جمعه ۶ تير ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۰۸۹
زمين
Friday.htm

درآمدي بر الگوي پراكنش سنجاقك ها
مسافران مرداب
طي اين مدت لاروها در برابر شكارچيان بسيار آسيب پذيرند و شايد دگرديسي در تاريكي نوعي حفاظت در برابر پرندگان باشد
ترجمه: زينب همتي
005875.jpg

گروهي از گونه هايي كه پراكنش آنها حداقل در اروپاي غربي كاملاً به خوبي شناخته شده است، راسته سنجاقك ها و «طياره مانندها» است. احتمالاً سنجاقك آبي معمولي يكي از فراوان ترين و گسترده ترين گونه هاي سنجاقك است. حشرات بالغ در اواسط تابستان در اطراف آب هاي شيرين پرواز مي كنند. ماده ها تخم هاي خود را در رستني ها زير سطح آب قرار مي دهند و لاروها در طول يك يا دو هفته سر از تخم درمي آورند. اين لاروها در ته آبگير، جويبار يا درياچه زندگي مي كنند و از سخت پوستان كوچك و لارو حشرات تغذيه مي كنند تا اينكه به اندازه ۱۶ تا ۱۸ ميلي متري مي رسند. اين دوره زندگي برحسب كميت و كيفيت غذا ممكن است ۲ تا ۴ سال طول بكشد. لاروها پس از آنكه در ماه ارديبهشت يا خرداد از ساقه گياهان شناور (گياهاني كه ريشه آنها در بستر آب قرار داشته و ساقه و برگ هايشان در سطح آب ظاهر مي گردد) بالا آمدند، پوست اندازي كرده و بال هاي افراد بالغ ظاهر مي گردد. گونه Enallagma cyathigerum در گستره وسيعي از زيستگاه هاي آب شيرين در آب هاي ساكن و جاري ديده مي شود و عقيده بر آن است كه در آب هاي با جريان سريع و يا مكان هايي با رسوبات شني كمتر يافت مي شود. شايد زيستگاه ايده آل براي اين گونه حوضچه هاي بزرگ يا آب ساكن و رستني هاي شناور فراوان باشد. گونه cyathigerum در هر دو نوع آب هاي اسيدي و قليايي و اغلب در حوضچه هاي آب لب شور و نيزارهاي شور يافت مي شود. در نتيجه به طور كاملاً واضح همانند بارهنگ داراي بردباري زيادي است.
پراكنش جغرافيايي اين سنجاقك نيز بسيار گسترده است. پراكنش اين حشرات در اروپا غالباً در حد فاصل بين ۴۵ درجه عرض شمالي و محدوده قطبي قرار دارد؛ گو اينكه شامل برخي نواحي مرطوب اسپانيا و تا حدودي شمال منطقه اسكانديناوي نيز مي شود وليكن در ايسلند و گرينلند ديده نشده است. اين گونه در مناطق معدودي از شمال آفريقا، آسياي صغير و اطراف درياي خزر نيز مشاهده شده است. مناطق وسيعي از آسيا در جنوب حلقه قطبي، جزء حوزه زيست اين حشره است. در هر نقطه اي از آمريكاي شمالي از منطقه ۳۵ تا ۴۰ درجه عرض شمالي تا محدوده قطبي به جز جزيره «بافن» و «لابرادور» ديده شده است. جمعيت هايي از اين حشره در زيستگاه هاي ايده آل يافت مي شود كه مويد جنوبي ترين بخش حوزه پراكنش آن است. مسلماً پراكنش وسيع اين گونه به دليل بردباري اكولوژيكي و استفاده از پهنه وسيعي از زيستگاه ها در اقليم هاي بسيار متفاوت است. اين نوع الگوي پراكنش كه به وسيله بسياري از گونه هاي جانوري و گياهي به نمايش گذاشته شده همچون كمربندي بر حول بخشي از نيمكره شمالي گسترش يافته است. فراواني اين الگو در بسياري از موجودات زنده مختلف بيان مي دارد كه احتمالاً دو توده خشكي شمالي در زماني كه به يكديگر ملحق شدند گونه هاي مشخصي را قادر به پراكنش كامل در اطراف نيم كره فوق گردانيد.
از آنجا كه گونه cyathigerum در پراكنش جغرافيايي خود تا به اين حد موفق بوده، ممكن است اين سوال مطرح شود كه چرا اين گونه به طرف مناطق جنوبي تر گسترش نيافته است. يكي از دلايل ممكن كمبود نسبي زيستگاه هاي آبي در نواحي نيمه گرمسيري، بلافاصله در پايين مناطق جنوبي دامنه گسترش اين گونه (نواحي خشك آمريكاي مركزي، شمال آفريقا و آسياي مركزي) است. شايد گونه فوق براي مهاجرت هاي طولاني جهت رسيدن به زيستگاه هاي مناسب در نيم كره جنوبي به اندازه كافي قوي نباشد (مناطق بادخيزي كه بتواند به اين نوع مهاجرت كمك كند بسيار اندكند. ) احتمال ديگر آن است كه معمولاً تمامي زيستگاه هاي جنوبي تري كه cyathigerum مي تواند ساكن آنها شود به وسيله گونه هاي ديگر اشغال شده است. احتمال دارد كه اين گونه ها در مقايسه با cyathigerum براي شرايط فيزيكي زيستگاه خود بهتر سازش پيدا كرده و بنابراين در رقابت براي كسب منابع غذايي موفق تر باشند و ممكن است اين عامل موجب بيرون راندن گونه فوق از اين مناطق باشد. بسياري از گونه هاي جنس Enallagma و جنس كاملاً نزديك به آن يعني Ischnura باشند. براي نمونه حداقل ۸ گونه از Enallagma به تنهايي در جنوب آفريقا وجود دارد. برخي از اين تفاسير و يا مجموعه اي از آنها بيان كننده اين واقعيت است كه چرا پراكنش برخي از گونه ها به عرض هاي جغرافيايي بالا در نيم كره شمالي محدود مي شود.
005890.jpg

ممكن است پراكنش cyathigerum با پراكنش سنجاقك زيباي Sympetrum sanguineum كه برخي اوقات سيمپتروم گلگون ناميده مي شود، تفاوت نماياني داشته باشد. اين گونه داراي پراكنش محدود در اروپاي غربي، بخش هايي از اسپانيا، مناطق معدودي از آسياي صغير، آفريقاي شمالي و اطراف درياي خزر است و در آسياي شرقي و يا آمريكاي شمالي ديده نشده است. دليل محدود بودن پراكنش اين سنجاقك به طور تقريباً مشخص آن است كه لارو اين حشرات داراي نيازمندي هاي زيستگاهي بسيار مشخص است. لارو اين حشره در نهرها و استخرهايي با آب راكد ديده مي شود، ليكن فقط در جايي كه گياهان مشخص نظير ني هاي بلند و دم اسبيان مي رويند. دليل اينكه لاروهاي فوق نيازمندي هاي بسيار مشخصي دارند معلوم نيست، چرا كه اين لاروها مشخصاً گياهخوار نيستند و از لارو حشرات و سخت پوستان تغذيه مي كنند، ليكن تاكنون لارو آنها دور از ريشه اين گونه گياهان مشاهده نشده است.
بنابراين گونه Sympetrum sanguineum مي تواند به عنوان يك گونه گياه «Stenotopic» با حساسيت اندك نسبت به تغييرات محيطي تعريف شود. اين حقيقت كه گونه فوق فقط در زيستگاه هاي بسيار معدودي مي تواند استقرار يابد باعث محدوديت پراكنش آن مي گردد، ليكن فاكتورهاي ناشناخته ديگري نيز وجود دارد كه براي گونه هايي كه اغلب ساكن آب هاي داراي ني هاي بلند و يا دم اسبيان هستند، دست اندركار است. پراكنش شمالي اين دو گونه ممكن است با پراكنش سنجاقك امپراتوري تفاوت داشته باشد. افراد بالغ اين نوع سنجاقك ۸ تا ۱۰ سانتي متر طول دارند و لارو آنها اصولاً در استخرهاي بزرگ، درياچه ها و در كانال هاي داراي جريان آهسته و جويبارها ديده مي شوند. اين لارو يك صياد پرخور است و مي تواند جانوراني بزرگ تر از لارو ماهي ها را بخورد. پراكنش آنها در اروپا نواري مابين ۴۰ تا ۵۰ درجه عرض شمالي را در برمي گيرد ولي برخلاف دو گونه ديگر به خوبي در ناحيه آمريكاي شمالي و در دره رود نيل انتشار يافته و پراكنش آن با گذر از آسياي صغير به شمال غربي هندوستان كشيده شده است. اين گونه حتي از درون بيابان صحرا به سمت پايين و به درون آفريقاي مركزي، جايي كه زيستگاه هاي مساعدي نظير درياچه چاد و درياچه هاي شرق آفريقا وجود دارد، گسترش يافته است و در بسياري از مناطق آفريقاي جنوبي به غير از صحراي كالاهاري ديده مي شود. (احتمالاً جمعيت هاي آفريقاي جنوبي به زير گونه مجزايي از اشكال اروپا تعلق دارد. )
بنابراين پراكنش سنجاقك امپراتوري به دنياي قديم (آسيا و اروپا) محدود مي شود و به مناطق دورتر آسيا گسترش نمي يابد. اين گونه اصولاً گونه اي نيمه گرمسيري و مديترانه اي است كه قدرت پرواز خوبي دارد و بردباري اكولوژيك وسيع اين گونه آن را قادر مي سازد كه نواحي نامساعد شمال آفريقا را درنورديده و به زيستگاه هاي جديد در جنوب آفريقا برسد. بي شك زيستگاه هاي مناسب ديگري براي سنجاقك امپراتوري در ساير مناطق جهان وجود دارد (البته ممكن است رقباي نيرومند ديگري در آن نواحي وجود داشته باشد) اما اكنون اين نوع سنجاقك نتوانسته به اين مناطق مهاجرت كند، چرا كه ارتباطات خشكي در سمت شمال است. جايي كه به نظر مي رسد براي پراكنش آنها محدوديت وجود داشته باشد.
در اغلب گونه هاي سنجاقك حاره اي، لاروها شب ها در سطح آب پديدار شده و به نوع بالغ دگرديسي مي يابند. طي اين مدت لاروها در برابر شكارچيان بسيار آسيب پذيرند و شايد دگرديسي در تاريكي نوعي حفاظت در برابر پرندگان باشد. اما از طرف ديگر دماي پايين فرآيند دگرديسي را محدود مي سازد و بسياري از گونه ها در شمال اروپا به دليل محدوديت ناشي از سرماي شبانه حداقل قسمتي از دگرديسي خود را در نور آفتاب انجام مي دهند و در اين هنگام پرندگان تعداد زيادي از آنها را صيد مي كنند. شايد اين عامل باعث اعمال محدوديت در پراكنش بسياري از گونه هاي سنجاقك از جمله سنجاقك امپراتوري به سمت شمال و همچنين دليلي براي عدم توانايي اين گونه جهت پراكنش به سمت آمريكا و يا خاور دور باشد.

آيا ونيز مي تواند نجات پيدا كند
005905.jpg
جفري كلاگر
ترجمه: علي عبدالمحمدي
آب و ونيز همواره رابطه پيچيده و تنگاتنگي با يكديگر داشته اند. معروفترين شهر آبي جهان، يكي از مشهورترين آنها به لحاظ قرار گرفتن در معرض آسيب هاي شديد نيز هست، به طوري كه اين شهر تا ابد از طريق كانال هاي اسم و رسم دارش در زير آب باقي خواهد ماند. از قرن چهاردهم ميلادي بدين سو، مهندسين ايتاليايي در روياي يافتن راه هايي براي كنترل آب بوده اند. هم اينك شايد بتوان گفت كه يك راه حل عملي در دسترس قرار گرفته است. سيلويو برلوسكوني، نخست وزير ايتاليا، و پائولا كاستا، شهردار ونيز، توجه خود را به يك آيين قديمي سنگ چيني در ماه مه معطوف نمودند تا كار بر روي پروژه بسيار به تاخير افتاده موزس (موسي) را كه طي آن قرار است مجموعه بسيار بزرگي از سيل بندهاي دريايي بر روي آب نصب شوند تا شايد بتوانند از نفوذ آب به داخل اين شهر خيس جلوگيري كنند، آغاز كنند. نيازي كه امروزه براي كنترل آب ونيز احساس مي شود، هرگز در طول تاريخ سابقه نداشته است. به ويژه آنكه وقوع جزر و مدهاي بلند باعث به وجود آمدن ۱۰ سيل مهيب فقط در طول ۶۶ سال گذشته شده است كه مصيبت بارترين آنها در سال ۱۹۶۶ روي داد كه طي آن ارتفاع آب در بخش هايي از شهر به ميزان بيش از ۸۳/۱متر افزايش يافت. انباشت رسوب در زير شهر، همراه با افزايش سطح آب دريا، غالباً باعث وقوع سيلاب هاي كوچكتري مي شود كه معاملات تجاري را متوقف نموده و پياده روها و ميادين را غيرقابل عبور مي نمايد.
منشاء اين معضل، جغرافياي طبيعي منطقه است. ونيز اساساً مجموعه كوچكي از جزاير متسلسل و به هم پيوسته اي است كه در منتهي اليه شمالي يك مرداب به مساحت تقريبي ۵۳۶ كيلومتر مربع قرار دارد. يك پيش آمدگي بسيار طولاني از خشكي اين مرداب را از خليج بسيار بزرگتر ونيز، جز در سه ورودي اصلي، مجزا مي سازد. اين آبراه ها اجازه مي دهند تا جزر و مدهاي بلند خليج به جزر و مدهاي بلندي در اطراف شهر تبديل شوند كه گاه ارتفاع آنها به حدي بلند است كه براي محو ديواره هاي درياي شهر كفايت مي كند.
در سال ،۱۹۸۴ كميسيوني از ۵۰ شركت بزرگ مهندسي و ساختماني ايتاليا تشكيل شد تا راهي را براي كنترل جريان آب از طريق ورودي ها بيابند؛ طرح موزس، همين طرح است. موزس، نام با مسمايي كه براي اين طرح فوق العاده مهم انتخاب شده و اشاره اي ظريف به داستان حضرت موسي(ع) و معجزه او در شكافتن درياي سرخ دارد، مستلزم استفاده از ۶۸ سيل بند دريايي توخالي، هر يك به ضخامت بيش از ۵متر، پهناي ۲۰متر و درازاي ۵/۲۶متر، است كه با لولا به فونداسيون ها، يا پايه هاي زيرآبي، در بستر دريا متصل شده و در آنجا به صورت تخت خوابانيده مي شوند. اين سيل بندها معمولا از آب پرخواهند بود، اما زماني كه جزر و مدها تا ارتفاع يك متر يا بيشتر از آن بالا بيايند، هواي فشرده، آب را به بيرون پمپاژ خواهد كرد. در نتيجه، انتهاي آزاد اين سيل بندها همراه با آب به طرف بالا حركت خواهد كرد و پس از حدود ۳۰ دقيقه به طور كامل (با زاويه قائمه) در مقابل امواج دريا خواهد ايستاد و ورودي هاي آب شهر را كاملاً مسدود خواهد نمود. سدهاي دريچه دار دريايي به كشتي ها اجازه خواهند داد تا هنگامي كه سيل بندها در حال فعاليت (باز و بسته شدن) هستند، از طريق آبراه هاي خاصي به داخل شهر تردد كنند. اين طرح - كه ۱۰ سال به طول خواهد انجاميد و لااقل ۶/۲ ميليارد دلار هزينه در بر خواهد داشت - هنوز هم مي تواند در مرحله اجرا با موانع متعدد روبه رو شود، به ويژه موانعي كه ريشه در طبيعت ناپايدار سياست هاي ايتاليا دارند. اين نگراني نيز وجود دارد كه از آنجايي كه سيل بندها دائماً باز و بسته شده و مدت هاي طولاني باعث مسدود شدن آبراه هاي ورودي شهر خواهند شد، لذا آنها باعث راكد ماندن آب در مرداب اطراف شهر خواهند شد؛ اين استدلال كه از جانب سبزها (طرفداران محيط زيست) براي تاكيد بر لزوم بازبيني جنبه هاي زيست محيطي طرح ارائه شده است، مي تواند ساخت سيل بندها را تا مدت ها به تاخير انداخته يا حتي آن را به طور كامل متوقف نمايد. حتي اگر چنين باشد، اين بهترين راه حلي است كه مي تواند معضلات آبي شهر ونيز را در طول دوره حيات هفتصدساله آن مرتفع سازد. با توجه به سطح پايين استانداردهاي محلي از نظر تشريفات اداري، اين راه حل قطعاً راه حل بدي نخواهد بود.
Time, 2 Jun.۲۰۰۳

داستان بقا
اتحاد پنهان قلب ها ـ ۴
كارل زيمر
ترجمه: كاوه فيض اللهي
راه ديگري براي آنكه ماهي تبديل به شناگري قدرتمند شود مي تواند تكامل شش باشد. امروزه شش ها نه تنها در مهره داران خشكي بلكه در چند دودمان گمنام از ماهي ها نظير گار (خانواده Lepisosteidae از ماهيان آب شيرين كه بدني باريك به شكل سيگاربرگ دارند و آرواره هاي بلندشان تعداد زيادي دندان را در خود جاي مي دهد. در آب هاي كم عمق و پرعلف زندگي مي كنند و داراي يك كيسه شناي رگ دار هستند كه به آنها اجازه مي دهد در صورت لزوم هوا جذب كنند. در اين خانواده حدود هفت گونه حضور دارند كه همگي در آمريكاي شمالي زندگي مي كنند و طول يك مورد از آنها به ۳ متر مي رسد ـ م)، بيشتر (زيررده Brachiopterygii از ماهيان استخواني كه شامل دو جنس هستند كه در آفريقا زندگي مي كنند. طول آنها حدود يك متر است و تعدادي صفات ابتدايي و تخصصي را دارا هستند. در ناحيه شكمي آنها يك جفت كيسه شناي شش مانند وجود دارد ـ م) و ماهي دو تنفسي (تنهاگونه خانواده Lepidosirenidae از ماهيان آب شيرين كه بدني بلند و استوانه اي با پولك هاي ريز دارد. اين ماهي مي تواند اكسيژن هوا را با استفاده از يك جفت شش كه زير لوله گوارش قرار دارند جذب كند. ظاهراً نقش اين شش ها در تنفس حتي از آبشش ها نيز مهم تر است. طي فصل خشك اين ماهي تونلي حفر مي كند و به رخوت فرو مي رود. طول آن ممكن است به ۲/۱ متر برسد و تنها در آب هاي شيرين آمريكاي جنوبي پيدا مي شود ـ م) نيز پيدا مي شوند. بسياري از گونه هاي ديگر ماهي ها كيسه شنا دارند كه از آن براي كنترل شناوري شان استفاده مي كنند. ديرين شناسان تا مدت ها گمان مي كردند كه شش از كيسه شنا تكامل يافته است تا به بقاي ماهي در آب هاي راكد كه سطح اكسيژن آن اغلب پايين است، كمك كند. اما ماهي ها خودشان داستان ديگري حكايت مي كنند. در حدود ۴۲۰ ميليون سال پيش، تكامل ماهي هاي آرواره دار را به دو شاخه بزرگ شكافت: غضروفي (مانند كوسه ها و سفره ماهي ها) و استخواني (تمام ماهي هاي باقيمانده از ماهي دو تنفسي گرفته تا قزل آلا و اسب دريايي). كوسه ها كيسه شنا دارند و نه شش و اين نشان مي دهد كه هر دوي اين اندام هاي مفيد پس از انشعاب بايد در ماهي هاي استخواني تكامل يافته باشند. اول كدامشان پديد آمد؟ بيشتر شاخه هاي ابتدايي ماهيان استخواني شش دارند در حالي كه كيسه شنا تنها در شاخه تلئوست (Teleost گروهي از ماهيان استخواني مدرن كه جز چند گروه ابتدايي بقيه را شامل مي شود ـ م) پيدا مي شود. ساده ترين تبيين براي اين واقعيت آن است كه نياي مشترك ماهيان استخواني امروزي شش داشت و آن شش در دودماني كه به تلئوست ها منتهي مي شود به كيسه شنا تبديل شده است.
كهن ترين سنگواره هاي ماهيان استخواني همگي از آب هاي دريايي به دست آمده اند جايي كه ماهي ها احتمالاً از بابت افت اكسيژن نگراني چنداني نداشته اند. پس چرا شش در ماهي ها تكامل يافته است، آن هم هنگامي كه آنها آبشش هايي داشتند كه براي گرفتن اكسيژن از آب در حد كمال سازش يافته اند؟ كالين فارمر ( Farmer.C) فيزيولوژيست دانشگاه يوتا، فكر مي كند تكامل شش از ماهي ها شناگران بهتري مي سازد. در ماهي هاي هوا تنفسي، مقداري از خون كه در آبشش ها جريان مي يابد به سمت قلب باز مي گردد و هنگامي كه اين ماهي ها به سرعت شنا مي كنند تمايل دارند بيشتر از هوا تنفس كنند. خانم فارمر معتقد است كه آنها سعي مي كنند تا براي قلبشان اكسيژن كافي تهيه كنند و به پيشنهاد او اين امر شايد اولين فشار در جهت تكامل نخستين شش ها در حدود ۴۰۰ ميليون سال پيش بوده است. فارمر مي گويد: «اين ماهي هاي شش دار شكارچيان فعالي بودند كه در اقيانوس آزاد گشت مي زدند.»
سپس اين پرسش مطرح مي شود كه چرا (و در چه هنگام) اين همه ماهي شش هايشان را از دست دادند. فارمر حدس مي زند كه اين تغيير هنگامي آغاز شد كه بالا آمدن تا سطح آب براي تنفس خطراتي در برداشت. در حدود ۲۲۰ ميليون سال پيش، آسمان به تدريج پر از شكارچياني ـ پتروسورهاي بال پولك دار و سرانجام پرندگان ـ شد كه به هنگام پرواز برفراز آب ماهي هايي را كه مي ديدند چنگ مي زدند. شايد به اين ترتيب گونه هايي از ماهي ها كه شش هايشان را از دست داده بودند شكوفا شدند، در حالي كه شش دارها كمياب شدند.
از خوش شانسي انسان، يك دودمان از ماهي هاي شش دار در حدود ۳۶۰ ميليون سال پيش خود را به ساحل كشيدند و سرانجام منجر به پيدايش دوزيستان خشكي، خزندگان و پستانداران شدند. طي ميليون ها سال پس از آن، اين مهره داران قلب هايشان را به چندين روش مختلف نقشي دوباره زدند. در مرغ مگس قلبي با توانايي آتش سريع تكامل يافته كه قادر است در ثانيه بيست و دو بار بزند؛ در قورباغه و سنجاب اين توانايي تكامل يافته كه مي توانند طي دوره زمستان خوابي ضربان قلب خويش را كاهش دهند. وال ها به دريا بازگشتند و در آنها قلب هايي عظيم تكامل يافت كه در مورد وال آبي، قلب مي تواند ۲۳۰ ليتر در دقيقه پمپ كند. و كروكوديل ها هنگامي كه زير آب هستند مي توانند جريان خونشان را تغيير جهت دهند تا شش هايشان را به كل دور بزنند و از سيستم گردش خون خارج كنند. آنچه اين دگرگوني ها را بيش از همه جالب مي سازد آن است كه دستور عمل ژنتيكي بنيادي قلب مهره داران اصلا تغيير نكرده است. هنگامي كه بحث قلب مطرح مي شود، ما همه با ماهي ها شنا مي كنيم.
Natural History,Apr. 2000

اخبار زمين
005880.jpg

چمن ضدحساسيت
پژوهشگران استراليايي موفق به توليد نوعي چمن شده اند كه عوارض تب يونجه را در افرادي كه به چمن حساسيت دارند كاهش مي دهد. اين چمن ضدآلرژي كه از طريق مهندسي ژنتيك توليد شده است فاقد دو عامل مهم آلرژي زا است كه موجب گرفتگي بيني و خارش چشم مي شود. محققين استراليايي دو ژن مخصوص در گياه تلخه را كه نوعي علف مخصوص براي ايجاد چمن بوده و عامل اصلي بروز عوارض موسوم به تب يونجه است جدا كردند. قرار است آزمايش هاي صحرايي بر روي اين چمن در ماه نوامبر در آمريكا آغاز شود تا مشخص شود كه اين چمن جديد مي تواند در مناطق ديگر و با چمن هاي ديگر گرده افشاني كند يا خير.

005885.jpg

دستگاه زلزله شناس
دانشمندان يك سيستم جديد جهت اعلام هشدارهاي اوليه زمين لرزه ابداع كرده اند كه چند ثانيه حياتي براي انجام اقدامات ضروري در اختيار قربانيان بالقوه زلزله قرار مي دهد. متخصصين زمين شناسي در كاليفرنيا معتقدند كه مي توان با استفاده از امواج كم انرژي كه معمولاً قبل از زلزله بروز مي كند ۴۰ ثانيه بيشتر هشدارهاي لازم را داد. پروفسور ريچارد آلن يك متخصص زمين شناسي و ژئوفيزيك از دانشگاه ويسكانسين مدسين معتقد است كه اين سيستم مي تواند خرابي هاي ناشي از بروز زمين لرزه را كاهش دهد. به اعتقاد وي تحقيق بر روي يك سيستم هشداردهنده زمين لرزه يك گام به جلو براي مطالعه لرزه هاي زمين است. دانشمندان اميدوارند هر نوع هشدار زودهنگام امكان پناه بردن مردم به محل هاي امن خانه، تخليه ساختمان ها، منحرف ساختن هواپيماها، متوقف ساختن قطارها، بستن خطوط نفت و گاز و شبكه هاي رايانه و دور كردن مردم از اطراف دستگاه ها و مواد شيميايي خطرناك را فراهم آورد.

005895.jpg

خطرات زيست محيطي ذرات نانو
يك متخصص پاتولوژي دانشگاه ليورپول اعلام كرد ذرات بسيار ريز (نانو) به علت ابعاد بسيار كوچكشان مي تواند سلامتي افرادي كه با آنها سروكار دارند را به خطر اندازد. اين متخصص اظهار داشت ذرات نانومتري كه از ده ها تا صدها مولكول تشكيل شده اند بسيار كوچك تر از سلول هاي انسان بوده و به راحتي بلعيده، استنشاق و يا از طريق پوست جذب بدن مي شوند. دكتر هوارد كه نتايج ۲۶ كار مطالعاتي انتشار يافته از سال ۱۹۸۴ را بررسي كرده معتقد است خطرات زيستي كه ممكن است توسط ذرات نانو به وجود آيد بيشتر وابسته به ابعاد اين مواد است تا نوع موادي كه از آنها ساخته شده اند. وي مي گويد: «كار با ذرات نانو مستلزم انجام مراقبت است اما من هيچ پديده جديدي را در اين زمينه مشاهده نمي كنم. »

005900.jpg

تصوير سه بعدي خورشيد
دانشمندان آمريكايي موفق شدند تصاوير سه بعدي بسيار دقيقي از سطح خورشيد تهيه كنند و اين تصاوير نشان مي دهد كه سطح خورشيد به گونه اي شگفت انگيز ناهموار است. به گفته تام برگر سرپرست اين گروه تحقيقي، پيش از اين تصور مي شد كه خورشيد داراي سطحي تقريباً صاف است كه هر از چند گاهي برخي از نقاط سطح آن با لكه هاي خورشيدي پوشيده مي شود در حالي كه مشاهدات اخير نشان داده است اين لكه هاي خورشيدي در ميان كوه هايي جاي گرفته اند كه ارتفاع آنها گاه تا ۴۵۰ كيلومتر مي رسد. محققان عقيده دارند الگوي نامنظم سطح خورشيد در اثر پديده انتقال گرما شكل گرفته است. همچنين دانشمندان موسسه لاكهيد مارتين موفق شدند به ساختار دقيق نقاط بسيار نوراني سطح خورشيد موسوم به مشعل هاي كوچك پي ببرند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   تكنيك  |   جامعه  |   رسانه  |
|  زمين  |   شهر  |   علم  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |
|  صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |