسئله جهاني است و پرداختن به اين مسئله مجال و فرصتي طولاني و درخور توجه و تأمل مي طلبد و گستره هاي وسيعي را فراروي پژوهشگران و محققين قرار مي دهد. گرايش ذاتي انسان به طبيعت و زيبايي هاي مسحوركننده آن از ديرباز او را به تفرجگاه ها و بوستان ها سوق داده است. با پيدايش شهرهاي جديد و پر تراكم نياز به ايجاد بوستان ها و پارك هايي براي بهره برداري عادلانه از فضاي شهري احساس شد و اين زمينه به عنوان يك خلاء مهم فراروي مديران شهري قرار گرفت.
نخستين پارك تهران به مفهوم امروزي، پارك شهر است. عمليات تبديل باغي بزرگ در محله سنگلج در سال ۱۳۳۲ توسط دو مهندس ايراني آغاز گرديد و از سال ۱۳۳۹ رسماً به عنوان نخستين پارك شهر تهران با مساحتي بالغ بر ۸۸۰/۲۴۶ مترمربع كه ۱۵ هكتار يا ۶۰درصد آن را فضاي سبز تشكيل مي داد پديد آمد. امروزه در شهر تهران بيش از ۸۰۰ پارك احداث گرديده و خبر عمليات اجرايي ۹۱ پارك ديگر نيز از سوي مسئولين ذيربط شنيده مي شود، با اين حال عليرغم استاندارد جهاني سرانه ۲۵ مترمربع فضاي سبز براي هر نفر، در شهر تهران اين رقم تنها ۱۸متر مربع است. رشد روزافزون و تصاعدي تعداد پارك هاي شهر تهران و افزايش روزافزون و پرشتاب تراكم جمعيت زمينه هاي مطالعاتي فراواني را فراروي محققين قرار داده است. با اين حال عمده ترين گرايش هاي مطالعاتي و پژوهشي پيرامون پارك هاي تهران تاكنون بر محور مسائل مرتبط با فضاي سبز، محيط زيست و گونه هاي گياهي استوار بوده و پرداختن به موضوعات اجتماعي در گستره اين اماكن حياتي مورد غفلت قرار گرفته است. در اين مقاله سعي مي شود تا دو مسئله مهم ايمني و امنيت در پارك هاي شهر تهران از منظر ساختي - كاركردي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و راهكارهايي در جهت رفع معضلات ياد شده ارائه گردد.
عدم تناسب ساختارها و كاركردها
تعارض يا اختلاف ميان يك ساخت و كاركردي كه از اين ساخت انتظار مي رود، مي تواند به ايجاد هزينه هاي اجتماعي و امنيتي قابل ملاحظه اي منجر شود. در واقع عدم توجه به تناسب بين ساخت و كاركرد باعث بروز پيچيدگي هايي در روابط اجتماعي و شهري مي گردد و تعارض كاركردي قابل ملاحظه اي را فراروي كاربران و بهره برداران مسائل اجتماعي قرار مي دهد. اين مسئله در رابطه با پارك هاي شهر تهران به شكل زير قابل مشاهده است:
الف) كاركردهاي پارك هاي شهر تهران:
۱ - كاركرد فضاي سبز و ريه تنفسي شهر: اين كاركرد خاص را مي توان وجه مشترك قريب به اتفاق پارك هاي شهر تهران قلمداد نمود. اين امر با توجه به سطح بالاي آلودگي شهر به آلاينده ها و هيدروكربورها منطقي به نظر مي رسد و در عين حال از جنبه روان شناختي نيز مي تواند زمينه ساز ارتقاي سطح بهداشتي رواني در جامعه گردد. با اين حال، اين كاركرد نيز به نوبه خود از حيث ساختاري با توجه به فضاي كالبدي شهر مشكلاتي دارد كه مجال بحث آن در اين مختصر نمي گنجد.
۲ - كاركرد گذراندن اوقات فراغت: اين كاركرد، عمدتاً متوجه پارك هاي درون شهري و خصوصا محله اي است كه در اين حوزه دو دسته كاربرد دائمي و موقت در دو گروه سني كهنسالان و جوانان از پارك هاي شهري استفاده مي نمايند. عدم تخصص يافتگي و عدم طراحي ساختاري متناسب با اين كاركرد خصوصاً در رابطه با گروه سني جوانان از جمله موارد مشكل ساز در حوزه امنيتي پارك ها به شمار مي رود كه در ادامه مقاله به صورت مشروح مورد بحث قرار خواهد گرفت.
006020.jpg

۳ - كاركردهاي ورزشي و تفريحي: اين دسته از كاركردها كه عمدتاً مورد بهره برداري كودكان و نوجوانان است در بسياري از پارك هاي داخل شهر تهران قابل مشاهده است. با اين حال در زمينه كاركردهاي مذكور نيز مشكلاتي ساختاري مرتبط با امنيت مشاهده مي گردد كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
۴ - كاركردهاي آموزشي، پژوهشي و فرهنگي: اين كاركردها تنها در تعداد محدودي از پارك هاي موجود در شهر به صورت تخصص يافته قابل مشاهده است اگرچه حركت هايي نويدبخش در اين حوزه آغاز گرديده، اما ساخت مورد نياز اين كاركردها در اكثر پارك هاي شهر پديد نيامده است.
۵ - بديهي است كه مي بايد ساخت متناسبي براي هر يك از كاركردهاي فوق با توجه به موقعيت جغرافيايي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و شهرسازي مناطق مختلف شهري طراحي و اجرا گردد، با اين حال در اين حوزه با سوالاتي جدي مواجه هستيم از جمله:
الف) پارك يا جنگل هاي مصنوعي
مطالعه كاركردهاي مختلف از جنگل هاي پيراموني شهر كه به عنوان كمربند سبز در تلطيف و تصفيه هواي تهران نقشي مهم ايفا مي نمايد، اما فاقد ساختارهاي لازم براي ساير كاركردهاي مورد نياز يك پارك هستند از جمله چالش هاي مهم اين حوزه به شمار مي روند. جنگل قوچك و بخش هاي قابل توجهي از جنگل هاي لويزان و سرخه حصار كه فاقد ويژگي هاي ساختاري لازم براي كاركردهاي تفريحي، ورزشي، اوقات فراغت و... نظير جاده، روشنايي، امكانات تفريحي و خدمات است نمونه اي بارز از اين چالش جدي محسوب مي شوند. درواقع بخش قابل توجهي از آنچه در تهران پارك ناميده مي شود و كاركردهاي پارك از آن مطالبه مي گردد اساساً فاقد زيرساخت هاي مورد نياز براي كاركردهاي مذكور است و حتي اطلاق عنوان پارك به اين جنگل ها و اجزاي تشكيل دهنده كمربند سبز پيراموني شهر تهران چندان صحيح به نظر نمي رسد.
ب) بهره برداري تخصصي يا عام گرايي
راهبرد كلان پارك هاي درون شهري تهران عمدتاً راهبردي عام گرا است كه به دنبال بهره برداري هاي چندمنظوره كاركردي از ساخت هايي نسبتاً يكسان است. اين رويكرد تا مدت ها راهبردي تخصصي كه احداث و بهره برداري از پارك هايي تخصص يافته جهت كاركردهاي تفريحي، ورزشي، هنري، علمي و... را دنبال كند، مورد تشويق قرار نمي داده است.
اين عام گرايي به نوبه خود موجب نوعي تناقض كاركردي در وضعيت ساختاري موجود مي گردد كه از ميزان مشتريان حرفه اي پارك ها خواهد كاست و پارك ها را به مكاني جهت بهره برداري مشتريان عبوري مبدل مي سازد. بديهي است حضور استفاده كنندگان دائمي با گرايش هاي تخصص يافته در پارك هايي با كاركردهاي ويژه به نوعي همبستگي اجتماعي كه مي تواند به يك سيستم دفاع اجتماعي كارآمد مردمي بيانجامد منجر خواهد شد. اين امر همچنين رفتن به پارك را از يك رفتار تفنني به رفتاري هدفمند كه فرصت هاي اجتماعي متعددي را فراروي ما قرار مي دهد تغيير ماهيت خواهد داد.
عدم تخصص يافتگي در ساختار پارك ها به عنوان مثال در حوزه اوقات فراغت مي تواند موجب نوعي بلاتكليفي و خلاء عملكردي براي كاربران پارك ها خصوصا در مقطع سني جوانان گرديده و بر اين اساس زمينه هاي جدي آسيب هاي اجتماعي و ناامني را فراهم نمايد. به ياد داشته باشيم اگرچه استفاده از محيط طبيعي و فضاي سبز پارك ها فرصتي مغتنم به شمار مي رود اما انگيزه اي جذاب براي پر كردن اوقات فراغت جوانان محسوب نمي شود. درواقع عدم وجود ساخت متناسب با كاركردهاي سازنده به نوعي كاركرد منفي مبدل مي شود. به عنوان مثال فردي با زمينه هاي خاص روان شناختي و اجتماعي در غياب ساخت متناسب براي كاركرد گذراندن اوقات فراغت در پارك ها ممكن است رفتارهاي نابهنجاري نظير ايجاد مزاحمت را در پيش بگيرد. درواقع عدم كارآيي ساخت مي تواند به كجي كاركرد بيانجامد.
ج) ايجاد و تحول ساخت يا تطبيق ساختار
ظرفيت قابل تحمل محيط (carrying capacity) اگرچه مفهومي ابداعي در حوزه محيط زيست به شمار مي رفت، اما امروزه جاي خود را در ساير حوزه ها نيز گشوده است. درواقع ظرفيت هر ساختار تا حد مشخصي قابل تعميم است و عبور از خط حد توسعه يك ساخت مترادف با فروپاشي آن خواهد بود. در چنين شرايطي نياز جدي به ايجاد ساختارهايي جديد به شدت محسوس است. عينيت اين ديدگاه نظري را مي توان در حوزه هايي نظير كاركردهاي ورزشي، تفريحي پارك هايي در مناطق پرتراكم جمعيتي با هرم سني داراي قاعده وسيع مشاهده نمود. مشكلات متعدد مربوط به حوزه هاي امنيت (Security) و خصوصاً ايمني (Safety) در چنين فضاهايي زائيده چنين چالشي است. درواقع به جاي ايجاد ساختار تا مدت ها به تلاش پايان ناپذيري براي تطبيق ساختارهاي موجود اكتفا مي شد.
د) ساختار مشاركتي يا ساختار جزيره اي
در حوزه ساختار نيروي انساني و مديريت، مسئله تطابق ساخت و كاركردهاي مورد انتظار جزو مسائل حائز اهميت و شايان ذكر محسوب مي گردد. يكي از چالش هاي امروزه در بحث امنيت و ايمني در پارك ها توجه به مسئله مديريت مشاركتي و دخالت دادن تمامي نهادهاي مرتبط با اين دو مفهوم در طراحي راهبردها، ساخت بندي و مديريت كلان پارك ها به شمار مي رود. درواقع بسنده كردن به حضور ماموريتي و عملياتي هر يك از نهادهاي مرتبط با مفهوم امنيت و ايمني و عدم مشاركت دادن آنان درحوزه هاي كلان مديريتي ثمره اي جز ايجاد يك ساختار جزيره اي نخواهد داشت.
توجه به اين نكته كه بسياري از معضلات انتظامي راهكارهايي اجتماعي دارد به خوبي بيانگر لزوم توجه به ساختار مشاركتي براي نيل به كاركردهاي مورد نظر در عرصه عمل است.
درواقع عدم وجود يك برنامه راهبردي كلان كه نقش سازمان هاي مختلف مرتبط به دو مقوله ايمني و امنيت در آن تعريف شده باشد يكي از مهمترين معضلات اين بخش محسوب مي شود. عدم طراحي ساختاري متوازن و هماهنگ ميان بخش هاي مختلف ماموريتي به كاركردهايي متعارض و متناقض در عرصه عمل منجر مي شود كه نه تنها قادر به كاهش سطح ناامني در پارك ها نيست، بلكه موجب پيچيده شدن اين كلاف و خنثي نمودن تلاش هاي بخش هاي گوناگون مي گردد. از سوي ديگر پرهيز از مديريت جزيره اي تنها به وارد نمودن سازمان هاي مرتبط در معادلات مديريتي و تصميم سازي در پارك ها محدود نمي شود. نكته حائز اهميت در اين رابطه ايجاد ساختي مبتني بر مشاركت مشتريان و بهره برداران از پارك ها در اداره اين اماكن است. فاصله گرفتن از اين مسئله به خنثي سازي هرگونه تلاشي براي ايجاد يك نظام دفاع اجتماعي مبتني بر مشاركت خواهد انجاميد. درواقع ساختار مديريتي تامين كننده امنيت و ايمني پارك ها مي بايد از يك مديريت داراي گرايش اداري - مالي و پشتيباني به مديريت اجتماعي، فرهنگي و مشاركتي تغيير جهت دهد.
راهكارها و پيشنهادها
اگر بپذيريم عدم تناسب و توازن ميان ساختارها و كاركردهاي پارك ها در شهر تهران يك عامل جدي تهديد امنيت و ايمني به شمار مي رود، لاجرم بايد در اين جهت به تدابيري ويژه توجه نماييم. بر اين اساس پيشنهادات ذيل طرح مي گردد:
۱ - متوازن ساختن ساختارهاي موجود در جهت كاركردهاي مورد مطالبه از پارك ها خصوصا مي بايد در حوزه مناطق جرم خيزي نظير جنگل هاي حاشيه اي تهران رخ دهد و در سايه آن امكانات متناسب با كاركردهاي مورد نظر شهروندان عزيز فراهم آيد. ما عميقاً معتقديم راه حل برقراري و تداوم امنيت در اين حوزه راه حلي اجتماعي است اگر چه تجهيز اين مناطق به ابتدايي ترين نيازهاي موجود نظير روشنايي، فعاليت هاي عمراني، جاده و... به عنوان بديهي ترين نيازهاي ممكن محسوب مي شود اما ايجاد مراكز تفريحي، خدماتي، سياحتي و آموزشي، فرهنگي در مناطق مذكور مي تواند حضور فعال جمعيت شهري در اين مناطق به ايجاد يك نظام امنيتي مبتني بر دفاع اجتماعي و ناامني مناطق مذكور براي مجرميني كه مهمترين مولفه هاي موفقيت خود (عدم حضور مردم) را در اين قبيل مناطق مي يابند منجر شود. هزينه هاي امنيتي موجود، مقرون به صرفه مي نمايد. در حال حاضر اگرچه نيروي انتظامي با اجراي طرح هاي پاكسازي مناطق ياد شده و استقرار نيرو در شرايطي دشوار به حفظ امنيت اين مناطق مي پردازد، اما به هيچ وجه اقدامات ياد شده را راه حل اصلي و مستمر اين موضوع نمي داند.
۲ - تغيير در جهت گيري ها و راهبردها به سمت تخصص گرايي در محيط پارك ها: حركت به سوي ايجاد پارك هاي تخصصي علاوه بر آنكه مي تواند زمينه حضور هدفمند بخش قابل توجهي از شهروندان را در پارك ها براي پرداختن به فعاليت هاي مورد نظر خود فراهم سازد، قادر است گروه هاي توده وار در پارك ها را كه در قالب گروه هاي فاقد تعامل، از سطح همبستگي اجتماعي پاييني برخوردار هستند، به گروه هاي اجتماعي با ويژگي همبستگي بالا مبدل سازد. اين همبستگي اجتماعي به نوبه خود پديد آورنده نوعي سيستم دفاع اجتماعي خواهد بود كه مي تواند در برقراري امنيت از طريق ايجاد مشاركت مردمي نقشي بي بديل ايفا نمايد، در چنين شرايطي نيروهاي پليس تنها به عنوان ناظريني فعال در پارك ها حضور خواهند داشت و گروه هاي اجتماعي موجود مي توانند در چارچوب سيستم دفاع اجتماعي مذكور، طرد و دفع نيروهاي مجرم را به صورت سيستماتيك انجام دهد. بي شك راهبرد عام گرايي و نگاه به پارك ها خصوصاً پارك هايي با ابعاد كوچك جهت بهره برداري هاي چندمنظوره و كاركردهاي مختلف حتي مي تواند به تعارض هاي كاركردي جدي منجر شود.
۳ - تحول در شيوه هاي مديريتي پارك ها: ايجاد نظام برنامه ريزي و مديريت مشاركتي براي پارك ها گامي مهم در جهت برقراري نظم و امنيت فراگير به شمار مي رود. اگر در برنامه اي از محله صفر تا صد نقش نهادهاي تامين كننده ايمني، امنيت و نظم مورد توجه قرار نگيرد و با رويكردي ابزارگرايانه صرفاً به نقش ماموريتي اين نهادها توجه شود، نمي توان توقع ايجاد و گسترش امنيت و ايمني را داشت. بي شك تشكيل شورايي تحت عنوان «شوراي بررسي مسائل اجتماعي پارك ها» مي تواند به عنوان گام نخست زمينه ساز گام هاي بلندتر باشد، از سوي ديگر بهره گيري از توان شوراي محلات در اداره پارك ها مي تواند در كنار بررسي بازخوردها و ديدگاه هاي مردمي از طريق پژوهش هاي مستمر نقشي حائز اهميت در تصميم سازي و ايجاد يك فرايند مشاركت مردمي ايفا نمايد.
۴ - تجهيز پارك ها به فناوري هاي امنيتي و نظارتي: در اين حوزه خاص دو نوع فعاليت نظارتي قابل تفكيك و تمايز است. نخست فناوري هاي نظارتي تمركزگرا كه از طريق نصب تجهيزات سمعي و بصري آشكار و مخفي و ثبت صوتي تصويري مستمر وقايع نقاط مختلف پارك ها خصوصا نقاط آسيب پذير و آلوده مي تواند به كاهش جرائم و برقراري هر چه بيشتر امنيت منجر شود مورد توجه است و لزوم ايجاد يك مونيتورينگ مركزي پارك ها و اماكن تفريحي ضروري به نظر مي رسد. بي شك چنين مركزي مي تواند در ارتباط با مجموعه مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ امكان اجراي طرح هاي عملياتي را در مواقع نياز به سرعت فراهم آورد. از سوي ديگر سيستم هاي فراتمركزي و عمومي براي نظارت بر اين اماكن مي بايد در نظر گرفته شوند. ايجاد امكان دسترسي به تلفن هاي اضطراري در اماكن خاص، تعبيه ايستگاه هاي پليسي در نقاط گوناگون، ايجاد سيستم نظارت مردمي و دريافت گزارشات از بهره برداران پارك ها مي تواند اين حوزه را به شكلي مطلوب تقويت نمايد.
۵ - آموزش و اطلاع رساني مي تواند نقشي حائز اهميت در اين امر داشته باشد. ايجاد سايت هاي اختصاصي يا مشترك براي پارك هاي سطح شهر و ارائه آموزش هاي امنيتي، تهيه بروشورها و تابلوهاي تبليغاتي كه به نكات ايمني و امنيتي تاكيد دارند و تشكيل كار گروه هايي با استفاده از مشتريان حرفه اي پارك ها در جهت ارائه آموزش هاي ايمني و امنيتي لازم و ايجاد شبكه اي از اين كاربران براي آموزش سايرين مي تواند به عنوان گام هايي مهم در ابتداي اين مسير مورد توجه قرار گيرد.
۶ - طراحي محيطي و ساخت پارك ها بر اساس الگو و رويكردي اجتماعي مي تواند نقشي مهم در اين فرايند ايفا نمايد كه در اين ميان مي توان به مسائل زير اشاره نمود:
006025.jpg

الف) توجه به جانمايي حوزه هايي خاص در پارك ها نظير مكان بازي كودكان و تلاش در جهت عدم پيدايش نقاط كور و بسيار خلوت كه مي تواند زمينه ساز وقوع جرايم و ناامني ها واقع شود، مي بايد در دستور كار طراحان پارك ها قرار گيرد.
ب) طراحي و ايجاد محيط هاي خدماتي در نقاط مختلف پارك ها مي تواند به توزيع متناسب جمعيت در پارك كمك نمايد و از پيدايش نقاط كور دروني پيشگيري كند.
ج) ايجاد كمربند خدماتي، آموزشي و فرهنگي در اطراف پارك ها مي تواند به عنوان يك سپر امنيتي مورد توجه قرار گيرد. ايجاد بازارچه هاي مردمي، مراكز فرهنگي و آموزشي در محيط پيراموني پارك ها مي تواند به مثابه يك سپر اجتماعي براي شهروندان به شمار آيد. بي شك سرريز جمعيتي اين بازارچه ها و مراكز فرهنگي، آموزشي در تغيير بافت و فضاي جمعيتي پارك ها نقشي بسزا خواهد داشت.
د) وجود حصار فيزيكي در محيط پيراموني پارك ها از نكات مهم ديگري است كه مي تواند در ايجاد نظم زماني در بهره برداري از پارك مورد لحاظ قرار گيرد. حذف حصار فيزيكي تنها منوط به تامين حصار اجتماعي و ايجاد سيستم روشنايي و شبكه جاده اي مناسب، تقويت سيستم هاي نظارتي و خدماتي و حضور فعال انتظامي نتيجه بخش باشد. امنيت پارك ها مي بايد به عنوان يك دستور كار مهم تمامي مراكز امنيتي، ايمني و اجتماعي قرار گيرد. به ياد داشته باشيم كودكان دلبند ما پارك ها را مأمني براي بازي هاي كودكانه خويش مي پندارند. دانش آموزان فهيم ما ساعات شيريني از عمر خويش را در اين مكان ها به مطالعه مي گذرانند. جوانان رشيد ما براي ورزش و تحرك، پارك ها را برمي گزينند. خانواده هاي عزيز سفره پر بركت خويش را در پارك ها مي گسترانند و كهنسالان فرهيخته پارك ها را مكاني براي تفكر و انديشه ورزي خويش مي دانند. براي برقراري و حفظ امنيتي پايدار در پارك ها نيازمند عزمي ملي و حركتي فرابخش هستيم.

آيين ايرانيان
تيرگان و تير تاريخي آرش كمانگير
تير روز ماه تير كه در واقع سيزدهمين روز از ماه چهارم سال است، جشن تيرگان برگزار مي شود. داستان اين روز بسيار جالب است. در اول تير ماه، افراسياب توراني بر ايران غلبه كرد و سپاهيان ايران را در طبرستان محاصره كرد و ايرانيان از اين واقعه غمگين شدند و آن روز را عزا گرفتند. از آن زمان به بعد اول تيرماه را عزاي ملي ناميدند. روز سيزدهم، ايران و توران صلح نامه اي نوشتند. به شرط آنكه افراسياب يك تير پرتاب كند تا راه ملك خود را به منوچهر پس بدهد. حكما تيري ساختند و در هنگام طلوع آفتاب آرش آن تير را با كمان اش از كوه هاي طبرستان به سمت شرق پرتاب كرد. پس از تفحص بسيار، روز سيزدهم در كنار آب آمويه تير را يافتند كه بسيار به نفع ايران تمام شد. ايرانيان كه موفق به نجات منوچهر و سپاهيانش از دست تورانيان شده بودند، جشن گرفتند و بدين وسيله جشن تيرگان داراي فضيلت ديگري شد.
استاد پورداوود درباره تير چنين مي نويسد: «تير نام ستاره معروف باران و نام فرشته آن است كه در ادبيات فارسي «تيشتر» است. ستاره مزبور در زبان هاي اروپايي به سيريوس معروف است.» پلوتارك نيز مي نويسد: «از زمان قديم هم ايرانيان مي دانستند كه تير ستاره شعراي يماني است.» مورخ يوناني در ادامه آشكارا به ستوده شدن اين ستاره نزد ايرانيان اشاره مي كند و مي گويد: «هرمزد سيربوس را نگهبان و پاسبان ساير ستارگان قرار داد.» تير هميشه در رديف ساير فرشتگان و ايزدان مانند مهر، آذر، آبان، اشاسپندان وفر آريايي ذكر شده و در همه جا فرشته باران از آن ارائه شده است.
تير هميشه در افق ديده نمي شود. تابستان و به خصوص اَمرداد و شهريور ماه اوقات ديده شدن تير است. در تير ماه يعني ماهي كه به نام تير است، اين ستاره طلوع مي كند. در آخر ماه مزبور طرف صبح در آسمان ديده مي شود، به ويژه در ماه بعدش پيش از آمدن خورشيد بسيار باشكوه در سمت مشرق مي درخشد. البته بايد دانست كه پس از مشاهده شدن تير (تشتر) فوراً باران نمي بارد، در ماه اَمرداد و شهريور در ايران باستان باران ديده نمي شود. در اوستا هم ميان جلوه اولين تشتر و ريزش باران مدت زماني فاصله قرار مي دهد. در تشترشيت مي گويد: «در ده شب اولي تشتر به صورت پسر جوان پانزده ساله با چشم درخشان و قد و بالاي رسا در فروغ پرواز مي كند. در ده شب ديگر به شكل «ورزاو» (گاو نر شخم زن) زرين شاخ جلوه مي كند. در ده شب آخرين تركيب اسب سپيد زيبايي گرفته با گوش هاي زرين و لگام زرافشان به سوي اقيانوس «وروكشه» (كه در پهلوي «فراخكرت» گويند) مي شتابد تا از آنجا آب برگيرد، ديوخشگي (اپئوسه يا اپوش به شكل اسب سياه با گوش و يال و دم بي مو) در مقابل او آيد. تشتر آب و ديوخشگي با هم جدال كنند و ديو خشكي غالب آيد. فرشته تشتر در پيش خدا ناليد و پيروزي خواهد و خداوند به مردم و گياهان رحم آرد و فرشته تشتر موفق شود و باران كلي ببارد و زمين و گياهان سيراب شوند.»
در اوستا جنگ تشتر و اپوش سه شبانه روز است. اين مدت همان است كه پيش از بارندگي، هوا دگرگون مي شود و تيرگي در فضاي آسمان ديده مي شود. جشن مقدس تيرگان در زمان قديم ميان ايرانيان شكوه و جلال بسيار داشت و از جمله جشن هايي است كه همچنان در ميان زرتشتيان محفوظ مانده است. در فقره ۶ و ۲۶ تشترشيت درباره تيراندازي آرش كه باعث نجات ايرانيان شد، چنين آمده است: «تير، چست و چالاك به سوي درياي فراخكرت بشتابد همان طور كه تير در هوا از كمان بهترين تيرانداز آريايي ارخش از كوه ايريوخشوته Airyoxshutha به طرف كوه خوانونت (Khvanvant) پرتاب شد.
ارخش در واقع آرش شيواتير يا كمانگير است. نوشته شده كه بهرام چوبين رقيب خسرو پرويز مدعي بوده كه از خاندان آرش است. ابوريحان بيروني در آثارالباقيه راجع به جشن تيرگان چنين مي نويسد: «پس از آنكه افراسياب به منوچهر غلبه نمود و او را در طبرستان محاصره كرد، به اين قرار دادند حدود خاكي كه از ايران بايد به توران واگذار شود به واسطه پرش و خط سير تيري معين شود. در اين هنگام فرشته اسپندارمذ حاضر گشته، امر كرد تا تير و كماني چنان كه در اوستا بيان شده است برگزينند، آنگاه آرش را كه مرد شريف و حكيم و دينداري بود براي انداختن تير بياورند. آرش برهنه شده بدن خويش به حاضرين نشان داد و گفت: اي پادشاه، اي مردم، به بدنم بنگريد، مرا زخم و مرضي نيست ولي يقين دارم كه پس از انداختن تير پاره پاره شده فداي شما خواهم گرديد. پس از آن دست به چله كمان برد و به قوت و نيروي خداداد تير از شست رها كرد و خود جان تسليم كرد. گويند كه تير پرتاب شد تا به آن جايي كه فرو نشست هزار فرسنگ فاصله داشت و منوچهر و افراسياب به همين مقدار زمين با هم صلح كردند و اين قضيه در چنين روزي بود. در اين روز مردم آلات پخت و پز و تنورها را مي شكنند. زيرا در اين روز بود كه از افراسياب رهايي يافتند و هر يك به كار خود مشغول شدند.
در مورد تير و كمان آرش نيز عده اي از دانشمندان و مستشرقين معتقد هستند كه آرش در نتيجه اختراع آلت مخصوصي موفق به پرتاب كردن تير شد، از جمله اين دانشمندان دكتر جيوانجي، ملقب به شمس العلما است. وي در مجله آسيايي اظهار داشته است، آرش در نتيجه آلت مخصوص موفق به پرتاب آن تير تاريخي و شگفت انگيز شده و متلاشي شدن بدن او پس از پرتاب كردن تير و مسافتي كه آن تير پيموده است، دليل بر وجود چنين اختراعي است كه شايد شبيه به موشك بوده و با متلاشي شدن كالبدش اسرار آن اختراع عجيب مكتوم مانده است. در صفحه ۱۴۶ شرح بيست باب ملاظفر آمده است: «حكما تير مجوف (ميان خالي) را از ادويه پر كردند و در وقت طلوع آفتاب آرش آن را از كوه طبرستان بر كمان نهاد و به طرف مشرق انداخت. حرارت آفتاب آن را جذب كرد و سر حد طخارستان رسانيد.» درباره فلسفه تير روز نوشته اند كه در زمان فيروز جد انوشيروان چند سالي باران نيامد و مردم در خشكسالي بودند. فيروز به آتشكده پارس رفت و دعا كرد. در اين روز باران زياد آمد، از آن روز به بعد در ميان ايرانيان رسم بود كه به ياد آمدن باران به هم آب مي پاشيدند و هم اكنون نيز اين رسم ادامه دارد و زرتشتيان در اين روز به هم آب مي پاشند و دعا مي خوانند.

نماي نزديك
۵ تير؛ روز جهاني مبارزه با موادمخدر
شمارش معكوس
006030.jpg
روز پنجم تير (برابر با ۲۶ ژوئن) روز جهاني مبارزه با مواد مخدر است. گسترش روزافزون اين مواد در جهان، خواهان مبارزه اي جهاني توسط سازمان هاي بين المللي ذي ربط است. سازمان هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي مي توانند تأثير مهمي در سطح جهان داشته باشند. يونسكو به عنوان بالاترين مرجع فرهنگي در سطح جهان مي تواند بسيار فعال در صحنه مبارزه جهاني عليه مواد مخدر ظاهر شده و عمل كند. قاچاقچيان مواد مخدر كه به حق اصطلاح «سوداگران مرگ» را به ايشان لقب داده اند، سالانه سرمايه هاي هنگفتي را در تمام جهان، به دست مي آورند و موجب ايجاد ضرر و زيان چندين برابر مقدار آن، در اقتصاد كشورهاي مختلف مي شوند. اما موضوع مواد مخدر از زواياي گوناگون براي كشور ايران اهميت دارد.
ايران به عنوان محل ترانزيت اين كالا از شرق به اروپا، پيوسته درگير اين موضوع بوده و هست. عبور مواد مخدر از مرزهاي شرقي كشور يعني مرزهاي افغانستان و پاكستان تا مرزهاي غربي كشور، به طور طبيعي تمام مساحت ايران را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. اما مبارزه بي امان نيروهاي انتظامي، چه در مرزها و چه در داخل كشور، موجب محدود شدن فعاليت دست اندركاران، واردكنندگان و فروشندگان اين كالا شده است. ايران بارها از سوي سازمان هاي بين المللي به خاطر مبارزه بي امان با مواد مخدر مورد تجليل و تمجيد قرار گرفته است. همچنين وجود شهداي نيروي انتظامي در مقابله با قاچاقچيان، خود گواه اين مبارزه مستمر است. اما همچنان كه شاهد هستيم، ورود، خريد و فروش اين مواد در مرزها و داخل كشور همچنان ادامه دارد. اين مبارزه را فقط نبايد به نيروي انتظامي واگذاشت بلكه لازم است در اين مبارزه نيروهاي ديگري نيز شركت داشته باشند.
ايران به دليل داشتن جوان ترين جامعه در جهان، مي تواند طعمه بسيار خوب و مناسبي براي بازار مواد مخدر باشد. نيروي جوان و فعالي كه با اهداف استعماري، ممكن است در دام خمودگي و بي تحركي سقوط كند. جامعه جواني كه اگر در اين دام گرفتار شود، تمام قواي حياتي و نيروي مولد خود را در اختيار سوداگران مرگ خواهد نهاد. جامعه ما با وجود اعتقادات ديني و آگاهي هاي مختلف، باز همچنان در آتش اين مواد مي سوزد. نگاهي به آمارها خود گوياي اين سخن است. وجود بيش از ۶ ميليون معتاد، طبق آمار سال ۱۳۸۰ در كشور، سخن از فاجعه اي دردناك در اين جامعه دارد. بر اساس پژوهش «موسسه تحقيقاتي ميان منطقه اي جرم و عدالت ملل متحد» سالانه ۸۱۲ تن ترياك با درجه ۶۵ درصد خالص، ۵۲۸ تن ترياك خالص و ۲۹/۶ تن هروئين و مرفين در ايران مورد مصرف قرار مي گيرد. در كنار اين مواد بايد از حشيش نيز نام برد كه يكي از پرمصرف ترين مواد به خصوص در بين جوانان ايراني است.
در بيشتر پارك ها و تفرجگاه ها مي توان ردي از خرده فروشان اين مواد را يافت. اما كار به اينجا خاتمه نمي يابد. مدارس ايران با حضور بيش از ۶ ميليون دانش آموز بهترين مكان براي پخش اين مواد به شمار مي آيد. امروزه حتي كودكان و نوجوانان نيز مواد مخدر را مي شناسند. كودكان و نوجوانان چه به عنوان كنجكاوي و چه با دلايل ديگر ميلي به سمت آن پيدا مي كنند. در كتاب درسي «برنامه ريزي تحصيلي و شغلي» سال اول دبيرستان، درسي درباره مواد مخدر آمده است. در اين درس سخن از دانش آموزي ناراحت است كه به خاطر اعتياد پدرش دچار مشكل شده. سپس در آخر چند سوال درباره مواد مخدر آمده و موضوع در همين جا خاتمه يافته. در جامعه اي كه در آن كمتر از ۲۰ ميليون نفر دانش آموز وجود دارد، فقط بايد به همين درس اكتفا شود. آن هم فقط در سال اول دبيرستان. البته آموزش و پرورش، نمايشگاه ها و سمينارهاي متعددي درباره اعتياد برگزار كرده است. اما با اين حال بايد پرسيد: تأثير اين قبيل فعاليت ها تا چه حد بوده. چند دانش آموز آلوده به مواد مخدر با ديدن اين گونه فيلم ها و نمايشگاه ها تمايل به ترك داشته است؟
عدم هماهنگي بين سازمان ها و ارگان هاي مربوطه به وضوح احساس مي شود. تأثيرگذار بودن در اين زمينه، خواهان تحقيق و بررسي عميق و دقيقي است كه خود نياز به زمان و محققان اهل فن دارد. اين تحقيق و بررسي بايد دامنه دار و مدام باشد. هم روي كساني كه گرفتار آن شده اند هم دلايل متعدد گرايش به آن. بيكاري از عوامل مهم گرايش به اين گونه مواد است. سيل عظيم بيكاران در ايران كه موفق به جذب در بازار كار نشده اند، از دو طريق به ورطه اين مواد كشيده مي شوند. نخست عده اي كه براي رهايي از رنج و درد بيكاري به مصرف آن روي مي آورند و ديگر كساني كه براي كسب درآمد، به فروش آن تمايل پيدا مي كنند. همچنين مهاجرت كه باز خود با بيكاري در ارتباط است، بازار خريد و فروش مواد مخدر را گرم تر مي كند. در اكثر شهرهاي بزرگ كشور، وجود حاشيه نشيني كه در اثر مهاجرت افراد براي يافتن كار به اين شهرها هجوم آورده اند، مي تواند تمايل به خريد و فروش اين مواد را ايجاد كند. جوانان نيز به نوبه خود، به خاطر عدم امكانات تفريحي و ورزشي و ديگر امكانات در اين زمينه، به مواد مخدر گرايش مي يابند. رفتار غلط خانواده ها و عدم درك درست از افكار، نيازها و احساسات فرزندان، راه را براي تمايل به اين مواد باز مي كنند. همچنين طرز برخورد با معتادان نيز ايشان را از ترك و درمان گريزان مي كند. كمبود مراكز ترك اعتياد نيز از مشكلات اساسي در اين زمينه است. اما در انتها آنچه مي تواند بهترين كمك در اين زمينه را داشته باشد، آموزش است. آموزشي همه جانبه و بسيج شده كه از طرف ارگان ها و سازمان هاي مربوطه با هماهنگي ايجاد شده باشد. آموزش افراد، خانواده ها، مدارس و كل جامعه، به وسيله رسانه هاي گروهي، تا شايد اين مشكل اساسي از اين جامعه ريشه كن شود.

جامعه
ادبيات
اقتصاد
ايران
تكنيك
رسانه
زمين
شهر
علم
كتاب
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |