اشاره: نمايشگاهي از آثار پسانونگاري (نقاشيخط- گرافيك) محسن دايي نبي چندي پيش در نگارخانه باران برگزار شد. دايي نبي از هنرمندان جواني است كه پس از فراگيري رشته خوشنويسي با اعتقاد به اينكه پيدا كردن خطي دل انگيز و روح فزا بيش از ممارست و استمرار در تمرين، نيازمند وقوع يك اتفاق است كه منجر به ايجاد نظم در ساختار ذهن گردد؛ به ابداعات نويني با استفاده از هنرهاي نقاشي و گرافيك دست زده و آثاري چشم نواز خلق كرده است. تلفيق نقاشي، خط و گرافيك كه هنرمند با ايجاد تنوع در رنگ و فرم به همراه فضاي عرفاني نگارش خطوط انجام داده، گونه تازه اي از آثار هنري را ارائه مي دهد.
اين هنرمند درباره خوشنويسي مطلبي نگاشته كه در آن به نكات قابل اعتنايي از جمله خلاقيت، تأثير سلوك و مراقبه در خلق يك اثر هنري و انتخاب موضوع مناسب براي نگارش و كتابت اشاره شده است.
خط نوشتن، صرف تقليد، تكنيك و فن است و فقط از آن زمان كه به عرصات خلاقيت و ابتكار پا مي نهد به عنوان هنر، قابل تأمل مي گردد. زيرا جايي كه خلاقيت وجود دارد از تقليد اثري نيست. بدون شك، مراقبه مركبي است كه با آن مي توان به اوج ابتكار و خلاقيت در هنر رسيد و اين مهم در بيشتر مواقع فراموش مي شود. مراقبه، شخص را استاتيك يا منفعل نمي سازد بلكه او را ديناميك و فعال مي كند و وي را به عرصه فعاليت هدايت مي كند. شاهكارهايي كه از خوشنويسان بزرگ و خلاق سر زده، حاكي از درك صحيح ايشان نسبت به تمركز و حضور در لحظه و خودآگاهي است. اگر خودآگاهي بنا به دلايلي مانند افكار غلط، رژيم غذايي نادرست و يا عملكرد بد، مخدوش شده باشد باعث ناتواني در كسب لذت، سقوط در ادراك و توليد، خلاقيت و ابتكار مي گردد. واضح است كه القاء اين تفكر و اكتساب اين آموزش ها از طريق آموزش سنت خوشنويسي- به تنهايي- ميسر نبوده و نيست.
بسياري از تعاليم معنوي، زندگي كردن در زمان حال و نه در گذشته و يا آينده را به سالك مي آموزند. انجام دادن هر كار به بهترين شكل ممكن يعني حضور در لحظه؛ و اين امر براي يك خوشنويس هنرمند جزو واجبات است. چه بسيارند خوشنويساني كه در هنگام خلق اثري در افكار گذشته و آينده خود غوطه ور مي شوند و زمان زنده حال و حضور در لحظه را از كف مي دهند.
«بگذشته گذشته در پي آن مشتاب
آينده نيامده مشو زو در تاب
اندر وسط گذشته و آينده
حاليست گر اهل حالي آن را درياب.»
خيام
پيدا كردن خطي دل انگيز و روح فزا و چشم نواز، بيش از ممارست و استمرار در تمرين، نيازمند وقوع يك اتفاق است كه منجر به ايجاد نظم در ساختار ذهن گردد و اين به غير از سير در كمال فردي ميسر نمي شود. به همين دليل است كه خوشنويسان بنام متقدم، مشربي عالي در عرفان داشته اند و از وجود پرفيض مرشد و مرادي بهره مي جستند.
به طور مثال پيشوند كلمه درويش همراه با نام عبدالمجيد طالقاني (شكسته نويس دوره زنديه) گوياي اين حقيقت است كه سير و سلوك و زندگي صوفيانه نخبگاني چون او تأثير مستقيمي در احوال و آثارشان به جاي گذاشته است. بزرگترين خوشنويسان به واسطه آن كه به عالم شناخت و شعور راه يافته بودند غالباً در تعاقب دريافت اين شعور و آگاهي الهي به سرايش شعر و انعكاس آن الهامات در آيينه كلام و نوشتار نيز مي پرداختند. ميرعماد، درويش عبدالمجيد و ميرزا غلامرضا نمونه هاي شاخص و بارز اين آگاهي هستند. تنها يك انسان با مراقبه صحيح مي تواند با ايجاد ارتعاشات مناسب، تأثيري حيات بخش در كل خلقت به جاي گذارد. يك هنرمند بيش از هر شخص ديگري براي خلق يك اثر تأثيرگذار به مراقبه و سلوك معنوي نياز دارد. بالاخص آن كه هنر اسلامي- و از جمله آن خط و خوشنويسي- هنري است كه با مسائل نفساني سروكار ندارد و فقط آن عواملي را حفظ مي كند كه براي همه زمان ها و ادوار، حائز ارزش است؛ چرا كه به كل نظر دارد.
«گر تو هستي مرد كلي كل ببين
كل طلب كل باش كل شو كل گزين
چون به دريا مي تواني راه يافت
سوي يك قطره چرا بايد شتافت؟»
همان طور كه گفتن ذكر و تداوم و استمرار آن در مراقبه تأثيرات انكارناپذيري در عالم و احوال شخص دارد، تكرر در نگارش اسماء و صفات الهي نيز مي تواند نوعي مراقبه محسوب شود.
سواي اين، انتخاب يك موضوع مناسب براي نگارش و كتابت و به پايان رساندن آن به كمال، خود، سعادتي است كه نصيب هر خوشنويسي نمي شود و اين تداوم و استمرار، چيزي جز سلوك نيست. زماني كه خوشنويس، روزها، ماه ها و بلكه سال ها به نگارش اسماء الهي، آيات قرآني و اشعار عرفاني مشغول باشد و با تفكر و تدبر در آن آيات و ابيات، خوراك نابي به ناخودآگاهش بدهد و دريچه هاي حكمت و آگاهي را به روي خود بگشايد، آنگاه، هيچ لذتي را بالاتر و هيچ عبادتي را والاتر از اين نمي يابد و همواره با سماع قلمش نقش از رخ دلدار بر صفحه دل مي كشد.
«هر كو نكند فهمي زين كلك خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد»
حافظ
بدون شك تمام اوقات خوشنويسان بزرگ به نوشتن خط نمي گذشته بلكه حتماً تمرين هاي روحاني از جمله، مراقبه و تمركز فكر و حظ بردن از لذائذ مشروع الهي جزو برنامه روزانه ايشان بوده است.
براي مثال خواندن نماز با حضور قلب، يكي از قوي ترين انواع مراقبه است. همچنين رسيدن به دانش و آگاهي الهي تنها از طريق عمل درست، فكر درست، گفتار و كردار درست، رژيم غذايي درست، حالات مناسب و تربيت سيستم عصبي و تهذيب و تزكيه آن به دست مي آيد.
از طريق سرسپردگي صحيح و افكار درست، درون بشر پاك و طاهر مي شود. به همين دليل استادان برحق هنر، عارفان زمان خويش و پيامبران زيبايي الهي بوده اند.
هنر امروز، به طور قطع و يقين، ديني و مقدس نيست و اين حكم، حتي در آن جا كه به موضوعات ديني نيز توجه كند، صادق است. هنر قدسي، اثر هنرمند مقدس است و وي نيز در دنياي امروز كيمياست؛ به همين دليل، بسياري از شاهكار هاي خوشنويسي كه از مضامين الهي برخوردارند اكثراً تا قرن نهم هجري فاقد امضاي خوشنويس آن مي باشند، كه اين، خود نشانگر اوج بندگي و اظهار خاكساري خوشنويس آنهاست و اين امر، امروز براي كارشناسان خط و خوشنويسي ايجاد شغل كرده كه حدس بزنند احتمالاً صاحب اين خط، فلاني و يا ديگري است!
«يك عاشق پاك و يك دل زنده كجاست؟
يك سوخته جان دل پراكنده كجاست؟
چون بنده انديشه خويشند همه
در روي زمين خداي را بنده كجاست؟»
در تعاليم اسلامي آمده است كه هر كس جمله بسم ا... الرحمن الرحيم را به خطي نيكو بنويسد، بهشت بر او واجب مي شود؛ و البته ناگفته پيداست كه منظور از نيكو نوشتن، درك صحيحي از معناي حقيقي صفات الهي و در نتيجه متصف شدن خوشنويس به خويي خداگونه است ، آنچنان كه از خودآگاهي به خداآگاهي برسد. «از ره غفلت به گدايي رسي/ گر به خود آيي به خدايي رسي»
حضرت علي مرتضي- امير المؤمنين- عليه السلام فرموده اند: آنچه در جميع كتب الهي است، در قرآن است و آنچه در همه سور فرقاني منطويست در بسمله محتويست و آنچه در بسم ا... الرحمن الرحيم مندرجست، باء بسم ا... بر آن مشتمل است و آنچه در باء بسم ا... ثابت است، نقطه باء، بر آن، دالست و منم آن نقطه اي كه در تحت باء بسم ا... است.
خداوند عالم را نام هاي مقدسي است كه هر كدام تعبيري خاص دارند و نيز صفات الهي هر يك داراي مفهومي ويژه مي باشند كه درك صحيح اين مفاهيم و پرداختن به آنها در قالب تابلوهاي خط- البته نه الزاماً خوشنويسي سنتي- اين امكان را فراهم مي سازد تا با بهره گيري از رنگ و فرم و اتكاء به مباني هنرهاي تجسمي حرف هاي گويا و تازه تري در عرصه هنر در جهان زده شود و زيباآفريني در اين زمينه روزافزون گردد چرا كه: خدا زيباست و زيبايي ها را دوست دارد.