اشاره: چگونگي تأمين آب تهران از ابتداي دولت قاجار از مسايل مهم اين شهر رو به رشد بوده است و امروزه باتوجه به رشد ناموزون جمعيتي و جغرافيايي، پايتخت همچنان با مسأله تأمين آب رو بروست.
اين مشكل ريشه در موقعيت جغرافيايي و مكان يابي تهران به عنوان پايتخت ايران دارد. تاريخچه و روند تحولات تأمين، توزيع و تقسيم آب شهر تهران خواندني است. جهانگردان، مأموران سياسي و فرهنگي خارجي با علاقه و كنجكاوي بيشتر اين سير تحولات را تعقيب و آن را ثبت كرده اند.
گزارش اين شماره، شرح بهم پيوسته اي از تقريرات و تحريرات، اين قبيل راويان است. براي رعايت آهنگ شرح و توصيف، حتي المقدور سعي شده است كه شيوه بياني و نگارش و حتي در مواردي رسم الخط، به همان صورتي كه نقل شده محفوظ بماند.
ايران زمين براي اروپائيان جاذبه هاي خاص خود را داشته است. در دوره حكومت قاجاريه و پس از مسافرت هاي ناصرالدين شاه به اروپا زمينه هاي آشنائي هرچه بيشتر غرب با ايران فراهم شد. در كنار آن موقعيت و جايگاه ايران در مناسبات منطقه اي موجب شد تا فرنگي ها در اين دوره با اهداف متفاوتي به كشورمان مسافرت كنند. برخي از آنان يادداشت هائي به بهانه سفرنامه يا خاطرات بجا گذاشته اند كه در آن هريك باتوجه به علايق و محدوده اطلاعات از زاويه ديد خود به بيان مشاهداتشان از ايران پرداخته اند.
در اين ميان تهران به عنوان پايتخت و مركزيت سياسي كشور از اهميت خاصي برخوردار بود. وجود سفارتخانه هاي خارجي در اين شهر ضمن آنكه انگيزه ورود اروپائيان را به تهران تقويت مي كرد فرصتي بدست ماموران سياسي و همراهانشان مي داد تا در نوشته هاي خود به بررسي زندگي مردم در اين شهر بپردازند و مطالبي را موردتوجه قرار دهند.
تهيه و تأمين آب
تهيه و تأمين آب در تهران از همان ابتدا بعنوان يكي از مسائل مهم اين شهر مطرح بوده است. در ابتدا آب تهران از طريق چشمه هاي اطراف و يا از جويبارهايي كه از ارتفاعات همزمان با آب شدن برف و يخ بوجود مي آمد، تامين مي شده است. هرچند آب چاه هاي تهران برخلاف اصفهان و ساير شهرهاي ديگر شور و تلخ بود و براي مصارف خوراكي چندان مناسب نبود، با اين وجود استفاده از آب چاه ها راهي ديگر براي رفع احتياجات مردم و تأمين آب توسط آنها بود.
باتوجه به اين كه هيچ رودخانه پرآبي در نزديكي تهران وجود نداشت تنها راه ممكن براي تأمين آب هدايت آب از خارج شهر به داخل بود.
از زمان به قدرت رسيدن آقامحمدخان قاجار آب موردنياز مردم تهران از جوي هائي كه در شهر جريان داشت تأمين مي گرديد. اما در دوره حكومت فتحعليشاه قاجار نقشه و عمليات آبرساني به تهران موردتوجه قرار گرفت. او همواره مي كوشيد تا آب رودخانه اي را كه در دو فرسخي غرب تهران جريان داشت به شهر بياورد. اعيان و بزرگان شهر معمولا آب مشروب خود را از همين منبع تأمين مي كردند. اما در ابتداي سلطنت محمدشاه قاجار آب تمام تهران و حومه آن از دو نهري كه از كوههاي نزديك جريان داشت تأمين مي شد. بعدها در زمان حاجي ميرزا آقاسي صدراعظم محمدشاه براي رساندن آب كرج به تهران اقدام شد و به دنبال آن وي براي انتقال آب رودخانه جاجرود كه در شرق پايتخت جاري بود همت گماشت اما به واسطه شكايت زارعين ورامين به علت كم آبي، آن نقشه كنار گذاشته شد و بعد از سقوط حاجي ميرزا آقاسي آب كرج را هم بستند.
تمامي اين تلاش ها براي تأمين منابع جديد آب در تهران اگرچه صورت گرفت ولي بطور كلي پاسخگوي نياز شهري كه به مرور زمان بر وسعت و جمعيت آن افزوده مي شد نبود. به طوري كه در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه تعداد قنات هايي كه آب تهران از آنها تأمين مي شد به شش قنات مي رسيده كه تمامي از دامنه رشته كوه البرز سرچشمه مي گرفتند و مهمترين آنها قنات شاه بوده است. اين تعداد اگرچه در اواخر پادشاهي او به سي چهل قنات رسيد ولي بازهم كافي نبود.
روند آبرساني به تهران تقريبا تا اواخر حكومت قاجاريه همچنان ادامه يافت به گونه اي كه حد متوسط آبي كه در جوي هاي شهر تهران جاري بود نزديك به يك ميليون گالن (حدود ۴ ميليون ليتر) در ساعت تخمين زده مي شد كه رقمي بسيار قابل توجه بود.
انتقال آب
در دوران قاجار انتقال آب به تهران و فراهم آوردن امكان توزيع خانه به خانه آن كاري بسيار دشوار بوده است. زيرا در تهران عصر قاجاريه از تجهيزات فني و لوله هاي چدني و اتصالات و علوم و فنوني كه امروزه براحتي در دسترس متخصصان آبرساني قرا ردارد اثري نبود. مردم براي انتقال آب در آن زمان تمامي هوش و استعدادشان را بكار مي بردند و با استفاده از ابتكاراتي كه به حفر قنات هاي گوناگون مي انجاميد. آب موردنياز خود را تأمين مي كردند. خارجياني كه در آن دوران به تهران آمده بودند تعجب خود را از ديدن زمين هاي اطراف تهران كه بشكل تپه هاي كوچك سوراخ داري كه بي شباهت به لانه مورچه ها و كانال عبور موش ها در زيرزمين نبود بيان كرده اند.
اين تپه هاي كوچك سوراخدار كه در يك رديف منظم به سوي كوه ها ادامه مي يافت و در سراسر دشتهاي بيرون شهر تهران مخصوصا در بيرون دروازه هاي شميران و دوشان تپه نمايان بود. نشان از رشته راه هاي آبي زيرزميني داشت كه انتقال آب به تهران از طريق آنها صورت مي گرفت كه به آن قنات گفته مي شد.
قنات ها حاصل ذوق و هنر مقنيان و مستلزم كار سخت و طاقت فرساي آنان بود. براي ايجاد يك رشته قنات در آغاز تعدادي كارشناس و متخصص حفر چاه به عنوان سرمقني بدامن تپه ها و كوهها يا نقاط مساعد ديگر ميرفتند آنان پس از آزمايش محل، زمين و ميزان رطوبت خاك پي به رگه يا محل مناسب آب جهت كندن چاه مي بردند. سپس شروع به كندن چاه هايي به فاصله معين از هم در يك مسير طولاني مي كردند. در آخر پس از كندن چاه ها و رسيدن همگي آنها به آب، از چاه هاي واقع در قسمت هاي مرتفع كانال هاي زيرزميني به چاه هاي واقع در سطح پائين تر مي زدند و به ترتيب آب چاه هاي اولي را به سوي چاه هاي در سطح پائين تر سرازير مي كردند و از آخرين چاه كه انتهاي آن معمولا همسطح با زمين همجوار بود راهي به بيرون مي گشودند. در نتيجه آب چاه هاي كنده شده از نقطه اي به نام قنات بيرون مي آمد و از آن، جهت آبياري مزارع و باغها استفاده مي نمودند.
تمامي اين تلاش ها براي انتقال آب بدون استفاده از ابزار مكانيكي و محاسبات علمي كه امروزه وجود دارد. تنها با به كاربردن چندمتر ريسمان و تعدادي بيل و كلنگ معمولي و يك چرخ چوبي و دو دلو پوستي صورت مي گرفته و بدين وسيله در طول مسير آب از دامنه كوهها تا تهران چاه هائي كه عمق آنها بيش از صد فوت (حدود سي متر) بود. حفر مي كردند. فاصله اين چاه ها با يكديگر در حدود بيست و هفت متر و مسافتي كه آب را از آنجا به تهران منتقل مي كردند بين ۶ تا ۱۶ كيلومتر بود.
بنابراين ارزش كار مقنيان براي انتقال آب به تهران وقتي بر ما آشكار مي شود كه بدانيم در آن زمان آنها با وسايل ابتدايي خود بين ۲۲۷ تا ۵۹۲ حلقه چاه حفر كرده و آنها را در طول مسير به هم متصل كرده بودند.
خاكي كه اين مقني ها از چاه ها درمي آوردند در دور آنها مي ريختند اين كار از نفوذ آب، برف و باران يا سيلاب هاي بهاره به داخل چاه ها جلوگيري كرده و درعين حال نشاني خوبي جهت پيداكردن دهانه چاه ها در ميان بيابان از دور بود. به همين خاطر است كه خارجياني كه براي نخستين بار اين رشته قنات ها را مي ديدند آنها را لانه مورچگان يا جانوران تصور كرده اند.
اگرچه در درون قنات هاي مورچگان يا جانوراني كه در لانه هاي خاكي تپه مانند زندگي مي كنند وجود نداشت اما بيشتر اين قنات ها پر بود از ماهي هاي كوچك و بزرگ. وجود ماهي در قنات تعجب برخي از اروپائيان را برانگيخته بود زيرا آبي كه در داخل كانال جريان داشت از زيرزمين بيرون مي آمد و در ابتدا و قبل از پيوستن آب چاه ها به هم عمق چنداني نداشت و معلوم نبود تخم اين ماهي ها از كجا به داخل اين آبها سرايت كرده بود. شايد آنچنانكه داروين مي گويد تخم اين نوع ماهي ها به پاي قورباغه ها چسبيده و از جاهاي ديگر به داخل اين چاه ها منتقل گرديده است.
علاوه بر ماهي هاي قناتي، مارهاي آبي نيز در عمق قنات ديده مي شد و حتي سمورهاي آبي نيز در فصل تابستان به علت گرماي سوزان خورشيد كه موجب تبخير سريع آبهاي سطحي مي گرديده به اين قنات ها پناه مي بردند. در چاه ها گاهي اوقات كبوتر ديده مي شد و خرگوش هاي صحرائي و روباه ها نيز هميشه در كنار نزديكترين رشته قنات زمين باريكي را حفر مي كردند.
|
|
اگرچه بيشتر اروپائياني كه قنوات اطراف تهران موردتوجه آنان قرار گرفته اغلب درباره شكل ظاهري قنات ها مطالبي نگاشته اندولي برخي از آنان با استفاده از شنيده ها و بنا به دلايلي با رفتن به درون قنات ها مشاهداتشان را در كتاب هاي خود نگاشته اند كه با مطالعه اين مطلب درمي يابيم كه پهناي قنات ها معمولا به اندازه عرض شانه آدمي بود و ارتفاعشان به سختي به انسان اجازه ايستاده راه رفتن را مي داده است و شخص درحالي كه تا زانو در آب بود تلوتلوخوران روي زمين ناهموار آن پيش مي رفت و در جائي كه طاق آن كوتاهتر مي شد مجبور بود خم شده و دولا جلو برود و گاهي نيز به صورت چهار دست و پا در دو طرف آبراه تاريك به معبرهاي ديگري گشوده مي شد كه جريان هاي فرعي را با خود مي آورده و فاصله به فاصله پرتو خورشيد كه از چاه ها مي تابيد تاريكي را شكافته و همچون نيزه به خطا رفته اي در اعمال خاك مدفون مي شد.
پس از حفر قنوات دهنه چاه ها را بازمي گذاشتند كه اين كار بسيار خطرناك بود و امكان سقوط در چاه ها وجود داشته است. ازجمله روزي يك گروه از افراد انگليسي كه به قصد سواري و گردش به مناطق اطراف تهران رفته بودند در هنگام بازگشت ميان زمين هاي همواري كه گاهگاه حلقه چاه هايي در آن ديده مي شد با هم به مسابقه پرداختند و وقتي چند كيلومتر آن طرف تر به نقطه معهود رسيده بودند آنان اسب بدون سوار يكي از افراد خود را مشاهده نمودند. انگليسي ها پس از جستجوي زياد كلاه سواركار را نزديك به حلقه چاه ها در روي زمين پيدا كرده و پس از سركشي به دهانه يك يك چاه ها در دهانه يكي از چاه ها به اثري از خاك ريختگي تازه و سايش لبه ها برخورد نموده او را پيدا كردند كه با تلاش زياد توانستند او را بالا بكشند.
همه كساني كه به داخل اين چاه ها مي افتادند مانند اين سواركار انگليسي خوش شانس نبودند به همين خاطر مسافرين و شكارچيان مي بايست خصوصا در هنگام شب احتياط لازم را به كار مي بردند تا در اين چاه ها سقوط نكنند.
«ادامه دارد.»
پژوهش - رضا صفادل
كارشناس ارشد تاريخ