گروه حوادث: دختربچه ها جيغ مي كشيدند، گريه مي كردند. چند نفر از آنها خود را زير چادر مادرانشان پنهان كردند. فاطمه، پنج ساله نگاه چشمان درشت سبز پر از اشكش را از صورت پدر و پسر جنايتكار برنمي داشت.او يكي از ۴۰ قرباني اين پرونده بود كه حتي زنجيرهاي بسته شده بر دست ها و پاهاي متهمان نمي توانست هراس او را آرام كند.
۲۵ دختربچه جيغ مي كشيدند و گريه مي كردند و اجازه نمي دادند فضاي شعبه ۵۳ دادگاه عمومي اصفهان براي برگزاري اولين جلسه محاكمه موسي و رسول علي محمدي به اتهام تجاوز به عنف، سرقت و آدم ربايي آرام شود. مادران دختربچه هاي ۴ تا ۱۲ ساله را در آغوش گرفتند تا قاضي اسدي رسميت جلسه دادگاه را اعلام كند.
فاجعه از ۱۵ سال قبل شروع شد. يك روز سرد زمستاني، موسي علي محمدي كه آن زمان ۳۰ ساله بود، خسته از كار روزانه به خانه اش بازگشت. با كليد خود در را باز كرد، وارد اتاق شد و بهت زده از صحنه اي كه مقابلش قرار داشت به آشپزخانه دويد تا چاقو بياورد. اما همين كار فرصت فرار را براي همسر و يكي از اقوام نزديكش فراهم كرد.
مادر رسول يك ساله، آن روز خانه اش را براي هميشه ترك كرد و يك سال بعد، طي طلاق غيابي ارتباطش با پسر يك ساله اش قطع شد. موسي، پسرش رسول را به مادر خود سپرد. اما پيرزن زجر كشيده تنها توانست رسول را تا ۵/۴ سالگي سرپرستي كند. با مرگ او تنها رشته ارتباط خانوادگي از هم گسست، رسول به بهزيستي سپرده شد و موسي به اتهام حمل مواد مخدر به زندان رفت.
طي ۱۰ سالي كه رسول در بهزيستي بزرگ و بزرگ تر مي شد، تنها در فاصله ميان دو بازداشت پدرش مي توانست او را ببيند. در اين مدت موسي چندين بار به اتهام رابطه نامشروع، لواط، سرقت و حمل مواد مخدر راهي زندان شد.
اما چند روز بعد از تولد ۱۵ سالگي رسول، موسي به بهزيستي رفت و اعلام كرد كه مي خواهد خود سرپرستي فرزندش را بر عهده بگيرد. او گفت كه در يك كارگاه كفش براي خود و رسول كار پيدا كرده است. قرار بود صاحب كارگاه به موسي ماهي ۱۰۰ هزار تومان و به رسول ماهي ۶۰ هزار تومان دستمزد پرداخت كند. مسئولان بهزيستي شرايط جديد را به نفع رسول دانستند و رسول ۱۵ ساله بعد از ۱۰ سال به زير سقف مشتركي با پدرش بازگشت.
دوران شيرين زندگي خانوادگي چندان نپاييد. بعد از گذشت ۱۵ روز از آغاز كار موسي از صاحب كفاشي خواست تا دستمزد آنها را پرداخت كند. ۸۰ هزار تومان پول كافي بود تا آنها موتور سيكلتي بخرند و نقشه شوم موسي را عملي كنند.آنها در ابتدا مدارسي را كه در خيابان هاي خلوت شهر واقع شده بود انتخاب مي كردند. چند لوح تقدير به نام مدرسه تهيه مي كردند و سپس در ساعات خلوت روز به سراغ دختربچه هايي مي رفتند كه بي خبر از همه جا در كوچه هاي آرام شهر مشغول بازي بودند.
رسول و موسي خود را نمايندگان آموزش و پرورش استان معرفي مي كردند و مي گفتند كه براي اهداي لوح تقدير بايد به مدرسه بچه ها بروند، اما آدرس مدرسه را ندارند. دختر بچه هاي ذوق زده از تقدير و تشويق در مدرسه، سوار بر موتورسيكلت مي شدند تا نزديك ترين راه به مدرسه را به جانيان نشان دهند و اين پايان ماجرا بود.
خانه كوچكي در يكي از خيابان هاي شهر اصفهان پناهگاه پدر و پسر جنايتكار بود. دستمال قرمز رنگي كه بر چشم بچه ها بسته مي شد، اجازه نمي داد آنها راه خانه را ياد بگيرند هر چند تعدادي از آنها آنقدر كوچك بودند كه هنوز راه هيچ خياباني جز خانه پدري شان را نمي دانستند.
آذرماه سال ۱۳۸۲ اولين شكايت ها عليه دو مردي كه اقدام به سرقت طلاجات يك دختر چهارساله و آزار و اذيت و سرقت طلاجات يك دختربچه ۱۱ ساله كرده بودند در دادگستري اصفهان ثبت شد.
دستور پيگيري به تمامي واحدهاي نيروهاي انتظامي و ضابطان قضايي ابلاغ شد و قاضي اسدي از شاكيان پرونده خواست تا در شعبه حاضر شوند. ۷۰ دقيقه گفت وگو با فاطمه چهارساله، هيچ حاصلي نداشت. دخترك كوچك تر از آن بود كه بتواند تفاوت ميان «مرد بزرگ» و «سن ۲۰ سال» را دريابد. وقتي قاضي اسدي از او مي پرسيد: مرد چقدري بود؟ گفت: بزرگ و وقتي مي پرسيد: يعني چند ساله؟ مي گفت ۲۰ ساله. مرد پير را ۲۵ ساله مي دانست. تحقيقات هيچ حاصلي نداشت.
دختر بچه ۱۲ ساله نيز ترسيده تر از آن بود كه با هيچ مردي هم كلام شود. او فقط گريه مي كرد.
ماهها گذشت بدون اين كه شكايت ديگري شبيه اين شكايت در دادگستري اصفهان مطرح شود. در اين مدت موسي و رسول اقدامات خود را به شهرهاي نجف آباد، شاهين شهر و خميني شهر تسري دادند. تا اين كه بيست و پنجم مهرماه سال جاري، صداي گريه و فريادهاي دختربچه اي، در خانه اي كوچك بلند شد. دختر فرياد مي كشيد و كمك مي خواست. همسايه ها به خيابان آمدند تا ببينند صداي فرياد از كدام خانه به گوش مي رسد.
ناگهان در خانه علي محمدي ها باز شد و دختركي هراسان، فريادكشان در حالي كه موسي او را تعقيب مي كرد از خانه بيرون دويد. آغوش يكي از زنان همسايه پناهگاه دختر شد. موسي در ميان حلقه همسايه ها ايستاد بدون اين كه پاسخي براي سؤالات آنها داشته باشد. همه مي دانستند كه در اين خانه تنها موسي و رسول زندگي مي كنند و تا آن روز هيچ يك از اقوامشان به ديدار آنها نيامده بودند.
دخترك گريان آدرس خانه اش را به زن همسايه داد و ساعتي بعد برگ جديدي بر پرونده ۹ ماهه سرقت و آزار و اذيت افزوده شد. هنوز عصر پاييز جاي خود را به شب نداده بود كه موسي و رسول، دست بند بر دست سوار اتومبيل كلانتري شدند.
با توجه به مشابهت شكايات مطرح شده، قاضي اسدي تحقيقات خود از متهمان را آغاز كرد. هر چند موسي علي محمدي سعي در پنهان كردن جنايات خود را داشت اما رسول ۱۶ ساله لب به اعتراف گشود. اعترافاتي تكان دهنده. حافظه غريب او بيش از ۴۰ مورد آدم ربايي و سرقت را در خود ضبط كرده بود. موسي كه ديگر دليلي براي پنهان كردن جرايم خود نمي ديد، لب به اعتراف گشود و پرده از جنايات ديگري برداشت. حدود ۱۰ تن از دختربچه ها مورد آزار و اذيت جسمي قرار گرفته بودند.
ابعاد پرونده گسترده تر از آن بود كه قاضي اسدي بتواند با وجود تنها سه شاكي به آن رسيدگي كند. اطلاع رساني عمومي به ياري قاضي اسدي آمد.با انتشار خبر در نشريات محلي، تعداد شكات به ۲۵ تن رسيد. گزارش هاي پزشكي قانوني مبني بر تأييد آزار و اذيت تعدادي از دختربچه ها در كنار كشف مدارك جرم از منزل علي محمدي ها پرونده را براي آغاز محاكمه تكميل كرد. در خانه آنها چندين قطعه پلاك، زنجير، گوشواره، النگو، انگشتر و تعدادي شكلات بسته بندي شده براي اغفال كودكان، يك دستمال قرمز رنگ كه به گفته تمامي شكات كودك و نوجوان توسط آن چشم بچه ها را مي بستند، تجهيزات دريافت تصوير از ماهواره و چند بسته بازي لوگوي كودكانه، كشف شد.
قاضي اسدي زمان آغاز محاكمه به صورت علني را اعلام كرد. در اولين جلسه بچه ها به همراه والدينشان در جلسه حاضر شدند. اما رعب و وحشتي كه ديدن متهمان پرونده در آنها ايجاد كرد سبب شد قاضي اسدي محاكمه را بدون حضور كودكان ادامه دهد.
بعد از ۹۶ ساعت محاكمه دو متهم پرونده در شعبه ۵۳ دادگاه عمومي اصفهان، قاضي اسدي در مدت ۱۲ روز با توجه به اقارير صريح متهمان و وجود ادله و شواهد كافي حكم پرونده را صادر كرد.
بنابر اين حكم موسي علي محمدي ۴۵ ساله و رسول علي محمدي ۱۶ ساله از حيث تجاوز به عنف و زنا به اعدام در ملأ عام در خيابان ۲۴ متري اصفهان، از حيث سرقت مقرون به اذيت و آزار به ۱۰ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در ملأ عام قبل از اجراي حكم و از حيث آدم ربايي هر يك به ۱۰ سال حبس محكوم شدند.
با ابلاغ حكم دادگاه به متهمان و وكلاي تسخيري آنها، اين افراد فرصت دارند ظرف مدت ۲۰ روز به حكم بدوي صادره اعتراض كنند.