جمعه ۸ آبان ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۴۰
ورزش
Friday.htm

داور ايراني براي دربي
مي شود،نمي شود،مي شود،نمي شود
007836.jpg
عكس: محمد رضا شاهرخي نژاد
امير حسين ناصري
«اين حرف را من مي زنم. من كه در دو دوره رياست فدراسيون نوآموز و صفي زاده رئيس كميته داوران بودم و حداقل چهار يا پنج بازي اين دو تيم (پرسپوليس - استقلال) را برگزار كردم و تمامي داوران اين بازي ها ايراني بودند. اعتقاد آن روز من اين بود كه داوران ايراني براي قضاوت اين ديدار بهترند اما امروز... نه، امكان پذير نيست. اين بازي تبديل به يك ديدار خاص شده، با حواشي و حساسيت هاي فراوان در كنارش.»
اين جملات به معناي رد پيشنهادي است كه امير قلعه نويي سرمربي تيم استقلال پس از پايان دربي در رختكن در مورد قضاوت داوران ايراني بيان كرد. او مدعي شد داوران ايراني قضاوت بهتري از داوراني مانند ماير آلماني خواهند داشت و پيرو صحبت هاي او عليرضا منصوريان از افرادي چون مرادي و خسروي به عنوان قاضيان شايسته ايراني براي دربي نام برد؛ «نه، با توجه به شرايط موجود امكان پذير نيست. بازي هاي پرسپوليس و استقلال يعني تجمع تعداد زيادي آدم از اين جامعه كه اغلبشان جوان هستند و قاعدتاً هيجان در آنها نمود بيشتري دارد. در اين شرايط نتيجه مسابقه، حتي يك گل چنان هيجان و شور بزرگي را توليد مي كند كه تبعاتش به كل پايتخت قابل انتقال است. چيزي كه مسلم به نظر مي رسد اين است كه برگزاركنندگان تمام تمهيدات لازم را به كار مي برند كه هيجان ورزشگاه و اين جمعيت را كنترل كنند.»
هوشنگ نصيرزاده، كارشناس و منتقد مسايل داوري، معتقد است دليل استفاده از داوران خارجي براي ديدار حساس دو تيم پايتخت ريشه در عواملي خارج از بعد فني و زمين مسابقه دارد.
رئيس كميته داوران حساسيت ذاتي دربي را مسئله اي غيرقابل انكار در اين تصميم گيري مي داند. او سهم عوامل غيرفوتبالي در يك بازي حساس را دليل اتخاذ چنين تصميمي دانسته و معتقد است قشرهاي مختلف افراد جامعه در هر پست و مقام و شأن و منزلتي نسبت به اين ديدار حساسيت دارند؛ «در اين مسابقه سازمان هايي دخيل هستند كه شايد حساسيت عمده اي بر ديگر ديدارها ندارند. به طور مثال براي هر بازي ليگ هيچگاه جلسه شوراي تامين برگزار نمي شود اما پيش از هر بازي اين دو تيم جلسات شورا بدون استثنا برقرار است، زيرا اين بازي با پس لرزه هايش، هيجان را مي تواند از داخل ورزشگاه به اجتماع، جوانان، اتوبان و خيابان هاي شهر بكشاند.»
بزرگترين همايش شرق دنيا نامي و لقبي است كه هوشنگ نصيرزاده براي اين بازي به كار مي برد. او اعتقاد دارد جمعيت حاضر در ورزشگاه هيچ برنامه اي از پيش براي هيجان و انتقال آن ندارد و براي اين كه تهي بودن ذهن از هرگونه شبهه يا پيش فرضي ادامه داشته باشد بهترين گزينه براي قضاوت ديدار كه مهم ترين بخش بازي است، حضور يك فرد غيربومي است؛ «حضور يك داور ايراني اين خطر را دارد كه تماشاگران او را منتسب به يكي از دو طرف رقابت بدانند. براي هر داور ايراني برداشت مثبت يا منفي در ذهن طرفداران دو تيم وجود دارد اما استفاده از داور خارجي در جهت از بين بردن تمام اين پيش فرض هاست تا هيجان پيش از بازي و ذهنيت هاي ناهنجار، پيش از مسابقه از تماشاگر سلب شود.»
تا پيش از انقلاب
پيش از انقلاب و تا پيش از يكي از ديدارهاي دو تيم پرسپوليس و تاج (استقلال) چنين جوي در مورد تماشاگران ايراني وجود نداشت. در يكي از ديدارهاي استقلال - پرسپوليس كه قضاوت آن بر عهده مرحوم ارشد برازنده بود، يك درگيري ساده و معمولي ميان همايون بهزادي از پرسپوليس و مهدي لواساني از تيم تاج سابق، منجر به معضلي لاينحل شد كه طي آن بازيكنان پرسپوليس به نشانه اعتراض زمين مسابقه را ترك كردند تا بازي نيمه تمام بماند. اعلام نتيجه ۳ بر صفر به سود استقلال و رسوخ تبعات اين نتيجه در اجتماع باعث شد مسئولان وقت فدراسيون فوتبال پس از آن تمام دربي ها را با حضور داوران غير ايراني برگزار كنند.
استفاده از داوران خارجي تا انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ در بازي هاي پرسپوليس و استقلال ادامه يافت اما پس از اين سال و با شعار خودكفايي در تمامي زمينه ها، حضور داوران غيرايراني هم در دربي غيرلازم فرض شد. از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۳ قضاوت تمام ديدارهاي دربي پايتخت را داوران ايراني برعهده داشتند.
۹ دي ماه سال ۱۳۷۳ سرمنشاء تحولي عظيم در ديدگاه و تفكرات مسئولان و متوليان فوتبال كشور بود. يك بازي جنجالي و مجدداً حادثه اي كه پس از سال ها در ورزشگاه آزادي رخ داد. درگيري دو دوست قديمي - مجتبي محرمي و امير قلعه نويي - از دو تيم پرسپوليس و استقلال، باعث به جنجال كشيده شدن بازي شد تا تماشاگران از سكوهاي مخصوص جدا شده و به نشانه اعتراض وارد زمين شوند. تلاش مسئولان حراست و ماموران نيروي انتظامي براي جلوگيري از ورود، موثر واقع نمي شود و احمد ابهران داور تبريزي اين ديدار مجبور مي شود سوت پايان بازي نيمه تمام را بكشد و براي فرار از مهلكه اي كه هر لحظه بر ابعادش افزوده مي شود از دست تماشاچيان عصباني فرار كند. حمله دو جوان چاقو به دست به ابهران هرچند در نقطه تاريك و مبهم باقي مانده است اما بدون شك از نابساماني شرايط آن روز خبر مي دهد؛ «آنها كه چاقو به دست داشتند به دنبال بازيكنان ما بودند نه آقاي ابهران.» امير عابديني پس از گذشت تقريباً يك دهه حاضر نيست قضاوت اين ديدار را فراموش كند؛ ابهران كارنامه داوري ايراني براي دربي را آنقدر ضايع كرد كه تاكنون هيچ فدراسيوني به ذهنش هم خطور نكرده كه مي تواند از داور ايراني استفاده كند.»
اما احمد ابهران؛ قاضي آخرين دربي كه يك ايراني سوت زد همچنان اعتماد به نفسش را حفظ كرده؛ «در آن زمان من بهترين داور ايران بودم. نه اين كه قصد تعريف از خودم را داشته باشم ولي آن موقع اوج داوري ام بود. اصطلاحاً مرد سال داوري ايران بودم اما متاسفانه سه ماه قبل از اين مسابقه امير عابديني مديرعامل باشگاه پرسپوليس جاي خود را در فدراسيون به مصطفوي داده بود و همين مسئله موجب تنش ميان پرسپوليس و فدراسيون شده بود. در يك درگيري بين قلعه نويي و محرمي كه باعثش محرمي بود من به هر دو كارت قرمز دادم. از طرف ديگر مدت ها بود اين دو تيم با هم رقابت نكرده بودند، همين مسئله حساسيت بازي را به اوج رسانده بود. آن وقت ها هم كسي براي كنترل حساسيت بازي تلاش نمي كرد، مثل حالا شام و ناهار و جلسه قبل از بازي نبود. جو متشنجي قبل از بازي به وجود آمده بود. مثل حالا نبود كه وقتي بازيكن خطا مي كند بلند مي شود با روي خندان با بازيكن حريف دست مي دهد. آن موقع جواب هر خطا مشت بود، همين!»
شبهات زيادي از آن بازي در ذهن باقي مانده است. دو تيم بازي هاي حساس و جنجالي ديگري هم داشتند اما شايد يكي از دلايلي كه آن رقابت هنوز در ذهن فوتبال دوستان مانده باشد، حضور يك قاضي ايراني به عنوان داور بود.
زمزمه هاي گذشته
با سپري شدن حدود ۱۰ سال از آن بازي زمزمه هاي حضور مجدد داوران ايراني به گوش مي رسد؛ «خيلي از مشكلات ما همين است. خيلي ها طي سال هاي متمادي مدعي بودند كه ما اگر بازي در شب و زير نور نورافكن ها برگزار نمي شود دليلش مسايل امنيتي و مخالفت شوراي تامين استان است. اين بدعت سال هاي گذشته شكسته شد تا ثابت شود بسياري از موارد خواست و دستور نيست و تنها شانه خالي كردن عده اي از مسئولان اجرايي فوتبال است. مسئله داوري خارجي هم همين شكل و ظاهر را دارد. در مدتي كه در شوراي تامين حاضر مي شدم هيچ كس اصرار نداشت كه قطعاً بايد داور خارجي براي دربي استفاده شود. به نظرم اين مسئله متوجه فدراسيون فوتبال است.»
بهزاد كتيرايي، مديركل سابق حراست سازمان تربيت بدني وجود اراده اي غيرفوتبالي براي حضور داوران خارجي در بازي استقلال - پرسپوليس را رد مي كند. غياثي عوامل تاثيرگذار بر اين تصميم را چنين بيان مي كند: «اگر شما در ديدار جمعه گذشته در جايگاه خبرنگاران نشسته بوديد به وضوح هيجان را هم مي ديديد كه وقتي استقلال حمله مي كرد يك عده از جا برمي خواستند و وقتي پرسپوليس هجوم به دروازه حريف مي آورد يك گروه ديگر. اين حساسيت و علاقه مندي در حالت طبيعي به قلم و روزنامه كشيده مي شود و به تبع آن جامعه تاثير مي گيرد. اگر شرايط داور اين بازي را خوشنام بودن، خوش سابقه بودن، توان مديريتي بالا، آمادگي بدني، تسلط بر قوانين و تا حدي روان شناسي خوب بدانيم، داوراني در ايران داريم كه چنين خصوصياتي را با هم داشته باشند. من به عنوان رئيس كميته داوران مي توانم روي آنها تاثير بگذارم ولي نمي توانم به روزنامه ها بگويم كه بازي را حساس نكنيد. نمي توانم بگويم علايق قلبي تان را به قلم نكشيد و...»
بازيكنان خطا كار
اما شايد يكي از مهم ترين دلايل حضور داوران خارجي در چنين ديداري، فرهنگ بازيكنان، مربيان و سرپرستان تيم ها باشد. به دليل عدم آموزش مناسب قواعد داوري به بازيكنان، آنها هر آنچه را حس مي كنند صحيح است مي پذيرند نه آنچه در قانون مكتوب شده. بارها با صحنه هايي مواجه شده ايم كه بازيكنان تيم هاي مختلف ايراني پس از سوت داور مدت زمان زيادي را صرف مذاكره و مشاجره با داور مي كنند، درحالي كه براساس قوانين داوري اين حركت كاملاً خلاف قانون و مستوجب دريافت كارت زرد و در صورت تشديد، كارت قرمز است. بازيكن ملي پوش استقلال پس از پايان يكي از ديدارهاي ليگ برتر در مصاحبه اي عنوان مي كند كه نيكبخت اداي تكل را درآورد ولي اخطار گرفت. اين بازيكن حتي مطلع نيست كه در قوانين داوري، اقدام به خطا هم خطا و فول محسوب مي شود، اما مصاحبه او ذهنيتي را براي تماشاگران و هواداران فوتبال ايجاد مي كند كه با ساعت ها تلاش هم قابل رفع نيست؛ «در بازي استقلال - پرسپوليس كه داور كره اي قضاوت مي كرد من ناظر بازي بودم. متاسفانه پس از پايان بازي مجبور شدم براي ۱۸ بازيكن گزارش تخلف براي فدراسيون بنويسم. وقتي مربي تيم نمي داند كه حركتش چه تاثيري در روند بازي و داوري دارد و كنار زمين چرخ و فلك مي زند چه انتظاري از بازيكنان داشته باشيم. براساس تحقيقات شخصي متوجه شده ام، ۹۰ درصد اخطارهاي بازيكنان، به دليل رفتار شخصي آنهاست. يعني خطايي را مرتكب مي شوند و اصرار و مشاجره پس از آن باعث دريافت اخطار مي شود و تنها ۱۰ درصد از موارد دريافت كارت زرد به دليل خشونت در جريان بازي بوده است.»
قانون يوفا
كميته داوران يوفا كه رئيس آن فالكروت آلماني است و نايب رئيسش يك انگليسي كه چندي پيش مامور تدوين قانون جديد بود شش ماه پيش طي بخشنامه اي به كليه فدراسيون هاي عضو توصيه كرد كه براي بازي هاي حساس ليگ هاي كشوري و مخصوصاً دربي ها از داوران غيروطني استفاده كنند؛ «اين مسابقات حساسيت ويژه و اثرات روحي، رواني و جسماني غيرقابل انكاري بر داوران و حتي خانواده هايشان دارند. بخشنامه يوفا براي فوتبالي است كه انضباط و خط قرمزها در آن حرف اول را مي زند و كوچكترين تخلف يا مجازت هاي سنگيني مواجه است اما در اين جا اگر بازيكني جريمه يا محروم شود چه تفاوتي براي او دارد؟ باشگاه جريمه اش را مي پردازد. بايد به سمت قوانيني برديم كه بازيكنان خود را مسئول اعمال درون زمين بدانند اين قانون يا اين بخشنامه براي اروپايي هاست كه بي شك بهترين داوران دنيا را دارند، چطور است كه ما مدعي هستيم...»
۱۸۷۲۲ دلار
اما همچنان عده اي مخالف حضور داوران خارجي هستند. امير عابديني مي گويد: «اگر داور خارجي اي بياوريم كه مثل قاضي ديدار جمعه باشد بسيار نامناسب و زشت است. او اگر در آلمان اينگونه قضاوت كند كه فوراً كنار مي گذارندش. اما در تمام سال هايي كه ما داور خارجي آورديم تنها چند تايشان خوب قضاوت كردند. بحث اين است كه اگر داور اشتباهي كند چگونه بايد از او پاسخ خواست؟ اگر داور خارجي باشد كه مي رود و دست ما به هيچ جا بند نيست اما لااقل اگر ايراني باشد بايد به خاطر عملكردش پاسخگو باشد.» اين دقيقاً توجيهي است كه يوفا براي حضور داوران غيربومي در ديدارهاي حساس ذكر كرده است. غياثي از زاويه ديگري به مسئله پاسخگويي داوران مي نگرد؛ «مگر بعد از آن بازي جنجالي سال ۷۳ ابهران را دستگير نكردند؟ مگر او ۴۸ ساعت در تهران نماند تا به اتهاماتي كه عليه اش وارد شده بود پاسخ بدهد. به او مگر نگفتند تو بازي را از قصد و براي تشويش جامعه و اجتماع به هم ريختي. چرا فكر مي كنيم با اين شرايط بايد داور مسابقه دربي ايراني باشد. البته آرزوي هر داوري قضاوت اين ديدار است اما با توجه به شرايط پيرامونش مي ارزد؟»
هوشنگ نصيرزاده هم اعتقادي مشابه نظر رئيس كميته داوران دارد؛ «با وجود آرزوي قلبي داوران ايراني براي قضاوت اين مسابقه، خود آنها هم به اين باور رسيده اند كه داور خارجي به دليل اين كه بلافاصله كشور را ترك مي كند بهترين گزينه است.»
اظهارنظرهاي موافقان داوران خارجي در مقابل آينه اي قرار مي گيرد كه در سوي ديگر آن قضاوت «يانگ جوكيم» يكي از داوران دربي - و البته بازي جنجالي سال ۷۹ - قرار دارد. او يكي از سهامداران شركت هيونداي است كه در بازي هاي جام جهاني ۲۰۰۲ بازي برزيل - تركيه را قضاوت كرد و به دليل ضعف مفرط از قضاوت ادامه مسابقات منع شد. هرچند افرادي كه معتقدند جداي از شرايط و جو موجود و به لحاظ فني داوران ايراني قادر به قضاوت اين ديدار هستند انتخاب داور مناسب هم مقوله جداگانه اي است كه در سال هاي گذشته گاه به بيراهه كشيده شده است.
«ما براي حضور «ماير» داور آلماني در ايران ۱۰۰ صفحه مكاتبه كرديم. از ابتدا قصد ما حضور ماركوس مرك بود ولي فدراسيون آلمان به دليل يك بار قضاوت او در اين مسابقه با درخواست ما مخالفت كرد. آنها چهار داور را كه در ديدار جام باشگاه هاي اروپا قضاوت مي كنند به ما معرفي كردند. يكي از آنها ماركوس مرك بود كه منتفي شد و ما از بين سه نفر ديگر ماير را انتخاب كرديم. او يكي از ۲۸ داوري است كه كل جام باشگاه هاي اروپا را قضاوت مي كنند. خبرنگاران آلماني معتقد بودند كه ماير به زودي مرك را هم پشت سر خواهد گذاشت. اما اين كه مي گويند سوت هاي ماير زياد بود، بايد عرض كنم كه سوت هاي ماير از ماركوس مرك در ديدار مشابه كمتر بوده است.»
گزينه اول كميته داوران براي قضاوت اين بازي كولينا بود كه پس از مكاتبات و ارتباطات فراوان فدراسيون فوتبال ايتاليا درخواست ايران را رد كرد. اما يكي از بحث هاي هميشگي نحوه پرداخت ها به داوران خارجي است: «تمام هزينه هاي داوران آلماني شامل بليت، اقامت، هتل و حقوق ۱۸۷۲۲ دلار شد.»
در حالي كه اين معضلات وجود دارند، برخي فاصله گرفتن و به انزوا رفتن داوران ايراني را عامل تداوم روش موجود مي دانند؛ «به خدا اگر از داوري خداحافظي نكرده بودم جمعه هم حاضر بودم بروم بازي را سوت بزنم. مگر ۱۴ بازي ديگر تيم هاي پرسپوليس و استقلال را كي سوت مي زند. همين داوران ايراني. پس اين بازي را هم مي توانند. با حاشيه امنيت امروز براي داوران فكر مي كنم داوران ايراني مي توانند...»

يادداشت
ورود، ممنوع
ترجمه: شيرين نجوان
تفاوت در نحوه برگزاري مسابقات فوتبال كه غالباً با كثرت تماشاچيان روبه روست و همين طور شيوه هاي آرام سازي جو ورزشگاه ها و نوع رابطه با آشوبگران، همواره بحث داغ مطبوعات دنياست. اين كه در تيمي چون رم، ايتاليايي ها چگونه استاديوم را به جنجال كشيدند و يا وقتي تك گل بايرني ها به نتيجه رسيد، عملكرد تماشاچيان چه بود حتي از همه اينها نيز جلوتر، زماني كه قرار است مربي مطرح تيم مشهور بريتانيايي ها تعويض شود و يا...
رفلكس هايي كه از سوي تماشاگران نه عادي بلكه متعصب سوژه هاي روز مي شوند تنها خبرهاي گذرا نيستند بلكه به نوعي ميدان هاي رقابتي ويژه اي نيز به حساب مي آيند. تنها كافي است سري به سايت هواداران رئال، لاتزيو، يوونتوس، بايرن و... بزنيد تا متوجه شويد چطور خبرهاي مربوط به دسته هاي هواداران كشورهاي مختلف با لينك «آخرين خبرها» به چشم مي خورد.
زماني كه جنجال هاي حاشيه هاي فوتبال به اوج خود رسيد اين كه فدراسيون ها و يا نيروهاي امنيتي چه تدابيري در نظر بگيرند خود راهي بي انتها شد. عده اي معتقد بودند كه نبايد جلوي خشم تماشاچيان و يا ابراز علاقه آنها را گرفت، آنها بايد آزادانه شعار بدهند، آزادانه فرياد بزنند، غوغا به پا كنند و هر آنچه سبب دود و صدا مي شود، به ميانه هاي زمين پرتاب كنند. چرا؟ چون آنها نياز دارند انرژي هايشان را به نوعي تخليه كنند. دليل اصلي ديگري كه به پيروي از اين امر دامن مي زد، در اين بود كه تخريب ها در حد استاديوم باقي مي ماند و به دامنه شهر سرايت نمي كرد. امروز نيز اين شيوه در بسياري از دربي هاي مختلف برقرار است. هرچند نتيجه اين روش تخريب، آشوب و غوغا است اما اثرات جانبي اين شيوه هنوز طرفدارانش را ارضا مي كند. اكنون زماني كه طرفداران رم و لاتزيو با هم گلاويز مي شوند هيچ شكي نيست كه بايد اينگونه باشد و چنين انديشيده مي شود كه اين شيوه بهترين است.
هرچند در حين چنين مسابقاتي نيروهاي امنيتي و پليس همواره در حال آماده باش هستند و امنيت لازم را برقرار مي كنند اما پوشش دادن به حجم زياد تماشاگران كار چندان آساني نخواهد بود. همه وسعتي كه اختيارات تماشاگران را شامل مي شود در حد مرز و حدودي است كه علاقه مندان به تيمي خاص با آسايش كامل به تشويق تيم شان بپردازند. اما به هرحال قانون نيز تا مرز پايمال نشدن حقوق طرفداران جلو مي آيد و آشوبگران را - در حد منفي ترين حالت - در اختيار قوانين مربوطه قرار مي دهد. چنانچه وزارت كشور انگليس اعلام كرده است ۲۵۹۶ آشوبگر فوتبال براي حضور در استاديوم هاي فوتبال ممنوع شده اند. جرم اين تعداد كه از انواع مختلفي است شامل: تخريب هاي سنگين به استاديوم، ضرب و شتم هاي اساسي، قتل در استاديوم و... است. محروميت هايي كه براي اين تعداد در نظر گرفته شده نه در حد چند بازي و نه در حد بازي ويژه اي است. آنها نبايد ۱۰ سال كامل به اينگونه محيط ها پا بگذارند. ۱۰  سال؟! آيا اين محروميت طولاني نيز شيوه اي نو و انديشه اي تازه است كه به زودي طرفداران زيادي پيدا مي كند؟ يا نه از آنگونه روش هاست كه پس از مدت زمان كوتاهي به ابطال آن پي برده مي شود؟ كدام؟
فورتين زوئتوس مسئول امنيت بخش استاديوم ها در فدراسيون فوتبال اين كشور، عقيده دارد: «طي بررسي هاي انجام شده مشخص شد خاطي هاي دستگير شده اغلب جزو كساني هستند كه از انواع بيماري هاي رواني عمومي و يا خاص رنج مي برند. بيماري هاي ديگرآزاري، خودآزاري، افسردگي هاي شديد - كه طي دوره اي سر باز مي كنند - شيزوفرني ها و... بوده اند. چنانچه قصه اينگونه افراد سطحي و به تعبيري ساده بي عقلي بود راحت تر مي شد آنها را به مكان استاديوم ها بازگرداند.»
زوئتوس ادامه مي دهد: «طي يك سال گذشته بيش از ۱۲۰۰ مورد از تماشاچيان خاطي در درجه عادي شناخته شده اند اينگونه افراد تنها مورد بازجويي قرار گرفتند و پس از پر كردن تعهدنامه اي در بازي هاي ديگر نيز به استاديوم راه يافتند.» استراتژي هاي شديد فدراسيون فوتبال اروپا، به واسطه كارشناسان مختلف افراد خاطي را طبقه بندي مي كند و كساني را كه به ويژه درگير اولين خطا شده اند به راحتي با تعهدنامه اي عفو مي كند. اما درجات مختلف ديگر شامل تعدد تعهدنامه ها، شرايط خاص، آشوب هاي عميق و بيماري هاي رواني، به گونه ديگر مورد بازخواست قرار مي گيرند. يكي ديگر از شيوه هاي اعمال شده دادن برگه هاي منع حضور به تماشاچيان است. اينگونه طرفداران شناسايي شده و مشخصات آنها و همچنين تصويرشان به طور كامل ثبت مي شود. به اين ترتيب در هارد رايانه هاي امنيتي ثبت مي شود كه چنين شخصي داراي برگه منع حضور است و در دفعات بعدي اجازه ورود از او سلب مي شود.
چنين اقدامات فشرده امنيتي سبب شده است كه جو يكپارچه و متعادلي صندلي هاي استاديوم هاي بريتانيا را پر كنند. اين افراد مي دانند كه چنانچه دست از پا خطا كنند به راحتي دست در دست نيروهاي پليس به مراكزي هدايت مي شوند تا درجه خطاي آنها تعيين شود. بعد از آن تصميم گرفته مي شود كه آيا برگه محروميت به آنها اهدا شود يا خير. چنين ترسي با سرعت حيرت انگيزي ميان همه طرفداران تيم هاي انگليسي اشاعه پيدا كرده است. البته بايد توجه داشت كه اين طرفداران همچنان از اختيارات خاصشان كه مي تواند فرياد كشيدن، شادي كردن، استفاده از مواد منفجره ـ تنها در محدوده تعيين شده ـ و... استفاده كنند.
با توجه به داشتن شرايط ايده آل و طبيعي كه هر هوادار به آن نياز دارد از قبيل موارد گفته شده هيچ گونه شكايتي از سوي انجمن هاي هواداران به آنها انتقال داده نشده است و اين نشان مي دهد كه آنها نيز خواستار جوي آرام و بدون جنجال و در عين حال با نشاط هستند كه در آن بشود تنها و تنها تيمشان را تشويق كرد.
با همه اين توصيف ها آمار نشان داده شده از سوي وزارت اين كشور نشان مي دهد آنها راه درست رفته اند چرا كه ظرف يك سال اخير توانسته اند ۱۰ درصد از حجم برخوردها و تنش هاي مختلف در استاديوم ها را كاهش دهند.
منبع: Sportinglife.com

در فراز و نشيب هاي بايرن
امين ساكت
آنچه امروز براي تيم بايرن اتفاق افتاده است، قبل از اين كه تيم را به سمت جلو هدايت كند، به اوج رفتن دوباره فليكس ماگات، مربي اين تيم را به دنبال داشته است. حالا مي شود نگاه هاي نااميد و بي توجه را به سوي او دنبال كرد كه اينك مشتاق و آرزومند در انتظار تصميمات آتي او هستند. اين تعويض روحيه و شادابي جمعي تيم را تنها بايد مرهون پيروزي مقابل  هانزاروستوك دانست. فرض كنيد اگر دروازه روستوك ها نيز به مانند دو بازي قبل از آن طلسم مي شد، آيا ماگات مي توانست روزه سكوت چند روزه اش را بشكند؟!
امواج پر فراز و نشيب حركت تيم بايرن مونيخ در سري رقابت هاي بوندس ليگا، رهبر اين تيم را به دوره كوتاهي از سكوت كشاند. ماگات مربي مصمم اين تيم با اشراف كامل بر همه حواشي و پايه هاي سازنده اين تيم در مدت زمان ۱۰ روز گذشته به شدت از سوي انجمن هواداران و همچنين باشگاه بايرن مورد انتقاد قرار گرفت. از سوي هيچ كس شكست پياپي و تاريخي مقابل دو تيم نه چندان قدر ژرمن ها پذيرفته شده نبود. پيروزي هاي پي در پي و سپس شكست هاي پي درپي! چنين عدم تعادلي يعني يك شك، يعني به خود لرزيدن تيم مدعي قهرماني؛ بايرن مونيخ. شكست اول مقابل شالكه و بعدي در برابر يوونتوس آغازگر شعارهاي ضد ماگات شد و در همين زمان بود كه او نياز به حاشيه نشيني را پيدا كرد. به حاشيه رفتن او تجديد قوا و تكنيك بايرني ها را به دنبال داشت.
ماگات جدا از اين كه پس از پذيرفتن شكست، به سوي فراموشي بايرن پيش رود، انديشيد كه مي خواهد بماند و بر آرزوي خود كه قهرماني مونيخي هاست پافشاري كند. به هرحال هرچه بود گذشت. اينك او توانسته همه آنچه مي خواسته است از وقفه تلخ و كوتاه مدتش بياموزد.
زمان پيش از مسابقه مقابل روستوك تنها چهره مصمم تيم ماگات بود. او مي دانست كه در اين بازي همه چيز به نفع او پيش خواهد رفت نه از اين جهت كه روستوك تيم ناقابلي است و نه از اين جهت كه همه اعضاي تيم براي جبران آمده اند... و دقيقاً شرايط هماني بود كه او مي انديشيد با وجود همه تلاش انجام گرفته به منظور بازيافت روحيه بازيكنان، سردي و ياس حاصل از شكست هاي پياپي حتي در چهره هايشان نمايان بود و روستوك نيز با دو هفته تمام حاشيه سازي به همان راهي رفته بود كه همه نقشه هاي ماگات بر آب شود. كسي كه در حين انجام بازي مدام در كناره هاي نيمكتش قدم مي زد و از حركت پاهايش به سوي چمن جلوگيري مي كرد، ماگات بود. او مستاصل و نگران با تمام وجود مي خواست كه بايرني ها به آنچه استحقاقش را دارند، برسند.
در مصاحبه شبكه بي بي سي ورد، پس از اتمام بازي مقابل روستوك، وي اعلام كرد: «براي من رفتن و يا ماندن اهميتي ندارد، مي خواهم تنها به يك چيز برسم و آن به نمايش گذاشتن جوهره حقيقي بچه هاست.» ماگات بعد از شكست مقابل يوونتوس به راحتي فهميد كه براي تكيه گاه اصلي تيم شدن ويلي سانيول، مهمت شول و كوفور گزينه هاي مناسبي هستند. او اين موضوع را متوجه و در بازي مقابل روستوك پياده اش كرد.
در لحظات سپري شده و مهيج بازي اخير بايرني ها تنها لحظه اي كه توانست بر افكار محكم و رسوخ ناپذير ماگات تاثير بگذارد، اخراج كوفور بود. كوفور يكي از اصلي ترين كليدهاي تاكيدي فليكس ماگات به حساب مي آمد و جدا از اين تركيب ۱۰ نفره مي رفت براي عدم تعادل و به دست گرفتن دومين شكست. ديدن چهره فليكس ماگات در اين شرايط تماشايي بود. او مي تواند به راحتي بهترين مربي فوتبال ژرمن ها شود، آن هم با وجود هر تعداد شكست در كارنامه اش حالا همه چيز به پايان رسيده است.امروز تيم ماگات توانسته است همه آنچه را مي خواسته به دست آورد. قطعاً بازي هاي آتي نيز به مانند گذشته ها مهيج و با شكوه خواهد بود و در كنار همه اين بديهيات مرد اول متفاوت اين تيم قطعاً ماگات خواهد بود.
ضعف هاي طرح شده كه پس از دو شكست كل ساختار و همه انديشه هاي ماگات را در پي داشت امروز در حد ضعف در خطوط مياني و دروازه باني بيان مي شود. اين تبديل واحد نيز يكي ديگر از سحرهاي تمام ناشدني ماگات است. سپ ماير مربي دروازه بان هاي بايرن مونيخ در اين رابطه عقيده متفاوتي دارد. او آنچه دو دروازه بانشان يعني كان و رنسينگ از لحاظ تمرينات و با روي كامل طي كرده اند را مورد تاكيد و در كنار مهارت هاي شناخته شان قرار مي دهد. او عقيده دارد طي بازي هاي سپري شده كان ضعيف عمل نكرده است بلكه ضعف اساسي بر خطوط مياني بوده كه به دفاع نيز كشيده شده است. او در برابر همه نظريات منفي كه به سوي كان روان شده ايستاده و همچنان به عقيده برتر بودن او پافشاري مي كند. از نظر او كان گل هاي سهلي را وارد دروازه اش نكرده است بلكه تنها نتوانسته در برابر بار شتاب توپ و محل خالي مدافعان، مقاومت كند و اين نيز شرايطي است كه بهترين دروازه بان هاي دنيا از مهار آن ناتوانند. وقتي در بازي مقابل روستوك، فرينگز و باراك به ميانه ها كشيده شدند، سدي آهنين ساخته شد كه حتي زماني كه كوفور با به نمايش درآمدن كارتي قرمز به خارج از زمين هدايت شد باز هم روستوك ها نتوانستند مجالي براي نفوذ بيابند.
سپو ايچكورن كمك مربي ماگات نيز نظر متفاوتي از ليست ارايه شده ضعف هاي بايرن دارد. او نيز عقيده دارد كه ضعف هاي اين تيم علي رغم دو شكست پياپي و غافلگيرانه نه آنقدر عميق است كه بشود آن را بحران خواند و نه آنقدر ريز و كوچك كه بشود از آن گذشت. «ريشه مشكلات بايرن تنها در اختلال مهره چيني بوده است كه ماگات به سرعت آن را فهميده و پوشش داده است. تنها چيزي كه باقي مي ماند جسارت و انگيزه مهره هاست كه آن را نيز بايد در بازي هاي آتي مشاهده كرد.»
منبع: www.fcbayern.t-com.de

|  آسمان  |   ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |
|  چهره ها  |   پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |