مصاحبه با دكتر احمدي پور معاون ورزش بانوان سازمان تربيت بدني
نمي آمدم،آوردنم
مثل بقيه اتاق هاي ساختمان مجلل سازمان تربيت بدني است. با اين تفاوت كه تمامي آنهايي كه در ارتباط با آن هستند مرد نيستند. يك خانم كه از وزارت كشور آمده متولي ورزش خانم هاي ايران است. با چادر مي نشيند پشت ميز. نامه هايش را مي خواند و امضا مي كند. زهرا احمدي پور، دكتراي جغرافياي سياسي دارد. هر چند كه شما فكر مي كنيد هيچ ارتباطي بين ورزش و جغرافياي سياسي نيست اما او جز اين مي انديشد.
|
|
شيرين نجوان-امير حسين ناصري
قبل از اين كه بياييد ورزش بانوان كجا بوديد؟
حدود شش سال مديركل تقسيمات كشوري وزارت كشور بودم. از سال ۱۳۷۶ تا مهر ۱۳۸۲.
چه شد وارد ورزش شديد؟
هيچ پيش زمينه اي وجود نداشت. قرار بود خانم طاهري بازنشسته شوند. مسئولان تربيت بدني به دنبال اين بودند كه كسي كه مي آيد حتماً تجربه مديريت اجرايي داشته باشد. به همين خاطر به من پيشنهاد كردند دو، سه ماهي طول كشيد تا آمدم اين جا.
دوستاني كه اصرار مي كردند چه كساني بودند؟
دوستاني كه در مجموعه مديريتي سازمان حضور دارند. چند ملاقات هم با آقاي مهرعليزاده داشتيم.
وقتي چنين پيشنهادي شد چه حسي داشتيد؟
تعجب كردم
چرا؟
هيچ وقت به كار مديريتي در ورزش فكر نكرده بودم. هميشه فكر مي كردم اگر قرار باشد وزارت كشور نباشم مي روم وزارت امورخارجه يا برمي گردم دانشگاه.
تحصيلاتتان در چه زمينه اي است؟
دكتراي جغرافياي سياسي.
تعاملي بين ورزش و جغرافياي سياسي مي بينيد؟
اول فكر مي كردم وجود ندارد اما حالا برعكس فكر مي كنم.
مثلاً چه رابطه اي؟
امروز فكر مي كنم المپيك يعني جغرافياي ورزش و سياست جهان.
چقدر سياسي است؟
به نظر من خيلي. هم در ورزش و هم در سياست سعي بر اين است كه سكوهاي قدرت حفظ شود. رتبه بندي هاي ا لمپيك بر اساس پشتوانه قدرت هاي سياسي، اقتصادي و نظامي است. كشورهايي كه در اين زمينه قدرت دارند سعي مي كنند در المپيك هم حرف اول را بزنند. براي كشورها حضور قدرتمند در المپيك مهم است. ما به نسبت جايگاه سياسي و اقتصاديمان در دنيا در المپيك حاضر هستيم و بر روي ورزش سرمايه گذاري مي كنيم.
پس از تعجب در مورد پيشنهاد سازمان، چكار كرديد؟
بعدش گفتم نمي آيم. به اين دليل كه نمي توانستم هيچ تناسبي بين رشته تحصيلي ام و كار پيشنهاد شده برقرار كنم. بلافاصله گفتم نمي توانم بپذيرم. چند ماهي كه تا آمدنم فاصله بود، همين طور با خودم كلنجار مي رفتم. ورزش را تا پيش از آن فقط شخصي دنبال مي كردم در حد يك شهروند عادي جامعه.
دوستاني كه پيشنهاد داده بودند چه مي كردند؟
آنها مي گفتند كه ما اين جا نياز به مدير داريم نه ورزشكار. معتقد بودند ضعفي را كه حس مي كردم، مانع كار من نخواهد شد.
گويا تلاش آنها بيشتر بود چطور شد كه قبول كرديد؟
در اين سه ماه به نظرم مي رسيد كه اصلاً نبايد چنين پيشنهادي به من مي شد. فكر كردم وقتي وزيربهداشت را انتخاب مي كنيم، لزوماً او در تمامي رشته هاي پزشكي تخصص ندارد. پس نياز اصلي به مدير است. اصرار من اين بود كه كسي را بيابند كه بتواند با آشنايي محيط ورزش تعاملي بين تمامي رشته ها به وجود بياورد. يك اشكالي هم وجود دارد. ما فرصت مديريت به خانم ها نمي دهيم. به همين دليل وقتي نياز به يك مدير خانم داريم دايره انتخاب مان محدود است. خانم هاي مدير ما كم هستند. اگر من نمي پذيرفتم يك خانم از يك محيط ديگر يا از يك وزارتخانه ديگر مي آمد. فكر مي كنم تكليف من در ورزش بانوان اين است كه سه نفر، چهار نفر، ۱۰ نفر مدير تربيت كنم كه وقتي قرار شد من نباشم از بين آنها انتخاب كنند. لازم نباشد بروند از خارج اين محيط بياورند.
نظر خانواده شما در مورد اين پيشنهاد چه بود؟
آنها هم مخالفت كردند. تا لحظه آخري كه من آمدم خانواده ام به شدت مخالف بودند.
چه كسي؟
بيشتر همسرم
دليل خاصي داشتند؟
من به ايشان گفته بودم نمي خواهم ديگر كار اجرايي داشته باشم. مي خواستم صرفاً برگردم دانشگاه.
چرا؟
به نظرم آمد به اندازه كافي كار اجرايي انجام داده ام.
چقدر؟
به صورت مستمر شش سال و غيرمستقيم حدود ۱۰ سال.
چطور شد خانواده متقاعد شدند؟
آخرين لحظه كه خواستم بيايم استخاره كردم. من خيلي در كارهايم استخاره نمي كنم ولي دوستان مي گفتند اگر جواب استخاره منفي بود نيا. ماه رجب بود. خوب آمد. صبح كه بيدار شدم فكر كردم شايد لازم است بيايم اين جا.
همسرتان چطور قبول كردند؟
وقتي استخاره گرفتم ايشان گفتند يا نبايد مشورت با قرآن مي كردي، يا اگر كردي حتماً بايد عمل كني.
روزي چند ساعت كار مي كنيد؟
از ساعت خارج است. معمولاً صبح ها از ساعت هفت مي آيم. آن طرف پنج يا شش مي روم بيرون. يك بخش ديگر كارم هم در منزل انجام مي دهم.
ديرترين موقع كي رفته ايد منزل؟
اگر افتتاحيه و اختتاميه ها را در نظر نگيرم، ديرترين وقت ساعت هشت است.
سخت نيست؟
چرا. خيلي.
از آن طرف هم بايد ساعت هفت بيدار شويد.
البته «بايد» نيست. خودم مقيد هستم زودتر بيايم سركار. اگر خودم زود نيايم سركار نمي توانم به مجموعه بگويم چرا نمي آيد. اين رويه من است.
در اين مدت به مشكلي برنخورديد؟
هنوز نه ولي احساس مي كنم اينها نشانه بي نظمي است. اگر سيستم نظم داشته باشه اصلاً لازم نيست اينقدر دامنه كار گسترده باشد. من تازه وارد هستم. انرژي اي كه صرف مي شود به خاطر اين است كه بتوانم خودم را هماهنگ كنم.
در منزل مشكلي پيش نمي آيد؟
هنوز پيش نيامده.
در انتظارش هستيد؟
نمي دانم. شايد منتظرش هستم چون غيبت هاي من در خانه طولاني و زياد شده. البته از طرف منزل در كارم مشكلي ندارم. من همراهي و هماهنگي لازم را دارم، منتها از اين جهت دلخورم كه حس مي كنم بقيه برنامه هاي زندگيم تحت تاثير قرار گرفته. فوق برنامه هاي من كاملاً محدود شده. قبل از اين كه بيايم به محيط ورزش، نظمي كه در ورزش شخصي ام داشتم خيلي بيشتر بود الان ندارم. در وزارت كشور كه بودم هفته اي دو روز را حتماً استخر مي رفتم اما اين جا شايد دو هفته يك بار هم نروم.
پول هم مي دهيد.
بله.
هنوز هم؟
بله. اگر با دوستان بخواهيم برويم استخر سالن سازمان را هماهنگ مي كنم اما اگر قرار باشد به تنهايي بروم به استخر نزديك منزل مي روم بدون اين كه آنها بدانند من چه كسي هستم.
نشناخته اند؟
نه هنوز. دوست دارم من را نشناسند. اينطوري راحت ترم.
اصلاً دوست نداريد شما را بشناسند؟
نه. من اينطوري نيستم.
شده برويد استخر، ببينيد مشكل دارد، فوراً دستور داده باشيد حل شود؟
رفته بوديم استان گيلان استخر. احساس كردم خيلي مشكل دارد. بلافاصله پس از بازگشتم با مديركل استان تماس گرفتم و مشكل را گفتم. اين جا هم به كارشناسان مجموعه گفتم.
پس شنا را مي پسنديد.
بله. بيشتر از هر چيز ديگر شنا و كوهنوردي را دوست دارم.
كي به كوهنوردي مي رسيد؟
به طور منظم جمعه ها مي روم. از وقتي آمده ام سازمان تربيت بدني اين برنامه هم از نظم خارج شده. البته دو هفته يك بار را حتماً مي روم.
اين به نفع انجمن شناي بانوان است كه شما به شنا علاقه مند هستيد؟ شايد هم به ضررش.
هيچ كدام. من هيچ امتيازي به صورت خاص به شنا نداده ام. محدوديتي هم ايجاد نكرده ام. به نظرم براي خانم ها نياز اساسي است.
چند فرزند داريد؟
فقط يك پسر دارم.
مشكل او بيشتر شده يا كمتر؟
مي گويد كاش نمي رفتي تربيت بدني.
آمدن شما براي او هيچ سودي نداشته، چون كاملاً حيطه زنانه است.
مي شد كه از فرصت ها استفاده كنم ولي نكردم.
مثلاً.
مي توانستم معرفي اش كنم به مجموعه
نظارت بر تربيت او چطور شده؟
كنترل من بيشتر روي درس و روابط اوست. ساعت هاي بيشتري در خانه تنهاست. بخش اعظم كارهايش را تلفني كنترل مي كنم.
غذا را شما مي پزيد يا...؟
خودم. اين كار را حتماً انجام مي دهم. اگر قرار باشد اين كار را هم نكنم كه ديگر... البته همسرم حتي اگر يك هفته هم غذا پخت نكنم حرفي نمي زند.
۱۰ روز شود چطور؟
۱۰ روز هم بشود حرفي نمي زد.
يك ماه چطور؟
باور كنيد همين طوري است منتها من به لحاظ اخلاقي درست نمي دانم.
شغلشان چيست؟
در سيستم قضايي فعاليت مي كنند. او به من خيلي مشاوره مي دهد.
بعد از اين مدتي كه اين جا بوده ايد، هنوز هم مي گوييد مناسب اين پست نيستيد؟
هنوز هم فكر مي كنم مديري كه اين كار را انجام داده باشد، امتياز خيلي بهتري است براي ورزش بانوان.
خودتان را آدم جاه طلبي مي دانيد؟
اصلاً.
اصلاً؟
نه، اصلاً.
حتي وجهه خوبش؟
هميشه آرزو مي كردم كه اي كاش مدير نباشم.
چرا؟
براي اين كه ۹۰ درصد اوقات فكر مي كنم خودم نيستم. از جايگاه حقوقي ام بايد برخورد كنم.
يعني چكار مي كرديد؟
روابط من با دوستانم خيلي عاطفي است اما در سيستم مديريت شما نمي توانيد عاطفي برخورد كنيد.
تا حالا شده در مورد فعاليت تان به مشكلي برخورد كنيد كه بنشينيد و گريه كنيد؟
نه اصلاً.
جدي؟
من راحت گريه نمي كنم.
اگر شما همان طوري كه گفتيد عاطفي باشيد خيلي دور از ذهن نيست.
نه، معمولاً در مشكلاتم فكر يا مشورت مي كنم.
وقتي كارتان را به منزل مي بريد، اعتراض نمي شود؟
چرا. مي گويند كه كار را نبايد ببرم خانه ولي وقتي كار مانده چه مي شود كرد. يك اتاقي در منزل هست كه خيلي در ديد نيست. كارهايم را مي برم آن جا، لابه لاي كارهاي منزل انجامشان مي دهم. اگر وسط پذيرايي پهنشان كنم، قطعاً حساسيت ايجاد مي كند.
درگيري هم پيش مي آيد؟
اصلاً.
شما چه ديدگاهي نسبت به ورزش بانوان داريد، فقط براي سلامتي؟
به گسترش ورزش اعتقاد دارم. براي سلامتي جزء ضروري است. از طرف ديگر در تمام دنيا براي كسب جايگاه هاي ويژه در ورزش سرمايه گذاري مي كنند. كسب جايگاه فقط متعلق به مردان نيست. ما وظيفه داريم كه براي خانم هايمان فرصت حضور در جنبه هاي قهرماني در ورزش دنيا را به وجود بياوريم.
اين نيمي از جامعه چقدر از بودجه ورزش كشور را به خود اختصاص داده اند؟
خيلي محدود. اصلاً به نسبت نيمي از جامعه، رعايت نمي شود. آنها از حداقل ها هم محروم هستند.
چقدر؟
اعتباراتي كه به ما مي رسد در قالب فدراسيون ورزش بانوان است. فدراسيوني در كنار فدراسيون هاي ديگر. آنها يك فدراسيون هستند براي يك رشته، ما يك فدراسيون هستيم براي تمامي رشته ها. اين ما را دچار مشكل كرده است. محدوديت بودجه زياد است اسپانسري هم وجود ندارد.
بودجه شما در سال ۱۳۸۳ چقدر است؟
فكر مي كنم حدود ۷۰۰ يا ۸۰۰ ميليون تومان. بودجه مستقيم است. رديف هاي ديگر هم داريم. به طور مثال مركز مشاركت هاي رياست جمهوري ۹ درصد اعتباراتش را اختصاص داده به ورزش بانوان يا ستاد مبارزه با مواد مخدر بخشي از بودجه اش را به ورزش اختصاص داده كه ما هم جزو آن هستيم. با كمك هاي غيرمستقيم شايد دوبرابر شود.
اگر انجمن هاي ورزشي زيرمجموعه فدراسيون هاي ورزشي شوند ديگر لازم نيست شما برايشان بودجه صرف كنيد.
بودجه اي كه به ما مي دهند، فدراسيون هزينه مي كند به علاوه يك بودجه ديگر كه خود فدراسيون ها برايشان در نظر مي گيرند. ما هنوز داريم تمرين مي كنيم كه به باور برسيم ورزش ضروري است و زن و مرد هم ندارد.
به طور مثال وقتي دولت بودجه براي بهداشت مي بندد مي گويد چند درصد براي آقايان يا خانم ها هزينه شود؟ مگر در آموزش مي شود؟ ما بايد برويم به سمتي كه حس كنند نياز است براي ورزش هم همين شرايط ايجاد شود.
البته روابط در حيطه ورزش با تمامي محل هايي كه شما گفتيد فرق مي كند. ورزش بانوان ما مدت ها نيمه تعطيل بود حالا هم مشكلات خاص خود را دارد.
الان شرايط فرق كرده، محل هاي ورزشي ديگر نمي توانند فقط مردانه باشند زيرا در نظر گرفتن زماني براي خانم ها در افزايش سود آنها نيز موثر است.
البته هنوز تفاوت در نگرش ها وجود دارد.
مسلماً يكسري اعتقاداتي داريم كه قاعدتاً نمي توانيم روي برخي رشته ها مانور كنيم. در ديگر رشته ها فكر نمي كنم مشكلي داشته باشيم. ما با حضور خانم ها در مسابقات بين المللي حتي به مخالفان سياسي مان در خارج هم مي توانيم نكات بسياري را تفهيم كنيم. از طرف ديگر وقتي دختر جوان جامعه ما نياز به الگو دارد چه اشكالي دارد كه الگوي او زن ورزشكاري باشد.
بحث ما همين است. وقتي در قهرماني محدوديت داريم، قطعاً در بودجه بندي هم محدوديت را حفظ مي كنيم.
براي رشته هايي كه مي توانيم برون مرزي داشته باشيم هيچ محدوديتي نداريم. ۱۲ رشته ما مجوز برون مرزي دارند. آنها هيچ محدوديتي براي اردو و مسابقات ندارند.
اين رشته ها طرفداران زيادي ندارند.
درست است كه رشته هايي مثل تير و كمان يا تيراندازي شايد اقبال زيادي نداشته باشند اما كافي است شما ثبت نامي رشته هاي رزمي را بپرسيد تا پي ببريد كه اين رشته ها واقعاً طرفدار دارند.
به نظر شما اگر رشته پرطرفداري مثل فوتبال مشكل يا منعي نداشت و دختران مي توانستند به راحتي به آن بپردازند مثل تكواندو و... به نظرتان از ميزان توجه جامعه زنان به رشته هاي رزمي كم نمي شد.
نه، طرفداران فوتبال جاي خودشان را دارند طرفداران رشتهِ هاي رزمي جاي خودشان. سطح توجه فوتبال بالاتر است. اگر ما اين فضا را داشتيم كه مي توانستيم در اختيار دخترانمان بگذاريم فكر نمي كنم مشكلي پيش مي آمد.
چرا نمي شود؟
بحث اين است كه فضا بايد محصور باشد. البته جزو اعتبارات امسال است كه حتماً زمين شماره سه آزادي حصاركشي و سكوسازي اش حل شود. اشكال بحث فوتبال زنان ما اين است كه پيش از برگزاري و راه اندازي آن حساسيت ايجاد كرديم. كار تبليغاتي انجام شده فقط ايجاد حساسيت و نگراني كرد.
الان چكار مي شود كرد؟
توافقاتي نياز است كه انجام شود. در اين مدت سعي كرده ام اين كار را انجام دهم. مجموعه سازمان، فدراسيون فوتبال و ديگر ارگان هاي مرتبط بايد به توافق برسند. نگراني هايي وجود دارد كه به نظر منطقي است و ما بايد آن را رفع كنيم.
|