دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره ۳۵۴۹ - Nov 8, 2004
عرفات و آينده مسئله فلسطين
شكست مذاكرات كمپ ديويد ۲ در سال ۲۰۰۰ ميلادي سرآغاز فصل جديد در منازعه فلسطيني _ اسرائيلي بود كه تولد انتفاضه اقصي را به همراه داشت. در اين مدت عرفات ديگر باره به رفتار تاريخي خود بازگشت و از جهاد و شهادت دم زد. هر چند كه نمي توانست ميراث مذاكرات اسلو را ناديده انگارد و همه تعهداتش به آمريكا و اسرائيل را به فراموشي بسپارد. در اين مدت رهبران اسرائيلي به اين ارزيابي رسيدند كه چون نمي توانند اراده خود را به طور كامل بر فلسطينيان تحميل كنند، پس بايد عرفات از صحنه خارج شود. زيرا عرفات به عنوان يك رهبر فلسطيني نمي توانست خارج از چارچوب اراده عمومي فلسطينيان به حركت درآيد، به ويژه پس از آنكه سراب اسلو به يك تراژدي تبديل شده و اسرائيل نشان داده بود كه حاضر نيست كمترين حقوق فلسطينيان را به رسميت بشناسد. در اين مرحله حذف عرفات به عنوان يك سياست مورد توافق ميان آمريكا و اسرائيل در صحنه نمايان شد. و در عرصه هاي مختلف تلاشي هماهنگ آغاز گرديد. از فشار بين المللي گرفته تا محاصره اقتصادي، و از تقويت جريان هاي فريب خورده و يا مزدور داخلي فلسطين گرفته تا محاصره فيزيكي عرفات در مركز حكومتي اش در رام الله كه به زندان وي در اواخر عمر تبديل شد. اما مردم فلسطين بزرگ تر از آنند كه تسليم اين فشارها شوند.
در اين ميان بايد توجه داشت كه طرح حذف فيزيكي عرفات در شرايط مختلف به عنوان يك راهكار براي اسرائيل مطرح مي شد. اسرائيل به خطا بر اين باور است كه با حذف عرفات مي تواند اراده خود را به جانشينان ضعيف او تحميل كند. غافل از اينكه جانشين عرفات هر كه باشد حداكثر اين است كه مشروعيت خود را از طريق يك انتخابات به دست مي آورد. حال آنكه عرفات علاوه بر مشروعيت انتخابي، پشتوانه بيش از ۴۰ سال مبارزه را همراه داشت.
اما هم عرفات و هم جانشينان احتمالي وي ناگزيرند كه افكار عمومي فلسطين را در هر اقدامي مورد توجه قرار دهند. درست به همين دليل بود كه پس از پيروزي تاريخي حز ب الله در جنوب لبنان و تغيير ريشه اي كه در افكار عمومي فلسطينيان حاصل شد، عرفات نيز روند فزاينده امتيازدهي به اسرائيل را متوقف كرد.
اينك عرفات در حالتي است كه با مرگ فاصله چنداني ندارد و در هر صورت اسرائيل مسئول مرگ او شناخته مي شود چه اين خبر درست باشد كه وي مسموم شده و علي القاعده اسرائيل و مزدورانش متهم اصلي آنند، و يا در غير اينصورت عدم وجود امكانات بهداشتي و درماني لازم موجب وخامت حال عرفات و در نهايت مرگ او شده باشد كه باز اسرائيل مسئول آن شناخته مي شود.
احتمال مرگ عرفات بحث جانشيني وي را به صورتي جدي به صدر اخبار جهان كشانده است. در اين ارتباط به نظر مي رسد:
۱- بي ترديد در آينده نزديك هيچ كس قادر نخواهد بود جانشين عرفات در رهبري بلامنازع مردم فلسطين گردد. رهبري كه حتي مخالفانش او را محترم مي شمردند و عليرغم اختلافات بسيار زياد همواره راهي براي تعاملي كه خير و صلاح مردم فلسطين در آن باشد مي يافتند.
۲- سمت هاي رسمي عرفات در ساختار سياسي فلسطين عبارت است از:
رئيس دولت خودگردان فلسطين، رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) و رئيس كميته مركزي جنبش فتح يكي از دو سازمان اصلي موجود در صحنه فلسطيني (حماس و فتح).
۳- در اين ميان رياست فتح از آن حيث حائز اهميت است كه ستون فقرات ساف را تشكيل مي دهد و در واقع به عنوان سازماني كه به همه جريانهاي ملي مشروعيت مي بخشد از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد. جانشين رسمي عرفات در اين تشكيلات فاروق قدومي- ابواللطف- به عنوان دبير كميته مركزي فتح مي باشد كه پس از امضاي پيمان اسلو با سمت رسمي وزير خارجه فلسطين همچنان در تونس باقي ماند تا به دور از دخالتهاي اسرائيل با آزادي عمل بيشتر وظايف خود را انجام دهد.
۴- دولت خودگردان فلسطين به عنوان تشكيلات حكومتي طرف مذاكره با اسرائيل نيز اهميت خود را داراست. طبق قانون اساسي دولت فلسطين در صورت فوت و يا استعفاي رئيس دولت، رئيس مجلس قانونگذار _ پارلمان- به عنوان رئيس موقت به مدت ۶۰ روز عهده دار امور خواهد شد تا مقدمات برگزاري انتخابات عمومي را فراهم آورد. در حال حاضر روحي فتوح رئيس مجلس قانونگذار است كه حتي در صورت تصدي سمت رئيس دولت به دليل عدم برجستگي هاي شخصيتي نمي تواند اداره كننده اوضاع باشد. بدين ترتيب و به طور طبيعي بايد ا حمد قريع به عنوان نخست وزير در دوران گذار گرداننده اصلي دولت خودگردان باشد.
۵- محمود عباس- ابومازن- نيز علاوه بر معاونت دبير كميته مركزي فتح جانشين عرفات در رياست ساف مي باشد و در دوران گذار بالاترين مقام ساف خواهد بود.
۶- به نظر مي رسد دوران گذار براي انتخاب و يا تثبيت مسئولان فلسطيني در سه نهاد فوق الذكر به طول انجامد.
طبيعتا نتيجه كار به نوع بازي طرفهاي مختلف بستگي دارد.
در اين ميان دوري فارق  قدومي از فلسطين زمينه را براي دو رقيب ديگر يعني ابومازن و احمد قريع مساعدتر خواهد نمود، اما اين دو با يك مشكل اساسي روبه رويند و آن عدم اقبال عمومي فلسطينيان نسبت به آنان است. عباس و قريع هر دو از مهندسان توافقنامه اسلو به شمار مي آيند كه اينك به تجربه اي شكست خورده تبديل شده است. از سوي ديگر هر دو متهم به فساد مالي هستند كه نارضايتي عمومي را در پي داشته است.
۷ _ در فعل و انفعالات دروني فتح و همچنين دولت خودگردان بايد به نقش بسيار مهم و تعيين كننده «جوانان فتح» كه اينك تحت عنوان گردانهاي شهداي الاقصي فعاليت دارند توجه داشت. اين جريان ميانه خوبي با دو كانديداي اصلي يعني ابومازن و احمد قريع ندارد. مروان برغوثي نيز در زندان است. فردي كه مِي توانست در هيبت عرفات ظاهر شود و با در اختيار گرفتن اين جريان بر اوضاع مسلط شود به ويژه آنكه او نيز تئوري تشكيل دو دولت فلسطيني- اسرائيلي را همچون عرفات باور دارد.
۸- و بالاخره اينكه در غياب عرفات رهبر مسئولان رسمي فلسطيني با اين واقعيت مواجهند كه حداقل نيمي از صحنه فلسطين به جريان رقيب آنان يعني حماس و جهاد اسلامي تمايل دارد. امري كه در تصميم گيري استراتژيك بايد مورد توجه قرار گيرد.

يادداشت
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |