جمعه ۲۹ آبان ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۵۹
چهره ها
Friday.htm

جولين مور؛ ملكه سينماي مستقل آمريكا
تعلق به سينماي متفاوت
008139.jpg
جولين مور، مي گويند او ملكه سينماي مستقل آمريكاست. در واقع پس از چند فيلم ضعيف در ابتداي دوران بازيگري مور از نيمه هاي دهه نود به سينماي مستقل روي آورد هرچند بازي در فيلم هاي هاليوودي را هم براي افزايش شهرت فراموش نمي كند. از جمله اين آثار هاليوودي «فراموش شده» است. فيلمي كه حدوداً يك ماه است در آمريكا اكران شده و از اين هفته اكران جهاني اش را آغاز كرده است: «دوست دارم نمايش جهاني فيلم هم مثل اكران آمريكا موفق باشد. جنس تريلر فراموش شده با آنچه پيش تر ديده ايد تفاوت هاي زيادي دارد. براي اين فيلم خيلي زحمت كشيده شده...»
جولين مور يكي از كانديداهاي اسكار هفتاد و پنجم براي بهترين بازيگر نقش مكمل زن بود. كلكسيون افتخارات او غير از اسكار جوايز ديگري را هم در خود جاي داده است. جايزه مهمي كه او براي نقش آفريني به يادماندني اش در «دور از بهشت» به خانه برده يعني بهترين بازيگر زن جشنواره ونيز از آن جمله است.
جولين مور، در چهل و دو سالگي در اوج دوران بازيگري اش است. او در بهترين فيلم هاي سينماي بدنه هاليوود مثل هانيبال حضور مي يابد و همزمان دنياي آشفته فيلم هاي مستقل را نيز تنها نمي گذارد. اگر دقيق تر بخواهيم نگاه كنيم بايد گفت ورود او به اين نوع سينما با همكاري با كارگردان پيشرو، تاد هينز، در سال ۱۹۹۵ آغاز شد. آن سال مور پانزدهمين فيلم خود را بازي مي كرد اما تازه در ابتداي راهي نو بود. پس از هفت سال و بيست و چهار فيلم، او به نقطه شروع بازگشت و دوباره در فيلمي از هينز بازي كرد، فيلمي كه مي توان بهترين كار گروهي مور و هينز ناميدش: «دور از بهشت»؛ نگين سينماي مستقل در سال گذشته. اين فيلم همراه با ساعات كه آثاري آكادمي پسندند در كنار «فراموش شده» كه گيشه موفقي داشته و مي تواند دستمزد او را نزد استوديو  ها افزايش دهد معناي يك خوش شانسي تمام عيار را مي دهند. خودش در اين باره مي گويد: «چيزي عوض نشده. فقط موقعيتم نزد استوديو ها بهتر شده. كار در سينماي مستقل را اما ترجيح مي دهم. احتياجي به گفتن ندارد. كار با هينز يك همكاري عالي بود و هست. ارتباط ما همان طور است و به همان شكل كار مي كنيم. همه چيز همان است جز يك چيز: كمي اعتماد بيشتر ميانمان آمده كه كار را راحت تر مي كند. مي دانم كه حالا در مقايسه با آن فيلم اولمان اعتماد بيشتري به خودم دارم چون يكي از كارهاي سال هاي اوليه بازيگري من بود. تاد هم اعتماد بيشتري به خودش دارد، حتي از نظر فني. براي همين هم من عاشق كار كردن با او هستم. او همه چيز را مي داند.»
فراموش شده يك تريلر تمام عيار است؛ داستان زني كه در يك مخمصه تمام عيار مي افتد و بايد خودش را از اين وضعيت نجات دهد: « مهم اين است كه كليد معما را پيدا كنيد. در تمام مدت بازي در اين فيلم مي دانستم درگير يك فيلمم. شايد در اينگونه فيلم ها بيشتر بازي مي كنم تا اين كه خودم باشم. اين را اما فقط خودم مي فهمم و نمي گذارم شما متوجهش شويد. ذاتاً متعلق به آن سينما هستم.» براي همين مور درباره فيلم هاي قبلي راحت تر و بيشتر حرف مي زند. دور از بهشت با ستايشي شجاعانه از ملودرام هاي دهه پنجاه ـ فيلم هايي چون «هر آنچه خدا بپسندد» و «تقليد زندگي» ـ هاليوودي هاي مصنوعي دهه پنجاه را بازمي آفريد. در پاييز آرام ۱۹۵۷ خانواده ويتيكر خانه شان را در هارتفورد بنا مي كنند. زندگي روزانه آنها همراه با آداب و رسوم خانوادگيشان كه به دقت مراعات مي شود، اتفاقات اجتماعي و خواست هميشگي شان براي همراهي با اجتماع مي گذرد. كتي ويتيكر (جولين مور) خانه دار، همسر و مادر است و فرانك ويتيكر (دنيس كوئيد) نان آور خانه، شوهر و پدر. آنها دو فرزند كوچك دارند، يك پسر و يك دختر. با پيش رفتن داستان دنياي دست نخورده كتي نيز دگرگون مي شود. گرچه فيلم در اوج دوران ايده آل گرايي آمريكاي پس از جنگ رخ مي دهد، اما مور خاطر نشان مي سازد دور از بهشت به هيچ وجه يك فيلم دهه پنجاهي سنتي نيست: «دور از بهشت درباره دهه پنجاه نيست، بلكه فيلمي است به سبك فيلم هاي دهه پنجاه. به عبارت ديگر، دهه پنجاهي براي ساختن اين فيلم نمي توانست وجود داشته باشد، تنها چيزي كه از آن دوران مانده فيلم ها هستند. فكر مي كنم اين از خود فيلم هم آشكار است چون هيچ ارجاعي به خود دهه پنجاه نداريم.»
چالش بازيگري مور آن جا رخ مي كند كه او خلق شخصيتي را بر عهده دارد كه نه حاصل دوران خود بلكه تحت تاثير هاليوود آن زمان است: «به عنوان يك بازيگر خيلي جالب بود؛ حالت هاي زيادي براي بازي در اختيار داري و كارهاي زيادي مي تواني بكني. مي دانيد كار كردن با تاد سبك بصري خاصي مي طلبد. بازي در شرايط مشخص شده خيلي جذاب است، اين كه چطور راه بروي و چطور حرف بزني، همه چيز معين و خاص است. همزمان اين دورويي را هم داري كه خودش مملو از احساس است. تو يك بازيگري و نقشت پر از چالش است. چيز بيشتري نمي تواني بخواهي. تقريباً طرح همه چيز را به تو مي دهد. واقعاً لذت بردم.»
008148.jpg
دورويي اين شخصيت جدا، اما بازي به نقش كتي صداقت حسي واضحي مي طلبيد. مور خودش را به جاي او مي گذارد: «محبوبيت كتي را تحسين مي كنم و آرزو دارم بتوانم مثل او باشم. اين يكي از آن چيزهايي است كه من در اين شخصيت خيلي دوست داشتم، مثل مهرباني فوق العاده اي كه به مردم داشت و خوش بيني اش. در فيلمي كه تاد ساخته شخصيت كتي، به نظر من، يك خوشبين سنتي آمريكايي است، از آن جنس آدم هايي كه معتقدند مي توانند زندگي، جامعه و دنيا را عوض كنند و بي محابا به آب و آتش مي زنند ولي بعد مي فهمند كه نه، دنيا قوي تر از اين حرف هاست. فكر مي كنم يكي از چيزهايي كه از اين فيلم فوق العاده و از اين شخصيت جالب ياد گرفته ام اين بود كه كتي تجسم دوران خودش است. تاد فيلمي ساخته كه نه تنها از تعصبات نژادي، جنسي و فرهنگي مي گويد بلكه درباره سياست هاي مردانه و زنانه است. در فيلم مي بينيد كه مردان مي توانند بروند و زندگي متفاوتي بسازند اما زنان تمايل به ماندن دارند. اينها تناقضات موجود در اين فيلم هستند. به نظر من يكي از دلايلي كه فيلم توانسته با مردم ارتباط برقرار كند هم اين است كه اوضاع ـ به جز در مورد زنان ـ چندان تغييري نكرده. فكر مي كنم الان تبعيض جنسي چندان سفت و سختي نداشته باشيم هرچند اين موضوع هنوز هم داغ است.»
با وجود همه تفاوت هاي بنيادين كتي ويتيكر و جولين مور، او ستايش اش مي كند: «تمركزش را دوست داشتم و اين كه او به زندگي اش و به احتمالات آن ايمان داشت. چيزهاي مهم و موفقيت آميزي در وجود كتي بود. او مي توانست شوهر داري كند، كدبانوي خانه باشد و بچه داري كند و در عين  حال در اجتماعش نقش داشته باشد. بايد به اينها احترام گذاشت. اينها واقعيت هاي زندگي هستند و مهم و خوبند. هيچ اشكالي هم ندارند. همان طور كه اشكالي ندارد يكي را داشته باشي كه در خانه ات كار كند. ما اين كار را اين روزها نمي كنيم چون از نظر اقتصادي عملي نيست و موقعيت ها و انتخاب هاي ديگري داريم. اما اين زندگي چيزي بوده كه كتي داشته و مي خواسته به بهترين شكل بگذراندش. من تلاش كتي را تحسين مي كنم.»
در تمام مدت فيلمبرداري دور از بهشت مور باردار بود و حالا در فراموش شده او كودكي دو ساله را در آغوش دارد: «بيشتر براي طراح لباس دور از بهشت سخت بود تا من. واقعاً براي بچه هاي گروه دردناك بود، من هفته به هفته تغيير مي كردم. اما از نظر من بارداري يك وضعيت كاملاً طبيعي است. مي د  انيد، بيشتر زنان در زمان حاملگيشان كار مي كنند، پس نبايد وضعيت چندان پيچيد ه اي باشد. بازي كردن در اين شرايط هم خيلي خوب بود چون دوران بارداري معمولاً دوران كسل كننده اي است. خوب بود چون حواسم را از دردسرهاي حاملگي پرت مي كرد. در فراموش شده اما اوضاعم فرق داشت. كودكي را در خانه داشتم كه مي خواست كنارم باشد و من بايد به فيلم مي رسيدم. اوضاع سخت تر از فيلم قبلي بود. خصوصاً اين كه صحنه هاي پرتحرك فيلم وادارم مي كرد كه تلاش بيشتري از گذشته كنم و اين خستگي طبيعي، بچه را هم اذيت مي كرد.»
جولين مور، كه حالا هم مادر است و هم بازيگر، فيلم هاي متفاوتي در كارنامه اش دارد. با شرايط مادرانه اي كه او دارد، شايد تجديدنظر در انتخاب هايش بد نباشد: «خب، مي دانيد، فقط يك بار بود كه من يك پيشنهاد را به دليل اين كه موضوعش را نپسنديدم رد كردم. فيلمي بود درباره آزار كودكان و نمي توانستم قبولش كنم. مي خواهم فقط كارهاي خانوادگي را قبول كنم اما نه به خاطر اين كه بچه دار شده ام. البته اين هم هست، اما فكر مي كنم ... يعني، من در فيلم هايي بازي كرده ام كه واقعاً سخت بوده اند، اما مي خواهم بعداً به فرزندانم بگويم اينها كار من بوده به خاطر اين كه به مسايل جالب و مهمي مي پرداخته اند.» ... و درباره بازگشت به دنياي كلاريس استارلينگ در «هانيبال» چطور؟ «فكر سختي هايش را نمي كنم. مطمئن باشيد! حتماً قبول مي كنم.»
جولين مور مي تواند وقتش را بين خانواده و كارش تقسيم كند. او از اين موضوع احساس خوشبختي مي كند: «از داشتن چنين خانواده و فرزنداني به شدت احساس خوش اقبالي و خوشبختي مي كنم. دو فرزند سالم و شگفت انگيز دارم. همين موهبت بزرگي است. بعد از آن، يك همسر و يك خانه و يك كار خوب ... احساس خوشبختي مي كنم و قدرشان را مي دانم.»
مور احساس خوشبختي مي كند اما نه اين كه او نگران نمي شود،همسرم هميشه مي گويد: «اگر چيزي براي نگراني نداشته باشي، بالاخره يك چيزي پيدا مي كني من هم مي توانم همه اش بگويم نگرانم، نگرانم، عصبي ام، نگرانم... باور كنيد بالاخره چيزي براي نگراني پيدا مي شود. هميشه به خودم يادآوري مي كنم كه همه چيز روبه راه و خوب است. سري كه درد نمي كند را دستمال نمي بندند. همه چيز همه وقت مي تواند خراب شود. اما الان من احساس مي كنم خوشبختم و همه چيز خوب است.»
جولين مور اعتقاد دارد از آن جا كه توانسته رابطه متعادلي بين زندگي شخصي و حرفه ايش برقرار كند، دارد هنرپيشه بهتري مي شود: «حتماً بايد زندگي شخصي شادي داشته باشيد. اوايل كارم احساس مي كردم بيشتر براي كار وقت مي گذارم. بزرگترين دغدغه ام هم كار و اينجور چيزها بود. اما بعد به جايي رسيدم كه به خودم گفتم نه، اينطوري اصلاً خوب نيست، من شاد نيستم. من واقعاً اين احساس را دارم كه زندگي و خانواده خوب مرا بازيگر بهتري مي كند. اينطوري بيشتر ياد مي گيرم و بيشتر رشد مي كنم و در كارم پيشتر مي روم.»
از وقتي مور جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره فيلم ونيز را برده، ستايش منتقدان هم بيشتر شده اما او فقط مي خواهد فيلم هايش ديده شود: «از گرفتن جايزه در ونيز خيلي هيجان زده شدم. خيلي برايم مهم بود براي اين كه دور از بهشت فيلم كوچك و خاصي بود. اين فيلم ها خيلي آسان در ميان هياهوي فيلم هاي بزرگ گم مي شوند. وقتي جايزه هاي ونيز را گرفتيم غافلگير شديم و تازه آن وقت بود كه به فكر افتاديم اين فيلم ها هم مخاطباني دارند. بعد به تورنتو رفتيم و حالا در ايالات متحده اميدوار شده ام كه مردم به ديدن اين دست فيلم ها هم مي روند و جذب آن مي شوند. هر كسي از گرفتن جايزه خوشحال مي شود. اما معني جايزه ها براي من اين است كه مردم فيلم را مي بينند. غول هاي تبليغاتي و رسانه هاي پشت فيلم هاي هاليوودي هستند و مردم را مي فرستند توي سالن ها. آنها مي خواهند مرد عنكبوتي ببينند. حالا اين فيلم هاي كوچك و مستقل هم هستند. اين فيلم ها فقط در صورتي ديده مي شوند كه جايزه بگيرند. البته حالا خودم هم در يكي از همين دست فيلم ها بازي كرده ام. ولي باور كنيد جنس همين فيلم ها هم با آنچه تابستان ها را تسخير مي كند فرق دارد. فراموش شده را هم دوست دارم»

لانگ شات
پيگرد
ديدار ايران با لائوس چند غايب بزرگ داشت. بازيكناني كه حضورشان در اين ماههاي اخير در كنار هم،تيم ملي را سر و شكلي دگرگون داده بود. بازي با لائوس بازي مهمي نبود اما؛ مي شود به اين بهانه سراغ آنهايي رفت كه نبودند. مرداني كه در راهيابي تيم ما به دور دوم مسابقات مقدماتي سهم بسزايي داشتند. آنهايي كه در قطر تا دقيقه آخر جان به لبمان كردند و بعد، با جادوگري هايشان افق آلمان كمي برايمان واضح تر شد.
008145.jpg

مهدي مهدوي كيا
حضور پررنگ در تيم ملي تاواني را دارد كه او باز دارد پس مي دهد. مهدي در اين سال ها هرگاه وقتش را به طور كامل به تيم ملي اختصاص داده جايگاهش در باشگاه از دست رفته است. حالا هم چنين اتفاقي افتاده. موشك هامبورگ چند هفته اي است كه بازي ها را از روي نيمكت دنبال مي كند و ديگر مرد ۹۰ دقيقه تيم ژرمن نيست. به ياد مي آوريم آن روزي را كه او در تماس تلفني با برنامه ۹۰ فرياد مي كشيد كه براي تيم ملي كم فروشي نمي كند و حالا مي بينيم كه واقعاً هم چنين نيست. او كه در يك سال اخير همواره بازيكن ثابت هامبورگي ها بوده تاوان كم فروشي نكردنش را مي دهد. مهدي حالا حق دارد كه بخواهد براي يك بازي ساده به ايران نيايد. درست در روزهايي كه حضور موثر در تمرين ها دارد نتيجه مي دهد و كادر فني را متقاعد ساخته كه او را دوباره به تركيب اصلي برگردانند. از سوي ديگر سقف حضور هر بازيكن باشگاهي در تيم ملي كشورش هفت مسابقه است و اين سقف براي مهدي پر شده؛ از اين جا به بعد اگر فدراسيون مهدوي كيا را مي خواهد بايد از هامبورگي ها تقاضاي كتبي كند كه از قرار برانكو گفته كه نيازي به اين موضوع نيست. بنابراين اگر يك شنبه مهدي مهدوي كيا را در تركيب اصلي هامبورگ ديديد تعجب نكنيد.
008142.jpg
وحيد هاشميان
ديگر لژيونر آلماني ما هم در آلمان ماندني شد. بهترين گلزن فصل قبل فوتبال باشگاهي آلمان روزهاي خوبي را در تيم تازه اش يعني بايرن مونيخ سپري نمي كند. مرد اول خط حمله تيم ملي كه خيلي سريع توانست خودش را در دل همه علاقه مندان به فوتبال در داخل جا كند به شكلي كه هيچ كس ديگر يادش نيست كه او چقدر تقاضاهاي متعدد براي بازگشت به تيم ملي را رد كرده بود، حالا در بايرن مونيخ به يك نيمكت نشين كامل تبديل شده است. چيزي كه چندان خوشايند نيست هرچند رويش تحليل هاي گوناگوني هم وجود دارد. برخي مي گويند حضور روي نيمكت بايرن هم از بازي در تيم هاي درجه دو بهتر است و برخي مي گويند وحيد مي توانست صبركند تا روزي به بايرن برود كه جايش در تركيب اصلي تثبيت شده باشد. اينها البته چندان مهم نيست و به نظر مي رسد تنها يك چيز سبب شد وحيد اين هفته در تركيب تيم ملي نباشد. بايرن مونيخ اين هفته با بوخوم يعني تيم سابق هاشميان بازي دارد و اين موضوع شانس زيادي را به وحيد مي دهد كه در تركيب اصلي قرارگيرد و موقعيتش را در اين تركيب تثبيت كند. صحبت هاي فيليكس ماگات در ميانه هاي هفته هم مهر تاييدي بر همين موضوع بود. او گفته كه از هاشميان در تركيب اصلي تيمش استفاده خواهد كرد چرا كه معتقد است همه بازيكنان وقتي در مقابل تيم سابقشان به ميدان مي روند، انگيزه هاي بالايي براي ارايه يك بازي خوب و گلزني پيدا مي كنند. ماگات كه آشكارا از سفر نكردن هاشميان خشنود است، در اين گفت و گو همچنين اظهار اميدواري كرده بود كه موقعيت هاشميان در تركيب تيم هر روز بهتر از روز قبل شود.
رحمان رضايي
نه به اندازه مهدي مهدوي كيا خبرساز است و نه به اندازه وحيد هاشميان در مركز توجه،اما يادمان باشد رحمان همان كسي بود كه براي اولين بار از يك باشگاه شهرستاني مستقيماً راهي اروپا شد. او اين روزها هم در تركيب تيمش ثابت بازي مي كند و از مهره هاي مطمئن خط دفاع است. حضور نداشتن رحمان در تركيب مسينا يعني به هم ريختن نظم خط دفاعي اين تيم و حاصل اين موضوع جست و جوي كادر فني براي يافتن يك تركيب ديگر براي خط دفاعي اين تيم خواهد بود. چيزي كه موقعيت رحمان را در فوتبال ايتاليا متزلزل خواهد كرد. با اين پيش زمينه است كه او معمولاً از جمله بازيكناني است كه در روزهاي آخر به تركيب تيم ملي مي پيوندد و البته مثل هميشه هم نفر اصلي و قابل اعتماد اين دفاع نه چندان كم ايراد مي شود. بزرگترين مسئله درمورد رحمان رضايي اين است كه در غيبتش خط دفاعي هدايت كننده مشخصي ندارد و نظم اندك اين خط هم از بين مي رود. به تركيب چيده شده در بازي با لائوس هم كه نمي توان اعتنايي كرد چرا كه برانكو خيالش از بابت دفاع مطلق و حمله نكردن لائوس در ورزشگاه آزادي راحت بود و به چنين تركيبي روي آورد. اما در بازي هاي دور بعد، ما به رحمان رضايي خيلي بيشتر از هميشه احتياج داريم. به مردي كه ديگر مدت هاست قوت قلب ايراني ها در زماني است كه توپ روي دروازه تيم ملي مي آيد.

يادداشت
شمايل هاي فوتبال
حالا در يك قدمي جام جهاني ايستاده ايم. يك قدم كه البته نيست. تازه از جمع تيم هاي گروه مقدماتي بالا آمده ايم. امري كه در سال هاي قبل خيلي راحت تر صورت مي گرفت اما ماراتون امسال، آن دقايق كذايي بازي با قطر و همه آن روزهايي كه در تونل وحشت پيش از بازي با اردن به سر برديم باعث مي شود كه فكر كنيم همه چيز تمام شده و حالا حتي مي توانيم قهرمان جام جهاني شويم. مردان تيم ما حالا هر يك بيشتر به يك شمايل شبيه اند. اصلاً كار ما مگر جز با چهره كردن اين آدم ها راه مي افتد؟
روز بازي با قطر را به يادآوريد ... تمام آن لحظاتي را كه دوربين روي وحيد هاشميان مي رفت. از او انتظاري فراتر از تصور داشتيم. اين كه در دومين بازي رسمي اش پس از مدت ها غيبت جور همه تيم را يكنفره بكشد. در لحظاتي چنان با حسرت تصوير مهدي مهدوي كيا را از پشت شيشه تلويزيون نظاره كرديم كه انگار قرار بود او مثل لقبش در هامبورگ همانند يك موشك از تور دروازه بگذرد.
ما حتي در تمام اين بازي ها از علي دايي هم انتظار داشتيم. مردي كه اولين هدف همه انتقادات است اما باز وقتي سوت شروع بازي زده مي شود، همه مان منتظريم تا يك بار ديگر توپي روي سرش جفت و جور شود و ما پيروز ميدان شويم. اوج اين نگاه، روي علي كريمي است.
تيترهاي روز بازي با چين را به خاطر آوريد. روزي كه كريمي ميان يك تيم پر از چهره، نفر اول بود. او بايد از ديوار چين عبور مي كرد. او را جادوگر خطاب كردند و از او چيزهايي خواستند كه در فوتبال مدرن شايد هيچ جايگاهي ندارد. اما او چهره ما بود. براي همين بايد توپ را همانند مارادونا در جام جهاني ۸۶ از ميانه هاي زمين مي گرفت، همه را دريبل مي زد و دروازه چين را مي گشود. ما البته آدم هاي متوقعي نيستيم. وقتي چنين نشد همين را از او در برابر آلمان خواستيم و او هم نشان داد كه تا چه حد مي توان دوستش داشت. چهره تيم ما يك تنه خط دفاعي ژرمن ها را نابود كرد.
با همه اين بازيكنان، شمايل هاي فوتبالي كه براي خودمان ساخته ايم، به دور دوم رسيده  ايم. مي گويند اگر بچه ها مثل هميشه باشند، هيچ مشكلي براي صعود نداريم. كسي نمي گويد اگر تفكرات برانكو نتيجه دهد. او زماني چهره خواهد بود كه تعويض هاي دقيقه نودي اش جواب دهد. آن وقت او هم تبديل به يك چهره هم ارز ستارگان در زمين مي شود. كسي فعلاً كاري ندارد كه اين تيم با هدايت او توانست كره جنوبي را متوقف و اردن را در زمين خودش حذف كند.
حالا با اين تيم به ديواري بزرگتر رسيده ايم. جايي كه كره جنوبي منتظر است تا انتقام شكست جام ملت ها را از ما بگيرد و جايي كه ژاپني ها نشسته اند تا ثابت كنند قدرت اول فوتبال قاره در اختيارشان است. شمايل هاي فوتبال روزهاي سختي را پيش روخواهند داشت هرچند ما معتقديم آنها مي توانند قهرمان جهان هم بشوند. پس از اين هشت سال، جام جهاني برايمان مزه تازه اي خواهد داشت.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |
|  پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |