پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۷۰۲ - May 19, 2005
اعترافات قاتلي كه از كشتن لذت مي برد
002613.jpg
گروه حوادث: پسري كه در يك اقدام جنايتكارانه، خواهرش را در حالي كه خواب بوده و به طرز فجيعي به قتل رسانده بود، به زودي در دادگاه كيفري استان اصفهان محاكمه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ما، در تاريخ ۳۰ آذرماه سال ۸۳ ساعت ۳۰/۷ صبح طبق اعلام تلفني زني مبني بر اينكه دخترش به نام بتول.ر(۱۹ ساله) در حمام خانه به شكل فجيعي به قتل رسيده است، سريعاً اكيپ ويژه رسيدگي به قتل همراه با بازپرس مربوطه در محل حادثه واقع در نصر آباد اصفهان حضور يافتند و با جسد بي جان دختري ۱۹ ساله با قدي حدود يك متر و ۵۰ سانتيمتر و وزن ۵۵ كيلوگرم مواجه شدند. در بررسي هاي اوليه متوجه شدند كه لكه هاي خون در اتاق خواب واقع در ضلع شرقي خانه بر روي متكا و ملافه وجود دارد. همچنين مقداري پارچه، پتو و ملافه به جاي دختر ۱۹ ساله به شكل يك انسان جاسازي شده و پتويي به رنگ قهوه اي بر روي آنها كشيده شده است.
اين گزارش مي افزايد، مادر مقتول كه از وقوع اين حادثه دچار بحران رواني شده بود، به صورت بريده بريده خبر از وجود برادري به نام مجتبي (۲۳ ساله) داد و عنوان كرد: مجتبي ساعت ۳۰/۴ صبح به محل كار خود كه يك مغازه بستني و آب ميوه فروشي نزديك به يكي از پايانه هاي مسافربري شهر اصفهان بوده، رفته است.
وي در جواب شعرباف زاده- بازپرس ويژه قتل- مبني بر اينكه آيا او هر روز اين ساعت به محل كارش مي رود يا نه گفت او استثنائاً امروز و به قول خودش به دليل نظافت مغازه از خانه خارج شده است. همچنين كارآگاهان اداره آگاهي در ادامه بررسي هاي خود از محل حادثه متوجه دستكاري در كنتور برق خانه شدند و موارد اتهامي مجتبي براي ارتكاب قتل خواهرش آشكار شد.
دستگيري و اعترافات تكان دهنده
برادر جوان
بر پايه اين گزارش، به دستور بازپرس شعبه اول دادسراي عمومي اصفهان سريعاً اكيپ ويژه جهت دستگيري برادر جنايتكار به مغازه نامبرده اعزام شدند و ساعت
۳۰/۷ دقيقه صبح زماني كه مجتبي قصد فرار از شهر را داشته در پايانه زاينده رود به دام افتاد.
در بازجويي هاي اوليه مجتبي عنوان كرد حدود ۲ سال بود كه نقشه اين كار را طراحي كرده و مي خواستم مادر، خواهر، مادر بزرگ و خودم را از اين زندگي راحت كنم. ديشب كه پدرم شب كار بود و در خانه نبود، در فرصتي مناسب كه مادرم به دستشويي رفته بود و به خاطر وسواسش مدت طولاني آن جا بود، در حالي كه خواهرم تنها در اتاق خواب خانه خوابيده بود با ميله آهني به سرش زدم و چون مطمئن بودم مادرم به علت بيماري وسواس در دستشويي معطل مي ماند گردن خواهرم را كشيدم و او را به سمت حمام بردم... سپس آمدم. پتو و ملافه ها را طوري تنظيم كردم كه در تاريكي شب انگار او خوابيده است. بعد كنتور برق را قطع كردم و اظهار داشتم كه برق رفته است.
كودك ۴ ساله نخستين قرباني بود
اين گزارش حاكي است، طي نامه اي به منظور مشخص شدن وضعيت روحي و رواني مجتبي وي را به كميسيون تخصصي روانپزشكي معرفي كردند كه پس از بررسي هاي بيشتر روانپزشكي يكي از پزشكان به معاونت آگاهي اصفهان و بازپرس ويژه قتل اعلام كرد كه مجتبي اظهار داشته قبلاً كودكي را دزديده و به قتل رسانده و پس از مثله كردن آن، جسدش را در خانه شان دفن كرده است.
مجدداً مجتبي در مقابل ميز بازپرس شعرباف زاده قرار گرفت و در حالي كه دو نفر مأمور در اطراف او نشسته بودند و هر دو پايش بسته بود سرش را به زير انداخته و گفت: منصور. الف متولد ۱۳۷۵
(۵/۴ ساله) كه از همسايگانمان بود را ساعت ۲ بعدازظهر مورخه ۲۵ اسفندماه سال ۷۹ از جلوي در خانه شان ربودم و وي را به داخل حمام خانه برده و خفه كردم، جسد وي را مثله كرده و در قسمتي از حياط خانه نزديك يك حوض سنگي و كنار باغچه دفن كردم.
با حضور بازپرس شعرباف زاده، مأموران آگاهي و متهم در محل، مجتبي كنار باغچه  خانه شان چهار عدد موازييك را نشان داده و عنوان كرد منصور را پس از كشتن در اين محل به عمق ۳۰ سانتي متر دفن كردم و حدود يكسال قبل استخوان هاي جسد وي را از زير خاك ها بيرون آوردم و دو عدد از آنها را به زمين باير پشت خانه مان انداختم و تعدادي از آنها را در پلاستيك سياه رنگي ريخته و در قسمت دالان خانه مان زير در پشت فاضلاب مخفي كردم.مأموران يك پلاستيك مشكي رنگ كه حاوي تعدادي استخوان بود را كشف كردند و آن را جهت آزمايشات DNA به پزشكي قانوني فرستادند. مجتبي هم پس از آزمايشات لازم راهي زندان شد.
احتمال تكرار آدم كشي
پزشكي قانوني طي نظريه اي اعلام كرد، مجتبي در حال حاضر جنون و اختلال حواس ندارد و سوابقي نيز دال بر جنون ارائه نشده ولي وي به نوعي اختلال در كنترل رفتار در زمينه كشتن اطفال و دختران دارد.
اختلالات فوق به صورت برنامه ريزي در جهت به دام انداختن طعمه با هيجان بالا در موقع اقدام به قتل و احساس لذت در حين و پس از كشتن طعمه بروز مي كند. اختلال فوق نياز به درمان روان پزشكي و روان شناسي دارد. ولي نامبرده داراي مسئوليت كيفري است و احتمال تكرار آدم كشي در صورت ايجاد فرصت در آينده وجود دارد.
پس از تحقيقات لازم، نظريه تكميلي پزشكي قانوني و اقرار صريح متهم به قتل كيفرخواست از سوي دادسراي امور جنايي اصفهان صادر شد و پرونده براي برگزاري جلسه محاكمه به دادگاه كيفري استان ارجاع شد. قرار است به صورت فوق العاده متهم با حضور پنج قاضي در اصفهان به دفاع از خود بپردازد.

فاجعه پشت درهاي بسته
002610.jpg
ايسنا: در اتاقي كه بوي تعفن آن مشام را مي آزرد «مرجان» ۵/۳ ساله با چشماني كه از ترس تهي شده بود «مامان كبي» را نگاه مي كرد. او حتي يك لحظه هم چشم از زن برنداشت و زماني كه نامادري از اتاق بيرون رفت «مرجان» با همه وجود بالاي يخچال را نگاه كرد؛ او هيچ چيز نمي فهميد و نايي هم براي حرف زدن نداشت؛ فقط تكه نان خشكي را كه بالاي يخچال بود، مي خواست و اين را با نگاهش فهماند.
اواخر آبان ماه ۸۳ پسر۷ ساله نحيفي براي تحصيل به يكي از دبستانهاي حاشيه جنوب شهر تهران آورده شد.
در نگاه اول، كودك وضعيت بسيار نابساماني داشت. علاوه بر لاغري غيرعادي بدن، بسيار كثيف بود. او زنگ هاي تفريح با ولع خاصي به اغذيه هم شاگرديها نگاه مي كرد و اين نگاه، آن قدر بچه ها را اذيت مي كرد كه به شكايت از او نزد معلم مي رفتند.
معلم پيشتر از اين هم پي برده بود كه شاگرد گرسنه اش، پنهاني اغذيه ساير همكلاسي هايش را برداشته است.
در هفته هاي بعد به شهادت معلم، كودك ۷ ساله هر بار با زخم تازه اي در بدن به كلاس درس مي آمد تا اين كه سوختگي روي دست و صورت پسربچه كه به تازگي به وجود آمده بود، كنجكاوي او را برانگيخت، اما «علي» حاضر نبود، حرفي به معلمش بزند.
كودك دبستاني طي روزهاي بعد به مغازه هاي اغذيه فروشي اطراف مدرسه دستبرد زد تا خود را از گرسنگي نجات دهد.
او پس از چندين بار كتك خوردن از سوي صاحبان مغازه ها، سرانجام در حالي كه اشك مي ريخت ماجرا را براي معلمش بازگو كرد: «گرسنه ام بود ....»
فرداي آن روز «علي» با پيراهن خونين به مدرسه آمد و در پاسخ به كنجكاوي معلم گفت: به خاطر خونريزي بيني لباسش آلوده شده است.
او يك هفته تمام با همان لباس چرك و آلوده به خون به مدرسه رفت و آمد كرد تا اين كه معلم براي در ميان گذاشتن مسأله به خانه «علي» رفت و آن جا بود كه پي به عمق فاجعه  برد.
در اتاقي كوچك، كثيف و تاريك و متعفن از بوي ادرار، روشناي چشمان دخترك ۵/۳ و پسر ۷ ساله از حكايت تلخ يك كودك آزاري ديگر، اين بار با «شكنجه گرسنگي» توسط زن ۲۷ ساله و پدري سنگدل پرده برداشت.
لباسهاي كوچك و تابستاني مرجان در فصل سرما بسيار آلوده و كثيف بودند. كودك از شدت گرسنگي و سرما مقابل چشمان من مي لرزيد. جاي سوختگي تمام پشت دخترك را گرفته بود، اما او از شدت ترس حرف نمي زد و در پاسخ به همه سؤالها يك جواب داشت: «مامان كبي خوبه، دوسش دارم» .
او به اين زودي ها حاضر نبود بگويد كه نامادريش سگك كمربند را روي بخاري داغ كرده و با آن، دستان كوچك برادرش «علي» را هم سوزانده است.
فرداي آن روز با فاش شدن فاجعه شكنجه «مرجان» و «علي» ، تلاشها ابتدا براي نجات دختر ۵/۳ ساله شروع شد، اما پدر كودك با مقاومت براي بردن او در توجيه ناديده گرفتن شكنجه هاي كودكانش اظهار كرد: زنم حق دارد، بچه ها اذيت مي كنند؛ «مرجان» خانه را آلوده مي كند و بوي تعفنش حال ما را بهم مي زند. «علي» نيز هيچ كمكي نمي كند؛ تازه همسرم «زن بابا» است؛ از او كه نبايد توقع داشت با بچه هاي يكي ديگر، مهربان باشد.
او وقتي در برابر سؤالهاي خشمگينانه اي درباره علت گرسنگي دادن به كودكان مواجه شد، گفت: «خانواده ما فقير است و زماني كه چيزي براي خوردن نباشد، همه  ما گرسنه خواهيم ماند.»اما سلامتي كامل كودك يك ساله نامادري و عدم سوءتغذيه زن و شوهر مدركي روشن از واقعيتي ديگر بود.
اين زن و شوهر شكنجه گر با كنار زدن همه صفات انساني از دو سال پيش با ترك كردن منزل توسط مادر اصلي بچه ها، آنها را ساعتها گرسنه در حمام و توالت خانه حبس مي كردند و نا مادري با عملي كردن تهديد خود مبني بر آن كه از گرسنگي بچه ها را مي كشد دو طفل خردسال را تا پاي مرگ برد.
او نمي خواست هيچ مهماني اين كودكان را ببيند. «علي» و «مرجان» حق بازي هم نداشتند و اگر شيطنت مي كردند شكنجه مي شدند. نامادري كه زني بيوه بود و در پي ازدواج با پدر متاهل كودكان و با وجود ديدن وضعيت معيشتي نامناسب آنها، به خانه اين مرد كارگر راه يافت، شاهد بود كه چگونه همسر اول او به اقتضاي شرايط پيش آمده از خانه بيرون رفت و در همين فرصت تلاش خود را براي آزار كودكان آغاز كرد.
«مرجان» پس از رهايي از چنگال نامادري سنگدل، چنان ولعي براي خوردن غذا داشت كه اين ولع صحنه هاي رقت باري را ترسيم مي كرد؛ به گونه اي كه به هر خوردني «نان» مي گفت.او پس از اين همه آزار و از آن جا كه اجازه خروج وي از منزل بدون اذن پدر وجود نداشت، به سختي تحت معاينات پزشك قرار گرفت.
پزشك كه بسيار تحت تاثير وضعيت مرجان قرار گرفته بود، در معاينات اوليه اخطار داد: هر ثانيه براي كودك حياتي است؛ به طوري كه از ۱۰ فاكتور سوءتغذيه، «مرجان» ۸ فاكتور را داراست و اگر سريعاً به بيمارستان انتقال نيابد، مرگش حتمي است.
با اين اخطار «مرجان»   به بيمارستان برده شد، در حالي كه تنها ۹ كيلوگرم وزن داشت و پرونده اش از سوءتغذيه شديد وي ظرف يك و نيم سال گذشته خبر مي داد. همچنين بر اساس سونوگرافي انجام شده، گرسنگي شديد منجر به بزرگ شدن كبد اين كودك ۵/۳ ساله شده بود. پزشكان نيز ضمن معاينه «مرجان» متوجه آثار سوختگي قديمي بر روي دستان و پشت او با آب جوش شدند. شكستگي قديمي مچ دست راست اين كودك كه بدون هيچ درماني جوش خورده بود، از ديگر آثار كتكهاي نامادري بود.
«مرجان» بيش از يك ماه در بيمارستان بستري شد. در اين مدت با پيگيري هاي صورت گرفته مادر كودكان هم از بي سرپرستي و آوارگي نجات يافت و از نا مادري ۲۷ ساله به جرم شكنجه  كودكانش شكايت كرد.
از «مرجان» پرسيدم دلت براي چه كسي تنگ شده است؟ با بغض و در حالي كه اشك به چشمانش آمده بود، فقط نام «علي» را به زبان آورد. «علي» برادر كوچك مرجان كه تنها ۷ بهار از عمرش گذشته است، هنوز اسير دستان شكنجه گر والدين است. آخر قوانين ما اجازه نمي دهند «علي» به اين زودي ها رها شود. آخرين باري كه «علي» در دادگاه خواهرش با نامادري روبه رو شد، از ترس حتي جرأت نگاه كردن به او را هم نداشت. او تنها توانست در لحظه خداحافظي زماني كه پشت دو شكنجه گر به او بود، دستش را بالا برده، از پشت شيشه براي خواهرش به نشانه آشنايي و ديداري دوباره دست تكان دهد.

اعتراض دادستان به تبرئه متهمان پرونده گوشتهاي آلوده
رئيس جمهور : از تبرئه متهمان پرونده بي اطلاعم
ايسنا: رييس قوه  قضاييه اعلام كرد كه احتمال اعتراض دادستان به تبرئه ي متهمان پرونده ي گوشت هاي آلوده وجود دارد.
آيت الله هاشمي شاهرودي در گفت وگو با ايسنا: درباره  تبرئه  متهمان پرونده  موسوم به گوشت هاي آلوده پس از موج ايجاد شده در جامعه به خاطر مسائلي كه درباره ي اين گوشت ها مطرح شد و به خطر افتادن امنيت رواني مردم، گفت: مشكل خاصي در پرونده وجود ندارد و احتمالا پرونده با اعتراض دادستان نسبت به تبرئه ي متهمان اين پرونده، به ديوان عالي كشور خواهد رفت. وي ادامه داد: تغيير احكام در دادگاه هاي تجديدنظر دور از ذهن نيست.
حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي رئيس جمهور نيز درباره  تبرئه شدن متهمان پرونده اي كه در زمان مطرح شدن آن، دولت مورد هجمه قرار گرفت، گفت: از اين مساله اطلاعي ندارم و نمي دانم كه اين متهمان تبرئه شده اند يا خير.

با شليك ۲۰ گلوله از سوي پليس زورگيران دستگير شدند
گروه حوادث: مأموران گشت پليس با ظن به سرنشينان يك خودرو پرايد موفق به دستگيري دو زورگير مسلح شدند.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱۰ و ۳۰ دقيقه روز دوشنبه مأموران گشت نيروي انتظامي به سرنشينان يك دستگاه پرايد مظنون شدند.
دستور توقف داده شد ولي راننده پرايد بدون توجه به فرمان پليس با سرعت بيشتر به حركت خود ادامه داد. اين مسئله موجب شد تعقيب و گريز از سوي راننده فراري و مأموران پليس آغاز شود. مأموران بعد از شليك ۲۰ گلوله موفق شدند خودرو را متوقف كنند. مصطفي و كيوان دو سرنشين اين خودرو بازداشت شدند ولي يكي از سه سرنشين خودرو كه امير نام داشت فرار كرد.
متهمان در جريان تحقيقات پليسي اعتراف كردند كه با تهديد اسلحه خودرو پرايد را دزديده اند و بعد از سرقت خودرو به عنوان مسافركش در شهر به دنبال طعمه مي گشتند.
متهمان در ادامه افزودند: تاكنون چهار نفر را به عنوان مسافر سوار خودرو كرده و با تهديد اسلحه از آنان زورگيري كرده اند.
پرونده مذكور زير نظر بازپرس قاضي زاده در دادسراي امور جنايي تهران در دست بررسي است و دستور آزمايش اسلحه متهمان صادر شده است تا احتمال وقوع جنايت از سوي آنان معلوم شود.
جستجوي پليس براي دستگيري متهم فراري پرونده ادامه دارد.

حل مشكل مالي پسر را به پاي چوبه دار كشيد
گروه حوادث: حكم اعدام مرد جواني كه به قصد رفع مشكل مالي براي ازدواج خود مرتكب قتل شده بود در مرحله استيذان قرار دارد.
به گزارش خبرنگار ما، نوزدهم آبان ماه سال ۸۲ مأموران پليس از طريق اطلاع رساني مردم از كشف جسد سوخته يك پسر جوان كه در حوالي شهرك دنا شهرستان كرج رها شده بود  مطلع شدند. يك اكيپ پليسي از سوي پاسگاه گرم دره كرج براي بررسي ماوقع به محل حادثه اعزام شدند.
در تحقيقات اوليه معلوم شد علت اصلي مرگ مقتول اصابت گلوله به بدنش بوده است و عامل يا عاملان جنايت پس از ارتكاب قتل، جنايت بر ميت انجام داده و جسد را با ريختن بنزين بر روي بدن مقتول و آتش زدن آن سوزانده اند.
جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت. مأموران اداره آگاهي بعد از اطلاع از جنايت تحقيقات خود را براي شناسايي هويت مقتول و سپس دستگيري عامل يا عاملان اين جنايت آغاز كردند.
چند روز بعد از كشف جسد مردي به نام يدالله به اداره آگاهي مركز مراجعه كرد خود را پدر مقتول به مأموران معرفي كرد. بدين ترتيب هويت مقتول كه پسري ۲۱ ساله به نام علي بود مشخص شد.
پدر علي به مأموران گفت: «روز حادثه قرار بود پسرم با پژو RD خودش به بيمارستان ميلاد آمده و من و مادرش را بردارد تا به خانه برويم ولي هر چقدر منتظر او مانديم خبري نشد، شب هم پسرم به خانه بازنگشت. نگران شده به پليس مراجعه كردم. تا اين كه روز گذشته جسد پسر گم شده ام را در پزشكي قانوني شناسايي كردم.»
دستور توقف خودرو مسروقه از سوي بازپرسي پرونده صادر شد. چند روز بعد از صدور اين دستور مأموران اطلاعات سپاه خودرو مسروقه را مقابل در منزل مسكوني واقع در گرم دره كرج كشف كردند. صاحب آن خانه كه علي اصغر ۲۲ ساله بود دستگير شد.
علي اصغر در جريان بازجويي ها به قتل عمدي مقتول اعتراف كرد. وي در خصوص انگيزه ارتكاب جنايت به افسران آگاهي كرج گفت: «براي برگزاري مراسم ازدواج خود دچار مشكل مالي بودم. يكي از دوستانم به نام امير به من پيشنهاد داد كه خودرو سرقت كنم و او برايم بفروشد. مدتي قبل براي اسباب كشي به عنوان كارگر به منزل يكي از سرداران سپاه رفته بودم از آنجا يك قبضه كلت كمري دزديدم. روز حادثه با آن سلاح به همراه امير براي سرقت خودرو روانه شدم. زير پل سعدي خودرو مقتول را به طور دربستي كرايه كردم. او را حوالي شهرك فرديس با گلوله كشتيم و سپس جسدش را سوزانده و كنار شهرك دنا رها كرديم.
پرونده اين جنايت در دادسراي كرج مورد بررسي قرار گرفت و بعد از صدور كيفر خواست به دادگاه كيفري استان ارسال شد. پرونده در شعبه ۷۴ بررسي شد و در نهايت حكم اعدام براي متهمان صادر شد، حكم از سوي شعبه ۳۹ ديوان عالي كشور تأييد شده و به اجراي احكام ارسال شد. در حال حاضر مراحل استيذان سپري مي شود تا حكم به اجرا در آيد.

كيفرخواست براي پرونده برادركشي
گروه حوادث:كيفرخواست پرونده  مردي كه برادر خود را در پي اختلافاتي خفه كرده و به قتل رسانده بود، در دادسراي جنايي تهران صادر شد.
به گزارش خبرنگار ما، در دوازدهم دي ماه سال گذشته به كلانتري ۱۵۲ خاني آباد اطلاع داده شد كه در خيابان ماهان درگيري صورت گرفته كه در پي آن يك نفر به قتل رسيده است.
بر اساس اين گزارش پس از حضور مأموران در صحنه، سكينه، همسر مقتول اعلام مي كند شب گذشته همسرش كمال با برادرش به نام حسن درگير شده كه در پي اين درگيري حسن، همسرش را با دست خفه كرد.
داديار اظهارنظر دادسراي جنايي تهران در اين رابطه گفت: پس از آغاز تحقيقات، مأموران به صحبت هاي ضد و نقيض همسر مقتول شك كرده و نامبرده را به همراه حسن دستگير كردند.
خاكي ادامه داد:  در پي بررسي هاي مأموران و انگيزه  اصلي از وقوع اين قتل محرز شده است اول اينكه همسر مقتول مدعي شده كه حسن به وي تعدي كرده و پس از اينكه همسرش از اين ماجرا باخبر شده قصد كرده كه از برادرش انتقام بگيرد و انگيزه  دوم اينكه از آن جايي كه برادر مقتول به همراه آنان در يك منزل اجاره اي زندگي مي كرده و در ماه هاي اخير مقتول به لحاظ شرايط نامناسب مالي توانايي پرداخت اجاره بهاي منزل را نداشته، از برادرش خواسته كه آن را پرداخت كند و به همين علت درگيري و در پي آن قتل رخ داده است.
كيفرخواست اين پرونده توسط خاكي داديار اظهارنظر دادسراي جنايي تهران صادر شد تا پرونده جهت بررسي كامل و صدور رأي در دادگاه كيفري استان مورد رسيدگي قرار گيرد.

نقشه كلاهبرداري با حضور پليس ناكام ماند
گروه حوادث: نقشه دو مرد جوان كه قصد كلاهبرداري داشتند با هشياري ماموران انتظامي ناكام ماند.
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل زماني كه ماموران در اتوبان آزادگان در حال گشت زني بودند به سرنشينان يك خودرو پژو كه در حال تردد بودند مظنون شده و به آنها دستور توقف دادند. سرنشينان خودرو با ديدن ماموران قصد فرار از محل را داشتند اما در يك عمليات تعقيب و گريز، هر دوي آنها به دام افتادند و ماموران توانستند خودرو را متوقف كنند.
سرنشينان خودرو كه احمد و حسين نام دارند، در بازجويي مقدماتي از خودروشان چند فقره تراول چك جعلي و يك لباس روحانيت كشف شد.
آنها در بازجويي مقدماتي عنوان كردند كه با خريد لباس قصد كلاهبرداري داشته اند.هم اكنون پرونده براي تحقيق بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره آگاهي قرار گرفته است.

مرگ نوزاد تنها در بيمارستان
گروه حوادث : نوزادي كه سه هفته پيش به بيمارستان رسول اكرم (ص) آورده شده بود روز يكشنبه در اثر شدت بيماري جان سپرد.
به گزارش خبرنگار ما سه هفته پيش زن جوان در حالي كه نوزاد بيماري را در دست داشت وارد بيمارستان رسول اكرم شد. زماني كه پرسنل بيمارستان تلاش خود براي نجات جان نوزاد را شروع كردند زن جوان از فرصت استفاده كرد و از بيمارستان گريخت. پزشكان با اينكه همراهي براي نوزاد وجود نداشت به درمان اين كودك پرداختند ولي تلاشهايشان بي ثمر ماند و روز يكشنبه هفته جاري اين نوزاد در بيمارستان جان سپرد.جسد نوزاد براي كشف اصلي مرگش به دستور بازپرس شاه محمدي به پزشكي قانوني انتقال يافت.
تلاش براي شناسايي خانواده اين نوزاد مجهول الهويه ادامه خواهد يافت.

تعيين حق صغير توسط رياست قوه قضائيه
گروه حوادث: پرونده دو برادر تيراندازي كه يك زن و دو مرد را در شهريار و كرج به گلوله بسته اند هم اكنون براي تصميم گيري نهايي در خصوص سهم يك صغير در اختيار رئيس قوه قضاييه است.
به گزارش خبرنگار ما، اين دو برادر مسلح كه غلامرضا (۳۶ساله) و عباس نام دارند در ابتدا يك زوج جوان را كه علي و مهين نام داشتند را به انگيزه انتقامجويي در شهريار با شليك گلوله به قتل رسانده و سپس شاهد قتل را كه يكي از دوستانشان به نام صابر بود، در شهر كرج با شليك گلوله به سرش به قتل رساندند.
جسد اين زوج جوان در ۲۰ بهمن ماه سال ۸۲ در خانه شماره ۶ كوي زينب شهريار توسط پليس پيدا شد و در حالي كه بازرسي از منزل قربانيان نشان مي داد دو تيرانداز بدون سرقت ۶۰۰ هزار تومان پول و جواهرات با ارزش زوج جوان، محل حادثه را ترك كرده اند. پليس تحقيقات خود را بر روي گروهي شرور متمركز كردند كه به انگيزه انتقامجويي دست به چنين كاري زده اند. به اين ترتيب مادر علي كه در را بر روي مردان مسلح باز كرده بود، تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: در خانه بوديم كه زنگ به صدا درآمد در را باز كردم و در حالي كه با دو جوان كه قبلاً آنها را ديده بودم روبه رو شدم، آنها وارد خانه مان شدند و اقدام به شليك گلوله به طرف پسر و عروسم كردند. در ميان فريادهاي من و كمك از همسايه ها بود كه آنها با يك موتورسيكلت سبزرنگ پا به فرار گذاشتند. ضمن اينكه يكي از مردان مسلح هم مي لنگيد.
بنابراين با توجه به چهره نگاري رديابي ها آغاز شد و دو برادر به نام هاي غلامرضا و عباس شناسايي و دستگير شدند. آنها در بازجويي ها در ابتدا ضمن انكار هرگونه آشنايي با زوج مقتول مدعي شدند قتل ها را يكي از دوستانشان به نام صابر انجام داده است از آن جايي كه مأموران تصور مي كردند. دو برادر قصد فريب دادن مأموران را دارند، شناسايي صابر را در دستور كار خود قرار دادند.
آنها پس از شناسايي خانواده صابر دريافتند. مدت طولاني است كه صابر به طرز مشكوكي ناپديد شده و هيچ كس از او خبري ندارد.تحقيقات ادامه داشت تا اينكه جسد صابر در حالي كه با شليك يك گلوله به سرش به قتل رسيده بود در حوالي منطقه گل تپه كرج پيدا شد.
به اين ترتيب مجدداً دو برادر تحت بازجويي قرار گرفتند و بالاخره غلامرضا لب به اعتراف گشود و به قتل اعتراف كرد. وي تنها انگيزه خود را اختلاف با علي عنوان كرد و گفت: قرار بود روز حادثه براي صحبت كردن به آن جا برويم اما آنقدر عصباني بودم كه به محض ديدن علي، وي و همسرش را به گلوله بستم. بعد از فرار از خانه هم وقتي صابر به ما گفت جريان را به پليس مي گويد از آن جايي كه به شدت ترسيده بوديم، با طرح نقشه اي در روز ۱۵ اسفندماه او را به بهانه اي به اطراف كرج برديم و در فرصتي مناسب به قتل رسانديم.
با تكميل تحقيقات و اعتراف صريح متهمان، بازسازي صحنه قتل، كيفرخواست توسط نماينده دادستان صادر شد و پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان ارجاع شد اما به خاطر اينكه در پرونده يك طفل صغير وجود دارد، به خاطر حساسيت موضوع و تعيين حق صغير از لحاظ قصاص يا ديه پرونده براي تصميم گيري نهايي نزد رئيس قوه قضاييه فرستاده شده و قرار است پس از اعلام نظر نهايي به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان براي محاكمه بازگردانده شود.

بيمار رواني از اتهام قتل تبرئه شد
گروه حوادث: با تأييد بيماري رواني مرد تيراندازي كه سرنشينان يك اتوبوس را در سه راه افسريه به گلوله بسته بود، وي از اتهام قتل عمدي سه نفر تبرئه شد. به گزارش خبرنگار ما، شامگاه ۱۳ اسفند ماه سال ۸۱ از طريق ماموران انتظامي ۱۱۰ به ماموران تجسس كلانتري مشيريه اطلاع  داده شد كه مردي مسلح با وارد شدن به يك اتوبوس مسافربري در سه راه افسريه آنها را مورد هدف گلوله قرار داده است.
بلافاصله ماموران در محل حادثه حضور يافتند و در حالي كه جمعيت زيادي آن جا حضور داشتند؛ متوجه شدند كه مردي حدوداً ۳۵ ساله، در حالي كه شلوار نظامي به تن داشته جلوي يك اتوبوس مسافربري را كه از مشهد به تهران مي آمده را گرفته و پس از ورود به اتوبوس آنها را با اسلحه ژ۳ مورد هدف گلوله قرار داده و سه تن از مسافران به نام هاي حسين، عليرضا، عباس در اين حادثه به قتل رسيده اند.
پس از اطلاع موضوع به بازپرس ويژه قتل- محمد سلطان همتيار- و حضور وي در صحنه حادثه، پيكر خونين مسافران به پزشكي قانوني انتقال يافت و مرد جوان تحت رديابي ويژه قرار گرفت. كارآگاهان در ادامه رديابي هاي خود، متوجه شدند كه مرد مسلح پس از خارج شدن از اتوبوس و تهديد اطرافيانش يك راننده را مجبور كرده تا با خودرواش او را از محل دور كند. اين راننده پس از حضور در كلانتري، گفت مرد مسلح پس از سوار شدن به خودروام از من خواست تا به سمت بازار تهران بروم وقتي در اتوبان محلاتي در حال تردد بوديم، ناگهان از من خواست تا او را پياده كنم. مرد مسلح بدون هيچ آزاري به آرامي از اتومبيل پياده شد.
رديابي ها در اين زمينه ادامه داشت تا اين كه كارآگاهان توانستند مرد مسلح كه وحيد نام داشت را دو روز پس از وقوع جنايت در خانه اش دستگير كنند.
وي در بازجويي هاي اوليه ارتكاب جنايت را قبول كرد و مدعي شد كه از بيماري رواني رنج مي برد و در همان لحظه متوجه نبوده دست به چه كاري زده است. بنابر اين تحقيقات درباره اين كه مرد مسلح بيماري رواني دارد يا خير در دستور كار قرار گرفت و مشخص شد وي از سال ۷۴ در بيمارستان هاي متعدد تحت مراقبت هاي ويژه روحي و رواني قرار گرفته است. به اين ترتيب جلسه محاكمه وي در شعبه ۱۱۵۶ دادگاه امور جنايي تهران برگزار شد و قاضي همتيار با توجه به تاييد بيماري رواني وحيد، حكم را در خصوص وي صادر كرد.متهم براساس حكم صادره از اتهام سه فقره قتل عمدي تبرئه شد و بيت المال موظف به پرداخت ديه به اولياي دم شد. همچنين بنابر اين حكم متهم مي بايستي تا زمان سلامت كامل در بيمارستان رواني بستري باشد. حكم صادره چندي قبل از سوي شعبه ۳۷ ديوان عالي كشور مورد تأييد قرار گرفت.

حادثه در جهان
چهار سال حبس مجازات شايعه پراكني
سايت جنايي: در حالي كه در تمامي كشورها شايعه پراكني امري بسيار عادي و پيش پاافتاده محسوب مي شود و غالباً قربانيان اين قبيل شايعات تنها به ريختن چند قطره اشك يا خشمي زودگذر بسنده مي كنند، شهردار شهر كوچك بوگوتا در كلمبيا، براي شايعه پراكني يا دروغ گويي منجر به ضرر و زيان فرد سوم، مجازات حبس از يك ماه تا چهار سال مقدر كرده است.
سخنگوي شهرداري اين شهر اواخر سال گذشته ميلادي با بيان اين طرح در دفاع از آن گفت: تمامي اهالي اين شهر بايد بدانند كه استفاده از زبان براي شايعه پراكني در خصوص افرادي كه آنها را نمي شناسيم مانند داشتن ديناميت در دهان است.
در حالي كه مطرح كردن اين موضوع براي بسياري از شهروندان كلمبيايي مسخره بود با اين وجود شهردار شهر معتقد است كه با توجه به آمار بالاي خشونت در اين منطقه گاهي اوقات اين شايعات تا حدي گسترده  مي شوند كه حتي اعضاي هيأت منصفه يا قاضي دادگاه با اشاره به اين شايعات، حكم حبس طولاني مدت يا حتي اعدام براي يك متهم را به راحتي صادر مي كند.
وي در مصاحبه اي تلفني با آسوشيتدپرس در اين خصوص گفت: گاهي اوقات اين شايعه پراكني هزينه هنگفتي مانندگرفتن جان يك انسان را در بردارد. خوب به خاطر دارم كه چند سال پيش، قاضي يك دادگاه محلي تنها با اشاره به اين مطلب كه شايعات حاكي از اين است كه مردي از اعضاي يك گروه گانگستري است او را به اعدام محكوم كرد. بسياري از مردم از ترس اين كه براي آنان نيز شايعه اي شكل گيرد از منزل خارج نمي شوند و اين معضل بسيار بزرگ شده است.
قابل ذكر است كه تا كنون هيچ فردي به اتهام شايعه پراكني در اين شهر بازداشت نشده است.
حبس ابد براي قاتل خانوادگي
سايت جنايي: دادگاه عالي لوئيس، مهندسي را كه در اقدامي جنون آميز، همسر و دو فرزند خود را با يك ماهي تابه به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس آنها را خفه كره بود به حبس ابد محكوم كرد.
استيون هورن ۵۰ ساله، در جلسه روز گذشته به درخواست وكيل مدافع خود به بزه انتسابي اعتراف كرد. وي در اين خصوص گفت: من هيچ دفاعي از خود در برابر اصل ماجراي به قتل رساندن خانواده ام ندارم.
استيون پس از به قتل رساندن شارون ۴۷ ساله و دو دختر و پسر ۱۲ و ۱۰ ساله خود در ژوئن سال ،۲۰۰۳ خودكشي كرد. وي سه روز پس از اين حادثه و زماني كه از مرگ نجات يافته بود در بيمارستان به قتل اعضاي خانواده اش اعتراف كرد.
زماني كه قاضي دادگاه از استيون درخصوص انگيزه اش از ارتكاب قتل پرسيد وي تنها سرش را به پائين انداخته و از هر گونه اظهار نظري خودداري كرد.
وكيل مدافع استيون از دادگاه خواسته بود كه با پذيرفتن جنون استيون هنگام ارتكاب جنايت، وي را روانه بيمارستان رواني كند كه اين مسئله با مخالفت قاضي روبرو شد.
اعدام براي قاتل دختر ۱۵ ساله
سي ان ان : دادگاه عالي ايالت منراسكا، مردي را كه پس از ربودن دختر ۱۵ ساله اي در سال ،۲۰۰۵ او را به حومه شهر برده و پس از چندين بار تعرض به وي او را به قتل رسانده است به مرگ با صندلي الكتريكي محكوم كرد.هيتر گواررو ۱۵ ساله روز حادثه مانند هر روز در حال تحويل دادن روزنامه ها بود كه توسط جف هسر ربوده شد.جف هسر پس از قرائت رأي نهايي توسط قاضي ارشد پرونده خطاب به وي گفت: من استحقاق مرگ را دارم. خداوند مرا به سوي خود خوانده است. قصد ندارم تقاضاي تجديد نظر كنم.
طبق قوانين قضايي منراسكا، پس از صدور حكم اعدام توسط دادگاه بدوي به طور خودكار و حتي بدون درخواست متهم پرونده فوق براي تجديد نظر به دادگاه ديگري فرستاده مي شود.پس از اعلام حكم نهايي خانواده مقتول بي هيچ مصاحبه اي با خبرنگاران صحن دادگاه را ترك كردند. اعضاي خانواده جف پس از اعلام حكم به شدت گريستد. در قوانين قضايي منراسكا، مجازات قتل عمد حبس ابد يا اعدام است.مادر هيتر در اولين جلسه دادرسي به اين پرونده خطاب به قاتل دخترش گفته بود: هر روز دعا مي كنم كه خداوند نيرويي به من بدهد تا بتوانم تو را ببخشم.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |