يكشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره۳۵۴۸ - Nov 7, 2004
ناقوس مرگ براي نامادري جوان به صدا در آمد
005964.jpg
گروه حوادث: حكم قصاص نفس (اعدام) نامادري جوان كه به انگيزه انتقام جويي، دختر ۷ ساله اي را به طرز فجيعي به قتل رسانده بود، در حالي از سوي شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان برگزار شد كه روز پنج شنبه گذشته، پنج قاضي و مستشار اين دادگاه با حضور در محل حادثه، به بررسي برخي از نقاط مبهم در پرونده پرداختند.
به گزارش خبرنگار ما، اين نامادري كه طيبه نام دارد، متهم است كه الهه ۷ ساله را در تاريخ سوم اسفند ماه سال ۸۲ از مقابل در مدرسه اش ربوده و پس از انتقال به جنگل هاي منطقه شيان وي را در حالي كه بيهوش بود زنده به گور كرده است. اين نامادري در طول آخرين جلسه محاكمه منكر هرگونه جنايتي شد. اما با توجه به اظهارات وي، اولياي دم الهه از دادگاه درخواست قصاص نفس(اعدام) براي وي كردند.
اين در حالي بود كه طيبه در جلسه محاكمه عنوان كرد: من از الهه كينه اي نداشتم. من قاتل نيستم. من الهه را دوست داشتم. فقط از خانواده شوهرم كينه داشتم. آنان مرا بسيار اذيت كرده بودند.
اين گزارش مي افزايد: صبح ديروز قاضي ياورزاده _ رئيس شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان- با توجه به محتويات پرونده، اظهارات صريح متهم به قتل و درخواست اولياي دم، طيبه را در حالي به قصاص نفس(اعدام) محكوم كرد كه روز پنج شنبه چهار مستشار اين دادگاه به نام هاي رحيمي، كوه كمره اي، شريفي و باقري در محل حادثه واقع در جنگل هاي شيان حضور يافتند و پس از بررسي مقدماتي از محل به نتايج مشتركي در خصوص اظهارات نامادري جوان رسيدند.
چهار مستشار پس از حضور در محل، زمان هاي تردد و شلوغي محل مورد نظر را مورد تحقيق قرار داده اند. به نظر مي رسد اين تحقيقات سبب شده كه قضات در نهايت حكم اعدام را براي طيبه صادر كنند. اين حكم در مدت ۲۰ روز قابل تجديد نظر خواهي است.

پاسخ اين سؤال هنوز روشن نشده است
چه كسي از قتل الهه ۷ ساله منتفع مي شده است؟
۱۰ روز از برگزاري جلسه محاكمه تنها متهم پرونده قتل الهه ۷ ساله مي گذرد؛ قضات شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان رأي خود را در اين باره صادر كرده اند.
با وجود اين كه آنها مطالعه پرونده و بررسي نكات مطرح شده در جلسه ۶ آبان ۸۳ از سوي شهود، متهم، وكلاي مدافع متهم و شاكيان پرونده را به پايان رسانده اند و با حضور در صحنه كشف جسد عمل بازديد به عمل آورده اند، به نظر مي رسد آنچه در جلسه دادگاه مطرح شد نكاتي در خود نهفته داشت كه اينك با مرور آنها مي توان پرسشي بدون پاسخ يافت.
گرچه اينك برخلاف زمان وقوع حادثه نبايد هياهوي رسانه اي به راه انداخت تا وكلاي پرونده در مهلت قانوني۲۰ روزه خود بتوانند در آرامش، موضوع و ابهامات مطرح در پرونده را بررسي كنند و تقاضاي تجديد نظر خواهي را به ديوان عالي كشور ارائه دهند، اما به نظر مي رسد بازخواني اين پرونده به يافتن جوابي براي آن پرسش مورد نظر مفيد باشد.
پرسشي كه به نظر مي رسد هنوز به آن پاسخي داده نشده، سؤالي ساده است كه معمولاً كارآگاهان ويژه رسيدگي به قتل براي يافتن سرنخ با طرح آن به جلو گام برمي دارند. نمونه همان سؤالاتي كه در سريال «پوآرو» يا «خانم مارپل» و... شنيده ايد؛ «چه كسي از ارتكاب اين قتل منتفع مي شود؟...»
وقتي اين سؤال برجسته تر شد كه قاضي منصور ياورزاده خطاب به متهم پرونده گفت؛ «اگر من بازپرس پرونده ات بودم چنين پرونده ناقصي را به دادگاه نمي فرستادم و تحقيقات بيشتري انجام مي دادم.»
با طرح اين سؤال ساده است كه بازخواني پرونده و ابهام هاي ناشي از آن اجتناب ناپذير بوده و مي توان به نقاطي در تحقيقات مقدماتي رسيد كه از كنار آن ساده گذشته اند.
شايد بگوييد پاسخ آن سؤال ساده جوابي ساده است! طيبه، الهه را كشت تا از خانواده شوهرش انتقام بگيرد.
در جلسه دادگاه قاضي از طيبه پرسيد پس از طلاق شما با شوهرتان رابطه داشتيد؟ طيبه نيز پاسخ داد بله من صيغه او بودم و مهلت صيغه نيز تا تيرماه ۸۳ ادامه داشت. شوهر سابق طيبه نيز در اظهاراتي گفت: «اين زن هر روز مرا مي ديد و به ملاقاتم مي آمد و يك روز هم كه نمي آمد چندين بار تماس مي گرفت.»
ظاهر اين اظهارات حكايت از آن دارد كه هر دو نفر يعني طيبه و پدر الهه پذيرفته بودند كه ارتباط خود را به اين شيوه حفظ كنند و با وجود گذشت حدود ۳ ماه از طلاق، آنان زن و شوهر صيغه اي بودند. بنابراين چه نفعي از قتل الهه مي توان براي طيبه متصور بود؟  پس اگر طيبه از سلامت روح و روان برخوردار است چنين اقدامي نمي توانسته براي او نفعي دربرداشته باشد زيرا جز متهم شدن و از بين رفتن همان رابطه صيغه اي هم چيز ديگري متوجه او نمي شده است.
عاقلانه نيست اگر بگوييم او ظرف مدت چهار سال به فكر حذف الهه نيفتاد تا رابطه اش با پدر او بهبود يابد و بعد به طور ناگهاني به سراغ اين كار رفت.
اگر بخواهيم اين فرضيه را براي يافتن پاسخ سؤال ابتدايي خود به اثبات برسانيم لازم است به سراغ اطلاعات موجود در پرونده برويم.
اعترافات طيبه و شواهد موجود
پس از كشف جسد در تاريخ ۹ اسفند ۸۲ پزشكي قانوني نظريه نخستين خود را اعلام كرد و گزارش مي  دهد؛ «مرگ در پي ورود جسم خارجي به درون مجاري تنفسي روي داده و حدود ۴۸ تا ۷۲ ساعت از زمان مرگ مي گذشته است.»
علاوه بر اين اطلاعات پزشكي قانوني تصريح كرده است كه مقتول دچار خونريزي داخلي نيز بوده است. در گزارش پزشكي قانوني همچنين تأكيد شده در دهان مقتول خاك به صورت قالبي ديده شد. با وجود اين اطلاعات مقدماتي، پس از گذشت ۱۰ روز از ماجرا و در حالي كه هيچ بازجويي بين ۹ اسفند ۸۲ تا ۲۰ اسفند ۸۲ انجام نگرفته طيبه لب به اعتراف مي گشايد و به تشريح نحوه قتل مي پردازد.
همان ماجرايي كه در آن معترف شد در تاريخ ۳ اسفند ۸۲ الهه را ربوده، ۳۰ قرص ديازپام (در پرونده ۳۰ قرص، ذكر شده است) كه از قبل در آب حل و به سانديسي تزريق كرده بود به الهه خورانده و پس از دوبار سوار ماشين شدن اورا به محلي مي كشاند كه از قبل قبري در آن حفر كرده بود.
اما اين اعتراف با جواب آزمايش سم شناسي پزشكي قانوني عملاً خدشه دار شده است، زيرا در گزارش سم شناسي آمده است؛ «هيچ گونه آثاري از سم يا دارو در بدن مقتول كشف نشد.» قاضي منصور ياورزاده وقتي وكيل مدافع طبيه به اين نكته اشاره كرد گفت: «اين دارو خورانده شده و بعد هم از بدن مقتول دفع شده است.»
با اين وضع سؤال اينجاست كه اگر ۳۰ قرص ديازپام (كه دوز آن مشخص نيست۵ ، ۱۰ ۲۰، يا بيشتر بوده) به الهه خورانده شده اثر آن چه شده است.؟
از طرفي وظيفه دفع سموم و ضايعات بدن (تصفيه) بر عهده كليه هاست. اگر اعتراف طيبه ملاك باشد بلافاصله پس از خوراندن آب ميوه الهه بيهوش و دفن شده است. بنابراين كليه هاي او كاري نكرده اند تا سم دفع شود. اصولاً پزشكي قانوني نيز آزمايش سم شناسي را از آن جهت انجام مي دهد كه پس از مرگ ديگر عضوي از بدن كار نمي كند تا آثار سم خارج شود.
اگر بپذيريم كه به سبب فعاليت بدن اثر دارو خارج شده نيز ناقض اعترافات طيبه است، زيرا نشان مي دهد كه طيبه پس از ربوده شدن آن قدر زنده بوده كه با فعاليت كليه هايش اثر دارو محو شده باشد. با اين وضع نكته ديگري كه به آن توجهي نشده است بحث زمان تخمين مرگ به وسيله پزشكي قانوني است. اگر ۴۸ تا ۷۲ ساعت قبل از كشف جسد را زمان مرگ بدانيم، كه معمولاً نظريه پزشكي قانوني هم در اين باره مقرون به صحت است، بنابراين الهه در تاريخ ۶ اسفند يا ۷ اسفند به قتل رسيده و جان سپرده است و نه سوم اسفند ماه. بنابراين اعترافات طيبه با شواهد علمي موجود در پرونده هم خواني ندارد.
تناقض گويي شهود
اگر به شما بگويند مشخصات يك زن را بگوييد چه خصوصياتي را براي شناسايي فرد مورد نظر مطرح مي كنيد. هر دو شاهد در جلسه دادگاه تنها به رنگ لباس متهم در روز ۳ اسفند ۸۲ اشاره كردند. به عبارت ديگر پوشيدن لباس مشكي (روسري يا مقنعه مشكي با مانتو مشكي) كاري مطابق عرف جامعه براي زنان است. شناسايي طيبه به وسيله شهود چه در دادگاه و چه در مرحله مقدماتي جاي سؤال دارد. چهره طيبه نه از طريق چهره نگاري و نه از طريق شناسايي فرد در جمع عده اي زن با مشخصات مشابه شناسايي شده است. به اين ترتيب كه سرايدار و دو زن ديگر در كلانتري وقتي براي ربوده شدن الهه، طيبه را احضار كرده بودند او را ديده و شناخته اند.
در دادگاه نيز قاضي از سرايدار و يكي ديگر از شهود نپرسيد كه چگونه او را شناختيد بلكه وقتي او را از پشت سر در رديف اول نشان دادند پذيرفت. شاهدان تنها بر اين نكته تأكيد دارند كه الهه به وسيله اين زن ربوده شده است.
بنابراين در تحقيقات مقدماتي ساده از اين ماجرا گذاشته اند. در حالي كه اگر زني با مانتو مشكي، مقنعه مشكي و... بيايد و از نظر فرم چهره هم شبيه كسي ديگر باشد در نگاه اول ممكن است تصور غلطي ايجاد كند.
اما با همه نكاتي كه مي توان از حرف هاي شهود بيرون كشيد بايد گفت كه اين عده فقط شاهد ربوده شدن دخترك هستند و نه بيشتر. حال آن كه اصلاً مي توان در ربوده شدن الهه به وسيله طيبه شك كرد. اين كار را مي توان با قرار دادن طيبه در جمعي ۱۰ نفره از زنان مشابه از نظر چهره و هيكل و بعد نتيجه را سنجيد.
چه كسي از قتل الهه منتفع مي شود؟
فرصت براي صدور حكم قصاص و مجازات تنها متهم پرونده وجود دارد و قرار نيست مرتكب اين جنايت رها و آزاد بچرخد و تقاص پس ندهد. اما اگر پاسخ آن پرسش اول را جست وجو كنيم مي توانيم فرضيه اي را مطرح كنيم كه با وجود ابهامات موجود در اعترافات طيبه و شواهد مطرح در پرونده قابل بررسي است. اگر طيبه به دروغ اعتراف كرده باشد همان طور كه نتيجه آزمايش سم شناسي حكايت از كذب بودن بحث ديازپام ها دارد و همان طور كه زمان مرگ با اعترافات طيبه نمي خواند بايد پرسيد چه كسي مي توانسته چنين كند. ما همگي اين ذهنيت را در خود سراغ داريم كه نامادري ها افراد خشن و بي عاطفه اي هستند. بنابراين مي توان عملي غيراخلاقي و مجرمانه را هم تا حد قتل الهه به گردن نامادري انداخت!
درواقع مي توانيم با تغيير سؤال تحقيقات قابل توجه و اطمينان بخشي را امكان پذير كنيم. بپرسيم چه كسي با متهم شدن طيبه و به دام افتادن او منتفع مي شود؟
براي اين فرضيه چند مقدمه وجود دارد: اول اين كه جسد در نزديكي خانه طيبه كشف شده است و در حالت معمولي هيچ جنايتكاري آثار جرم را به خانه نمي آورد! دوم اين كه پزشكي قانوني گزارش كرده مقتول دچار خونريزي داخلي بوده است ولي هيچ اشاره اي نكرده كه اين خونريزي داخلي چگونه روي داده است. بنابراين اگر نتيجه تحقيقات پزشكي قانوني درباره خونريزي داخلي مشخص شود مي توان بهتر دراين باره به قضاوت پرداخت، زيرا طيبه فقط به خوراندن آب ميوه و بعد دفن الهه اشاره كرده است، حال آن كه خونريزي معمولاً در پي خشونت به وجود مي آيد.

خودكشي پسر جوان پس از آزادي از زندان
005967.jpg
گروه حوادث: پسر جواني كه به اتهام قتل عمدي، در زندان به سر مي برد، پس از گرفتن رضايت از اولياي دم به خاطر فشارهاي اجتماعي دست به خودكشي زد.
به گزارش خبرنگار ما، اين پسر جوان كه حسن. الف نام داشت اوايل پائيز ۷۹ به اتهام قتل عمدي يكي از دوستانش در محله اي در شرق تهران دستگير شد. وي پس از اعتراف به قتل از سوي قاضي همتيار بازداشت و روانه زندان شد. وي در نخستين جلسه محاكمه اش زماني كه به دادگاه جنايي تهران انتقال يافت، به دلايل نامعلوم ناگهان دست به خودكشي زد. اما با تلاش مأموران انتظامي، از مرگ نجات يافت.
اين مرد جوان، در طول جلسات محاكمه خود به قتل اعتراف كرد اما تنها انگيزه خود را درگيري خياباني عنوان كرد و بيان داشت قصد كشتن دوستش را نداشته است.
در طول دو سالي كه حسن به اتهام قتل در زندان به سر مي برد، خانواده وي تلاش بسياري كردند تا بتوانند رضايت اولياي دم را براي نجات وي جلب كنند. اما پس از ۲ سال زندان زماني كه حسن از زندان آزاد شد و دوباره به آغوش خانواده اش بازگشت، در پي بيماري افسردگي دست به خودكشي زد.
يك منبع آگاه ضمن اعلام اين خبر بيان داشت: متأسفانه اين جوان پس از آزادي از زندان تحت فشارهاي اجتماعي مبني بر اين كه يك زنداني قاتل بوده است، داراي بيماري افسردگي شديد شده بود كه در يك اقدام ناگهاني دست به خودكشي زده و جان سپرده است.

در دادگاه كيفري استان مطرح شد:
قتل براي دفاع از خود
005970.jpg
گروه حوادث: پسر ۱۶ ساله اي كه به خاطر اختلاف اخلاقي، همكارش را در يك درگيري به قتل رسانده بود، صبح ديروز براي آخرين دفاع مقابل قاضي شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان ايستاد.
به گزارش خبرنگار ما، اين جلسه با حضور رئيس شعبه عزيز محمدي و چهار مستشار آن به نام هاي رحيمي، شريفي، كوه كمره اي و تقي زاده در حالي برگزار شد كه در ابتداي جلسه دادگاه كيفرخواست توسط نماينده دادستان قرائت شد.
در كيفرخواست آمده بود كه وحيد. ل (۱۶ ساله) متهم به قتل مهدي ش. (۲۴ ساله) در منطقه دماوند است. وحيد در ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر ۳ خرداد امسال در پي درگيري لفظي كه با مقتول داشته است، او را با يك ضربه چاقو به قتل رسانده و سپس از محل حادثه كه كارگاهي در اطراف شهر دماوند بوده، متواري گشته است. متهم كه بلافاصله پس از وقوع جنايت توسط مأموران انتظامي دستگير شده است، به قتل اعتراف كرده و در اظهاراتش نزد بازپرس ويژه قتل تنها انگيزه خود را مشكلات مالي و اخلاقي با مقتول عنوان كرده است.نماينده دادستان در ادامه بيان داشت: با توجه به اعتراف صريح متهم به قتل و اظهارات وي در جلسات بازجويي اشد مجازات را براي وي خواهان هستم.پس از طرح كيفرخواست در جلسه دادگاه اولياي دم نيز از قاضي خواهان قصاص نفس (اعدام) براي متهم شدند.
سپس قاضي از متهم ۱۶ ساله خواست تا در جايگاه قرار گيرد و به دفاع از خود بپردازد.
قاضي در ابتدا از متهم خواست تا خود را معرفي كند.
متهم: وحيد .ل ۱۶ ساله هستم. كارگر.
قاضي: شما متهم به قتل عمدي مهدي .ش هستيد. اتهام را قبول داريد؟
- بله، من در دفاع از خودم او را كشتم.
* شرح حادثه را توضيح دهيد.
- شب قبل از حادثه، مهدي خواست تا با من رابطه برقرار كند، اما من به او اجازه ندادم. آن شب را با وحشت تمام پشت سر گذاشتم. من و مهدي مدت طولاني بود كه به عنوان كارگر در كارگاهي در اطراف شهر دماوند مشغول كار بوديم. روز حادثه چند تا از دوستان مهدي به كارگاه آمدند و من متوجه شدم كه قصد انجام كاري را دارند. به همين خاطر براي حفاظت از جانم چند ساعت قبل از وقوع حادثه چاقويي را خريداري كردم و در جيبم گذاشتم وقتي به كارگاه برگشتم دريافتم كه مهدي و دوستانش با خريدن مشروب قصد دارند مرا مست كنند سپس به مرا مورد آزار و اذيت قرار دهند. ساعت ۳۰/۴ عصر بود كه من و مهدي در كارگاه تنها شديم. پيش او رفتم و قصد صحبت كردن با وي را داشتم. متهم در ادامه گفت: من از او خواستم تا با من كاري نداشته باشد. اما او به حرف هاي من توجهي نكرد و به طرفم حمله ور شد. من هم چاقويي را كه در جيبم بود درآوردم و از او خواستم كه به من نزديك نشود، ناگهان چاقو به شكمش وارد شد.
* چاقو را براي كشتن او خريده بودي؟
- نه ،فقط قصد تهديد او را داشتم. من در دفاع از خودم، چاقو را خريدم.
* چند ضربه به او زدي.
- يك ضربه.
* پس قتل را قبول داري.
- بله.
در ادامه جلسه دادگاه وكيل تسخيري متهم به قتل در جايگاه ايستاد و ضمن دفاع از موكلش عنوان كرد: موكل من همان گونه كه در اين جلسه صادقانه و بي شائبه اظهار كرده كه در دفاع از خود دست به جنايت زده است، بارها نيز به تهديدات مقتول درباره ايجاد رابطه با وي اظهار نظر كرده است. از سوي ديگر با توجه به ذهنيت موكل و موقعيت خاص كه وي قرار گرفته است، وي چاره اي جز دفاع از خود نداشته و از طرفي تعداد ضربات وارده بيانگر آن است كه موكل من قصد كشتن وي را نداشته است. از سوي ديگر برابر گزارش روان شناسي و مددكار كانون اصلاح و تربيت، وضعيت روحي و رواني موكل من مورد تأييد قرار گرفته به طوري كه پس از وقوع اين عمل و در كانون به ۴ بار خودزني دست زده و يك بار نيز اقدام به خودكشي كرده است كه همگي مؤيد اين است كه وي با توجه به ذهنيتي كه داشته است، مي خواسته از حيثيت خود دفاع كند.
بر پايه اين گزارش،  پس از ختم جلسه دادگاه، ظرف مدت ۱۰ روز حكم درباره پسر ۱۶ ساله از سوي رئيس شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان صادر خواهد شد.

دستگيري باند جاعل اسكناس
005973.jpg
گروه حوادث: چهار نفر از جاعلان اسكناس هاي هزارتوماني دستگير شدند.
به گزارش خبرنگار ما، عوامل پايگاه مقاومت بسيج مقداد در تاريخ سوم شهريورماه امسال دو نفر را به اتهام داشتن اسكناس جعلي دستگير كردند. مأموران بسيج توانستند مقدار قابل توجهي اسكناس جعلي در زمان دستگيري از حامد و سينا كشف كنند. آنها در بررسي هاي خود متوجه شدند كه شماره تمامي اين اسكناس ها جعلي يكسان است.
موضوع به دادسراي جنايي تهران اطلاع داده شد. سينا و حامد در بازجويي هاي بعدي به همدستي دو نفر ديگر به نام هاي علي و امير اعتراف كردند. در تحقيقات از منزل اين دو نفر مقدار قابل توجهي اسكناس با همان مشخصاتي كه اسكناس هاي اوليه در هنگام كشف جرم داشتند، كشف شد. اسكناس ها بسيار شبيه اسكناس هاي واقعي بودند. اما جاعلان ترجيح مي دادند اين پول ها را در مكان هايي كه كمتر به اسكناس  توجه مي شود مانند سوپرماركت ها و مترو و... خرج كنند.بر اساس اين گزارش اين جاعلان تاكنون دو ميليون تومان اسكناس جعلي صرف مخارج روزمره كرده اند.
پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه عمومي تهران ارسال شد و جستجو براي پيدا كردن عوامل اصلي جعل اسكناس آغاز شد. متهمان دستگير شده اعتراف كردند كه عمل جعل اسكناس در يكي از شهرهاي همجوار تهران صورت مي گيرد. سر دسته اين باند فردي به نام كامبيز است كه مأموران در تلاش براي دستگيري او هستند.

حادثه در جهان
كشف شبكه قاچاق انسان
سايت جنايي: پليس لندن روز گذشته هيجده نفر از اعضاي باندي را كه به نظر مي رسد در قاچاق صدها نفر از تركيه به انگليس دست داشته اند بازداشت كرد. اين بازداشت ها كه در جنوب لندن و حومه آن اتفاق افتاد پس از يك سال تحقيق در اين خصوص و همكاري با پليس كشورهاي اروپايي از جمله آلمان رخ داد. ساير كشورهاي اروپايي نيز افرادي را به عنوان مظنون در اين زمينه بازداشت كردند.
معاون كميسيونر پليس بين الملل لندن در اين خصوص گفت: ارتباط مداوم با همكاران اروپايي در اين زمينه باعث شد كه ما موفق به كشف شبكه قاچاق انسان از تركيه به كشورهاي اروپايي شويم.
پليس لندن در حال حاضر هر هيجده مظنون را به جرم قاچاق مهاجران غيرقانوني و اخاذي بازداشت كرده است. رهبر اين گروه كه در ميان بازداشت شدگان است صاحب رستوران غذاي آماده در حومه لندن است كه به استخدام مهاجران غيرقانوني مي پرداخته است. بيش از۵۰ افسر پليس و كارمندان اداره مهاجرت لندن در طول يك هفته گذشته به جست وجو در چندين خانه و رستوران در حومه لندن پرداخته  اند كه در يكي از اين خانه ها۲۰ هزار دلار پول نقد كشف شد. پليس آلمان نيز در اين خصوص پنج نفر را در هامبورگ بازداشت كرد. به گزارش پليس آلمان يكي از بازداشت شدگان مرد ترك۳۲ ساله اي است كه مظنون به قاچاق سه ترك به هامبورگ در طول سه سال گذشته است. طبق تحقيقات انجام شده، هر ترك براي ورود به آلمان هفت هزار دلار پرداخت كرده است.
اين قاچاقچيان مهاجران غيرقانوني را از طريق خشكي، دريا و هوا به انگليس انتقال دادند. اكثر اين مهاجران به اميد راه يافتن به دانشگاه هاي معتبر به انگليس آمده اند كه سرانجام اكثر آنان ، به كار در رستوران هاي حومه لندن ختم شده است. حقوق اكثر اين مهاجران به خصوص زن ها و كودكان بسيار اندك است به نحوي كه آنها تا مدت ها قادر به پرداخت اصل پول به قاچاقچيان نيستند.

در دادگاه نظامي مطرح شد
آخرين دفاع متهمان نيروي انتظامي
گروه حوادث: آخرين جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده مأمورين انتظامي متخلف در حادثه پاكدشت، در شعبه هشت دادگاه نظامي يك تهران به رياست قاضي جواد پورشريعتي و با حضور معاون دادستان نظامي تهران، نماينده حقوقي نيروي انتظامي، يكي از اولياء دم مقتولين، تعدادي از شهود و گواهان و متهمان اين پرونده برگزار گرديد.
در اين جلسه ۲ تن از متهمان پرونده به دفاع از اتهامات وارده پرداختند و پس از استماع اظهارات شهود و گواهان، آخرين دفاع از متهمان اخذ شد. سپس رئيس دادگاه ختم رسيدگي را اعلام كرد.
رأي دادگاه نظامي ظرف مهلت قانوني مقرر (يك هفته) صادر خواهد شد و به اطلاع مردم شريف ايران خواهد رسيد.
به گفته يك مقام آگاه، براي شش تن از مأموران نيروي انتظامي كه در حادثه پاكدشت مقصر شناخته شده بودند، كيفرخواست صادر شده و براي يك مأمور ديگر دستور منع تعقيب داده شده است. به گفته وي، دو متهم از متهمان اين پرونده مأموران كلانتري قيامدشت بودند كه همين دو نفر با وجودي كه مردم آنان را ازمسئله قتل در «باغ اناري» مطلع كردند، در انجام وظايف قانوني خود كوتاهي كرده و دنبال اين مسائل را نگرفتند. به گفته اين مقام آگاه در سازمان قضايي نيروهاي مسلح، به جز يك مأموري كه برايش دستور منع تعقيب صادر شده است، بقيه مأموران از حدود يك ماه پيش در بازداشت به سر مي بردند.

داماد پنهان شده خود را معرفي كرد
گروه حوادث: مرد ۱۹ ساله اي كه به ناگاه ناپديد شده بود و همسر وي پرونده آدم ربايي را در دايره ۱۱ اداره آگاهي براي يافتن همسر خود گشوده بود بعد از اطلاع  از ماجراي شكايت، خود را به مأموران آگاهي معرفي كرد.
به گزارش خبرنگار ما، زن ۲۳ ساله  اوايل آبان ماه سال جاري به دادسراي امور جنايي تهران مراجعه كرد و با طرح شكايتي از عموي همسر ۱۹ ساله خود جستجو براي پيدا كردن همسرش كه به ناگاه ناپديد شده بود را از مسئولين قضايي خواهان شد.
با شكل گيري اين پرونده مأموران دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز تحقيقات خود براي يافتن مرد ناپديد شده را آغاز كردند. حامد ۱۹ ساله وقتي از ماجرا با اطلاع شد و فهميد كه مأموران عموي وي را تحت بازجويي قرار داده اند از محل اختفاي خود در يكي از شهرستانهاي كشور به تهران مراجعه و خود را به مأموران آگاهي معرفي كرد.
عموي حامد در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: «همسر حامد مدعي شده بود كه من براي تحويل ندادن ارث و ميراث كلان برادرزاده ام او را سر به نيست كرده ام ولي اين مسئله كذب محض است زيرا اگر برادرم ثروتي داشت مجبور نمي شد حامد را در سه سالگي اش به يك خانواده ايراني كه قصد عزيمت به كشور آمريكا را داشتند بسپارد.»
عموي حامد در ادامه افزود: حامد فرزند آخر برادرم بود. خانواده آنها دچار فقر مالي بودند و قادر به تأمين مخارج زندگي خود نبودند، به همين دليل زماني كه يك خانواده ايراني كه داراي وضعيت مناسب مالي بوده و تعهد خارج شدن از كشور و رفتن به كشور آمريكا را داشتند به آنها پيشنهاد دادند كه حامد را به فرزندي قبول كنند، برادرم و همسرش براي بهبود زندگي فرزندشان به اين پيشنهاد پاسخ مثبت دادند. حامد همراه آن خانواده از ايران خارج شد و پس از آن ، آن زوج را به عنوان مادر و پدر قبول كرد. حامد و والدين تازه اش هر سال در تعطيلات سالانه به ايران مي آمدند تا اين كه دو سال پيش وقتي براي يك سفر يك ماهه به ايران آمدند حامد با دختر ۲۳ ساله اي آشنا شد و در نهايت اين آشنايي موجب شد حامد به شدت به دختر مذكور علاقه مند شده و وقتي از علاقه دختر نيز به خود با اطلاع شد از بازگشت به آمريكا منصرف شده و با آن دختر ازدواج كرد. حامد در اين سالها كه به ايران رفت و آمد مي كرد از واقعيت زندگي خود با اطلاع شده و بعد از مدتي تلاش براي يافتن خانواده اش تمام سرنخ ها او را به ما رساند. اين در حالي بود كه پدر حامد چند سال قبل از كشف واقعيت توسط حامد در يك تصادف رانندگي جان سپرده بود و من قيم تمام فرزندان برادرم بودم. حامد وقتي از مرگ پدرش مطلع شد بسيار ناراحت شد و پس از آن در هر سفري كه به ايران مي آمد براي ديدن ما نيز مي آمد. تا اين كه ازدواج كرد و همسرش از ماجراي مرگ پدرش با اطلاع شد، زماني كه پدر حامد در طي تصادف فوت كرد متهم از سوي دادگاه به پرداخت ديه محكوم شده بود و من به عنوان قيم ديه را تحويل نگرفتم تا خود فرزندانش بعد از رسيدن به سن قانوني براي تحويل ديه به ستاد ديه مراجعه كنند. همسر حامد وقتي از اين ماجرا اطلاع پيدا كرد به حامد فشار مي آورد كه پول را بگيرد و فكر مي كرد پول نزد من است و نمي خواهم به آنها پرداخت كنم. بين من و حامد هيچ اختلافي وجود نداشت و تنها دليل ترك منزل از سوي حامد اختلاف خانوادگي وي با همسرش بود كه در بسياري از خانواده ها وجود دارد و حامد به قهر براي مدتي خانه را ترك كرده بود. همسرش نيز وقتي او را پيدا نمي كرد و ما نيز حاضر به گفتن محل اختفاي حامد نبوديم اين شكايت واهي را طرح كرده و ما را دچار دردسر كرد كه حامد با متوجه شدن اين موضوع به تهران آمد و خود را به مأموران معرفي كرد.
عموي حامد اضافه كرد:« من هم به دليل اعلام شكايت واهي از سوي اين زن از او شكايت خواهم كرد.»
بررسي بيشتر براي كشف حقيقت ماجرا در اين خصوص در دادسراي امور جنايي تهران و اداره آگاهي مركز ادامه خواهد يافت.

قصاص براي مرد همسركش
گروه حوادث: مرد جواني كه در پي اختلافات خانوادگي همسرش را خفه كرده و او را حلق آويز كرده بود با صدور راي قصاص نفس (اعدام) در آستانه مرگ قرار گرفت. به گزارش خبرنگار ما رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار قرار گرفت كه در تاريخ ۲۹ مردادماه سال ۸۲ ساعت ۷ صبح به مأموران كلانتري ۱۴۴ جواديه تهرانپارس وقوع خودكشي يك زن اعلام شد. پس از حضور مأموران در صحنه حادثه و بررسي مقدماتي مشخص شد كه جنازه متعلق به زن ۴۲ ساله اي به نام فاطمه.ن است كه پس از انتقال جنازه به پزشكي قانوني و اعلام نظر اين كارشناسان مشخص شد كه وي با فشار گره روسري خفه شده است و عامل يا عاملان جنايت با صحنه سازي قصد نشان دادن خودكشي را داشته اند. بنابراين با پيگيري هاي كارآگاهان جنايي و اظهار نظر يكي از دختران مقتول مشخص شد كه فاطمه توسط همسر دومش محمد و در پي درگيري خانوادگي به قتل رسيده است.
بر پايه اين گزارش، قاضي ياورزاده، رئيس شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان، با توجه به دفاعيات متهم به قتل و درخواست اولياي دم، مرد جوان را به اتهام يك فقره قتل عمد به قصاص نفس (اعدام) محكوم كرد. حكم صادره در مدت قانوني ۲۰ روزه قابل تجديد نظرخواهي است.

افزايش شاكيان باندكودك آزاري
گروه حوادث: متهمان پرونده اي كه با تشكيل يك باند اقدام به سرقت پسران و دختران شهر تهران و آزار و اذيت آنها مي كردند اعتراف كردند كه قربانيان آنها بيش از ۱۴ نفر بوده و شاكيان اين پرونده به حتم بسيار زياد خواهند شد.
به گزارش خبرنگار ما، اعضاي اين باند كه متشكل از ۶ پسر جوان بوده و سركردگي آنها را پسر جواني به نام عباس بر عهده داشت،بجز ربودن دختران و پسران بين ۷ تا ۱۵ سال دختران فراري را در دام خود قرار داده و با تهديد اقدام به آزار و اذيت آنان و ربودن اموال قربانيان خود مي كردند.
عباس كه خود در جريان بازجويي ها اعتراف كرده است كه در ۱۱ سالگي مورد تعرض يك پسر جوان قرار گرفته است ضمن اعتراف به اتهامات وارده بر خود گفت: «دو متهم اصلي ديگر پرونده كه هر دو مسلح نيز هستند متواري هستند.» با دستگيري آنان ابعاد بيشتري از اين پرونده گشوده خواهد شد. اميد اين مي رود با حضور خانواده هاي قربانيان و يا خود قربانيان اين باند در مراجع قضايي و انتظامي پرونده مسير تكميلي بهتري را طي كرده و به نتيجه برسد. دستگيري دو متهم فراري اين پرونده در دستور اجراي سريع ماموران دايره ۱۱ اداره آگاهي قرار دارد. و بازپرس سليماني با نظارت كامل بر اين پرونده رسيدگي را ادامه مي دهد.

بازي مرگبار
گروه حوادث- بازي فوتبال نوجوانان در شهر ري به قتل انجاميد.
به گزارش خبرنگار ما،  محسن با ميثم هر بعدازظهر در كوچه بازي فوتبال مي كردند. بازي روز دهم آبان آنها با همه روزها فرق مي كرد. آن روز آنها اختلافشان بر سر بازي بالا گرفت و شروع به فحاشي به هم كردند. در اين زمان مهدي برادر ميثم وارد ماجرا شد و فكر كرد مي تواند آنها را آرام كند. بحثها و دعوايشان به نتيجه اي نرسيد.محسن صحنه دعوا و فوتبال را به قصد رفتن به خانه اش ترك كرد. محسن با يك چاقوي آشپزخانه به كوچه آمده بود و به سوي آن دو حمله ور شد. مهدي خواست،  محسن را آرام كند ولي فايده اي نداشت. محسن با تمام توانش چاقو را در بدن مهدي فرو كرد و فراري شد.به دنبال گزارش مسئولان بيمارستان مأموران كلانتري ۱۶۷ وارد عمل شدند و پرونده قتل مهدي به بازپرس شعبه سوم شهرري ارجاع داده شد و به دنبال آن تحقيقات به دايره ۱۰ اداره آگاهي سپرده شد.مأموران دايره ۱۰ توانستند با تحت تعقيب قرار دادن خانواده متهم محل اختفاي او را كشف كنند. محسن در خانه عمويش در جنت آباد مخفي شده بود. آنها اعتراف كردند كه قصد خارج كردن محسن از مرزهاي غربي كشور به عراق را داشته اند. محسن فراري سه روز پس از انجام قتل دستگير شد.تحقيقات بيشتر از متهم در دايره ۱۰ اداره آگاهي ادامه خواهد يافت.

پرونده مرگ كودك پنج ماهه شاكي ندارد
گروه حوادث: رسيدگي به پرونده مرگ نوزاد ۵ ماهه اي كه مورد تعرض قرار گرفته بود، در حالي در كلانتري ۱۴۴ تهرانپارس ادامه دارد كه هنوز هيچ كس در اين خصوص بازداشت نشده و پرونده شاكي خصوصي ندارد.
به گزارش خبرنگار ما، آخرين اخبار درباره مرگ اين نوزاد ۵ ماهه حاكي از آن است كه پس از گذشت يك هفته از مرگ اين نوزاد هنوز هيچ كس به عنوان شاكي خصوصي به كلانتري مربوطه مراجعه نكرده و تا كنون كسي در اين زمينه بازداشت نشده است.
اين نوزاد ۵ ماهه كه سميرا نام دارد، شامگاه دوشنبه در حالي كه فوت كرده بود توسط مادرش به بيمارستان تهرانپارس انتقال يافت و پزشكان اورژانس بيمارستان پس از معاينه اوليه بيان كردند كه سميرا ۵ ماهه در اثر تعرض جان سپرده است.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |