مخاطبانم جوانان هستند
آناهيد موسسيان
كساني كه مجموعه هاي تلويزيوني را دنبال مي كنند نام قاسم جعفري براي آنها نامي آشنا است. كارگردان جواني كه اگر چه در عرصه سينما موفقيت چنداني نداشته. اما در عرصه ساخت برنامه ها و مجموعه هاي تلويزيوني حضوري درخشان داشته است، سريال هاي جعفري هميشه جزو پرتماشاگرترين برنامه ها بوده است. از همسفر تا خط قرمز تا همين مجموعه مسافري از هند كه چهارشنبه ها از شبكه سوم پخش مي شود. اما مجموعه مسافري از هند هم به لحاظ ساختار و هم شخصيت پردازي و هم روايت قصه و البته بازي بازيگران از مجموعه هاي قابل توجه است، با جعفري به اين بهانه و اصلاً مقوله سريال سازي به گفت وگو نشسته ايم.
بهتر است از اينجا شروع كنم با توجه به دو فيلمي كه ساخته ايد و مقايسه آن با حجم سريال هايتان چرا از سينما دور شديد و بيشتر كار تلويزيوني مي كنيد؟
به هر حال با توجه به نوع مخاطب و بردي كه تلويزيون دارد، همين طور جذابيت ساخت سريال به گونه اي است كه درسينما اينها را نمي توان جست وجو كرد. دليل عمده اش هم اين است كه وقتي در سينما فيلمي را مي سازيد با آن شرايطي كه اكران فيلم ها دارد و به هرحال ميزان مخاطبان كه به فيلم توجه مي كنند وقتي با كار تلويزيوني مقايسه مي شود خيلي كم تر است و بازدهي ندارد. اما كار تلويزيوني پس از ساخت، خيلي زود روانه آنتن مي شود و اگر خدا بخواهد تاثير گذار هم مي شود و اين كه موضوع هايي كه در تلويزيون كار مي شود خيلي به روزتر است. اما در سينما الان اكثر تهيه كنندگان گرايش به سوژه هاي تكراري پيدا كرده اند و به خاطر همين اغلب فيلم ها كليشه اي شده است شايد همين عوامل من را پايبند تلويزيون كرده است.
بفرماييد تعريف شما از مقوله سريال سازي چيست؟
تلويزيون نياز به ماده و در واقع خوراك دارد و ساخت سريال هاي متنوع در واقع همين خوراك است. من خودم دوست دارم اقلاً هر سال يك سريال بسازم تا ارتباطم با مخاطب قطع نشود و رابطه تنگاتنگ ما حفظ شود.
به هر حال اين جواب من نبود، حالا بفرماييد كار در سينما راحت تر است يا در تلويزيون؟
خب البته در سينما راحت تر است . اما برايم جذابيتي ندارد. در دوره اي كه خيلي حرفه اي نشده بودم در سينما فيلم مي ساختم. اما الان فكر مي كنم سينما نه جذابيت دارد و نه مخاطب و همان طور كه تاكيد كردم الان سينماي ما با كمبود سوژه و فيلمنامه روبه رو است و اساساً مصايبي كه ساخت يك سريال دارد، آن هم البته سريال خوب كه بتواند مخاطبان گسترده تري را جذب بكند خيلي ارزشمندتر است از ساخت يك فيلم. چون نهايتاً فكر مي كنم پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران يك بيستم سريال هايي است كه حالا معمول است.
آقاي جعفري وقتي كه به سير سريال سازي شما نگاه مي كنم از راه سوم حالا تا همين «مسافري از هند» شما از يك شروع ضعيف به جايي رسيده ايد كه حالا كارهاي شما معمولاً جزو آثاري هستند كه بيشترين مخاطبان را دارند و ...
حضرت علي يك فرمايشي دارد كه مي گويند: مسلمان نبايد دو روزش با هم برابر باشد من هم در عرصه سريال سازي تمام تلاشم را كردم كه بتوانم در هر كاري كه مي سازم هميشه يك پله يا يك قدم جلوتر باشم. حرفم اين بود كه سير صعودي طي مي كنم، شايد به خاطر اين است كه به مخاطبان آثارم احترام مي گذارم و دوست دارم با كارهايم ارتباط برقرار كنند و آنها را دوست داشته باشند. به هر حال موضوع، كيفيت و ساختار سريال بر روي مخاطبان تاثير زيادي دارد.
يكي از نكته هايي كه در آثار شما ديده مي شود حضور بازيگران است كه بعضي مواقع انتخاب آنها جواب نمي دهد و بيشتر اوقات نيز مي بينيم از دل همين سريال بازيگران خوبي ديده مي شوند و مي درخشند مثلاً همين انتخاب حميد گودرزي، در نقش فرزاد در سريال مسافري از هند. اما در كل آيا انتخاب بازيگر وقتي كه با مخاطب ميليوني روبه رو هستيد نوعي ريسك نيست؟
خب من هميشه سعي مي كنم با توجه به مضمون سريال هايي كه مي سازم از حضور بازيگران جوان استفاده كنم كه كمتر در آثار ديگر كاركرده اند و هنوز شناخته شده نيستند. وقتي كه در يك سريال از چهره هايي استفاده مي كنيد كه سريال زياد بازي كرده اند اين باعث پس زدن تماشاگران مي شود. اما قضيه حميد گودرزي، ايشان سال ها قبل چند فيلم بازي كرده بودند كه آنها را ديده بودم و فكر كردم با توجه به چهره و فيزيكي كه دارند معادل خوبي هستند براي فرزاد با توجه به اين كه حالا در اين نقش خيلي خوب و درخشان بازي كرده اند اميدوارم از اين به بعد در دام و تله تكرار و كليشه شدن گرفتار نشوند.
چرا اين نگراني را داريد؟
معمولاً در اينجا اين حركت نادرست تبديل به يك عرف مي شود. وقتي كه بازيگر در يك نقش مي درخشد معمولاً تهيه كننده ها و كارگردان ها همان بازيگر را براي ارايه و بازي تقريباً نزديك با نقش قبلي شان دعوت به كار مي كنند و قرار دادهم مي بندند و همين باعث عدم پيشرفت بازيگر مي شود و او را در دام كليشه گرفتار مي كند.
نكته اي كه هست در «مسافري از هند» به نظر مي آيد با توجه به اين كه چند بازيگر سينمايي نيز حضور دارند اما بازي بازيگران و نابازيگران همه يكدست و خوب است.
بله مثلاً بهنوش طباطبايي هم كه نقش يكي از دخترها را بازي كرد خيلي نقشش را خوب ايفا كرد.
نكته اي كه هست اين كه گاهي چهره هاي ناشناس برچهره هاي آشنا غلبه مي كنند. شايد اين هم يكي از خاصيت هاي ساخت سريال است. مثلاً وقتي بازي حميد گودرزي و سروش گوردزي را كه ايشان حالا تجربه بازي در چند فيلم و سريال را هم داشته اند، هرچقدر كه حميد گودرزي خوب و درخشان كار مي كند وسعي مي كند به بازي اش روح و حس بدهد اما سروش در نوعي كليشه و تكرار فرورفته.
خب شايد به خاطر نقشي بوده كه به بازيگران محول شده، به هر حال فرزاد ويژگي هايي داردكه بيننده زودتر با او ارتباط برقرار مي كند اما نقش رامين شايد به خاطر اين كه آرام تر است و ريتم كندي دارد ارتباط ديرتر شكل مي گيرد. البته اين نكته را فراموش نكنيد كه حميد گودرزي داراي تحصيلات آكادميك است و نسبت به سروش گودرزي سابقه اش بيشتر است ولي متاسفانه تا به حال كشف نشده وكسي او را پيدا نكرده، در هر صورت به نظرم هر دوي بازيگرها در نقش هايشان خوب بودند ولي خب حميد زحمت بيشتري مي كشيده و به خاطر همين هم بازيش خود را نشان مي دهد.
آقاي جعفري در ساخت سريال چه مضاميني براي شما جالب هستند و در ارجحيت قرار دارند؟
من به اين فكر مي كنم اگر قرار است سريال من مثلاً در يك زمان مشخص پخش شود پس آيا موضوعي كه من انتخاب كرده ام، جوابگوي نيازها و مشكلات روزمره هست يا خير؟ خيلي از سريال هايي كه پخش مي شود اين نكته به خوبي در آنها ديده مي شود كه موضوع مورد بحث آنها خيلي قديمي است و جذابيت ندارد ولي من سعي مي كنم در جست و جوي موضوعات بكر و نو باشم. زماني كه مثلاً «همسفر» را ساختم در نوع خود اولين سريالي بود كه در بعد از انقلاب به موضوع طلاق به صورت دنباله دار مي پرداخت يا مثلاً «شب آفتابي» كه به زندگي يك دختر زنداني مي پرداخت يا «مسافري از هند» كه در اين آخري البته چند موضوع به موازات هم به تصوير كشيده مي شوند. به نظرم نكته اساسي اين است كه هنرمند بتواند حتي اگر يك گام هم شده جلوتر از زمان خودش حركت كند و اين كه بداند مخاطب دنبال چه نوع سوژه هايي است.
اين پرداختن به زندگي جوانان و مشكلات آنها تمي است كه در همه آثار شما وجود دارد اين به عمد است يا اتفاقي؟
اين يك مسئله طبيعي است. الان درصد بيشتر جمعيت كشور ما را جوانان تشكيل مي دهند براي همين برنامه سازي براي آنها از نظر من در درجه اول قرار دارد ضمن اين كه من در شبكه سوم فعاليت مي كنم و اصلاً سياست اين شبكه ساخت برنامه و پرداختن به نسل جوان است. براي همين دوست دارم تاجايي كه مي توانم براي آنها كار كنم به خاطر اين كه موضوعات مرتبط با آنها بسيار متنوع است و ارزش هايي را هم دارند كه به آنها بيشتر پرداخته شود.
الان اشاره كرديد كه سطح كيفي اكثر سريال هاي تلويزيوني پايين است و معمولاً يكي از راه هاي موفقيت سريال ها نيز در اين است كه از بازيگران سرشناس سينما دعوت به كار مي شود و از سويي نيز به خاطر تفاوت جنس سريال و فيلم اكثر بازيگران نسبت به بازي در سريال هاي مختلف هستند، چطوري اين بازيگران را مجاب مي كنيد تا در آثارتان بازي كنند؟
به نظرم كسي كه حرفه اش بازيگري است هميشه اول به متني فكر مي كند كه به او ارايه مي كنند، بعد هم كارگردان را در نظر مي گيرد اما با توجه به سابقه اي كه من در اين سال ها داشته ام وقتي كه دستيارم به يك بازيگر براي حضور در سريال زنگ مي زند اين ارتباط خيلي راحت شكل مي گيرد. به هر حال حرف اول را فيلمنامه مي زند. من با آقايان مشايخي، عبدي و پورحسيني كار كرده ام، يا مثلاً خانم فرجامي يا خانم مقانلو اين اساتيد و دوستان هميشه دركارهايي دوست داشته اند فعاليت كنند كه آن كار هدف داشته باشد و من در واقع كاري نكرده ام جز جلب اعتماد اين دوستان كه به آنها بقبولانم كه در مجموعه اي خوب و آبرومند بازي مي كنند و هميشه با لطف آنها روبه رو شده ام.
حالا دوباره به سريال «مسافري از هند» بپردازيم ايده اصلي اين سريال چگونه شكل گرفت؟
در كارهاي قبلي ام ايده كار از من بوده اما در مسافري از هند ايده كار از آقاي كاظمي پور بود و موضوع خيلي خوب هم داشت. اين اولين كاري است كه به من پيشنهاد شده كه در واقع دختر هندويي كه به ايران مي آيد و به يك پسر ايراني علاقه مند است و حالا اسلام مانع ازدواج اين دو مي شود.
در ظاهر دين مي آيد مانع رسيدن دو تا عاشق و معشوق به هم مي شود. اگر مابتوانيم موضوع را به قشنگي روي لبه تيغ حركت بدهيم و در واقع همين دين در نهايت باعث وصال اين دو مي شود. حالا لزوماً وصال در اين دنيا هدف نيست. در واقع سيتا قهرمان سريال به چيزي مي رسد كه عميق تر از عشق ظاهري است. ما براي اين هدف تلاش كرده ايم.
پرداختن به اين موضوع در سريال هاي شما گويا براي اولين بار است؟
به زعم خودم مسافري از هند اولين سريال جوان هايي است كه به دين و مذهب مي پردازد و سعي هم كرديم كه يك نگاه متفاوت داشته باشيم و اساساً هم دنبال اين نبوديم كه بزرگ نمايي كنيم. در اين سريال ما قهرمانان را از هند انتخاب كرده ايم كه در واقع كشوري است با اديان مختلف. هدفمان اين است كه بگوييم دختري كه با اديان ديگر آشنايي ندارد و البته دختري است اهل مكاشفه پس تحقيق مي كند و انتخاب مي كند من سال ۶۷ فيلمي كار كرده بودم كه درباره مسحيت بود.
اسم فيلم؟
«سكوت زن ارمن»، كه در واقع تاريخچه زنان ارمني ساكن در ايران بوده و در اصفهان، وانك و موزه نيز فيلمبرداري كرده ام.
در «مسافري ازهند» با موضوعات مختلفي روبه رو هستيم از تجمل و مال اندونزي تا مقوله عشق ميان دختر و پسر، تقابل دو مذهب و البته خودشناسي. به نظر شما خط اصلي فيلم كدام است؟
حالا به نظرم تمام اين موضوعات فرعي در جهت پروراندن خط اصلي فيلم بوده.
اين خط اصلي كدام است؟
آن چيز كه به نظرم مي رسد رسيدن از عشق زميني به يك عشق الهي است و در واقع مي شود گفت سيتا عاشق رامين مي شود ولي در واقع به چيز ديگري مي رسد و آن چيز خيلي بالاتر و ارزشمندتر است و در واقع نگاهش به زندگي عوض مي شود. حال خب چون سعي داريم داستان تعريف كنيم پس پاي قصه هاي فرعي به ميان كشيده مي شود مثل همين كه سيمين دنبال اموال اين آدم است. خطي كه در واقع دنبال مي شود موضوع عشق سيتا و رامين است.
در بخش هايي از سريال قرار است ما به جزييات بيشتري از زندگي رامين و سيتا پي ببريم مثلاً وقتي آن دو دارند گفت وگو مي كنند اما ناگهان مي بينيم كه تصاوير آن همراه با موسيقي دردناك است درست مثل اين كه داريم كليپ نگاه مي كنيم، فكر نمي كنيد اين به سريال شما ضربه مي زند.
به هر حال اين چيزي كه شما اشاره مي كنيد يك مسئله كاملاً سليقه اي است. من اتفاقاً موسيقي دوست دارم و احساس مي كنم موسيقي مي تواند در راستاي اهداف فيلم باشد. چرا كه فكر مي كنم موسيقي مي تواند حس فيلم و البته احساس بيننده را كامل كند و فراموش هم نكنيد كه مخاطب برنا مه هاي ما مردم عام هستند پس ما بايد به سليقه آنها احترام بگذاريم و بيننده دوست دارد كه موسيقي نيز بخشي از كار باشد و شايد در جاهايي نيز ضعف كارگردان را بپوشاند.
انتخاب بازيگران در «مسافري از هند» چگونه شكل گرفت چرا كه بعضي از بازيگران در نقش هاي خود خوب جواب دادند مثل نسريق مقانلو در نقش سيمين يا مجيد مشيري در نقش پدر منصور يا شيلا خداداد يا حميد گودرزي و حتي بهنوش طباطبايي كه در نقش كتي بازي مي كند.
الان چند سالي است كه موضوعي به نام بازيگرداني باب شده كه اصلاً من اعتقادي به اين مسئله ندارم. به نظرم اين بخش از كار فقط به ارتباط بازيگر و كارگردان باز مي گردد كه اگر خوب پرداخت نشود اساساً حس و حال صحنه خوب از كار درنمي آيد.
وقتي كه من يا هر كارگردان ديگري سناريو را مي خوانيم يك تعريفي از شخصيت مورد نظر را در ذهن داريم اين كار درست مثل چيدمان يك تيم فوتبال است. مثلاً من مي توانستم بازيگر فوق العاده اي را براي نقش رامين انتخاب كنم با اين شرط كه بازي او بر روي بازي بازيگران ديگر هم تاثير بگذارد. اما در اين صورت شايد بازي ديگر بازيگران كم رنگ تر مي شد. در واقع كارگردان بايد بتواند به يك تركيب و كنتراست مناسب در چيدمان بازيگران برسد. مثلاً من سعي كردم كه به خانم مقانلو يك نقش غير كليشه اي بدهم، يا فكر كردم مثلاً نقش منصور برازنده مجيد مشيري است. بعضي از اين بچه ها نيز كساني هستند كه قبلاً با آنها كاركرده ام مثل آقاي سروش گودرزي يا آقاي جاويدفر يا خود آقاي مشيري. بعضي ها نيز واقعاً بازي فوق العاده اي داشتند حالا شايد نقش يا متن آنها اين اجازه را داده. من معمولاً اين حس را به بازيگر منتقل مي كنم كه شما مي توانيد يك شخصيت را بازي كنيد و حس او را خوب پرورش بدهيد و در مقام كارگردان مجبورم به بيست تا شخصيت فكر كنم و خب اگر انتظار بازي خوب را دارم بايد در بازيگرم اعتماد به نفس به وجود بياورم تا او نيز بتواند براي خود يك هويت بسازد و مثل فرزاد يا كتايون شناسنامه داشته باشند. شايد در خيلي از فيلم هاي ديگر همين بچه ها نتوانند از پس نقش بربيايند و آن را خوب بازي كنند و به خاطر اين است كه تعريفي از آن شخصيت ندارند و كارگردان يا آن بازيگردان آنها را محدود كرده و به نظرم بازي و اثر سينمايي يعني بروز خلاقيت در آن واحد. تفاوتي كه كارم با ديگران دارد و باعث مي شود تا بازيگر در آن بدرخشد اين است كه سعي مي كنم دست بازيگر را باز بگذارم تا به آن نقطه خلاقانه برسند.
|
|
انتخاب مجيد مشيري هم خيلي خوب بود با آن كه در قسمت زيادي از سريال حضور ندارد اما تاثير و گرماي بازي او قابل احساس است.
آقاي مشيري از دوستان نزديك من است و در اين چند سال در تمام كارهاي من بازي داشته اند. به نظر من نقش آقاي مشيري با آن كه در بعضي جاها فقط استوار بر صدا است اما همين كار بازيگر را مشكل مي كند و اين بار بازي تماماً در صدا تبلور پيدا مي كند و در كوبندگي و تصوير صدا.
«مسافري از هند» از سريال هاي پرهزينه است و دكور آن بسيار تجملي است فضا قصد اين را مي طلبد يا به خاطر جذب مخاطب بود.
خب به خاطر جذب مخاطب هم بود كه بيننده را درگير سريال كند و در واقع به نوعي لذت بصري هم برسد و چشم اندازهاي سريال چشم نواز باشد و اساساً قصد و موقعيت طبقاتي آدم ها نيز اين تجمل را مي طلبد. مثلاً در شب آفتابي نياز به اين تجمل نبود، زندگي يك دختر فقير بود. اما من اساساً دوست دارم كارها و سريالم هم پررنگ و لعاب باشد و وقت زيادي را براي اين كار مي گذارم.
درباره نقش آقاي نوذري و تاثير او در سريال صحبت كنيد.
من اتفاقاً خودم هند رفته ام. اما چرا اين كه آقاي نوذري را براي نقش انتخاب كردم براي اين كاراكتر عمو مناسب بود و هم اين كه تنها بازيگري بود كه مي توانست هندي صحبت كند، ايشان مترجم فيلم نيز بودند.
مسافري از هند با توجه به موضوع آن به نظر مي آيد كار تحقيقي زيادي روي آن صورت گرفت.
مدتي با دو تا از دوستانم به هند رفتم و كارهاي تحقيقي انجام دادم و بررسي اديان را هم در تحقيقاتم داشتم و آقاي نوذري هم در زمينه هندشناسي و با تسلطي كه به سه زبان اردو، هندي و سانسكريت داشتند كمك بزرگي براي ما بودند. در اين كار به هر حال به اندازه اي كه نياز بود دست به تحقيق زديم.
دورنماي كاري خود را چگونه مي بينيد.
قصد دارم يك فيلم سينمايي بسازم به نام «تك تيرانداز» كه سوژه خوبي دارد. كار نوشته عليرضا بذرافشان است و كارگرداني را من به عهده دارم. الان واقعيت اين كه به لحاظ حجم زياد كار در تلويزيون تا حدي خسته شده ام و مي خواهم دوباره وارد سينما بشوم.
آينده سينماي ايران را چطور ارزيابي مي كنيد؟
تاريك.