شيرين نجوان
حالا بيش از چهار هزار مايل از لندن فاصله داريم. هواپيماي اختصاصي شبكه BBC پرشتاب از جلگه هاي سرسبزي مي گذرد كه گوزن هاي شمالي مانند خال هاي برجسته بر روي آن نمايانند. ۹ ساعت تمام سپري شده است. خلبان اجازه فرود مي گيرد، حالا فرودگاه باشكوه «آنادير» منتظر ماست.
اينجا سرزمين «چاكوتكا» منطقه حفاظتي رومن آبراموويچ ـ ثروتمندترين مرد روسيه ـ و صاحب باشگاه چلسي است. چاكوتكا قسمتي از خاك روسيه است، اما براي ورود به آن علاوه بر گذرنامه ويژه نياز به اجازه نامه رسمي نيز هست.
پله ها آماده اند. وقتي چند قدمي پايين مي آيم، مي ايستم. گارد امنيتي ويژه اي دور تا دور هواپيما را احاطه كرده اند. پر از اضطراب و دلهره مي شوم. يكي از آنها جلو مي آيد و با لبخند مرموزي وادارم مي كند به ترسي كه سرتاسر وجودم را گرفته است، غلبه كنم. اعلام مي كنم: استيو روفن برگ هستم، خبرنگار اعزامي از شبكه خبري BBC و بعد با نشان دادن گذرنامه منتظر مي مانم. لبخند مرموز همچنان ادامه دارد.
«با من بياييد.»
يك روز از ورود من به منطقه حفاظتي چاكوتكا مي گذرد. امروز اعلام كرده اند هواپيماي رومن آبراموويچ در فرودگاه ويژه آنادير فرود آمده است. مشاور آبراموويچ ـ الكساندر ـ خواستار ملاقات با من است. گفت وگوي كوتاهي صورت مي گيرد. خبر خوشحال كننده اي نيست. «جناب آقاي آبراموويچ با هيچ شبكه تلويزيوني گفت وگو نمي كنند. ايشان تا به حال اقدام به چنين كاري نكرده اند و فعلاً نيز چنين تصميمي ندارند.» كاملاً منگ و بي حس شدم.
۹ ساعت براي رسيدن به هيچ!
پيشنهادي غيرمنتظره از سوي الكساندر مانع از ترك كردن چاكوتكا مي شود، او حاضر است به جاي جناب آبراموويچ به برخي از سؤال هايم پاسخ دهد. سؤال ها با گفت وگويي دوستانه سپري شد. هيچ كس جز رومن آبراموويچ نمي توانست به سؤال هايم پاسخ دهد. گوشه سالن مجللي كه ما در آن نشسته بوديم مردي جوان كه شلواري جين و تي شرت سفيدرنگ به تن كرده بود خيره به فضاي آن سوي پنجره نشسته بود. او ثروتمندترين مرد روسي بود كه غرق در افكارش خيره به نقطه اي مانده بود.
امروز به طور قطع قصد خروج از چاكوتكا را دارم. فضاي پر رمز و راز اين جا پر از سؤال هاي بي جواب است. پيشنهاد شگفت آوري تصميمم را قطعاً دگرگون مي كند. جناب آبراموويچ مايلند لحظاتي را با من سپري كنند. به منطقه وسيع دشت مانندي وارد مي شويم كه سبزي چمن ها در زير سرما و بلورهاي يخ به بي رنگي مي زند. از او تصاويري در حال نوازش كردن سگ هايش مي گيريم. با او گرم صحبت مي شوم. من پر از اضطراب و دلهره و او آرام، پرجذبه و رمزآلود!
اين كه رومن آبراموويچ كيست، دارايي اش از كجا آمده، چه گذشته اي را سپري كرده است و اين كه امروز در باشگاه چلسي چه مي كند و چه برنامه هايي در سر دارد، بحث داغ مطبوعات سرتاسر دنياست. مجله فوربس چاپ لندن، از رومن به عنوان يكي از ۵۰ ثروتمند مطرح جهان نام برده است. در اين نشريه اعلام شده است كه وي داراي يك شبكه تلويزيوني، چندين تيم ورزشي، هتل ها، سوپرماركت ها و ده ها مجتمع و سازمان ديگر است و مالكيت باشگاهي به نام چلسي غوغاي ديگر اوست. وي مي خواهد اسكناس هاي طلايي اش را براي هرچه بهتر برگزار شدن بازي هاي تيم مورد توجه اش، چلسي، خرج كند كه اين برنامه يكي از ده ها برنامه اي است كه او در سر دارد.
صحبت كردن با رومن آنقدر جذاب است كه ذهنم را از هرچه غير از او خالي مي كند. حرف هايش تمامي شايعاتي را كه از گوشه و كنار شنيده بودم از ذهنم پاك مي كند و آبراموويچ واقعي را به من مي شناساند.
از كجا تا كجا
مردي كه امروز در تاريخ فوتبال قدعلم كرده است، كسي است كه راهي را از نقطه زيرصفر تا ميليون و ميلياردها طي كرده است! او همان پسرك يتيم موطلايي روسي است كه مادرش را در سال ۱۹۶۸ و پدرش را زماني كه تنها چهارساله بوده از دست داده است. برادر بزرگتر رومن تربيت او را آغاز مي كند. به اين ترتيب خانواده اي فقير و فضايي خشن و ناآرام پذيراي پسرك روسي مي شود؛ كسي كه امروز مرد قدرت و ثروت روسيه به حساب مي آيد.
آشنا شدن رومن با پيشه و تجارت به دوران نوجواني باز مي گردد نقطه فروش اردك هاي پلاستيكي!! نقطه شروع اوست. وي بعد از به پايان بردن تحصيلات دبيرستاني رشته نفت و گاز را انتخاب مي كند و بعد از مدتي به دنياي تجارت نفت پا مي گذارد. خريد نفت از شركت هاي توليدي و فروش در بازارهاي جهاني نقطه اي است كه آبراموويچ از آن به اوج مي رسد! حالا بعد از گذشت مدت زماني گاردهاي ويژه و محافظ هاي امنيتي او مي رساند كه چه اتفاقي افتاده و ما را با چه شخصي رو در رو كرده است. به اين ترتيب تجارت قطره هاي طلايي با ورود او به سياست خاتمه مي يابد.
ورود به دنياي سياست
پس از گذشت مدت زيادي از به قدرت رسيدن پوتين، رومن نيز به دنياي سياست پا مي گذارد. وي به جزء كوچكي از سياست متزلزل روسيه تبديل مي شود. زماني كه ۹۲ درصد آرا از آن او مي شود بار ديگر نگاه ها به او خيره مي ماند. محبوبيت رومن از هر سو و رفتار مردم دارانه اش براي به اوج رسيدن در سياست شايان توجه بوده است: خرج ميليون ها دلار از اسكناس هاي طلايي اش براي مناطق گوناگون به خصوص طبقات پايين روسيه، ساختن خانه هاي مختلف براي مردم، فرستادن هزاران دانش آموز به تعطيلات و ده ها اقدام ديگر.
ورود به سرزمين فوتبال
همه چيز از سال ۲۰۰۳ و بازي پرهيجان و مطرح رئال مادريد و منچستر يونايتد آغاز شد. آبراموويچ به همراه محافظ هايش يكي از تماشاگراني بود كه با حضورش در تاريخ فوتبال تحول ايجاد كرد. بعد از به پايان رسيدن بازي، رومن رو به خبرنگاري گفت: «بازي شگفت انگيزي بود.» از همان لحظه بود كه جرقه داشتن يك باشگاه در ذهن رومن زده شد. انتخاب اول منچستر بود اما او آرسنال را بيشتر دوست داشت. تا مدتي آرسنال سوژه اصلي بود اما سفر كوتاه به غرب لندن وي را صد در صد درباره چلسي مطمئن كرد. ۲۶ جون ۲۰۰۳ او «بهترين انتخابش» را كرد. هتل «دورچستر» محلي بود كه آبراموويچ مقابل «كن بيتس» مدير باشگاه چلسي نشست و آخرين گفت وگوي آنها نهايي و سبب تحولي عظيم شد.
تحول در باشگاه چلسي
با روي كار آمدن كن بيتس و حمايت هاي بي دريغ و برنامه ريزي هاي ويژه او تحولي ويژه در چلسي ايجاد شده بود. وي توانست با تلاش هاي فراوان بدهي هاي باشگاه را به حداقل و دارايي باشگاه را به ۱۷ ميليون يورو برساند. زماني كه مرد قدرت روس به دنياي فوتبال سايه انداخت، به باشگاه مورد علاقه اش قول داد كه بعد از گذشت مدت زماني كوتاه دارايي باشگاه را به ۳۰ ميليون يورو خواهد رساند به اضافه حقوق مكفي براي بازيكنان و هزينه هاي ويژه براي پرورش استعدادها.
حالا باشگاه چلسي از هر لحاظ آماده است چرا كه حامي قدر آنها امروز مي تواند تنها براي امور حفاظتي از بازيكني چون «دامين اف» ۲۴ ميليون يورو هزينه كند. اين مبلغ جزو كوچكي از دارايي رومن است، آنقدر كوچك كه به قول خودش «وقتي خرج مي كنم به ارقام فكر نمي كنم تنها نتيجه و بازتاب كارم اهميت دارد.»
امروز صندوق باشگاه چلسي چندين برابر رقم اوليه پيشنهادي رومن موجودي دارد. امنيت موجود به همراه ستاره هاي فراوان تيم و همچنين مديريت صحيح باشگاه يعني فراهم بودن همه چيز براي پرواز و تنها پرواز به اوج!
ترك سياست
آبراموويچ با ورود به دنياي فوتبال از سياست كناره مي گيرد. وي در گفت وگوي ويژه با شبكه خبري BBC اعلام مي كند: «ترك سياست مشكلات زيادي به همراه داشت. مردم به من اعتقاد داشتند اما آنها بايد به قدرت خودشان اعتقاد داشته باشند.» رومن اضافه مي كند: «اين كه من به كشوري بيگانه رو كرده ام، سيل هايي از مخالفت هاي وطني را به سويم روانه كرده است.»
تمامي عكس العمل هاي منفي از طرف گروه هاي وطن پرست اعمال مي شود آنها مدعي هستند كه چرا به فوتبال روسيه نمي پردازم و تيم هاي خودي را به دست نمي گيرم. مشكل اين جاست كه من در كشوري زندگي مي كنم كه مدت كوتاهي از آزادي آن مي گذرد. از طرفي اعتقادات بومي مردمان ما هميشه برايم آزاردهنده بوده است. شما مي دانيد كه ۸۸ درصد مردم داشتن پول را امري منفي و كثيف مي دانند. چنين اعتقادي در كشورم در اوج خود وجود دارد. در چنين شرايطي تمامي عملكردها و اقداماتم سياه و حيله گرانه جلوه مي كند. ۱۰ سال حضور من در پست وزارت، فرصتي بود تا مردم خود را باز يابند اما ... موسي به يهوديان كمك كرد تا بعد از ۴۰ سال از ننگ و بيماري نجات پيدا كنند و به واسطه كمك هاي او بود كه مردم بردگي و بندگيشان را فراموش كردند.»
عده اي معتقدند منطقه حفاظتي چاكوتكا براي رومن به منطقه اي سياسي تبديل شده است و احتمال بروز هرگونه خطري وجود دارد. رومن در اين رابطه مي گويد: «من ديگر كاري به سياست ندارم و درباره آن صحبت نمي كنم. ترجيح مي دهم هوا را همان طور كه دوست دارم ببينم.»
همسايگي با مرگ
منطقه حفاظت شده چاكوتكا با دفاعي آهنين از مرد پرقدرت روس دفاع مي كند. اما با نزديك شدن به روزهاي ويژه سياست مانند انتخابات هر لحظه احتمال وقوع اتفاقي مي رود. اتفاقي كه آبراموويچ را اين بار از دنياي مورد علاقه اش جدا كند. «نمي گويم از وقوع جنايت نمي ترسم اما تمام تلاشم بر اين است كه از چنين پيشامدي جلوگيري كنم.»
او مي داند كه طرفداران و دشمنان بي شماري دارد آنقدر كه هر روز پيغام هاي تهديد به مرگ با اي ميل ها و نامه هاي عاشقانه و محبت آميز آميخته شود. منطقه حفاظتي ويژه هر روز تنگ تر و تنگ تر مي شود تا مرد قدرت روس مجالي براي تحقق آرزوهايش پيدا كند.
منبع:بي.بي.سي