رحمان بوذري
«من سردبير بخش خبر هستم. لطفاً پيام خود را تكرار كنيد»
«ما سفارت آمريكا را اشغال كرده ايم»
«حتماً شوخي مي كنيد»
«شماره تلفن هاي سفارت را از دفترچه راهنماي تلفن پيدا كنيد. بعد با شماره ۸۲۰۰۹۵ تماس بگيريد» او قبول كرد، گوشي را گذاشت و دوباره تماس گرفت. از شنيدن صداي همان كسي كه چند لحظه قبل با او صحبت كرده بود، تعجب كرد ولي فوراً بر خود مسلط شد و گفت: «بسيار خب، اين خبر جدي است. پيام شما چيست؟»
خبر جدي بود، جدي تر از آن كه تا ديگران به خودشان بيايند، دانشجويان به اتاق هاي مخفي سفارت آمريكا هم راه پيدا كرده بودند. قفل ها را شكسته و با ترفند در گاوصندوق ها را گشوده و اسناد مخفي سازمان هاي اطلاعاتي و جاسوسي را يافته بودند.
اين تمام ماجراي سيزدهم آبان ماه سال ۱۳۵۸ است كه در كمتر از نصف روز اتفاق افتاد. «بعدازظهر ۱۲ آبان ماه، كميته برنامه ريزي براي سومين بار در كلاسي در دانشگاه پلي تكنيك تشكيل جلسه داد.» (تسخير ـ معصومه ابتكار ـ ص۷۲)
اين چند دانشجو كه بعدها هركدام راه جداگانه اي در پيش گرفتند و هريك به مسيري رفتند، نمي دانستند آنچه كه آنان به عنوان طرح تسخير روي تخته سياه يكي از كلاس هاي دانشگاه پلي تكنيك رسم كرده اند تا چند روز پس از آن نه تنها تيتر يك خبرگزاري هاي بين المللي مي شود، بلكه تمام دنيا را تحت تاثير قرار خواهد داد.
«سه نفر از دانشجويان كميته برنامه ريزي با آقاي موسوي خوئيني ها ملاقات كرده و از او خواستند تا برنامه آنها را به استحضار امام برساند. او گفته بود اگرچه فكر مي كند امام در اصل با اقدام آنها موافق است، اما از اين كه مستقيماً موضوع را با ايشان در ميان بگذارد، اكراه دارد، چون ممكن است براي امام به عنوان رهبر و عالي ترين مقام انقلاب دشوار باشد موافقت خود را آشكار اعلام كند. هيات دانشجويان بر تقاضاي خود اصرار ورزيد و آقاي خوئيني ها به آنها قول داد كه در زمان مقتضي مسئله را به امام اطلاع دهد.» (تسخير ـ معصومه ابتكار ـ ص۷۴)
و اين چنين حادثه اي رقم مي خورد كه بالاترين مقام مملكت آن را انقلاب دوم مي خواند. انقلابي كه از انقلاب اول بزرگتر و تاثيرگذارتر است آن هم به دست چند دانشجو. چند دانشجويي كه بيست و چند سال از گذشت آن حادثه يا وقوع آن را اشتباه مي دانند و يا از كاري كه كرده اند، ابراز پشيماني مي كنند. نگاهي دوباره به روايت تسخير سفارت آمريكا حالا پس از گذشت ۲۵ سال هم خواندني است و هم عبرت آموز. خواندني از اين وجه كه طراحان و گردانندگان آن يا دچار نسيان آن حادثه شده و يا تلاش مي كنند آن را به خاطر نياورند و عبرت آموز از آن رو كه آتش ضدامپرياليسم نسلي كه از ديوار سفارت آمريكا بالا رفت، چطور به سردي گراييد و خاكسترش نيز برباد رفت.
«به دانشجويان دستورات لازم داده شد. حمل اسلحه اكيداً ممنوع بود. به هريك از دانشجويان بازوبندي دادند كه كلام ا... اكبر و تصوير امام بر آن ديده مي شد. قرار بود در گروه هاي دو نفره در محل سفارت اجتماع كنند. در آن جا ساعت ۱۰ صبح، پرچم ا... اكبر برافراشته شده و دانشجويان راهپيمايي آرامي را به سوي دانشگاه تهران آغاز مي كردند. ولي برخي از دانشجويان دختر زير چادرهايشان آهن برهاي قوي براي بريدن زنجيرهاي در ورودي سفارت و يك قفل و زنجير جديد حمل مي كردند. ساعت ۱۰ صبح ناگهان وقتي گروهي از دانشجويان دانشگاه شريف پرچم ا... اكبر را بلند كردند، هيجان به نقطه اوج و انتظار به پايان رسيد. با فرياد ا... اكبر، دانشجويان از كوچه ها و مغازه ها و خيابان هاي اطراف جمع شدند همه به سرعت آمدند و به گروه اصلي تظاهر كنندگان پيوستند. ديگر راه برگشتي وجود نداشت.» (تسخيرـ معصومه ابتكار ـ ص۸۲)
امام خميني نه تنها حركت دانشجويان در تسخير سفارت آمريكا را تقبيح نكرد و خودسرانه نشمرد، بلكه از آنان حمايت كرد و سيزدهم آبان ماه ۱۳۵۸ سومين حادثه اين روز براي تاريخ انقلاب اسلامي شد. از سيزدهم آبان ۱۳۴۳ كه امام خميني با ايراد نطق تاريخي خود عليه كاپيتولاسيون با يك هواپيماي نظامي از فرودگاه مهرآباد تهران به تركيه تبعيد شد تا ۱۳ آبان ۱۳۵۷ كه دانش آموزان و دانشجويان به سمت دانشگاه تهران حركت كردند و با تظاهرات خود به صف انقلابيون پيوستند تا سيزدهم آبان ماه ۱۳۵۸ كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام از پشت نرده هاي آهني سفارت آمريكا دست هاي خود را به نشانه پيروزي بالا بردند. اين سه گانه تاريخي سيزدهم آبان ماه، اما امروز به تاريخ جاودانه انقلاب اسلامي پيوسته است، كه جاودانگي را بايد از تاريخ خواند و خواست كه تنها آنچه از حقيقت عالم بهره اي برده باشد، مانا خواهد بود و بس، كه سنت الهي تغيير و تخلف ناپذير است.
«شما كه هستيد؟»
«دانشجويان مسلمان پيرو خط امام.»
«چه مي خواهيد؟»
«مي خواهيم آمريكا، شاه جنايتكار را به ايران تحويل دهد.»
چند ساعت بعد از اشغال، شوراي مركزي با حجت الاسلام خوئيني ها تماس گرفت و از او خواست به آنها بپيوندد. همچنين پيش نويس نخستين بيانيه خود را تهيه و در آن دلايل اين اقدام را تشريح كرد. آنها متن را قبلاً تهيه كرده بودند، ولي اكنون با توجه به حوادث پيش آمده بيانيه به اصلاحاتي نياز داشت. اين كار سريعاً انجام شد. متن نهايي بيانيه اين بود:
بسم ا... الرحمن الرحيم
اطلاعيه شماره يك
«بر دانش آموزان، دانشگاهيان، محصلين علوم دينيه است كه با قدرت تمام حملات خود را عليه آمريكا و اسرائيل گسترش داده تا آمريكا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتكار نمايند.»
از پيام امام به مناسبت سيزدهم آبان
انقلاب اسلامي ايران با عملكردهاي نوين در پهنه مبارزات بين خلق و ابرقدرت هاي غارتگر، اميدي پرشور در دل ملت هاي دربند، زنده كرد و اسطوره اي از اعتماد به نفس و اتكاي به مكتب و فرهنگ ملي را در جدال با امپرياليسم بخشيد كه حقيقتاً فتحي بود بر طلسم كور بازي ابرقدرت ها كه حتي روشنفكران جهان مظلوم نيز رهايي خود را نمي ديدند مگر در سايه ابرقدرتي ديگر.
«انقلاب ايران موقعيت آمريكا را در ابعاد سياسي، اقتصادي و استراتژيكي در منطقه برهم زده است. آمريكاي خونخوار كه دهها سال است شيره جان ملت ما را مكيده و بر آن زندگي كرده ناگزير است براي به دست آوردن و حفظ منافع خود دست به تلاش هاي مذبوحانه جديدي بزند كه از جمله نقش ژاندارمي دادن به مصر و بازي با مهره هاي نظامي در كره جنوبي و يا سعد حدادهاي جنايتكار در جنوب لبنان و حركات و يورش هاي سنگين اسرائيل و... و توطئه هاي مختلف برعليه انقلاب ايران در داخل و خارج كشور را مي توان نام برد.
ما دانشجويان مسلمان پيروخط امام خميني، از مواضع قاطعانه امام در مقابل آمريكاي جهانخوار حمايت كرده به منظور اعتراض به دسيسه هاي امپرياليستي و صهيونيستي، سفارت جاسوسي آمريكا در تهران را به تصرف درآورده ايم تا اعتراض خويش را به گوش جهانيان برسانيم.
ـ اعتراض به آمريكا به جهت پناه دادن و استفاده از شاه جنايتكاري كه قاتل دهها هزار زن و مرد به خون خفته در اين مملكت است.
ـ اعتراض به آمريكا به علت ايجاد فشار تبليغاتي مسموم و انحصاري و كمك و حمايت از افراد ضدانقلابي و فراري برعليه انقلاب اسلامي
ـ اعتراض به آمريكا به خاطر توطئه ها و دسيسه هاي ناجوانمردانه اش در مناطق مختلف كشور ما و نفوذ در ارگان هاي اجرايي مملكت
ـ اعتراض به آمريكا به دليل نقش مخرب و خانمان برانداز خود در برابر رهايي خلق هاي منطقه از دام امپرياليسم كه هزاران انسان مومن و انقلابي را به خاك و خون مي كشد.
دانشجويان مسلمان پيرو خط امام»
(تسخيرـ معصومه ابتكارـ ص۹۱)
پس از اين كه خبر تسخير فراگير شد و به گوش همه رسيد، حالا زمان آن فرا رسيده بود كه مخالف خواني ها از گوشه و كنار آغاز شود.
«بعد از پخش خبر، سراسر بعدازظهر شخصيت هاي مختلف با دانشجويان تماس گرفتند. اين تماس ها اكثراً تلفني و بيشتر در حمايت از حركت دانشجويان يا به دليل آشنايي با حجت الاسلام موسوي خوئيني ها بود كه اكنون در كنار دانشجويان به سر برده يا به خاطر اعضاي انجمن هاي اسلامي دانشجويان بود. برخي ديگر درباره ماهيت اين حركت كنجكاو و در جست و جوي هدف آن بودند. چند نفري هم درباره پيامدهاي اين اقدام ترديد داشتند. آنها هشدار مي دادند دانشجويان درگير مسئله اي بسيار جدي شده اند و اين مسئله ممكن است واكنش شديد آمريكا را به دنبال داشته باشد. حتي يك نفر ـ ظاهراً از روحانيون متنفذ ـ گفته بود آن جا غصبي است و نماز ندارد و مي گفت: به خاطر كاري كه كرده ايد كل كشور را نابود مي كنيد. دانشجوياني كه مسئول تلفن بودند، از همه تلفن كنندگان چه منتقد و چه حامي، به خاطر اين كه تماس گرفته اند و نظرات خود را ابراز كرده اند، تشكر مي كردند و به آنها اطمينان مي دادند، قبل از هر اقدام ديگري منتظر نظر امام مي مانند. اگر امام از آنان مي خواستند سفارت را ترك كنند، دانشجويان بي چون و چرا اين كار را مي كردند.» (تسخير ـ معصومه ابتكارـ ص۹۳)