از ميان بايگاني پرونده ها
چرا قانون حمايت از كودكان را تصويب كرديم
دو سال قبل در چنين روزهايي آخرين تلاش ها براي تصويب قانوني در جريان بود كه گمان مي رفت با تاييد آن از سوي شوراي نگهبان وضع حمايت از كودكان و نوجوانان به كلي دگرگون شود.
قانون حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان سرانجام پس از آن كه از ۱۴ ماده به ۹ ماده تقليل يافت با تعريف «كودك آزاري» برگ تازه اي براي روكردن در دعواهاي حقوقي بود. اين قانون سرانجام در آذرماه ۱۳۸۱ روانه شوراي نگهبان شد و مدتي بعد به تاييد اين مرجع قانوني رسيد.
اما از زمان تصويب و تاييد آن تا به حال هنوز هيچ فعاليت قابل توجهي به استناد آن يا هيچ حكم خاصي به پشتوانه آن صادر نشده است.
دقيقاً در همان ايامي كه قانون حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان در روزنامه رسمي چاپ شده بود پرونده اي در جنوب غربي تهران جريان داشت. زن جوان به اتهام سرقت مقرون به آزار در مجتمع قضايي بعثت تحت نظر بود. شكايات از او در پي دستگيري اش زيادتر مي شد و رفته رفته يك پرونده حسابي روي ميز قاضي شعبه مي ساخت.
به هرحال از بهمن ۱۳۸۱ تا تابستان ۱۳۸۲ ماجراي پرونده آن زن كه دست كم ۳۰۰ كودك (دختربچه سه تا هفت ساله) را در خاني آباد ربوده بود، جريان داشت و بالاخره نيز به اتهام «سرقت مقرون به آزار» آن زن محاكمه و محكوم شد. ولي نه به قانون جديد التاسيس حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان استناد شد و نه در جزييات وقوع آن ۳۰۰ سرقت توجهي به مسايلي چون آدم ربايي و... شد.
آن زن معترف شده بود دختربچه ها را به بهانه هاي مختلفي فريب داده و از مقابل خانه هايشان در خاني آباد نو ربوده و در محلي دورتر طلا و جواهرات آنان را به سرقت برده است.
اينك دو سال از زمان تصويب و تاييد قانون حمايت از كودكان و نوجوانان گذشته است. حتي اگر مفاد قانون ياد شده جنبه تشديد مجازاتي هم براي متهمان نداشته باشد استناد به اين قانون حسني دارد كه دست كم توجه به آن حساسيت نسبت به اوضاع كودكان و نوجوانان را دوچندان مي كند.
با وجود اين سايت اطلاع رساني پليس ايران حدود ۱۰ روز قبل پرده از ماجرايي در اصفهان برداشت كه نشان مي داد زن و مردي با همان شيوه ماجراي خاني آباد تهران در سال ۸۱ دست به ربودن كودكان (دختربچه ها) و سرقت طلاهايشان مي زدند. اين زن و مرد دست كم در ۲۳ استان كشور صدها فقره سرقت از كودكان را رقم زده اند.
باز هم سايت اطلاع رساني پليس در همين دو هفته اخير از اصفهان گزارش داد پدر و پسري قصد داشتند با ربودن دختربچه ها و سرقت طلاهاي آنان يك وانت بخرند!
در همين روزها در تهرانپارس نيز اتفاق مشابهي افتاد و پدر و پسري با ربودن دختربچه ها طلاهاي آنان را سرقت مي كردند، اما در هيچ يك از اين ماجراها حرفي از قانون حمايت از كودكان به ميان نيامد و اين متهمان با استناد به مورد مربوطه به سرقت يا... محاكمه شدند.
از طرف ديگر ظرف دو سال گذشته ما در گوشه و كنار كشور پرونده هاي كودك آزاري مختلفي به ويژه ماجراهاي تلخ كودك آزاري جنسي را شاهد بوده ايم كه اينك تب آن در تهران به اوج خود رسيده است. پس از ماجراي بيجه در پاكدشت، اتفاقاتي نظير كارهاي «سجاد» در شهرك غرب تهران، ماجراي باندي در محدوده فلاح و بالاخره باند گرازها همه عليه كودكان بود ولي در هيچ يك از اين پرونده ها توجهي به موضوع جرايم وقوع يافته عليه كودكان نشد.
واقعيت اين است كه ما در قانون مجازات اسلامي موادي داريم كه هم مجازات شديدي دارد و هم به طور عام از نظر سني جرايم عليه اشخاص را در برمي گيرد. قوانين مربوط به ديه، قصاص و يا مجازات هاي جرايم جنسي در فصل حدود همه از اين دسته اند.
با اين حال به نظر مي رسد هدف از قانونگذاري در كنار چنين مواد بي كم و كاستي توجه بيشتر به امور كودكان و به ويژه حمايت از آنها در برابر جرايم بوده است.
شايد به ظاهر در سرنوشت بيجه نوعي يا سجاد شهرك غربي تفاوت چنداني حاصل نشود كه به ماده هاي قانون حمايت از كودكان و نوجوانان هم استناد شود ولي حداقل تاثير استفاده از چنين قانوني در حساس كردن جامعه نسبت به وضعيت كودكان است.
ماجراي غم انگيزي كه در رباط كريم و در يك كارگاه كفاشي رقم خورد از ديگر ماجراهايي است كه همه نهادهاي مسئول به ويژه وزارتخانه هاي كار و اموراجتماعي و بهداشت از كنار آن ساده گذشتند. براساس گزارش هاي خبرگزاري مهر دست كم ۱۵ كودك و نوجوان كه ظرف دو سال گذشته در كارگاهي در رباط كريم مشغول توليد كفش بودند به دليل استفاده از نوعي چسب خطرناك دچار فلج شده اند. با اين حال باز هم هيچ توجهي به وضعيت كودكان و نوجوانان نشده است آن هم در شرايطي كه ما مي دانيم ماده ۷۹ قانون كار به صراحت كار و فعاليت نوجوانان زير ۱۵ سال را ممنوع اعلام كرده و افراد زير ۱۸ سال نيز حق انجام كار خطرناك را ندارند.
بنابراين ما با قانوني مواجهيم كه دو سال پس از تصويب و تاييد آن هيچ كاربردي در جامعه و يا دستگاه قضايي نداشته است. به عبارتي يا هنوز فرهنگ استفاده از آن قانون بسترسازي نشده است و يا اين كه به واقع استفاده از اين قانون محلي از اعراب ندارد!
اما بيش از هرچيز به نظر مي رسد دست كم مي شد با توجه به آن قانون و شركت دادن مواد آن در صدور احكام قضايي حساسيتي نسبت به مسايل كودكان در جامعه ايجاد كرد. شايد به همين دليل لازم باشد براي يك بار هم كه شده قانون ۹ ماده اي حمايت از كودكان و نوجوانان را مرور كرده و بخوانيم يا اگر فرصت بيشتري در دست داريم يك بار ديگر پرونده تصويب چنين قانوني را بخوانيم و ببينيم چه شد كه مجلس به فكر قانونگذاري در اين حوزه افتاد؟
|