جمعه ۸ آبان ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۴۰
سينما
Friday.htm

چهل و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم لندن
هيجان بدون رقابت
007758.jpg
نمايي از فيلم رأي مخفي
حضور سينماي ايران در جشنواره لندن
۱۳۸۳ـ۲۰۰۴: مارمولك (كمال تبريزي)، كنار رودخانه (عليرضا اميني)، سگ هاي ولگرد (مرضيه مشكيني)،لاك پشت ها هم پرواز مي كنند(بهمن قبادي)
۱۳۸۲ـ۲۰۰۳: ابجد (ابوالفضل جليلي)، پنج عنصر (سميرا مخملباف)، لذت ديوانگي (حنا مخملباف)، نفس عميق (پرويز شهبازي)، فرش باد (تبريزي)
۱۳۸۱ـ۲۰۰۲: آوازهاي سرزمين مادري ام (بهمن قبادي)، بماني (داريوش مهرجويي)، من ترانه ۱۵ سال دارم (رسول صدرعاملي)، راه بهشت (محمود بهرازنيا)، مديوم عشق (الي صفري)، خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا)
۱۳۸۰ـ۲۰۰۱: بوي كافور عطر ياس (فرمان آرا)، راي مخفي (بابك پيامي)، دلبران (جليلي)، زير نور ماه(رضا ميركريمي)، زير پوست شهر (رخشان بني اعتماد)
ـ تقديرنامه نيپرشي (فدراسيون بين المللي منتقدان فيلم) براي راي مخفي
۱۳۷۹ـ۲۰۰۰: تخته سياه (س. مخملباف)، دختري با كفش هاي كتاني (صدر عاملي)
۱۳۷۸ـ۱۹۹۹: رنگ خدا (مجيد مجيدي)
۱۳۷۷ـ۱۹۹۸: سيب (س. مخملباف)، سكوت (محسن مخملباف)، رقص خاك (جليلي)
ـ جايزه ساترلند براي سيب و تقديرنامه فيپرشي براي رقص خاك
۱۳۷۶ـ۱۹۹۷: پدر (مجيدي)، طعم گيلاس (عباس كيارستمي)
۱۳۷۵ـ۱۹۹۶: گبه (م. مخملباف)
۱۳۷۴ـ۱۹۹۵: سفر (عليرضا رئيسيان)، سلام سينما (م. مخملباف)، بادكنك سفيد (جعفر پناهي)
۱۳۷۳ـ۱۹۹۴: زينت (ابراهيم مختاري)، زير درختان زيتون  (كيارستمي)، خمره (ابراهيم فروزش)، آباداني ها (كيانوش عياري)
۱۳۷۱ـ۱۹۹۲: نرگس (بني اعتماد)، ناصرالدين شاه آكتور سينما (م. مخملباف)
۱۳۷۰ـ۱۹۹۱: در كوچه هاي عشق (خسرو سينايي)، آب، باد، خاك (امير نادري)، عروسي خوبان (م. مخملباف)، دندان مار (مسعود كيميايي)
۱۳۶۷ـ۱۹۸۸: دستفروش (م. مخملباف)، طلسم (داريوش فرهنگ)
۱۳۶۴ـ۱۹۸۵: دونده (نادري)
۱۳۵۹ـ۱۹۸۰: چريكه تارا (بهرام بيضايي)
منبع: اطبايي، محمد، حضور جوايز بين المللي، موزه سينماي ايران

چهل و هشتمين فيلم لندن از روز چهارشنبه ۲۰ اكتبر با نمايش فيلم «ورا دريك» ساخته مايك لي فيلمساز بريتانيايي در پايتخت انگلستان آغاز شد و تا روز چهارم نوامبر ادامه خواهد داشت.
در سبك و سياق برگزاري اين دوره از جشنواره چندان تغييري نسبت به چند دوره گذشته ديده نمي شود.
مجموعاً در طول ۱۶ روز برگزاري اين دوره جشنواره ۲۸۳ فيلم از ۶۰ كشور مختلف به نمايش گذاشته مي شود. از اين تعداد ۱۸۰ فيلم بلند و باقي فيلم ها كوتاه هستند.
جشنواره فيلم لندن كه يكي از بزرگترين جشنواره هاي غيررقابتي دنياست، بزرگترين رويداد هنري است كه هر سال در لندن برگزار مي شود.
سال گذشته حدود ۱۱۶ هزار نفر به عنوان تماشاگر به تماشاي فيلم هاي به نمايش درآمده در اين جشنواره نشستند.
بخش هاي مختلف جشنواره
بخش «گالا» و نمايش هاي ويژه: در اين بخش ۹ فيلم به نمايش در مي آيد. بيشتر فيلم هاي اين بخش، فيلم هايي هستند كه پيش تر در ديگر جشنواره هاي معتبر دنيا خوش درخشيده اند.
فيلم هايي نظير خانه دشنه هاي پرنده، عشق ماندگار، ۲۰۴۶ و ونيتي فر از فيلم هاي مهم اين بخش هستند.
«اسكاي موويز» در ميدان: اين بخش كه از مهم ترين بخش هاي جشنواره است به فيلم هايي اختصاص دارد كه در يكي از دو سالن سينماي «اودئون» در «لستر اسكوئر» (ميدان لستر) لندن به نمايش در مي آيد. ۳۶ فيلم در اين بخش روي پرده مي رود.
علت نامگذاري اين بخش اين است كه امسال شبكه تلويزيوني ديجيتال اسكاي موويز حامي مالي اين بخش است.
چند فيلم كوتاه نيز در اين بخش پيش از نمايش فيلم هاي بلند به نمايش گذاشته مي شود.
فيلم ياسمين ساخته كني گلنان كه از جنجالي ترين فيلم هاي امسال سينماي بريتانيا و درباره نگاه غربي ها به مسلمانان و چهره جديد آنها در اروپاست از مهم ترين فيلم هاي اين بخش است.
انقلاب فرانسوي: اين بخش كه از بخش هاي ثابت جشنواره لندن در چندين دوره گذشته است به نمايش فيلم هاي جديد سينماي فرانسه اختصاص دارد.
۱۸ فيلم فرانسوي در اين بخش نمايش داده مي شوند، هرچند كه تعداد ديگري از فيلم هاي سينماي فرانسه در بخش هاي ديگر نيز حضور دارند.
007734.jpg
سينماي اروپا: بيش از ۳۰ فيلم از كشورهاي مختلف اروپا در اين بخش حضور دارند. يكي از جالب ترين فيلم هاي اين بخش منظره هاي اروپا نام دارد كه مجموعه اي از ۲۵ فيلم كوتاه از ۲۵ فيلمساز اروپايي از جمله اوكي كوريسماكي و پيتر گريناوي است كه هركدام تصويري از كشورهاي خودشان ارايه مي كنند.
سينماي جهان: فيلم هاي حاضر در اين بخش منتخبي است از فيلم هاي شناخته شده سينماي جهان كه در سطح جهاني درخشيده و يا از فيلم هاي مشهور كشور محل توليدشان هستند.
با توجه به تعداد ايراني هاي مقيم لندن و همچنين موفقيت سينماي ايران در خارج از كشور، عموماً فيلم هاي ايراني حاضر در دوره هاي مختلف جشنواره فيلم لندن با استقبال چشمگيري رو به رو شد ه اند.
سينماي تجربي: در اين بخش فيلم هاي بلند و كوتاهي از كشورهاي مختلف به نمايش در مي آيد. بسياري از فيلم هاي اين بخش به صورت ويديويي فيلمبرداري شده اند.
گنجينه هاي آرشيوي: اين بخش نيز كه از بخش هاي ثابت جشنواره فيلم لندن است. نمايش دوباره فيلم هاي كلاسيك تاريخ سينماست.
فيلم هايي مانند آقاي اسميت به واشنگتن مي رود (فرانك كاپرا)، در بارانداز (اليا كازان)، جاسوس ها (فريتس لانگ) و راههاي افتخار (استنلي كوبريك) از جمله فيلم هاي حاضر در اين بخش هستند.
برش هاي كوتاه و پويانمايي: در اين بخش منتخبي از فيلم هاي كوتاه و انيميشن به نمايش در مي آيد.
بخش عمده اي از فيلم هاي حاضر در اين بخش محصول بريتانياست.
در كنار اين بخش ها دو فيلم ورادريك (مايك لي) و IHeart Huckabees (ديويد اوراسل) به ترتيب در روزهاي افتتاحيه و اختتاميه به نمايش در  مي آيند.
علاوه بر اين چند بخش، جلسه هاي گفت و گو و سخنراني نيز برگزار خواهد شد.
با وجود اين كه جشنواره لندن غيررقابتي است، اما در حاشيه اين جشنواره سازمان ها و بنيادهاي ديگري جايزه ويژه خودشان را به تعدادي از فيلم هاي حاضر در جشنواره اعطا مي كنند.
نشان ساندرلند: اين جايزه كه در سال ۱۹۵۸ توسط «موسسه فيلم بريتانيا» طراحي شد هرساله به بديع ترين و تصويري ترين فيلمي اهدا مي شود كه كارگردانش براي نخستين بار در جشنواره لندن حضور پيدا مي كند.
سال گذشته اين نشان به صديق برمك كارگردان افغان براي ساخت فيلم اسامه اعطا شد.
هفتمين جايزه منتقدان بين المللي فيپرشي: اين جايزه از سوي «فدراسيون بين المللي روزنامه نويسان سينمايي» اعطا مي شود و در حاشيه بسياري از جشنواره هاي معتبر دنيا برگزار مي شود.
سال گذشته اين جايزه به فيلم فرانسوي جهان زنده تعلق گرفت.
نهمين جايزه ساتياجيت راي: اين جايزه از سوي بنياد به ساتياجيت راي فيلمساز هندي اعطا مي شود. سال گذشته فيلم دانماركي كسي شبيه هودر به اين جايزه دست يافت.
دو جايزه «فيلم هاي كوتاه كلاسيك تي سي ام» (فيلم هاي كلاسيك ترنر) و «جايزه استعداد فيلم بريتانيا» از ديگر جوايز حاشيه اي جشنواره فيلم لندن هستند.
چهل و هشتمين جشنواره فيلم لندن از سوي «موسسه فيلم بريتانيا» و همكاري مالي روزنامه «تايمز» برگزار مي شود.

سينما ـ خاطره
دوازده مردكثيف
007731.jpg
سينما هميشه خاطره انگيز است. ديدار هر فيلم مثل خاطره اي هميشگي در ذهن تماشاگر مي ماند، چه از فيلم خوشش بيايد چه از آن متنفر باشد. به همين خاطر يادآوري يك فيلم براي تماشاچي هميشه همراه با لذت است چرا كه خاصيت سينما چيزي جز تبديل تجربه ناممكن به ممكن براي انسان نيست.
مروري كه از اين هفته شروع مي كنيم به پيشنهاد يك خواننده محترم است. اين خواننده كه بنابر گفته هايشان سن و سالي را پشت سر گذاشته اند ما را به مرور بر فيلم  هاي خاطره انگيز براي نسلي كه جواني را پشت سر گذاشته و جمعه ها را با همشهري جمعه مي گذراند، دعوت كردند. واقعيتش خودمان هم دنبال بهانه اي براي چنين مروري بوديم كه اين خواننده عزيز بعد از طرح پيشنهادشان آن را به ما يادآوري كردند. بنابراين سعي مي كنيم اين مرور را بيشتر بر روي فيلم هايي كه در سينماهاي ايران اكران و با اقبال عمومي رو به رو شده اند و واجد امتيازات و ويژگي هايي هم هستند، انجام دهيم. پس در اين بخش دنبال همشهري كين، هفت سامورايي، پرسونا يا دزد دوچرخه نباشيد. اولين فيلم اين بخش را به احترام همان خواننده عزيز به فيلم دوازده مرد كثيف (دوازده مرد خبيث) اختصاص داده ايم. چرا كه ايشان به خاطر مي آورند كه اين فيلم را با دوستان همكلاسي در يك عصر پاييزي در سينما راديوسيتي تهران (سينمايي كه اكنون وجود ندارد) تماشا كرده اند.

دوازده مرد كثيف
The DIRTY DOZEN
كارگردان: رابرت آلدريچ، فيلمنامه: لوكاس هلر و ناتالي جانسن، براساس رماني اثر آ. م. نيتانس. مدير فيلمبرداري: تداسكايف، موسيقي: فرانك د وول.
بازيگران: لي ماروين، ارنست بورگناين، چارلز برانسن، جيم براون، جان كاساوتيس، ريچارد جامكل، جورج كندي، تريني لوپز، رالف ميكر، رابرت وبر، دانلد ساترلند، تلي ساوالاس، كلينت وداكر و... رابرت رايان.
رنگي، ۱۵۰ دقيقه، محصول انگلستان (متروـ گلدوين ـ ماير)، ۱۹۶۷

داستان فيلم
۱۹۴۴ جنگ جهاني دوم، انگلستان. سرگرد رايسمن (لي ماروين) يك افسر آمريكايي در انگلستان ماموريت دارد كه قصري را كه فرماندهان ارتش آلمان در فرانسه اشغال شد به تصرف در آورده اند، منهدم كند. رايسمن تصميم مي گيرد كه اين عمليات را به كمك ۱۲ سرباز محكوم در زندان كه به جرم قتل، دزدي يا تجاوز دوران محكوميت خود را مي گذرانند انجام دهد. به رغم مخالفت هاي دو فرمانده آمريكايي، رايسمن ۱۲ مرد موردنظر را انتخاب مي كند و آنها را براي انجام عمليات آموزش مي دهد. گروه به فرانسه اعزام مي شود و در حالي كه از ۱۲ مرد كثيف فقط سه نفر جوزف ولاديسلاو (چارلز برانسون)، سامسن پوزي (كلينت داكر) و وست ساير (كالين متيلند) زنده مي مانند قصر توسط گروه محكومين منفجر مي شود.

درباره كارگردان
رابرت آلدريچ (۱۹۸۳ـ۱۹۱۸) يك كارگردان حرفه اي محسوب مي شود كه به خاطر وسترن هاي باشكوه و كلاسيكش كه جايگاه مهمي در اين ژانر دارند شهرت دارد. فيلم هايي چون آپاچي (۱۹۵۴) با بازي برت لنگستر، «وراكروز» با بازي گري كوپر ولنكتسر و آخرين غروب (۱۹۶۱) با بازي كرك داگلاس و راك هاوسن كه از مهم ترين آثارش هستند همگي در ايران دوبله و به نمايش درآمده اند. معروف ترين  وسترن هاي آلدريچ چون آخرين غروب و دراكروز نشان مي دهند كه او علاقه خاصي به افراد طرد شده از اجتماع يا به عبارت ديگر خلافكاران دارد. مضمون فيلم هاي او اغلب دور اين موضوع مي گردد كه چگونه مرداني كه به علت يك ناهنجاري رفتاري از جامعه طرد مي شوند براي پذيرش دوباره در جامعه بايد با ناملايمات دست و پنجه نرم كنند و اين ستيز و جنگ مورد توجه آلدريچ قرار گرفته و اغلب فيلم هايش را با اين مضمون ساخته است كه مي توان آن را تقابل فرد با جامعه ناميد.

درباره فيلم
دوازده مرد كثيف را مي توان يكي از بهترين نمونه هاي آثار ژانر جنگي در زيرمجموعه ژانر عمليات در خاك دشمن به حساب آورد. فيلم به مانند اغلب فيلم هاي جنگي كه درباره جنگ جهاني دوم ساخته شده اند قهرمانانش را از گروهي آدم خلافكار انتخاب مي كند و به عبارتي قصد اعاده حيثيت از آنها را دارد. فيلم از سه بخش قابل تمايز تشكيل شده. شرح عمليات و انتخاب افراد، كه در اين فيلم به خاطر نوع آدم ها بسيار جذاب از كار درآمده، آموزش كه به علت حضور بازيگران طراز اول آن زمان و شخصيت پردازي خاص و ارتباط فرمانده با بازي عالي لي ماروين با بقيه سربازها ديدني است و بخش سوم كه در آن عمليات انجام مي شود. اين بخش به خاطر كارگرداني خوب، واقع گرا و هيجان انگيز آلدريچ محكم و به يادماندني است. فيلم شخصيت هاي خبيث خود را در پايان به خاطر از خودگذشتگي شان تطهير مي كند در حالي كه اسراي ارتش آمريكا را كه مخالف حضور اين جانيان در عمليات هستند محكوم مي كند. بازي ها، فيلمبرداري و موسيقي فيلم عالي است و ديدن فيلم را به تجربه اي لذت بخش تبديل مي كند.

نكاتي درباره فيلم
دوازده مرد كثيف در مراسم اسكار سال ۱۹۶۷ نامزد دريافت جايزه اسكار براي بهترين بازيگر نقش دوم مرد براي جان كاسادتيس شد كه آن را گرفت. اين جايزه را جورج كندي براي فيلم لوك تسلي بخش دريافت كرد.
فيلم در گيشه به موفقيت چشمگيري نايل آمد و به پرفروش ترين فيلم سال ۱۹۶۷ مبدل شد. فروش فيلم بالغ بر ۱۸ ميليون و ۲۰۰ هزار دلار بود كه فروش بيشتر از فيلم هايي چون فقط دوبار زندگي مي كنيد و كازينو رويال ديگر فيلم هاي پرفروش آن سال بود.
فيلم دوازده مرد كثيف تحت تاثير فيلم حمله مخفيانه ساخته راجر كورمن در سال ۱۹۶۴ ساخته شده است.
موفقيت فيلم باعث شد كه در دهه ۱۹۸۰ سه دنباله تلويزيوني آن ساخته شود.
دنباله هاي فيلم دوازده مرد كثيف به اندازه قسمت اول مورد توجه قرار نگرفت.
دوازده مرد كثيف در سال ۱۳۴۷ در سينماهاي ايران دوبله و به نمايش درآمد.
استقبال از اين فيلم كه با عنوان دوازده مرد خبيث بود در ايران چشمگير توصيف شده و گفته مي شود از پرفروش ترين فيلم هاي خارجي آن سال بوده است.
علت اصلي نامگذاري اين فيلم به دوازده مرد كثيف اين بود كه شخصيت هاي جاني فيلم براي مدت ها از آب وصابون دور بوده اند.

خبر
007767.jpg
فصل زنبور
ريچاردگر، بازيگر معروف سينماي هاليوود تا مدتي پيش در فيلمي بازي مي كرد كه فصل زنبور نام داشت و توسط دو نفر به نام هاي اسكات مك گي و ديويد سيگل كارگرداني مي شد. اين فيلم هم اكنون در مراحل تدوين قرار دارد و گويا در سال ۲۰۰۵ ميلادي اكران عمومي خواهد شد. فيلمنامه فيلم را نانومي فانر براساس رماني از ميلا گلدبرگ نوشته است و به غير از ريچاردگر، ژوليت بينوچي، فلوراكراس، مكس مينگلا و كيت باسورث در آن بازي مي كنند.
ريچاردگر اخيراً اعلام كرده كه در فيلمي با نام امپراتور بازي خواهد كرد. اين فيلم كه هم اكنون مراحل پيش توليد خود را از سر مي گذراند توسط گرگوري هابليت كارگرداني خواهد شد. فيلم، ماجراهاي عكاسي به نام برونوپي را نشان مي دهد كه در راه اثبات خودش دست به انجام هر كاري مي زند. فيلمنامه را دو نفر به نام هاي دنيل بارنز وندزمن نوشته اند و تاكنون به غير از گر، بازي تميلي روموليني در آن قطعي به نظر مي رسد. اين فيلم هم در سال ۲۰۰۵ ميلادي اكران عمومي خواهد داشت.

همه كاره
007764.jpg
ژان كلود وان دم درگير پروژه اي سينمايي شده كه از جهاتي همه كاره آن به حساب مي آيد. اين فيلم Kumit نام دارد و وان دم نويسنده، كارگردان، بازيگر و تهيه كننده آن است. اين فيلم پر از صحنه هاي اكشني خواهد بود كه در آن تلاش مي شود تا كمرنگ شدن مفاهيمي نظير رستگاري و رفاقت مورد تاكيد قرار گيرد. از بازيگران ديگر اين فيلم مي توان به نام هاي گري گودريچ، ژرومه لي بانز و مايكل مك دونالد اشاره كرد. فيلمبرداري فيلم Kumit به دليل شرايط سخت توليد آن احتمالاً چندين و چند ماه به طول خواهد انجاميد اما با اين حال دست اندركاران فيلم در تلاش هستند تا فيلم را براي پخش در سال ۲۰۰۵ آماده كنند.

همراه با يك سگ
007761.jpg
جسي نلسون كارگردان اين سال ها و فيلمنامه نويس سال هاي دهه ۹۰ قصد دارد كه فيلمي با نام «شب من همراه با يك سگ» را جلوي دوربين ببرد. جسي نلسون، فيلمنامه اين فيلم را براساس كتابي به همين نام، نوشته نينالادن، آماده كرده است. در اين كتاب از قرار معلوم تلاش شده تا مسايل مختص كودكان و نوجوانان بررسي شود. داستان اين فيلم بنا به گفته خود جسي نلسون داستان يك شب از زندگي پسري نوجوان را همراه سگش نشان مي دهد. هنوز بازيگري براي اين فيلم انتخاب نشده اما نلسون اعلام كرده است كه اين فيلم را در سال ۲۰۰۵ ميلادي در برخي از سينماهاي آمريكاي شمالي اكران خواهد كرد. از جسي نلسون تا پيش از اين، فيلم من سام هستم (۲۰۰۱) را ديده بوديم كه در آن شون پن و ميشل فايفر بازي مي كردند و در زمان اكرانش بسيار مورد تحسين قرار گرفت. بايد ديد كه نلسون موفقيت گذشته اش را تكرار مي كند يا نه.

فرار كن چاق فرار كن
007770.jpg
ديويد شوييمر، بازيگر و كارگردان جوان و در عين حال محبوب سينما و تلويزيون قصد دارد فيلمي با عنوان فرار كن چاق، فرار كن را بسازد كه در ژانر كمدي ساخته خواهد شد و در ادامه تجربه هايي است كه تا پيش از اين در عرصه سينما و تلويزيون از شوييمر ديده بوديم. ديويد شوييمر هم اكنون مشغول نگارش فيلمنامه اين فيلم است و مايكل يان بلك همكار او در اين نگارش است. يان بلك هم مانند خود شوييمر در پروژه هاي تلويزيوني همكاري داشته و فيلمنامه بسياري از سريال هاي تلويزيوني اين سال ها را نوشته است. بنابه گفته شوييمر فيلم فرار كن چاق، فرار كن در سال ۲۰۰۶ ميلادي اكران خواهد شد.

DVD
007773.jpg
در اين هفته چندين و چند فيلم وارد بازار DVD شده است كه سهم سريال ها از فيلم ها بيشتر به نظر مي رسد. در هفته جاري نسخه DVD جديدي از فيلم معروف «دكتر استرنج لاو يا چگونه ياد گرفتم از ترس دست بردارم و به بمب عشق بورزم» وارد بازار شده است كه جزييات و حواشي بيشتري از اين فيلم را در بر مي گيرد. اين فيلم توسط كارگردان فقيد سينما استنلي كوبريك ساخته شده و در آن پيتر سلرز، جورج سي اسكات و استرلينگ هايدن بازي كرده اند. فيلم محصول سال ۱۹۶۴ است.در هفته اخير DVD كامل سريال تلويزيوني و «سفر پر زحمت ستاره» به بازار آمد كه پيش بيني مي شود از استقبال خوبي برخوردار شود. اين سريال علمي ـ تخيلي در بين سال هاي ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ پخش مي شده و سازنده آن جن رادنبري بوده است.

سينماي ايران
درباره ضعف فيلمنامه در سينماي ايران ـ۱۲
نمونه هاي موفق اقتباس
اگر بخواهيم دلايل عدم شكل گيري جريان داستان نويسي پويا در ايران را بررسي كنيم، بايد مهم ترين دليل را در غير رقابتي بودن اين حوزه بدانيم. چه عدم رقابت جدي و حرفه اي در اين حوزه باعث شده كه نويسندگان، چندان توجهي به كيفيت ساختار  آثارشان نشان ندهند و داستان هايي بنويسند كه مخاطبان بسيار محدود و اندكي را جذب مي كند. اين عدم رونق جريان داستان نويسي ايران، گريبان سينما را هم گرفته است به نحوي كه يكي از مهم ترين دلايل ضعف فيلمنامه نويسي در ايران به شمار مي رود. بايد اين نكته را در نظر داشت كه سينماي هر كشوري برپايه سنت ادبي آن كشور به رونق و شكوفايي و يا غير از آن مي رسد و بنابراين سينما و ادبيات را نبايد چندان جداي از هم دانست. چه اين دو هنرهايي هستند كه گذشته از آن كه به خاطر مفاهيم و تعاريف به هم شبيه هستند، از نظر كار حرفه اي هم ارتباط ارگانيك دارند وجزيي از هم به شمار مي روند. امروزه اگر به فهرست فيلم هاي توليد شده در سينماي دنيا نگاهي بيندازيم متوجه مي شويم كه غالب فيلم هاي توليد شده، اقتباسي از آثار ادبي و داستاني هريك از كشورها هستند. در اين ميان فيلم هاي موفق و تحسين شده سهم بسزايي از اين  آمار در اختيار دارند و اين خود به تنهايي نشان مي دهد كه تا چه ميزان سينما و ادبيات وابسته و مكمل هم هستند. براي تكميل بحث لازم است به چند نمونه از اين آمارها توجه كنيم.
فيلم سرگيجه ساخته آلفرد هيچكاك به سال ۱۹۵۸ از روي رماني ساخته شده كه نويسنده آن دو نفر به نام هاي پيربو آلو و توماس نارسژاك بوده اند و رمان هم «در ميان مردگان» نام داشته است. اقتباس از اين رمان يكي از هنرمندانه ترين اقتباس هاي سينمايي در تاريخ سينما به شمار مي رود. آ لفرد هيچكاك و فيلمنامه نويسش الك كاپل توانسته اند در ساختار رمان در ميان مردگان تغييراتي را ايجاد كنند كه در موفقيت نهايي فيلم نقش موثري ايفا كرده است. به طور مثال در رمان در ميان مردگان پايان بندي برپايه عنصر غافلگيري بوده اما هيچكاك و كاپل در يك سوم پاياني فيلمنامه، غافلگيري را تبديل به تعليق كرده اند. به نحوي كه تماشاگر در يك سوم پاياني فيلم از راز ماجراهاي فيلم اطلاع مي يابد و در اين ميان تنها قهرمان فيلم (جيمز استوارت) است كه از ماجرا آگاهي نيافته و البته همين كنجكاوي تماشاگر را برمي انگيزد و او را به تماشاي فيلم تا پايان آن و همچنين چندين و چندبار ديدن دوباره اش تشويق مي كند. رمان در ميان مردگان ادامه دهنده سنتي است كه در داستان هاي فرانسوي نظير داستان هاي آرسن لوپن شكل گرفته بود و پير بوآلو و توماس نارسژاك كه در نوشتن داستان هاي لوپن هم دستي داشتند توانستند در رمان در ميان مردگان اين جريان را به شكل بلوغ يافته تري عرضه كنند. همچنين هيچكاك هم با تغيير محيط داستان از فرانسه به آمريكا و ايجاد ساختارهاي جديد (همچنان كه به آنها اشاره رفت) توانست اثر ماندگاري را بيافريند كه تا مدت ها بعد هم تماشاگران و مخاطبان بسياري را جذب خواهد كرد. بي شك اگر آن جريان داستان  نويسي در دنيا به حد استاندارد و بلوغ يافته اي نمي رسيد، نمي توانستيم انتظار ساخت فيلم هايي در حد و اندازه سرگيجه را داشته باشيم.
نمونه ديگر اقتباس هاي موفق در تاريخ سينما در فيلم ماندگار دكتر ژيواگو بروز و ظهور پيدا مي كند. بوريس پاسترناك در رمان دكتر ژيواگو تصويري از اختناق حاكم بر شوروي در نيمه اول قرن بيستم ارايه مي دهد. در آن زمان كه بحث كمونيسم در سطح جهان بسيار داغ و پر رونق بوده، انتشار چنين كتابهايي از استقبال زيادي برخوردار مي شده است. هنگامي كه ديويد لين تصميم به اقتباس از اين رمان گرفت فيلمنامه نويسي بهتر از رابرت بالت نيافت. فيلمنامه نويسي كه به اعتقاد بسياري توانست فيلمنامه دكتر ژيواگو را داراي ارزش هايي به مراتب بهتر از رمان آن كند و سواي ارزش هاي سينمايي از ارزش هاي ادبي هم برخوردار شود. اگر بخواهيم نحوه اقتباس در سينما را آموزش دهيم و براي اين كار تنها يك نمونه بياوريم فيلمي بهتر از دكتر ژيواگو در دسترسمان نخواهد بود. با مطالعه رمان دكتر ژيواگو و خواندن فيلمنامه آن و يا ديدن فيلم از ارزش هاي كار رابرت بالت بيش از پيش آگاه خواهيم شد.
در سال هاي اخير يك نمونه ديگر از اقتباس  سينمايي موفق در سينماهاي دنيا را شاهد بوده ايم. فيلم ارباب حلقه ها كه با اقتباس از سه گانه ماندگار جي . آر. آر. تالكين بوده توانسته  ارزش هاي بي بديل رمان را در فيلم هم انعكاس دهد و هواداران متعصب رمان هاي ارباب حلقه ها را راضي نگه دارد. رمان هاي ارباب حلقه ها از دنيايي خيالي سخن مي گويد كه در آن گاهي نويسنده براي هريك از شخصيت ها زباني مخصوص به خودش اختراع كرده است. ناگفته پيداست كه اين وجوه در ارباب حلقه ها اقتباس سينمايي از آن را دچار مشكل مي كند. اما پيتر جكسون در نگارش فيلمنامه گذشته از  آن كه از عنصر ايجاز به معناي درست آن استفاده كرده، توانسته آن وجوه غيرسينمايي را هم تا آخرين حدممكن به زبان سينما ترجمه كند. جوايز اسكار و ساير جوايزي كه جكسون به خاطر نوشتن فيلمنامه ارباب حلقه ها كسب كرده، شاهدي بر ارزش هاي انكارناپذير آن است.
امروزه در سينماهاي صنعتي دنيا، جريان هاي ادبي هم نقشي تاثيرگذار برعهده دارند. ساخته شدن فيلم هايي نظير ساعت ها، رودميستيك، گزارش اقليت، دار و دسته هاي نيويوركي و... حكايت از اهميت روزافزون ادبيات داستاني در سينماي صنعتي هاليوود دارد. در يادداشت هاي گذشته تلاش كرديم تا با زبان استدلال نقش بي بديل جريان ادبي را بر سينماي هر كشوري توضيح دهيم. در اين نوشتار تلاشمان معطوف به بررسي چند نمونه موفق اين موضوع شد. به نظر مي رسد با بررسي هرچه بيشتر اين نمونه ها، نتايج روشن تري را به دست مي آوريم كه اين نتايج هم به پررنگ شدن نقش ادبيات در فيلمنامه نويسي مي انجامد. اگر جريان هاي ادبي در سينما تمايلي به تحرك و پويايي ندارند، نهادهاي سينمايي مي توانند اين تحرك را خود در عرصه ادبيات به وجود آورند. در اين باره بيشتر سخن خواهيم گفت.

|  آسمان  |   ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |
|  چهره ها  |   پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |