جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۶۵
index
ناگفته هاي جنگ عراق از زبان يك سرباز آمريكايي
005652.jpg
ترجمه: نيره محمودي
«پل ريك هاف» يكي از نظاميان عضو نيروهاي احتياط آمريكاست كه پس از ۱۰ ماه حضورش در خطرناك ترين مناطق بغداد و رهبري يكي از دسته هاي ارتش آمريكا در اين كشور از سوي مقامات مورد تشويق و تمجيد قرار گرفت. او اكنون به آمريكا بازگشته است و از اطلاع رساني ناقص وضعيت نيروهاي عراق در آمريكا سخن مي گويد. وي معتقد است كه طرح هاي جنگي دولت بوش در عراق دچار نقايصي است و آمريكايي ها بايد نسبت به آنها آگاه شوند. ريك هاف در حالي كه از احتمال بازگشتش به عراق نگران است از تاسيس سازماني تحت عنوان سازمان «حقيقت عمليات» به كمك برخي ديگر از نظاميان آمريكايي خبر داد كه درصدد است افكار عمومي اين كشور را از تجاربي كه سربازان آمريكايي در عراق داشته اند مطلع كند. ريك هاف در مورد اين سازمان و تجاربش در عراق با مجله نيوزويك مصاحبه اي را انجام داده است كه بخش هايي از آن را مي خوانيد:
اعضا و فعالان سازمان حقيقت عمليات چند نفر شده اند؟
ما ۱۱ نفر هستيم كه چهار تا پنج نفر فعلاً اعضاي موقت هستند. داوطلبان زيادي نيز اعلام آمادگي كرده اند سه هفته پبش موفق شديم دفاترمان را تاسيس كنيم. تاكنون حمايت هاي فراواني را دريافت كرده ايم.
نظرتان در مورد جنگ عراق چگونه تغيير كرد؟
من براي رفتن به عراق داوطلب شدم، چون احساس كردم كه دير يا زود به آن جا اعزام خواهم شد. اما پس از گذشت مدتي دلايلي كه براي شروع جنگ اعلام شده بود، مرا قانع نكرد. ما شنيده بوديم كه در عراق تسليحات كشتارجمعي وجود دارد اما هيچ نوعي سلاح كشتارجمعي در عراق يافت نشد، بنابراين بسياري از ما خود را اينطور توجيه كرديم كه نمي توان كار را نيمه تمام رها كرد. ما آنقدر نا اميد نبوديم كه احساس كنيم مورد خيانت واقع شده ايم. ما به عراق اعزام شده بوديم كه به عنوان سرباز در عراق عمل كنيم. اما در كنار آن هزار و يك وظيفه ديگر را نيز انجام مي داديم. اين وضعيت باعث شد تا ترديد من در زمينه نواقص طرح هاي تهاجم به عراق به حقيقت نزديك شود. اما ما به عنوان اعضاي سازمان حقيقت عمليات در پي اثبات درستي يا اشتباه حمله به عراق نيستيم. ما در تلاش هستيم تا دريابيم چگونه مي توان دولت را مسئول اين وضعيت دانست و چگونه مي توان از بروز اشتباهات در آينده جلوگيري كرد. دست كم اين  است كه ما به عنوان سربازاني كه در عراق جنگيده اند اكنون اين جا هستيم و از هركس ديگري بهتر مي دانيم كه در آن جا چه مي گذرد.
فكر مي كنيد در عراق چه مي گذرد كه شما از آن آگاه هستيد و ما نيستيم؟
شما ممكن است يك فيلم ۳۰ دقيقه اي را در اين مورد در شبكه تلويزيوني CNN مشاهده كنيد و يا حداكثر به ديدن فيلم «مايكل مور» (فارنهايت ۱۱/۹) برويد. اما موضوع بسيار فراتر از اينهاست.
اين يعني اين كه در چه مورد اطلاع رساني كامل انجام نگرفته است؟
اين واقعيت كه در عراق نيروي كافي وجود ندارد. ما اكنون در مورد سلامت سربازان آمريكايي و پراكندگي شان در عراق بسيار نگران هستيم. اين وضعيت نه تنها جان سربازان بلكه جان سايران را نيز به خطر انداخته است. وجهه ما در عراق به دليل سوء استفاده هايي كه در زندان ابوغريب از زندانيان اين زندان صورت گرفته، بسيار افول كرده است.
بر اساس تجاربي كه در عراق داشته ايد چه سفارش هايي را براي بهبود وضعيت در عراق داريد؟
اگر قرار باشد كه نيروهاي نظامي در عراق همچنان حضور داشته باشند، يا بايد از نيروهاي بين المللي كمك گرفت يا تعداد عمليات نظامي افزايش يابد. بايد طرح روشني نيز ارايه شود. ما خواستار يك استراتژي روشن خروج نيروها از عراق هستيم. ما اين خروج را به مردم، ارتش آمريكا و مردم عراق بدهكار هستيم. سربازگيري نيز موضوعي است كه كسي دوست ندارد در مورد آن صحبت كند.
با تاسيس سازمان حقيقت عمليات چه اهدافي را مدنظر داريد؟
در ارتش پس از هر درگيري، نيروهاي عمل كننده نشستي با هم دارند و در مورد اشتباهات يا دستاوردهايي كه پس از هر عمليات حاصل مي شود صحبت مي كنند. اين كاري است كه ما بايد در سطحي وسيع تر در كشور آمريكا انجام دهيم. بايد بنشينيم و اثرات جنگ را بررسي كرده و تلاش كنيم از تاثيرات منفي آن در آينده جلوگيري كنيم.
شما مدعي شده ايد كه سازمان حقيقت عمليات سازماني پارتيزاني نيست اما به نظر مي رسد كه عملكرد شما با اقدامات دولت بوش در تناقض باشد.
به ما به عنوان رهبران نظامي گفته شده است كه مسئول عملكرد سربازانمان هستيم. اما موضوع اين است كه بوش مسئول اصلي است. او فرمانده كل است و بايد پاسخگو باشد. براي من فرقي نمي كند كه او جمهوريخواه است يا دموكرات. اگر جان كري در انتخابات آينده رياست جمهوري آمريكا پيروز شود ما او را مسئول مي دانيم.
شما ديگر نيروي فعالي در ارتش آمريكا نيستيد، ولي هنوز در گارد ملي ارتش نيويورك خدمت مي كنيد آيا نگران نيستيد كه بار ديگر به عراق اعزام شويد؟
احتمالاً فكر مي كنم كه همين طور شود. من قصد دارم تا دو سال  آينده در گارد ملي باقي بمانم. احتمال بازگشت من به عراق زياد است. اگر اين اتفاق بيفتد افتاده است و نمي توان كاري كرد.

خبر
تاثير مور در سخنراني كاسترو
005649.jpg

ميليون ها كوبايي توانستند به يمن وجود دولت كاسترو، مستند ضد بوش فارنهايت ۱۱/۹ ساخته مايكل مور را تماشا كنند. اين مستند كه ۱۵ روز تمام در سراسر جزيره به نمايش گذاشته شده بود، دوبار به طور مستقيم از تلويزيون اين كشور پخش شد. از آن جايي كه طبق قوانين اسكار، پخش تلويزيوني مستند تا ۹ ماه پس از اولين اكران آن ممنوع است، توزيع كنندگان آمريكايي مستند بلافاصله اعلام كردند دولت كوبا بدون توافق و كسب مجوز لازم از كپي هاي غيرقانوني استفاده كرده  است.
در اين حال مسئولان سازمان عمومي سينماهاي كوبا حاضر نشدند پاسخ دهند كه اين كپي ها از كجا آمده است. گفته مي شود رسانه هاي رسمي دولتي و شخص كاسترو در اين كار دست داشته اند. روز ۲۶ جولاي و در سالگرد حمله سربازان مونكادا، كه اولين قدم براي انقلاب كوبا بود، فيدل كاسترو در سخنراني خود عباراتي از مايكل مور نقل كرد. اولين اكران اين فيلم در كوبا كه نسخه اي بسيار بدكيفيت بود روز ۱۷ جولاي يعني چند روز پيش از سخنراني كاسترو صورت گرفته بود. پس از ۲۲ جولاي فيلم در ۱۲۰ سينما به نمايش گذاشته شد. گفته مي شود فقط در يك سالن سينمايي واقع در هاوانا طي ۱۰ روز ۱۲ هزار و ۵۷۲ بليت فروخته شده است.

تلافي از نوع آمريكايي
005646.jpg

روزنامه اورگونين (The Oregonian) اين هفته گزارشي مصور چاپ كرده بود كه در آن اعضاي پليس عراق در روز ۲۹ ژوئن و در حال شكنجه زندانيان عراقي نشان داده مي شدند. به نوشته اين روزنامه عكس ها از محلي متعلق به وزارت كشور عراق انداخته شده بود.
طبق گزارش، سربازان آمريكايي كه شاهد صحنه بودند از آنها عكس گرفته و سپس به نجات زندانيان شتافتند اما بلافاصله مافوقشان دستور داد كه زندانيان را به پليس عراق باز پس دهند، چرا كه حاكميت به عراقي ها واگذار شده است. به نوشته اين روزنامه سربازان گارد ملي اورگونين پيش از ترك محل از شكنجه شدگان عكس هايي گرفتند كه در ميانشان نوجوان ۱۴ ساله اي نيز ديده مي شد كه بدنش به شدت زخمي شده بود. در زانوي يكي ديگر از آنها نيز گلوله اي قرار داشت و در گزارش همچنين به نقل از يكي از افسران آمده است: «برخي از آنها حتي قادر به راه رفتن نبودند.» بعضي ها بيش از حد گرسنه بودند و به نظر مي رسيد از سه روز پيش حتي آب هم نخورده اند.در گزارش اظهار شده كه يك سرباز آمريكايي در حال گشت زدن متوجه حضور آنها شده است و بلافاصله با دوربين تفنگ خود به گرفتن عكس مشغول شده است.
در شرايطي كه بازجويي از سربازان آمريكايي متهم به شكنجه زندانيان ابوغريب همچنان ادامه دارد و به خصوص چندي پيش ليندي انگلند، دختر ۲۱ ساله اي كه عكس او در حال بستن قلاده به گردن زندانيان عراق و كشيدن آنها بر روي زمين در همه جا منتشر شده در دادگاه اعتراف كرد كه با اين كار تفريح مي كرده، چنين واكنش هايي چندان عجيب به نظر نمي رسد.
در شرايط فعلي كه اختلاف هايي ميان مقامات  آمريكايي و مسئولان وزارت كشور دولت موقت عراق به وجود آمده، سفارت آمريكا در عراق به صحت اين حادثه و تاييد عكس ها پرداخته و پليس عراق را متهم به شكنجه زندانيان خود مي كند.

آلمان ها از سياستمردان
خسته شده اند

در حالي كه بسياري از انسان ها در كشورهاي فقير با حسرت تمام به زندگي مرفه مردم آلمان مي نگرند، بسياري از آلمان ها اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دولت آلمان را خطري براي رفاهشان مي بينند. در واقع مسايلي مثل بيكاري تاكنون حل نشده است، ولي سياستمداران آلمان بي آن كه راه حل معقولي ارايه دهند در رسانه ها حضور يافته و پيشنهادهاي مختلفي ارايه مي دهند. هر چند چنين مشكلاتي كمابيش در ساير كشورها نيز وجود دارد اما آلماني ها بيش از سايران آه و ناله مي كنند چرا كه توانايي هاي كشور در سطح بين المللي بسيار بالاست. در شرايطي كه تعطيلات تابستاني در اين كشور آغاز شده و افراد زيادي در مرخصي به سر مي برند، رهبران اپوزيسيون ها، وزيران و حتي رتبه هاي پايين تر سياسي همانند نمايندگان مجلس شروع به سخنراني و مصاحبه هاي گوناگون مي كنند كه البته بيشتر طول اين صحبت ها مهم است نه محتوايشان.
در اين ميان به ندرت طرحي يا پيشنهادي كارآمد با هدف حل معضل بيكاري ارايه مي شود. به نظر مي رسد آنها بيشتر به خودنمايي فكر مي كنند تا حل مشكلات موجود. مردم ديگر از اين خودنمايي خسته شده اند. در حال حاضر سه چهارم آلمان ها به سياست بي اعتماد شده اند. از هر سه آلماني، يك نفر اين بي اعتمادي را به واژه «اصلاحات» ربط داده و آن را منفي مي داند.

يادداشت
سرخپوستي در آرزوي رياست جمهوري
005655.jpg
اين ساختمان همه چيز دارد، جز حال و هواي اقامت رئيس جمهور آتي. فقط ساخت طبقه اول به پايان رسيده. سه طبقه بعدي هنوز شيشه ندارد و هيچ اتاقي مسكوني نيست. همه مردم بوليوي مي دانند كه اين جا مقر فدراسيون كوشا بامبا، يعني فدراسيون كشاورزان كوكا كار است (كوكا گياهي است كه از آن كوكائين مي سازند، در عين حال مصارف بومي نيز دارد.) اوو مورالس، در انتخابات سال ۲۰۰۲ پيروز شد و رهبري اين كشاورزان را به عهده گرفت. او حالا روياي بزرگتري در سر دارد و مي خواهد هر طور شده در انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۷، به عنوان اولين رئيس جمهور سرخپوست و بومي بوليوي انتخاب شود.
مورالس در اين باره مي گويد: «به نظر مي رسد اقوام كشواس، آيماراس و گوارانيس ۶۲ درصد جمعيت كشور را تشكيل مي دهند. به اين ترتيب فكر مي كنم روي هم ۸۰ درصد جمعيت كشور را تشكيل مي دهيم. ما در انقلاب سال ۱۹۵۲ حق راي به دست آورديم. تلاش جنبش سوسياليسم كاري كرد كه ما هم راي دهنده باشيم و هم نامزد. ما دموكراسي تحميلي نمي خواهيم، بلكه به دنبال دموكراسي مشاركتي هستيم. ما بوليوي را از نو مي سازيم و سيستم سياسي و مدل اقتصادي را تغيير مي دهيم.»
چند روز پيش استادان و دانشجويان در يكي از ميادين اصلي شهر تجمع كرده و به خاطر نداشتن جا تحصن كردند. مورالس فوراً خود را به فدراسيون رسانده و با دهها تن از سران فدراسيون كه زني هم در ميانشان ديده مي شد جلسه اي پرشور برگزار كرد. وي سپس رو به روزنامه نگاران كرده، ابتدا آنها را دوست ناميد و سپس در مورد اين مسئله به گفت وگو پرداخت. پس از آن صفحه اول روزنامه روي در و ديوار بسياري از ساختمان ها ديده مي شد كه با حروف درشت تيتر شده بود «اووي قهرمان» در برنامه هاي ۲۰۰۴ جنبش سوسياليسم جلسه اي وجود دارد كه اين قهرمان در كنار كوفي عنان، جيمي كارتر، فيدل كاسترو، روساي جمهور لولا، نستور كرچند و هوگوچاوز قرار خواهد گرفت.
اوو به نيسان پاترول خود پريده و راهي چاپاره، محل اصلي كشت كوكا مي شود. در راه بي وقفه به دو تلفن همراهش پاسخ مي دهد كه البته با اين گفت وگوها يا قرار مصاحبه مي گذارد يا با هم حزبي هايش بحث مي كند. پس از نيم ساعت در توتيمايو مي ايستد تا ناهار صرف كند و مي گويد: «ديروز اصلاً غذا نخوردم.» همه، اين مرد ۴۴ ساله را ورزشكار مي دانند. چشمان و موهاي سياه و بيني برجسته اش از او چهره يك قهرمان را ترسيم مي كند.
او ادامه مي دهد: «در روياي مجلس قانونگذاري سال ۲۰۰۵ هستم. در آن جا ۷۰ درصد سرخپوست حضور خواهند داشت. پارلمان آتي بايد به مردم بپردازد. براي اعضاي آن هيچ مزيت خاص يا حقوق خيلي بالايي در نظر گرفته نشده است. در عين حال هيچ يك از منابع معدني، جنگلي يا گازهاي طبيعي خصوصي نخواهد بود، بلكه توسط موسسات دولتي اداره مي شود. در مورد خدمات عمومي، برق، آب و تلفن هم وضع به اين ترتيب است. به محض خصوصي شدن آنها به حقوق مردم دست درازي مي شود.»
از ضبطي كه در اتومبيلش روشن است صداي اين عبارات به گوش مي رسد: «كشواها، آيماراها، گواراني ها، همه ما با هم مبارزه مي كنيم...» هيچ كس حق ندارد پشت فرمان ماشين او بنشيند. موقع ورود به چاپاره، نيروهاي پليس شروع به گشتن خودروها مي كنند. قرار است جلسه اي تشكيل شده و بحث و بررسي هايي صورت گيرد.
مورالس ادامه مي دهد: «در انتخابات شهرداري ها كه ماه دسامبر صورت مي گيرد اميدواريم شهرداري كوشا بامبا را از آن خود كنيم. يكي از نامزدهاي ما گونزالولماي رمان نويس خواهد بود.» جنبش سوسياليسم در حال حاضر روي ۱۹ شهر كاملاً حساب كرده و با اين همه اميدوار است نيمي از ۳۱۴ شهرداري را تصاحب كند. «براي برقراري ارتباط با طبقه متوسط، نياز به افرادي مقدس داريم. بدون تبعيض و تمايز، بدون استثمارگر و استثمارشونده، جنبش سرخپوست ها موفق خواهد شد و هيچ يك از ما بركنار نخواهيم شد.»
البته به رغم اين اظهارات بايد اشاره كرد كه فيلمون اسكوبار، رهبر سناتورهاي جنبش سوسياليسم، ماه جولاي متهم به دريافت ۴۰۰ هزار دلار رشوه براي راي دادن به مصونيت نظاميان آمريكايي شده و اخراج شد.
به هرحال با توجه به اين كه چندي پيش مردم با شركت در رفراندوم رئيس جمهور كشورشان به صدور گاز كشور راي دادند و درگيري ها كاهش پيدا كرده، بايد ديد مخالفان دولت چگونه موفق خواهند شد. اگر درآمد حاصل از صدور گاز به آمريكا و چند كشور ديگر وضعيت اقتصادي مردم را بهتر كند و كشور تا حدي تثبيت شود مورالس بايد بيش از اينها تلاش كند تا مردم به او راي دهند.

مروري بر روند دور شدن آمريكايي ها از سياست و ميزان اعتماد آنها به دولت
از رسوايي واترگيت تا هشدارهاي بوش
ترجمه: رضا كاشاني
005640.jpg

منبع:بي بي سي
روز نهم آگوست سال ۱۹۷۴ ريچارد نيكسون، كاري كرد كه هيچ يك از روساي جمهور آمريكا پيش از او نكرده بودند؛ او ازمقام رياست جمهوري استعفا داد. نيكسون در اقدامي بي سابقه كاخ سفيد را پيش از اتمام دوران رياست جمهوري اش در پي يك رسوايي سياسي ترك كرد. ورود غير قانوني به دفتر مركزي كميته ملي حزب دموكرات واقع در هتل واترگيت را مي توان اصل و هسته اين رسوايي عنوان كرد. چند نفر به صورت غير قانوني وارد دفتر رقبا و مخالفان سياسي نيكسون شدند و اسناد و اوراق محرمانه اي را ربودند. اين افراد دستگير شدند و پس از تحقيق و تفحص مفصل و پيگيرانه دو روزنامه نگار به نام هاي «باب وودوارد» و «كارل برنستاين» از روزنامه واشنگتن پست،پاي رئيس  جمهور نيكسون نيز وسط كشيده شد.
به نظر مي آيد مهم ترين پيامد تاريخي رسوايي واترگيت اين بود كه فرهنگ سياسي آمريكا را براي هميشه تغيير داد. رئيس اجرايي كشور را از مامن امن خود بيرون راند و رسانه ها و روزنامه نگاران را جسارت بخشيد. اما «استيون هس» كارشناس مربوط به مسايل رياست جمهوري در موسسه بروكينگ واشنگتن به صورت كامل موافق اين امر نيست.
او مي گويد: «براي يك مدت نسبتاً كوتاهي پس از نيكسون اين مسئله صادق بود.» او اضافه مي كند: تحقير نيكسون تا مدتي باعث شد كه كنگره آمريكا و مطبوعات و رسانه هاي اين كشور از قدرت تحقيق و بازرسي خود ـ حتي تا سطح بالا ترين مقام اجرايي كشور ـ احساس رضايت و خشنودي كنند. اما با گذشت زمان اين موازنه تغيير كرد. او اعتقاد دارد كه «جرالد فورد»، جانشين نيكسون با نزاكت و شايستگي خود توانست احترام و شان از دست رفته رياست جمهوري را تا حدي باز يابد. هس مي گويد معذرت خواهي فورد از نيكسون پس از به قدرت رسيدن كاري به جا بود كه باعث شد آمريكايي ها مسئله واترگيت را تا ميزان زيادي فراموش كنند.در حالي كه رسوايي واترگيت سابقه اي براي به دادگاه خواندن و بازجويي از كلينتون را تا يك نسل بعد فراهم كرد، دادگاه كلينتون كار را براي فرا خواندن روساي جمهور آتي به پاي ميز محاكمه دشوارتر كرد. هس مي گويد: «اين چرخه همين طور ادامه خواهد يافت.»
005643.jpg

نزول بلند مدت
«جان سمپلز» از موسسه تحقيقاتي كاتو اعتقاد دارد رسوايي واترگيت در واقع اعتماد مردم آمريكا را نسبت به دولتشان متزلزل كرد، اما اين خود بخشي از جرياني بسيار بزرگتر بود. او مي گويد: «واترگيت دوره اي نبود كه اعتماد مردم به دولت در پايين ترين حد خود باشد و آن سال، سالي نبود كه بيشترين تعداد مردم اعتقاد داشته باشند كه مقامات كشورشان اشتباه عمل كرده اند.» درست است كه تنها ۳۵ درصد از آمريكايي ها در سال ۱۹۷۴ گفتند كه به نظرشان دولت «در بيشتر اوقات يا تقريباً هميشه» مي تواند قابل اعتماد باشد، اما شكستن اعتماد نسبت به دولت از ۱۰ سال پيشتر آغاز شده بود.
سمپلز مي گويد: «اعتماد مردم از سال ۱۹۶۴ شروع به كاهش كرد و تا سال ۱۹۸۰ ادامه پيدا كرد. رسوايي
واتر گيت تاثير بسزايي داشت، اما خود بخشي از داستاني بود كه شروع آن به يك دهه قبل مي رسيد.» او اضافه مي كند سال ۱۹۹۴ ، ۲۰ سال پس از واترگيت بود كه ميزان اعتماد آمريكايي ها به سياستمدارانشان به پايين ترين حد خود يعني حدود ۲۰ درصد رسيد و پس از آن دوباره اين درصد افزايش يافت. او در عين حال اذعان مي كند كه شاخصه هاي ديگري نيز هست كه نشان مي دهد مردم آمريكا تقريباً در زمان رسوايي واترگيت سياست را تا حد زيادي كنار گذاشتند.
در صد واجدين شرايطي كه در انتخابات شركت كردند از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ شاهد افت چشمگيري بود. سمپلز مي گويد مسئله اي كه واترگيت باعث به وجود آمدن آن شد اين بود: تغيير موضع فرهنگي نخبگان دخيل در سياست. او مي افزايد: «پيش از قضيه واترگيت رئيس جمهور اعتباري ويژه و تقريباً بي چون و چرا داشت. به عنوان مثال در سال ۱۹۶۵ كسي در محافل عمومي ميزان صداقت رئيس جمهور را مورد سؤال قرار نمي داد.»سمپلز مي گويد: «واترگيت اين اعتبار را در هم شكست.» و خاطرنشان مي كند كه جنگ ويتنام نيز در اين مسئله بي تاثير نبود.

ضربه بزرگ
«جوزف كاليفانو»، وكيل و يكي از اعضاي با نفوذ و قديمي حزب دموكرات كه در زمان رسوايي واترگيت وكالت روزنامه واشنگتن پست را به عهده داشت نيز با اين موضوع كه اين مسئله باعث تغيير درك عموم از سياست شد، موافق است. او مي گويد: «واترگيت تاثير شگرفي در نحوه برخورد و رويارويي رسانه ها با اظهارات و تصميمات مقامات دولتي داشت.»
او به عنوان نمونه به واكنش رسانه هاي عمومي نسبت به هشدارهاي امنيتي اخير «جورج بوش»، رئيس جمهور آمريكا، درباره احتمال وقوع عمليات تروريستي اشاره مي كند. تحقيقات رسانه ها به روشن شدن اين موضوع كمك كرد كه اين هشدار ها بر پايه اطلاعاتي كه چند سال از عمرشان مي گذرد، داده شده است. او مي گويد: «اين نوع شك و بدبيني در آمريكا نسبت به
رئيس جمهور تا قبل از رسوايي واترگيت غير قابل تصور بود.»

جهان
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  سينما  |  ديدار  |  حوادث   |
|  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |