شنبه ۵ دي ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۵۹۲ - Dec 25, 2004
دستگيري مرد قاتل در لباس زنانه
009708.jpg
گروه حوادث: مردي كه با همدستي همسرش در پي اختلافات مالي، شريكش را به قتل رسانده و از ايران خارج شده بود، بلافاصله پس از ورود توسط پليس جنايي كرج دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار ويژه پليس جنايي قرار گرفت كه اوايل آبان ماه امسال از طريق كارگر يك شركت خدماتي مرگ دلخراش مردي به پليس ۱۱۰ اطلاع داده شد.
بلافاصله ماموران كلانتري مربوطه به همراه بازپرس ويژه قتل شهرستان كرج در محل حادثه حضور يافتند كارآگاهان در بررسي هاي مقدماتي، متوجه شدند كه جنازه متعلق به فردي به نام قادر . ش است كه با ضربات متعدد چاقو توسط افراد ناشناس به قتل رسيده است. بنابراين بازرسي از محل را آغاز كردند و در نخستين بررسي ها، كارگر جوان را كه با جنازه روبرو شده بود، تحت بازجويي قرار دادند. وي در بازجويي هاي مقدماتي ضمن تاكيد بر بي اطلاعي از وقوع هر جنايتي، بيان داشت: صبح وقتي به محل كار  آمدم، متوجه شدم در شركت به طرز مشكوكي باز است. به آرامي وارد شدم. از آن جايي كه همه جا بهم ريخته بود، ابتدا تصور كردم، دزد آمده است. اما زماني كه وارد اتاق قادر شدم در كمال ناباوري با پيكر بي جانش كه بر روي زمين افتاده بود، مواجه شدم.
كارآگاهان در ادامه رديابي هاي خود براساس آخرين اطلاعات و گرفتن پرينت تلفن متوجه شدند كه قادر (مقتول) عصر روز گذشته با فردي قرار ملاقات داشته است. از سوي ديگر، آنان دريافتند كه قادر به خاطر مشكلات مالي با چند تن از همكارانش، اختلاف داشته است. بنابراين شناسايي چند نفر از شركاي مقتول، در دستور كار ويژه پليس قرار گرفت و مشخص شد يكي از آنها به نام علي درست از زمان وقوع جنايت به اين طرف به طرز ناگهاني ناپديد شده است.
از آن جايي كه احتمال مي رفت وي از وقوع جنايت خبري داشته باشد، تحت شناسايي قرار گرفت. به اين ترتيب، پس از شناسايي محل سكونت وي، مشخص شد علي به خارج از كشور رفته است. بنابراين، همسر او كه هما نام داشت، بازداشت و تحت بازجويي قرار گرفت. هما كه از دستگيري اش شوكه شده بود، بلافاصله به قتل با همدستي شوهرش اعتراف كرد و تنها انگيزه همسرش از اين كار را اختلافات مالي با قادر عنوان كرد. ضمن اينكه به كارآگاهان گفت، علي پس از وقوع جنايت به خارج از كشور متواري شده است.
بر پايه اين گزارش، كارآگاهان با توجه به اظهارات همسر علي موضوع را به پليس بين المللي اطلاع دادند و پس از تحقيقات اوليه مشخص شد كه علي اواخر آذرماه قصد ورود به ايران را دارد. به اين ترتيب، محل سكونت خانواده علي شناسايي و زماني كه وي وارد ايران شد و قصد داشت با چادري كه به سر كرده بود، از چنگ ماموران بگريزد، به دام افتاد.
علي پس از دستگيري به قتل اعتراف كرد و گفت: مدتي بود كه قادر بدهي هايش را بدون هيچ دليلي پرداخت نمي كرد. همين موضوع باعث درگيري بين ما شده بود تا اينكه روز حادثه، با همدستي همسرم او را به قتل رسانديم.
بر پايه اين گزارش، متهم به قتل براي تكميل و بررسي هاي بيشتر، تحويل مراجع قضايي شد.

فروشنده كلاهبردار دستگير شد
009705.jpg
پليس: فردي كه با صدور چك بلامحل، اموال و اجناس گوناگوني خريداري كرده و آنها را در شهرهاي مختلف، زيرقيمت واقعي به فروش مي رساند، دو روز پيش در اردبيل دستگير شد.
مأموران آگاهي اين شهرستان به موضوع مشكوك شده و به عنوان خريدار با فروشنده وارد معامله شدند. اين فروشنده كه قصد داشت در اين معامله يك كاميونت انواع مواد غذايي و لوازم خانگي را به صورت يكجا به فروش برساند، دستگير شد.
در بازرسي بدني از اين فرد تعداد زيادي فاكتور خريد اجناس از شركت ها و كارخانه هاي مختلف توليدي به دست آمد. متهم كه خود را «سياوش» ۳۳ ساله، اهل بناب و ساكن اروميه معرفي كرد در خصوص فاكتورها به پليس گفت: «چندي پيش، با شركت در مزايده اي موفق به كسب امتياز شركت تعاوني مصرف شدم و پس از تشكيل هيئت مديره و با سوء استفاده از اعتبارعنوان مديرعامل اين شركت تعاوني از طريق صدور چك هاي بلامحل توانستم حدود پنج ميليارد ريال اجناس و كالا از شهرهاي مختلف خريداري كنم و سپس آنها را زيرقيمت بازار به فروش برسانم.
برپايه اين گزارش، پليس در تحقيقات بعدي خود دريافت كه اين كلاهبردار سابقه دار در اغلب شهرهاي كشور به جرم كلاهبرداري تحت تعقيب بوده است.

نظر كارشناسي در مورد مرگ هادي ۷ ساله
009702.jpg
گروه حوادث: نظر كارشناسي درباره قصور افراد و سازمانها در مرگ هادي پسر بچه ۷ ساله كه در استخر غرق شده بود، ارائه شد.
به گزارش خبرنگار ما،هادي پسربچه ۷ ساله روز سيزدهم ماه قبل به همراه پدر، برادر و دايي هايش به استخري در نزديك محل زندگيشان رفتند، مسئولان استخر حدود ۱۵ دقيقه قبل از اتمام زمان شنا چراغها را خاموش كردند. پدر و برادر هادي در اين فاصله به دنبال هادي گشتند ولي از او اثري نيافتند. دستشويي ها و سونا را به سرعت جستجو كردند. تنها جايي كه باقي مانده بود خود استخر بود. پدر با فرياد از مسئولان خواست تا چراغها را روشن كنند. چراغهاي گازي استخر با تاخير فضاي استخر را روشن كرد. غريق نجاتها خود را به سرعت به داخل آب انداختند. جسم نيمه جان هادي ۷ ساله بيرون كشيده شد. آمبولانس با تاخير به محل حادثه رسيد و غريق نجاتها نيز از دستگاه اكسيژن استفاده نكردند.پس از اين حادثه هادي به مدت دو روز به مرگ مغزي فرو رفت و پس از ۳ روز فوت كرد.
براساس نظر كارشناس منتخب شعبه سه دادسراي ساوه، حادثه به چهار دليل واقع شده است. بخش اول عدم مديريت صحيح و انتخاب نامناسب سرپرست، بخش دوم عمل غيرايمن در هنگام خاموش كردن چراغها قبل از اتمام زمان شنا، بخش سوم عدم تعبيه روشنايي اضطراري در شرايطي كه چراغهاي اصلي براي روشن شدن كامل ۱۲ دقيقه زمان نياز دارد و بخش چهارم عدم استفاده از كمكهاي اوليه توسط ناجيان غريق است.براين اساس پيمانكار استخر در اين پرونده ۲۰ درصد، افراد خاموش كننده چراغها ۴۰ درصد، مالك استخر كه اداره تربيت بدني است ۳۰ درصد و ناجيان غريق ۱۰ درصد قصور دارند.

ازدواج رمانتيك به طلاق منجر شد
گروه حوادث: بي تفاوتي مرد نسبت به زندگي زناشويي منجر به طلاق توافقي وي با همسرش شد.
بگذار همه بفهمند كه زندگي واقعي با آن چيزي كه در فيلمها و داستانها هست، فرق دارد تا مثل من دچار رويا و داستان نشوند. اين جملات را زن جوان در مقابل قاضي شعبه ۲۶۶ دادگاه خانواده گفت. از محضر قاضي دادگاه و دوطرف پرونده خواسته بودم تا اجازه دهند داستان پرونده آنها را منعكس كنم.
قاضي جلسه را با سئوالي از مرد اين گونه آغاز كرد: نظر شما در مورد شكايت همسرتان از شما به خاطر نبودن تفاهم و اختلافات موجود در زناشويي منجر به درخواست طلاق چيست؟
مرد با موهايي بلند و بسته شده در پشت سرش آرام گفت: حق با همسرم است. ما با هم اصلا تفاهم نداريم. همديگر را درك نمي كنيم.زني كه در كنار دست چپ قاضي نشسته بود سئوال و جوابهاي آنها را تند و تند مي نوشت. زن جوان داستان زندگي زن شاكي را نوشت: من و شهرام چهارسال با هم آشنا بوديم من شاگرد پيانوي شهرام بودم او آدم خوبي بود با خانواده و نجيب. همه چيز رويايي بود. شعر و موسيقي و حرفهاي عاشقانه.خواستگاري ام كه آمد بدون بهانه قبول كردم. همه چيز آنقدر خوب بود كه همه دوستانم حسودي مي كردند.
شهرام در ادامه صحبتهاي همسرش گفت: او خوب و سريع ياد مي گرفت. رفتارش هم خيلي خوب و نجيبانه بود. من هنوز نازلي را دوست دارم.
نازلي ادامه داد: ماههاي اول همه چيز رمانتيك بود من از مادر پير شهرام مراقبت مي كردم و پيانو مي زدم تا اينكه كم كم احساس كردم علاقه بين من و شهرام كم رنگ شده. مادرم پيشنهاد داد كه بچه دار بشويم تا اين فاصله به خوبي پر شود.
شهرام ادامه داد: بچه دار نشديم. مشكل از من بود. نازلي افسرده تر شد و نوازندگي را كنار گذاشت. و به خاطر نوع شغل من بهانه گيري كرد. من شغلم را دوست دارم.
نازلي پريد وسط حرفهاي شهرام و ادامه داد:  تو همه چيزات در نوازندگي خلاصه مي شود. تو با شغلت ازدواج كرده اي نه با من. نه من و نه هيچ كس ديگر برايت مهم نيست.
بحثشان كه بالا گرفت قاضي هر دو را به آرامش دعوت كرد. دقايقي بگومگو و بعد جملاتي كه نشان دهنده توافق هر دو براي جداشدن از هم بود.
زن از مهريه اش گذشت و مرد رضايت به طلاق داد. حكم دادگاه صادر شد.

ناپديدشدن يك مرد راز جنايتي را فاش كرد
گروه حوادث: در پي ناپديدشدن يك مرد ماموران دايره آگاهي زن جواني را مورد بازجويي قرار دادند كه در جريان اين تحقيقات راز يك جنايت فاش شد.
چند ماه قبل يك زن جوان براي خريد بليط سفر به كيش به يك آژانس هواپيمايي مراجعه كرد. در مدت زماني كه فروشنده در حال صادركردن بليط سفر براي زن و همسرش بود، گفتگوي چند دقيقه اي بين آن دو صورت گرفت كه در نهايت به يك دوستي ختم شد.
مدتي كه از اين دوستي گذشت، رابطه زن و مرد مذكور بيشتر شد. به صورتيكه هر روز همديگر را ملاقات مي كردند. پس از چند وقت ناگهان مرد مذكور ناپديد شد و مادر وي كه از ارتباط پسرش با زن جوان با اطلاع بود از وي به مرجع قضايي شكايت كرد.
پرونده در دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز تحقيقات پليسي خود را آغاز كرد. ماموران براي انجام يكسري بررسي هاي لازم زن جوان را بازداشت و مورد بازجويي قرار دادند.
در ابتدا زن منكر هرگونه ارتباطي با مرد مذكور شد؛ ولي بازجويي ها يك هفته به طول انجاميد و در نهايت زن لب به اعتراف گشود.
زن در مراحل بعدي تحقيق، به افسر پرونده گفت: قبل از ناپديد شدن، وي يك روز به خانه ما مراجعه كرده بود كه رازي را برايم بازگو كرد. او در نزد من اعتراف كرد كه مرتكب يك فقره قتل شده است و از من خواست براي فرار وي مقداري پول نقد تهيه كنم و يا در غير اين صورت مكاني را براي مخفي شدنش به او نشان دهم و چون من حاضر به هيچگونه كمكي به وي نشدم، خانه را ترك كرده و پس از آن ديگر از وي خبري ندارم.
با بيان اين سخنان از سوي زن تحقيقات وارد مرحله جديدي شد. زن مذكور همچنان در دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز تحت بازجويي است تا شايد بدين ترتيب محل اختفاي مرد و يا علت ناپديدشدن وي معلوم شود.

اتهام مفسد في الارض از اعضاي باند آدم ربايي
و تجاوز برداشته شد
گروه حوادث: پرونده اعضاي باندي كه اقدام به ربودن پسران و دختران جوان در سطح شهر تهران مي  كردند و پس از ربودن آنان به طور وحشيانه آنان را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند، از سوي بازپرس دادسراي امور جنايي، تنها به اتهام لواط روانه دادگاه كيفري استان شد. به گزارش خبرنگار ما، اقدامات پليس براي بازداشت اين متهمان به دنبال اعلام شكايت خانواده هاي دو تن از طعمه هاي اين باند در دادسراي شهيد محلاتي تهران آغاز شد.
اعضاي باند مذكور اين دو دانش آموز ۱۳ و ۱۴ ساله را به بهانه  اي واهي ربوده و پس از كشاندن به منطقه خلوتي از پارك فدائيان، با تهديد كارد مورد تجاوز قرار داده اند.
به دليل اهميت ماجرا، به دستور داديار پرونده اكيپي از مأموران اداره ۱۱ آگاهي تهران مأمور رسيدگي اين پرونده شدند. كارآگاهان پس از رديابي يكي از متهمان به نام عباس، او را بازداشت و براي انجام بازجويي هاي قضايي به دادسراي شهيد محلاتي انتقال دادند. اين متهم ۱۹ ساله كه طراح نقشه هاي آدم ربايي پسران نوجوان است، در بازجويي هاي نخست داديار پرونده تنها اتهام ايراد جرح و تهديد با چاقو را به گردن گرفت. بدين ترتيب اين متهم با صدور قرار وثيقه ۵۰ ميليون توماني تا انجام تحقيقات تكميلي آزاد شد. در حالي كه بررسي هاي قضايي و پليسي درباره اين پرونده ادامه داشت، مشخص شد كه شكايتي درباره آدم ربايي و تجاوز به عنف در شعبه دوم دادياري دادسراي جنايي تهران عليه اعضاي اين باند مطرح شده است. با توجه به اينكه احتمال داده مي شد متهم مورد نظر و اعضاي گروهش به صورت زنجيره اي مرتكب اقداماتي مشابه شده باشند، بار ديگر، عباس گراز، بازداشت و تحت تحقيق قرار گرفت. در جريان تحقيقات قضايي كه با استفاده از تكنيك هاي روانكاوانه صورت مي گرفت ، سرانجام مقاومت جوان ۱۹ ساله شكست. وي در اعترافات تكاندهنده خود ۱۲ فقره آدم ربايي با توسل به زور و تهديد به همراه چهار همدست ديگرش را به گردن گرفت.
در ادامه تحقيقات پليسي مشخص شد كه اعضاي اين باند در موارد متعددي پس از ربودن دختران فراري و پسربچه ها آنها را در گاراژ زنداني كرده بودند. دامنه فعاليت اعضاي اين شبكه از شرق تهران فراتر رفته و حتي دختراني را از كرج ربوده و به گاراژ برده اند. براساس اطلاعات به دست آمده درباره «سعيد لره» ، يكي از اعضاي اصلي اين باند، دوستانش او را فردي خطرناك مي دانستند كه همه از او مي ترسيدند. او همه را مي زد و اهالي محل در مقابل خواسته هاي او مجبور به اطاعت بودند. كسي جرأت مخالفت با او را نداشت. او فردي بيكار با جيب هايي پر از پول بود. هميشه در پارك ها و خيابان ها در حال پرسه زدن بود و بيشتر وقتش را با دوستانش مي گذراند. با توجه به تمامي اطلاعاتي كه درباره سعيد لره در اختيار پليس قرار گرفته بود، به دستور بازپرس دادسراي جنايي تهران ۱۲ اكيپ عملياتي از كارآگاهان پليس آگاهي تهران با رديابي مخفيگاه اين متهم خطرناك او را بازداشت كردند.
اين گزارش حاكي است، احتمال مي رفت چهار متهم اين پرونده به عنوان مفسد في الارض شناخته شوند، اما اتهام آدم ربايي از آنان رفع شده و تنها به اتهام عمل لواط براي برگزاري جلسه محاكمه به دادگاه كيفري استان فرستاده شدند.

رشد مجازات براي مرد جنايتكار
گروه حوادث: دادگاه عالي دترويت روز گذشته مردي را كه با حمله به منزل نامزدش وي و چهار فرزند وي را به قتل رسانده بود به حبس ابد بدون امكان آزادي به قيد التزام محكوم كرد.
به گفته دادستاني دترويت روجر تامسون ۳۶ ساله اعتراف كرده كه در روز حادثه ليزا شلتون ۳۳ ساله را خفه كرده و سپس به كمك يك ميله فلزي چهار فرزند وي را كه بين ۹ تا ۱۶ سال سن داشته اند به قتل رسانده است. خواهر ۱۳ ساله ليزا از اين حمله جان سالم به در برد. يكي از كودكان به قتل رسيده فرزند خود دترويت بوده است.دادگاه عالي متهم را پس از آنكه در اواخر سال جاري در پنج قتل گناهكار تشخيص داد به حبس ابد محكوم كرد. به گفته مامور تحقيق پرونده ،متهم بلافاصله پس از دستگيري به قتل مقتولان اعتراف كرد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |