تا همين دو سال قبل كمتر كسي نام علي شفيع زاده را شنيده بود. مردي از ديار جنوب كه وقتي اولين خبر ها درباره اش شنيده شد، گفته هم شد كه او يك ميلياردر تمام عيار است دقيقاً مشخص نيست چه كسي اما آن كه او را آبراموويچ وطني لقب داد، به نظر مي رسد كاملاً حق داشته؛ لقبي كه در اين مدت به او داده شده و ديگر كاملاً هم جا افتاده، نشانگر سقف جاه طلبي هاي اين مرد است.
دو سال قبل علي شفيع زاده باشگاه استقلال اهواز را خريد. پيراهن آبي رنگ باشگاه البته سخت يادآور رنگ پيراهن چلسي همان باشگاهي بود كه اندكي قبل تر يك ميلياردر روسي به نام آبراموويچ براي خريدش اقدام كرده بود. اين شباهت زمينه شيطنت و اين مقايسه را فراهم آورد.
استقلال اهواز همانند چلسي در بدو امر به مشكلات برخورد اما هرچقدر اوضاع باشگاه انگليسي روي روال افتاد، اوضاع تيم آبي پوش اهواز بهتر نشد. شفيع زاده در مقام يك مدير البته مقابل دوربين هاي تلويزيوني لبخند مي زد اما به همان راحتي كه آبراموويچ مردان محوري تيمش را كنار مي گذاشت، او هم چنين كرد.
در پايان فصل آبي پوشان وضع چندان خوبي نداشتند ولي خريدهايشان نشان مي داد مي خواهند فصل بعد تيم مقتدرتري باشند. اينگونه هم شد؛ شايد آنها خيلي خوب نتيجه نمي گيرند اما توانسته اند يكي از معدود تيم هاي ليگ باشند كه گفته مي شود بازي هاي جذابشان قدرت جذب تماشاگران را به استاديوم هاي خالي از تماشاگر دارد.
آنها همين هفته هم در ديداري دوستانه در دبي آبي پوشان مركز را متوقف كردند تا نشان دهند مي خواهند تيمي مهم در فوتبال ايران باشند.
پس از برد دلپذير برابر استقلال تهران، شفيع زاده مي تواند حرف هاي تازه اي بزند. حرف هايي كه در حكم يك بمب خبري تيتر يك همه روزنامه هاي ورزشي را تامين كرد. اصل خبر اين است شفيع زاده همه تلاشش را مي كند تا باشگاه آبي پايتخت را بخرد. به همين راحتي!
آنچه اما حرف هاي او را جذاب تر و داغ تر مي كند، ميل او براي رسيدن به روياهاي جديد است. اين كه استقلال تهران مي تواند همانند تيم هاي حاشيه خليج فارس در انديشه خريد بازيكنان درجه اول پا به سن گذاشته باشد و در كنار اين مي تواند يك مربي سرشناس را هم روي نيمكتش ماندگار كند.
معني همه اين حرف ها هم يك چيز است تبديل باشگاه ما در تيم فعلي شفيع زاده به يك باشگاه بين المللي با اعتبار جهاني. اين البته در شرايط فعلي فقط در حد يك روياست، اما مي تواند تحقق پذيرد.
مشكلي كه سر راه ميلياردر آباداني قرار دارد، فعلاً يك چيز است. اين كه استقلال تهران باشگاهي دولتي زيرنظر سازمان تربيت بدني است و براي همين نمي تواند بيش از ۴۹ درصد سهامش را واگذار كند.
حرف ها در اين باره هم ضد و نقيض است از يك سو گفته مي شود كه صحبت اصلي بر سر شركتي است به نام استقلال ايران كه به تازگي تاسيس شده و باشگاه هم شامل آن مي شود و از سويي ديگر مي گويند اصلاً چنين امكاني براي يك شخص حقيقي يا حقوقي وجود ندارد كه بتواند باشگاه استقلال تهران را خريداري كند.
در اين روزها هيات مديره باشگاه هم اعلام كرد تصميم گيرنده نهايي آنها هستند و جز يك بار كه مربوط به مدتي قبل مي شود، درخواستي را از سوي شفيع زاده دريافت نكرده اند.
به هرشكل يك بار ديگر نام علي شفيع زاده به صدر خبرها آمده است.
دايره جاه طلبي هاي مرد آباداني هر روز گسترده تر مي شود و حالا هدف استقلال تهران است يكي از دو باشگاه پرطرفدار پايتخت با هواداراني ميليوني. حالا البته مي توان بار ديگر بحث خريدن فوتبال با پول يا چيزهايي از اين دست را آغاز كرد اما آنچه اهميت دارد قدرت ثروتي است كه مي تواند همه چيز را تحت الشعاع قرار دهد.
چه كسي فكر مي كرد روزي فرا برسد كه بتوان استقلال را با پول خريد؟