تب بكام به يك مد پوشش تبديل شده است به خصوصوقتي بدانيم بين جوانان ژاپني و دوستانشان چشم و هم چشمي هاي زيادي در مورد تقليد از بكام وجود دارد در آن سوي سواحل سرزمين آفتاب تابان نيز اپيدمي بكام دست كمي از ژاپن ندارد
مدت زمان زيادي طول كشيد زوج انگليسي راه خود را از ميان توده جمعيت حاضر در سالن فرودگاه به سمت توده جمعيت ساكن در توكيو باز كنند تا نخستين ضيافت از تور چندمرحله اي شان در شرق آسيا را برپا دارند
لويد رايت
ترجمه: آران
هفته گذشته ژاپن مورد هجوم يك تندباد بزرگ قرار گرفت. اين تندباد نه همان «تايفون» معروف كه هر سال به شكل موسمي شرق آسيا و جنوب ژاپن را درمي نوردد بلكه يك انگليسي موبور بود كه توفاني در رسانه هاي ژاپن به راه انداخت. ديويد بكام تنها چند ساعت پس از رسمي شدن خبر انتقالش به رئال مادريد به همراه همسرش ويكتوريا آدامز وارد فرودگاه ناريتاي توكيو شد و يك سروصداي حسابي به راه انداخت. بلافاصله او توسط صدها جوان ژاپني كه مثل بچه هاي خواهان آب نبات او را با ولع برانداز مي كردند و اسمش را فرياد مي كشيدند استقبال شد.
مدت زمان زيادي طول كشيد تا زوج انگليسي راه خود را از ميان توده جمعيت حاضر در سالن فرودگاه به سمت توده جمعيت ساكن در توكيو باز كنند تا نخستين ضيافت از تور چندمرحله اي شان در شرق آسيا را برپا دارند.
اين يك ملاقات سه روزه از ژاپن بود كه قرار آن از سال پيش به هنگام حضور بكام در جام جهاني ۲۰۰۲ به همراه تيم ملي انگليس با دو كمپاني محلي گذاشته شده بود. يك توليدكننده محصولات زيبايي و ابزار جراحي و يك كارخانه سازنده شكلات.
ديدار بكام از ژاپن درست يك سال پس از اپيدمي «بكام ـ مانيا» در ژاپن انجام مي گرفت كه حتي بازي هاي انگلستان در جام جهاني خاور دور را تحت الشعاع خود قرار داد. از آن پس تصوير عمومي بكام در ميان چشم بادامي ها همچنان محبوب مانده و هيبت قداست يافته او در نظر شرقي ها به همان شكل حفظ شده است.
ژاپني هاي صرفه جو از هر كسي با يك مجسمه شكلاتي سه متري استقبال نمي كنند. اين مجسمه شكلاتي در ماه دسامبر توسط همان شركت شكلات سازي كه از بكام دعوت به عمل آورده قالب ريزي شده بود و گويا هنوز مردم حتي به آن ناخنك هم نزده اند. چه ابهتي دارد بكام كه حتي تمثال شكلاتي اش اين قدر جذبه دارد؟
افسوس بزرگ اين بود كه تنها رسانه هاي ژاپني قادر به شركت در كنفرانس مطبوعاتي بكام بودند آن هم صرفاً وابسته هاي خبري كه طرف حاميان مالي ژاپني بكام بودند. با اين وضع خبرنگاران خارجي بايد داستاني خيالي از قصه بكام در ژاپن به اروپا مخابره مي كردند. گرچه اين اتفاق به عدم شفافيت سفر بكام منجر شد اما هشداري مهم بود به رسانه هاي بين المللي كه از الان نام خود را در ليست انتظار سومين سفر بكام به ژاپن در سال آينده ثبت نمايند.
با وجود همه سروصداهايي كه ژاپني ها به راه انداخته اند و عليرغم برگزاري موفق جام جهاني ۲۰۰۲ در اين كشور هنوز نشانه هاي كمي وجود دارند از اينكه فوتبال ژاپن بتواند بيسبال، مهم ترين ورزش ملي را از ميدان به در كند. بنابراين به سختي از جشن پرده برداري از دو تنديس بكام كه به انحصار رسانه هاي ژاپني درآمده بود شگفت زده مي شويم. به قول ريكو دنتسو يكي از مديران موسسه ارتباطات دنتسو كه در مورد زندگي ژاپني ها تحقيقات مي كند «خيلي از ژاپني ها حتي فوتبال بازي كردن بكام را نديده اند!» اين خانم محقق مي افزايد «از نظر ژاپني ها چهره، تيپ و مدل موي بكام مهم تر از ورزش اوست. » و همين حالا محبوبيت او آنقدر بالاست كه نام او مي تواند فروش هر محصولي را تضمين كند و انتظار مي رود چهره او در كنار شاخص سهام و تابلوهاي تبليغاتي پشت مدير هر شركتي را به يك سود راحت سالانه گرم كند.
تب بكام به يك مد پوشش تبديل شده است به خصوص وقتي بدانيم بين جوانان ژاپني و دوستانشان چشم و هم چشمي هاي زيادي در مورد تقليد از بكام وجود دارد. در حقيقت هر كسي كه مدتي را در ژاپن سپري كرده باشد متوجه مي شود كه اين چشم و هم چشمي هاي دوستانه بر سر استفاده از كالاها و پيروي از مدهاي گوناگون يكي از جذابيت هاي اصلي در زندگي قشر وسيعي از مردم است، به خصوص در ميان دختران جوان. دوران رياضت اقتصادي مردم ژاپن كه هميشه مثل يك تصوير ثابت پيش روي خارجي هاست، هرگز در داخل ژاپن و با ولخرجي هاي مردم در مراكز خريد شهرهاي بزرگ مطابقت ندارد.
علاوه بر اين شايد ژاپن آخرين الگوي به جا مانده از جوامعي باشد كه بر اثر تبليغات تلويزيوني چنان گرد يك سوژه يا تصوير اجتماعي حلقه مي زنند كه تا مدت ها در آن ذهنيت باقي مي مانند و گاهي اوقات اين دغدغه را دارند كه براي موضوع اصلي كانديداهايي با شرايط پايين تر در نظر بگيرند تا يك وقت لذت جذبه شان زايل نشود. به عنوان مثال ستاره هاي بسيار جوان پاپ ژاپني نسبت به استعدادهاي واقعي پاپ بسيار بيشتر پولسازي مي كنند.
پيش بيني مي شود در چنين فضايي خوش چهرگي و موفقيت هاي ورزشي بكام در كنار آرامش ذاتي و شيوه غيرمعمول زندگي اش، به شكل گيري شخصيت رسانه اي او منجر شود و محبوبيت روزافزون او به سراسر ژاپن گسترش يابد.
مي توان اين پيش بيني را بدين شكل تعميم داد كه هر چيزي نام بكام را بر خود داشته باشد از نگاه مصرف كنندگان ژاپني برنده نهايي خواهد بود.
در آن سوي سواحل سرزمين آفتاب تابان نيز اپيدمي بكام دست كمي از ژاپن ندارد. او حالا يك تك چهره جهاني است كه مرزهاي نژادي و مذهبي را درنورديد و براي ميليون ها نفر از برلين گرفته تا بانكوك سمبل يك شخصيت دوست داشتني و جذاب است. البته در ژاپن حرص و ولع مردم نسبت به يك چنين شخصيتي بسيار بيشتر از ساير كشورهاي آسيايي است. ژاپني ها كه آرزو دارند ظاهري غربي بيابند اگر يك غربي خوش تيپ را كه عينك آفتابي بر چشم دارد مدتي در خيابان هاي توكيو ببينند كمتر از بكام برايش غش و ضعف نخواهند كرد.
شايد تصوير شخصيتي كه بكام از خود ارائه مي دهد به عنوان يك مرد خانواده دار و صميمي با رفتاري سهل و آسان نيز به اندازه ويژگي هاي ظاهري اش مهم باشد. اين خصوصيات شخصيتي حكم يك كلكسيون مختصر و مفيد از مجموعه ارزش هاي ژاپني ها را دارد. از اين زاويه جديد مي توانيم براي او يكي ديگر از خصايص مورد علاقه ژاپني ها را فرض بگيريم: «يك مرد حقوق بگير كه به جاي كت و شلوار، كفش و لباس فوتبال بر تن دارد. »
اما اگر انتظار داشته باشيد قدرت سخنوري «بك زيبا» هم به اندازه شهرتش باشد اشتباه كرده ايد. مثل اين است كه از پابلو پيكاسو انتظار شعر گفتن داشته باشيد. مصاحبه هاي بانمك بكام در ژاپن كه جواب هايش همانقدر قابل پيش بيني بود كه سوال هايش كليشه اي و تكراري، نشان مي دهند بكام همان سوپراستاري كه رسانه ها در بوق و كرنا كرده اند نيست. حتي بعضي ها اعتقاد دارند بكام به يك مربي اختصاصي براي مصاحبه احتياج مبرم دارد. پتانسيل تجاري فوتبال در ژاپن اصلاً تعريفي ندارد. اما بكام به طرزي غيرمنتظره از بستر توسعه يافته فوتبال سود برده است. ستاره هاي اسم و رسم دار فوتبال تازه ياد گرفته اند روي تبليغات تلويزيوني كار كنند. اولين مورد كه بسيار موفق هم بود به يك ژاپني مشهور مربوط مي شد كه چند سال پيش با گويش ايتاليايي بامزه اي بر صفحه هاي تلويزيون ژاپني ها ظاهر شد و بدين ترتيب پيشگام رشد تبليغات ورزش در كشورش شد. او كسي نبود جز هيده توشي ناكاتا.
بكام طي اقامت كوتاهش در ژاپن برخورد بسيار گرمي با طرفدارانش داشت و مثل كانديداهاي رياست جمهوري كه در پي رأي مردمند، براي هر هواداري كه پيش مي آمد يا براي ديدن او از سروكول ديگران بالا مي رفت، دست دراز مي كرد يا ابراز احساسات مي نمود. با وجود تنديسي كه از او به يادگار ماند شكي وجود ندارد كه اين استقبال شايان نمايانگر شخصيت و روحيّات حقيقي ژاپني ها نبوده است. اگر بكام مجبور شود در ژاپن مدتي بازيكن يا مربي باشد ـ اتفاقي كه سال گذشته در خلال جام جهاني افتاد ـ او با تجربياتي كاملاً متفاوت از رسانه ها نسبت به اين ماه عسل كوتاهي كه در ژاپن گذرانيد، روبه رو خواهد شد. به عنوان مثال فيليپ تروسيه مربي سابق تيم ملي ژاپن در كتاب خاطراتش تحت عنوان «شور» نگاهي منفي به اين موضوع دارد. او كه اغلب با بخش مربوط به روابط عمومي شغل مربيگري مشكل داشت مصائب و تجربياتش را اين چنين بيان مي كند: «مطبوعات اينجا مي خواهند آدم ها را شكار كنند و آنها را ببلعند. در ژاپن وقتي كه آدم مشهوري مي شوي مثل يك سوژه با تو برخورد مي شود. اينگونه است كه خبرنگاران همه جا من را دنبال مي كنند و البته قانون هم چنين اجازه اي به آنها مي دهد. »
تروسيه در پايان اين بحث مي گويد: «به خاطر همين رويكرد، رسانه هاي ژاپن به جاي فراهم كردن اطلاعات مفيد و كاربردي براي خوانندگانشان مدام اخبار احساسي را تعقيب مي كنند. »
حرف هاي تروسيه كاملاً مصداق دارد. روزنامه هاي بزرگ ژاپني برخلاف همتايان اروپايي شان گاهي اوقات صرفاً به يك تيتر بزرگ و يك عكس چشمگير روي جلد خلاصه مي شوند. فرداي روزي كه بكام به ژاپن رسيد روزنامه محلي اوكاياما صفحه اول خود را اختصاص داد به دو عنوان كوچك بر بالاي داستان ورود بكام با فونت سنتي ژاپني كه يكي به معناي «دوباره» و ديگري به مفهوم «در آتش» بود. يك تيتر شاعرانه اما دوپهلو كه اگر در مورد اريك كانتونا زده مي شد كار به جنجال كشيده مي شد. اما در مقابل پرتيراژترين روزنامه ژاپني «يوميوري» تيتري صريح تر انتخاب كرده بود كه ترجمه آن تقريباً «بكام خام» مي شد كه درواقع به مدل شكلاتي او اشاره داشت. البته در آينده تنها رستوران هاي مخصوص فروش غذاي سنتي ژاپني «سوشي» كه مورد توجه بكام واقع مي شوند در مركز شهر مادريد يافت خواهند شد نه در ژاپن يا انگلستان. با اين وجود بكام با ملاقات هاي منظّم سال به سالي از ژاپن سعي مي كند بازارش در ژاپن را گرم نگاه دارد كه تحسين عمومي و ظاهر معصومانه بكام در اين راه كمك شاياني به او مي كنند. اما اينجا در ژاپن مردم دوست دارند بت هاي تازه تري كشف كنند. ريكو سوزوكي محقق ژاپني مي گويد: «مردم ژاپن زود حوصله شان سر مي رود و من فكر مي كنم محبوبيت بكام حداكثر يك سال ديگر ادامه خواهد يافت. » تا چنين روزي از راه برسد، اشتباه بزرگي است اگر بكام از اين تجارت خوب چشم پوشي كند چرا كه هميشه نمي توان در اين گوشه دنيا چنين شانسي يافت. اما تازه كارهايي مثل ويكتوريا آدامز همسر بكام چه كار بايد بكنند؟ او مسلّما در قدم اول خودش را به گرانترين طراح كيمونو خواهد رساند تا مثل يك «گيشه مغرور» در شهر تاريخي كيوتو جلوه كند درحالي كه بكام مي تواند براي خالي نبودن عريضه رژيم غذايي اش را عوض كند، مقداري وزن اضافه كند و به عنوان كشتي گير سومو در اوزاكا به ورزش ادامه دهد. بدون شك آن وقت ترانه «Big in Japan» آلفاويل در مورد او مصداق پيدا خواهد كرد.