اين روزها آنتن شبكه هاي مخاطب محور صدا و سيما را سريال هايي پر كرده كه لقب سريال هاي مناسبتي را برخود دارد. سريال هايي كه به مناسبت ماه مبارك رمضان روي آنتن رفته است. اگر تا چند سال پيش اين مجموعه ها سريال هايي با مايه مذهبي و داستان هايي عبرت آموز بودند، با نوآوري يكي دو سال قبل در مجموعه پشت كنكوري ها حال مجموعه هاي طنز جاي آن دست كارها را گرفته؛ طنزهايي كه البته سعي مي كنند به نوعي همخوان با حال وهواي اين ماه هم باشند. براي همين يكي از چهره هاي موفق مجموعه هاي اخير مهران مديري يعني سيامك انصاري كاراكتر اصلي سريال «اگه بابام زنده بود» در شبكه اول سيما و دو بازيگر ساعت خوشي موفق در اين سال ها يعني حميد لولايي و رضا عطاران در شبكه سه با سريال «خانه به دوش» محبوب ترين چهره هاي اين روزها هستند.
|
|
سيامك انصاري را هم در نقش هاي جدي به ياد مي آوريم و هم در نقش هاي طنز. او برخلاف ديگر بازيگران طنز ما ظاهري كاملاً جدي دارد كه مي تواند به راحتي در يك نقش غيركميك هم قابل باور باشد. به ياد بياوريد نقش هاي موفق او در دو مجموعه اخير مهران مديري يعني نقطه چين و پاورچين را و مقايسه كنيد اين دو چهره را با تصوير او در فيلمي عبوس چون كمكم كن كه حتي به جاآوردن اين چهره پشت آن سبيل در كارگاه جوشكاري قدري مشكل و غيرقابل باور است. انصاري با تكيه كلامش در نقطه چين كه البته به گفته خودش پس از يك مسئله شخصي به نقش اضافه شد، تبديل به يك چهره محبوب شد و حالا در سريال همايون اسعديان نشان مي دهد كه از توانايي بالايي براي پيش بردن چرخ يك سريال برخوردار است.
|
|
حميد لولايي اما حكايت ديگري دارد. او بازي را از نقش هاي طنز و همراه گروه مديري آغاز كرد اما در كنار آن سعي كرد حضور در نقش هاي جدي و متفاوت را هم تجربه كند.در يك مقطع زماني دو سه ساله تقريباً در هر مجموعه اي مي شد لولايي را در نقشي كوتاه اما متفاوت ديد؛ اوج اين بازي ها هم حضور در قالب كاراكتر پزشك احمدي، دكتر مخوف دوران پهلوي اول در سريال محاكمه بود كه حالا ديگر نمي توان به راحتي لولايي را در آن نقش به جاي آورد. زير آسمان شهر اما همه چيز را عوض كرد. نقش خشايار مستوفي، حميد لولايي را تبديل به يك ستاره كرد و نوع فيزيك خاص او سبب شد تا حالات و رفتار آن كاراكتر روي لولايي بماند. چيزي كه در يكي دو كار بعدي و حتي در همين خانه به دوش هم ديده مي شود. برخوردهاي واقعي فيزيكي با بازيگران مقابل كه به دليل حضور در بطن نقش رخ مي دهد و صدايي كه تنش به جامانده از خشايار است، سبب مي شود كه در نقش تازه هم باز خشايار مستوفي را به ياد آوريم. ديالوگ معروف «مي زنم تو مخت ها» كه از يادتان نرفته است؟
|
|
رضا عطاران هم از همان جايي مي آيد كه لولايي مي آمد. او اما تفاوت ديگري با بازيگران قبل دارد. عطاران طنز را در تفكرش دارد و براي همين به راحتي مي تواند در قالب هاي مختلف قرار بگيرد. اينگونه است كه او مي نويسد، كارگرداني مي كند و در كنار اين دو كار اگر فرصتي دست دهد جلوي دوربين هم قرار مي گيرد. در اين سال ها كارهاي بسياري بوده كه عطاران از پشت دوربين به جلوي دوربين نيامده و حاصل كارش نشان داده كه تا چه حد به ابزار و شيوه هاي اجراي كار مسلط است.عطاران هم البته تجربه بازيگران قبلي را انجام داده؛ او هم سعي فراواني كرده بازي در قالب هاي متفاوت و البته جدي را بيازمايد و براي همين كارنامه متنوعش در مقاطع مختلف پربارتر از خيلي بازيگران هم قطارش است. كارنامه اي كه البته كفه كارهاي اجرايي و پشت صحنه اش تا حدي سنگين تر از كفه ديگر يعني بازيگري است و در همين كار تازه يعني خانه به دوش هم جدا از نقشي كه ايفا مي كند، پشت دوربين هم ايستاده است.
|
|
رويكرد چهره هاي آثار طنز به نقش هاي جدي البته در همين حد خلاصه نمي شود. همين حالا هم سروش صحت مسيري را مي پيمايد كه بازيگران ديگر آزموده بودند و البته اين بار براي او كه همزمان با اين مجموعه ها مجموعه «رسم عاشقي» را روي آنتن دارد كفه اين نقش ها سنگين تر از حضور در قالب نويسنده و بازيگر آثار طنز است. صحت در كارنامه كاري اش تجربه بازي در نقشي كاملاً جدي در فيلم بهروز افخمي يعني «گاو خوني» را دارد، با سيامك شايقي و ابوالحسن داوودي در مديوم سينما كار كرده و حالا هم تجربه بازي در يك نقش جاهلي با خصيصه هاي يك لمپن را در سريال سعيد سهيلي از سر مي گذراند. رويكرد بازيگران طنز به نقش هاي جدي اما در حالي صورت مي گيرد كه اقبال اين بازيگران در عرصه طنز با توجه به استقبال از مجموعه هايشان بيش از پيش شده است.