دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره ۳۵۴۹ - Nov 8, 2004
اظهارات تكان دهنده پدر كودك ۵ ماهه
گروه حوادث: يك تن از بستگان نزديك كودك ۵ ماهه به عنوان مظنون به جنايت در دايره ۱۰ اداره آگاهي تهران در بازداشت به سر مي برند.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار ويژه پليس آگاهي و مأموران كلانتري ۱۴۴ جواديه تهرانپارس، قرار گرفت كه چندي قبل از طريق پزشك اورژانس بيمارستان تهرانپارس به مركز فوريت هاي پليس ۱۱۰ اطلاع داده شد كه يك نوزاد ۵ ماهه در حالي كه در اثر تعرض جان سپرده بود به بخش اورژانس اين بيمارستان انتقال يافته است.
بلافاصله مأموران تجسس كلانتري در محل حاضر شدند و پس از بررسي اوليه و بازجويي از مادر كودك ۵ ماهه متوجه شدند كه اين نوزاد سميرا نام دارد و تبعه افغانستان است. چند ساعت قبل توسط يكي از بستگان نزديكش مورد تعرض قرار گرفته و در دم جان باخته است .پس از اطلاع اين موضوع به بازپرس ويژه قتل- حسيني- به دستور وي پيكر بي جان سميرا به پزشكي قانوني انتقال يافت. اما به خاطر نداشتن شاكي خصوصي، كسي در اين زمينه بازداشت نشد. تا اينكه به خاطر حساسيت موضوع و پيگيري همه جانبه مأموران انتظامي، خواهرزاده پدر مقتوله به عنوان مظنون بازداشت شد و هم اكنون در اختيار كارآگاهان دايره ۱۰ اداره آگاهي تهران قرار دارد.
ادامه تجسس ها بيانگر آن است كه دو مظنون تحت بازجويي قرار گرفته اند و پدر سميرا در كمال ناباوري اظهارات تكان دهنده اي را در خصوص تعرض به نوزاد ۵ ماهه اش عنوان كرده است.
وي در بازجويي هاي اوليه خود مدعي شده اين يك نوع بيماري است كه در خانواده آنان شيوع دارد و اين حادثه براي دختر بزرگترش نيز اتفاق افتاده، اما وي زنده مانده است.
اين گزارش مي افزايد: با توجه به اين اظهارات، بازپرس حسيني در انتظار نظريه پزشكي قانوني است تا اينكه مشخص شود، تعرض توسط خواهرزاده پدر سميرا يا خود اوصورت گرفته است.
دكتر علي رضا كاهاني، متخصص پزشكي قانوني در خصوص ادعاي پدر اين كودك مبني بر وجود بيماري  ارثي در خانواده مي گويد: چنين رفتارهايي اصولاً اكتسابي است. افراد با مشاهده رفتارهاي نامتعارف جنسي در خانواده، مبتلا به چنين اختلالات سلوكي مي شوند. در خانواده هايي كه روابط زناشويي ميان پدر و مادر پنهان نيست و آنها رفتارهايي كه باعث جلب توجه كودكان مي شود انجام مي دهند و حتي گاهي نحوه صحبت كردن در مورد مسائل زناشويي آزاد و بدون محدوديت است، مي تواند منجر به بروز چنين اختلالاتي شود. در هر حال قطعاً چنين اختلالاتي جنبه ارثي و ذاتي ندارد.
وي در تبيين تفاوت ميان اين بيماري و جنون كه رافع مسئوليت كيفري است مي گويد: در جنون واقعيت سنجي  جاي خود را به هزيان و توهم مي دهد. اما اين انحرافات جنسي را نمي توان اختلال رواني دانست. انواع اختلالات جنسي در خانواده عمدتاً اكتسابي هستند. اين متخصص پزشكي قانوني يكي ديگر از عوامل چنين انحرافاتي را بلوغ زودرس دانسته و توضيح مي دهد: آموزش هاي غلط از عمده موارد چنين انحرافاتي است. در سطح جامعه مشاهده مي كنيم كه دختر بچه يا پسر بچه هاي ۱۱-۱۰ ساله اي به شدت به ظاهر خود توجه دارند و در بين آنها شوخي هاي جنسي رايج است. در حالي كه در شرايط عادي سني تا ۱۴ يا ۱۵ سالگي نيز چنين توجهاتي ايجاد نمي شود. چنين اختلالاتي مي تواند منجربه بروز فجايعي شبيه به قتل كودك ۵ ماهه شود.
دكتر كاهاني در پاسخ به اين سؤال كه آيا چنين رفتارهايي در ميان اقوام خاص رواج دارد يا خير پاسخ مي دهد: هيچ تحقيق مشخص و علمي در اين خصوص صورت نگرفته است اما شايعات زيادي مبني بر همجنس گرايي در ميان برخي اقوام وجود دارد كه البته فقط در حد شايعه است.

هشت ماه پس از جنايت فاش شد
قاتل عروس و نوه خردسال پدر بزرگ بود
006069.jpg
گروه حوادث: مرد ۷۳ ساله اي كه در يك اقدام خونين سر از بدن عروس و نوه ۳ ساله خود جدا كرده و ۶ ماه تمام شاهد حبس و بازجويي پسرش و چند نفر از اقوام نزديك خود در اداره آگاهي بود بعد از گذشت اين مدت با يافتن سرنخ هاي لازم از سوي كارآگاهان دايره ۱۰ اداره آگاهي و بازپرس پرونده مجبور به بيان حقيقت شد.
به گزارش خبرنگار ما، ششم محرم سال گذشته علي  مرد جواني كه چندي پيش با شهناز ۲۲ ساله ازدواج كرده و ثمره زندگي مشترك آنها پسر ۳ ساله اي به نام علي رضا بود بعد از پايان كار روزانه به خانه بازگشت. هرچقدر زنگ در منزلشان در خيابان فلاح را به صدا در آورد هيچ كس پاسخگو نبود. تعجب كرد شهناز هيچ وقت بدون او خانه را ترك نمي كرد و غيبت شهناز و علي رضا برايش بسيار غريب بود. در را با كليد خود باز كرد وقتي پا به درون خانه گذاشت صحنه اي را ديد كه نمي خواست باور كند.
همسرش غرق در خون كنار ديوار زير جا رختي افتاده بود و علي رضا نيز خون آلود بر روي سينه مادر قرار داشت. اجساد سر از بدنشان جدا شده بود. علي فريادي از ته دل كشيد همسر و فرزند دلبندش را به قتل رسانده بودند و با شنيده شدن صدا و داد و فرياد و ناله هاي علي همسايه ها به مقابل در منزل آمدند. وقتي آنها نيز آن صحنه دلخراش را ديدند بلافاصله مراتب را به اطلاع ماموران ۱۱۰ رساندند. ماموران كلانتري منطقه فلاح در محل حاضر شدند. دقايقي كوتاه طول كشيد تا ماموران دايره ۱۰ اداره آگاهي و بازپرس اصغرزاده در محل واقعه حاضر شدند. آن شب، شب عاشورا بود و به قتل رسيدن شهناز و علي رضا با آن وضعيت در آن شب دلها را به درد آورد. ماموران آگاهي آلت قتاله را در حالي كه توسط عامل يا عاملان جنايت شسته شده بود از پشت گاز آشپزخانه پيدا كردند. در بررسي هاي بعدي معلوم شد عامل يا عاملان اين دو قتل به حتم از آشنايان مقتولان بودند. زيرا هيچ اثري از ورود به اجبار به داخل منزل وجود نداشت و شهناز قبل از مرگ از مهمانش با خورش قرمه سبزي پذيرايي كرده بود. وسايل خانه بهم ريخته نبود و اين نشانگر اين مطلب بود كه قصد عامل جنايت سرقت نبوده و تنها براي كشتن دو مقتول مذكور به آن خانه آمده بود.
006075.jpg
اجساد به پزشكي قانوني انتقال يافت، مأموران به عنوان اولين مظنون به ارتكاب دو جنايت علي همسر شهناز را كه در غم عزيزانش داغدار بود به دايره ۱۰ اداره آگاهي انتقال دادند. ۶ ماه تمام بازجويي از علي ادامه يافت ولي هيچ اعترافي مبني بر ارتكاب قتل همسر و فرزند از سوي علي بازگو نشد.
وي در تمام مراحل بازجويي تأكيد مي كرد كه از صبح به كارگاه خياطي خود رفته بوده و تا غروب در آن محل بوده است. سپس به فروشگاهش در خيابان نازي آباد رفته و ساعت ۱۰ شب مجدداً به كارگاه بازگشته و پس از اتمام كار به خانه خود رفته و با اجساد همسر و فرزندش روبه رو شده بود.
دومين مظنون ارتكاب اين دو جنايت مرد جواني به نام مجيد از اقوام همسر شهناز بوده و ماموران آگاهي او را نيز مدت ها تحت بازجويي قراردادند تا از طريق اين تحقيقات راز اين دو قتل دلخراش به نتيجه برسد. علت دستگيري مجيد مشاهده يك انگشتر در دستان وي بود كه مشابه انگشتري بود كه شهناز در دست خود داشت و عامل يا عاملان جنايت بعد از ارتكاب قتل آن را به همراه چند تكه طلا ديگر به قصد رد گم كردن براي ماموران از دست و گردن مقتوله خارج كرده بودند كه بعد از مدتي معلوم شد تنها تشابه سليقه  در خريد انگشتر بين مجيد و شهناز وجود داشته است و مجيد نيز آزاد شد.
تحقيقات ادامه يافت تا اينكه ماموران دايره ۱۰ اداره آگاهي به پدر علي مظنون شدند. بررسي علتها كارآگاهان را بيشتر به پيرمرد مظنون مي كرد تا اينكه ماموران به قصد يافتن حقيقت تصميم گرفتند يكي از ماموران خود را به جاي همسايه روبه روي محل واقعه به پيرمرد معرفي كنند. يكي از ماموران با اين نقش يك روز به پيرمرد نزديك شده و به او گفت: روز حادثه من در خانه ام كه مقابل محل جنايات بود حضور داشتم تورا ديدم كه عروس و نوه ات را كشتي. اگر مي خواهي تورا به ماموران معرفي نكنم بايد به من مبلغ ۳۰۰هزارتومان بدهي.
پيرمرد در ابتدا منكر شد و به حرفهاي مامور به ظاهر همسايه توجه نكرد، ولي هرچه بيشتر مرد صحبت مي كرد بر وحشت پيرمرد افزوده تر مي شد تا اينكه در نهايت گفت: بگذار فكر كنم تا شرايط را براي پرداخت پول آماده كنم. با بيان اين حرف از سوي مرد شك ماموران به يقين نزديكتر شد. ماموران در ادامه تحقيقات متوجه شدند كه پيرمرد به ذبح حيوانات بسيار وارد است و افسر پرونده در يكي از مجالس خانوادگي كه قصد ذبح يك حيوان را داشتند با چهره اي متفاوت رفته بود و از مقابل ديده بود كه مرد با سن بالايي كه دارد قدرت خوبي براي كشتن يك گوسفند دارد و نحوه قتل شهناز و عليرضا نيز درست مانند ذبح يك گوسفند بود و قاتل درست به نقطه اي ضربه وارد كرده بود كه جان انسان را سريع بگيرد.
بررسي ها ادامه داشت تا اينكه كارآگاهان ۲۰روز پيش متوجه شدند كه پيرمرد در منزل مسكوني اش خودكشي كرده است. ماموران به محل حادثه كه يك كوچه پايين تر از محل دو جنايت بود مراجعه كردند. سر پيرمرد غرق خون بود و هر لحظه به مرگ نزديك تر مي شد ولي نحوه خودكشي او شك ماموران را بيشتر برانگيخت زيرا پيرمرد قصد داشت تظاهر كند كه او را از طبقه بالا به پايين پرتاب كرده اند ولي اين در حالي بود كه او خود ضربه اي محكم با ساطور به فرق سرش زده و اين مسأله منجر به خونريزي شديد وي شده بود . پيرمرد ۷۳ساله به بيمارستان انتقال يافت، شرايط جسمي وي به صورتي نبود كه امكان بازجويي دقيقي وجود داشته باشد ولي كارآگاهان و بازپرس اصغرزاده با روش هاي روانشناسي وارد عمل شده و در نهايت ترفندهاي خاص پليسي به نتيجه رسيد و عج الله لب به اعتراف گشود.
پيرمرد ۷۳ساله به قتل عروس و نوه اش اعتراف كرد و گفت: «فكر مي كردم پسرم با ازدواج با اين زن و تولد نوه ام ديگر مرا دوست ندارد و اين فراموشي از سوي پسرم و تنهايي كه نصيب من شده بود و همسرم نيز ديگر به من اعتنايي نمي كرد آزارم مي داد. فكر كردم با قتل شهناز و علي رضا مي توانم محبت پسرم را به خود بازگردانم.»
اين مرد كه در طول اين مدت هيچ عذاب وجداني از به قتل رساندن عروس و نوه اش نداشت زماني كه پسرش در اداره آگاهي تحت بازجويي بود حاضر نشد لب به اعتراف بگشايد،او ادامه داد: «روز حادثه به قصد كشتن مقتولان به خانه آنها رفتم. شهناز در را به رويم گشود. ظهر بود گرسنه بودم برايم غذا آورد. كمي با علي رضا بازي كردم. نوه ام در بغلم نشسته بود كه از شهناز خواستم چند دقيقه به اتاق خواب بيايد. وقتي چاقو را برداشتم به من گفت:« پدر چرا چاقو مي آوري »گفتم:« همين طور »او به خواسته ام تمكين نكرد. وقتي داشتم او را مي كشتم تنها با صداي آرام كمي التماس كرد، دو ضربه به پهلو و سينه اش زدم، ناله كرد. علي رضا به اتاق آمد در مقابل چشمان علي رضا گردن مادرش را بريدم و سپس علي رضا را نيز كه گريه مي كرد سر از بدنش جدا كردم.»
رسيدگي تكميلي در اين خصوص در دايره ۱۰ آگاهي مركز و دادسراي امور جنايي تهران زير نظر بازپرس اصغرزاده ادامه خواهد يافت.

يادداشت
ريشه هاي توليد بيجه
006072.jpg
دكتر حسين عسگري راد
وكيل پايه يك دادگستري
باز هم فردي از شهروندان نشان داد كه با جامعه آشتي ناپذير است.
براستي بيجه قاتل است يا قرباني؟ روانپزشكي كه با وي مصاحبه كرده است گواهي مي دهد كه اين ناسازگار و قاتل زنجيره اي فردي باهوش است؟!
آيا آدم باهوش بايد بدترين روشها را براي ارضاي احساسات سركوب شده خود انتخاب كند؟
اگر بيجه در جامعه اي سازمان يافته متولد مي شد ودر خانواده با فرهنگ و مرفه مي زيست شايد امروز يكي از نوابغ جامعه ما بود. فردي كه توانسته است ميليونها احساس را عليه خود بسيج كند و نام خود را در دنيا به عنوان يك خبرساز منفور مطرح نمايد حتما اين ظرفيت بالقوه را داشته است كه بتواند انساني ارزشمند و تأثيرگذار در جامع انساني باشد.
براستي آيا جامعه اي كه هر كدام از ما سهمي در ساختن آن داريم آنرا بنحوي سامان نداده ايم كه محصولي چون بيجه را توليد نمايد؟ و شايد بيجه ها و باغي هاي ديگر در زير لايه هاي نامرعي شهرها و روستاهايمان مشغول تبهكاري خاموش خود هستند.
جامعه شناسان شكل گيري شخصيت انسان را محصول عوامل پيراموني وي مي دانند. چه كسي در ايجاد شكل گيري شخصيت مجرمانه بيجه بيشترين تقصير را دارد؟ مردم؟ خانواده؟ محله؟ دولت؟ يا همه؟ و هر كدام به چه ميزان؟
آنچه مسلم است مجموعه اي از عوامل دست بدست هم مي دهد تا پديده اي خاص بوجود مي آيد. بايد قبول كنيم همه عوامل فوق مؤثرند اما آنچه بطور جدي بايد به آن توجه كرد نقش و ميزان تأثير هر يك از اين عوامل است و بايد به نقش سلسله مراتبي آنها اعتقاد داشت.
شكل گيري اوليه شخصيت بيجه در خانواده بوده است،  خانواده اي نابسامان خانواده اي كه خود قرباني جهل و فقر بوده است. خانواده اي كه اسير سنت ها و جهل تاريخي  است كه براي حل مشكل خود،  مشكلات ديگري براي خود ايجاد مي نمايد. براي باز كردن گره كور زندگي، گره هاي ديگري به آن پيوند مي زند كه نه خود و نه ديگران مي توانند آنرا باز كنند و جامعه نيز بي تفاوت تماشاگر اين همه نابساماني متراكم و افسار گسيخته است ،جامعه در خلاء شكل نمي گيرد و يك موجود بي جان نيست. جامعه نهادي پويا و هوشمند است كه با قواعد ويژه خود رشد و تكامل مي يابد و مي تواند گذشته را با استفاده از تجارب تاريخي خود و ديگران چراغ راه آينده خود سازد. جامعه مانند سيل نيست كه زندگي را خراب كند بلكه همچون جويبار است كه بايد به اراضي حاصلخيز هدايت شود و فقر و گرسنگي را نابود كند. نقش هدايتگر اين جريان هاي تاريخي را كسي بعهده ندارد، بجز مديران اخلاقي و فرهنگي و اقتصادي جامعه، نهادهاي مدني، رسانه هاي جمعي ديداري و شنيداري و نهايتا دولت كه سياستگزار و سازمانگر رفتارهاي اجتماعي شهروندان است. جامعه اگر به حال خود رها شود مانند همان سيل است كه هم خود را به هدر مي دهد و هم سازه ها و ملزومات بشري را تخريب مي كند و اگر خوب هدايت شود مظهر زيبائي و نشاط و حيات پوياي اجتماعي است.
ريشه هاي اوليه توليد بيجه و بيجه هاي جاري در جامعه فقر و جهل است. اگر برنامه ريزي منظم و مؤثري براي حقوق بنيادين بشر و آرمانهاي قانون اساسي داشتيم يعني افراد در كودكي از حقوق خاص سني ودر ايام بيكاري از حقوق بيكاري و در پيري از آينده مطمئن برخوردار باشند مي توان انتظار داشت خط توليد بيجه متوقف شود و اگر دستگاههاي فرهنگي چون صدا و سيما روش تعليم و تربيت خود را عوض كنند و بجاي موعظه و نصيحت مستقيم به روشهاي غيرمستقيم بازپروري و بازتربيتي شهروندان با معيارهاي علمي و عيني بپردازند قطعا جامعه ما مواجه با از دست دادن غم انگيز اعضاي خود نخواهد بود. بايد پذيرفت كه جامعه در كنار بيست و چند قرباني قبلي، ناخواسته بيجه را نيز بعنوان يكي از اعضاي خود قرباني مي كند و اين روند باز تكرار تا كي ادامه خواهد يافت و چه كسي در پيشگاه محكمه تاريخ مسئول خواهد بود ؟پاسخ به خوانندگان واگذارمي شود.

با رضايت اولياي دم در دادگاه
كارگر قاتل بخشيده شد
گروه حوادث: مرد جواني كه در پي درگيري با يك كارگر ساختماني وي را به قتل رسانده بود، صبح ديروز در آخرين جلسه محاكمه از سوي اولياي دم بخشيده شد.
به گزارش خبرنگار ما، اين جلسه با حضور رئيس شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان _ ياورزاده _ و دو مستشار به نام هاي _ باقري و حسيني _ و اولياي دم ساعت ۳۰/۱۰ برگزارشد.
در ابتداي جلسه دادگاه، نماينده دادستان _ دلداري _ در جايگاه حضور يافت و ضمن قرائت كيفرخواست بيان كرد: اوايل ارديبهشت ماه امسال از طريق مأموران انتظامي به بازپرس ويژه قتل مرگ يك مرد جوان در خيابان نواب اعلام شد. پس از حضور مأموران در صحنه وقوع حادثه مشخص شد كه جوان ۳۲ ساله اي به نام مجيد در اثر يك ضربه چاقو به قلبش توسط يك مرد افغاني به نام بشير، جان سپرده است. پس از تحقيقات اوليه بشير در محل حادثه دستگير شد و بلافاصله به قتل اعتراف كرد. وي در اظهاراتش عنوان كرده بود كه مرد جوان در يك درگيري كه مقتول با وي آغاز كرده به طور اتفاقي به قتل رسيده است.
نماينده دادستان در ادامه بيان داشت: با توجه به اظهارات صريح متهم پس از دستگيري،  توسط بازپرس مربوطه و صدور كيفرخواست متهم روانه زندان شده است. اما با توجه به درخواست اولياي دم، براي متهم اشد مجازات را خواهانيم.در ادامه جلسه دادگاه، قاضي ياورزاده عنوان كرد كه خانواده مقتول به خاطر عدم حضور در جلسه دادگاه طي نامه اي از حق قانوني خود مبني بر قصاص يا پرداخت ديه، گذشت كرده و متهم را بخشيده اند. اما بشير به عنوان متهم به قتل در جايگاه قرار گرفت و به پاره اي از سئوالات قاضي پرونده پاسخ گفت.
وي در ابتدا پس از معرفي كامل خود در خصوص شرح نحوه وقوع قتل گفت: روز حادثه حدود ساعت ۵ بعد از ظهر بود و من در يك ساختمان نيمه كاره در حال انجام كار بودم. مدتي بود كه در ساختمان به عنوان كارگر ساختماني مشغول كار بودم. وقتي مجيد وارد ساختمان شد و مرامشغول كار ديد از من خواست تا برايش كاري دست و پا كنم. به او گفتم: خودم هم اينجا به عنوان كارگر در حال كاركردن هستم و نمي توانم به او كمكي كنم. اما او پافشاري كرد به طوري كه درخواست كرد تا اجازه دهم شب ها را در آن جا بخوابد.
وي در ادامه افزود: پافشاري وي باعث درگيري لفظي بين ما شد تا جايي كه اين درگيري به خيابان كشيده شد. همان لحظه وي با چاقويي كه در اختيار داشت، به من حمله ور شد و من تنها توانستم دست او را محكم بگيرم. به همين خاطر ناگهان دست مجيد پيچ خورد و چاقو به قلبش وارد شد. قاضي پس از شنيدن اظهارات متهم به قتل، ختم رسيدگي به جلسه را اعلام كرد و قرار است به زودي حكم درباره پرونده صادر شود.

حادثه در جهان
اسامي آزاردهندگان جنسي بر روي اينترنت
گروه حوادث: دولتمرد كاليفرنيايي آرنولد شوآرزنگر روز گذشته با امضاي قانوني مبني بر اعلام اسامي بيش از ۵۵ هزار آزاردهندگان جنسي بر روي شبكه اينترنت تا پيش از سال جاري موافقت كرد.
اين دولتمرد جمهوريخواه همچنين اعلام كرد كه در حال تصويب قوانين سخت تري عليه اين قبيل مجرمان است. وي اعلام اسامي آزاردهندگان را اولين قدم در خصوص اجراي طرح هايش اعلام كرد. با تصويب اين قانون، كاليفرنيا به جمع چندين ايالتي خواهد پيوست كه اسامي آزاردهندگان جنسي را كه به تازگي از زندان آزاد شده اند به انضمام محل سكونت آن ها در اختيار عموم قرار مي دهند. ۵۵ هزار نفري كه شامل اين قانون مي شوند عبارتند از افرادي كه بيش از يك بار سابقه جنايت جنسي را در پرونده خود داشته و يا به اتهاماتي نظير تجاوز، آزار و اذيت جنسي كودكان و ضرب وشتم آنها به حبس محكوم شده اند. برخي از قانون گذاران جمهوريخواه از اوايل سال گذشته تلاش گسترده اي را براي اضافه كردن اسامي افرادي كه متهم به سوء استفاده تصويري از كودكان هستند آغاز كردند كه تاكنون اين تلاش ها به نتيجه نرسيده است. مجريان اين طرح در كاليفرنيا قصد دارند علاوه بر اسم و آدرس آزاردهندگان، يك قطعه عكس و مشخصات فيزيكي و سابقه جنايت آنها را نيز ضميمه اين سايت كنند.
مخالفان اين طرح اعتقاد دارند كه راه اندازي اين سايت، امكان بازگشت به جامعه را از مجرماني كه بر گناه خود اعتراف كرده و مدت محكوميت را نيز پشت سر گذاشته اند، مي گيرد.
تقلب در آزمون استخدامي پليس
گروه حوادث: پليس هندوستان مردي را به اتهام تلاش براي فريب دادن پليس بازداشت كرد. اين مرد متهم است كه در هنگام انجام آزمايشات فيزيكي جهت استخدام در اداره پليس با گذاشتن تكه چوبي درون موهايش قصد فريب پليس را داشته است. گاجندرا كه امتحان كتبي استخدام را با موفقيت پشت سر گذاشته بود براي اين كه بتواند امتياز لازم مبني بر داشتن حداقل قد مورد نياز براي افسران پليس را كسب كند، تكه چوبي را درون موهايش مخفي كرد.
شخص آزمون گيرنده  پس از آن كه يك بار قد گاجندرا را اندازه گرفته بود متوجه شد كه قد وي با قد مورد نظر پليس تطابق دارد اما در اين زمان يكي از ناظران به گاجندرا مشكوك شده و زماني كه قصد داشت قد وي را دوباره اندازه گيري كند متوجه وجود تكه چوبي در وسط سر وي شد.
به گفته دوستان گاجندرا، وي علاقه فراواني به استخدام در اداره پليس دارد و سال گذشته نيز به علت اين كه قد وي از قد مورد نظر پليس ۲ سانتي متر كم تر است موفق به ورود به اين اداره نشد و قصد داشت امسال با قراردادن تكه چوبي در سر خود به آرزوي دوران كودكي اش دست يابد.
كشف نام خانوادگي جنايتكاران از روي DNA
گروه حوادث: دانشمندان پزشكي قانوني در انگلستان در حال تلاش براي يافتن شيوه اي هستند كه به كمك آن بتوان از روي DNA افراد جنايتكار، نام خانوادگي آنها را كشف كرد.
اين دانشمندان اعتقاد دارند كه نام خانوادگي افراد نيز نظير كروموزوم Y آنها از طريق DNA از پدر به پسر منتقل مي شود. در اين روش انتظار مي رود كه افرادي كه نام خانوادگي يكسان دارند كروموزوم Y آنها نيز شبيه هم باشد.
ديويد ورت- مجري اين طرح- در اين خصوص مي گويد: «از آنجا كه خانم ها داراي كروموزومY نيستند بنابراين جاي هيچ گونه نگراني براي مجريان زن وجود ندارد! شيوه جديد ما براي تجزيه و تحليل كروموزوم Y ، طبيعتاً  بايد قادر به كشف نام خانوادگي افراد نيز باشد.»
اين در حالي است كه برخي از اسامي مانند اسميت از اسامي بسيار رايج در اكثر كشورهاي انگليسي زبان است و علاوه بر اين در بسياري از موارد نام خانوادگي افراد با نام خانوادگي پدر واقعي آنها تفاوت دارد.
بهترين كارشناسان جنايي دنيا وارد استراليا مي شوند
ديلي تلگراف- هيأتي متشكل از كارشناسان قتل و پزشكان قانوني بين المللي، براي حل پرونده قتل هاي زنجيره اي كه هشت سال پيش در استراليا روي داده بود، اواخر هفته جاري وارد اين كشور مي شوند.
به گزارش روزنامه «ديلي تلگراف» ، براي حل يكي از جنجالي ترين پرونده هاي قتل در استراليا، پنج نفر از بهترين كارشناسان جنايي دنيا طي چند روز آينده وارد استراليا مي شوند تا از هفته آينده تحقيقات خود را در خصوص قتل «جين راسمر» ۲۳ ساله، «كلارا جلنون» ۲۷ ساله و «سارا اسپاير» ۱۸ ساله كه هشت سال پيش در اين كشور به وقوع پيوسته بود، آغاز كنند.
خانم «اسپاير» كه در۲۷ ژانويه سال ۱۹۹۶ از يك كلوب شبانه در «كليرمونت» ، خارج شده بود ديگر به خانه اش بازنگشت. جسد خانم «رايمر» نيز در آگوست همان سال در يك جنگل واقع در همان شهر كشف شد. اين در حالي است كه خانم «جلنون» نيز در سوم آوريل ۱۹۹۷ در «كليرمونت» به قتل رسيد.
نام عملياتي كه اين افراد انجام خواهند داد «ماركو» است. اين هيأت تحقيقات خود را از چهارشنبه آينده آغاز و تا پنجم دسامبر پايان خواهند داد.

بررسي اتهام فسادفي الارض براي متهمان كودك آزاري
گروه حوادث: صبح ديروز داديار شعبه سوم دادسراي جنايي تهران، جزييات تازه تري از نحوه دستگيري اعضاي شبكه آزار و اذيت كودكان را فاش كرد.
به گزارش خبرنگار ما، سليماني- داديار شعبه سوم دادسراي جنايي تهران _ صبح ديروز در اين باره گفت: اعضاي اين شبكه ۷ نفر هستند. دو تن از آنان كه مسلحند متواري بوده و تحت تعقيب پليس قرار دارند.
سليماني در ادامه افزود: پرونده اتهامي اين افراد در پي شكايت مردي به دادسراي امور جنايي در دستور كار ويژه قرار گرفت. اين مرد با مراجعه به دادسرا مدعي شد كه چندي قبل خبري را در مورد تعرض افرادي به كودكان و نوجوانان در يكي از روزنامه هاي كثير الانتشار خوانده است و همين جريان براي پسر ۹ ساله اش اتفاق افتاده است.
با طرح شكايت اين مرد، تيمي از كارآگاهان دايره ۱۱ مأمور رسيدگي به پرونده شدند و پس از بررسي هاي مقدماتي بازجويي از پسر بچه ۹ ساله و انجام چهره نگاري، فردي به نام عباس كه داراي سابقه شرارت و عربده كشي در پارك ها بود، شناسايي شد. پس از شناسايي عباس، محل زندگي قبلي وي تحت شناسايي قرار گرفت و مشخص شد وي در خانه اي حوالي منطقه ۱۴ تهران ساكن است. بنابراين مأموران با انجام عمليات غيرمحسوس محل زندگي وي را تحت مراقبت شديد قرار دادند و در آن مدت دريافتند كه عباس، ظاهراً  سركردگي يك شبكه سرقت و زورگيري را برعهده گرفته است.
داديار سليماني در ادامه بيان داشت: پس از تحقيقات تكميلي و شناسايي كامل محل، مأموران با دستور ويژه زماني كه اكثر اعضاي اصلي شبكه در خانه بودند، وارد عمل شدند و آ نان را در يك عمليات ضربتي دستگير كردند.
متهمان در اظهارات اوليه خود به ۱۴ فقره تجاوز به عنف و آدم ربايي كودكان زير ۱۲ سال و دو دختر فراري اعتراف كرده اند. آنان در خصوص نحوه دزديدن كودكان و نوجوانان بيا ن كرده اند كه معمولاً  پس از شناسايي سوژه مورد نظر، در يك فرصت مناسب سه نفري به وي نزديك مي شديم و پس از اين كه به وي مي گفتيم تو به خواهر ما قصد و نيتي داشتي يا اين كه به وي قرص اكستازي داده اي او را به محل خلوتي كشانده و پس از تهديد با چاقو وي را مورد آزار و اذيت قرار مي داديم.
داديار شعبه سوم دادسراي جنايي تهران افزود: به غير از اين پرونده، متهمان به يك مورد آزار و اذيت دختر جواني در كرج نيز اعتراف كرده اند و هم اكنون بررسي بر روي آن پرونده نيز آغاز شده است كه در صورت بسته شدن پرونده، ما به آن نيز رسيدگي خواهيم كرد.
همچنين، متهمان زماني كه كودكان و نوجوانان را دزديده به محلي در جنوب شرق تهران انتقال مي دادند و آنان را در آن مكان مورد آزار و اذيت قرار مي دادند. تمامي متهمان زير ۲۵ سال سن دارند واز تحصيلات ابتدايي برخوردار هستند. آنان در اعترافات خود، انگيزه سرقت را بي تأثير ندانسته و در برخي موارد از طعمه هاي خود سرقت نيز مي كردند.
سليماني در پايان افزود: يكي از متهمان فراري كه به تركيه رفته بود، چند شب پيش به تهران آمده است وي نيز تحت شناسايي و دستگيري قرار گرفته است. از سويي متهمان اين پرونده هم اكنون در مرحله اي قرار دارند كه هر يك قصد دارند، تقصير را به گردن فرد ديگري بيندازد و خوشبختانه در اين روند، در حال لو دادن يكديگر هستند. البته اين در حالي است كه از ۱۴ مورد اعتراف متهمان، تنها دو مورد شناسايي شده است.از طرفي، اگر اتهام آنان تجاوز به عنف باقي بماند مطمئناً  حكم اعدام درباره آنان صادر خواهد شد. در هر حال موضوع مفسد في الارض بودن متهمان نيز همزمان با بازجويي تحت رسيدگي و تحقيق قرار دارد.

دزد مسلح عامل سكته قلبي پيرمرد ۷۰ ساله
گروه حوادث: دزد مسلحي كه با حمله به يك خانه قصد سرقت از آنجا را داشت در حالي كه صاحبخانه را مجروح كرد و ناكام از آن جا گريخت، باعث مرگ مرد ۷۰ ساله  شد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۶ صبح ديروز زنگ تلفن بازپرس حسيني به صدا درآمد و ماموران كلانتري ۱۴۷گلبرگ از مرگ مشكوك يك مرد ۷۰ ساله خبر دادند. بلافاصله بازپرس حسيني در محل حادثه حضور يافت و در بررسي مقدماتي متوجه حمله مسلحانه يك مرد ناشناس به خانه پسر مرد ۷۰ساله به نام «علي» شد كه در اين حمله علي (صاحبخانه) نيز به شدت مجروح شده است.
به اين ترتيب مرد مجروح به بيمارستان انتقال يافت و همسر صاحبخانه در حالي تحت بازجويي مقدماتي قرار گرفت كه پزشكان اورژانس علت مرگ مرد ۷۰ ساله را سكته قلبي در اثر هيجان اعلام كردند.
اين زن در بازجويي هاي خود، درباره وقوع حادثه به بازپرس حسيني گفت: حدود ساعت ۶ صبح بود و همگي پس از خوردن سحري و خواندن نماز خوابيديم. هنوز ساعتي نگذشته بود كه ناگهان همسرم در حالي كه دراز كشيده بود، گفت: احساس مي كنم كسي در خانه است.همان لحظه سريع از جايش بلند شد و به راهرو رفت، ناگهان صداي فرياد همسرم را شنيدم. سريع به راهرو رفتم و ديدم پسر جوان مسلحي مقابل همسرم ايستاده است.
اين زن در ادامه بيان داشت: به طرف همسرم رفتم و از او خواستم تا با دزد جوان درگير نشود. اما همسرم بدون توجه به حرف من به طرفش رفت و در حالي كه دزد مسلح تهديد مي كرد، به طرف همسرم شليك كرد. در آن لحظه بود كه بچه ها و پدر شوهرم از خواب بيدار شده بودند. مرد جوان پس از مجروح كردن همسرم در حالي كه بسيار وحشتزده بود، از خانه مان خارج شد. همان موقع بود كه پدر شوهرم به زمين افتاد و درجا سكته كرد.
بازپرس حسيني پس از شنيدن اظهارات همسر علي دستور داد تا پيكر بي جان پير مرد ۷۰ ساله براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يابد و تيم ويژه اي از كارآگاهان براي شناسايي دزد مسلح تجسس هاي خود را آغاز كرده اند.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |