همه فرياد كشيدند كه ما ژورناليست هستيم به عبري حرف زديم به انگليسي صحبت كرديم فرياد كشيديم فكر كنم هر كه در اطراف كوهستان بود صداي ما را شنيد به جز سربازان كه نمي خواستند به ما گوش دهند آنها به تيراندازي ادامه دادند و شليك كردند...
شهر Hebron واقع در كرانه باختري، مركز درگيري هاي مردم فلسطين با اشغالگران است. شهري كه در آن ۱۵۰ هزار فلسطيني منزل دارند و حدود ۴۰۰ يهودي كه هنوز به آن طرف ديوار حايل منتقل نشده اند توسط سربازان اسرائيلي محافظت مي شوند. درگيري ميان فلسطيني ها و يهوديان بازمانده، وضعيت Hebron را بي ثبات كرده است.
«پاتريشيا نيلر» (Patricia Naylor) كه تهيه كننده تلويزيون كاناداست، خود نيز به عنوان خبرنگار در آن جا فعاليت مي كند و تعداد زيادي از فيلمبرداران و عكاسان فلسطيني را ملاقات كرده است كه درگيرهاي شهر را پوشش مي دهند. اكثر اين افراد براي خبرگزاري هاي خارجي فعاليت مي كنند.
«ماذن دانا» (Mazen Dana) و «نايل شيوخي» (Nael Shyouki) فيلمبرداران رويتر و همكاران شان به خطر هنگام عكاسي در درگيري ها و تظاهرات خياباني عادت كرده اند، با نشان دادن زخم هايشان مي گويند كه اغلب هدف گلوله و مهمات اسرائيلي ها قرار گرفته اند. فيلمبرداران فلسطيني بين خودشان قراري گذاشته اند، اگر يكي از آنها حين فيلمبرداري زخمي شود، ديگري به فيلمبرداري ادامه مي دهد. اينگونه امكان فيلمبرداري و ثبت تيراندازي ها و خطرات برايشان مهيا مي شود. آنها مجموعه كارشان را به نيلر نشان مي دهند، صحنه هايي كه در آن اسرائيلي ها به فيلمبرداران سنگ پرتاب مي كنند يا صحنه اي كه در آن فيلمبردار خبرگزاري فرانسه AFP تا مرز بيهوشي كتك مي خورد.
نيلر مي گويد: «بين تمام نوار فيلم هايي كه ديدم، ناراحت كننده ترين شان متعلق به مارس ۱۹۹۸ قبل از اين انتفاضه است. شبي كه شيوخي و همكارانش فيلمبرداري خود را از يك تظاهرات بازماندگان يهودي به اتمام رسانده بودند. آنها كنار ايستاده بودند و تصميم داشتند آن جا را ترك كنند كه ناگهان سربازان از راه مي رسند و شروع به شليك به سمتشان مي كنند. شيوخي مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد. در تصوير ثبت شده، او را مي بينيم كه روي زمين افتاده است و از او خون مي رود. هنگامي كه براي دومين بار مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد، بالاخره همكارانش او را از صحنه خارج مي كنند و به بيمارستان مي رسانند.
سه سال بعد شيوخي، نيلر را به محل آن حادثه مي برد و مي گويد سربازاني كه شليك كردند ۱۰۰ قدم آن طرف تر بودند. هنگامي كه شروع به تيراندازي كردند همه فرياد كشيدند كه ما ژورناليست هستيم. به عبري حرف زديم. به انگليسي صحبت كرديم. فرياد كشيديم. فكر كنم هر كه در اطراف كوهستان بود صداي ما را شنيد به جز سربازان كه نمي خواستند به ما گوش دهند. آنها به تيراندازي ادامه دادند و شليك كردند و شليك كردند...
شيوخي مي گويد آن شب هشت خبرنگار به اضافه ماذن دانا را نيمه جان يافته اند. هنگامي كه انتفاضه فلسطين شروع شد، شليك به خبرنگاران شدت يافت گروه خبرنگاران فرانسوي بدون مرز از ۴۰ مورد تيراندازي در ماه اول قيام گزارش مي دهند. «برترند آژي ير» خبرنگاري بود كه هنگامي كه در حال تهيه خبر از يك تظاهرات در رام ا... بود، گلوله اي به سينه اش اصابت كرد اما به خاطر جليقه ضدگلوله اي كه بر تن داشت زنده ماند. اسرائيلي ها در مورد اين تيراندازي تحقيق كردند اما عنوان كردند كه به اندازه كافي شاهد براي ادامه پيگيري قانوني وجود ندارد و قضيه مختومه اعلام شد. در موردي بسيار جالب يك عكاس اسرائيلي هدف گلوله قرار گرفت و از ناحيه شكم مجروح شد. سرباز اسرائيلي كه شليك كرده بود اظهار داشت كه او را با يك فلسطيني اشتباه گرفته است. به هرحال «دني سيمن» مقام رسمي اسرائيل در يك كنفرانس خبري در ژوئيه ۲۰۰۱ هرگونه حمله به خبرنگاران را غيرقابل قبول مي خواند. اما موقعيت خبرنگاران را در كرانه باختري چيز ديگري بيان مي كند. در طي حملات شديد بهار ،۲۰۰۲ سربازان اسرائيلي به روي تيم هاي خبري BBC و NBC آتش گشودند. كميته حمايت از خبرنگاران در نيويورك در مورد افزايش عداوت و خشونت اسرائيلي ها نسبت به رسانه ها هشدار مي دهد. اين كميته در بيستمين سالگرد تاسيس شان، جايزه آزادي خبري را به فيلمبردار فلسطيني، ماذن دانا تقديم مي كند و همانگونه كه قبلاً ذكر شد زماني كه او مشغول عكاسي از بولدوزر اسرائيلي بوده كه در حال تخريب مناطق اشغالي بوده است مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد و تا سر حد مرگ مي رود.
مدير رويترز كه دانا براي آنها كار مي كرد به نايلر مي گويد: «كه ما هر هفته يك حادثه داريم كه در آن به كسي شليك شده است. ما به طور مرتب اعتراض مي كنيم اما هيچ پاسخي در قبال اعتراضات خود نمي شنويم. تقاضاي بازرسي مي دهيم اما هيچ اتفاقي نمي افتد. آنها نمي خواهند كه به اطراف سركشي كنيم و كارهايي انجام دهيم. آنها علاقه اي به ما ندارند...»
به هرحال نايل شيوخي در بيت اللحم محصور شده است و هيچگاه بابت تيراندازي كه در سال ۱۹۹۸ به او شد، عذرخواهي اي انجام نگرفت. رويتر تصميم به حفاظت از جان ماذن دانا مي گيرد، فيلمبرداري كه برنده جايزه شده است و مي خواهند او را از خيابان دور كنند.
پاتريشيا در مورد تجربيات خود در درگيري هاي فلسطيني و اشغالگران و خطراتي كه خبرنگاران با آن دست و پنجه نرم مي كنند چنين مي گويد:
چه شد كه به اسرائيل آمديد؟
اين تصميمي بود كه من و شوهرم به اتفاق گرفتيم. او خبرنگار اخبار خارجي تلويزيون كانادا است. به او پيشنهاد شد تا مسئوليت دفتر خاورميانه تلويزيون را بر عهده بگيرد. ما هر دو به آن جا رفتيم. من تهيه كننده او هستم و اغلب گزارش هايش را من فيلمبرداري مي كنم. بعد از آن شروع به تهيه يك فيلم مستند كردم و در نتيجه سه سال است كه در اسرائيل هستم.
چه زماني وارد شديد؟
من در دسامبر ۱۹۹۹ آمدم. انتفاضه در سپتامبر ۲۰۰۰ شروع شد. در نتيجه از زمان آرامش نيز تجربه اي داشتيم و همزيستي فلسطيني ها و اسرائيلي ها كه پيش از درگيري ها وجود داشت، براي ما غيرباور بود.
در اسرائيل كجا اقامت مي كرديد؟
ما در حوالي اورشليم زندگي مي كرديم تا زماني كه خمپاره اي روي بالكن خانه مان فرود آمد، درست زماني كه انتفاضه آغاز شده بود.
خمپاره به بالكن خانه تان اصابت كرد؟
خمپاره چند بالكن آن طرف تر منفجر شد اما شعله آتش به بالكن ما هم كشيد. ما نمي توانستيم باور كنيم و بعد خوانديم كه به منطقه ما خمپاره هايي اصابت كرده است كه جديداً توسط فلسطينيان استفاده مي شود.
شما زير آتش خمپاره هم قرار گرفتيد در حالي كه خانه تان را هنوز ترك نكرده بوديد؟
برايمان شوك عجيبي بود. آن شب دراز كشيده بوديم و فكر مي كرديم يك بمب يا خمپاره ديگر مي تواند درست به خانه مان اصابت كند و شايد بهتر باشد آن جا را ترك كنيم. همان شب از بخش خارجي دفتر با ما تماس گرفتند و گفتند كه بايد اين كار را انجام دهيم. ما به خانه اي در نزديكي شهر قديم اورشليم منتقل شديم كه هم زيباتر بود و هم امن تر.
چه زماني شروع به ساخت داستانتان در مورد خبرنگاران زير شعله هاي آتش كرديد؟
قبل از شروع انتفاضه در مورد فيلمبرداران فلسطيني در Hebron شنيده بودم. آنها به ما گفتند كه گاه هدف شليك گلوله قرار مي گيرند، گفتند كه كتك خورده اند و من باور نمي كردم آنها گفتند كه اين مسئله حقيقت دارد و حتي از آن فيلم تهيه كرده اند.
اينها فيلمبرداران فلسطيني هستند كه در كرانه باختري فعاليت مي كنند و توسط آژانس هاي خبري خارجي استخدام مي شوند. چرا خبرگزاري ها با آنها كار مي كنند؟
آژانس هاي خبري به كساني نياز دارند كه در صحنه هستند. جايي كه حوادث رخ مي دهند. آنها به مردمي احتياج دارند كه بتوانند خود را با سرعت به محل حادثه برسانند و آن را ضبط كنند و زبان آنها را بفهمند، بتوانند در محيط به راحتي حركت كنند و راههاي امن را نيز بشناسند. پس به خبرنگاران فلسطيني اي كه آموزش مي دهند وابسته اند. اغلب اين افراد ۱۲،۱۰ يا ۱۵ سال با يك آژانس همكاري داشته اند. مثل آژانس خبري AP،AFP و رويتر. به طور مثال من به آنها احتياج داشتم چون نمي توانم عربي صحبت كنم. زماني كه به يك منطقه مي روم كه ثبات ندارد و خطرناك است احتياج به كسي داشتم كه مرا از طرق امن به آن جا ببرد و به من نشان دهد كجا بايد بروم و در صورتي كه دچار مشكل شوم، سريع به كمكم بيايد.
نظر اسرائيلي ها و يا دفتر خبرگزاري در مورد اين توافقات چيست؟
اسرائيل فيلمبرداران فلسطيني را خبرنگار تلقي نمي كند و به همين علت كارت هاي خبرنگاري را از آنها گرفتتند و اين بدين معناست كه نمي توانند وارد دفاتر خبري در اورشليم شوند. آنها در واقع نمي توانند شهرهايي را كه در آن فعاليت مي كنند ترك كنند و برخي از اين شهرها بسيار كوچكند.
اين محدوديت ها بر اخباري كه به دست ما مي رسد چه تاثيري مي گذارد؟
خب مسلماً خبرها محدود مي شود. مردم در تلاشند تا راههاي ديگري براي پوشش آن پيدا كنند. كار آساني نيست تا با وجود تمام پاسگاه ها، كسي را پيدا كني كه به سرعت از اورشليم به مناطق ديگر از كرانه هاي باختري يا غزه برود.
شما با فيلمبرداران فلسطيني و خبرنگاراني مواجه شده ايد كه مدعي اند هدف شليك اسلحه سربازان اشغالگر قرار گرفته اند كه از گلوله هاي لاستيكي و گاه مواد منفجره استفاده مي كرده اند. فكر مي كنيد كه اين سياستي تعمدي است يا اشخاصي خارج از كنترل، مسئول اين اعمال هستند؟
مهم نيست كه تعمدي باشد يا به خاطر سهل انگاري. مهم اين است كه آيا با آن برخورد مي شود و آيا ادامه مي يابد يا نه؟ پرسش هاي واقعي اينها هستند كه چكاري انجام شده است تا به اين برخوردها پايان دهد؟ و آيا اين موارد به طور جدي دنبال شده اند و آيا اسرائيلي ها به خاطر آن مجازات شده اند يا نه؟ و اين اتفاق نمي افتد.
آيا شما تاكنون سراغ ارتش اسرائيل IDF رفته ايد تا بپرسيد چرا سربازها چنين عملي انجام مي دهند؟
من چندين بار با آنها تماس گرفتم و سه يا چهاربار قرار مصاحبه با آنها گذاشتيم. در هربار آنها قرار مصاحبه را لغو كردند. گاه صبح روز قرار و گاه يك شب قبل.
گزارش هاي شما نشان مي دهد كه فيلمبرداران توسط يهوديان بازمانده در منطقه نيز مورد حمله قرار گرفته اند. آيا با آنها صحبتي داشته ايد؟
آنها از خبرنگارها خوششان نمي آيد و حتي با خبرنگاران خارجي هم دشمنانه رفتار مي كنند. چرا كه معتقدند تصوير آنها در دنياي غرب تصويري مثبت نيست از اين رو رابطه تلخ طولاني اي با ژورناليست ها دارند.
فيلمبرداراني مثل ماذن دانا و نايل شيوخي، فلسطينياني هستند كه در كرانه باختري زندگي مي كنند. آنها خشونت و تجاوز را ديده اند و در مورد آن احساساتي دارند. تعجب مي كنم و مي پرسم آيا آنها واقعاً ناظران بي طرفي هستند؟
اين چيزي است كه مي دانم آژانس هاي خبري مثل رويتر تمام مدت در موردش با آنها صحبت مي كنند. به هرحال آنها فيلمبردارند و در طي انتفاضه كار مي كنند.
كاركردن در كرانه باختري براي شما چگونه بود؟
تهيه اين گزارش مسلماً خطرناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. دو روز از روزهايي كه مشغول انجام مصاحبه بوديم زير شليك خمپاره و گلوله گذشت. روز ديگر در حين انجام مصاحبه هلي كوپترهاي جنگنده سر رسيدند. من از كانادا مي آيم. مسلماً اينها چيزهايي نبود كه فكر مي كردم درگيرشان شوم. در طول انتفاضه انجام مصاحبه ها بسيار دشوار بود. اغلب موارد مجبور مي شدم تا تيم را لغو كنم چون امنيت وجود نداشت. دوبار هم به تيراندازي هاي شديد برخوردم كه مجبورم كرد تا كار را ول كنم و بروم.
كار بعدي شما چيست؟
خاورميانه را ترك كرده ايم و تصميم داريم براي چند سالي به چين برويم.
تغيير بزرگي براي شما خواهد بود كه تحت شرايط دشوار و فشار در سرزمين اشغالي كار كرده ايد.
از زماني كه از خانه بيرون مي روي تا زماني كه شب به تخت خواب مي روي بايد به خطر فكر كني. اين چيزي است كه مردم اين جا هر روز با آن زندگي مي كنند. مسلماً نفس گير و ناراحت كننده است. اميدوارم كه همه چيز بهتر شود.