دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۸۵ - May 15, 2006
گزارشي از نشست آسيب شناسي مطبوعات دفاع مقدس
روزنامه نگاري جنگ تجربه اي تازه
علي شيرين
002679.jpg
دكتر جمالي: صفحات دفاع مقدس فراتر از چپ و راست و فوق جريان هاي سياسي هستند. در اين وادي ما بايد تنها خدا و شهدا را ناظر اعمال و رفتار خود ببينيم.
هدايت الله بهبودي: تجربه روزنامه نگاري جنگ بايد به عنوان پروژه اي تحقيقي مورد توجه قرار گيرد.

نخستين نشست آسيب شناسي مطبوعات دفاع مقدس روز چهارشنبه۱۹ارديبهشت ماه با حضور جمعي از نويسندگان، خبرنگاران و علاقه مندان، در سالن  همايش هاي نمايشگاه مطبوعات برگزار شد.
در ابتداي نشست كه رأس ساعت ۱۰صبح آغاز شد پس از تلاوت آياتي از قرآن مجيد، دكتر محمدرضا جمالي- مدير مسئول روزنامه جوان- با اشاره به تاريخ روزنامه نگاري در ايران گفت: ۱۶۰سال پيش، ميرزا صالح شيرازي از ميان ۶نفري كه براي فراگيري علوم و فنون روز به غرب اعزام شده بودند به ايران بازگشت و براي اولين بار روزنامه «كاغذاخبار» را منتشر كرد. اكنون با گذشت سال هاي طولاني از اين اقدام، براي من اين سؤال مطرح است كه چرا ما يك روزنامه مطرح در دنيا و فراملي نداريم.
وي در توضيح بيشتر افزود: يكي از دلايل، سايه سنگين سياست است كه موجب شده ما نتوانيم يك روزنامه فراملي داشته باشيم؛ اگر احزاب كاركرد حزبي نداشته باشند، مطبوعات به حزب تبديل مي شوند و در نتيجه، ماهيت حرفه اي و تخصصي خود را از دست مي  دهند.
جمالي در ادامه با اشاره به وضعيت مطبوعات دفاع مقدس با ابراز تأسف از عدم حمايت مسئولان از مطبوعات و نشريات فعال در اين عرصه و خالي بودن جاي مطبوعات مستقل گفت: رنگين نامه ها و نشرياتي كه فاقد محتوا هستند با شمارگان بالا و برخورداري از حمايت مسئولان و يارانه ها منتشر مي شوند اما نشريات دفاع مقدس به دليل مشكلات گوناگون تعطيل مي شوند.
وي با انتقاد از نگاه برخي از مديران مسئول مطبوعات به فرهنگ دفاع مقدس گفت: برخي از روزنامه ها صفحات پرت و كم خواننده خود را به اين موضوع اختصاص مي دهند كه اين، نشأت گرفته از نگاه ابزاري و بازاري به اين مقوله است.
مدير مسئول جوان با تأكيد بر فراجناحي بودن دفاع مقدس گفت: صفحات دفاع مقدس فراتر از چپ و راست و فوق جريانات است و در اين وادي ما بايد تنها خدا و شهدا را ناظر اعمال و رفتار خود ببينيم.
جمالي با اشاره به ضرورت رويكرد مطبوعات دفاع مقدس به سمت نسل سوم و جنگ نديده گفت: به منظور برقراري ارتباط هنري با مخاطب بايد از عناصر شكل، فرم، صفحه آرايي، تصاوير جذاب و مطالب بكر بهره جست تا اين صفحات با خواننده ارتباط برقرار كنند.
***
محمدعلي آقاميرزايي- عضو شوراي مركزي مجمع نويسندگان و خبرنگاران دفاع مقدس و مجري مراسم- با اشاره به اينكه هم اكنون دچار ريزش نيروهاي حرفه اي و تعطيل شدن صفحات جاندار و حرفه اي هستيم خواستار توجه بيشتر مديران مسئول به وضعيت نيروها و صفحات دفاع مقدس شد. وي سپس از شمسي خسروي- عضو مجمع و خبرنگار فعال حوزه دفاع مقدس- دعوت كرد تا مقاله اش را ارائه كند. وي با ارائه مقاله اي انتقادي با اشاره به وضعيت صفحات دفاع مقدس گفت: يكي از آسيب هايي كه هم اكنون مطبوعات دفاع مقدس را تهديد مي كند كليشه اي شدن مطالب و موضوعات است. وي افزود: همچنين روزنامه نگار در فرآيند تهيه مطالب و اخبار با موانع زيادي روبه رو است كه بايد براي آن فكري كرد.
***
«هدايت الله بهبودي» نويسنده نام آشناي ادبيات پايداري نيز سخنران بعدي نشست بود كه بدون در دست داشتن هرگونه دست نوشته اي، با طمأنينه مطالب جالب توجهي را ارائه كرد.
وي گفت: ما دچار كليشه ها شده ايم. حرف زدن از حادثه اي كهنه، كار ساده اي نيست. نوشتن و به تصوير كشيدن وقايع و حوادث جنگ، كاري حرفه اي و هنري است كه حرفه اي ها را مي طلبد و حرفه اي ها هم به دليل نبودن زمينه اقتصادي و فرهنگي و عدم حمايت كافي، كمتر به اين عرصه وارد مي شوند.
عضو شوراي سردبيري نشريه تعطيل شده «كمان» با اشاره به شرايط فعاليت در سال هاي گذشته گفت: در آن سال ها تخصص و تبحري وجود نداشت اما حال و هوا و فضا براي كسب تجربه مهيا بود و اگر دقت كنيم مي بينيم بهترين آثار هم در همان دوره خلق شده است.
اين نويسنده دفاع مقدس تصريح كرد: بايد نگاه توصيفي و تبليغي به جنگ را ترك كرد و با درك واقعيت هاي امروزي جامعه به سمت جنگ رفت.
بهبودي افزود: بخش خصوصي به اين سمت نمي آيد و در نتيجه دولت و دولتي ها بايد از اين عرصه حمايت كنند. خب! اين مراكز هم صافي هاي خودشان را دارند و البته حق هم دارند؛ اينجاست كه جلوي ايده هاي نو گرفته مي شود.
بهبودي با اشاره به ماجراي تعطيلي نشريه كمان گفت: من زخم خورده هستم. بعد از ۸سال تلاش آن را تعطيل كرديم. البته كمان در بهترين شرايط تعطيل شد. ما مشكل مالي نداشتيم اما خودمان تمام شده بوديم.
روزنامه نگار قديمي مطبوعات دفاع مقدس در پايان از دست اندركاران مجمع درخواست كرد تا تجربه نوين روزنامه نگاري جنگ را به عنوان پروژه اي تحقيقي مورد توجه قرار داده و پيشينه اين تجربه بزرگ را بررسي و در قالب كتابي ارائه كنند.
مجيد ميرزايي- نويسنده راديو فرهنگ- ديگر سخنران همايش، خواستار تجديدنظر جدي در رويكردهاي نويسندگان و فيلمسازان به چهره هاي شاخص دفاع مقدس شد و اين موضوع را مطرح كرد كه نبايد شخصيت فرماندهان جنگ را به گونه اي اسطوره اي و غيرقابل دست يافتن براي خواننده ترسيم كنيم.
همچنين حجت الاسلام فخرزاده- عضو دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري- با اشاره به ضرورت دسترسي نويسندگان به اسناد جنگ، خواستار تسهيل روند دسترسي به منابع و اسناد دوران جنگ شد. وي تأكيد كرد: مقداري از ضعف ها و كاستي ها به خودمان برمي گردد. اگر با اعتقاد كار كنيم قطعاً مخاطبان خود را هم خواهيم يافت.
دبيركل مجمع خبرنگاران و نويسندگان دفاع مقدس در پايان اين نشست طي سخناني پيرامون راهكارهاي معرفتي انتشار آثار مطبوعاتي دفاع مقدس سه مؤلفه را در اين زمينه قابل طرح دانست.
سعيد علاميان فقدان هر يك از اين سه مؤلفه را نقصاني دانست كه موجب عدم شكل گيري كار حرفه اي در اين عرصه مي شود.
وي برخورداري از دانش روز روزنامه نگاري، معرفت به تاريخ و جغرافياي جنگ و معرفت به هويت و جوهره دفاع مقدس را به عنوان سه مؤلفه  معرفتي و زيربنايي در عرصه مطبوعات دفاع مقدس مطرح كرد و افزود: با فقدان هركدام از اينها نبايد انتظار توليد كار حرفه اي و پرمخاطب را داشت.
اين روزنامه نگار سرشناس دفاع مقدس در توضيح بيشتر گفت: برخورداري از دانش روز حرفه روزنامه نگاري و قلم زدن با نثري روان، زنده و تازه همراه با حفظ اصالت واژه هاي دوران دفاع مقدس، مخاطبان را به سمت خود جذب خواهد كرد.
وي مطالعه مستمر، داشتن اطلس جنگ، شخصيت شناسي و معرفت به جوهره اصلي جنگ و توجه به نقش دفاع مردمي را لازمه روزنامه نگاري در عرصه دفاع مقدس برشمرد.
حواشي نشست
* توصيه مي شود نشست هاي تخصصي از اين دست استمرار يابد. مسلماً طرح مباحث حرفه اي به برطرف شدن نقاط ضعف و ارائه راهكارهاي تازه براي نويسندگان مطبوعات دفاع مقدس منجر خواهد شد.
عليرضا نيافر- تهيه كننده و سردبير گروه دفاع مقدس راديو سراسري و راقم اين سطور، به دليل كمبود وقت نتوانست مقاله اش را ارائه كند.
* جمع بندي موضوعات و مطالب مطرح شده در اين همايش در قالب كتاب يا ويژه نامه، اقدام مناسبي است كه مي تواند مجمع را در رسيدن به اهدافش ياري كند.

گفت و گو
در وادي ايثار
زينب پشت مشهدي
002682.jpg
محمدرضا گروسي متولد ۱۳۵۱ و فوق ليسانس مديريت و برنامه ريزي است. او از سن ۱۴ سالگي نيروي افتخاري بنياد شهيد بود و پس از ۷ سال به استخدام رسمي اين نهاد درآمد. وي در سال هاي ۷۶ و ۷۷ و ۸۳ به عنوان كارشناس و مدير نمونه اين نهاد انتخاب شده است. گروسي به تازگي به مدير كلي گلزارهاي شهداي كشور منصوب شده است.
* انقلاب اسلامي چه نسبتي با ايثارگري داشته و دارد؟
- از بركات پيدايش و ظهور انقلاب اسلامي ايران، دميدن روح ايثار و فداكاري و از خودگذشتگي در كالبد پژمرده و بي رمق جامعه ايراني بود.
* اين نقش در عرصه هاي سياسي و فرهنگي و اقتصادي چگونه محقق مي شود؟
- برپايي جمهوري اسلامي ايران، مبتني بر ايثار و ايثارگري بوده است. معتقدم يكي از عواملي كه برخي از جوانان را نسبت به حال و آينده بي تفاوت كرده، ضعف فرهنگ ايثار و ايثارگري در سياست است. حضرت امام خميني(ره) فرمودند: «ملتي كه شهادت دارد، اسارت ندارد» . مردم فهيم و آگاه ايران با عينيت بخشيدن به ايثارگري هاي جوانان خود، جايگاهي را كسب كردند كه امروز پس از ربع قرن مي توانند بي هيچ وابستگي، با اقتدار اعلام كنند از نان خود تا سوخت انرژي هسته اي را مي توانند تامين كنند.
* آيا مي توان از آموزه هاي فرهنگ ايثار و شهادت در اداره امور كشور استفاده كرد؟
- به قطع يقين تعيين اسلام و همه اصول حاكم بر اين دين كه از جمله آنها فرهنگ ايثار مي باشد، تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسان ها را دربرگرفته است. به اعتقاد بنده بقا و سلامت اجتماعي شهروندان و اجتماع در عمل به اصول و تعاليم الهي مي باشد، فرهنگ ايثار و شهادت كه ملهم به مفاهيم نوراني اسلام است موجبات تحول و تقرب انسان ها را فراهم مي سازد.
* مديريت مبتني بر فرهنگ ايثار و شهادت چه تفاوتي با مديريت هاي رايج دارد؟
- ايثار به معناي برگزيدن،  كرامت كردن و ديگران را بر خود مقدم دانستن است و شهيد كسي است كه آگاهانه در راه الهي پيكار مي كند و كشته مي شود، پس شهيد خود عالي ترين مصداق ايثارگري است و اين واژه اي است كه تنها در اسلام به عنوان كامل ترين دين بروز و ظهور مي كند. در تمامي جوامع ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد، عده اي قانون گريزند و هنجارهاي متعارف را رعايت نمي كنند و برخي نيز در حدي بالاتر از آداب و سنن متعارف به شرح وظيفه تعريف شده خود و به مصالح جمع توجه كرده و داراي تفكر اجتماعي قوي هستند. نمونه اينگونه افراد در تاريخ كشورمان كم نيستند در برهه اي كه حكام وقت در پي استقراض از دول خارجي جهت خوشگذراني و حيف و ميل ثروت ملي به كشورهاي غربي سفر مي كردند، آزادمرداني همچون ستارخان و باقرخان و خياباني فرهنگ ايثار را به منصه ظهور مي رسانند و با ايفاي نقش مديريتي خود، جامعه را با خود همراه مي سازند.
* اصول بهره وري در مديريت مبتني بر فرهنگ ايثار و شهادت چيست؟
- اصل بهره وري در مديريت و اقتصاد بايستي براساس بهره مندي از امكانات موجود با بيشترين كيفيت تحقق يابد. اين اصل در همه اركان در مديران بايستي مورد توجه قرار گيرد، چرا كه اصل بهره وري يكي از تكنيك هاي مديريتي و اساساً شيوه اجراي يك برنامه محسوب مي شود و در تمام شغل ها از جمله مديريت مبتني بر فرهنگ ايثار حائز اهميت است. همان طور كه براي مديران تكنيك هاي كمي از قبيل بودجه ريزي، ارزيابي، برنامه ريزي و... ابداع شده است، توجه به بهره وري نيز از جمله شاخص هاي ضروري است. به نظر اينجانب اين اصل در فرهنگ ايثار و شهادت بيشتر از ساير فرهنگ ها و مديريت ها ظهور و بروز يافته است.
* راندمان هزينه و فايده در مديريت اقتصاد محور در فرهنگ ايثار و شهادت داراي چه تحليلي است؟
- در مديريت اقتصاد محور فايده و منافع تنها در بعد دنيوي و يا همان مادي خلاصه مي شود، در حالي كه در فرهنگ ايثار و شهادت ما معتقديم كه تمامي امور دنيوي و مادي و هر آنچه خداوند خلق كرده براي آن است كه انسان، انسانيت را دريابد و مسير تكامل خود را با تسخير در ماديات به عنوان يك وسيله براي طي معنويات به كار گيرد و به قرب الهي نظر كرده و مرزوق عندالرب شود. همين جاست كه راه غرب يا فرهنگ اقتصاد محور با فرهنگ ايثار تمييز داده مي شود. در مجموع ارزش هاي حاكم در يك اقتصاد، ابزاري است براي ارتقاي ارزش هاي برتر و والاتر و صعود به مدارج عالي انساني، متاسفانه با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامي، اقتصاددانان ما هنوز نتوانسته اند الگوي اقتصادي مناسبي را مبتني بر شريعت و حاكميت اسلام، طراحي و به اجرا گذارند.
* مشكلات و موانع موجود در فرهنگ ايثار و شهادت چيست؟
- اين فرهنگ غني، هيچ ضعف و اشكالي ندارد و هر چه هست، قوت است. وظيفه همگان است كه بر غناي هر چه بيشتر آن بكوشند.
در تاريخ تشيع، ايثار و شهادت طلبي از ويژگي هاي آن به حساب مي آيد. واقعه جانسوز عاشورا مهمترين و بنيادي ترين نوع ايثار محسوب مي شود و پيروزي اين انقلاب نيز متاثر از فرهنگ عاشورايي است، دشمنان نيز دريافتند كه با اين فرهنگ و روحيه امكان استثمار و تسلط محال است، لذا با تهاجم فرهنگي سعي در خاموش كردن آن دارند. در نتيجه معتقدم كه بررسي عوامل بازدارنده اين فرهنگ بايستي به صورت پروژه هاي تحقيقاتي مورد توجه قرار گيرد. در اين صورت مي توان تهديدها را به فرصت تبديل كرد.
* عملكرد نهادهاي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت در توسعه اين فرهنگ چه نقشي دارد؟
- همگان از مردم تا مسئولان در ترويج اين فرهنگ وظايفي دارند. بدون شك بيان مطالب شعارگونه بي فايده است، با توجه به تجربه قريب به ۱۵سال خدمتگزاري در اين نهاد، صريحاً عرض مي كنم كه اگر ما بر اين باور باشيم كه فرهنگ سازي در خصوص ايثار و شهادت تنها متوجه رهبر، يك نهاد يا وزارتخانه است، سخت در اشتباه هستيم، در مجموع ارزيابي عملكرد نهادهاي مرتبط با فرهنگ ايثار و شهادت را بايستي در فرصتي مناسب و وقتي بيشتر مورد نقد قرار دهيم. در يك كلام معتقدم اين فرهنگ نيز همچون جامعه مخاطبينش (ايثارگران عزيز) مظلوم واقع شده است.
* آيا رسيدگي به وضع معيشتي بازماندگان ايثار و شهادت مي تواند به توسعه و تكامل اين فرهنگ بينجامد؟ چگونه؟
- خدمات رساني در تمامي زمينه هاي اجتماعي- فرهنگي- سياسي و اقتصادي براي تمامي اقشار مردم ايران اسلامي در حد ممكن از وظايف دولتمردان است، ولي به نظر اينجانب ارائه خدمات به بانيان اين نظام كه همان ايثارگران انقلاب اسلامي است كه در تمامي ابعاد براي مردم، امنيت و آزادي را به ارمغان آوردند، از ضروريات است.
* چه راهكارهايي براي توسعه فرهنگ ايثار و شهادت پيشنهاد مي كنيد؟
- همان گونه كه گفته شد اعتلاي اين فرهنگ ضمن انجام يك برنامه مدون و ضرورت ايجاد وحدت در حوزه هاي مختلف اجتماعي- فرهنگي- سياسي- اقتصادي و ديني در انسجام موجود آحاد مردم و بهره گيري از انديشه هاي فرهيختگان، انديشمندان و فقهاي ديني در كنار دل سوختگان و معتقدان به انقلاب و ايثارگران مي توانند زمينه ارتقاي اين فرهنگ را فراهم آورد.
* محمدرضا گروسي خودش را در جامعه چگونه معرفي مي كند؟
- كوچكترين خدمتگزار به جامعه بزرگ گرانقدر ايثارگران.
* چه نسبتي با جامعه ايثارگري داريد؟
- فرزند و برادر شهيد هستم. در سن ۱۲ سالگي پدرم به درجه رفيع شهادت نائل گشت و يك سال بعد، برادرم به شهادت رسيد.
* در پايان آنچه مي خواهد دل تنگت بگو؟
- به عنوان يك خدمتگزار و يك عضو كوچك از اين نهاد مي گويم گاهي اوقات مراجعان ما بدون هيچ چشمداشتي مي آيند فقط يك فردي را مي خواهند كه دردشان را به او بگويند و دركشان كند. فقط بايد صبوري كرد وبا آرامش به حرف هايش گوش داد. فكر نمي كنم خيلي خواسته بزرگي باشد، اما براي ما دعا كنيد تا خداوند صبري به ما عطا كند تا شنونده خوبي باشيم.

يادكرد نسيان هاي تاريخي ما
مسعود ميري
* آنچه ماندگاري جنگ ها و رشادت هاي ملت ها را در فرهنگ ايراني تضمين مي كند ساحت دفاع از حريم انساني و وضوح پرتوهاي ظلم ستيزي و آزادي بخش آن است
* وقتي جنگ با روح پهلواني و خصيصه قربان و فدا شدن در راه درست و معبود هم جهت مي شود، جنگ نوعي جدال آدمي با آدمي محسوب نمي شود بلكه مبدل به عرصه مبارزه افسران خير و نيكي با لشكران شر و زشتي مي شود
002685.jpg
سنت پهلواني و رزم آوري در ميان ايرانيان كهن و ديرمان است. فرهنگ پايوري همچون گوهري سخته و دروني در ساحت رفتار مردمان ميهن ما در صعب ترين روزگار گشاينده گره هاي اين سرزمين شده است و وهن فرومايه گي را از سيماي ايرانيان زدوده است. با اين همه آن چه همواره موجب تلخكامي مردمان ما گرديده روايتي است كه از پايمردي هاي رزم آوران قلمي شده است. به زبان ديگر ايرانيان در كشاكش جنگ و رزم همچون گردان دلير تيغ آخته بر تن خصم فرود آورده اند و دشمنان اهريمن خود را از خشم اهورايي خود بي بهره نگذارده اند ليك در روايت اين رزم آوري ها و پهلواني ها خامه به كاهلي پرداخته اند. تاريخ سرگذشت ايرانيان لبالب از حكايت هايي است كه در رسم نگارش تاريخ پهلواني مردمان كاهل و ناكارآمد به نظر مي آيد. اين حكايت راز و رمزي را در خود نهفته دارد. آيا نگارندگان رويدادهاي تاريخي جنگ ها را به تمام و كمال به رشته تحرير درنياورده اند؟ آيا اين رخدادها از اهميت والا و بالايي بهره مند نبوده است؟ آيا واقعه جنگ در چشم و نظر مردم كژ بوده و راستين به شمار نمي آمده است؟ همه اين پرسش ها مي تواند درست بنمايد در حالي كه تكيه بر هر يك از اين پرسش ها به تنهايي به شب اندر شدن و فيل را شناختن است كه به جز جزيي نگري حاصلي نخواهد داشت. ارمغان كلي نگري و التفات جامع الاطراف به موضوع مي تواند بهره اي مبارك هديه كند.
بر اين كه ايرانيان هماره صلح جو و آرامش طلب بوده اند ترديدي نيست. در عين حال كه هر ملتي براي ماندگاري خود گريزي ندارد تا از ممالك خود حراست كند. در گذشته نه چندان دور، همين قرون نزديك، ملت ها براي به دست آوردن سرزمين، آب، چراگاه و وسعت كشور به همسايگان حمله ور مي شده اند. به تاراج ثروت و دارايي آنان دست مي زدند و املاك و چراگاه هاي قبايل و ممالك ديگر را متصرف مي شده اند. حقانيت چنين تجاوزهاي بي رحمانه تنها به ادامه حيات و بقاي قوم و قبيله محدود مي شد. در گذشته دور نيز خشن ترين و زورآورترين اقوام تنها بقاي خويش را در ورود و مداخله در حريم سرزمين ديگران مي ديده اند. خاطره «قومي كه با شمشير زيستند و مردند» چنان كه دان ناردو در كتاب خود ذيل عنوان «امپراتوري آشور» يكي از ستمكارترين اقوام را به وصف مي نشيند. امپراتوري آشور كه بر آمدن و بر افتادن ملت و فرمانروايان آن از ۵۵۰ قبل از ميلاد مسيح تا ۶۱۰ بعد از ميلاد دامنه تاريخي يافته  است، جاه طلباني خون ريز و وحشت آفرين بوده اند. جنگ در نگاه آنان فرهنگ و در رفتار آنان كرده معروف به حساب مي آمده و نام آشور به گفته دان ناردو «زماني كه در دل ميليون ها نفر وحشت» مي افكنده است.
ناحوم، پيامبر عبراني درباره نينوا مي نويسد: «واي بر اين شهر خونبار، كه انباشته از فريب است و يغما و اشياي نبي نيز بازگو مي كند: هان شنيده اي كه پادشاهان آشور بر سر تمام سرزمين ها چه آورده اند و آنها را به كلي ويران ساخته اند... خداي من! به راستي كه پادشاه آشور تمام اقوام و سرزمين شان را از ميان برده اند و خدايان شان را به آتش افكنده اند.» (۱)
و مغولان نيز نامي است ديگر كه رعشه بر پيكر آدمي مي اندازد و از ۱۱۶۷ ميلادي تا ۱۳۶۸ ميلادي تاريخ خونبار و تلخ آيين را وضوح مي بخشد. قومي كه از هويت جمعي تهي و از خصايص انساني فارغ بودند. عطا ملك جويني در تاريخ جهانگشاه صحنه ويراني و هدم پايتخت دانش و فرهنگ يعني شهر بخارا را اين گونه مويه مي كند: «خانان و قواد و اعيان كه اعيان زمان و افراد سلطان بودند و از عزت پاي بر سر فلك مي نهادند، دستگير مذلت گشتند و در درياي فنا غرق شدند... از قنقليان [توده مردم] از مردينه به بالاي تازيانه زنده نگذاشتند و زيادت از سي هزار آدمي در شمار آمد كه كشته بودند و صغار اولاد و اولاد كبار و زنان چون سرو آزاد آن قوم برده كردند... يكي از بخارا پس از واقعه گريخته بود و به خراسان آمده. حال بخارا از او پرسيدند گفت: آمدند و كندند و سوختند و كشتند و بردند و رفتند. جماعت زيركان كه اين تقرير شنيدند اتفاق كردند كه در پارسي از اين موجزتر سخن نتواند بود.» (۲)
از اين حكايت ها، شرق و غرب عالم خاكي بسيار به چشم سرديده است و از آن عبور كرده است. اگر به گمان ابن خلدون تاريخ عبرت است، عبرت مبناي بصيرت است و در ژرف ساختن چشم دل سهمي بسزا دارد. همه اين فيروزبختي هاي كوتاه دامن و نسل كشي ها و خاك به توبره كشيدن ها اما هرگز به عنوان خاطره بزرگ انساني كه در آن بتوان عظمتي يافت تا هراسي همسنگ ترس هاي دوست داشتني براي ملت ها و جوامع انساني پديد آورد، ياد نشد و اكنون تاريخ مهرنسيان بر اوراق اين رخدادها مي نشاند و روح جمعي سعي بر فراموش كردن آن دارد. در برابر چنين وقايعي فرهنگ هاي آييني و ملي برخي از خاطرات خود را چنان برجسته مي كند كه هرگز تاريخ تاب از ياد بردن را نمي آورد. از اين وقايع بزرگ جنگ هاي پيامبران با پادشاهان و دليران مردم دوست با دشمنان ملت ها شنيدني و خواندني است. ملت ما جدال هاي يك پهلوان ايراني به نام رستم را چنان برجسته مي سازد كه از لابه لاي روايت هاي بي شماري كه در ذهن و زبان مردم ايران پنهان بوده، فردوسي طوسي روايت هاي منظوم نغزي را باز مي خواند و حكايت دشوار پهلواني و رادمردي را با اساطير باز نمايان مي گرداند و از اين برتر جدال هفتاد و دو انسان تنها در برابر سپاهي مسلح مبدل به تابلوي جاودانه مظلوميت بشر موحد در برابر شرك ستم كش مي شود. شهادت آقا امام حسين(ع)، و فرزندان و خويشان و يارانش، به يغما رفتن كاروان و به اسارت رفتن كاروانيان اكنون سرچشمه بسياري از حكايت ها و قرائت هاي نماديني است كه در هر صورت تقريري خود وجهي از جنگاوري و رشادت انساني را بازتاب مي  دهد. مي خواهم بگويم آن چه ماندگاري جنگ ها و رشادت هاي ملت ها را در فرهنگ ايراني تضمين مي كند ساحت دفاع از حريم انساني و وضوح پرتوهاي ظلم ستيزي و آزادي بخشي آن است. اما ايرانيان براي حفظ ميراث ها و ثمره هاي جهاد و جدال با دشمنان خود هرگز تعجيل نكرده اند. فرهنگ ايراني براي دوام صحنه هاي بديع مبارزه هرگز به روايت عيني و ساده رخدادها اكتفا نكرده است. به ديگر سخن او روايت ساده رخدادها را يكي از مهم ترين دلايل فراموشي رشادت ها ديده و از اين رو به قرائت هاي تاريخي اعتماد نورزيده است. روح جمعي ايرانيان مسلمان با بازخواني نمادين خود از رخدادها به جرح و تعديل صحنه ها پرداخته و از وقوع «خاطره محوري» احتراز جسته است. در فرآيند نمادين سازي رخدادها وقايع وجه معنايي خود را جست وجو مي كنند. ايمان مذهبي موجب آن مي گردد كه پيروزي و شكست در گستره تحليل و توصيف به عوامل نامشهود خود مستند گردند. «نماد» خصلت ويژه اي دارد. صورت واقعه را از متن واقعيت برمي كند و فرا پيش مي برد تا به عرصه اي موجز و يا حشو مليح اوج گيرد.
نماد واقعه را براي تجميع صورت هاي هم سنخ در دايره وسيع اسطوره آماده مي سازد. نمادها از جنس واقعه نيستند اما از بطن واقعه سر مي كشند و اوج مي گيرند. واقعه هنگامي با مضامين معنايي و استعلايي هم پيوندي پيدا مي كند قابليت ويژه خود را براي نماد شدن عريان مي نمايد. وقتي جنگ با روح پهلواني و خصيصه قربان و فدا شدن در راه دوست و معبود هم جهت مي شود، جنگ نوعي جدال آدمي با آدمي محسوب نمي گردد بلكه مبدل عرصه مبارزه افسران خير و نيكي و اعتلاء با لشكريان شر و زشتي و قهقرا مي شود. از اين رو هر اردوگاهي صورت هاي باطني و سيرت هاي اخلاقي ويژه خود را پديدار مي كند. هر سويه اين اردوگاه فضاهاي اثيري فراتاريخي روح بشر را به تصوير مي كشد. روح ايراني معنويت گرا و مذهبي از تقليل رخدادها به خاطره ها به سختي رويگردان است. روايت تاريخي را نمي پسندد و از تاريخ قرائتي اساطيري و نمادين را طلب مي كند. به بيان ديگر اردوگاه هاي خير و شر در هر جنگ و جدال و واقعه تاريخي، نخست خصيصه هاي نمادين دو اردوگاه را محك مي زند و رخدادهايي را كه با اين خصيصه ها هم ساخت و هم بافت هستند برجسته مي كند. اسطوره چنان كه به گمان برخي بعيد از واقعيت باشد نيست. اسطوره جهان نگري مجموعه اي از وقايع تاريخي است كه در يك فصل مشترك گردهم مي آيند. از اين رو به گمان من نسيان هاي تاريخي ما بسيار هوشمندانه و دقيق بوده است. ملت ما بيهوده بر تاراج مغولان مهر خموشي نزده است بلكه با اين رويكرد خود اردوگاه شر را به محاق فراموشي سوق داده است. همه اين گفته ها در برابر پرسشي نوشته شده است كه مي پرسد چرا قرائت هاي تاريخي و روايي رويداد جنگ ايران و عراق چندان جذاب و دلپذير به نظر نمي آيد تا مخاطبان انبوه را به سوي خود دعوت نمايد. به نظر من آن چه كه آرام و بطئي در حال رخ دادن است شكل گيري نمادين دفاع مردم ما از آن رخداد تاريخي است. روح ايراني روح پهلواني و آييني است.
كوشايي اين روح بلند در جست وجوي نمادهايي است تا اسطوره دفاع را در هويت فراتاريخي آن اوج بخشد. به گمان راقم اين سطور رويكرد اديبانه و پديد آيي ادبيت در بيان اين رخداد، پاره هاي اين پازل را در جلوه هاي مبدعانه نمادها و اسطوره گرداني صحنه هدايت خواهد كرد. از روح جمعي ايرانيان توقع اعتنا كردن و اكتفا كردن به خاطره ها و روايت هاي صرفاً واقعي را نبايد داشت. اين روح عجيب اعتقاد دارد كه حقيقت همواره برتر از واقعيت است و واقعيت سايه حقيقت به شمار مي رود. در اين عرصه پژوهشي كامل و ميداني را پيشنهاد مي كنم.

پي نوشت ها:
۱- ر ج ك به: امپراتوري آشور، دان ناردو، ترجمه مهدي حقيقت خواه، تهران ققنوس، ۱۳۸۱ مقدمه
۲- ر ج ك به: امپراتوري مغول، مري هال، ترجمه نادر ميرسعيدي، تهران ققنوس ،۱۳۸۰ صفحه ۷۲

شقايق هاي گمنام
آسمان بي تاب
روزها
به لحظه اي شبيه مي  شوند
و من
براي رؤيت ماه و سال
رد جاده هاي كهكشاني را
به تماشا مي نشينم
روزنه ها
خيالي مي شوند در اضطراب ها
و من
به ناچار
ذره هاي سردرگم را
دنبال مي كنم
خورشيد
برمدار غربت
ثانيه ها را
به تلاطم دلواپسي ها
گرفتار مي كند
آسمان
اتاقي مي شود گرد گرد
در تاقچه گنبدهاي كبود
در كنارگوي روشن پدر
امروز
در معركه غبار ازدحام
فريادي  شنيدم
قدري عطش را
احساس كردم
گلوي كوزه در دست هايم شكست
و صداي پرواز آب
مرا در صحرايي تاريخي
به نظاره آفتاب
و رژه فرشتگان
در كنار شيهه اسبان بي تاب بود
«محمدقاسم فروغي جهرمي»
كوچ ايل
كاروان مي خواند آواز رحيل
مي خرامد سست و مي پويد سبيل
مي رود آنجا كه حزن و آتش است
رهروان ققنوس و مولاشان خليل
تشنگي معنا ندارد در طلب
كام شان سيراب شد از سلسبيل
بردلم امشب براقي مي رسد
گرچه بيهوده ست بعد از كوچ ايل
ما كجاييم و پرستوهاي مست؟
ماكجاييم و سواران اصيل؟
خواب نوشين چشم ما را گرم كرد
بامدادان بازمانديم از رحيل
«پاي ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما كوتاه و خرما بر نخيل»
محمدزمان گلدسته- گرگان

فرهنگ ماندگار
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   فرهنگ ماندگار   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |