براي من جالب تر اين بود كه پارسال خودم پيش قدم شدم كه خسته شده ام اجازه بدهيد بروم .استعفا دادم شما هم مطلع بوديد تعجب من اين بود كه چرا پارسال با اين استعفا موافقت نشد و بعد مجبور شديم كه تيم را نابود كنيم تا يك نفر به نام فتح ا...زاده برود من هنوز به جواب اين سؤال نرسيده ام
عكس ها:محمد رضا شاهرخي نژاد
امير حسين ناصري
او هنوز لهجه شيرين آذري دارد. بالاي سرش، در اتاقي كه ديگر مثل دفتر مدير عامل باشگاه استقلال، پر رفت و آمد نيست، عكسي از او در حين مصاحبه با استاد شهريار در قاب نشسته است؛ «با استاد كه نمي شد فارسي مصاحبه كرد.» او هنوز لهجه شيرين آذري دارد و بالاي سرش عكس بازي استقلال در جام باشگاه هاي آسيا قرار گرفته؛ علي فتح ا... زاده را همين ته لهجه شيرين آذري جذاب تر مي كند. حتي اگر در استقلال فرد ديگري مدير عامل باشد، او هنوز براي مصاحبه حرف هاي شيريني دارد، با لهجه شيرين آذري.
از اينجا شروع كنيم كه الان حجم تلفن هايتان چقدر شده؟
به دليل كارهاي فرهنگي و نوع كاري كه انجام مي دهم، تلفن ها زياد است ولي به نسبت باشگاه، شايد بتوان گفت كه به يك سوم كاهش يافته.
راحت تريد؟
خيلي فرق كرده است شايد در باشگاه روزي ۵۰۰ تلفن داشتم اما الان در نهايت ۱۰۰ تلفن.
آن تلفن ها همراه با شور و هيجان بود. الان دلگير كننده نيست؟
نوع كاري كه من دارم- روزنامه نگاري- به نوعي هيجان دارد، شايد اگر اين كار را نداشتم خيلي سخت مي شد. آدم يكدفعه از هياهوي زياد به سكوت برسد مشكل است.
در اين تماس هاي روزانه، تماسي هم در مورد استقلال داريد؟
بله، ۳۰ درصد تلفن هاي من باز هم در مورد استقلال است.
در چه زمينه هايي؟
بيشتر آقاي ساعدي يا دكتر قريب تماس مي گيرند. كليات كار بررسي مي شود. اگر كارهايي مانده باشد من پيگيري مي كنم. يكسري از هواداران تماس مي گيرند و در مورد باشگاه اظهار نظر مي كنند.
چه مي گويند؟
اخيراً در مورد يارگيري صحبت مي كردند كه چرا اينطور يارگيري كردند، چرا فلاني را نياوردند. البته طبيعي است. زمان من هم بود. من ۲۵ بازيكن گرفته بودم و جا نداشتم، باز هواداران زنگ مي زدند و مي گفتند كه چرا فلاني را نگرفته ايد. نمي توانم بگويم اين تماس ها به اين دليل است كه عده ديگري در باشگاه هستند. اين مسئله هميشه بوده. حالا شايد فكر مي كنند، چرا بازيكناني كه دوست داشتند مثل پژمان نوري، شيري و كاظميان به استقلال نيامدند. طبيعي است كه مديران باشگاه بر اساس فهرست نياز سر مربي تيم به دنبال جذب بازيكن هستند.
شما اطلاعي نداريد آيا فهرست ايشان همين بوده؟
نه، ديگر اينقدر در مسائل ريز نيستم.
سؤال هايي كه مي پرسند در چه حيطه هايي است؟
بيشتر در رابطه با قراردادهاي سابق است بعضي مواقع هم لطف مي كنند و در مورد بازيكني نظر من را مي پرسند.
تا حالا شده كه پس از تماس ها فكر كنيد كه اگر شما بوديد بهتر مديريت مي كرديد؟
به هر حال هر كسي نظراتي دارد. مسائل ورزشي هم بيشتر سليقه اي است. اگر من بودم شايد كارهاي ديگري مي كردم كما اينكه آنها كارهاي خاص نظراتشان را انجام مي دهند. نمي شود گفت كه كاري كه من مي كنم بهتر است. در آينده ثابت مي شود كه نظرات آدم درست بوده يا غلط. در پنج ليگي كه برگزار كرديم، چهار قهرماني داشتيم، دومي و سومي، آسيا را همينطور. كار فوتبال سيال است. هر لحظه بايد با آن تماس داشت تا بتوان تصميم گرفت. اگر شيري جذب نمي شود نمي توان مسلم دانست كه ناتواني باشگاه بوده، زيرا ممكن است در سيستم مربي جايي براي ايشان نباشد.
هميشه بر مبناي اعلام نياز مربيان يارگيري مي كرديد؟
البته مسائل ديگري هم بود. مثلاً من بازيكني را مي ديدم كه مي توانستم ترانسفر كنم و بخشي از هزينه هاي تيم را جبران كنم. در اين موارد خودم تصميم مي گرفتم. بازيكن مورد نظر مربي را جذب مي كردم و يكسري را هم اضافه براي ترانسفر مي گرفتم. وقتي يزداني و نيكبخت را گرفتم به مربي گفتم مي خواهيم اينها را ترانسفر كنيم، شما روي اينها حساب نكنيد.
خب عملاً اينطور نشد؟
چرا خيلي وقت ها هم اينطور شد. وقتي آقاي پاشازاده را به آلمان فرستاديم به جايش بختياري زاده و هاشمي نسب را جذب كرديم. هر ترانسفري كه كردم به جاي آن تقريباً دو بازيكن هم تراز آوردم كه تيم دچار مشكل نشود. روند كاري هم نشان داد كه خوب يار گيري مي كرديم. سال اول پاشازاده، مجيدي، موسوي و يزداني رفتند. چهار بازيكن كله گنده فرستاديم ولي سال بعد قهرمان ليگ شديم. چرا؟ حتماً جايگزيني خوبي داشتيم.
اما فصل قبل اينطور نبود؟
سال گذشته، سال استثنا در فوتبال استقلال بود. سال گذشته ما به ضعف فني مان نباختيم. حاشيه ما را فلج كرد. يك عده اي در ما رخنه كرده و در كارمان اخلال ايجاد كردند و نگذاشتند كه اين تيم قهرمان شود.
چه كساني؟
حالا زود است كه معرفي كنم. به موقع اش مي گويم. دلايل هم دارم.
در يك مصاحبه اي كه من داشتم شما چند نفر را نام برديد؟
بله، چند نفر را نام بردم. نه، آنها يك عده آدم معمولي بودند، اينها كه نام بردم نبودند. آن عده كه منظور من است، ادعاي مالكيت اينجا را داشتند. اينها كه اسم بردم خودشان ادعاي مالكيت نداشتند.
بازيگردانان اصلي افراد ديگري بودند؟
بله. من براي شما روشن مي كنم. ما سال پيش مگر قهرمان جام حذفي نشديم؟ مگر نايب قهرمان ليگ نشديم؟ البته تا آخرين روز ما قهرمان بوديم. در اين تيم چه اتفاقي افتاد؟ سامره اضافه شد، يك نفر ديگر هم اضافه كرديم. كخ هم آمد.
شايد اشكال اصلي اين بود كه بازيكنان اشباع شده زياد داشتيد؟ بيشتر ژنرال داشتيد تا سرباز؟
اين ژنرال ها همان نتايج قبلي را به دست آورده بودند. قهرماني آوردند.وقتي يك نفر به حد ژنرالي مي رسد توقع ندارد كه كارهاي يك سرباز را به او محول كنند.
شما سرباز نداشتيد؟
درست است. من عرضم اين است كه اگر سامره را آورديم او ژنرال نشد. اتفاقاً خوب جنگيد. من مي خواهم بگويم به تيمي كه سال قبل اش نايب قهرمان ليگ برتر و قهرمان جام حذفي شده، سامره و كخ را هم اضافه كرديم. اما تيم تا رده پنجم- تا وقتي كه من بودم- تنزل پيدا كرد.
پس چه جرياني وجود داشت؟
حاشيه. يك عده آمدند و تيم را از ريشه در حاشيه فرو بردند. وارد شدند و پيش از آن گفتند كه ما داريم مي آييم. اگر بياييم فلان مي كنيم، فلاني مي آيد، اگر مي خواهيد بمانيد بايد با ما باشيد. در روزنامه ها مصاحبه كردند، آن هم عده اي كه مسئوليتي نداشتند. تيم را به تشنج روحي كشيدند.
به هر حال آنها ۵ ، ۶ سال فرصت اين كار را داشتند. چرا همين سال قبل اين كار را كردند؟
آنها دائم فكر مي كردند كه امروز يا فردا مي آيند ولي در نهايت به اين نتيجه رسيدند كه تا وقتي من هستم، شايد نتوانند به استقلال بيايند. يكسال هم فرصت زيادي است. شما در عرض سه ماه مي توانيد يك تيم را نابود كنيد. تيم هايي مثل استقلال يا پرسپوليس معمولي نيستند. حجم مطالبي كه در نشريات در موردشان نوشته مي شود تاثيرات زيادي بر بازيكنان و مجموعه عوامل تيم مي گذارد. از سوي ديگر در مسائل مالي به مشكل برخورديم. من مجبور شدم ۶۰ درصد زمانم را براي تهيه بودجه موردنياز باشگاه صرف كنم. به اين شكل از كارهاي مديريت تيمداري فاصله گرفتم.
چرا تامين بودجه مشكل ساز شد؟
ما پول نداشتيم. منبعي هم كه به ما پول تزريق كند در اختيارمان نبود، سال گذشته براي اينكه تيم قوي بماند براي جام باشگاه هاي آسيا، هيچ بازيكني را ترانسفر نكردم.
امكان ترانسفر داشتيد؟
داشتيم. پارسال مي توانستيم نيكبخت واحدي، اكبري و هاشمي نسب را منتقل كنيم.
اين افراد اگر در خارج باشگاه باشند نمي توانند فعاليت عمده اي داشته باشند، مگر اينكه در باشگاه هم پايگاه هاي مستحكمي ايجاد كرده باشند.
متاسفانه افرادي هم در باشگاه داشتند كه با اينها همكاري مي كردند.
اين پايگاه ها بايد قدرتمند باشند تا بتوانند اثرگذار نيز باشند.
بي قدرت هم نبودند. مطمئناً.
اين شايعات براي من جالب بود كه...
آخر براي من جالب تر اين بود كه پارسال خودم پيش قدم شدم كه خسته شده ام، اجازه بدهيد بروم. استعفا دادم، شما هم مطلع بوديد. تعجب من اين بود كه چرا پارسال با اين استعفا موافقت نشد و بعد مجبور شديم كه تيم را نابود كنيم تا يك نفر به نام فتح ا...زاده برود. من هنوز به جواب اين سؤال نرسيده ام.
براي من هم سؤال است كه چرا هيات مديره هر نوبت مي توانست استعفاي شما را رد كند ولي اين بار نتوانست؟ مگر اينكه خودشان نخواسته باشند.
من عرض كردم. استعفايم را سال قبل داده بودم. چرا موافقت نشد؟
چرا موافقت نشد؟
شايد اغلب آنها فكر مي كردند كه بايد از من حمايت شود و بمانم.
در اين يكسال چه اتفاقي افتاد كه آنها فكر كردند نبايد از شما حمايت شود؟
آنها فكر نكردند. اينطور نيست كه همه متفق القول باشند. دو تا آدم بانفوذ هم باشد كه اخلال بكند، جلسه بگذارد و بازيكن احساس كند كه مدير مي خواهد برود، مربي مي خواهد برود و... بي ترديد دچار سردرگمي مي شود. شما در مسابقات دووميداني كافي است يكبار برگرديد عقب را نگاه كنيد. همين شما را سه متر عقب مي اندازد.
مدت ها پيش از مسئله استعفا، بحث ورود آقاي تاجرنيا را شنيده بودم. اينكه قطعي شده، مي آيند، منزوي مي آيد، حجازي سرمربي مي شود و... حتي اگر شايعه بود، آنقدر قدرت داشت كه همه را مجبور كند كه فكر كنند اين اتفاقات قطعاً رخ مي دهد.
اينها از نظر من زياد مهم نيست. تغييرات در هرجايي طبيعي است ولي من مي گويم چرا با رودربايستي.
به چه شكلي اش غيرطبيعي بوده؟
خب مگر الان من نرفتم كنار. مگر اشكالي به وجود آمد. چون در بدترين سال ممكن از استقلال بيرون رفتم، شايد زحمات من خيلي ملموس نباشد. خيلي ها انتقاد كردند كه چرا در اين شرايط كنار رفتي. ولي من اعتقادي به اين حرف ها ندارم. ممكن است وقتي من آمدم بيرون وضعيت خوب نبوده ولي بالاخره درآينده فقط همين يكسال كه ارزيابي نمي شود. مگر مي شود قهرماني ها و مقام هاي دوره من را كتمان كرد. افراد بعدي هم بايد بتوانند، كما اينكه قبلي ها هم توانسته بودند. من اعتقاد دارم پنج سال بعد مشخص مي شود كه براي استقلال چه كار كردم. چهار دوره قهرماني، دو قهرماني در كشتي، در فوتسال كه همه مي دانند چه مقام هايي آورديم، در تيم هاي پايه كه قهرماني جزو سابقه ۵۰-۴۰ ساله اش نبوده، ما توانستيم مقام بياوريم. اينها مي ماند. مهم نيست، اگر ما استقلال را دوست داريم، چنانچه لازم شد بايد خودمان را قرباني كنيم. شايد مديران ديگر باشگاه ها كه مي روند تا سال ها با مديران جديد دعوا دارند ولي فكر نمي كنم در مورد ما اين مسئله را ديده باشيد.
اگر شما استعفا نمي داديد، مي مانديد يا آنها شما را كنار مي گذاشتند؟
به اين زودي ها نمي شد. چون غالب هيات مديره از من حمايت مي كردند. در يك جلسه اي من آنها را قسم دادم كه بگذارند بروم. يك لحظه آقاي ايرواني منقلب شد كه چرا با درخواست من مخالفت مي كنيد.
در جلسات هيات مديره چه گذشت؟ حالا مدت ها گذشته و لابد مي توانيد بعضي مسائل را بازگو كنيد.
هيچ اتفاقي نيفتاد. من احساس كردم يك عده ما را اذيت مي كنند. به جاي كمك، فقط آزار مي رسانند. عرصه تنگ شد. آدم حساسي هستم، دوست ندارم به زور جايي بمانم، به همين خاطر خيلي زود كار را مي بخشم. من كه منافعي نداشتم. براي خدمت كردن هم كه نبايد التماس كرد. ديدم عرصه برايم تنگ شده، بودجه ندارم، كسي به من كمك نمي كند. ديگر هفت سال است كه من مدير عامل هستم شوخي نيست، گفتم كنار بروم.
باز هم سؤالم را تكرار مي كنم، در آن جلسه هيات مديره چه گذشت؟ مخالف هم داشتيد؟
نه نداشتم. يكي از اعضايمان مدام عليه باشگاه مصاحبه مي كرد. آنجا به من برخورد. گفتم اجباري كه اينجا نيستم. من استعفا دادم، خودتان قبول نكرديد. ما داريم مي رويم جام باشگاه هاي آسيا. اگر ايرادي هست، نكته اي وجود دارد در همين جلسه گفته شود. ولي در روزنامه ها بردن، تيم را به نابودي مي كشد. قرار شد كسي صحبت نكند و هركس صحبتي داشت در جلسات هيات مديره مطرح كند. باز ديدم نه، اين كار ادامه پيدا مي كند.
اين جلسه مربوط به چه زماني است؟
حدود ۱۰ ، ۱۲ روز به جام باشگاه ها مانده بود. در حقيقت من با دلخوري به جام باشگاه ها رفتم. به حالت عادي نرفتم. همان موقع احساس كردم كه در بين بچه ها اختلاف افتاده است.
مگر يك نفر از اعضا در اين جريان حضور نداشت؟
تنها بحث اعضاي هيات مديره نيست. يك جريان پشت اين قضايا وجود داشت. مي شود روي بچه ها تاثير گذاشت. عرض كردم همين نگراني بچه ها كه چه اتفاقي مي افتد، باعث دسته بندي شده بود.
باز هم يكسري مسائل وجود دارد كه براي من مجهول است. اگر اكثر اعضاي هيات مديره از شما حمايت مي كردند، پس شما قدرت شناسايي و دفع اين معضلات را داشتيد.
من دقيقاً مي دانستم كه چه كساني چكار مي كنند. حتي از جلسات پنهاني شان اطلاع داشتم.خب من حس كردم بايد سكوت كنم تا باشگاه بيشتر از اين لطمه نخورد.
يعني اگر به مشكلي برخورديم بايد سكوت كنيم؟
نه. من سكوت نكردم. در حقيقت من با استعفايم فرياد زدم و آمدم بيرون. سكوت اين بود كه من سرم را بيندازم پايين و كار خودم را بكنم.
در اين فرياد يا استفعا چه مي خواستيد بگوييد؟
شما وقتي فرياد مي زنيد بعضي وقت ها ديگران در همان لحظه نمي شنوند. بايد زمان بگذرد.
يعني كسي هنوز صداي شما را نشنيده؟
نه. هنوز در راه است. در جام باشگاه ها به نظرم عدم همبستگي نمايان بود. بله، تيمي كه همبستگي ندارد نمي تواند كاري كند. تيم ما خوب بازي كرد ولي رقابت يك لحظه است.
اين جريان- نامش را بگذاريم جريان برانداز-در تهران هم پيگيري مي شد؟
بله. حتي در همان جا هم پيگيري مي شد با تماس هايي كه بود. در يك ماشين شايد يك چرخ به حساب نيايد ولي اگر با سرعت ۱۲۰ كيلومتر يكي از چرخ ها خارج شود همه سرنشينان نابودند. بعضي وقت ها آدم هاي كوتوله هم لطماتي به تيم مي زنند كه جبران ناپذير است.
اين قضيه در تهران چطور پيگيري شد؟
من احساس كردم سكوت ها و مقابله نكردن ها يعني اينكه كسي نمي خواهد به من كمك كند.
چه كسي مقابله نمي كرد؟
هيچ كس با اين جريان مقابله نمي كرد. حالا اجازه بدهيد بيشتر نگويم. اگر بخواهم حرف هاي دلم را بزنم چند جا زير سؤال مي رود. شما مطمئن باشيد كه من آدمي نيستم كه تمام اينها را با خودم به گور ببرم. همين الان هم روي دو عدد CD ضبط شده و در اختيار دو نفر از دوستانم است.
به اين جا رسيديم كه تصميم گرفتيد دوباره استعفا بدهيد.
اين دفعه فرق داشت. اگر موافقت هم نمي شد من مي رفتم. هم خدمت كني، هم پول بدهي. كسي به شما پول نمي دهد كه. خودت را بدهكار كن، مقروض كن، عذاب بكش كه چه بشود؟
هيات مديره نقش حمايتي داشت؟
از نظر غير مالي بله.
از لحاظ غير پولي يعني چه؟
بيشتر شخصيتي و معنوي حمايت مي كرد. حمايت مالي نداشت.
در اين جريان پشت سر شما بود؟
عرض كردم غالباً اينطور بود.
نه، منظورم در همين جريان به خصوص است.
بله.حامي بودند. من در يكي از جلسات هيات مديره حكم هاي جلبم را نشان دادم.
چند حكم جلب داريد؟
شايد حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ تا.
از كجا؟
از بازيكنان. پولشان را نداديم، چك هايشان را برگشت زدند. بعضي ها هم دادند دست شرخر، او هم مي آمد سراغ من. روز خوش كه نداشتيم. هر روز دنبال احضاريه بوديم، دنبال چك برگشتي.
در جلسه آخر هيات مديره چه گذشت؟ چون تصميم در آن جلسه گرفته شد.
در آن جلسه گفتم من ديگر نمي توانم اداره كنم. اگر امسال هم بمانم بودجه ندارم. من خواستم از يك ميليارد و پانصد ميليون هزينه باشگاه فقط ۵۰۰ ميليون به من كمك كنند. بالاخره خرج باشگاه است. ولي نشد ديدم اميدي نيست. كار خوبي هم كردم. مي دانستم به اين شكل نمي توانم باشگاه را اداره كنم.
يعني از مدير عامل جديد حمايت مي شود؟
نمي دانم. اميدوارم بشود.
مگر شما مشاور هيات مديره نيستيد؟
چرا ولي در جلساتشان شركت نمي كنم.
براي من پارادوكسي وجود دارد. از يك طرف هيات مديره اي در ذهنم شكل گرفته كه از شما حمايت مي كند و از...
نه همه هيات مديره. زمان هاي اوليه هر چهار نفر از من حمايت مي كردند. بعداً سه نفر از من حمايت كردند. بعداًَ شد دو نفر و نصفي. يعني يك نفر با ترديد كار مي كرد. دو نفر ديگر به شدت از من حمايت مي كردند.
حالا حداقل نام اين دو نفر را مي گوييد؟
نه.
من مي توانم بگويم؟
نگوييد.
بالاخره هيات مديره اي كه سال ها با شما كار كرده است، در مسائل مالي كه مي توانست كمك كند.
هفت سال هزينه تيم را تامين كردم. در اين هفت سال اگر كمك ها را جمع كنيد به ۵۰ ميليون هم نمي رسد. نه اينكه نمي خواستند كمك كنند، نه . اينها هم منابع مالي نداشتند. شايد اين اواخر كه ما نتيجه نگرفتيم آنها هم مجاب شدند تغييراتي بدهند. اين عدم نتيجه گيري سندي براي كارشان شد. اين هم عقيده آنها بود. در بايرلوركوزن يك فصل سه نايب قهرماني در اروپا و آلمان به دست آمد. فصل بعدش تا سقوط هم پيش رفت. امسال هم با نه امتياز در صدر است. آيا تغييري ايجاد شد. آنها پذيرفتند. اما در بين ما اين ظرفيت وجود نداشت.
اين ظرفيت بين تماشاچي ها وجود نداشت يا مديران؟
نه تماشاگران آدم هاي معقول و دوست داشتني اي هستند. بعيد مي دانم آنها ظرفيت نداشته باشند. بين تماشاگران جو عليه ما نيست ولي در سطوح بالا شايد آستانه تحمل پذيري پايين تر باشد. هيچ اشكالي هم ندارد.
فكر مي كنيد مديران باشگاه امسال بتوانند پول در بياورند؟
اميدوارم.
اميدوار هستم نه، مي توانند يا نه؟
نمي دانم. شايد از اعضاي هيات مديره آدم هايي باشند كه بخواهند كمك مالي كنند. من توقع زيادي نداشتم فقط يك سوم بودجه را كمك مي خواستم. يعني الان من مي توانم سالي يك ميليارد از بودجه را تامين كنيم.
چطور الان كمك مي كنند ولي حاضر نبودند در آن دوره كمك كنند؟
نمي دانم الان كمك مي كنند يا نه.
هزينه امسال باشگاه چقدر برآورد مي شود؟
فكر كنم يك ميليارد و دويست يا سيصد ميليون .
چرا اينقدر كم؟
چون يكسري از بازيكنان را از فصل قبل مبلغ قرار دادشان را پرداخت كرده ايم.
چه راهكارهايي داشتيد براي تامين يك ميلياردي كه مدعي هستيد مي توانستيد به دست آوريد؟
تبليغ روي پيراهن و اسپانسرهاي بعدي.
شما سال گذشته مجموعاً از اسپانسرها چقدر دريافت كرديد؟
حدود ۴۰۰ ميليون.
مجموع اسپانسرها؟
بله۴۰۰، تا ۴۵۰ ميليون تومان.
كم نبوده؟
چرا،ما به لحاظ محدوديت هاي اقتصادي نمي توانيم با شركت هاي خارجي وارد مذاكره شويم وگرنه من اسپانسري داشتم كه حاضر بود ۵/۲ ميليارد پول به ما بدهد.در مقابل پرسپوليس پول بيشتري گرفت. پارسال پرسپوليس با سامسونگ ۸۰۰ ميليون قرارداد بسته بود.نه، ۶۰۰ ميليون بوده و آن هم دلايل خاص خودش را داشته كه ۲۰۰ ميليون تومانش با شگردهاي خاص به دست آمد.
چه شگردهايي؟
كمك تلويزيون بود.
يعني چه؟
در اين حد كافي است.
شما چرا نتوانستيد كمك بگيريد. به هر حال آقاي آقامحمدي قائم مقام صدا وسيما هستند.
ما آن ارتباطات را نداشتيم.
مي دانم كه اعضاي هيات مديره پرسپوليس توانايي بالا بردن قراردادها را داشتند.
بحث توانايي نبود، بحث رفاقت بود. در حقيقت حق ما را ندادند. ما هم حقي از تلويزيون داشتيم. براي پرسپوليس پرداخت شد ولي براي ما نه. ما از حضور افرادمان سوء استفاده نكرديم.
گرفتن حق، اسمش سوء استفاده است؟
نه كسي كه با ما هست، در بخش ديگري در صدا و سيما كار مي كند. اين پول توسط يك شركت در صدا و سيما پرداخت شد.
اصلاً براي چي اين پول پرداخت شد؟
حقمان بوده. قراردادي بوده كه امكاناتي در اختيارشان بگذاريم و در مقابل پولي بگيريم. تمام تيم در اختيارشان بود. مال ما انجام نشده ولي ما مي گيريم. من آخرين اتمام حجت را با آن دوستان بكنم، اگر باز هم نشد، به طور كلي شرح مي دهم. مطمئن باشيد ما قوي تر هستيم. خودم پول را مي گيرم و مي دهم به باشگاه.
من سؤال ديگري ندارم شما صحبتي داريد؟
براي آقاي قريب آرزوي موفقيت مي كنم. اگر هم كمكي از دستم برآيد دريغ نمي كنم. از هيات مديره هم متشكرم.