سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۱۲ - Jan 31, 2006
قاتل شيك پوش در دادسرا:
مطبوعات زندگي ام را برباد دادند!
001926.jpg
گروه حوادث - آزاده مختاري: متهم رديف اول پرونده قتل هاي سريالي  زنان خانه دار تهران براي اولين بار در دادسراي امور جنايي تهران  حضور يافت. او با اين ادعا كه مطبوعات ويران كننده زندگي او بوده اند حاضر به پاسخگويي به سؤالات خبرنگاران نشد.
به گزارش همشهري، تصوير چهره نگاري كه توسط بستگان قربانيان از متهم به ارتكاب قتل  هاي سريالي زنان در شهر تهران قبل از دستگيري وي تهيه شده بود، مردي جوان را نشان مي داد با چهره اي لاغرتر از روزي كه او را بازداشت كردند. وقتي عكس عليرضا، ۲۹ساله، مهندس كشاورزي در جرايد چاپ شد، زني با روزنامه همشهري تماس گرفت و مدعي شد عليرضا را قبلا ديده است. او را ابتداي آذرماه مقابل در منزلش ديده بود. چند روز بعد زن در مقابل رئيس دايره ۱۰ اداره آگاهي با صدايي كه هيجان در آن موج مي زند گفت: «اين فرد را مي شناسم ولي روزي كه او را ديدم كمي لاغرتر بود. من به همراه مادرم در خانه اي آپارتماني واقع در مركز شهر زندگي مي كنم. روزي كه عليرضا را ديدم به قصد خريد نان از خانه خارج شدم كه ناگهان متوجه علامتي سفيدرنگ مقابل در منزلمان شدم.
در ابتدا تصور كردم ماموران شهرداري به قصد حفاري خيابان را علامتگذاري كرده اند ولي وقتي كمي بيشتر دقت كردم شبيه اين علامت را مقابل در منازل همسايگان نديدم. به همين دليل تصميم گرفتم علامت را پاك كنم. مشغول پاك كردن علامت بودم كه اين مرد از خودرو پژو۲۰۶سفيد يا نقره اي رنگي خارج شد و از من آدرس پلاك ۳۲ را  پرسيد. او مدعي بود كه آنان خانه خود را براي فروش گذاشته اند ولي او موفق به پيدا كردن پلاك ۳۲ نشده است. حوصله صحبت كردن با او را نداشتم با اكراه به مرد جوان گفتم: «اينجا پلاك ... است در هر حال شما بايد به سمت پايين خيابان برويد» ولي آن پسر همچنان به صحبت خود ادامه داد و در مورد قيمت زمين در آن منطقه بار ديگر مرا سؤال پيچ كرد. بعد از آن به داخل خودرواش بازگشت و من نيز به قصد خريد نان محل را ترك كردم، وقتي بازگشتم او هنوز مقابل منزلمان در خودرواش نشسته بود. تعجب كردم كه چرا براي يافتن پلاك ۳۲ اقدام نكرده است. وقتي عكس اين متهم و همدستش را در روزنامه ها ديدم، ياد آن روز و علامت مقابل در منزلمان افتادم. نمي دانم شايد هيچ ربطي بين اين دو موضوع وجود نداشته باشد ولي من مي ترسم زيرا قربانيان اين قاتل سريالي زنان تنها در خانه بودند و من و مادر پيرم نيز به تنها يي زندگي مي كنيم. اكنون فكر مي كنم شايد آن علامت به نشانه وجود همدست ديگر اين متهم باشد.
با اين همه، تحقيقات پليس بيانگر اين مطلب است كه عليرضا در وقوع جنايات خود تنها يك همدست داشته و آن نيز اعظم۲۳ساله دانشجوي رشته علوم تربيتي است.
روز گذشته وقتي عليرضا بر روي صندلي شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران نشست، بسيار لاغرتر از روزي بود كه او را دستگير كرده بودند لباس هايش مرتب بود و او را كشيده تر از قبل نشان مي داد. تمامي كساني كه او را شناسايي كرده بودند معتقد بودند قاتل، عليرضاست اما در زمان وقوع قتل ها لاغرتر به نظر مي رسيد. ظاهر مرد جواني كه روي صندلي نشسته بود، تاييد اين خبر روزنامه همشهري بود كه اعلام كرده بود كارآگاهان در جست وجوي قاتل شيك پوش زنان هستند.
عليرضا با دو دست صورتش را از هجوم لنز دوربين هاي عكاسان جرايد پنهان كرده بود. سر به زير داشت و با خبرنگاران حرف نمي زد.
پيش از اين مادر علي رضا در گفت وگويي عنوان كرده بود: پسرم دچار لرزش دست است به همين خاطر باورم نمي شود او قادر به كشتن اين سه زن با شرايط جسمي خاص خود باشد.
بازپرس هنرمند در پاسخ به خبرنگار همشهري در خصوص لرزش دست عليرضا گفت:«متهم دچار لرزش دست نيست» در همين لحظه عليرضا كه همچنان صورتش را پنهان كرده بود با صداي بلند گفت:«دستانم مادرزادي دچار لرزش هستند». او در پاسخ به اين سؤال كه چگونه فيلمبرداري مي كردي؟ گفت:«در زمان فيلمبرداري لرزش دستانم را كنترل مي كردم! » بازپرس هنرمند در خصوص سابقه بيماري رواني عليرضا گفت:«هنوز متهم براي انجام آزمايشات به پزشكي قانوني انتقال نيافته است ولي خود متهم مدعي است در سلامت كامل رواني به سر مي برد».
وي در ادامه افزود:« طراحي قتل ها توسط منشي قبلي شركت فيلمبرداري عليرضا كذب است. اين قتل ها توسط خود عليرضا و همدستش صورت گرفته بود. اين در حاليست كه به گفته هنرمند تاكنون هيچ اقدام پليس براي شناسايي منشي نامبرده صورت نگرفته است و شنيده ها حاكي است كه دختر مذكور اكنون خارج از كشور به سر مي برد عليرضا نيز بعد از تعطيلي شركت فيلمبرداري خود به اعظم گفته بود قصد خروج از كشور را دارد.
بازپرس هنرمند در ادامه، بار ديگر انگيزه متهمان از وقوع اين جنايات را مشكل مالي و سرقت از منازل قربانيان عنوان كرد و گفت: «علي رضا بدهي ۳۲ ميليون توماني دانست كه ۱۶ ميليون از آن مبلغ را از پدرش قرض گرفته بود و براي بازگرداندن بدهي خود توان مالي لازم را نداشته و به همين دليل اقدام به گرفتن مبالغي پول نزولي كرده بود. به اين ترتيب بدهي ۱۶ ميليوني پدرش به بدهي ۳۲ ميليون توماني تبديل شد و عليرضا براي پرداخت بدهي هاي خود تحت فشار قرار گرفته و در نهايت اقدام به سرقت و جنايت كرد تا بدهي خود را برطرف كند» .
در همين حال، عليرضا و همدستش طبق گفته مراجع انتظامي، پليسي از منزل سه قرباني خود تنها يك ميليون تومان سرقت كرده بودند. متهم نيز روز گذشته به خبرنگار همشهري گفت: «پدرم قصد باز پس گرفتن مبلغ ۱۶ ميليون تومان خود را نداشت، من خودم اصرار به برگرداندن بدهي ام داشتم!»عليرضا از حدود ساعت ۱۰ صبح تا ۱۵ ‎/ ۱۲ روز گذشته براي اولين بار بعد از دستگيري در دفتر بازپرس هنرمند تحت بازجويي قرار  گرفت. عليرضا در ۵حالي كه بسته سيگاري در دست داشت، از دفتر بازپرس هنرمند خارج شد و به جمع ماموران حفاظتي اداره دهم آگاهي تهران بازگردانده شد.
بازپرس هنرمند بعد از بررسي پرونده نه چندان قطور عليرضا گفت: «در چند روز آينده اعظم را نيز تحت بازجويي قرار خواهم داد. ولي با بازبيني تحقيقات پليس كه توسط كارآگاهان اداره دهم آگاهي مركز در مورد پرونده اين سه قتل از عليرضا و اعظم صورت گرفته بود، متوجه شدم، هر دو متهم بدون هيچ ضد و نقيض گويي تمام ابعاد جنايات را جداگانه بيان داشته اند و يكسان بودن اظهارات آنان نشانه حقيقت اعترافات از سوي اين دو متهم است.
وي افزود: «خريداري طناب و آلت قتاله اين جنايات توسط اعظم صورت گرفته است».
پدر اعظم بعد از خروج متهم رديف اول قتلهاي سريالي پايتخت به همراه پرويز شكوري وكيل پايه يك دادگستري كه وكالت خانواده اعظم را برعهده دارد براي تحويل قرار وثيقه ۱۰۰ ميليون توماني وارد شعبه چهارم بازپرسي به رياست بازپرس هنرمند شدند.ولي سندي كه همراه آنان بود از سوي بازپرس پذيرفته نشد و علت عدم تحويل قرار وثيقه پايان نيافتن تحقيقات پليس از اعظم و انتقال نيافتن متهمان به پزشكي قانوني براي انجام آزمايشات روحي عنوان شد.
پدر اعظم كه معمار است در پاسخ به سؤالات خبرنگار همشهري گفت: «اعظم دختر آرامي بود. هيچ گاه در منزل آشوب و يا درگيري ايجاد نمي كرد. سابقه بيماري رواني نيز ندارد. مسئوليت اياب و ذهاب اعظم به دانشگاه با خودم بود. بعد از پايان ساعات درس در دانشگاه به سر كار خود مي رفت. يك سال گذشته در دفتر فيلمبرداري عليرضا كار مي كرد و از اين طريق ما عليرضا را مي شناختيم. از يك ماه قبل نيز به دليل اينكه دفتر فيلمبرداري تعطيل شد مسئوليت حسابداري رستوراني واقع در خيابان آفريقا را بر عهده داشت.
پدر اعظم با اين مطلب كه تا زمان دستگيري اعظم هيچ كدام از افراد خانواده از همدستي او با عليرضا خبر نداشتند گفت: «ساعت ۷ صبح روز ۲۵ دي ماه چهار مأمور پليس آگاهي وارد خانه مان شدند بدون آنكه توضيحي در خصوص اتهامات دخترم بدهند اعظم را همراه خود به اداره آگاهي بردند. چند ساعت بعد تازه متوجه علت دستگيري اعظم شديم. دخترم زمان بازداشت هيچ مقاومتي از خود نشان نداد.»
وي افزود:« رفتار اعظم در مدت يكماهي كه با عليرضا در ارتكاب به جنايات همكاري مي كرد بسيار آرام بود و حتي مي توانم بگويم بسيار مهربانتر به نظر مي رسيد.»
پدر اعظم درمورد اينكه تصور او از همدستي اعظم با عليرضا چيست گفت:«اعظم براي خرج دانشگاهش دچار مشكل مالي بود. براي همين در شركت علي رضا مشغول به كار شد. من مطمئن هستم دخترم فريب اين پسر را خورده است. روزهاي آخر قبل از دستگيري در خانه عنوان مي كرد تا عيد حتما خودرويي خريداري خواهد كرد. عليرضا او را گول زده بود. دخترم ديوانگي كرده است. او هيچ نيازي نداشت، نمي دانم چرا فريب اين پسر را خورد.»
بازپرس هنرمند روز گذشته عنوان كرد به زودي دو متهم براي انجام آزمايشات رواني به پزشكي قانوني انتقال خواهند يافت.

كارگر ساده  لوح سارق موزه ايران باستان
گروه حوادث: كارگر نظافتچي كه به خاطر مشكلات مالي قصد سرقت هشت قطعه اشياي عتيقه را از موزه ايران باستان داشت با هوشياري مأموران دايره ۲۰ اداره آگاهي مركز شناسايي و دستگير شد.
به گزارش همشهري، اواسط دي ماه امسال مسئول حفاظت فيزيكي ميراث فرهنگي موزه ايران باستان با طرح شكايتي مدعي شد كه هشت قطعه اشياي عتيقه كه متعلق به هزاره دوم قبل از ميلاد است به دست فرد يا افرادي از دو ويترين به سرقت رفته است.
با اعلام سرقت، تيمي از كارآگاهان دايره ۲۰ اداره آگاهي مركز به سرپرستي سرهنگ خوئيني ها- معاون اول عمليات اداره آگاهي- به محل سرقت رفتند. در بازديد همه جانبه از موزه و تشخيص و اثربرداري از محل هاي سرقت سه نكته توجه كارآگاهان را به خود جلب كرد.
كارآگاهان متوجه شدند كه هيچ دليل مستندي مبني بر اين كه سارقان از بيرون، داخل محوطه شده و اقدام به سرقت كرده  باشند وجود ندارد. دوم هيچ گونه فشار جوي بر روي بي سيم هاي نصب شده در محل سرقت وارد نشده و سارق به راحتي از محل سرقت دور شده است.و سوم، سرقت از دو ويترين كاملاً مجزا صورت گرفته و سارق سعي داشته پس از سرقت با چيدن بقيه اشياء ويترين، مسئولان را از سرقت مطلع نكند.
با نخستين سرنخ ها، مأموران با اخذ دستور قضايي از سوي بازپرس قيصري، كليه مكان ها و محل هايي كه امكان داشت سرقت توسط آن افراد صورت گرفته باشد، تحت مراقبت ويژه قرار دادند. همچنين كليه افرادي كه امكان ورود به محوطه محل سرقت را داشتند، تحت بازجويي قرار گرفتند و سوابق افراد در نظر قرار گرفت. از طرفي كارآگاهان دريافتند دوربين هاي مداربسته موجود در سالن ها تنها قادرند اشياء بزرگ را كه مورد سرقت قرار مي گيرند نشان دهند. همچنين شيشه هاي موزه از ايمني كامل برخوردار نبوده است. مأموران دايره ۲۰ پس از چند روز تحقيق و بررسي بالاخره به يكي از كارگران به نام احمد (۲۵ ساله) كه مدت شش سال به عنوان كارگر نظافت در موزه فعاليت داشت، مظنون شدند. پس از چند روز تعقيب و مراقبت، كارآگاهان متوجه شدند كه وي نسبت به بقيه كارگران وقت بيشتري را در موزه صرف مي كند؛ بنابراين او مجدداً  تحت بازجويي قرار گرفت و به سرقت هشت قطعه اشياي عتيقه اعتراف كرد.
وي گفت: به خاطر مشكلات مالي تصميم گرفتم تا اشياي ريز ولي قيمتي را از موزه سرقت كنم. پس از سرقت از آنجايي كه محوطه تحت كنترل بود، نتوانستم در اين مدت اشياء را به بيرون از موزه انتقال دهم به همين خاطر آنها را در يكي از دستشويي ها پنهان كرده بودم.
بر پايه اين گزارش سرهنگ خوئيني ها، با اعلام اين خبر گفت: متهم جوان همدستي نداشته و پس از كشف اشياء عتيقه تمامي آنها به موزه بازگردانده شده است.معاون اداره آگاهي تهران هشدار داد: شايد اين اتفاق زنگ خطري براي مسئولان همه موزه ها و اشياء تاريخي و فرهنگي باشد. اين گونه مراكز از افراد پيماني در اين مكان ها كمتر استفاده كنند تا از اين طريق احساس مسئوليت بيشتري نسبت به اموال تاريخي ما داشته باشند.متهم اين پرونده، معمولاً  به تنهايي به كار نظافت مي پرداخت و چند ساعتي را در موزه مي گشت.
اين گزارش حاكي است، متهم هم اكنون با قرار در بازداشت به سر مي برد تا تحقيقات تكميلي در خصوص پرونده صورت گيرد.

مرگ مشكوك يك پدر
گروه حوادث: مردي كه در پي مسموميت شديد در بيمارستان لقمان بستري بود، پس از ۲۵ روز جدال با مرگ، دو روز قبل جان باخت.
به گزارش همشهري، اين مرد كه هوشنگ.ت نام دارد، اوايل دي ماه امسال به همراه همسرش بهروزه، در پي مسموميت شديد به بيمارستان لقمان انتقال داده شدند، اما به خاطر شدت مسموميت هوشنگ به بخش ICU و همسرش براي مداوا به بيمارستان شهريار انتقال يافتند.
اين زوج كه دچار مسموميت شديد شده بودند تحت درمان ويژه قرار گرفتند. پزشكان از ابتدا اميدي به درمان آنها نداشتند تا اين كه صبح روز شنبه ۸ بهمن ماه، هوشنگ در بيمارستان جان باخت. يكي از نزديكان اين زوج درباره اين حادثه گفت: «اين خانواده صاحب دختري به نام ليندا هستند. اين دختر پس از مسموميت پدر و مادرش توسط ماموران كلانتري ۱۳۷ كوي نصر تحت بازجويي قرار گرفت. او ظاهراً به مسموم كردن پدر و مادر خود به طور تدريجي اعتراف كرده است.آخرين اخبار در اين خصوص حاكي از آن است كه دختر جوان به خاطر ازدواج با يك پسر مقيم آمريكا، دست به چنين كاري زده است. اين در حالي است كه ليندا با صدور قرار وثيقه از سوي بازپرس دوم دادسراي سعادت آباد آزاد است. جسد اين مرد هم اكنون براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافته است.

قاضي پرونده گلدكوئيست:
طي روزهاي  آينده ۴۰ متهم پرونده جهت اخذ آخرين
دفاع در دادسرا حاضر مي شوند
001929.jpg
ايسنا: قاضي رسيدگي كننده به پرونده گلدكوئيست اعلام كرد كه طي روزهاي  آينده ۴۰ متهم پرونده گلدكوئيست جهت اخذ آخرين دفاع در شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت حاضر خواهند شد.
حميدرضا طايفي با اعلام  اين خبر گفت: با احضاريه هايي كه براي حدود ۴۰ نفر از متهمان شركت گلدكوئيست فرستاده شده  اين افراد جهت اخذ آخرين دفاع در شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت حاضر خواهند شد و پرونده آنها براي صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه ارسال مي شود.
وي خاطرنشان كرد:  اين متهمان در حال حاضر با قيد وثيقه آزاد هستند و طي روزهاي آينده به تدريج در اين شعبه جهت ارائه دفاعيات خود حاضر خواهند شد و محكوميت آنها بستگي به نظر و راي دادگاه خواهد داشت.

مادر قاتل يا مجنون
001920.jpg
سي ان ان: مادري كه متهم به خفه كردم سه فرزند خود است، با نوشتن نامه اي به پليس در كشف انگيزه خود از به قتل رساندن فرزندانش كمك كرد . اين در حالي است كه كشيشي كه با متهم در ارتباط است نيز روز گذشته اعلام كرد كه وي به شدت از جنايتي كه مرتكب شده پشيمان است .
پائول اليزار ۴۳ ساله از روز شنبه و زماني كه همسرش از نيويورك با پليس تماس گرفته و اطلاع داد كه پائول در اقدامي جنون آميز سه فرزندشان را به قتل رسانده است در بازداشتگاه موقت به سر مي برد. وي پس از مراجعه پليس به منزل ناگهان كنترل خود را از دست داده و بر روي زمين افتاده بود. بازپرس تحقيق پرونده در اين خصوص به خبرنگاران گفت: كودكان به قتل رسيده در حالي كه لباس هاي تميزي بر تن داشتند در كنار يكديگر و بر روي يك تخت دو نفره قرار داشتند . گويا متهم ابتدا آنها را تميز كرده و سپس خفه كرده بود. قربانيان بين ۶ تا ۸ سال سن داشتند.دادستان پرونده نيز روز گذشته در اين خصوص گفت : تا كنون هيچ شكي در خصوص فردي كه اين كودكان را به قتل رسانده وجود نداشته است. البته ما در حال كشف انگيزه متهم از ارتكاب اين جنايت هستيم.كشيش خانوادگي پائول كه در زندان با وي ملاقات كرده نيز پس از خروج از سلول وي به دادستان پرونده گفت : وي از گناهي كه مرتكب شده بسيار پشيمان است. وي از من درخواست كرد كه براي آمرزش وي دعا كنم. به گفته بازپرس تحقيق پرونده، اجساد اين كودكان براي كشف علت واقعي مرگ آنها به پزشكي قانوني فرستاده شده است . پليس گمان مي كند كه قاتل پيش از خفه كردن كودكانش به آنها مواد سمي خورانده است.علاوه بر اين به گفته پزشكاني كه متهم را بلافاصله پس از انتقالش به بيمارستان معاينه كرده بودند ، وي نيز مقادير اندكي مواد سمي خورده بود كه منجر به مرگ وي نشد .

متهم جرم خود را انكار كرد
001923.jpg
سي ان ان: مردي كه متهم به تجاوز به دختري سه ساله كه به همراه مادرش نزد وي زندگي مي كرده، است روز گذشته با انكار اتهام خود ادعا كرد كه زخمي كه بر روي پاي قرباني وجود داشته و به گفته پزشكان نتيجه مقاومت وي در برابر متهم است جاي گاز يك عنكبوت است. پليس آلاباما چند روز پيش، جك ويلي ۵۸ ساله و گلي مارشال ۴۰ ساله را به اتهام تجاوز به دختر فوق و آزار و اذيت جنسي پسري ۱۷ ساله بازداشت كرد .
متهم رديف اول پرونده در گفتگو با سي ان ان ادعا كرد كه ماموران به اشتباه اين اتهامات را بر وي وارد كرده اند و كودك فوق نيز مورد هيچ تجاوزي قرار نگرفته بوده است. گلي مارشال كه دوست دختر جك و مادر قرباني بوده در اعترافاتش با رد سخنان جك ادعا كرد كه وي چندين بار دخترش را مورد تجاوز قرار داده بود . البته وي ادعا كرد كه اثر زخم بر روي پاهاي دختر خردسالش نتيجه گازهاي عنكبوت است.
علاوه بر اين وي از دادگاه درخواست كرد تا براي اثبات سخنانش دخترش را به چندين پزشك كودكان نشان دهند. وي در ادامه گفت: من گناهان بسياري مرتكب شده ام و برايم اهميتي ندارد .كه آنها من را به حبس طولاني مدت نيز محكوم كنند اما حقيقت اين است كه من به هيچ وجه به دخترم آسيبي نرساندم. من وي را دوست داشتم. دادستان پرونده با تفهيم اتهامات متهمين ادعا كرد كه از آنجا كه اين زوج با ماشين خود به شهرهاي بسيار سفر كرده بودند امكان آزار و اذيت ساير كودكان توسط آنها نيز وجود دارد. علاوه بر اين متهم رديف اول پرونده نيز به تجاوز به پسري در يكي از شهرهايي كه سفر كرده بود اعتراف كرده است.
قرار است، دادگاه نهايي متهمان ظرف چند روز آينده تشكيل شود .

كشف جسد در پاسداران
گروه حوادث: جسد يك پسر جوان در رودخانه خيابان پاسداران كشف شد.
به گزارش همشهري، ظهر روز گذشته خبر كشف جسد يك پسر ۲۲ ساله كه در گوشه اي از رودخانه خيابان پاسداران نزديك كوچه مازيار رها شده بود به اطلاع ماموران كلانتري ۱۲۴ رسيد. ماموران آتش نشاني براي بيرون كشيدن جسد از داخل رودخانه به محل اعزام شدند.
به دور گردن مقتول طنابي بسته شده بود و در فرضيه اول احتمال قتل در اثر خفگي از سوي بازپرس هنرمند و كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ مطرح شد.
جسد پسر مذكور براي مشخص شدن علت تامه مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت. تحقيقات بر روي اين پرونده جنايي آغاز شده است.

علت حريق نمايشگاه بين المللي هنوز مشخص نشده است
فارس: رئيس اداره بررسي علل حريق و حوادث سازمان آتش نشاني شهرداري تهران با اشاره به گذشت ۱۶ روز از حادثه آتش سوزي سالن شماره ۵ نمايشگاه بين المللي تهران، اظهار داشت: به علت به هم خوردن صحنه آتش سوزي، كارشناسان نتوانسته اند هنوز علت حريق را مشخص كنند. حميد عرب زاده افزود: به علت برودت هوا و همچنين بي ثبات بودن ستون هاي سالن شماره ۵ نمايشگاه بين المللي تهران، كار آواربرداري به كندي انجام مي شود.
رئيس اداره بررسي علل حريق و حوادث سازمان آتش نشاني شهرداري تهران تصريح كرد: تاكنون ۸۰ درصد از كار آواربرداري انجام شده است ولي تا به اتمام نرسيدن كار آواربرداري، نمي توان علت اصلي حادثه حريق را بيان كرد. سالن شماره ۵ نمايشگاه بين المللي تهران كه داراي ۲۶ غرفه داخلي و تمام مبل در وسعت ۵ هزار متر بوده است، صبح روز شنبه ۲۴ دي ماه در آتش سوخت و خسارات هنگفتي بر جاي گذاشت.

زنان؛ قربانيان خاموش
سميه افشين فر
شب بود. از محل كارش به خانه مي رفت كه سوار ماشين شد. چهار مرد در اتومبيل منتظر حركت بودند؛ كنار دو مرد، بر صندلي عقب نشست و ماشين بلافاصله حركت كرد. زن نمي دانست كه به سمت ويراني مي رود. يكي از مردها تهديدش كرد و دقايقي بعد اتومبيل از مسيرش منحرف شد. مردها او را مورد آزار و اذيت قرار مي دهند و چند لحظه بعد بدن خسته و بي رمق زن در كنار خيابان افتاده است. با هزار بدبختي خودش را به خانه مي رساند. جرأت بيان كردن ماجرا را ندارد. با خودش مي گويد: هيچ كس نبايد بفهمد؛ اگر كسي بفهمد چه تصوري از من خواهند داشت؟...
چقدر دلش مي خواست مي توانست با كسي حرف بزند اما هيچ كس نبود تا به او بگويد تو قرباني هستي؛ قرباني يك جنايت شوم.
چند روز بعد وقتي در روزنامه ها مي خواند: «تبهكاران باغ خرمالو به آزار و اذيت ۱۸ زن اعتراف كرده اند» كمي آرام مي گيرد اما هنوز جرأت بيان ماجرا را ندارد و در مطرح كردن شكايت ترديد مي كند.

درد مخفي در قلب اجتماع
دكتر عسگري راد- حقوقدان و وكيل پايه يك دادگستري- در پاسخ به اين سؤال كه چرا از ۱۸ مورد آزار و اذيت زنان كه تبهكاران به آن اعتراف كرده اند تنها ۶ شكايت مطرح شده مي گويد: مسائل ناموسي در كشور ما مسائل بسيار خصوصي و محرمانه اي است كه افراد براي حفظ حيثيت و آبرو ترجيح مي دهند عليرغم اينكه قرباني شده اند، اين موضوع را افشاء نكنند. در حقيقت ما در اين زمينه مشكل فرهنگي داريم؛ بايد در جامعه اين تفكر را ايجاد كنيم كه اين افراد، داوطلب نبودند بلكه تنها قرباني هستند. تصور كنيد زني براي انجام كار ساده اي كه حالا به هر دليل ممكن است خانواده در جريان نبوده اند از منزل خارج مي شود و اين اتفاق برايش مي افتد. اين زن به دليل كار كوچكي كه داشته مجبور است مشكل بزرگي را تحمل كند. ترس از اين بي آبرويي موجب مي شود تا زن دم نزند و سكوت كند. در مورد فرار دختران نيز بارها ديده ايم كه دختري به دليل تأخير در بازگشت به خانه و ترس از عقوبت و سرزنش خانواده به دليل چند ساعت تأخير، حاضر نمي شود به خانه برگردد.متأسفانه شكل برخورد نامطلوب ما با واقعيت هاي اجتماعي، مهم ترين علت سكوت قربانيان است.
زهرا ارزني- وكيل پايه يك دادگستري- نيز در خصوص عدم شكايت زنان معتقد است: «زني شوهر دارد و اين حادثه برايش اتفاق افتاده است. اين زن اگر جريان را بازگو كند مسلماً زندگي اش را از دست خواهد داد. حالا اگر اين اتفاق براي يك دختر بيفتد با توجه به نگاهي كه در جامعه در مورد دختران وجود دارد، اين قضيه حادتر و پيچيده تر مي شود. اين دختر به دليل حفظ حرمت و آبرو مجبور است سكوت كند و اين قضيه را حتي از خانواده اش مخفي كند. اين مورد فقط يك بعد قضيه است. از طرف ديگر، در مطبوعات ما هنوز از واژه تجاوز استفاده نمي شود و به جاي آن مي نويسند «آزار جسمي ». وقتي چنين ديدگاهي وجود دارد چه توقعي داريم افرادي كه با اين قضيه برخورد كرده اند صريحا موضوع را با ما در ميان بگذارند؟ ما از فشار روحي و رواني كه اين افراد ديده اند غافليم. زن و دختري كه مورد تجاوز قرار گرفته، آنقدر اين مسأله برايش غيرقابل تحمل و زجرآور است كه مي خواهد هر چه زودتر آن را فراموش كند. در حالي كه مطرح كردن شكايت، مستلزم بازجويي هاي مكرر و زنده  شدن ماجراست. متأسفانه در كشور ما نهادهايي وجود ندارند تا از اين قربانيان حمايت كنند و آنها را مورد مشاوره رواني قرار دهند، در حالي كه شاكي به جاي اعدام متهم، نيازمند درمان خود است. با نگاه غلطي كه در جامعه وجود دارد ما جرأت طرح اين موضوع را به قربانيان نمي دهيم. تا آنجا كه من مي دانم، در كشور تركيه برنامه هايي وجود دارد كه در آنها زنان و دختراني كه مورد تجاوز قرار گرفته اند با چهره هايي كه پوشيده شده است در ميزگردها و جلسات روانشناسي شركت مي كنند و به ذكر جزئيات اتفاق مي پردازند؛ در صورتي كه در ايران با عدم طرح موضوع، باعث مي شويم كه اين جرائم پنهان بمانند. ما اين جرائم را در حوزه حريم خصوصي مي دانيم و از اين غافليم كه حريم خصوصي ما حريم عمومي نيز هست. اين جرائم، اذهان عمومي كل جامعه را نيز مخدوش مي كند. اين زنان گناهي ندارند. آنها انسان هايي بوده اند كه تنها از آزادي هاي مشروع خود استفاده نموده اند و هيچ كس حق نداشته كه آزادي آنها را سلب نمايد. ما با فراموش كردن حقوق شهروندي در واقع از مجرم دفاع مي كنيم. تصور كنيد اگر اولين زني كه با اين اتفاق روبه رو شد اين موضوع را مطرح مي كرد، ۱۷ زن بي گناه ديگر قرباني نمي شدند» . عسگري راد نيز نظري مشابه ارزني دارد و مي گويد: اگر جرم اتفاق بيفتد و كسي از آن مطلع نشود در حقيقت به صورت دردي مخفي در نهاد اجتماع باقي خواهد ماند. اين عمل از يك طرف جسارت تبهكاران را بيشتر خواهد كرد و از طرف ديگر موجب هوشياري جامعه نيز نمي شود. در حالي كه اگر ما جرم را به صورت علني مطرح كنيم هم افرادي كه مرتكب اين نوع جرائم مي شوند مي فهمند كه تعقيبات قانوني در اين زمينه وجود دارد و هم افرادي كه شرايطي مشابه قربانيان دارند مي فهمند كه چطور بايد عمل كنند اما با مخفي ماندن جرم، هر دو اثر اجتماعي سلب مي شود.

شاكي خصوصي تنها منبع پيگيري جرم
اما عسگري راد در پاسخ به اين سؤال كه چرا در سيستم قضايي ما شكايت تلفني وجود ندارد مي گويد: در بعضي جرائم در حد اعلام جرم، شكايت تلفني وجود دارد. يعني هر كسي كه از جرم مطلع مي شود آن را به مراجع انتظامي و قضايي اطلاع مي دهد. در واقع اين مربوط به جرائمي مي شود كه بيشتر جنبه  عمومي داشته باشند. در مورد تجاوز كه جزو جرائم خصوصي است، اين مسئله وجود ندارد. هر چند كه اين موضوع بار عمومي هم داشته باشد زيرا شاكي خصوصي بايد در تهيه ادله به دادسرا كمك كند و در شكايت تلفني اين امكان وجود ندارد. متأسفانه در كشور ما استفاده از ايميل، پست و تلفن براي ارائه شكايت و اثبات جرم معمول نيست و قرباني نيز به دليل طولاني و خسته كننده بودن مراحل دادرسي حاضر به شكايت نيست. در حالي كه استفاده از ابزارهاي ارتباطي پيشرفته باعث مي شود افراد، اطلاعات را سريع تر در اختيار مراجع انتظامي و قضايي قرار دهند.
متأسفانه با خلأيي كه در سيستم قضايي و انتظامي ما وجود دارد براي پيگيري اين جرائم افراد خبره وجود ندارند و تنها منبع پيگيري پرونده، شاكي خصوصي است كه اگر نباشد روند پيگيري پرونده مختل خواهد شد.
اما ارزني معتقد است: وجود شكايت تلفني در سيستم قضايي ممكن است ظلمي در حق افراد جامعه باشد و هركس به خود اجازه بدهد با گرفتن يك شماره تلفن حتي از يك فرد بي گناه شكايت كند و اين تصور كه يك بي گناه حتي براي ده دقيقه مورد بازجويي قرار بگيرد و مجرم تلقي شود از نظر رواني براي افراد، سنگين و غيرقابل تحمل است.
وي مي گويد: به نظر من در مورد جرائمي از قبيل تجاوز كه جنبه عمومي نيز پيدا مي كند بهتر است يك خط تلفن ويژه راه اندازي كنيم تا قربانيان به صورت دقيق جزئيات را شرح دهند. البته بايد از نيروهاي پليس خبره نيز برخوردار باشيم تا بتوانند به صحت و سقم موارد مطرح شده پي ببرند. اين وكيل دادگستري در پايان با اشاره به اعدام اعضاي باند كركس ها در دو سال گذشته مي گويد: به جاي اينكه اين افراد را اعدام كنيم ميزگردهاي روانشناسي بگذاريم و به علت يابي اين موارد بپردازيم.
اعدام اين افراد قرص مسكني است كه فقط يك ماه مؤثر خواهد بود. بايد از طريق رسانه ها، آنقدر اين مسائل را مطرح كنيم تا جامعه بپذيرد زنان در اين قضيه نقش ندارند و فقط قرباني هستند و جامعه بايد از آنها حمايت كند.

گسترش عمومي فساد و تعرض باندي «فساد في الارض» است
يك عضو كميسيون حقوقي و قضايي مجلس شوراي اسلامي درباره پرونده متهمان به سرقت و تعرض به زنان گفت: كسي كه عامل گسترش عمومي  فساد شده و  ايجاد رعب و هراس در جامعه نمايد هر چند تحت عنوان «محارب يا مفسد في الارض» محاكمه نشود اما اشد مجازات يعني اعدام مشمول او مي شود.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
خارجي
سخنگاه
سياسي
داخلي
شهر
شهرستان ها
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سخنگاه   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهر   |   شهرستان ها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   يادداشت   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |