جولين مور، مي گويند او ملكه سينماي مستقل آمريكاست. در واقع پس از چند فيلم ضعيف در ابتداي دوران بازيگري مور از نيمه هاي دهه نود به سينماي مستقل روي آورد هرچند بازي در فيلم هاي هاليوودي را هم براي افزايش شهرت فراموش نمي كند. از جمله اين آثار هاليوودي «فراموش شده» است. فيلمي كه حدوداً يك ماه است در آمريكا اكران شده و از اين هفته اكران جهاني اش را آغاز كرده است: «دوست دارم نمايش جهاني فيلم هم مثل اكران آمريكا موفق باشد. جنس تريلر فراموش شده با آنچه پيش تر ديده ايد تفاوت هاي زيادي دارد. براي اين فيلم خيلي زحمت كشيده شده...»
جولين مور يكي از كانديداهاي اسكار هفتاد و پنجم براي بهترين بازيگر نقش مكمل زن بود. كلكسيون افتخارات او غير از اسكار جوايز ديگري را هم در خود جاي داده است. جايزه مهمي كه او براي نقش آفريني به يادماندني اش در «دور از بهشت» به خانه برده يعني بهترين بازيگر زن جشنواره ونيز از آن جمله است.
جولين مور، در چهل و دو سالگي در اوج دوران بازيگري اش است. او در بهترين فيلم هاي سينماي بدنه هاليوود مثل هانيبال حضور مي يابد و همزمان دنياي آشفته فيلم هاي مستقل را نيز تنها نمي گذارد. اگر دقيق تر بخواهيم نگاه كنيم بايد گفت ورود او به اين نوع سينما با همكاري با كارگردان پيشرو، تاد هينز، در سال ۱۹۹۵ آغاز شد. آن سال مور پانزدهمين فيلم خود را بازي مي كرد اما تازه در ابتداي راهي نو بود. پس از هفت سال و بيست و چهار فيلم، او به نقطه شروع بازگشت و دوباره در فيلمي از هينز بازي كرد، فيلمي كه مي توان بهترين كار گروهي مور و هينز ناميدش: «دور از بهشت»؛ نگين سينماي مستقل در سال گذشته. اين فيلم همراه با ساعات كه آثاري آكادمي پسندند در كنار «فراموش شده» كه گيشه موفقي داشته و مي تواند دستمزد او را نزد استوديو ها افزايش دهد معناي يك خوش شانسي تمام عيار را مي دهند. خودش در اين باره مي گويد: «چيزي عوض نشده. فقط موقعيتم نزد استوديو ها بهتر شده. كار در سينماي مستقل را اما ترجيح مي دهم. احتياجي به گفتن ندارد. كار با هينز يك همكاري عالي بود و هست. ارتباط ما همان طور است و به همان شكل كار مي كنيم. همه چيز همان است جز يك چيز: كمي اعتماد بيشتر ميانمان آمده كه كار را راحت تر مي كند. مي دانم كه حالا در مقايسه با آن فيلم اولمان اعتماد بيشتري به خودم دارم چون يكي از كارهاي سال هاي اوليه بازيگري من بود. تاد هم اعتماد بيشتري به خودش دارد، حتي از نظر فني. براي همين هم من عاشق كار كردن با او هستم. او همه چيز را مي داند.»
فراموش شده يك تريلر تمام عيار است؛ داستان زني كه در يك مخمصه تمام عيار مي افتد و بايد خودش را از اين وضعيت نجات دهد: « مهم اين است كه كليد معما را پيدا كنيد. در تمام مدت بازي در اين فيلم مي دانستم درگير يك فيلمم. شايد در اينگونه فيلم ها بيشتر بازي مي كنم تا اين كه خودم باشم. اين را اما فقط خودم مي فهمم و نمي گذارم شما متوجهش شويد. ذاتاً متعلق به آن سينما هستم.» براي همين مور درباره فيلم هاي قبلي راحت تر و بيشتر حرف مي زند. دور از بهشت با ستايشي شجاعانه از ملودرام هاي دهه پنجاه ـ فيلم هايي چون «هر آنچه خدا بپسندد» و «تقليد زندگي» ـ هاليوودي هاي مصنوعي دهه پنجاه را بازمي آفريد. در پاييز آرام ۱۹۵۷ خانواده ويتيكر خانه شان را در هارتفورد بنا مي كنند. زندگي روزانه آنها همراه با آداب و رسوم خانوادگيشان كه به دقت مراعات مي شود، اتفاقات اجتماعي و خواست هميشگي شان براي همراهي با اجتماع مي گذرد. كتي ويتيكر (جولين مور) خانه دار، همسر و مادر است و فرانك ويتيكر (دنيس كوئيد) نان آور خانه، شوهر و پدر. آنها دو فرزند كوچك دارند، يك پسر و يك دختر. با پيش رفتن داستان دنياي دست نخورده كتي نيز دگرگون مي شود. گرچه فيلم در اوج دوران ايده آل گرايي آمريكاي پس از جنگ رخ مي دهد، اما مور خاطر نشان مي سازد دور از بهشت به هيچ وجه يك فيلم دهه پنجاهي سنتي نيست: «دور از بهشت درباره دهه پنجاه نيست، بلكه فيلمي است به سبك فيلم هاي دهه پنجاه. به عبارت ديگر، دهه پنجاهي براي ساختن اين فيلم نمي توانست وجود داشته باشد، تنها چيزي كه از آن دوران مانده فيلم ها هستند. فكر مي كنم اين از خود فيلم هم آشكار است چون هيچ ارجاعي به خود دهه پنجاه نداريم.»
چالش بازيگري مور آن جا رخ مي كند كه او خلق شخصيتي را بر عهده دارد كه نه حاصل دوران خود بلكه تحت تاثير هاليوود آن زمان است: «به عنوان يك بازيگر خيلي جالب بود؛ حالت هاي زيادي براي بازي در اختيار داري و كارهاي زيادي مي تواني بكني. مي دانيد كار كردن با تاد سبك بصري خاصي مي طلبد. بازي در شرايط مشخص شده خيلي جذاب است، اين كه چطور راه بروي و چطور حرف بزني، همه چيز معين و خاص است. همزمان اين دورويي را هم داري كه خودش مملو از احساس است. تو يك بازيگري و نقشت پر از چالش است. چيز بيشتري نمي تواني بخواهي. تقريباً طرح همه چيز را به تو مي دهد. واقعاً لذت بردم.»
|
|
دورويي اين شخصيت جدا، اما بازي به نقش كتي صداقت حسي واضحي مي طلبيد. مور خودش را به جاي او مي گذارد: «محبوبيت كتي را تحسين مي كنم و آرزو دارم بتوانم مثل او باشم. اين يكي از آن چيزهايي است كه من در اين شخصيت خيلي دوست داشتم، مثل مهرباني فوق العاده اي كه به مردم داشت و خوش بيني اش. در فيلمي كه تاد ساخته شخصيت كتي، به نظر من، يك خوشبين سنتي آمريكايي است، از آن جنس آدم هايي كه معتقدند مي توانند زندگي، جامعه و دنيا را عوض كنند و بي محابا به آب و آتش مي زنند ولي بعد مي فهمند كه نه، دنيا قوي تر از اين حرف هاست. فكر مي كنم يكي از چيزهايي كه از اين فيلم فوق العاده و از اين شخصيت جالب ياد گرفته ام اين بود كه كتي تجسم دوران خودش است. تاد فيلمي ساخته كه نه تنها از تعصبات نژادي، جنسي و فرهنگي مي گويد بلكه درباره سياست هاي مردانه و زنانه است. در فيلم مي بينيد كه مردان مي توانند بروند و زندگي متفاوتي بسازند اما زنان تمايل به ماندن دارند. اينها تناقضات موجود در اين فيلم هستند. به نظر من يكي از دلايلي كه فيلم توانسته با مردم ارتباط برقرار كند هم اين است كه اوضاع ـ به جز در مورد زنان ـ چندان تغييري نكرده. فكر مي كنم الان تبعيض جنسي چندان سفت و سختي نداشته باشيم هرچند اين موضوع هنوز هم داغ است.»
با وجود همه تفاوت هاي بنيادين كتي ويتيكر و جولين مور، او ستايش اش مي كند: «تمركزش را دوست داشتم و اين كه او به زندگي اش و به احتمالات آن ايمان داشت. چيزهاي مهم و موفقيت آميزي در وجود كتي بود. او مي توانست شوهر داري كند، كدبانوي خانه باشد و بچه داري كند و در عين حال در اجتماعش نقش داشته باشد. بايد به اينها احترام گذاشت. اينها واقعيت هاي زندگي هستند و مهم و خوبند. هيچ اشكالي هم ندارند. همان طور كه اشكالي ندارد يكي را داشته باشي كه در خانه ات كار كند. ما اين كار را اين روزها نمي كنيم چون از نظر اقتصادي عملي نيست و موقعيت ها و انتخاب هاي ديگري داريم. اما اين زندگي چيزي بوده كه كتي داشته و مي خواسته به بهترين شكل بگذراندش. من تلاش كتي را تحسين مي كنم.»
در تمام مدت فيلمبرداري دور از بهشت مور باردار بود و حالا در فراموش شده او كودكي دو ساله را در آغوش دارد: «بيشتر براي طراح لباس دور از بهشت سخت بود تا من. واقعاً براي بچه هاي گروه دردناك بود، من هفته به هفته تغيير مي كردم. اما از نظر من بارداري يك وضعيت كاملاً طبيعي است. مي د انيد، بيشتر زنان در زمان حاملگيشان كار مي كنند، پس نبايد وضعيت چندان پيچيد ه اي باشد. بازي كردن در اين شرايط هم خيلي خوب بود چون دوران بارداري معمولاً دوران كسل كننده اي است. خوب بود چون حواسم را از دردسرهاي حاملگي پرت مي كرد. در فراموش شده اما اوضاعم فرق داشت. كودكي را در خانه داشتم كه مي خواست كنارم باشد و من بايد به فيلم مي رسيدم. اوضاع سخت تر از فيلم قبلي بود. خصوصاً اين كه صحنه هاي پرتحرك فيلم وادارم مي كرد كه تلاش بيشتري از گذشته كنم و اين خستگي طبيعي، بچه را هم اذيت مي كرد.»
جولين مور، كه حالا هم مادر است و هم بازيگر، فيلم هاي متفاوتي در كارنامه اش دارد. با شرايط مادرانه اي كه او دارد، شايد تجديدنظر در انتخاب هايش بد نباشد: «خب، مي دانيد، فقط يك بار بود كه من يك پيشنهاد را به دليل اين كه موضوعش را نپسنديدم رد كردم. فيلمي بود درباره آزار كودكان و نمي توانستم قبولش كنم. مي خواهم فقط كارهاي خانوادگي را قبول كنم اما نه به خاطر اين كه بچه دار شده ام. البته اين هم هست، اما فكر مي كنم ... يعني، من در فيلم هايي بازي كرده ام كه واقعاً سخت بوده اند، اما مي خواهم بعداً به فرزندانم بگويم اينها كار من بوده به خاطر اين كه به مسايل جالب و مهمي مي پرداخته اند.» ... و درباره بازگشت به دنياي كلاريس استارلينگ در «هانيبال» چطور؟ «فكر سختي هايش را نمي كنم. مطمئن باشيد! حتماً قبول مي كنم.»
جولين مور مي تواند وقتش را بين خانواده و كارش تقسيم كند. او از اين موضوع احساس خوشبختي مي كند: «از داشتن چنين خانواده و فرزنداني به شدت احساس خوش اقبالي و خوشبختي مي كنم. دو فرزند سالم و شگفت انگيز دارم. همين موهبت بزرگي است. بعد از آن، يك همسر و يك خانه و يك كار خوب ... احساس خوشبختي مي كنم و قدرشان را مي دانم.»
مور احساس خوشبختي مي كند اما نه اين كه او نگران نمي شود،همسرم هميشه مي گويد: «اگر چيزي براي نگراني نداشته باشي، بالاخره يك چيزي پيدا مي كني من هم مي توانم همه اش بگويم نگرانم، نگرانم، عصبي ام، نگرانم... باور كنيد بالاخره چيزي براي نگراني پيدا مي شود. هميشه به خودم يادآوري مي كنم كه همه چيز روبه راه و خوب است. سري كه درد نمي كند را دستمال نمي بندند. همه چيز همه وقت مي تواند خراب شود. اما الان من احساس مي كنم خوشبختم و همه چيز خوب است.»
جولين مور اعتقاد دارد از آن جا كه توانسته رابطه متعادلي بين زندگي شخصي و حرفه ايش برقرار كند، دارد هنرپيشه بهتري مي شود: «حتماً بايد زندگي شخصي شادي داشته باشيد. اوايل كارم احساس مي كردم بيشتر براي كار وقت مي گذارم. بزرگترين دغدغه ام هم كار و اينجور چيزها بود. اما بعد به جايي رسيدم كه به خودم گفتم نه، اينطوري اصلاً خوب نيست، من شاد نيستم. من واقعاً اين احساس را دارم كه زندگي و خانواده خوب مرا بازيگر بهتري مي كند. اينطوري بيشتر ياد مي گيرم و بيشتر رشد مي كنم و در كارم پيشتر مي روم.»
از وقتي مور جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره فيلم ونيز را برده، ستايش منتقدان هم بيشتر شده اما او فقط مي خواهد فيلم هايش ديده شود: «از گرفتن جايزه در ونيز خيلي هيجان زده شدم. خيلي برايم مهم بود براي اين كه دور از بهشت فيلم كوچك و خاصي بود. اين فيلم ها خيلي آسان در ميان هياهوي فيلم هاي بزرگ گم مي شوند. وقتي جايزه هاي ونيز را گرفتيم غافلگير شديم و تازه آن وقت بود كه به فكر افتاديم اين فيلم ها هم مخاطباني دارند. بعد به تورنتو رفتيم و حالا در ايالات متحده اميدوار شده ام كه مردم به ديدن اين دست فيلم ها هم مي روند و جذب آن مي شوند. هر كسي از گرفتن جايزه خوشحال مي شود. اما معني جايزه ها براي من اين است كه مردم فيلم را مي بينند. غول هاي تبليغاتي و رسانه هاي پشت فيلم هاي هاليوودي هستند و مردم را مي فرستند توي سالن ها. آنها مي خواهند مرد عنكبوتي ببينند. حالا اين فيلم هاي كوچك و مستقل هم هستند. اين فيلم ها فقط در صورتي ديده مي شوند كه جايزه بگيرند. البته حالا خودم هم در يكي از همين دست فيلم ها بازي كرده ام. ولي باور كنيد جنس همين فيلم ها هم با آنچه تابستان ها را تسخير مي كند فرق دارد. فراموش شده را هم دوست دارم»